سه گروه و جریان قومی و مذهبی و سیاسی علیه پیشینیه تمدنی ایران دروغ پراکنی می کنند | پژوهشهای ایرانی

سه گروه و جریان قومی و مذهبی و سیاسی علیه پیشینیه تمدنی ایران دروغ پراکنی می کنند

سه گروه و جریان قومی و مذهبی و سیاسی علیه پیشینیه  تمدنی ایران دروغ پراکنی می کنند 

گروه اول  پان ترک های قومی هستند

 گروه دوم پان  اسلامیستهای عثمانی / اخوانی  هستند و گروه  دیگر پان امیه ها  یا خلافت دوستان  عرب  هستند و گروه سوم  قوم گرایان  بعثی و پان عرب ها  هستند . امروزه دو گروه اول فعال تر هستند. 

دوستان و هم میهنان ترک  و کرد و عرب و بلوچ و … بدانید،کلمه ی ایران واژه ای از آن شماست . ایران به  معنی نژاد و قوم نیست بلکه ایران یک واحد جغرافیایی است. حتی پارس هم معنی قومی و نزادی ندارد و واحد جغرافیایی است زیرا این کلمات در طول تاریخ بار معنایی جدید گرفته اند و مفاهیم جدیدی بر آنها بار شده است . حتی بعضی کلمات معنی و مفهوم اولیه خود را بکلی از دست می دهند و به معنی جدیدی بکار می روند فارس و پارس معنی های متعددی دارد.  

گروههای پان ترک دانسته و ندانسته واژه ایران را مورد حمله قرار داده اند و آن را یک واژه نژاد پرستانه می دانند. این امّا دقیقا تاکتیک حمله برای دفاع است. ما  یک قوم بنام قوم ایرانی نداریم و واژه ایران متعلق به شهر و منطقه خاصی نیست . از رود ایندوس تا اروند رود در دوران ساسانیان بنام ایران بوده است. کتیبه ها و اسناد مختلفی وجود دارد که واژه ایران در آن بکار رفته است.

پارسها و ماد ها و پارتها هر یک در گوشه ای از تاریخ ایران سهیم بوده اند و واژه ایران ، واژه ای است عاری از نژاد خاص و قومیت خاص. این در حالی است که واژه “ترکیه” دقیقا به قوم ترک بر می گردد و پان ترکان محترم باید پاسخگو باشند. از سوی دیگر غافلند از اینکه فرهنگ ترکی قسمت بزرگ و بیشتر خود را مدیون فرهنگ ایران است و ترکان سلجوقی برای سده ها همه ی نوشتار و دبیره ی خود را به فارسی نگاشته اند. پرشمار است وازگان پارسی که به زبان ترکی استانبولی وارد شده است.

چامه های چامه سرایان ایرانی در همه ی موزه های ترکیه  و کشورهای ترک زبان  و در کل منطقه شبه قاره و آسیای مرکزی قابل دیدن است. اما برای زبان ترکی چند کتاب با پیشینه ی بیش از ۲۰۰ سال سراغ دارید؟.  گاهشمار ایرانی و نوروز ؟. سازهای نی وتار و تنبور و عود و چنگ ؟. این همه دستگاههای موسیقی چندگانه، این همه مینیاتور و آثار هنری، این همه معماری و کتیبه های شهرهای سمرقند و بخارا و قونیه و گنجه همه میراث ایرانی است.

دشمنی با ایران و زبان فارسی تا آنجاست که همسایگان ترک ما در کشور آذربایجان کتیبه های فارسی  را از آرامگاه او حذف کردند. در ازبکستان هم در سمرقند و بخارا کتیبه هایی که بر روی معماری بناها وجود داشته است به زبان ازبکی تغییر کرده است!)

 زبان فارسی از طریق جنگ پخش نشده است بلکه از طریق شعر و عرفان توسعه یافته است

به تاریخ ۱۴۰۰ سال گذشته نگاه کنید… ابتدا پادشاهان عرب را داریم و سپس پادشاهان ترک. بیشترین دلیل ورود زبانهای عربی و ترکی به ایران جنگهای خونین خلفا و پس از آن چنگیز و تیمور بوده است. اما با این همه، پر شمار متون پهلوی که از ساسانیان باقی ماند را خود اعراب تا چند سد سال به عربی برگردان کرده اند.خانات ترک اما زبان مورد علاقه شان پارسی بود و همواره به فرهنگ و زبان پارسی علاقه داستند. زبان پارسی با کتاب و فرهنگ در خاور میانه جا افتاده است . از رودکی و ابن سینا تا  نظامی و دهلوی و  شاملو چند کتاب به زبان فارسی می توان یافت؟. براستی قابل شمارش است؟.  چگونه می توان گفت که فارسی غیر از فرهنگ و هنر با روش دیگری در خاور میانه همه گیر شده است؟.

پادشاهان ترکی که به هند لشکر کشیدند و از خاندان تیمور بودند برای چند سده فرهنگ و ادب پارسی را در هند ارج نهادند و بدان پرداختند. نخستین کتاب چاپ سنگی پارسی در کلکته هند به چاپ رسیده است و این خود نشانه علاقه مردم هند به ادب پارسی در گذشته است.

(جنگ تارتارها و پیروزی عثمانی بر ایشان. حضور زبان فارسی در تاریخ و هنر عثمانی غیر قابل انکار است و خوشبختانه بسیاری از آثار فارسی عثمانیها در اروپاست و پان ترکها دسترسی برای تغییر اشعار به ترکی را ندارند!)

 

نظام طبقاتی ساسانیان  شرایط آن دوره زمانی بود و در تمام جوامع وجود داشت بخصوص در هندوستان  ربط عمیقی  به فرهنگ و  پیشینه ایران نداشت. همانطور که در دوره اشکانیان سامانه حکومت چیزی ورای سامانه ساسانیان بود.  همان نظام طبقات که در اوایل اسلام بر افتاد  با ایجاد طبقه موالی وغلامان ایرانی  پس از اسلام  مجدد احیا شد . در دوره بنی امویه و عباسی برده داری و کنیزی بسیار رایج شد.

 

(کافیست در گوگل بنویسید "پل ساسانی" تا با پر شمار  از پلهای زیبا و استوار مواجه شوید که همگی یک چیز را 1400 سال به ما گفتند و ما نشنیدیم: اسلام هیچ چیزی جز خرابی و خفت به ایران نداد)

آثار باقی مانده از ایران پیش از اسلام نشان از دانش و فرهنگی شگرف دارد

شهر گور در فیروزآباد با نقشه عجیب و بی نقص ،شهر داربگرد، شهر تیسفون، بیشاپور و تخت سلیمان برای باستانشناسان دلایل واضح و شگرفی بر پیشرفتگی علمی ایران پیش از اسلام دارد. پلهای بی نظیر ساسانیان که تا امروز باقیست و معماری سدهایی نظیر شوشتر برای هر انسان خردمندی کافیست که به دانش ریاضی و هندسه ی پیشرفته و دقیق ایرانیان پی ببرد.

عدد نویسی نزد اعراب بصورت “ابجد” و نزد رومیان بصورت “رومی باستان” بود ،در حالیکه ایرانیان از سیستم پیشرفته ی یکان و دهگان(از راست به چپ) استفاده می کردند و در ژمان عبدالملک مروان اولین بار سکه هایی با تقلید از عددنویسی ساسانیان (از راست به چپ)را استفاده کردند. استفاده از سیستم ده دهی کمک بسیار بزرگی در حساب و هندسه به ایرانیان باستان کرده است و پا برجایی آثار ساسانیان پس از ۱۵۰۰ سال آن هم در مناطق زلزله خیز از دقت در محاسبه ایشان نشان دارد. خود تاریخ نویسان مسلمان بر سوزانده شدن آثار ادبی و علمی ایرانیان به بهانه کفر آمیز بودنش اعتراف کرده اند که به “کتابسوزی اعراب” شهرت یافت.

(کسانی که عمران و استاتیک خوانده اند می توانند محاسبه کنند که ساختن این پل ساسانی در سردشت چقدر بی نظیر و دقیق بوده است.علم ریاضی و هندسه نزد ایرانیان پیش از اسلام، براستی  بسیار از امروزمان پیشتر بوده است! )

 

موسیقی و جامه های رنگین باز مانده از هنرمندان ساسانی، گزارشهای خود اعراب از زیباییهای شهرهای تیسفون و فرش بهارستان(که به پیشنهاد داعشی  نادان تکه تکه شد و بین جنگجویان تقسیم شد تنها گوشه ای از هنر ایران ساسانی را به ما گوشزد می کند.

جایگاه زن نزد ایرانیان قدیم

زبان پارسی مونث و مذکر ندارد و همین از روحیه برابری جنسی نزد ایرانیان خبر می دهد. نامهایی نظیر ” آریا ” و” مهران ” و “آذر” و “کیوان” که در فرهنگ ایران گاهی برای نامگذاری زن و گاهی برای مرد استفاده شده است،نشانه دیگری از بی تفاوتی ذاتی ایرانیان به جنسیت دارد. پادشاهی ۳ زن ایرانی که یکی از آنها بنام پوراندخت بسیار دقیق و شایسته پادشاهی را سامان بخشید،نشانه دیگری از ذات برابری زن و مرد در فرهنگ ایرانیان است.

همچنین آغاز پادشاهی شاپور دوم پیش از تولد و پیش از  مشخص شدن جنسیت زن و یا مرد وی، دلیلی دیگر است که در ایران باستان مقام زن و مرد در یک حد و اندازه بوده است. در ایران نه خبر از زنده به گور کردن دختران بود (که البته در اعراب هم بسیار نادر بوده است) و نه خبری از بردگان زنی که در بازارهای مدینه و شام، برهنه به فروش برسند(نظیر خرید و فروش مادران امامان شیعه!)

جایگاه ادب و اخلاق در ایران کهن

متن کتیبه های پارسی باستان  امروز خوانده شده است و مدرک بزرگی بر ادب و فرهنگ شایسته ایرانیان است. توجه به راستگویی و پرهیز از دروغ یکی از موارد اخلاقی عمده ایست که از طرف ایرانیان باستان بارها و بارها در کتیبه های مختلف پند گونه و پر شمار آمده است. آثار ادبی اندکی که از آتش تهاجمات  باقی مانده  مانند  پندنامه “برزویه طبیب” براستی ما را با فرهنگی شگرف و شایسته روبرو می کند؛چیزی که شور بختانه ملت شریف و همیشه در صحنه ایران، امروز از آن تهی هستند.
آیین مانی که اسناد بزرگی از آن در چین یافت شده است، سندی بی نظیر از فرهنگ آرامش و متانت نزد ایرانیان باستان است. شاهنامه فردوسی که بسیاری از چامه های موبدان زرتشت را درخود پنهان کرده است،به گونه ای بی نظیر مردانگی و راستی ایرانیان را به رخ هر شنونده ای می کشد.

(در ایران باستان 3 زن به پادشاهی رسیدند که پوراندخت بسیار از خود لیاقت و تدبیر نشان داد.در تاریخ آمده است که در دوران کوتاه پادشاهی، او اوضاع آشفته داخلی ایران را آرام کرد و با مردم به نرمی و عدل برخورد نمود ولی شوربختانه در گذشت تا ایران پیش از تهاجم اعراب در بدترین وضع خود باشد)

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.