رابیندرانات تاگور شاعر بلند آوازه هند. و ایران | پژوهشهای ایرانی

رابیندرانات تاگور شاعر بلند آوازه هند. و ایران

 بررسی کتاب:

عنوان کتاب: رابیندرا نات تاگور: یک صد سال از استقبال جهانی

مولف: مارتین کامپچن و امره بانگا – مشاور تألیف: اوما داس گوپتا

سوم داتا ماندال، استاد زبان انگلیسی در دانشگاه ویشوابهارتی در کلکته، بررسی این کتاب را در روزنامه استیتسمن مورخ ۲۰ اردیبهشت به چاپ رسانده که در بخشی از آن آمده است:

در ماه مه سال ۲۰۱۱ به مناسبت ۱۵۰ مین سالروز تولد رابیندرا نات تاگور برنامه های زیادی برگزار گردید. به این مناسبت تعداد زیادی از کتاب ها در موضوع تاگور چاپ شد.  در لندن نیز برنامه ای برگزار شده بود. مولفین این کتاب نیز در آن برنامه حضور داشتند. آنان احساس کردند که از سال ۱۹۱۳ که به رابیندرا نات تاگور جایزه نوبل اعطاء شده یک قرن گذشته است. لذا این فرصتی مناسبی می باشد برای درک این امر که این شاعر بر افراد مختلف جهان چه تاثیری گذاشته است. آنان از کارشناسان رشته تاگور در سراسر جهان خواستند که رابیندرا نات تاگور از سال ۱۹۱۳ تا به حال چه تاثیری گذاشته است. برای گردآوری و تألیف این مطالب به مدت سه سال طول کشید. این کتاب تاثیر تاگور بر سراسر جهان غیر از شبه قاره یعنی هند، پاکستان و بنگلادش را بررسی می کند. لذا این کتاب از اتخاذ رویکرد هندی یا اروپایی نسبت به آن شاعر بنگالی زبان خودداری ورزیده است.

کتاب به پنج بخش تقسیم شده و حاوی ۳۵ مقاله می باشد.

tagourAjam

بخش اول مربوط به «شرق و آسیای جنوبی» می باشد و دارای مقاله ها از کره جنوبی، ژاپن، چین، ویتنام، تبت، تایلند و سریلانکا می باشد.

بخش «خاور میانه و آفریقا» حاوی مقاله هایی از کشور کشورهای عرب، مصر، ترکیه، مهاجرین یهودی و اسرائیل و مناطق پرتغالی زبان گووا می باشد. بخش سوم که « اروپای شرقی و مرکزی» عنوان دارد مقاله هایی از روسیه، رومانی، بلغارستان و یوگسلاوی، لاتویا، لهستان، مجارستان، چکسلواکی و کشورهای جانشین آن را در بر دارد.

در بخش «اروپای شمالی و غربی» از کشورهای فنلاند، دنمارک، سوئد، نروژ، آلمان،اطریش، سوئیس، هلند، بلژیک، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، آمریکای لاتین، پرتغال، و انگلیس نمایندگی می شود.

بخش نهایی به عنوان «آمریکاها» مقاله هایی از کشورهای آرژانتین، برزیل، کوستاریکا، ماکزیک، ایالات متحده آمریکا و کانادا را در بر دارد.

مولفین در مقدمه این کتاب مشخص نموده اند که انتخاب کشورها منوط به موجودیت کارشناس واجد شرایطی که برای نوشتن مطالبی برای این طرح آمادگی داشتند بوده است. به همین دلیل برخی از مناطق جغرافیایی که به نظر مولفین مهم بوده در این کتاب نمایندگی ندارند. بطور مثال، از کشورهایی که تاگور از آن بازدید کرد از جمله ایران، برمه، سنگاپور، مالزی و اندونزی هیچ مطلبی نیامده است.

از اجزای پیشین شوروی نیز فقط از لتونی نمایندگی شده است. روشی که همه این مقاله ها اتخاذ نمودند یکسان است. این مقاله ها اول روابط فرهنگی هند با کشور مورد نظر را بررسی می کنند و سپس تاثیر تاگور بر آن کشور را بیان می کنند. این مقاله ها فهرست ترجمه های آثار تاگور و نقد ادبی در هر کشور و منطقه را ارائه می کنند و وضعیت کنونی تحقیقات جاری در موضوع تاگور و تاثیر آن را نیز بیان می کنند.

با مطالعه همه این مطالب مشخص می شود که گاهی اوقات شهرت تاگور در یک کشور ویژه نتیجه تلاشهای فقط یک فرد بوده است. بطور مثال مارینو ریگون در ایتالیا، آندره ژید در فرانسه، جووان رامون جیمینز در اسپانیا، ویکتوریا اوکامپو در آرژانتین، فریدرک وان ایدین در هلند، ونسنز لسنی در چک و محمد شکری ایاز در زبان عربی.

در حالی که اکثر نوشته ها راجع به تاگور از زبان انگلیسی ترجمه شده است گاهی اوقات این مطالب از زبان های روسی، آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی یا چینی وغیره نیز ترجمه شده است. یعنی گاهی اوقات مطالب تاگور قبل از رسیدن به خواننده از سه تا چهار زبان می گذرد. جهان عرب تاگور را اول به زبان انگلیسی و فرانسوی مطالعه می کرد. اگرچه به هنگام ترجمه مشکل صحت همیشه وجود دارد، جالب توجه است که در کشورهای عرب، مترجمین به هنگام ترجمه متون تاگور بطور عمدی سطرها یا کلماتی را که مخالف حساسیت های مذهبی بوده حذف نموده اند.

با خواندن این مقاله ها مشخص می شود که تاگور حتی قبل از اعطاء شدن جایزه نوبل معروف بوده است.وی اگرچه در برخی از کشورها از طریق غربی ها و ترجمه ها وارد گردید بسیاری از فرهنگ های غیر غربی او را در دیدگاه جهانی خود مبنی بر بودیسم و تصوف گنجانده اند. این هم جالب توجه است که وی در بسیاری از کشورها فقط بعنوان نماینده اندیشه فلسفی شرقی معروف می باشد. منتقدان ادبی آمریکایی راجع به تاگور از طریق نوشته های انگلیسی ها متوجه شدند و بیش ترین تعداد تحقیقات ادبی در موضوع تاگور، حتی بیش از هند و بنگلادش، در کشور آمریکا صورت گرفته است.

با مطالعه این واکنش ها از ۳۵ کشور جهان مشخص می شود که تاگور قادر به ایجاد نفوذ فرهنگی در کشورهایی با سابقه های مختلف مذهبی و فرهنگی بوده و جنبش های ملی را به سوی فراگیری و بشر دوستی بیشتر هدایت کرده است.

اما در روسیه بعد از انقلاب شوروی در سال ۱۹۱۷، در آلمان در طول جنگ جهانی دوم و در زمان حکومت فرانکو در اسپانیا از وی انتقاد هم شد. در دوران حکومت فرانکو اجازه انتشار مطالب تاگور وجود نداشت. در آمریکا، بعد از جنگ جهانی دوم، محیط اجتماعی و سیاسی به احساسات ضد جنگ و ضد ملی گرایی تاگور مساعد نبود. همین طور دیدگاه ضد ملی گرایی تاگور توسط کشورهای یوگسلاوی، لهستان، ژاپن و ترکیه رد شد. این کشورها خیال می کردند که ملی گرایی این کشورها را  در دوران تغییر متحد نگهداشته است. لذا احساسات ضد ملی گرایی و ضد جنگ تاگور با واکنش مختلفی در کشورهای مختلف روبرو شد. بعلاوه، مشاهده می شود که این شاعر در یک مرحله تاریخ در یک کشور مورد استقبال قرار می گرفت اما محبوبیت وی بعد از تغییرات سیاسی و اجتماعی در آن کشور تغییر پیدا کرد.

میزان محبوبیت تاگور در برخی کشورها در عصر پس از دهه ۱۹۳۰ شاهد سیر نزولی شد اما در سال ۱۹۶۱ و بعداً در سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ مجدداً افزایش یافت. کاتلین ام. او کونیل به راستی نوشته است که اینترنت به وسیله عمده معرفی دست آوردهای ادبی و هنری وی به نسل جدید جهان تبدیل شده است. لذا می توان فرض کرد که میزان محبوبیت تاگور در سالهای آتی با توجه به افزایش نفوذ اینترنت افزایش خواهد یافت.

مولفین این کتاب نوشته اند که در پایان هر مقاله فقط به کتابهای مورد استفاده اشاره شده است و این فهرست تعدادی زیادی از کتاب ها را در بر ندارد. لذا یک وب سایت نیز راه اندازی شده است که در نظر دارد فهرست همه کتاب ها منتشر شده در موضوع تاگور در هر زبان و در هر کشور را داشته باشد. ()

از خوانندگان درخواست شده است که به این وب سایت مراجعه و با آن همکاری کنند.

رابیندرانات تاگور شاعر٬ متفکر و نابغه ی هندی در ششم ماه مه سال ۱۸۶۱در شهر کلکته در خانواده ی مهارجه ای متولد گردید و در هفتم اوت ۱۹۴۱ در شهر کلکته در ۸۰ سالگی در گذشت.

تاگور کار ادبی خود را در سال ۱۸۷۶ با سرودن اشعار غنایی آغاز کرد. سپس برای آموختن حقوق عازم لندن شد، اما آموزش این رشته نتوانست وی را خرسند گرداند، از این رو پس از یک سال به زادگاه خود برگشت و دومین اثر خود را در قالب ترانه هایی لطیف و پرشور منتشر کرد. انتشار ترانه های آفتاب و سرودهای شبانه باعث شد که تاگور در سراسر هندوستان به عنوان یک شاعر بزرگ معرفی شود. اکثر آثار این نابغه ی بزرگ مبتنی بر درون بینی و اعتقاد به تجلی بارقه ای از نور خداوند در وجود انسان است.

رابیندرانات تاگور، از سردمداران دیرین و مدافعان سرسخت استقلال هندوستان نیز به شمار می آید. وی نخستین نویسنده ی آسیایی است که در سال ۱۹۱۳ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شد.
در سال ۱۹۱۵ نشان شوالیه نیز به او اهدا شد. اما تاگور در اعتراض به کشتار وحشیانه مردم بی گناه «آمریتسار» که طی آن بیش از ۴۰۰ هندی معترض به دست ارتش بریتانیا به خاک و خون کشیده شدند، این نشان افتخار را سال ۱۹۱۹ به دولت انگلستان پس داد و به نایب‌ السلطنه انگلیس در هند نوشت: «آنچه روزی مایه ی سرافرازی است روزی هم فرارسد که مایه ی ننگ گردد.»
اندیشه ی او بر «گاندی» و بسیاری از بنیانگذاران هند مستقل تاثیر فراوان گذاشت.

«محمد عجم» محقق و پژوهشگر ایرانی درمقاله ای که درفصلنامه ی قند پارسی در هند منتشرشد، می نویسد : «رابیندرانات تاگور شاعر، فیلسوف، موسیقیدان و چهره‌پرداز اهل بنگال هند بود. نام ‌آوری اش بیشتر از برای شاعری او است. وی نخستین فرد از قاره ی آسیا است که برنده ی جایزه نوبل شده است. پدرش دبندرانات (مهاریشی) فردی ادیب بود و اشعار فارسی مخصوصاً حافظ را به خوبی از بر بود و مادرش سارادادیوی نام داشت و به تاگور لقب گوردیو (Gurdev) به معنای پیشوا داده‌اند…» تاگور بزرگ ترین شاعر ایالت بنگال است، او بخش عمده ی عمر خود را در سواحل خلیج بنگال در کلکته گذراند. وی به دو زبان هندی و بنگالی شعر می‌سرود و اشعار خود را به انگلیسی نیز ترجمه می‌کرد. هم سرود ملی هند و هم سرود ملی بنگلادش از تصنیفات تاگور است. او از کودکی اشعاری نغز می‌سرود و در زبان شبه قاره، انقلابی ادبی پدید آورد. به ویژه اشعار موسوم به گیتانجالی او معروفیت فراوان دارد و به زبان‌های بسیاری ترجمه شده‌است. تاگور با این اشعار در سال ۱۹۱۳ جایزه ی نوبل را در ادبیات دریافت کرد.

گفتنی است، رابیندرانات تاگور به ایران و زبان فارسی علاقه ی فراوان داشت و به رغم کهولت سن و سختی سفر در آن زمان دوبار به ایران سفر کرد. سفر نخست او در اردیبهشت ۱۳۱۱ و دیگر باردر سال ۱۳۱۳ انجام شد. سفر تاگور و دیدار وی با نویسندگان و شاعران ایران در بوشهر، شیراز، تهران و اصفهان به تبادل فرهنگی و ادبی گسترده ای میان نویسندگان و شاعران ایران و هند انجامید که سال ها دامنه یافت. ملک الشعرای بهار اشعاری در وصف او سرود و تاگور از دولت ایران خواست که استادی را برای تدریس به دانشگاه خود «ویسوبهارتی» به هند بفرستد و ابراهیم پورداود به این منظور به هند اعزام شد.

دکتر عجم درباره ی ارتباط معنوی میان تاگور با فرهنگ ایرانی می گوید:
«تاگور به چندین دلیل احساس می‏کرد که باید دعوت دولت ایران را بپذیرد، نخست به علت اینکه زبان و ادبیات فارسی، که در آغاز مسلمانان و سپس گورکانیان در هند رواج دادند، بخشی از میراث ادبی بنگال بود و شمار زیادی از کلمات بنگالی (حدود سه هزار واژه) ریشه ی فارسی داشت. دیگر اینکه «موهون روی»، پدر معنوی تاگور، و بزرگان دیگر هند در آن روزگار، فارسی را روان صحبت می‏کردند و با آنکه تاگور خود فارسی نمی‏دانست، اما با افسانه‏ها و شاعران ایرانی، خاصه حافظ، هم از طریق ترجمه و هم از راه متون اصلی آشنایی داشت.»

«دبندرانات‏» پدر تاگور فارسی می‏دانست و حافظ را برای تاگور نوجوان می‏خواند و از این راه، تاگور به فضای زندگانی کویری گرایش یافت، چنانچه در شعرهای اولیه‏اش که در کسوت «بدوی چادرنشین» ظاهر می‏شد و اشارات بعدی او به این موضوع، شیفتگی‏اش نسبت به هزار و یک‏ شب، و ترجمه‏ای که در ۱۹۳۲ از شعر سرزمین بایر تی.اس.الیوت کرد، جملگی گواه این‏ ادعا می تواند باشد.
تاگور در فرصتی که پیش آمد و با هواپیمای پستی هلندی که قرار بود به ایران برود از کلکته به الله آباد، از آنجا به جادپور و کراچی، و سپس به بندر جاسک پرواز کرد، و سرانجام در بندر بوشهر فرود آمد. خاطره ورود تاگور به مدرسه سعادت در جراید آن روز تهران منعکس گردید و روزنامه ی فارسی زبان «حبل المتین» چاپ کلکته ی هندوستان نیز اخبار مفصلی در این باره به چاپ رساند و این خبر مهم مدت ها بر سر زبان‌ها و نقل محافل و مجالس بود. تاگور قریب دو روز در بوشهر ماند و با ماشین عازم شیراز شد. استاد ملک‌الشعرای بهار از طرف انجمن ادبی ایران در قالب هیاتی از تهران برای استقبال از تاگور به شیراز رفت. عبدالحسین سپنتا در مقام مترجم، این هیات را همراهی می کرد. گروه، مکان های تاریخی و مذهبی و باستانی شیراز را بازدید و سپس به اصفهان و بعد به تهران رفت.

رابیندرانات تاگور در سفرنامه ی خود درباره ی بازدیدش از مقبره حافظ می‌نویسد: «با نشستن کنار مقبره حافظ پرتویی درخشان از چشمان حافظ از درون ذهنم گذشت، همانند تابش خورشید بهاری که اینک می‌تابد. احساس بسیار روشنی دارم. اگرچه قرن‌ها گذشته است و بسیاری آمده‌اند و رفته‌اند اما نشستن در کنار مقبره ی حافظ سلوک نمودن کنار حافظ است.»

در این سفر تاگور دو سخنرانی ایراد می کند. یکی در تالار مسعودیه و یکی در انجمن ادبی ایران. تاگور در دو خطابه‌اش چند بار چنین می گوید: «من ایرانی هستم و نیاکانم از این سرزمین به هندوستان مهاجرت کردند. مسرورم که به وطن اجداد خود آمده‌ام و علت این همه محبت به من همین یگانگی نژادی و فرهنگی است و سبب مسافرت من با وجود کهولت و ضعف مزاج و مشکلات سفر همین یکدلی و عواطفی است که من به ایران دارم، نه دیگر.»

درسفر نخست تاگور به ایران همچنین جشن‏ هفتاد و یکمین سال تولد او در تهران برگزار شد. پورداوود که درآن زمان به عنوان استاد اعزام شده بود، نوشته است که تاگور در طی صحبت چندین بار به من گفت گمان می‏کنم که در تهران کسی مرا نشناسد، زیرا چیزی از من به فارسی برگردانیده نشده که مرا بشناساند. چون این سخن را دو سه بار از او شنیدم گفتم این کار را من در اینجا با همراهی یکی از استادان انجام می‏دهم. با یکی از استادان‏ آنجا به نام ضیاء الدین که از فارسی هم بهره‏ای داشت، صد بند از اشعار تاگور را از بنگالی به فارسی‏ گردانیدیم‏.

سفر دوم تاگور در سال ۱۳۱۳ برای ادای احترام به فردوسی و شرکت در مراسم رونمایی آرامگاه توس بود. و تاگور در این هنگام ۷۳ سال عمر داشت. حسینقلی مستعان ٬ نویسنده و نخستین مترجم کتاب بینوایان به فارسی٬ خاطره ی جالبی از ملاقات خود با تاگور در مجله ی سیاه و سفید نقل کرده است. وی که در آن زمان خبرنگار یکی از مجلات بوده است٬ می گوید:

«یک روز به ما خبر رسید که تاگور شاعر معروف و مشهور به ایران آمده است. دلیل این شیفتگی ما ٬ علاقه به فلسفه و عرفان بود. در آن دوران مجالسی داشتیم که در آن از عرفان و تصوف بحث می شد و استاد ما مرحوم شریعت سنگلچی بود و این استاد یگانه ی زمان ما بود. به هر تقدیر مدتی گذشت و ما از تاگور وقت گرفتیم و با حضرت سنگلچی و مرحوم اورنگ و علی پاشاخان صالح و عده ای دیگر به سراغ ایشان رفتیم. من از ذوق در پوست نمی گنجیدم. وقتی تاگور را دیدم، احساس کردم که دنیا را به من دادند. بعد از آن بحث ها شروع شد. علی پاشا خان صالح مترجم شدند و سوالات ما شروع شد٬ اما هر چه استاد از عرفان می پرسید، تاگور در جواب می گفت: «نمی دانم.» سپس استاد سطح مطالب و پرسش ها را پایین آورد، اما شاعر هندی جوابی نداد. سرانجام استاد از او پرسید: «ما بالاخره بایستی بفهمیم که شما از عرفان چه می دانید؟ مگر نه این است که همه کس شما را عارف می شناسد؟»

تاگور در پاسخ گفت: «برادر! من اهل می و معشوق هستم و بس. این ها را هم که تو پرسیدی هیچ نمی دانم …!»

عبدالجبار کاکایی نویسنده و شاعر ایرانی درباره ی پیوند شعر تاگور با شعر ایرانی چنین باور دارد:
اندیشه‌های تاگور در موارد بسیاری با بزرگان سخن ایران نزدیکی دارد، مانند توجه به تهذیب نفس، پاک کردن درون و خدمت به انسان‌ها که در شعر فارسی نیز بسیار به چشم می‌خورد. تاگور هم‌چنین عشق را فارغ از هر نوع وابستگی می‌داند که آزادی را به ما ارزانی می‌کند و می‌گوید: «عشق نهایت آزادی است.» این نکته ما را به یاد حافظ می‌اندازد که می‌گوید:
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

نگاه فلسفی تاگور نیز شبیه حکما و اندیشمندان ماست. ما در بیان موضوعات فلسفی معمولاً به تعارض و تضاد در هستی نظر داریم. مانند مولانا که می‌گوید:
پشه کی داند که این باغ از کی است؟
در بهاران زاد و مرگش در دی است

در اینجا موجود ریزی به نام پشه در مقابل عظمت جهان قرار می گیرد. تاگور نیز در اشارات اخلاقی خود به این نکته توجه کرده و در یکی از قطعات خود می‌گوید:
ای سبزه ی کوچک! پاهای تو کوتاه است اما زمین زیر پای توست!
این نگاه تاگور به هستی است. اما راز عظیم پرسش انسان و سکوت هستی در برابر این پرسش را نیز بیان می‌کند و می‌ِگوید: «دریا پرسشی جاودانه و مکرر است و آسمان سکوتی جاودانه»
این‌ها همه نشانگر نگاه هستی‌شناسانه‌ ی تاگور اند که می‌توان با جست و جویی کوچک، مشابه آن را در ادبیات ایران نیز دید.

1313فردوسی

تا گور  در آرامگاه فردوسی در مشهد

تاگور در مشهد  از حرم مطهر امام رضا ع و آستانقدس  و از خواجه ربیع  و فردوسی بازدید و نسبت به این بزرگان  ادای احترام نمود

در سال ۱۳۱۳  بنای ارامگاه فردوسی افتتاح شد و هزاره فردوسی  با حضور ایران شناسان بزرگ جهان برگزار گردید رضا شاه پهلوی سخنران همایش بود و شخصیتهای بزرگی مانند رابیندرا  تاگور  در این جلسه حضور داشتند.فردوسی در گمنامی مرد و قبرش به فراموشی سپرده شده بود فقط در اشاره به محل وفات او توس را نوشته اند
« حمدالله مستوفی» تاریخ‌نگار سده هشتم هجری مزار فردوسی را در توس یاد آوری کرد .

در دوره قاجار، روشنفکران ایرانی بنای کوچک آجری بر مقبره ای که بنام آرامگاه فردوسی شناخته میشد نصب کردند

مطابق مصوبه  مجلس دولت موظف بود ۲۰ هزار تومان برای ساخت آرامگاه اختصاص دهد. پول جمع‌آوری شده از مردم هم به حدود ۴۰ هزار تومان رسیده بود و در سال ۱۳۰۷ با ۶۰ هزار تومان، ساخت آرامگاه فردوسی آغاز شد.

طرح کنونی  به وسیله «کریم طاهرزاده» معمار ایرانی تهیه شده بود، ملاک عمل قرار گرفت و آرامگاهی در ۲۰ مهرماه سال ۱۳۱۳ افتتاح شد. اما سالها بعد نشست کرد سال  ۱۳۴۲ ناگزیر شدند بنا را به کل برچینند و دوباره با حفظ نما و سنگ‌های به کار رفته در آن از نو بسازند. ولی این بار محکم‌تر و مقداری هم بزرگ‌تر.

آرامگاه جدید با  حفظ  طرح اولیه و اضافه شدن چند بنای مربوطه در اردیبهشت ۱۳۴۷ افتتاح شد.
آرامگاه فردوسی محلی دوست‌داشتنی برای علاقه‌مندان به تمدن ایرانی تبدیل شده است.

 

  • نوبل

نگاهی به زندگی ‘تاگور’ شاعر پرآوازه هندی وعلاقه شدید وی به ایران و زبان فارسی: دکتر محمد عجم

 زیر  و مقاله دکتر عجم  در صفحه ۳۵۸ تا ۳۸۰ مراجعه شود:

Tagore the Eternal Seeker : Footprints of a World Traveller”. Edited By SuryakanthiTripathi, Radha Chakravarty ,Nivedita Ray
published by ICWA and Vij Books India Pvt Ltd, New Delhi,Tagor in .Iran page  page 358-379 by Dr Mohammad Ajam

ISBN:  ۹۷۸-۹۳-۸۲۶۵۲-۹۵-۳, ۲۰۱۵

شب شعر ایران و هندوستان – تاگور شاعر پرآوازه هندی

 

نگاهی به زندگی ‘تاگور’ شاعر پرآوازه هندی وعلاقه شدید وی به ایران و زبان فارسی

Tagore’s visit to Iran تاگور در ایران و عشق به زبان فارسی و حافظ

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.