تئوری توطئه و تحلیل های مضحک ایرانی | پژوهشهای ایرانی

تئوری توطئه و تحلیل های مضحک ایرانی

  دکتر عجم

تئوری توطئه اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای دسیسه‌گری بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار می‌رود: تئوری‌ای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسه گر (عموماً قدرتمند) می داند.

در تعریفی دیگر، تئوری توطئه عبارتست از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. تئوری توطئه در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختی‌های عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان است. در بیان این مفهوم گفته می‌شود گروه‌های کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد این دنیا هستند

فرضیه توطئه یا زیر سر … بودن  رویداد ها، نظریه ای است که به موجب آن، تمام حوادث و جریانات سیاسی و یا اجتماعی و حتی حوادث طبیعی حاصل طراحی و توطئه دیگران و یا دسیسه دشمنان  و یا عواملی است که به دشمن ارتباط دارد.

آیا تئوری توطئه  یک توهم است یا ریشه در واقعیت دارد؟  بنظر می رسد ترکیبی از هر دو در ذهن متوسلان به  این موضوع وجود دارد.

تئوری ای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسه گر (عموماً قدرتمندوسودجو) می داند.

در تعریفی دیگر، تئوری توطئه عبارتست از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. تئوری توطئه در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختی‌های عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان است.

از دیدگاه فرضیه توطئه در پشت هر رویدادی یک توطئه مخفی و عواملی نهان وجود دارد که کشف  و شناسایی  افراد و عوامل  نهان آن  بطور مستند و به سادگی امکان ندارد.

چرا بسیاری از مردم دوست دارند هر رویدادی را از زاویه توطئه  و یا از دیدگاه  فرافکنی نگاه کنند.آیا این  بیماری اجتماعی است و یا یک اصل علمی پذیرفته شده ! و یا ناشی از بازتاب زخم ها و افشای خیانتها و ریشه های بحرانهای قبلی و تاریخی که عموما ریشه در توطئه داشته اند؟.

عده ای  اندکی از نخبگان  از روی کنجکاوی و اطلاعات  کافی  و مستند  از این منظر به تفسیر رویدادها می روند ولی اکثریت دیگری وجود دارند بویژه  در جهان سوم که  از روی کم اطلاعی ، نا آگاهی، کم حوصله ای ، عدم علاقه مندی  به درک کنه و عمق  وقایع  به این شیوه و دیدگاه پناه می برند.

این گروه مانند جبرگرایان،  ریشه یابی علت و معلولی  رویدادها را امری بی فایده می بینند لذا با توسل به  تفسیر رویدادها از منظر توهم توطئه  هیچ  نیازی به بررسی  ابعاد  و زوایای رنگارنگ  موضوع  نمی بینند و مراجعه به کتاب ها و مقاله ها  و تئوری های سیاسی و تجزیه و تحلیل تاریخی و زنجیره ای  حوادث برایشان بی معنی است.

حتی  نیازی  نمی بینند مکانیزم تصمیم گیری در کشورهای توطئه گری که آنها را کانون هر توطئه ای  می دانند  را مورد ارزیابی قرار دهند.  نگران شرایط ذهنی و عینی و  آبستن رویدادها و گرایشات سیاسی داخلی و منطقه ای  هم نیستید. چون از پیش برای همه چیز جواب دارند. نیازی به تجزیه و تحلیل اجتماع و جامعه شناسی سیاسی  و عوامل عینی (مادی) و ذهنی (معنوی) هم ندارند.

از این جهت افکار این عده  به جبرگرایان قرون گذشته  شبیه است.   تئوری توطئه  برای این افراد آرامش بخش است چرا که  از قبل برای همه پرسش ها جواب دارند و نیازی هم ندارند به خودشان  دغدغه ای راه بدهند چون تمام دردها از جای دیگری است و اینها هیچ نقشی در انجام و یا پیشگیری آن  نمی توانند داشته باشد .

توسل  افراطی  و بیش از اندازه به فرضیه توطئه ارتباط زیادی به عامل روانی و عامل فرافکنی دارد. معمولا کارشناسان ویژه و متخصص با کنجکاوی و ریزبینی و با کند و کاو همه جانبهٔ یک رویداد پس از دریافت اطلاعات و دانستنی های کافی و مستندات محکم و انجام آزمایشهای لازم به تفسیر رویدادها از این منظر می روند ولی اکثریت دیگری وجود دارند به ویژه در جهان سوم که بلافاصله پس از هر رویدادی برای علت آن جوابی فوری در چنته دارند که ممکن است از عوامل زیر سرچشمه گیرد:

۱- علت روانی در این صورت افراد برای راضی کردن خود متوسل به فرافکنی می شوند و علت یک رویداد را به موضوعی یا فاعلی خیالی و یا غیر واقعی منصوب می کنند. ممکن است  علت روانی توسل به این نظریه  ریشه در سابقه  وجود توطئه های مشابهه باشد. مثلا در تاریخ بعضی رویدادها توطئه یهودیان و یا مسیحیان و یا مسلمانان بوده است.  حالا فرد بسته به اعتقاد مذهبی خود  و با نظر به یک رویدا (جزء) نتیجه کل (همه) می گیرند و می گویند همه توطئه ها زیر سر …. است.
۲- کم اطلاعی، نا آگاهی، کم حوصله ای.

علاوه بر ارتباط دادن رویدادهای اجتماعی و سیاسی، ارتباط دادن حوادث طبیعی مانند زلزله و سیل به  خشم خداوند از گناهان مردم  که در قدیم نظریه ای همگانی بوده است و در دنیا مسیحیت و اسلام و یهودیت  همه جا این نظریه وجو داشته است در ایران نیز وجود داشته است البته امروزه بسیار کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
۳- برای سرگرمی و یا اهداف دیگری و یا منحرف کردن اذهان از یک واقعیت به موضوعات و فاعل و عامل غیر واقعی و یا ممکن است صرفا بدلیل عدم علاقه مندی به درک کنه و عمق وقایع برای پاسخ به علت هر رویدای به تئوری توطئه پناه می برند.
۴- در عین حال عوامل پشت پرده ای نیز هستند که با مطالعه و دقت کافی به تئوری توطئه متمسک می شوند که عموما ممکن است انگیزه ایدئولوژیک و انگیزه های قومی، قبیله ای و سیاسی داشته باشند. و با پیش‌داوری و با مغلطه و سفسطه بازی به قضاوت می پردازند.
بعضی از افراد علاقه مند به پیش داوری بر اساس اعتقادات مذهبی و یا قومی و نژادی  به اینگونه تحلیل ها روی می آورند. بنابراین افراد با انگیزه ای متفاوت به تئوری توطئه متوسل می شوند. در قدیم مردم علت هر رویداد ناگواری را به اهریمن و شیطان منسوب می کردند. این گروه مانند جبرگرایان، ریشه یابی علت و معلولی رویدادها را امری بی فایده می بینند لذا با توسل به تفسیر رویدادها از منظر توطئه هیچ نیازی به بررسی ابعاد و زوایای رنگارنگ موضوع نمی بینند و مراجعه به کتاب ها و مقاله ها و تئوری های سیاسی و تجزیه و تحلیل تاریخی و زنجیره ای حوادث برایشان بی معنی است. برخی از افراد معتقد هستند هیچ اتفاق سیاسی، مالی و اقتصادی در این دنیا بدون دلیل پشت‌پرده اتفاق نمی‌افتد بلکه همواره افرادی در پس پرده‌های اینگونه رخدادها هستند که اینگونه مسائل را هدایت می‌کنند.

به تئوری‌های توطئه اغلب با دیدی شکاک نگاه می‌شود؛ زیرا اغلب این تئوری‌ها  کلی گویی است و مدارک  بسنده  یا معتبری برای اثبات شدن ندارند.  در واقع توطئه گر خود با ارئه یک تئوری ضعیف و غیر قابل دفاع از واقعیت ماجرا سعی در پوشاندن نیات خود رادارد و این هم از پیچیدگی های دنیای رسانه و اطلاعات است.

توسل به فرضیه توطئه ارتباط زیادی به عامل روانی و عامل فرافکنی دارد. معمولاً کارشناسان ویژه و متخصص با کنجکاوی و ریزبینی و با کندوکاو همه جانبهٔ یک رویداد پس از دریافت اطلاعات و دانستنی های کافی و مستندات محکم و انجام آزمایشهای لازم به تفسیر رویدادها از این منظر می روند ولی اکثریت دیگری وجود دارند به ویژه در جهان سوم که بلافاصله پس از هر رویدادی برای علت آن جوابی فوری دارند که ممکن است از عوامل زیر سرچشمه گیرد:

۱- علت روانی در این صورت افراد برای راضی کردن خود متوسل به فرافکنی می شوند و علت یک رویداد را به موضوعی یا فاعلی خیالی و یا غیر واقعی منصوب می کنند.
۲- کم اطلاعی، نا آگاهی، کم حوصله ای
۳- برای سرگرمی و یا اهداف دیگری و یا منحرف کردن اذهان از یک واقعیت به موضوعات و فاعل و عامل غیر واقعی و یا ممکن است صرفاً بدلیل عدم علاقه‌مندی به درک کنه و عمق وقایع برای پاسخ به علت هر رویدادی به تئوری توطئه پناه می برند.
۴- در عین حال عوامل پشت پرده ای نیز هستند که با مطالعه و دقت کافی به تئوری توطئه متمسک می شوند که عموماً ممکن است انگیزه ایدئولوژیک و انگیزه های قومی، قبیله ای و سیاسی داشته باشند. و با پیش‌داوری به قضاوت بپردازند.
بعضی از افراد علاقه‌مند به پیش داوری بر اساس اعتقادات مذهبی به اینگونه تحلیل ها روی می آورند. بنابراین افراد با انگیزه ای متفاوت به تئوری توطئه متوسل می شوند. در قدیم مردم علت هر رویداد ناگواری را به اهریمن و شیطان منسوب می کردند. این گروه مانند جبرگرایان، ریشه یابی علت و معلولی رویدادها را امری بی فایده می بینند لذا با توسل به تفسیر رویدادها از منظر توهم توطئه هیچ نیازی به بررسی ابعاد و زوایای رنگارنگ موضوع نمی‌بینند و مراجعه به کتاب ها و مقاله ها و تئوری های سیاسی و تجزیه و تحلیل تاریخی و زنجیره ای حوادث برایشان بی معنی است. برخی از افراد معتقد هستند هیچ اتفاق سیاسی، مالی و اقتصادی در این دنیا بدون دلیل پشت‌پرده اتفاق نمی‌افتد بلکه همواره افرادی در پس پرده‌های اینگونه رخدادها هستند که اینگونه مسائل را هدایت می‌کنند.

به تئوری‌های توطئه اغلب با دیدی شکاک نگاه می‌شود؛ زیرا اغلب این تئوری‌ها مدرک کافی یا معتبری برای اثبات شدن ندارند. البته در مواردی ارئهٔ بعضی از مدل های تئوری توطئه که با ادله ضعیف بیان می شوند را می توان به همان مجامع و گروه های مخفی نسبت داد که با ارائهٔ چنین مطالبی بدون ادله کافی سعی در بی پایه نشان دادن اصل قضیه را دارند. در واقع توطئه گر خود با ارئه یک تئوری ضعیف و غیر قابل دفاع از واقعیت ماجرا سعی در پوشاندن نیات خود را دارد و این هم از پیچیدگی های دنیای رسانه و اطلاعات است.

یارده سبتامبر یکی از این رویدادهای مهم و تاریخ ساز است  که از ابعاد متفاوت مورد قضاوت قرار گرفته است و می تواند از این بعد مثال خوبی برای موضوع باشد.

مهترین نمونه تئوری توطئه رویداد ۱۱ سپتامبر است. برای بعضی حوادث و رویدادهای تاریخی ممکن است اصلا مستندات و دلایل کافی وجود نداشته باشد  به همین دلیل توسل به تئوری توطیه برای توجیه آن  امری طبیعی است.

اما در مورد ۱۱ سپتامبر  بیشترین تصاویر، فیلم ها و مستندات وجود دارد که شاید بی سابقه ترین رویداد از نظر مستندات  باشد. و در سایر رویدادهای  گذشته  اینهمه مستندات وجود ندارد. اما اتفاقا اینبار افراد معتقد به توطئه خود این فیلم ها و مستندات را هم تاییدی بر توطئه بودن قرار داده اند و با وجود همه آن مستندات و تصاویر و فیلم ها هنوز ۴۰ درصد مردم گزارش رسمی مقامات آمریکا را مبنی بر اینکه القاعده حادثه ۱۱ سپتامبر را ایجاد کرده قبول ندارند. در ایران و خاورمیانه نیز همین نظر وجود دارد حتی بعضی ها کتاب و مستندات هم در تایید توطئه بودن ۱۱ سپتامبر منتشر کرده اند.  جالب این است که رهبران القاعده  نیز مسئولیت این رویدا را بطور غیر مستقیم و با تجلیل های مکرر از ۱۷ عرب هواپیما ربا برعهده گرفته اند.

اکنون از ۱۱ سپتامبر ۵ سال گذشته است  و موضوع در سراسر جهان  از ابعاد مختلف مورد کند و کاو قرار گرفته  و اسناد مختلف و رنگارنگی از همه نوع منتشر شد ه است،اما با این وجود هنوز همان قضاوت  اولیه توطئه برای عده زیادی  پابرجا مانده اند.

 هر چند این رویداد پر تصویر ترین و پر فیلم ترین و پر شاهد ترین  و پر بیننده ترین  رویداد  ثبت شده در جهان است و موضوع کتابها، فیلم های پلیسی، فیلم نامه های  تاریخی  و داستانهای خیالی  حال و آینده نیز خواهد بود با این وجود در مورد عوامل و علت رویداد و  بر سر دلائل و ریشه های آن نه تنها دیدگاهی  یگانه وجود ندارد بلکه نظریه ها و دیدگاههای بسیار متضادی وجود دارد که  در عصری که آن را  انفجار اطلاعات و عصر بیرون رفت از انحصار رسانه ها و تعدد رسانه های گروهی جهانی می نامند، این تضادها و تناقضات در تفسیر رویدادها  مایه  نا امیدی  است.

یک تفسیر همان گزارش رسمی دولت آمریکا است اما دیدگاههای و فرضیه های  بسیار زیاد دیگری نیز مطرح است، تنها در خاورمیانه نیست که روزنامه ها و رسانه های گروهی مطالب و دیدگاههای عجیب و غریب در این مورد ارایه می کنند بلکه در خود آمریکا نیز تنها ۳۷ درصد مردم  گزارش مفصل کمیسیون تحقیق و گزارش رسمی رسانه های گروهی و دولت آمریکا را در مورد این رویداد باور دارند، چرا چنین بی اعتمادی نسبت به نظریه های رسمی رسانه های گروهی وجود دارد.

تصور کنید که چندین دیدگاه متفاوت  فقط از زاویه  تئوری توطئه  به این رویداد پرداخته اند.عده ای می گویند با محاسبات دقیق  ساختمانها از قبل بمب گذاری شده و برخورد هواپیماها بصورت فیلم انیمیشنی بوده است.این گروه در این مورد معتقد است وقتی خود مهندسین سازنده این برجها سقوط برجها در ۹ ثانیه را به طراحی و جاسازی  بسیار دقیق  دینامیت از قبل مربوط می کنند چرا من  نظر آنها را تائید نکنم ؟

عده ای بر این باورند که این رویداد مسیر تاریخ را عوض کرده است و یک نقطه عطف تاریخی است  دیگران و از جمله نویسنده کتاب فرانسه در مقابل امپریالیسم نوشته پاسکال بونیفس مدیر مرکز روابط بین المللی و راهبردی ،  نظری کاملا متضاد دارد.

عده ای بر این باورند که اصلا فردی بنام بن لادن و زرقاوی و ملا عمر وجود خارجی ندارند و ساخته و پرداخته رسانه های آمریکایی هستند.عده دیگری معتقدند آنها وجود دارند ولی در خدمت آمریکا هستند  و با رهبران آمریکا همدست هستند .

درست برعکس این نظریه ، جمعی  براین باورند که آنها سمبل اسلام جهادی هستند و جهاد علیه کفارصلیبی و یهود را به پیش می برند و در مقابل ظلم وجنایات آمریکا و یکجانبه گرایی و جهانخواری و سلطه طلبی  غرب  به پا خواسته اند البته  گروهی دیگر  که با  اسلام سر دشمنی و عناد دارند بر این باورند که آنها (عوامل انفجار ) مسلمانان راستین هستند و هدف آنها قتل و غارت و کشتار مردم جهان آزاد و کشتار علیه بشریت و مجبور ساختن دیگران به پذیرش اسلام هستند. آنها بنیادگرایان اسلامی هستند  که با زور شمشیر می خواهند افکار حود را پیش ببرند  بنیادگرائی اسلامی را  واکنش قهر آمیز مسلمانان افراطی در مقابله با نفوذ فرهنگ و ارزش های غرب دانسته اند.

عده ای بر این نظرند که این اقدام واکنشی است در برابر تحمیل یکجانبه و عجولانه ارزش های دمکراتیک جوامع غربی به جوامع اسلامی. برخی از ” ستیز فرهنگ ها ” سخن می گویند و اقدامات خشونت باری نظیر این ترورها را نیز حاصل خشم و دشمنی و بعضاً بغض و کینه نسبت به ثروت و قدرت و فرهنگ مدرن  غرب  در جهان اسلام و بویژه در میان عربها می دانند.

عده ای دیگر عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر را ناشی از ناسازگاری، حقارت و احساس یأس انسانهائی می دانند که د ر اثر  مواجهه  با  دگرگونیهای  پر  شتاب و  بنیادین در راستای مدرنیزاسیون، شاهدند که چگونه ارزشها و ُسنت های مقدس شان  مورد بی اعتنایی  واقع می شود.  تصور نشود  که  بیان کنندگان این نظریه ها  عده کم سوادند یا اینکه جادو و جمبل کاران داخل پارکها و داخل بازارها هستند که به ورقهای کهنه کتاب خود و یا به کف دست مشتری و یا به فنجان قهوه نگاهی انداخته اند و راجع به آن رویدا کلی گویی کرده باشند  تصور کنید بعضی از این نویسندگان دانشمندانی هستند که با فرمول ریاضی و دانش فیزیک و … و محاسبات دقیق  حرف زده اند مطلب نوشته اند فیلم درست کرده اند و  وب سایت راه انداخته اند شبکه تلویزیونی دارند  و کمپینگ می کنند.

از نظر شما ریشه  این کنش های  متفاوت و رنگارنگ و بعضا فاجعه بار را در کجا باید جست؟ آیا با این وصف  اصلا می توان در مورد رویدادهای تاریخی قدیم قضاوت عادلانه ای داشت ؟ آیا می توان از تاریخ درس گرفت و آنرا چراغ راه آینده دانست؟آیا فرضیه توطئه را در مورد هر رویدادی می توان بکار برد؟   آیا واقعا داوری نمودن  در مورد  این رویدادها اینقدر  مشکل و پیچیده است؟ یا اینکه عده ای به عمد تحلیل رویدادها راتا این اندازه  بغرنج  می کنند؟

بدون شک تاریخ پر از ریا،دروغ،تزویر، و تدلیس خبری امپریالیسم رسانه ای  و اطلاعاتی غرب،زمینه ساز چنین نظرات بعضا غیر منطقی و غیر حکیمانه  در جهان سوم  شده است.

امروزه سد انحصار مبادله آزاد اطلاعات شکسته شده است و بسیاری از مخاطبان به چند زبان زنده تسلط دارند و فرصت کافی نیز برای جستجوی رویدادها  دارند  و اطلاعات را از کانالهای متعدد می گیرند بنابر این رسانه های گروهی امروزه با مخاطبان به مراتب عاقل تری از دهه های گذشته روبرو هستند و  بدقت زیر زره بین  و قضاوت مخاطبین کنجکاو قرار دارند.

سی ان ان یکی از آندسته از رسانه های تصویری  جهانی است که بدلیل ترفندهای غیر صادقانه،  پنهان کردن بخشی از حقایق و بزرگنمایی بخشی دیگر از حقایق و رویدادها، امروزه اعتماد بینندگان خود را از دست داده است.

برای رسانه های گروهی جلب اعتماد بینندگان و خوانندگان سرمایه عظیمی است بنابراین رسانه ها نباید اعتماد و سرمایه  رسالت بزرگی  که بردوش می کشند را  با دخالت دادن منافع ، حب و بغض های زودگذر و با تحلیل های جانبدارانه و یا پنهان کاری و بزرگنمایی زیر سوال ببرند.

واقعه ۱۱ سبتامبر که تنها ۵ سال از آن می گذرد و صدهها ساعت فیلم مستند و داستانی و انیمیشن در مورد آن درست شده و هزاران مقاله و نقد نوشته شده  و پر تصویر ترین رویداد جهانی است اگر قرار است در یک قضاوت تحلیلی اینگونه با آن برخورد شود پس راجع به تحلیل درست حوادث تاریخی قدیمی تر  مثلا دوره اسکندر و یا چنگیزخان چگونه باید قضاوت کرد؟

تصور کنید در حالی که خود بن لادن بصراحت  این رویداد را به اقدام شجاعانه نیروهایش مربوط می داند عده ای هیچ علاقه ای به پذیرش این  ادعا ندارند و اصرار دارند که آن را یک اقدام محاسبه شده دقیق به کارگردانی  عواملی بسیار  متخصص و داخل در سیستم آمریکا بدانند.

بعضی از این نظریات نیز خود نوعی دیگر از ترفند غرب برای بازی با افکار عمومی و گمراه کردن افکار عمومی است  این بازی های امپریالیزم خبری  همانند داستان چوپان دروغگو شده است بطوریکه دیگر مردم اگر حقیقتی هم در گزارش رسمی ۴۰۰صفحه ای کمیته حقیقت یابی مجلس سنا باشد را باور ندارند. این برای دولت آمریکا یک فاجعه است  هیچ خطری بالاتر از این نیست که مردم به سخنان و دیدگاههای رسمی دولتی باور نداشته باشند.

مسلما تحلیل و تجزیه رویدادها اینقدر پیچیده نیست و آگاهان موضوع می توانند سره را از ناسره تشخیص دهند. علم سیاست آنقدر هم که عده ای آن را پیچیده می کنند  غیر قابل پیش بینی نیست  بسیاری از رویدادها قابل پیش بینی است و از  بسیاری از رویدادها می توان  پیش گیری نمود سیاست مانند فوتبال نیست که تا دقیقه ۹۰ نتوان پیش گویی دقیقی کرد.اگر شناخت دقیقی از رویدادها وجود داشته باشد پیشگویی و پیشگیری از آنها هم بسادگی امکان پذیر است.

درست است که  بعضی رویدادها مانند کودتای ۲۸ مرداد یا قتل کندی یا … یک توطئه بوده است یا می توان  رویدادی مانند ترور ولیعهد اطریش  که منجر به جنگ جهانی اول شد را ناشی از یک توطئه مخفی دانست  و یا اگر  حمله به کنسول آمریکا در سقاخانه تهران و کشته شدن وی و قطع روابط ایران و آمریکا  را توطئه مخفیانه عوامل انگلیس بدانیم زیاد به بیراهه نرفته ایم ولی آیا قابل قبول است که بگوئیم سران آمریکا ۱۱ سبتامبر را طراحی کردند که به بهانه آن تهاجم به جهان اسلام و تغییر در خاورمیانه را به پیش ببرند؟

آیا چنین هزینه سنگینی و قتل هزاران نفر و جنگ های بعدی آن که در مورد عراق و افغانستان  که ۱۸۰ هزار کشته و چها میلیون آواره و فقط  ۴۳۷ میلیارد دلار  یک قلم از بودجه آمریکا صرف مبارزه با تروریزم شده  است یعنی دو برابر بودجه جنگ ویتنام و کره ،را می توان توجیه مناسبی برای این نظریه یافت؟ آیا برای حمله به افغانستان تنها یک ترور نافرجام  و انتساب آن به طالبان کافی نبود؟

آیا این واقعیت را که  آمریکا روزی بزرگترین حامی  جنگجویان (القاعده امروزی) در افغانستان بوده است، می توان توجیه مناسبی یافت که ۱۱ سبتامبر را نیز کار عوامل خود آمریکا بدانیم ؟ آیا در دنیای سیاست دوستان و دشمنان پایدار و دائمی وجود دارد؟ آیا رسانه های گروهی  با خلط موضوع و نتیجه گیری هدفدار می توانند اعتماد  خوانندگان و بینندگان خود را محکم نمایند.

این‌ها سوالاتی است که  بسادگی و در چند جمله کوتاه نمی توان به  آن پاسخ داد؟

روایات و داستانهای مربوط به این رویداد از دیدگاه  نظریه توطئه آنقدر زیاد است که نمی توان آنها را در یک تقسیم بندی منطقی منحصر کرد بعضی از آنها نیز  آنقدر غیر منطقی هستند که می شود آنها را شوخی و یا مزاح تلقی کرد آما بعضی دیگر در پوششی از حقایق  مستور هستند.

اگر به فرض فردی بخواهد واقعا حقیقت آنچه روی داده است و عوامل اصلی آنها را کند و کاو کند آیا در میان این همه جار و جنجال و قیل و قال و هیاهوی گوش خراَش،  گوش شنوایی خواهد داشت؟ کو گوش شنوا ؟

دکتر 

مضحک ترین تحلیل‌های ایرانی از کودتا در ترکیه

شنبه ۲۶ تیر ۹۵ ساعت ۱۴:۲۲ |

کودتای نافرجام بخشی از ارتش ترکیه در ایران بازتاب‌های  مختلفی داشته و تحلیلگران ایرانی از بامداد امروز، تحلیل های مختلفی از ماجرا ارائه کرده اند اما همچون همیشه برخی از ایرانیان که همواره در پی یافتن «دست‌ های پشت پرده» در هر اتفاقی هستند، این بار نیز به بیان تحلیل‌ های شگفت آوری روی آورده اند که بجز درک نادرست ماجرا، نتیجه دیگری برای بخشی از افکار عمومی ندارد.

۱- «کودتا ساختگی و توسط خود اردوغان طراحی شده تا مخالفانش را سرکوب و ارتش را تصفیه کند.» این مضحک ترین تحلیلی است که از صبح امروز و پس از مشخص شدن شکست کودتا توسط برخی در حال انتشار است. صاحبان این تحلیل که اتفاقا نایب رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس نیز، یکی از آن ها است تصور می کنند در قرن هفدهم بسر می بریم و هر خدعه و نیرنگی برای تحکیم قدرت حاکمان و سرکوب مخالفان در عصر کنونی که بشدت توسط رسانه ها و اخیرا شبکه های اجتماعی پیگیری و نظارت و افشا می شود شدنی است.

در اینکه اقتدار اردوغان در ماههای اخیر تحلیل رفته و او درگیر برخی منازعات منطقه ای و داخلی بی حاصلی شده بحثی نیست اما مگر می توان کودتایی با این ابعاد طراحی و دهها نفر را به کشتن داد تا قدرت خود را مستحکم کرد و ارتش را تصفیه؟

مهمتر از آن، تاثیرات داخلی و خارجی کودتای اخیر تا ماهها و چه بسا سالها دولت این کشور را متاثر خواهد ساخت. هزینه های اقتصادی این کودتا برای کشوری که بسرعت در حال رشد است و بخش قابل توجهی از درآمد آن نیز از ناحیه گردشگری است آنقدر زیاد است که هیچ انسان عاقلی دست به این آتش بازی های کودکانه  نمی زند چه رسد به اردوغان که ترکیه را در یک دهه گذشته متحول کرده و بی ثباتی در این کشور، همه برنامه های او را بهم خواهد زد.

۲- «آمریکا در پشت صحنه کودتا است». صاحبان این تحلیل نیز که هنوز در حال و هوای دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی، هر اتفاقی در جهان را به آمریکا نسبت می دهند از همان ابتدا بدون بررسی جوانب کودتا، پیش فرض دست داشتن آمریکا را مطرح کرده اند. برخی از آنها با بیان اینکه «غربی ها به اردوغان هم رحم نکردند»، تلاش کرده اند به دلیل حضور فتح الله گولن، رهبر مخالفان اردوغان در آمریکا، این کودتا را آمریکایی دانسته و از پشت کردن واشنگتن به متحد خود خبر دهند! این در حالی است که کمتر تحلیلگر معتبری است که نداند دولت اردوغان مطلوب ترین دولت در ترکیه برای آمریکا بخصوص آمریکای دوره اوباماست. آمریکایی ها در سالهای گذشته تلاش کرده اند با حمایت از دولت اردوغان، ترکیه را به عنوان الگویی پیشرفته به کشورهای اسلامی معرفی کرده  و از قدرت  گرفتن رهبران به زعم خودشان تندرو و شکل گیری اسلام افراطی در جهان اسلام پیشگیری کنند. مضاف بر آن که  صاحبان این تحلیل هنوز درک نکرده اند که عصر کودتا در جهان پایان یافته  و آمریکا نیز که روزگاری در پشت بسیاری از کودتاها در دنیا بود اکنون سالهاست از این روش حمایت نکرده و راههای دیگری برای تغییر سیاست در کشورهای مخالف خود بکار می گیرد، چه رسد به ترکیه دوست  و متحد آمریکا در منطقه.

حملات ۱۱ سپتامبر

از بالا به پایین:  در حال سوختن، قسمتی از  که تخریب شده، پرواز شماره ۱۷۵ در حال برخورد به برج، یک آتش‌نشان درحال درخواست کمک، موتور هواپیمای پرواز شماره ۹۳، پرواز شماره ۷۷ به پنتاگون برخورد می‌کند

جایگاه  (حمله اول و دوم)، ، (حمله سوم)،  (حمله چهارم)
تاریخ سه‌شنبه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
از همین نویسنده:

جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵ – ۱۹:۵۸:۳۵

کد مطلب: ۵۸۴۰

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.