شکاف بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ادامه دارد | پژوهشهای ایرانی

شکاف بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ادامه دارد

 مدتی است که کشورهای عربی در خصوص نحوه تعامل با ایران دچار اختلاف شده اند . اما آیا خطر جدیدی که از سوی داعش حکام جهان عرب را تهدید می کند و حمله  اخیر اسرائیل به غزه باعث اتحاد اعراب خواهد شد.؟ آیا نگاه اعراب به مسائل تغییر خواهد کرد؟

بنظر می رسد جواب مثبت نخواهد بود زیرا جهان عرب آنقدر دچار اختلاف است که با هیچ سریشی نمی توان آنها را به هم نزدیک کرد؟

اخیرا عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی، در یک اقدام بی سابقه، در اعتراض به آنچه دخالت قطر در امور داخلی این کشورها خوانده شده، سفیران خود از این کشور را فرا خواندند.

این کشورها در بیانیه‌ای مشترکی گفتنه اند که قطر به تعهدات خود در موافقتنامه‌ای که در ماه نوامبر در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، با آنها امضا کرد، پایبند نمانده است.

این اقدام ظاهر تلاش آشکاری است برای فشار وارد کردن بر قطر و منزوی ساختن هرچه بیشتر آن.

قطر اما از اقدام این کشور ها ابراز تأسف کرده و”بهت زدگی” نشان داده و گفته که مقابله به مثل انجام نمی دهد و سیاست خارجی خود را هم تغییر نمی دهد.

اگر چه شکاف تازه بی سابقه است، اما اختلاف بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هرگز تازگی ندارد.

شورای همکاری خلیج فارس در سال ۱۹۸۱ با هدف مقابله با نفوذ و آنچه تهدید استراتژیک جمهوری اسلامی ایران خوانده می شود، تشکیل شد.

جز این هدف، این ۶ کشور که بیش از یک سوم از ذخیره نفتی جهان را با خود دارند، از همان آغاز دچار اختلاف بودند، از جمله اختلافات مرزی که هنوز حل نشده است.

با این حال، هیچ گاه اختلافات تا این حد جدی نشده بود که سه کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس یک جا سفیران خود را از یک کشور عضو دیگر در اعتراض به سیاست خارجی آن فرا خوانند.

امارت کوچک قطر مزاحم عربستان سعودی؟

ظاهرا این بار آنچه مسأله را به این حد شدید ساخته، رقابت بین عربستان سعودی و قطر در منطقه است که رویداد های سال گذشته میلادی، در مصر این رقابت را به اوج خود رساند.

ثروت هنگفت و شبکه تلویزیونی الجزیره، قطر، این یک کشور کوچک را به یک بازیگر مهم در منطقه تبدیل کرده، بخصوص پس از بهار عربی.

شبکه الجزیره که دولت قطر مالک آن است، نقش مهمی در پوشش خبری تحولات بهار عرب داشت و حتی متهم است که به بلندگوی برخی فعالان جوان و گروه های مخالف دولت های که خیزش مردمی در آنها به راه افتاد، تبدیل شد.

این کشور حامی اصلی اخوان المسلمین در مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه به حساب می آید. وقتی اخوان المسلمین مصر در قدرت بودند، بزرگترین کمک کننده مالی وسیاسی دولت آنها بود.

قطر همچنین متهم است که در سوریه از گروه های تندروی پرنفوذ در صحنه، مانند جبهه نصرت که مرتبط با القاعده است، حمایت می کند.

این گروه رقیب ارتش آزاد سوریه مورد حمایت عربستان سعودی است. گفته می شود اخوان المسلمین سوریه، منظم ترین گروه سیاسی این کشور، هم از حمایت قطر برخوردار است.

در برخی رسانه های سعودی حتی این اتهام هم مطرح است که قطر، از حوثی های شیعه مذهب در یمن حمایت می کند، آنهایی که بین سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ با نیروهای سعودی در مرزهای جنوبی این کشور با یمن جنگدیدند و در حال حاضر با قبیله حاشد و سلفی های متحد آنها در شمال یمن می جنگند.

دولت مصر اخوان المسلمین را رسما یک گروه تروریستی خوانده. عربستان سعودی هم در تلاش برای فشار آوردن بر این گروه و قطر حامی آن، امروز (جمعه ۷ مارس) این گروه را و جبهه نصرت در سوریه، گروه های تروریست خواند. عربستان سعودی حوثی ها را هم یک گروه تروریستی می خواند.

پیش از بهار عرب، قطر نقش مهمی در سال ۲۰۰۸ در پایان دادن به ۱۸ ماه اختلافات سیاسی در لبنان ایفا کرد. حمد بن خلیفه، امیر وقت قطر، رهبران سیاسی لبنانی را برای گفت وگو به دوحه دعوت کرد و سرانجام “توافقنامه دوحه” را امضا کردند که به موجب آن میشل سلیمان فرمانده وقت ارتش، رئیس جمهوری این کشور شد.

در آن زمان هم ریاض و دوحه برای کسب نفوذ در لبنان با هم رقابت داشتند. عربستان از ائتلاف ۱۴ مارس (تحالف ۱۴ آذار) به رهبری سعد حریری، پسر رفیق الحریری نخست وزیر فقید لبنان، حمایت می کرد و قطر در کنار ائتلاف ۸ مارس (تحالف ۸ مارس) که از حمایت ایران و سوریه برخوردار است، ایستاده بود.

سال گذشته میلادی، قطر به طالبان افغانستان اجازه داد که در دوحه، دفتر باز کنند تا زمینه گفت وگو ها برای دستیابی به صلح درافغانستان، فراهم شود. اگرچه پس از اعتراض شدید دولت افغانستان به افتتاح این دفتر زیر نام “امارت اسلامی افغانستان”، بسته شد. اما گزارش شده که شماری از رهبران طالبان هنوز در قطر زندگی می کنند.

نقش برجسته این کشور کوچک، برای عربستان، بزرگترین کشور عربی ای که ادعای رهبری جهان سنی مذهب اسلام را در سر دارد، ظاهرا قابل تحمل نیست و به شدت مزاحم قلمداد می شود.

نگرانی از بهار عرب و رشد اسلام سیاسی

“عربستان سعودی، همراه با بحرین، امارت ابوظبی، از دولت امارات متحده عربی، و تا حدی هم کویت، همچنان ایران را تهدید تلقی می کنند”

همزمان اگر بهار عرب موضع ریاض و دوحه در برابر بشار اسد را منسجم کرد، رشد اسلامگراها و گسترش دامنه اعتراض های مردمی، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس را نگران آن کرد که موج آزادی خواهی به آنها نیز سرایت کند، از همین روی، دست به اقدامات تلافی جویانه زدند، هم در داخل و هم در خارج.

تظاهرات در عربستان سعودی و بحرین، که بیشتر شیعه ها به راه انداختند، سرکوب شد. امارات متحده عربی هم فعالان اسلامگرای این کشور را به اتهام ارتکاب اعمال “خلاف قانون و منافع کشور” و “تروریستی” بازداشت کرد و حتی گروه جمعیت اصلاح را تروریستی نامید. این گروه شاخه اخوان المسلمین در امارات متحده عربی محسوب می شود.

در کویت هم تظاهر کننده های اسلامگرا، یا در واقع اخوان المسلمین این کشور، با پلیس درگیر شدند. مقامات تعدادی از منتقدانِ برجسته خاندان حاکم این شیخ نشین را هم زندانی کردند.

وقتی ارتش مصر دریک کودتا اخوان المسلمین را از قدرت کنار زد، جز سلطنت عمان، همه چهار کشور دیگر عربی خلیج فارس با گرمی از این اقدام استقبال کرده و سخاوتمندانه به نظام مورد حمایت ارتش کمک مالی کردند.

“الجزیره بلند گوی مخالفان دولت جدید مصر”

قطر ضمن اینکه کودتا را محکوم کرد، به رهبران فراری اخوان المسلمین در دوحه پناه داد.

فعالیت تلویزیون الجزیره حالا در مصر ممنوع است و حتی دولت این کشور این شبکه را به کمک به یک گروه تروریستی متهم می کند. منظور اینجا سازمان اخوان المسلمین است که شماری از خبرنگاران الجزیره به همین اتهام بازداشت شده و در قاهره محاکمه می شوند.

با این حال، الجزیره، به رغم این فشارها، تنها شبکه ای است که فعالیت اخوان المسلمین و گروه های متحد آن برضد نظام جدید در مصر را به طور گسترده و تأثیرگذار بازتاب می دهد.

رهبران فراری اسلامگرای مصر از راه همین شبکه به نظام جدید در مصر می تازند و از کشورهای حامی کودتا، بخصوص عربستان سعودی و امارات انتقاد می کنند.

شیخ یوسف قرضاوی، روحانی سرشناس مصری مقیم قطر و مخالف دو آتشه کودتا در مصر هم به طور منظم درهمین شبکه صحبت می کند.

او در صحبت ها و خطبه های نماز جمعه خود از کشورهای عربی حامی کودتا علیه دولت اخوان المسلمین درمصر به شدت انتقاد کرد و در ماه ژانویه سال جاری میلادی، امارات متحده عربی را به مخالفت با “هرنوع حکومت اسلامی وبازداشت هواداران گروه های اسلامگرا” متهم کرد.

درپی این اظهارات، وزارت خارجه امارات سفیر قطر را فراخواند تا اعتراض خود را نشان دهد.

برنده ایران؟

همه این چهارکشور متحدان آمریکا هستند و از مخالفان بشار اسد متحد جمهوری اسلامی ایران حمایت می کنند.

حالا، جدا از اینکه اختلافات تازه به کجا می کشد، یه نظر می رسد اگر شکاف تازه بازسازی نشود، تلاش های واشنگتن برای تقویت و متحد ساختن مخالفان اسد، بخصوص آنهایی که در صحنه با نیروهای دولتی سوریه می جنگند، با چالش های جدی تازه ای روبرو خواهد شد.

مهم تر از همه، اگر در گذشته، این ۶ کشور شورای همکاری خلیج فارس را برای مقابله با “تهدید ایران” تشکیل دادند، امروز همه این کشورها ایران را تهدید تلقی نمی کنند.

عربستان سعودی، همراه با بحرین، امارت ابوظبی، از دولت امارات متحده عربی، و تا حدی هم کویت، همچنان ایران را تهدید تلقی می کنند.

برای مقابله با چنین تهدیدی، عربستان می خواهد که همه کشورهای عربی خلیج فارس اتحاد نزدیک ‌تر و سیاست خارجی واحد داشته و نیروی نظامی مشترک تشکیل دهند.

ولی رهبران قطر فکر می کنند که می توان از راه نزدیکی با ایران با “تهدید” آن کنار آمد.

در امارات متحده عربی هم، همه به یک نظر نیستند. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم دوبی در ماه ژانویه در گفت وگو با بی بی سی گفت: “ایران همسایه ماست، نه ما می خواهیم که با ایرانی ها مشکلی داشته باشیم نه آنها می خواهند که مشکل داشته باشند… اگر آنها و آمریکایی ها به توافق برسند و آمریکا تحریم‌ها بر ایران را لغو کند، همه سود خواهند برد”.

در این میان اما سلطنت عمان روابط گرم تری با ایران دارد و در سال ۲۰۱۱ در آزادی سه تبعه آمریکایی از ایران نقش موثری داشت.

با این حساب شاید بتوان گفت این ایران است که بیشترین سود را از شکاف بین کشورهایی که زمانی آن را یک تهدید استراتژیک برای خود تلقی می کردند، می برد.

منبع : بی بی سی فارسی

کاستی‌های عقل عربی در کند و کاو سیاسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.