اخوان المسلمین و ارتش مصر کشور را به ورطه نابودی می برند. مصر در آتش و خون | پژوهشهای ایرانی

اخوان المسلمین و ارتش مصر کشور را به ورطه نابودی می برند. مصر در آتش و خون

کشور مصر برخلاف الجزایر  کشوری  هموار و صاف است و در صورت جنگ داخلی ارتش پیروز جنگ خواهد بود در الجزایر جهادی های تکفیری در کوهها و جنگلها  می توانستند خود را  پنهان و استتار کنند .

اما مصر صحرای برهوت است  و زندگی فقط در اطراف  رود نیل و ساحل دریا  جریان دارد و مکان استتار ندارد .  هلی کوپترها و هواپیماهای بدون سرنشین  دِرُن براحتی قادرند جهادی های اخوانی را شکار کنند.  علاوه بر اینکه در جنگ داخلی الجزایر غربی ها  از مجاهدین عرب حمایت می کرد اما در جنگ  داخلی مصر غرب جانب مجاهدین اخوانی را نخواهد گرفت پس بعید بنظر می رسد که اخوانی ها اعلام جنگ مسلحانه کنند. و در صورت بروز جنگ مسلحانه بازنده اصلی اخوانی ها خواهد بود. زیرا اخوانی ها به اندازه کافی در مصر دشمنی فراهم کرده اند. 

اخوان المسلمین و ارتش مصر  کشور را به ورطه نابودی می برند.  جنگ داخلی تقریبا شروع شده است . اخوان آماده کشته شدن و کشتن هستند  هرچه بیشتر بهتر – اگر حادثه جنگ داخلی الجزایر تکرار شود  مصر نابود خواهد شد . جنگ داخلی الجزایر بدترین جنگ داخلی در یک کشور عربی در طول تاریخ بود مسببین جنگ ، عرب افغانها یا القاعده امروزی یا به تعبیر غربی ها  اسلام گرایان   و ارتش بودند.

کسانی که امروز در سوریه با نام ارتش النصره می جنگند  سلف آنها  در سال 1991  جنگ خونینی را علیه ارتش الجزایر شروع کردند هزاران نفر را قتل و عام کردند علیه زنان بی حجاب و علیه مظاهر تمدن  غیر دینی اعلام جهاد دادند. اکثر جنگجویان کسانی بودند که سرمست و مغرور از پیروزی در جنگ افغانستان بازگشته بودند هزاران جهاد گر با حمایت دولتهای عربی و سازمانهای خیریه داوطلب جنگ علیه شوروی در افغانستان شدند وقتی شوروی از افغانستان خارج شد و مجاهدین کابل را بدست گرفتند  عربهای مسلح  افغانستان را ترک کردند وقتی جنگ الجزایر شروع شد عرب افغانها یا مجاهدین عربی که در افغانستان جنگیده بودند  بسوی الجزایر رفتند .

آن زمان هنوز نام القاعده  و طالبان رایج نشده بود.  در سالهای 1360 تا 1368  در افغانستان به آنها رسانه های گروهی جهان  لقب مجاهدین جنگجویان آزادی خواه  داده بودند Free fighter Mujaheddin  و در الجزایر آنها را عرب افغان لقب داده بودند .

وحشی ترین گروه عرب افغانها گروهی بود بنام بنام قتال و تکفیر  یعنی کشتار کفار  . از نظر این گروه  دولت الجزایر و ارتش(سوسیالیست)  همگی کفار هستند و محاربه با آنها محاربه در رکاب رسول الله  و صحابه کرام است.

آنها به هر روستای طرفدار دولت که حمله می کردند همه را قتل عام می کردند حتی مرغ و خروسها را روستا را به سرزمین سوخته تبدیل می کردند این در مورد روستایی که یکی از فرماندهان  ارتش  از آن روستا بود واقعا اتفاق افتاد تمام مردان و کودکان و زنان قتل و عام شدند البته در ایران رسانه های گروهی و مطبوعات اخبار را بر علیه ارتش الجزایر بازتاب می داد.اعدام سربازان

در قتل و عام های متعددی  ۰مانند ریاض، بنت الله، سی زروک، و بنی موسی، پادگانهای ارتش در چند صد متری روستاها قرار داست، اما با این حال، ارتش  قادر نبود اقدامی برای جلوگیری ار قتل و عام از خود نشان دهد و در مواردی تنها به حفاظت  خود اقدام می کرد.. پیوستن روستاها به برنامه میهن پرستی که به نظر گروه اسلام گرای سلفی تکفیری  GIA به منزله عدم تعهد و وفاداری بوده‌است، باعث تحریک این حزب برای ارتکاب قتل عامها شده‌است.  ؛ در موارد دیگر، رقابت با دیگر گروهها (مثل جناح جدایی طلب مصطفی کرتالی) در اقدام GIA به ارتکاب قتل عامها نقش داشته‌است. در برخی موارد- قتل عام گو الب الکبیر و قتل عام صیدی حامد—روزنامه‌های الجزایری AIS  (جهادی میانه رو تر) را متهم به انجام قتل عام‌ها کردند، هرچند که AIS خود منکر دست داشتن در قتل عامها بود.  افراط گری و خشونت GIA کاملا کورکورانه شده بود ومنجر به وقوع قتل عامهای دهشتناک ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ شد. در مواردی جنگ بین خود گروههای جهادی منجر به کشتار خودشان شد. 

ارتش الجزایر بطور بی سابقه ای مقاومت کرد و جنگید و  هزاران نفر کشته داد و هزاران نفر را کشت و پیروز شد. نیروهای سیاه اندیش تکفیری مجددا به افغانستان گریختند و آنجا با طالبان همراه شدند و القاعده را تشکیلاتی جهانی کردند. 

امیدوارم  آن حادثه نکبت بار تاریخی در مصر تکرار نشود. terrorist-attack

 

آنچه که امروز در مصر به نام لائیسیته انجام میگیرد، تلاش نظامیان مصر برای باز گشت به قدرت است، پس از کودتای ژنرال نجیب و عبدالناصر در ژوئیه 1952 و بر کناری فاروق و اعلام جمهوری در مصر، حاکمیت دیکتاتوری بر مصر همواره در دست دولت نظامیان بوده است. با جنبش مردم مصر علیه حسنی مبارک و بر کناری او از قدرت، جنبش مردمی باعث شد تا نظامیان عقب نشینی کنند. پس از آن، در نتیجه انتخاباتی که در مصر انجام گرفت،محمد مرسی از نزدیکان به اخوان المسلمین، پیروز شد.اخوان المسلمین بزرگترین سازمان اسلام گرای مصر است که از دوره ناصر فعالیتهای سیاسی او ممنوع و غیر قانونی شده بود.

دیر تر فعالیت محدودی را آغاز کرد که گاها به مجلس نیز راه می یافت اما حضور اجتماعی قوی ای در جامعه مصر داشت. اخوان المسلمین از غایبان بزرگ در جنبش مردمی مصر علیه حسنی مبارک بود

و پس از سرنگونی مبارک اعلام کرد در انتخابات مصر نامزد معرفی نخواهد کرد.برای اولین بار پس از کودتای 1952،یک غیر نظامی رئیس جمهور مصر شد و حکومت تشکیل داد. اعمال نفوذ اخوان المسلین بر مرسی و حکومتش و روش های غیر دموکراتیک او در اداره کشور،نارضایتی گسترده ای را علیه او بر انگیخت که منجر به چندین روز تظاهرات با جمعیت بزرگ که بنا بر گزارشها ،در سراسر مصر غالب بر بیست میلیون نفر میشد علیه او و سیاستهایش شد که طی آن مخالفین خواستار استعفای او شدند.

 مرسی قانون اساسی را زورچپانی  به مردم تحمیل کرد و  نظر 49 درصد جامعه ای که به او رای نداده بودند و اکثرا از میان نخبگان – دانشگاهیان و نظامیان بودند را نادیده گرفت و از آن بدتر  طی فرمانی که یاد آور فرامین خلفای  اموی بود  بر دایره اقتدار خویش اقزود.

فرماندهان نظامی مصر فرصت را غنیمت شمرده و با جلب حمایت بخش بزرگی از مردم و مخالفین سیاسی مرسی، کودتا کردند ومرسی برکنار و زندانی شد. به دنبال این تحولات هوادارن مرسی به روش مخالفین او، دست به اجتماع و تظاهرات زدند که گاها این تظاهرات به خشونت نیز کشیده شد اما اغلب کوشش شد تا مسالمت آمیز باشد.

محل اصلی تجمع آنها در میدان دو میدان رابعه العدویه و النهضه در قاهره است. ارتش مصر اما پایان ماه رمضان را فرصت پایان دادن به جنبش هواداران مرسی نیز اعلام کرده بود.

تا کنون در درگیری ها بیشتر از هزار نفر کشته شده اند مخالفان ارتش نیز سلاح بدست گرفته اند.

منبع : دریای پارس

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.