زبان شناسی | پژوهشهای ایرانی.دریای پارس.

Category: زبان شناسی

کدام نام تاریخی برای دریای مازندران مناسب تر است

“دریای خزر” درست است یا “دریای کاسپین”؟

شناسه خبر: ۱۴۷۹۱۴۹ سرویس: بین الملل

پژوهشگر سرشناس کشور با بیان دلایلی تاریخی و حقوقی درباره نام دریای شمال ایران، دریای کاسپین را بهترین و درست‌ترین عنوان برای آن می‌داند که توسط بیشتر کشورها استفاده می‌شود.

به گزارش گروه سیاست خارجی ، پهنه آبی واقع در شمال ایران که در حال حاضر آن را با نام “خزر” می‌شناسیم، از جمله دریاهای مهم جهان است که تقریباً اقتصاد سه کشور جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان ارتباط مستقیمی با منابع انرژی زیر بستر آن دارد. بحث بر سر تقسیم منابع زیر بستر و رو بستر، آلودگی آب‌، مسئله حق کشتیرانی یا مواردی نظیر استفاده از عنوان حقوقی “دریا” به جای “دریاچه” از سوی کشورهایی مانند قزاقستان  جهت بین‌المللی شدن آن و حق کشتیرانی آزاد و بسیاری از موارد دیگر، تحت جلساتی با عنوان رژیم حقوقی دریای خزر برگزار می‌شود. تاکنون طرف‌های ساحلی به نتایج قابل توجه و مشخصی نرسیدند و همچنان چالش توافق وجود دارد.

اما یکی از موضوعات مربوط به این پهنه آبی شمال ایران مسئله “نام” آن است که در کشور ما  از این اسم به طور رسمی استفاده می‌شود، اما بسیاری بر این عقیده‌اند که نام خزر اشتباه است و اسم اصلی و صحیح آن “کاسپین” می‌باشد.

*امپراتوری یهودی خزرها به افسانه شباهت دارد.

تسنیم: ایران در حال حاضر به طوری رسمی از نام خزر برای پهنه آبی واقع در شمال کشور استفاده می‌کند، در اساس کلمه خزر از چه پیشینه، محل یا گروهی ریشه می‌گیرد؟

  عجم: درباره اینکه خزر نام یک قوم، آئین، مذهب و یا زبان و نژادی مشخصی باشد مطالب متناقض و متضاد زیادی نوشته شده است، از این رو نمی‌توان با قاطعیت نظر داد. اصولاً در مورد خزرها منابع و مستنداتی که وجود دارد خود از لحاظ اعتبار سنجی قابل بررسی هستند، چراکه همه ادعاهای موجود در رابطه با قوم خزر بیشتر فرضیه است و با قطعیت و یقین نمی‌توان اظهار نظر کرد.

مثلاً در مورد اینکه خزرها یهودی بودند مهمترین منبعی که در سی سال اخیر مورد استناد قرار گرفته کتاب “آرتور کوستلر” در مورد امپراتوری خزر است، وقتی مستندات وی را دنبال می‌کنید به کتب اعراب می‌رسید، البته منابع عربی نیز در مورد خزرها دارای تناقض‌هایی می‌باشد که قابل اطمینان نیست، چراکه  یکصد سال جنگ میان اعراب و مسلمانان با خزرها قضاوت بی‌طرفانه را بسیار دشوار می‌کند.

علم باستان شناسی، زبان شناسی و منابع بی‌طرف هم کمکی به رفع تناقضات نمی‌کند، اما به طور کلی پذیرفته شده که خزرها قومی کوچ نشین و نومد بوده‌اند که یکی از  دهها قوم  تورکیک شرقی هستند که قبل از ظهور اسلام وارد فلات و دشت‌های شمال و شمال غربی دریای خزر شدند،نام این قوم از واژه خیزران(درخت های نی دریایی) گرفته شده است.   ورود آنها باعث شد بخش‌هایی از اقوام متعدد دیگری که ساکن منطقه بودند وارد جغرافیای فعلی ایران شوند که یکی از آن اقوام متعدد کاسپی‌ها بودند و  از زمان‌های قدیم در اطراف دریای شمال ایران ساکن شدند.

کاسپی ها  بداخل فلات ایران بخصوص غرب ایران مهاجرت کردند.

 نظر غالب این است که نژاد خزرها، هون و مذهب آنها تنگری و پگان بوده است. اخیراً آزمایش “دی ان ای” بر روی اسکلت‌هایی در منطقه جغرافیایی  خزرها انجام شده و غیر یهودی بودن آنها به اثبات رسیده است، البته طی سال‌های ۷۴۰ افرادی از یهودی‌های مهاجر در منطقه ساکن شدند که به احتمال زیاد  همان اقلیت یهودیان بخارا پس از مهاجرت بوده اند. اما ادعاهای اخیر مبنی بر امپراتوری یهودی خزرها که بعضی از نویسندگان یهود برای خزرستان  مطرح کرده‌اند بیشتر به افسانه شباهت دارد تا واقعیت.

* هیرکانی و کاسپین کهن ترین  نام‌های ثبت شده  در منابع یونانی و رومی

تسنیم: سابقه تاریخی استفاده ایران از کلمه کاسپین تا چه زمانی است؟ به عبارتی دیگر این کلمه چه ریشه‌ای دارد؟

 عجم: کاربرد دو واژه هیرکانی (گرگان) و کاسپین در منابع یونانی و رومی،  قدیمی‌ترین نام‌ها برای  دریای شمال ایران هستند، اما این دو نام در منابع فارسی به جای مانده درباره پهنه آبی واقع در شمال ایران دیده نشده است. اگر هم در زبان فارسی کاربرد داشته، اما  منابع آن از میان رفته است، زیرا از دوره بنی امیه که جنگ‌های خونینی بین خزرها و مسلمانان به وقوع پیوست  نام خزر شهرت گرفت و وارد ادبیات عربی و فارسی شد. در منابع عربی و فارسی بیشتر از ۴۰ نام برای دریای شمال ایران به کار رفته که  بعضی نام‌ها به اقوام ساکن در این دریا و بعضی به شهرهای اطراف دریا منسوب شده‌اند مانند گیلان-جیلان- گرگان (جرجان) – استرآباد – ساری و بسیاری از موارد مشابه.

* نام رسمی و بین المللی دریای شمال ایران براساس مصوبه سازمان ملل “کاسپین” است

تسنیم: در حال حاضر کدام کشورها (کشورهای ساحلی یا سایر کشورها) از نام “کاسپین” برای دریای شمال ایران استفاده می‌کنند؟ 

عجم: بر اساس مصوبه سازمان ملل نام رسمی و بین‌المللی این دریا کاسپین است و یک نام محلی هم می‌توان برای آن به کار برد و آن “خزر” است، اما همه کشورهای جهان نام کاسپین و معادل‌های آن را به کار می‌برند، به جز چند کشوری که از “بحر قزوین” استفاده می‌کنند که در واقع معادل و معرب همان کاسپین است. تعدادی از کشورها هر دو نام کاسپین و خزر را  برای نامیدن دریای شمالی ایران در نظر گرفته‌اند.

* در هیچ منبعی از خزرها به نیکی یاد نشده است

تسنیم: در بیشتر اسناد و قراردادهای فارسی از نام خزر استفاده شده و مجموعه نشست‌ها در مورد دریای شمالی ایران نیز تحت عنوان رژیم حقوقی دریای خزر (حداقل از جانب ایران) برگزار شده است،  با این حال جمهوری اسلامی ایران می‌تواند چنین تغییر اسمی را در نشست‌های رژیم حقوقی دریای شمال ایران مطرح کند؟ در واقع این اقدام از نظر حقوقی مانعی یا حتی واکنش منفی سایر کشورهای ساحلی را به دنبال ندارد؟

عجم: نام دریای شمال ایران هیچگونه چالشی در هیچ کشوری ایجاد نمی‌کند. کمیته یکسان‌سازی  هم می‌دانست که نام مازندران بهتر از خزر است اما “دریای مازندران” مستندات حقوقی لازم را نداشت. خزر نام مطلوبی نیست و در هیچ منبعی از خزرها به نیکی یاد نشده و چندین قرن است که هیچ قومی در کشورهای اطراف خزر تا به امروز خود را قوم خزر معرفی نمی‌کند اما کمیته باید به نقشه‌ها و قراردادهای حقوقی متعهد می‌‌ماند.

در این منطقه حداقل یکصد قومیت و ملیت و زبان وجود دارد.می‌دانیم قوم خزر و قوم هون مدتی حکم‌فرمایی در منطقه داشته اما امروزه تطبیق آن با مردم امروز سخت است. حتی قرقیزها، قزاق‌ها، تاتارها، چچنی‌ها و حتی مغول‌‌ها هیچکدام خزرها را به خود منسوب نمی‌دانند.

* مجاز بودن استفاده از هر دو نام خزر و کاسپی ( کاسپین)

اما درخواست به کار بردن کاسپین در فارسی اخیراً طرح شده و اصلاً به مصوبه جدید نیازی ندارد؛ نام دریای کاسپی و یا کاسپین را می‌توان به کار برد و با هیچ مخالفتی در هیچ جای جهان  همراه نخواهد بود. چون مصوبه مورخ ۱۸ آذرماه ۱۳۸۱ کاربرد هر دو نام خزر و کاسپی را مجاز می‌داند، و کاسپیین را نام اصلی و بین المللی می داند اما اینکه چرا نام مازندران کنار گذاشته شد این بود که مشخص شد که چنین نامی در قراردادها، اسناد حقوقی و نقشه‌های رسمی داخلی و خارجی قبل از دوره پهلوی وجود ندارد.

مطابق مقررات کمیته یکسان سازی نام‌های جغرافیایی سازمان ملل  (UNGEGN) همه کشورها باید در رابطه با پدیده‌های جغرافیایی به خصوص دریاها، یک نام بین‌المللی بکار ببرند و البته یک نام محلی هم برای کاربرد محلی قابل قبول است. در رسانه‌های ایران برای دریای شمال کشور نام‌های مختلفی مانند مازندران، خزر، شمال و مواردی دیگری به کار می‌رفت که مشکل ایجاد می‌کرد.

سازمان ملل از ایران خواسته بود که مشخص کند چه نامی را به رسمیت می‌شناسد. مرجع رسیدگی به اینگونه مسائل اداره حقوقی وزارت خارجه و کمیته یکسان سازی نام‌های جغرافیایی متشکل از اعضای چند نهاد و وزارتخانه می‌باشد، در سال ۱۳۸۱ از اداره حقوقی وزارت خارجه خواسته شد که در این خصوص نظر بدهد. بررسی این موضوع به من سپرده شد که تحقیق مفصلی انجام و گزارشی تهیه و تحویل کمیته یکسان سازی شد و  مبنایی برای تصمیم گیری قرار گرفت.

نخست در مورد اسناد و قراردادهای بین‌المللی و قراردادهای بین ایران و دول خارجی و سپس در مورد نقشه‌های رسمی و نیمه رسمی بررسی و مشخص شد که در همه قراردادها از قرون گذشته و تا آنجا که مکتوباتی باقی مانده است، در زبان فارسی دریای خزر و بحر خزر و در زبان‌های اروپایی دریای کاسپی یا کاسپین، همچنین در متون قدیمی عربی، خزر و  گاهی بحر قزبین و قزوین به کار رفته است، اما در متون  متاخر عربی بحر قزوین استفاده شده و در کشورهای ترک زبان نیز هر سه نام به تناوب به کار رفته است. اما ترجیح بیشتر با خزر دنیزی بود.

قراردادها و نقشه‌ها برای ما معیار اصلی بود اما در متون ادبی و تاریخی نیز بررسی عمیقی انجام شد و برای من کاملاً مشخص بود که قزبین و قزوین معرب شده از کاسپین است، اما عده‌ای اصرار داشتند که برعکس کاسپین تغییر یافته قزوین هست حتی این مطلب را خاتمی، رئیس جمهور وقت در سفر علی یف به تهران به وی گفته بود که دریای مازندران همان دریای قزوین است و اروپایی‌ها آن را به کاسپین معرفی می‌کنند. از نظر زبان شناسی محرز بود که قزوین تغییر یافته و معرب کاسپین است، ولی  باز هم مجدداً در منابع تاریخی کندوکاو کردم و کاملاً محرز شد که قبل از اینکه قزوین وارد ادبیات عرب و فارسی شود کاسپین و هیرکانی (گرگان) وجود داشته است.

نام خزر از قرون سوم قمری در ادبیات عربی و فارسی رایج شده است، اما بیشتر از ۴۰ نام دیگر هم به تناوب برای دریای مذکور در ادبیات و جغرافیایی قرون گذشته به کار رفته است. شرح جنگ‌های خزرها در دوره خلفای بنی امیه به طور مفصل در تاریخ طبری و در سایر منابع عربی، همچنین در کتاب استخری و ابن اثیر وجود دارد. استخری نوشته است که «زبان خزرها به هیچ زبان شناخته شده‌ای شباهت ندارد».

* در ابتدا فضایی برای طرح این موضوع که کاسپی بهتر است یا خزر نبود

بعضی منابع عربی آنها را همان قوم یاجوج و ماجوج معرفی کرده‌اند که در منابع اروپایی نیز به یاگوگ و مگوگ معرفی شده بودند. قوم خزر نام خود را از خیزران که نوعی نی مقاوم و بلند هست گرفته است . خلاصه کلام اینکه وقتی در کمیته یکسان سازی موضوع بحث شد اصلاً فضایی برای طرح این موضوع که کاسپی بهتر از خزر است نبود، چون نام کاسپی در ایران کاملاً ناشناخته بود و برای دانشگاهیان نیز واژه‌ای بیگانه محسوب می‌شد. تا اینکه در گزارش توجیهی  برای کمیته، برای اولین بار مفصل به اصالت کاسپی و میراث آنها به عنوان قوم ایرانی پرداخته و تصور اینکه کاسپین واژه بیگانه است مردود دانسته شد. قوم یا اقوام کاسپی نام خود را از کاوسپی به معنی گاو سپید گرفته است گاو سپید از اسطوره ها و یا خدایان و  اله های دوران مذاهب اولیه اریاییان هست. 

متاسفانه این نام در حالی‌ که مستندات تاریخی دارد ولی در فرهنگ عامه مغفول و ناشناخته مانده بود. امروزه با توجه به فرایند فرهنگ سازی آن، این نام می‌تواند جایگزین خزر شود. اما در مصوبه ۱۸ آذرماه ۱۳۸۱ کمیته موظف بود که به نقشه‌ها و اسناد وفادار بماند. اعتراضاتی که به این مصوبه شد چندان مستند نبود و اعتراضیه‌ای پرویز ورجاوند در مجله اطلاعات سیاسی منتشر کرد که چرا نام تاریخی مازندران را حذف کرده‌ و خزر را که قومی مهاجم بوده‌اند را جایگزین آن کرده‌اید؟

جوابیه ما در جراید همان زمان منتشر شد، البته گزارش توجیهی کمیته نیز منتشر شد که الان هم در سایت‌های متعددی وجود دارد، از مخالفان مصوبه خواسته شد که مستندات خود را برای دریای مازندران ارائه کنند، ولی هیچ مستندی ارائه نکردند، اما بحث اینکه اخیراً طرح شده که باید دریای کاسپی بکار ببریم یک موضوع کاملاً جدید است و هیچ مغایرتی با مصوبه سال ۱۳۸۱ ندارد، چون نام بین‌المللی است و  نیازی هم به تغییر مصوبه ندارد. در ایران رسانه‌ها مختار هستند که نام بین‌المللی که دریای کاسپی و کاسپین یا نام محلی خزر را استفاده کنند، در این مورد هیچ کشوری هم اعتراضی نخواهد داشت.

ان

از همین نویسنده :

  • نام های دریای خزر

https://www.4shared.com/office/7A_AMG0Z/name_caspian1.html

Geography of Iran

By: Mohammad Ajam

  • متن مقاله همایش ملی ژئوماتیک اردیبهشت ۱۳۸۲ اسامی جغرافیایی باستانی میراث بشریت پژوهشی در مورد دو نام خلیج فارس و خزر و چالشهای فراروی ص ۲۴ تا ۳۶ 
  • مقالات همایش یکسان‌سازی نام‌ها ۱۳۸۲ 
  • ماهنامهٔ پبام دریا شماره‌های ۱۳۱ و ۱۳۳ مهر و آذر ۱۳۸۳
  • دکترعجم. . پیام دریاشماره ۱۳۱، ۱۰ مهر ۱۳۸۳
  • ماهنامه علمی پیام دریا: دانلود  شماره‌های ۱۳۱- و ۱۳۳ اسنادهویت ملی – نامهای دریای خزر و کاسپین، دکترمحمد عجم مهر-آذر ۱۳۸۳
  • بررسی تطبیقی رژیم حقوقی بزگترین دریاچه های جهان: محمد عجم

    (خزر، سوپریور، ویکتوریا) سخنرانی در سمینار بین المللی خزر دفتر مطالعات سیاسی بین المللی – تهران اردیبهشت ١٣٨١  چاپ در همشهری –۱۷- ۱۶  -۲ – ۱۳۸۱       ١۶/٢/٨١

روز بزرگداشت فردوسی در دانشگاه فردوسی

مراسم بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ظهر امروز با حضور معاون رئیس جمهور، استاندار خراسان رضوی، سفرای چند کشور خارجی و جمعی از فعالان فرهنگی و هنری در محل دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.

دکتر عجم فردوسی

در این مراسم نشان فرهنگی هنری فردوسی به دکتر علی رواقی محقق برجسته زبان فارسی و شاهنامه، دکتر حسن انوری چهره ماندگار ادبیات و استاد زبان و ادبیات فارسی، دکتر علی اشرف صادقی عضو پیوسته زبان و ادب فارسی و چهره ماندگار در حوزه ادبیات و استاد شهرام ناظری استاد برجسته موسیقی ایران اعطا شد.

در بخش بین المللی نیز، این نشان به دکتر عبدالغفور آرزو استاد برجسته ادبیات دری از کشور افغانستان، دکتر نعمت یلدریم استاد و رئیس گروه زبان فارسی دانشگاه آتاتورک ارزروم و دکتر علیم اشرف خان مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهلی اختصاص یافت.

گفتنی است، در مراسم روز ملی پاسداشت زبان فارسی، از تمبر روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان و ادبیات فارسی نیز با حضور مسئولان و سفرای کشورهای خارجی رونمایی شد.

 شهرام ناظری گفت:

فردوسی را همه مردم دنیا می شناسند و از جایگاه بسیار رفیعی در بین ملل مختلف جهان برخوردار است. وی با اشاره به اینکه ضرورت دارد فردوسی شناسان در زمینه رشد و توسعه زبان و ادبیات فارسی گام های بلندتری بردارند، خاطرنشان کرد: مقام فردوسی ورای هر مرز جغرافیایی است و باید بیش از این تلاش شود تا با چنین برنامه هایی فردوسی بیش از گذشته به جهانیان معرفی شود. ناظری با بیان اینکه کار در خصوص شاهنامه را از ۳۰ سال پیش آغاز کرده، اظهار کرد: متاسفانه در آن زمان فضا برای اجرای کنسرت با اشعار فاخر فردوسی در داخل کشور فراهم نبود و ما مصمم شدیم که به اجرای آن در کشورهای مختلف دنیا بپردازیم. شوالیه موسیقی ایران گفت: این اجراها آنقدر تکرار شد که دوستان داخل کشور نیز مجاب شدند که به اجرای چنین کارهایی مجوز بدهند. ناظری گفت: من در بسیاری از کشورهای دنیا و نیز تمام استان های کشور، به جز در مشهد، برنامه های متنوعی را با استفاده از سروده های فردوسی بزرگ اجرا کرده ام و البته باید از دانشگاه فردوسی که در این زمینه گام های مثبتی برداشته، تقدیر و تشکر کرد. استاد برجسته آواز ایران یادآور شد: اگر دوگانگی های موجود در این زمینه حل شود و آشتی ملی در خصوص موسیقی به وجود بیاید قطعا می توانیم از رشد فرهنگی بیشتری بهره مند شویم. شهرام ناظری اظهار کرد: بسیاری از اقوام در طول تاریخ زبان و گویش خود را از دست داده اند و لیکن ما ایرانیان، با همت و تلاشی که حکیم فردوسی در شاهنامه خود به خرج داد، همچنان به زبان فارسی صحبت می کنیم و فرهنگ و بسیاری از آیین های ملی خود را حفظ کرده ایم. در پایان این مراسم از تلاش ها و خدمات استاد شهرام ناظری، که با اجرای اشعاری از شاهنامه فردوسی در راستای تقویت شعر و ادب فارسی صورت داده است، قدردانی شد. ۲۵ اردیبهشت ماه، روز ملی بزرگداشت حیکم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی نام گرفته است.

در ژرفای واژگان. واژگان پارسی ۲

آیا می دانید :

واژه ثریا  عربی نیست و درست آن سریا است سریا یا سوریا نام خدای خورشید هندوان است. اما آنرا در زبان فارسی و عربی به مفهوم  یک ستاره مشخص گرفته اند. سوریا  در پارسی کهن خوریا – حوریا  هم گفته شده  یعنی س در سوریا یه خ تبدیل شده  و خور یعنی خورشید. مثلا خوراسان  یعنی جای خورشید یا جایی که خورشید بر می آید.

شاید حوری نیز به همین واژه خوریا – حوریا ربط داشته باشد. حتی واژه سول در زبان های اروپایی  به مهنی خورشید نیز از همین ریشه است

هندوها یک نماد مقدس به نام چرخ خورشید دارند که به شکل صلیب شکسته آست و آن را سواتسیکا می نامند اما جالب هست بدانید قدیمی ترین صلیب شکسته در ایران کشف شده و هفت هزار سال قدمت دارد.

سال ۱۳۸۰ من با یک هئیت خارجی به نقش رستم رفتم در آنجا آرامگاه پادشاهان پارسی به شکل صلیب در دل کوه کنده شده

در همان زمان من مطلبی نوشتم و گفتم که این علامت صلیب نماد یک آیکون مقدس است بعضی اعمال مذهبی هیچ ربطی به مذهب ندارد این اعمال فلکلوریک در همه ادیان و مذاهب هست مثلا ایین کریسمس هیچگونه ارتباطی به مذهب مسیحی ندارد این اعمال تا زمانیکه با تقدس و تعصب جمع نشده اند و جنبه سرگرمی و فولکلوریک دارند بسیار مفید و لازمند
حتی ایین کریسمس پر حاشیه امروزی که امروزه در جهان برگزار می شود یکصد سال هم عمر ندارد
اما از دوره پاگان های خورشید پرست یا میترایی ایین زمستانی وجود داشته که تقریبا برابر با ایین یلدا یا چله هست که ان را پیروزی خورشید بر تاریکی و زایش دوباره خورشید می پنداشتند این ایین از میان رفته بود ولی در قرن دوم یا سوم مجدد با نام ایین مسیحی وارد روم شرقی شد
درخت سرو و صلیب نماد و از مظاهر خورشید پرستها و یا ایین مهر بود صلیب یا چلیپا ساده شده علامت چرخ گردون و یا سواتسیکا بود
من در این خصوص سال ١٣٨٣ مقاله ای نوشته ام و نام انرا گذاشته ام صلیب پارسی نقش رستم
نقش رستم ۴ مقبره صلیب شکل بسیار عظیم در دل کوه دارد
صلیب طلایی اریایی هم متعلق به هفت هزار سال قبل هست که در موزه ملی نگهداری می شود که ارم نازی ها از ان گرفته شده است
هندوها نیز صلیب شکسته اریایی را نماد هندویی می دانندکه به احتمال قوی نماد خورشید است. امروزه این حرف کاملا پذیرفته شده که صلیب نماد خورشید بوده و آنرا هنوز در گردونه خورشید هندوها می توان یافت و به ادیان میترایی نیز وابسته است. چرخ را در قدیم ارته می گفته اند که اکنون به ارابه  (عرابه) تبدیل شده است. ارته  احتمالا با نام آریا نیز می تواند ربط داشته باشد یعنی آریایی ممکن هست همان افراد ارته باشند که با چرخ خورشید و گردونه و ارابه ارتباط داشتند. به خراسان  بزرگ  نیز اَرَتَه می گفته اند بعدها همین سرزمین را آریا نامیده اند .

نام‌واژۀ «خوَنی‌رَثَه (خوَنیرَث)»(به معنای «چرخ خورشید»)، از آمیختن واژۀ اوستایی «خوَر (خورشید)»(*خوینگ: از آنِ خورشید [خوین-گ/ خوَن/ خوَر]) با واژۀ «رَثَه  یا ارته (چرخ)» به دست می‌آید.

کلمه یخان که در بیشتر زبان ها  به صورت کان و حان تلفظ می شود به احتمال زیاد ریشه در زبان سغدی و سانسکریت دارد و کلمه ای دخیل در زبان های ترکی است. این واژه به احتمال قوی با کلمه Kan- و kanva در سانسکریت و زبان سغدی هم ریشه است که در سایر زبان های خانواده ی آریایی از جمله انگلیسی به صورت king نمود یافته است. کان در سانسکریت به معنی رئیس – شاه – بزرگ – امیر – میر – رئیس ده و شهر و … می باشد.

آیا می دانید نماز یک واژه سانسکریت است به معنی درود و سلام و البته عبادت هم معنی میدهد.

در زبان هندی نماسکار  یا نمزکار  یا نماز کار یعنی سلام  و درود . واژه نماز برگرفته از همین واژه است.

آیا می دانید روضه خوانی کلمه عربی نیست. روزا  یک واژه هندو ایرانی است و به معنی دعا است هندوها به تسبیح دعا می گویند روزا

که ما به غلط آنرا  با ض عربی می نویسیم “روضه ” می نویسیم   ض عربی  تلفظ بسیار سختی دارد و بین ذ و د تلفظ می شود. و البته بطور طبیعی ما ایرانی ها آنرا نمی توانیم تلفظ کنیم چون روضه در زبان عربی بگونه ای تلفظ می شود که شباهت به آوای بصورت روده دارد مثلا رمضان را رمدان تلفظ می کنند. اگر آنرا به لهجه ایرانی و بصورت رمزان تلفظ کنید هیچ عربی نخواهد فهمید که شما چه گفتید. آیا می دانید پری یر یعنی دعا  نیز یک واژه هندو ایرانی است  همچنین است – پریچر یعنی موعظه کردن  و … .

واژه * عیار  = ایار = ایاران = عیاران

عربی نیست درست آن ایار  به معنی یار – یاور – هم رزم  است که به غلط بصورت عیار نوشته شده است این واژه هیچ ارتباطی با عربی ندارد در خود زبان فارسی تبدیل به عیار شده است و حتی معرب هم نیست.  البته امروزه در زبان های مختلفی کاربرد دارد. و در بیشتر زبان ها به معنی بیکار و الاف و ادم سرگردان تغییر مفهوم داده است.

ممکن است علاف در جمله آدم علاف و بیکار هم تغییر یافته از همین ایار و عیار باشد که تغییر شکل و تغییر معنی داده است و بشکل الاف و یا علاف در امده است. چون علاف به معنی بیکار عربی نیست.

دکتر محمد معین در جلد چهارم برهان قاطع آنجا که در بارهً کلمه عیار بحث میکند، دراینمورد نوشته است که:

  1. ” کلمه عیار معرب مصنوعی( یار) است که معنی جوانمرد را میدهد و تازی ها جوانمردی را فتوت و جوانمرد را فتی می گویند.”از دیگر معانی عیار می توان به زیرک، چالاک، جوانمرد و طرار اشاره کرد و عیاری به معنای حیله بازی، جوانمردی و مکاری.! بنا به عقیدهً معین،” آیین عیاری از خود اصول و راه و روش زندگی به ویژه دارد که بعدها با تصوف اسلامی در آمیخته و به شکل فتوت در آمده است.”

ملک الشعرا بهار نیز در سبک شناسی نوشته است که:

  1.  عیار کلمهً عربی نیست و اصل آن ” اذیوار ” پهلوی بوده و بعدها معرب گردیده است. بهار معتقد است که عیاری و عیار پیشگی در خراسان زمین زمینهً تاریخی دارد و عیاران سابق مانند احزاب امروزی، دارای سازمانهای بوده اند با اهداف و مرام های مشخص اجتماعی، اخلاقی و سیاسی که در ششهر های بزرگ خراسان تشکیلات منظم اداری داشتند و لباس شان نیز مخصوص به خود شان بود و اصل کار شان  برجوانمردی و فداکاری و حمایت از مظلومان بوده است که جمیعت فتییان یا حزب فتوت در واقع نوع اصلاح شدهً این سازمان عیاری است.
  2. حتی واژه عیار  که برای واحد سنجش ارزش طلا بکار می رود نیز به گمان من از همین واژه برگرفته شده است اگر چه هیچ ارتباط منطقی در معنی این دو وجود ندارد.

* خانقاه  هیچ ارتباطی به زبان عربی ندارد اصل آن خانگاه است. معنی اینگونه واژه ها را عربها اصلا نمی فهمند پس فکر نکنید چون شکل ظاهری آن عربی است عربها آن را باید بفهمند.

*صیقل یک واژه عربی نیست اصل آن چگل یا چقل است به معنی  ناصاف اما تغییر یافته آنرا بصورت صیقل به معنی صاف شده و  پرداخت کرده بکار می بریم.

یوق * عربی نیست اصل آن یوگ است و هندی ایرانی است.(یوگ یک حلقه بیضی شکل است که از چرم و یا پارچه و یا الیاف ساخته شده و آنرا بر گردن دو یا چند گاو یا اسب می بندند که هماهنگ و با هارمونی حرکت کنند از این عبارت مفهوم بندگی و اطاعت هم استخراج شده ) به عبارت دیگر از زبان سانسکریت است  و یوگا از همین واژه است .

الو  یک واژه فارسی است به معنی آتش . ألوکشت نیز فارسی است و به هلوکست تبدیل شده است یعنی با آتش کشتن.

امیر نیز تغییر یافته میر است میر خود تغییر یافته پیر است . پیر – پییر – پدر- فادر – پیتر – یک ریشه دارند اما در طول زمان همراه با تغییر شکل و آوا تغییر معنی داده اند مثلا  پیر در ادبیات فارسی یعنی دانشمند- رئیس – بزرگ – اما میر یعنی رئیس کوچک – رئیس یک منطقه .

مانند پادشاه و پاشا  که از یک ریشه اند اما پاشا در زبان ترکی و عربی تغییر معنی داده و معنی آن یعنی فرمانده ایالتی یا شاه یک منطقه .

بیگ و بیک  به معنی بزرگ هم یک ریشه دارند و ترکی نیست.

گفتنی است که عبادان که در کتب قدیمی بکار رفته معرب شده آبادان است. و عبادان در زبان عربی معنی ندارد…

معنی نیاسر  نیاسر. در لغتنامه دهخدا آمده است  که  نیاسر [ س َ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان نیاسر بخش قمصر شهرستان کاشان . در ۴۵ هزارگزی شمال غربی قمصر، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع و دارای ۳۲۰۰ تن سکنه است . آبش ازچشمه ٔ معروف و مهم نیاسر و در حدود ۹۰ رشته قنات کوهستانی تأمین می شود. محصول عمده ٔ آن غلات و تنباکو وپنبه و ابریشم و انواع میوه هاست . شغل اهالی زراعت وگله داری و صنعت دستی زنان قالی بافی است . از آثار ابنیه ٔ باستانی ، خرابه های آتشکده ٔ دوره ٔ ساسانیان و پناهگاههای زیرزمینی باقی است . مزارع حسامه ، بیدآباد وچندین مزرعه ٔ دیگر جزء این قصبه بوده و دارای آبشارمهمی نیز می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۳). اما بنا بر نوشته دکتر محمد عجم نیاسر به معنی سایه است . معنی دیگر آن سرد و سرما  است  و متضاد آن آفتاب که پتوو  گفته می شده است  این واژه از زبان های کهن پارسی است و اکنون بصورت نسر  در گویش خراسانی هنوز بکار می رود و معنی آن سایه است مثلا می گویند از پتوو  به نسر  شو  یعنی از آفتاب به سایه برو

با وجود اینکه لغتنامه ها امیر را به معنی امر کننده  و  از فعل امر  و عربی دانسته اند اما باید دانست که
اسم فاعل از امر می شود آمر و نمی شود امیر. امیر بر وزن اسیر مفعولی است پس انها اشتباه کرده اند
امیر هزار برابر بیشتر در ادبیات فارسی بکار رفته تا ادبیات عرب . در ادبیات عرب کاربرد امیر بسیار متاخر است . اولین باری که امیر در یک نوشته عربی بکار رفته قرن ششم هست و ان کتاب هم نسخه ای که من دیدم چاپ جدید بود و ممکن است در چاپهای متاخر اضافه شده باشد در خراسان جنوبی هنوز هم به پدر بزرگ می گویند بابا میر و بعضی روستاها می گویند بابا پیر در قاینات می گویند با با کلون بابا کلان . میر در ادبیات فارسی قبل از اسلام وجود دارد پیر از القاب و مقامات روحانی میترایی است . پییر . پیر . پیتر . میر همه یک ریشه دارند
بعلاوه در زبان عربی امیر به معنی شاهزاده بکار می رود و نه به معنی بزرگ و فرمانده در حالیکه لقبهای بزرگان و رهبران سامانیان میر هست میر اسماعیل . امیر نصر و …. در دوره سامانی هنوز نفوذ عربی رابج نبود.ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان

عیار هم فارسی است و از یار گرفته شده بصورت ایار . و صدهها کلمه شبیه به این ممکن هست ا کوتاه شده ال باشد و ممکن است ا زاید باشد. مثل سوار و اسوار . اجم (عجم) جم و .. .. عراق و اراق یا اراک .

بعضی فکر می کنند بجای واژگان عربی معادل فارسی وجود ندارد در حالیکه بطور مثال بجای واژه عربی ” اصلا ” به معنی از پایه – هرگز –

می توان گفت:” از بیخ – اجوش Ejoush – بیخی – از ریشه – از پایه – از تهداب. …. ” من اجوش نگفتم = من هرگز نگفتم – اصلا دروغ است = از بیخ دروغ است.

.از اینگونه کلمات و غلط های نوشتاری فراوان داریم……..

…نگوییم مثلث بگوییم لچک
لچک برابر (مثلث متساوی الاضلاع)..
لچک نابرابر = مثلث غیر متساوی الا.ضلاع

 

 

بجای… .  = …     بگوییم.

مثلث  =      لچک،   لچکی

اضلاع  = دار – دال – ستون –

مثلث متساوی الاضلاع  =   لچک برابر  دال

مثلث غیر متساوی الاضلاع  =  لچک نابرابر دال
تواضع     =   فروتنی بگوییم
متواضع = فروتن بگوییم
متوسط = میانگین
متوفی = درگذشته
توقع = چشم‌داشت
متوقع = چشم دارنده
تولد = زایش
متولد = زاده
تهاجم = آفند
مهاجم = آفندگر/ تازنده
متهاجم = آفندگر – تازنده
مثال = نمونه / همانند
مثلث = سه بر/ سه گوش
مجال = یارا/ هنگام
مجلس = نشست
مجالس = نشست‌ها
مجمع = گردهمآیی
مجامع = گردهمآیی‌ها
مجانی = رایگان
مجاور = همسایه
مجاورت = همسایگی
مجبور = ناچار/ ناگزیر
اجبار = ناچاری
مجبور = ناچار
مجددا = دوباره
مجرب = کارآزموده
مجرد = تنها
تجرد = تنهایی
جرم = بزه/ گناه
مجرم = بزهکار/ گناهکار
جرح = زخم
مجروح = زخمی
مجسمه = تندیس/ سردیس
جعل = ساختن
مجعول = ساختگی
جعد = شکن
مجعد = شکن در شکن/ پیچ در پیچ
جلال = شکوه
مجلل = باشکوه
مجمل = کوتاه
جنون = دیوانگی
مجنون = دیوانه
مجهول = ناشناخته
جهل = ناشناختن
حرب = جنگ/ کارزار
محاربات = جنگها/ کارزارها
محاسبه = شماره‌گیری
حساب = شماره کردن/ شمردن
حسن = نیکی
محاسن = نیکیها
حافظ = نگهبان/ نگهدارنده/ نگهدار
محافظ = نگهبان
محاکمه =  دادرسی/ داوری
محال = ناشدنی
محبت = مهرورزی
محبس = زندان
محبوب = دلدار/ دلبریگرایی
احتیاج = نیازمندی
محتاج = نیازمند
احتیاط = دوراندیشی
محتاط = دوراندیش
احترام = گرامیداشت/ ارج
محترم = گرامی/ ارجمند
احتمال = گمان بردن / حدس زدن
محتمل = گویا/ شاید
محتوی = درون مایه/ دارنده
محرم = همراز/ همدم
محروم = بی‌بهره
حزن = اندوه

****

جاذبه (فیزیک)= گرانش
جاذبه=کشش، رُبایش
جامع=فراگیر
جامعه (تشکُل)=همبود
جامعه = همبودگاه
جایز = روا
جایزه = پاداش
جبران = توزش (توختن)
جُثه = تنه
جدال = پیکار
جدید الانتشار = تازه چاپ
جدید التأسیس = نوبنیاد، نوساز
جذاب = گیرا
جذبه = گیرایی
جرأت = یارا
جرأت داشتن = یارستن
جر ثقیل، جر اثقال = گرانکِش
جُرم = بِزِه، گناه
جریان = روایی
جریمه = تاوان
جاعل = بَرساز
جعلی = بَرساخته، ساختگی
جغرافیا = جئوگرافی. گیتاشناسی
جلاد = دُژخیم
جلال و جبروت =  فَر و شکوه
جِلد = پوسته، پوشینه
جن = پری
اجنه = پریان
جنبه، بُعد = سویه
جنوب = نیمروز
جنون = دیوانگی
جواز = پروانه
جور = جفا، ستم
چَت (chat) = گَپ
چطور = چه گونه، چه سان
جزء = بند
جزا = سزا
جزایی (حقوقی) = کیفری
جزیره = آبخُست
جسور = دلیر، بی باک
جعل = بَرساخت
حائز = دارا
حاصل = دستاورد
حاصل‌خیز = باروَر، پُربار
حتماً = بی گمان، هر آینه
حجم = گُنج
حداقل = کمینه، دست کم
حداکثر = بیشینه
حذف = زُدایش، زُدودن
***

محشر = رستاخیز / رستخیز
محصل = دانش‌آموز/ دانشجو
محضر = پیشگاه
اتمام = پایان
تاجر = بازرگان
تدریج = رفته رفته
حقیر = پست / کوچک / خوار
محک = آزمایش
محکم = استوار
محل = جایگاه
محیط = پیرامون / گرداگرد
مخابره = آگاه کردن
مخارج = هزینه
خصم = دشمن
مخاصمه = دشمنی
مخاطب = شنونده
مخالف = ناسازگار
مختار = آزاد
مختلط = درهم / درهم آمیخته
مخرب = ویران کننده
مخروبه = ویرانه
مخفی = پنهان
مخلص = پاک .یار جونی
مخوف = ترسناک
مخیله = اندیشه . پندار
مداح = ستاینده
مدارا = بردباری .شکیبا
مدام = پیوسته .همواره
مدبر = کاردان
مدخل = درآمد / درگاه
مدعو = مهمان / خوانده شده
مدور = چرخنده .
مدینه = شهر
مدیون = بدهکار

مقراض – قیچی = دوکار
مذاب = گداخته
مراتب = پایه‌ها
مرتع = چراگاه / مرغزار
مراتع = چراگاه‌ها / مرغزارها
زوج = جفت
فرد = تک

 

به جای واژه . ..  =  واژه فارسی …. بکار بریم

نگوییم … ائتلاف  = بگوییم –   همایه

ابتدا  =    نخست

ابتدایی ترین  =  ساده ترین

ابتلاء  =  دچاری

ابتکار  =  نوآوری

ابدیت  =  همیشگی

ابن سینا  =  پور سینا

اتباع  =  شهروندان

اتحاد  =  همبستگی

اتفاق افتاد  =  رخ داد

اتفاق افتادن  =  رخ دادن، شدن

اتفاقات  =  رویدادها

اتوماتیک  =  خودکار

اتومبیل  =  خودرو

اجتناب  =  دوری، پرهیز

اجتناب ناپذیر  =  پیشگیری ناپذیر، گریز ناپذیر

اجرت  =  دستمزد، کارمزد

اجناس  =  کالاها، بار- بارها

اجیر  =  مزدور ، مزدگیر

احترام  =  ارج، ارژ ، جایگاه

احتمالا  =  شاید – چه بسا، گویی، پنداشت

احتیاج  =  نیاز

احتیاط  =  پروا، گوش به زنگ

احدی  =  هیچکسی

احسان  =  نکویی، کردار نیک – مهربانی

احسنت،   =  آفرین، به به،(به جه)

احضار کردن  =  فراخواندن

احضار کردن  =  فراخواندن

احیانا  =  شاید

اخاذی  =  زورگیری

اخبار  =  تازه ها

اختراع  =  نوآوری، آبگری

اختلاط  =  درهمی

اختناق  =  خفگی – فشار – تنگنا

اخذ  =  دریافت، پذیرش

اخطار  =  هشدار ، زنهار

اخلاف  =  جانشینان

اخوت  =  برادری

اخوی  =  برادر

اخیرالتأسیس  =  نوبنیاد – نوساز

اخیرا  =   تازگی

ادوار  =  دوره ها

اذان  =  بانگ نماز

اذیت  =  آزار

ارائه طریق کردن  =  پیشنهاد کردن، راهبان شدن

ارائه کرد  =  رو کرد

اراضی  =  زمین ها، کشتکار

ارامنه  =  ارمنیان

اربعین  =  چله

ارتجاع  =  واپسگرایی

ارتعاش  =  لزرش

ارتفاع  =  بلندی

ارزاق  =  خواروبار

ارسال کردن  =  فرستادن

ارشد  =  بزرگتر

ارفاق  =  آسانگیری

ارکان  =  پایه ها

ارکستر  =  همنوازیچ

اریکه  =  تخت، اَرگ(ارش)

اریکه فرمانروایی  =  تخت فرمانروایی(ارگ شاهی)

از اوایل  =  از آغاز

از این جهت  =  از این رو

از این طریق  =  از این روش، از این راه ، از این در

از این قبیل  =  از این دست، از این گونه

از این نظر  =  از این رو، از این نگر، از این چهره

از آن جمله  =  از آن میان

از آن روز  بعد  =  پس از آن روز، پسین روز

از بین بردن  =  از میان بردن

از جانب  =  از سوی

از جمله  =  از دسته – از آنگونه

از حیث  =  از دید، از نگاه

از طرف دیگر  =  از سوی دیگر

از طریق  =  از راه

از قدیم  =  از دیر باز

ازدواج  =  زناشویی

اساس  =  بنیاد

اساسنامه  =  بنیادنامه

اساسی  =  بنیادی – بنیادین، پایه ای، بیخی، گوهری(جوهری)

اسبق  =  پیشین

اسپری  =  افشانه

استبداد  =  تکسالاری – خودکامگی

استحصال  =  برداشت

استحضار  =  آگاهی، دیدگان

استحقاق  =  شایستگی – سزاواری

استحمام  = گرمابی،  خودشویی

استحکامات  =  سنگربندی ها، سنگ بست

استدعا می کنم  =  خواهش می کنم ، درخواست می کنم

استراتژی  =  راهبرد

استراتژیک  =  راهبردی، پایه دار

استراحت کردن  =  آسودن – درازکشیدن

استراق سمع  =  شنود

استرداد  =  واپسدهی

استشمام  =  بو کردن- بوییدن

استشهاد  =  گواهی

استعفا  =  کناره گیری

استعمال  =  کاربرد

استفاده از  =   کارگیری

استفاده  =  کاربرد

استقامت  =  پایداری

استقبال  =  پیشواز

استقرار  =  برپایی

استقلال  =  خودسالاری، خود گردانی

استمرار  =  ادامه – پیوستگی

استناد  =  گواهمندی

استنباط  =  برداشت

استهزاء  =  ریشخند، بدگویی

استهلاک  =  فرسایش،

استیجاری  =  کرایه ای

استیضاح  =  بازخواست، روشن خواهی

استیلاء  =  چیرگی

اسرار  =  رازها، سر(اسرار جمع سر و معرب از فارسی است)

اسراف  =  ریخت و پاش

اسطوره  =  افسانه، استوره – هیستوره (اوسونه)

اسقاطی  =  ناکارآمد،خوردک

دکتر محمد عجم ،  مجله دریای پارس ، بخش زبان شناسی

از  همین نویسنده:

/?p=5292

ریشه زبان هندو ایرانی

 زبان هندو ایرانی

نویسنده : نیکولاس وید، روزنامه : ایندین اکسپرس، تاریخ: 17 اسفند1393

مردم هند، ایران و اروپا به زبان های مختلف صحبت می کنند اما اکثر این زبان ها، از جمله زبان انگلیسی، از زبان هایی موسوم به زبان های اولیه هندی – اروپایی ریشه گرفته اند. پژوهشگران از دو قرن گذشته در خصوص هویت و مکان کسانی که این زبان پدری را استفاده می کردند مباحثه می کرده اند. اما بطور تعجب آور به نظر می رسد که شاید این موضوع در آینده نزدیک حل و فصل خواهد شد.

در این خصوص دو نظر ارائه شده است. یک نظر این است که این زبان ها از طریق شمشیر گسترش پیدا کردند و نظر دیگری این است که از طریق کشاورزی.

زبانشناسان تاریخی از کلماتی که در حال استفاده می باشند می توانند بررسی کنند که یک کلمه از کدام کلمه گرفته شده است. بطور مثال، کلمه ای بود به نام kwekwlos. معنی این کلمه «چرخ» بود. این کلمه جد کلمه kuklos در زبان یونانی کلاسیکی و کلمه kakra در زبان قدیمی هندی می باشد. حرف k  بعداً در زبان آلمانی به حرف h تبدیل گردید و این کلمه در زبان انگلیسی قدیم به کلمه hweohl  تبدیل شد و خود این کلمه جد کلمه wheel در زبان انگلیسی می باشد.

از کلماتی که به این روش جمع آوری گردید معلوم می شود که گویندگان زبان های  اولیه هندی – اروپایی چوپان بوده که با گوسفند و وسایل نقلیه چرخدار آشنایی داشتند. باستانشناسان پی برده اند که وسایل نقلیه چرخدار حدود چهار هزار سال قبل میلاد حضرت مسیح (ع) ظهور کرد و این امر نشان می دهد که گویندگان این زبان ها حدود 6500 سال پیش در مرتعات جلگه های بالای دریای خزر و دریای سیاه ظاهر شدند. طبق این «تئوری جلگه ها»، که بسیاری از زبانشناسان از آن حمایت می کنند، گویندگان زبان اولیه هندی – اروپایی سپس زبان خود را از طریق پیروزی های جنگی یا اقتصاد چوپانی به اروپا، هند و غرب چین گسترش دادند.

این تئوری توسط «کولین رینفریو» زیر سئوال رفت. نامبرده باستانشناس دانشگاه کمبریج بود. وی در سال 1987 پیشنهاد کرد که زبان ها توسط کشاورزان نیولیتیک گسترش داده شد. این افراد کشاورزی را به اروپا آوردند. بر اساس این صحنه، مسکن زبان های اولیه هندی – اروپایی در آناتولیا، در ترکیه، قرار داشت. گویندگان این زبان حدود 8000 تا 9500 سال پیش شروع به مهاجرت کردند.

پیشنهاد رینفریو به این دلیل ارزش داشت که مهاجرت افراد کشاورز یک مکانیسم پذیرفته شده برای گسترش زبان می باشد و مهاجرت کشاورزان نیولیتیک به اروپا واقعیتی مبنی بر مدارک باستانشناسی می باشد. زبانشناسان اعتراض کردند که زبان اولیه هندی – اروپا به این زودی تقسیم نمی گردید زیرا چرخ تا 8000 سال پیش ساخته نه شده بود اما بسیاری از زبان های اولیه هندی – اروپایی دارای کلماتی می باشند که با کلمه چرخ مشابهت دارند و باید از جد مشترکی گرفته شوند. اما رینفریو ادعا کرد که خیلی بعد از مهاجرت این افراد، برای این زبان ها امکان پذیر بود که بهمراه خود دستگاه چرخ کلمه چرخ را نیز وارد کنند.

اختلاف بین تئوری های جلگه ها و آناتولیا مربوط به ریشه زبان های هندی – اروپایی تا سال 2003 ادامه داشت. دو نفر از زیست شناسان زلاند نو، به نام های رسل گریع و کووینتین اتکنسن از دانشگاه آکلند با تشکیل درخت زمانبندی شده نزول زبان ها وارد این منازعه شدند.

کلمه برای آب در زبان آلمانی wasser ، در زبان سویدی vatten  و در زبان یونانی مدرن  nero است. کلمات مشابه در زبان های انگلیسی، آلمانی و سوئدی هم ریشه هستند که ظاهراً از کلمه wodr در زبان اولیه هندی – اروپایی ریشه گرفته است. اما کلمه nero  هم ریشه آن نیست.

زبانشناسان امیدوار بودند که از طریق مقایسه کردن زبان های مختلف براساس کلمات هم ریشه می توان تاریخچه درخت زبان های هندی – اروپایی را تهیه کرد. اما با توجه به این که نرخ تغییر در کلمات در زبان های مختلف متفاوت بوده است، این افراد از تلاش خود تقریباً منصرف شدند.

اما دو زیست شناس نامبرده یعنی گریع و اتکنسن درک نمودند که روش های آماری تهیه شده توسط زیست شناسان برای ردیابی تکامل ژن ها و پروتین ها می توان پاسخگوی بسیاری از مشکلات باشد. این دو نفر هر یک از زبان های هندی – اروپایی را بعنوان یک رشته یک ها و صفرها تصور کردند و کلمات هم ریشه این زبان ها را با یک فهرست کلماتی مقایسه کردند که در مقابل تغییر مقاومت کرده بودند. آنان سپس درخت های احتمالی را تهیه کردند که براساس آن می توان آمار لازم را تهیه کرد.

شکل درخت ترجیحی زبان های هندی – اروپایی تهیه شده توسط این افراد شبیه درختی بود که توسط  زبانشناسان تاریخی تهیه شده بود. اما بر اساس تحولات تاریخی مانند ایجاد شکاف بین لاتین و رومانی به هنگام عقب نشینی نیروهای روم به جنوب دانوبه در سال 270 می توان بر شاخه های پائینی این درخت تاریخ گذاشت. با توجه به اینکه شاخه های پائینی این درخت زمان بندی گردید، زمان بندی ریشه آن نیز امکان پذیر شد. این افراد محاسبه کردند که زبان های اولیه هندی – اروپایی حدود 7800 تا 9800 سال پیش استفاده می شدند.

نتیجه گیری فوق از تئوری آناتولیا حمایت کرد. در سال 2012، گریع و اتکنسن با کمک ریمکو بوکائیرت و همکاران یک مدل آماری تهیه شده برای ردیابی پراکندگی جغرافیایی ویروس را برای مطالعه پراکندگی زبان های اولیه هندی – اروپایی استفاده نمودند. این افراد طی مقاله ای درج شده در مجله «سائنس» نوشتند که این مطالعه از تئوری منبع آناتولیا در مقایسه با تئوری جلگه ای قاطعانه حمایت کرد.

به نظر می رسید که تئوری آناتولیا که توسط باستانشناسان ارائه شده بود با کمک زیست شناسان در مقابله با فرضیه جلگه ای زبانشناسان پیروز شده است. اما اطلاعاتی که طی ماه جاری بدست آمد توازن را بطور ناگهانی به حمایت تئوری جلگه ای منحرف نموده است.

اگرچه برخی زبانشناسان نتیجه گیری گریع و اتکنسن را رد کرده بودند برخی دیگر فکر کردند که روش محاسباتی استفاده شده توسط این دو نفر دارای مزایایی است. آندریو گاریت، یک زبانشناس دانشگاه کالیفورنیا، با ویل چانگ که در تکنیک های رایانه ای مهارت دارد گروهی را تشکیل داد. این دو نفر یادآور شدند که در مقاله ای نوشته شده توسط بوکائیرت و همکارانش در سال 2012 در هشت مورد یک زبان قدیم بعنوان جد یک زبان مدرن فرض شده است و ادعا شده است که آن زبان مدرن از یک عمو زاد فرضی آن زبان قدیم فرود آمده است.

بطور مثال، زبان های رومانس به عموزاد فرضی زبان لاتین و نه خود لاتین اختصاص داده شد و زبان انگلیسی به یک عموزاد استنباط شده انگلیس قدیم اختصاص یافته است.

گاریت و چانگ فکر کردند که این امر واقع بین تر خواهد بود چنانچه این درخت برای زبان های مختلف همان دودمان را بپذیرد که از قبل پذیرفته شده است حتی اگر این امر محاسبات ریاضی را نادیده بگیرد.

وقتیکه درخت بوکائیرت وادار به پذیرفتن هشت دودمان پذیرفته شده زبان ها گردید، کل درخت از نظر سال کوچک شد و معلوم شد که منبع اصلی آن فقط 6500 سال قدمت دارد. این ادعا با فرضیه جلگه ای مطابقت دارد. گاریت و چانگ این مطلب را طی مقاله ای در مجله language   نوشتند.

مدرک مهم دیگر در حمایت تئوری جلگه ای از مطالعه دی.ان.ای. در اروپا حاصل شد. این مطالعه مبنی بر مطالعه دی.ان.ای. متعلق به 69 نفر می باشد که بین 3000 سال و 8000 سال زندگی می کردند. مطالعه این دی.ان.ای. نشان می دهد که حدود 4500 سال پیش پیروان فرهنگ «یامنایا» از جلگه ها به سوی آلمان مهاجرت کرده بودند.

نویسندگان مقاله می نویسند، « این نتایج از تئوری جلگه ای مربوط به ریشه حداقل برخی از زبان های هندی – اروپایی اروپا حمایت می کند.»

اما این موضوع تا به حال نهایی نه شده است. این دو مدرک جدید، یعنی اصلاح درخت بوکائیرت توسط گاریت و مطالعه دی.ان.ای.، ممکن است به آن اندازه قطعی نباشد که به نظر می رسد.

رینفریو فکر می کند «احتمال قوی» وجود دارد که مهاجرت از جلگه ها به اروپا که در مطالعه ای.ان.ای. قدیم ثبت شده است ممکن است تحول فرعی باشد. به عبارت دیگر می توان گفت که زبان هندی – اروپایی اول از آناتولیا به جلگه ها رفته و سپس از آنجا به اروپا.

اروپائیان از خاورمیانه ریشه می گیرند:مقاله به زبان انگلیس.

* – زبان فارسی

/?p=7095

ریشه زبان هندو ایرانی

جشن هولی و جشن نوروز شباهتها و ریشه ها

همشهری :دکترمحمدعجم

همایش بین المللی «دامنه و اهمیت منابع تاریخی فارسی در هند و ایران» در دانشگاه علیگر هند

به گزارش ایرنا ،

در تاریخ 20-22 اسفند 1393 سمینار سه روزه ” دامنه و اهمیت منابع تاریخی فارسی در هند و ایران» از سوی مرکز تحقیقات فارسی دانشگاه علیگر و شورای پژوهشهای تاریخی هند برگزار شد.

در این همایش سه روزه پژوهشگرانی از ایران و هند و تعدادی از کشورهای دیگر در مورد اهمیت زبان فارسی در تاریخ نگاری هند سخنرانی داشتند. سخنرانان افتتاحیه و روز اول عبارت بودنداز:

پروفسورضمیرالدین شاه رئیس دانشگاه علیگر،علی فولادی رایزن فرهنگی ج.ا.ایران، دکترضیا الدین شکیب استاد کالج مطالعات شرق شناسی و آفریقا شناسی لندن، دکترمحمد عجم، دکتر نجف حیدر استاد مرکز مطالعات تاریخی دانشگاه جواهر لعل نهرو، دکتر خضری استاد تاریخ دانشگاه تهران،علی محمد موذنی رئیس گروه فارسی دانشگاه تهران، دکتر شاهد مهدی ریاست پیشین دانشگاه جامه ملی اسلامی دهلی و دکتر عالم اشرف خان از دانشگاه دهلی.

به گزارش ایرنا :در همایش بین المللی «دامنه و اهمیت منابع تاریخی فارسی در هند و ایران» در دانشگاه علیگر هند مطرح شد:

جایگاه زبان فارسی بسیار بالا است چرا که این زبان حامل پیام های اخلاقی،معنوی،انسانی و عرفانی برای تمام دنیا است .

زبان فارسی یکی از غنی ترین زبان ها از نظرعرفانی و معنوی است و بی شک از غنی ترین زبان ها درحوزه کشورهای شبه قاره هند، ایران، قققاز و آسیای میانه است .


رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در دهلی نو گفت که هند در حال توسعه،برای اینکه دچار بی هویتی همچون غرب نشود نیاز دارد که به گذشته خود و به زبان فارسی رو آورد.

وی با بیان اینکه منابع تاریخی به زبان فارسی در هند صرفا شرح رویدادهای تاریخی نیست اظهار کرد:در این کتابهای تاریخی می توانیم به وضعیت ادبی،اجتماعی ، فرهنگی و بسیار از ویژگی های جامعه هند در زمان های مختلف پی ببریم .

فولادی،خواستار گسترش هرچه بیشتر مبادلات فرهنگی بین ایران و هند شد.

دکتر عجم یکی دیگر از سخنرانان این همایش درخصوص نقش مهم گورکانیان درتوسعه و گسترش فرهنگ ایرانی سخنانی بیان کرد.

وی با اشاره به کتاب «نوشته های پارسی بر بناهای فاخر هند » اظهار کرد که در این کتاب با کمک بیش از 200 تصویر از سنگ نوشته های دوره گورکانی ( بابری به زبان فارسی شرح داده شده است .این کتاب دارای 9 فصل است.  وی همچنین در خصوص واژگان مشترک در زبان هندو ایرانی سخنانی ایراد کردو گفت و مناسبتهایی مانند جشن نوروز و جشن هولی از یک ریشه هستند و آن نو شدن فصل است. سوری و سور در ایران به معنی فستیوال است. و در هند سرخی و سوری و سورا و سوریا با خدای خورشید پیوند دارد.

پروفسور آذرمیدخت صفوی رییس پیشین بخش فارسی دانشگاه علیگر نیز دراین همایش گفت:زبان فارسی بیش از 700 سال زبان اداری مردم شبه قاره هند بوده است و تاثیرات زیادی بر هند گذاشته است.

وی اظهار کرد:تاثیر زبان و فرهنگ فارسی در تمامی زوایای فرهنگ و تاریخ هند مشاهده می شود و بدون زبان و منابع فارسی مردم هند نمی توانند خود را بشناسند.

صفوی گفت که در کتاب های تاریخی اطلاعات زیادی درخصوص وضعیت زندگی اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی هند دیده می شود.

وی درادامه با تشکر از رییس بخش فارسی دانشگاه علیگر به واسطه برگزاری همایش از مساعدت های رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی دردهلی نو تقدیر کرد.

به گزارش ایرنا، پروفسور ضمیرالدین شاه روز پنجشنبه در همایش زبان فارسی در دانشگاه اسلامی علیگر افزود: تاریخ با افسانه تفاوت دارد و اگر شما به دنبال تاریخ واقعی و دست نخورده هستید باید آن را در کتاب های فارسی دنبال کنید چرا که در این کتاب ها تاریخ به ثبت رسیده است.

وی با بیان اینکه در دانشگاه اسلامی علیگر زبان فارسی ترویج می شود، اظهار داشت: در مصاحبه های ورودی دانشگاه در بخش های مختلف مخصوصا بخش مطالعات اسلامی از دانشجویان در مورد آشنایی آنها با با زبان های فارسی و عربی سوال می شود و افرادی که با این زبان ها آشنایی ندارند نمی توانند وارد این بخش از دانشگاه شوند.

رییس دانشگاه اسلامی علیگر می افزاید:

متاسفانه ما زبان گویای فارسی را در هند از دست داده ایم، اما سعی ما بر این است که حداقل در دانشگاه علیگر بتوانیم این زبان زیبا را حفظ کنیم.

وی ادامه داد: ما باید از منابع عظیم کتاب های فارسی در هند محافظت کنیم و آن ها را برای نسل های آینده ترجمه کنیم.

پروفسور ضمیرالدین شاه اظهار امیدواری کرد که دانشجویان نسل های آینده کتاب های فارسی را بخوانند زیرا ترجمه هیچ وقت نمی تواند زیبایی زبان اصلی را نشان دهد و رسیدن به این هدف، یکی از وظایف دانشگاه علیگر می باشد.

همایش بین المللی ‘ دامنه و اهمیت منابع تاریخی فارسی درهند و ایران ‘ از امروز به مدت سه روز با حضور کارشناسان و استادان زبان فارسی ازهند و دیگر کشورها در دانشگاه علیگر برگزار می شود.
درمدت سه روز برگزاری این همایش شرکت کنندگان در زمینه آغاز تاریخ نویسی در ایران،ترجمه کتابهای فارسی به زبان های دیگر، تاریخ نویسی در دوره غزنویان ،ایلخانان،صفویان،گورکانیان به ارائه مقاله و سخنرانی می پردازند.

 

همایش بین المللی «دامنه و اهمیت منابع تاریخی فارسی در هند و ایران» در دانشگاه علیگر هند  اسفند 1393  

بخش دوم  : سخنرانی دکتر عجم

Dr.M.Ajam

دکترمحمد عجم در خصوص نقش مهم  گورکانیان در توسعه و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی اعم از معماری و هنرهای مربوط به خط و زبان فارسی در هند سخنرانی نمود.  با اشاره به سخنان رئیس دانشگاه گفت باید از زحمات چندین دهه دانشگاه علیگر برای زنده نگه داشتن زبان فارسی سپاسگذار باشیم سخنان رئس دانشگاه ما ایرانی ها را به زنده بودن زبان فارسی امیدوار می کند اقای دکتر شکیب گفتند “فارسی هرگز بر هند تحمیل نشده بلکه مردم و نخبگان هند آن را با رغبت و علاقه مندی پذیرفته اند” .

حقیقت امر همین است خدمات ایران و هند متقابل بوده و هردو به تمدن یکدیگر خدمت کرده اند بعضی واژگان فارسی از هند به سراسر دنیا رفته و جهانی شده است اگر بخواهیم راجع به ریشه های زبان و فرهنگ سخن بگوییم هزاران واژه ریشه های مشترک دارندپرفسور صفوی از نوروز سخن گفتند و من باید بگویم نوروز و جشن هولی که هر دو در ماه مارس برگزار می شود همزمانی تقریبی آنها تصادفی نیست و از یک ریشه منبع می گیرند بعضی ها از ریشه های مذهبی آن سخن گفته اند ولی همه شواهد حاکی است که مذهب بعدها با این جشن امیخته شد.  ریشه هردو بسیار کهن است و در حقیقت به  نو شدن فصل و نوشدن روز برمی گردد.

امروز باد صبا پیغام بهار آورد. گلشن علم و ادب با غنچه ها شکفته شدند.

Aaj phir baad-e-saba laai hai paigham-e-bahaar

Gulshan-e-ilm o adab ki har kali per hai nikhar

نو شدن فصل همزمان با اعتدال بهاری یا برابری شب و روز است. اما روز برابری بهاری یا  Equinox در قدیم با ابزارهای آن زمان استاندارد یکسانی نداشته لذا در هند برپایه تقویم هندی برگزار شده است. حدود صد سال قبل در ایران لحظه اعتدال بهاری را با نجوم جدید استاندارد سازی کردند که تقریبا معادل 21  مارس هر سال می شود. حتی واژه هولی و سوری و سور و سوریا ریشه های مشترک دارند در ایران به جشن، سور و سوری  گفته می شود که با سوری و خدای خورشید هندو برابری می کند به جشن های شاد دهولی می گویند.

سخنان دکتر شکیب و دکتر شاه واقعا ادم را به شعف می اورد من قبلا سخنانی از این دست از مقامات دولتی هند هم شنیده ام شیری حامد انصاری معاون رئیس جمهور در یک سخنرانی از تاگور، جواهر لعل نهرو و ابوکلام ازاد سخنان بسیار پر معنا و محبت امیزی در مورد روابط ایران و هند ارایه کرد که مایه مباهات هر ایرانی می شود.

باید سپاسگذاری کنیم که فرهنگ و تمدن بزرگ هند کمک شایانی به گسترش و توسعه زبان فارسی کرده است. همایون شاه بابری(ببری)(گورکانی) اولین فرمانروای هند بود که زبان و فرهنگ فارسی را رسما در هند رایج ساخت بعد از او فرزندان و نوه هایش مانند اکبر و جهانگیر و شاه جهان همین روش را ادامه دادند. شعر و خط فارسی و مینیاتور و هنر سنگ نویسی در هند شکوفایی ویژه ای پیدا کرد سنگ نوشته هایی فارسی و قرانی هنرمندانه شهر اگرا  بی همانند هستند و در خود ایران چنین سبک هنرمندانه ای در آن زمان نبوده است .

البته زبان فارسی از دوره بابری/ گورکانی / در هند شروع نشده بلکه قبل از آن هم وجود داشته مثلا سفرنامه ابن بطوطه در بخش محاوراتی که با هندوها دارد جملات زیادی از آنها به زبان فارسی نقل کرده ابن بطوطه با زبان فارسی در تمام سفر مشرقی خود مشکل گفتاری خود را برطرف می کرد مثلا در گزارشی که از یک مراسم مرده سوزی از دهلی ارایه می کند اشاره می کند که دو تن از زنان شوهر مرده می خواستند خود را در اتشی که برای شوهرشان روشن شده بود بیندازند و خود را بسوزانند ولی پرده ای را جلو آتش گرفته بودند که آنها از شعله آتش نترسند.  او توضیح می دهد که یکی از انها گفت ” مرا از الو و آتش می ترسانید من از اتش نمی ترسم” وخود را بدرون اتش انداخت.””

سانسکریت و فارسی در طول تاریخ هند مانند دو خواهر بوده اند و امروزه زبان اردو و زبان هندی هنوز پیوندهای محکمی دارند ولی باید کاری کرد که مشترکات این دو زبان بیشتر شود و واژگان مهجور دو زبان  بجای واژگان غربی مورد استفاده قرار گیرد . ترجمه های فارسی توانست زمینه ها و بسترهایی فراهم سازد تا مطالب از زبان سانسکریت به دیگر نقاط جهان منتقل شود.هیچ موضوعی درهند نیست که در خصوص آن اثری از زبان فارسی وجود نداشته باشد بخصوص تاریخ و جغرافیا . هنوز هم پیوند فارسی و هندی ادامه دارد ما و زبان اردو پیوندهایی عمیق داریم .

همانطور که حامد انصاری هم گفته اند زبان اردو پیوند ارگانیک با فارسی دارد و اردو زبان رسمی درچندین ایالت هند است. همانطور که غالب دهلوی گفته است. اگر پرسیده شود شعر اردو چگونه می تواند با فارسی رقابت کند شعر غالب را بخوانید و بگوئید این گونه.

Jo yeh kahe ki ‘rekhta kyoon ke ho rashk-e-farsi

Gufta-e-Ghalib eik baar parhke use suna ke ‘youn’

بخش زیادی از کتاب های تاریخی در کتابخانه ها و مراکز علمی هند به زبان فارسی است و به همین علت محققان و پژوهشگران تاریخ هند علاقه زیادی به آموختن زبان فارسی دارند.

در زمینه معماری، همایون(1530-1556) همراه خود از اصفهان و هرات معماران و هنرمندانی را وارد هند کرد و بنای همایون تمب را به سبک باغ پارسی یا ایرانی ها ساختند این بنا الگویی شد برای ساختمان های باشکوه زیاد دیگری از جمله تاج محل  این شکوه معماری افتخاری برای  هر انسان هنردوست در جهان است برای ما ایرانی ها و هندی ها افتخار مضاعفی دارد زیرا الگو ایرانی است و هنرمندان هندی و ایرانی به ان عظمت داده اند.

در زمینه اپیگرافی و خطاطی و نقاشی فارسی بر روی سنگ و لوحه ها و  همچنین در زمینه شعر و مشاعره زمانی که این هنرها در هند رشد می یافت که در ایران و حوزه فارسی کاملا به حاشیه رانده شده بود .

بدون تردید نقش هند در توسعه زبان فارسی اگر همسنگ با نقش کشورهایی مانند افغانستان و تاجیکستان نباشد کمتر نیست ملیون ها نسخه خطی و هزاران لوح سنگی پارسی و هزاران نسخه نقاشی های مینیاتور هند گویای این ادعا است.

دکتر عجم در سخنرانی دوم خود با پاورپوینت کتاب مصور” نقش پارسی بر بناهای فاخر هند” را توضیح داد.

و گفت  کتاب نقش پارسی بر بناهای فاخر هند  بخش اندکی از این نمونه های فاخر آثار پارسی را جمع آوری کرده است. این کتاب بر اساس کتاب دکتر حکمت تهیه شده 6 فصل  قدیمی با تصاویر زیبا مصور شده و سه فصل جدید به آن افزوده شده است. این مجموعه تنها بخشی از بیشتر از 15 هزار سنگ نوشته فارسی و قرانی در هند است که  شناسایی شده است که بسیاری از آنها در زمره میراث فرهنگی هند و میراث جهانی ثبت شده است.

در این کتاب بیشتر از دویست تصویر سنگ نوشته های دوره گورکانی / بابری/ به زبان فارسی نمایش و شرح داده شده است و یک فصل آن به نوشته های فارسی و نقاشی های سبک ایرانی تالار اصلی  کاخ ریاست جمهوری هند اختصاص دارد. در این کتاب همچنین نسخه های بی نظیر فارسی از قبیل فرمان ها و وصیت نامه ها مورد توجه قرار گرفته است. و یک فصل به آن اختصاص یافته است.

نسخه نفیس و ارزشمند نهج البلاغه(538ق) که در کتابخانه مولانا آزاد دانشگاه اسلامی علیگر هند از آن نگهداری می شود و نسخه خطی 700 ساله کلیات سعدی، و کتاب مصوری از کلیله و دمنه و بعضی از این اسناد توسط مرکز بین المللی میکروفیلم نور ایران که در خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو واقع است، مرمت و آفت زدایی شده است حجم بی شمار اثار فارسی هند نمایانگر عمق روابط ایران و هند و نشانگر خدمات برجسته مسلمانان و ایرانیان به شبه قاره هند در طول 800 سال حکومت های اسلامی در این کشور است.

.

اطلاع بیشتر:

*- اهمیت زبان فارسی در عصر دهکده جهانی، دکتر محمد عجم – همشهری، و مجله نور چهارشنبه ۴ مهر ۱۳۸۶

*- نقش پارسی بر بناهای فاخر هند. دکترعلی اصغر حکمت – دکترمحمد عجم

/?p=4747

تاثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات شبه قاره هند

*سمینار بین المللی دامنه و اهمیت تاریخی منابع فارسی در هند و ایران در علیگر برگزار شد.

 هند

*پیوند جشن نوروز  و هولی  

 

سانسکریت مادر زبان های آرین دوباره زنده می شود.

حیات دوباره سانسکریت به همت هندوگراهای هند

جدال در هند بر سر زبان سانسکریت

زبان سانسکریت امروزه در هند تنها 14 هزار گویش گر اصلی دارد اما با این وجود موضوع جدالهای بسیار زیادی است. امروزه طرح سانسکریت به عنوان زبان ملی در هند بسیار جدی است و با توجه به اینکه الفبای زبان هندی نیز الفبای سانسکریت است. احتمالا این طرح موفق خواهد شد.

از زمانیکه در یکسال قبل حزب بی جی پی با پیروزی قاطع قدرت را بدست گرفت. زمزمه رسمی شدن سانسکریت شدت گرفته است حزب بی جی بی BJP اعتقاد راسخی در مورد گسترش فرهنگ هندوتوا دارد یکی از پایه های هندو توا زبان هندی است زبان هندی که پایه آن بر سانسکریت استوار باشد سانسکریت زبان خدایی و مقدس هندو ها است و کتاب مقدس ودا به این زبان نوشته شده اما از آنجا که این زبان مقدس شمرده می شد تنها در سطح علمای برهمن آموزش آن آن انجام می شد و سایرین حق دخالت و یادگیری این زبان مقدس را نداشتند همین مقدس سازی موجب عدم گسترش و ارتقاء کیفی و کمی آن شد و به مرور در بین جامعه رو به زوال گذاشت. اصولا هر زبانی که همگام با نیازهای جامعه پیش نرود به مرور رو به زوال می رود زیرا مردم به واژگان جدید نیاز دارند که یا باید آن را بسازند و یا وام بگیرند.  ورود مسلمانان – ترکان و فارس ها به هند به توسعه زبانی منجر شد که امروزه اردو نام دارد و شاخه هندی آن  زبان هندوستانی نام دارد. زبان هندوستانی 60 سال قبل از اردو جدا شد اما با سرعت از زبان اردو دور می شود. و بخش بزرگی از هند تحت تاثیر این زبان ها قرار گرفتند. الفبای زبان هندوستانی به سانسکریت(دیوناگری) نوشته می شود ولی زبان اردو به الفبای فارسی عربی نوشته می شود.

kurdestan

سانسکریت(saṃskṛtam संस्कृतम्) زبان باستانی و ابتدایی مردم هندوستان و زبان دینی علمای دینی هندوییسم، بودیسم و جینیسم می‌باشد که از لحاظ زبان‌شناسی با پارسی باستان(اوستایی=باردار،حامل) هم‌ریشه‌است.

نسک ارجمند وداها به این زبان است. در دوره نوین دانش سانسکریت کمک بسیاری به خوانش نبشته‌های این دو زبان باستانی نموده‌است.

واژه سانسکریت از واژه سامس‌کَرْتَه (خودساخته) مشتق شده و به معنی خودسازه است. آنرا به معنی زبان پاک هم بکار می برند. این واژه بعدها معنی «فرهنگی» به‌خود گرفت و زبان سانکریت (سانسکریت واک) به معنی زبان فرهنگ بالا استفاده شد. به این زبان اصطلاحاً دِیوا باگا نیز گفته می‌شود که به معنی “زبان خدایان” است. نظریه جدیدی معتقد است که زبان سانسکریت در حوزه فلات شرقی ایران شکل گرفته و از جمله حوزه تمدن جیرفت و شهر سوخته را از جایگاههای آن می دانند. سانسکریت از خانواده زبان های هندو و ایرانی و آرین است.افعال در زبان های آرین با حرف” ن” منفی می شوند.  نزدیکترین زبان به آن زبان پارسی باستان و زبان اوستایی است. ریگ ودا Rigveda قدیمی ترین متنی است که از سانسکریت باقی‌مانده است.

متن های این زبان به سالهای 1500–1200 قبل از مسیح بر می گردد.

اگرچه سانسکریت اندک اندک رو به زوال گرایید و امروزه فقط 14 هزار گویش ور دارد. اما نفوذ آن به سایر زبانها بسیار قابل توجه است. بطور مثال واژه هایی مانند پریچر که در زبان های اروپایی به معنی مبلغ و تبلیغ و ارشاد و موعظه است از واژه پیرچاره به معنی پیر چاره گر و ارشاد کننده گرفته شده است یا خود واژه پیر ، پدر ، فادر ، پیتر، پتر، میر، زن ، زونه، ژانت، جوان-  یوان- خوان – خان – نهی –  و علامت نفی ” نَ “نِ –  نه  Noو … ریشه در این زبان دارند.بسیاری از واژگان عربی ریشه در سانسکریت دارندبطور نمونه کلمه نفی و منفی و نهی ریشه در” نَ ” به معنی نباید دارد.یا خریطه که عربی شده از  کرت و کارته است. یا واژه بهو در عربی به معنی هشتی خانه و سالن که از “بهو”  به معنی بازو گرفته شده است و به هشتی خانه سالن داخلی هم گفته می شود.

در روستاها و مکان های زیر زبان مادری مردم سانسکریت است. .

  • کارناتاکا – Mohad- Narasinhpur  – Jhiri-  Rajgadh, مادایا پرادش – Kaperan- Bundi-   Rajasthan-  Khada-  Banswada –  Ganoda-  Banswada, راجستان

Bawali-  Bagapat-  Uttar Pradesh – Shyamsundarpur-  Kendujhar, اوریسا

بسیاری از جمله وزیر آموزش هند خانم سمرتی ایرانی عقیده دارد که سانسکریت می تواند زبان رسمی هند باشد. هئیت دولت نیز با این کار موافق است تنها کار باقی مانده پارلمان است که اگر موافقت کند سانسکریت زبان ملی هندوستان خواهد شد.

البته عده ای هم مخالف هستند و بر این باور هستند که جوانان هند باید زبان هایی را بیاموزند که برای اشتغال به آن محتاجند مثلا اگر زبان چینی بیاموزند در چین و هنک کنگ کار پیدا می کنند. انگلیسی زبان کار در دنیا است و … در هند هر فردی که می خواهد در آزمون استخدامی سالانه دولتی شرکت کند می تواند یکی از زبان های 25 گانه را انتخاب کند که تا دو سال قبل زبان فارسی و عربی هم جزو آنها بود ولی دو سال قبل زبان فارسی و عربی از فهرست زبان ها حذف شد. قبلا بر اساس قراردادی بین دولت هند و آلمان،  زبان آلمانی در مدارس دولتی جزو یکی از 25 زبان اختیاری هند بود و امسال این زبان حذف و بجای آن سانسکریت گنجانده شد که البته با اعتراض دولت آلمان و خانم مرکل رو برو شد. موضوع به دادگاه عالی کشیده شد و دادگاه بنفع وزارت آموزش و لغو زبان آلمانی رای داد.

آقای سودانشو رانجان، در روزنامه ایشین ایج مورخ 7 آذر1393 در همین خصوص نوشته است: خانم اوما بهارتی، وزیر منابع آب دولت مرکزی هند، اخیراً به دنبال منازعه ای ناشی از حذف زبان آلمانی از برنامه درسی مدارس دولت مرکزی و جایگزینی آن توسط زبان سانسکریت، پیشنهاد کرد که در هند سانسکریت باید بجای زبان انگلیسی بعنوان «زبان ارتباط» معرفی شود.

پیشنهاد وی غیرقابل عمل تصور می شود و به همین دلیل فقط چند نفر از آن استقبال نموده اند. اما این نظر نه جدید است و نه غیر قابل عمل. بلکه واقعیت این است که این پیشنهاد به هنگام تدوین قانون اساسی هند توسط خود دکتر بهیم رائو آمبیدکر در مجلس قانونگذاری ارائه شده بود. مجلس قانونگذاری هند در مدت آگوست – سپتامبر 1949 موضوع زبان را بطور مفصل مورد بررسی قرار داد. بعد از مباحثه طولانی و بسیار  داغ زبان «هندی» با الفبای «دیوناگری» بعنوان «زبان رسمی» این کشور انتخاب گردید. در پیش نویس این پیشنهاد اضافه شده بود که زبان انگلیسی به مدت 15 سال دیگر در امور رسمی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در این مرحله بود که دکتر آمبیدکر پیشنهاد کرد که بجای هندی، زبان سانسکریت باید بعنوان زبان رسمی هند اعلام شود. بسیاری از سیاستمداران برجسته از این پیشنهاد حمایت کردند و حتی کسانی از مدراس (تامیل نادو) و نظیرالدین احمد از حزب مسلم لیگ حمایت خود را با سانسکریت اعلام نمودند. نظیرالدین که به بنگال غربی تعلق می داشته، گفت،« من به شما زبانی پیشنهاد می کنم که عظیم ترین و بزرگ ترین زبان است و یادگرفتن آن برای همه بطور مساوی مشکل است.» کیلاش نات کاتجو و راجیندرا پراساد (نخستین رئیس جمهور هند) نیز از آن حمایت کردند. اما جواهر لعل نهرو از پذیرفتن این پیشنهاد خودداری ورزید. اگرچه خود نهرو در تاریخ 13 فوریه 1949 در شورای قانونگذاری اظهار داشت، « چنانچه از بنده سئوال شود که چه خزانه ای است که در هند در اختیار دارد و بهترین میراث این کشور چیست، بنده بدون شک و تردید پاسخ خواهم داد که زبان سانسکریت، ادبیات آن و هر چیز که این زبان دارای آن است. این بهترین میراث است و تا زمانیکه باقی می ماند و زندگی مردم ما را تحت تاثیر خود قرار می دهد، دانش اساسی هند نیز باقی خواهد ماند.»

البته در حال حاضر تعداد بسیار ناچیزی از مردم به زبان سانسکریت حرف می زنند. سانسکریت زبان رسمی هیچ یک از ایالت های کشور هم نیست. اما این امر در حقیقت نقطه قدرت این زبان است. طبق گزارش سرشماری سال 2001 فقط 14،135 نفر از مردم هند زبان سانسکریت را بعنوان زبان مادری خود معرفی کردند. اما این هم یک واقعیت است که این زبان تا مدت زیادی زبان عمومی این کشور بوده است. آدی شانکاراچاریا (از سال 820 تا 788 قبل از میلاد) که به همه گوشه های این کشور سفر کرده همیشه به زبان سانسکریت سخنرانی می کرد. (نامبرده بعد از گسترش مذهب بودا در هند مذهب هندو را احیا کرد) این امر ثابت می کند که در آن دوران سانسکریت زبان ارتباط در این کشور بود.

بند 343 قانون اساسی هند فقط درباره زبان رسمی صحبت می کند و درباره زبان ملی چیزی نمی گوید و در حال حاضر زبان رسمی هند «هندی» است.

بسیاری از سخنوران و اساتید زبان سانسکریت احساس می کنند که منازعه بر سر زبان سانسکریت را می توان از طریق معرفی آن بعنوان زبان ملی حل و فصل کرد. اگر تعداد گفتگوکنندگان در یک زبان ناچیز باشد آن زبان در نهایت از بین می رود. اما زبان سانسکریت تا به حال به این دلیل زنده باقی مانده است که زبان مذهب هندو و کتاب های مقدس مذهب هندو می باشد و لذا نمی تواند از بین برود.

اگر حامیان سانسکریت بخواهند که این زبان توسط همه اقشار مردم و پیروان همه ادیان کشور پذیرفته شود نباید این زبان را بعنوان زبان الهی معرفی کنند. شکی نیست که سانسکریت قدیمی ترین زبان مکتوب است و ادبیات سانسکریت دارای خزانه عظیمی علم است.

بیران وون بونسن، سفیر پروس (آلمان) در انگلیس، در دسامبر سال 1835 ملاقاتی بین مکس مولر با لارد توماس بابینگتون میکالی را ترتیب داد. آلمان و انگلیس با یکدیگر دوست نبودند اما با این وجود مکس مولر برای ترجمه کتاب های ودا و سایر کتاب مقدس مذهب هندو به زبان های انگلیسی و آلمانی منصوب گردید. شرکت شرق هند (ایست ایندیا کمپنی) با پرداخت مبلغ 200 پوند بعنوان حقوق سالانه به مکس مولر موافقت کرد. مکس مولر این پیشنهاد را با هدف تبلیغ دین مسیحی در هند پذیرفت. اما وی بعد از خواندن ودا بسیار تحت تاثیر آن قرار گرفت و وداها را با صداقت کامل و به نحوه احسن ترجمه کرد.

حامیان زبان سانسکریت باید تغییرات در این زبان را بپذیرند. آنان ادعا می کنند که با توجه به این که این زبان توسط براهما (خدا) معرفی شده است هیچگونه اصلاحی در آن امکان پذیر نمی باشد و نباید از میزان خلوص آن کاست.

در ادامه این مقاله آمده است که یک زبان با حمایت دولت رشد می کند. پادشاهان مغول(خراسانی) در این کشور زبان های فارسی و اردو را معرفی نمودند. این زبانها بعنوان زبانهای رسمی مورد استفاده قرار می گرفت.

Rigveda

زبان اردو در دادگاه ها و بخشهای پلیس شهرک های ایالت های مختلف هند حتی امروز هم بکار گرفته می شود. همینطور با ورود انگلیسی ها زبان انگلیسی زبان رسمی این کشور شد. انگلیسی در زمان شاعر معروف شکسپیر فقط یک زبان منطقه ای بود. در سال 1604 نخستین لغت نامه این زبان منتشر گردید که فقط  سه هزار کلمه داشت. الان همان زبان انگلیسی زبان بین المللی شده است. لذا با حمایت دولت زبان سانسکریت نیز می تواند زبان رسمی این کشور شود.

عدد ها در سانسکریت ار 1تا 10 به صورت زیر است که با تغییراتی در زبان های اروپایی هم وجود دارد. و در شمارش فارسی نیز با تغییرات آوایی از همین ریشه گرفته شده است.

  1. éka- اک (یک)
  2. dva- دوا- دو
  3. tri- تری‌یِنی
  4. catúr- چتوری –  چار
  5. páñcan- پنچا-  پنج
  6. ṣáṣ- سس –  شش
  7. saptán- سبتا-  هفت
  8. aṣṭá- اَشتا-  هشت
  9. návan- نَوَ – نه
  10. dáśan- دَشَ – ده

زبان فارسی امروز وارث کهن ترین زبانها مانند اوستایی و سانسکریت است بنا بر این با زبان سانسکریت بیگانه نیست و می توان از واژگان آن در جاهایی که نیاز هست استفاده کرد.

زبانهای اروپایی از جمله  زبان انگلیسی پر است از واژه های اوستایی و پهلوی ایران که فارسی امروزی نیز از آن انشعاب گرفته شده است و بسیاری دیگر از کلمات هست که به غلط آنها را به  عربی نسبت می دهند در حالیکه آنها از ریشه فارسی و یا از کلمات  هندو و آرین هستند. مانند :

نهی-  شعله-  شولا-  سولا-  (خورشید)-  مشعل(بر وزن مفعل عربی) –  هاله-  عربی نیست و با اَلو از یک ریشه است الو یعنی آتش – شعله – آتش زدن در یونانی نیز به آتش الو می گویند. الو در زبان هندی و سانسکریت هم معنی گرم کردن و آتش روشن کردن می دهد. واژه هالوکوست نیز ریشه پارسی دارد هالو کوست یعنی الوکشت (الوکوشت) یعنی با آتش کشتن. (لغتنامه دهخدا : ألو =  آتش بزرگ با شعله افروختن . برافروختن آتش . روشن کردن آتش با شعله های بلند. الو زدن . مشتعل کردن  گَوَن الو کردن .

برخی از واژه های ایرانی (پهلوی و اوستایی) که در زبان انگلیسی امروزی استفاده میشود و در سانسکریت هم هست :

– Nav-    ناو: واژه هندو / ایرانی به معنی کشتی است وازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

خواهر ( اوستایی:khvānghar ، سانسکریت : svāsar، انگلیسی باستان : seoser، انگلیسی کنونی :sister )  –  NEW  یا نو  گاهی نی  – ۲ –   Caravan – کاوران. کاروانسرایی. سرای . سرایی-  ساری

COMANDAN-   کومندر  و کومندانت  – ۳-  Arch-  قوس: درفارسی “ارک” اراک و “اریکه داریم که به مفاهیم مرکز قلب وحتا قوس به کار رفته اند . چه ارگ شهرغالبا توس مانند ساخته می شده است. واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر ومرکز ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreologg (قوس شناسی وسپس معماری ) وarcae لاتینی (قوس ) گرفته شده است.

  • King- پادشاه : وKonig آلمانی وواژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی ازریشه Kay پهلوی وKavi اوستایی است. و کانا و خانا در سانسکریت  و درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان با این ریشه ها قرابت دارند. توجه کنید کی – کیان Kikg-  Kigam KONIG-  خان – خنتما – کان و کانا –  ۵-  dikar-  دینار: Draik –  Dram ودراخما Drachma –   واژه DENT نیز ریشه فارسی سانسکریت دارد دنت در همه زبان های اروپایی به معنی دندان هست دنتیست یعنی دندان پزشک . دنده  به معنی استخوان دنده نیز از همین ریشه است. بالکونی نیز تغییر یافته بالخونی است که اصل آن بالا خونه است.better/best- 6  از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند .  ۷-  Plateau-  فلات.

۸-   peer = در زبان انگلیسی پیر به معنی نجیب زاده و بزرگ است اما در زبان فارسی معنی های فراوان دارد پیر یعنی کهن-  کوهن – عالم – دانشمند – رهبر مذهبی – بزرگ. “پیر” رهبر دین میترایی . پیر با پییر – پدر – پیتر  –  پتر-  پترو از یک ریشه است.

۸-  Pepper: Piper درلاتین Poivre درفرانسه peppe –

۹-  Spinach- سپاناج معرب شده است  به اسفناج: درفنلاند Pikatia پیناتیا درانگلیسی وفرانسه .

۱۰-  Candy: شیرینی-  کندی – کندو – تغییر یافته به  قند.  بعضی واژه  Candidate (کاندیدا نامزد) را نیز از همین ریشه می دانند.

۱۱-  Cau liflower-  kale : کلم   ۱۲-  Nuphar-  نیلوفر زرد Nenophar-   ۱۳-  Orange: نارنج وترنج  ۱۴-  Rhubarb-  ریواس : اصل این واژه راوند-  ریواس (ریواچ) است.  ۱۵-  Ginger-  زنجبیل: Zenzero ایتالیایی. ۱۶-  Lemon:لیمو: Limonade. Lemon آب نبات ترش Lemon juice آب لیمو وغیره  ۱۷-  کلمه بین المللی پوته –  بوته Botanic (علم گیاه شناسی) که لفظ Pon فنلاندی نیز کوتاه شده آن باشد.  ۱۸-  Silk – ابریشم: این واژه انگلیسی وSoie (سویه) فرانسه سیرا عربی سیراج حبشی

۱۹-  Saffron-  زعفران : نیز واژه بین المللی گردیده درست آن زفرو است بصورت جمع فارسی زفران ولی به غلط زعفران نوشته می شود. ۲۰-  Garden-  باغ:ازکرت-  گرتا پارسی. ازهمین ریشه Garten آلمانی و Jarten ژاردن فرانسه . ۲۱-  Tree :درخت-   ترکه (شاخه) .  ۲۲- alcohl هیچ ریشه ای در عربی ندارد. معرب الگل زیرا در ایران علم گل و گلاب گیری وجود داشت از این شاخه الکل را مشتق کرده اند.

نمونه ای از نام جانوران و حشرات

۱- Elephent_فیل   ۲- Sponge ـ عربی شده بصورت اسفنج : Sponge ، Espange.

۳- Carcass ـ لاشه و مردار  ۴- Bees ـ زنبور ، Booz  ۵- Cow ـ گاو: گوو-  گاد (سومری)-

۶- Colt ـ کره‌اسب.  Duck با اردک فارسی، ترکی، کردی و لریGoose با غاز فارسی، اوز عربی، عاز ترکی و کردیDog با سگ. Mouse با موش فارسی ( موگ ارمنی)  .Camel شتر و Camelot  Giraffe زرافة

Canary قناری- Jackal شغال – Bavri سگ آبی Beaver –  میانه، متوسط(medium : maidi)

گاو(cow : gāw)- دانستن ( wit,witness : vid)- سوم (third : thrita )-  دزدی کردن (thieve : tevi )-  تشنه (thirsty : tershna )-  پردیس (paradise : paradaesa)-  پهلو، کنار(para : para ) برَ. – گاز گرفتن (gnaw : ghana )-  سپس (then : athan )- آنجا (there : athra )

نگهبانی، پاسداری (patrol : pathra)- رفتن (go : ga)- بالای ( on : ana )- مرگ و میر، مردار(mortāl : mereta) موردن-  آگاه ( wise : vista)- چراگاه (pasture : vāstrā)- رویش، نمو(growth : urutha)- بد (bad : vat)- ناو، کشتی بزرگ جنگی (nāvy : nāvya)- تب مالاریا (tap : tapa).تب-  در وزن تفعیل بصورت تبیب معرب شده است و بصورت طبیب درآمده و مطب و اطبا از همین واژه است/.- آبیاری کردن (irrigate : arikhti)- کشیدن (carry : karish)-  خزیدن (creep : khrap)- نشان، علامت ( mārk : mahrka)- ایستادن ( stand : stāt)- ایست کردن ( stay : sta)

رگ، پی ( sinew : sna)- ابرو (brow,eyebrow : brvat)- گوشه (corner : karana)

بها، ارزش (price : pereska)- نیست ( not : navat)- ترسناک، هولناک ( drāmātic : dramna)- جاسوسی کردن (spy : spas)- لباس، جامه (vest : vastra)- راست (ortho : ereta)

کالبد(corpse : kehrpa)- نخستین (first : fraeshta)- جوان ( young : yuvan)- نه ( no : na)- ناف (nāvel : nāf)- پا ( foot,poda : pada)- لنگ = leg- باهو-  بازو- خوردن ( eat : ad )

بودن (be : bi,bu)- سرزمین (country : kant)- پُر(full : puiri)- مقدس (saint : spanta)- سگ آبی ( beaver : bavri)- خرچنگ(crab : kahrpu )- نرم کردن، در زبان پهلوی سفتن (soft : sifat) – آرزو کردن (wish : ish)-

تبدیل حرف س هند و اروپایی به خ در زبان اوستایی:

شیرین (sweet : khvaiti)- خواندن صدا کردن ( sound : khvand)- ستاره (- Star. Stara: akhtar ).- ریشه واژه زن در چند گویش کنونی و زبانهای اروپایی:

در فارسی: زن zan در مازندرانی: زنا zena در گیلکی: زنای zenai در کاشانی: جن jen

در لکی: ژن jhan در تالشی: ژنی jheni در کردی: ژنی jheniدر زبان خوزی و لرستانی  زونه – زونا

در اوستایی: جنی jeni در روسی: ژنی jheni در لاتین: ژنی jheni-   زانت ژانت-

اگر بدقت به واژه های زبانهای لاتین و اروپایی مانند آلمانی ،انگلیسی، ایتالیایی, فرانسوی، اسپانیولی توجه کنیم واژه های فراوانی در آن زبان ها می یابیم که در زبان فارسی باستان و از جمله زبان اوستایی کاربرد داشته و بسیاری از آنها در زبان فارسی کنونی منسوخ شده و مصطلح نیستند.

به عنوان مثال واژه های پدر، مادر، برادر در زبانهای مختلف اروپایی و فارسی شباهت به یکدیگر دارند:

فارسی(pedar) پدر –  پی یر –    فرانسوی(pere )  ایتالیایی(padre) آلمانی(vater) انگلیسی(father)

اوستایی(patar, pitar) سانسکریت(pitar) همچنین پاپا-  بابا . فارسی(madar) فرانسوی(mere) ایتالیایی(madre) آلمانی(mutter) انگلیسی(mother) اوستایی(matar) سانسکریت(matar) فارسی(baradar) فرانسوی (frere) ایتالیایی(fratello) آلمانی(bruder) انگلیسی(brother)

اوستایی(bratar) سانسکریت(bhratar)  از زبان نخستین آریاییان هیچ سند کتبی در دست نیست اما گروهی بر این باورند که زبان اولیه اوستایی و شبیه به سانسکریت و یا خواهر آن  بوده است.

تفاوتهایی بین زبان اوستایی با سانسکریت دیده میشود که بیشتر ناشی از تفاوت کاربرد آواها یا صداهای” ر-  ز-  ه –   ش-  س-  خ و ژ ” هست.

در زبان سانسکریت حرف ل وجود دارد اما در زبان اوستایی و پارسی باستان حرف ل بصورت” ر” بکار میرفته و همچنین حرف ژ در سانسکریت نبوده و بجای آن حرف ه بکار میرفته و یا در عموم  واژه های مشترک که در سانسکریت در آنها حرف ش بکار میرفته در اوستا بجای آن حرف س بکار برده شده و به همین ترتیب حرف س( s ) سانسکریت  معمولا  در اوستا به h، ngh و یا kh تبدیل میشده و حرف h سانسکریت نیز به z در اوستا تبدیل شده. همچنین در زبان سانسکریت حرف z وجود نداشته برای مثال واژه هیما hima که در هیمالیا دیده میشود به معنای زمستان است در پارسی کهن و اوستایی هیما تبدیل به زیما zima شده که همانست که امروزه زمستان گفته میشود. در زبان روسی نیز به زمستان زیما zima گفته میشود . مورد دیگر از تبدیل حرف ه به ز واژه هرت hareta در سانسکریت است که به معنای قلب heart است که در زبان اوستایی تبدیل به زرد یا زَهرَه zeredhaیا زرد zaredaشده است.

بسیاری از واژه های انگلیسی قدیم از ریشه زبان اوستایی و سانسکریت هستند. در زیر واژه های انگلیسی در سمت چپ و واژه های معادل اوستایی در سمت راست اشاره شده اند واژه های اوستایی زیر در سانسکریت هم با اندک تغییر هست.:

  1. پدر(father:patar )
  2. مادر(mother:matar )
  3. برادر(brother:bratar )
  4. دختر(doughter:doughitar)
  5. دوست(friend:frian )
  6. سال(year:yare )
  7. پیروز شدن(Win:van )
  8. آمدن( come:gam )
  9. ستاره (star:setar)
  10. برف (snow:snijh )
  11. بخار آب یخ(vapor:vafra )
  12. یخ (ice:isi)
  13. نو (new:nava )
  14. تکه (bit:bit)
  15. تازه ( fresh:frasha )
  16. راه (way:vya )
  17. جاده ( path:path )
  18. بازو (arm:arma )
  19. خوردن (have:hvare)
  20. جنبیدن (move:mu)
  21. ربودن (rape:rap )
  22. دیدار کردن(meet:mith )
  23. ازدواج کردن (wed:vad)
  24. پوسیدن(putrify:puiti )
  25. یافتن (find:vinda )
  26. قابل ستودن (wonder:vandare)
  27. افراشته شدن( erect:irikhta )
  28. تهوع کردن(vomit:vam )
  29. وارد شدن (enter:antare)
  30. مرگ قلبی(arrest:irista )
  31. کوبیدن( ram:ram )
  32. فریب (fraud:fraidiva)
  33. کشمکش(spar:spar)
  34. کف (froth:frith)
  35. درخشیدن(ray:raya)
  36. تاکنون (yet:yat)
  37. ستبر (stour:stavra)
  38. طوفان ،اغتشاش و هیاهو (storm:sterema)
  39. گستردن(strew:star)
  40. زخم روی پوست، ریش (rash:raesha)
  41. یوغ اسب و گاو(yoke:yukhta)
  42. درخت بید(withy:vaeti)
  43. پر ، بال پرنده(pter:patara)
  44. خوش و سر حال (mood:mud)
  45. آزاد و رها(free:fra)
  46. پری( fairy:pairika)
  47. موش(mouse:mush)
  48. دره تنگ و عمیق( ravine:ravan)
  49. غم (sad:sadra)
  50. خوراک دادن(feed:pitu)
  51. این(it:it)
  52. او را (him:him)
  53. شما(you:yushta)
  54. او (he:hau)
  55. مال من(me:me)
  56. بستن،بند(bond:band)
  57. برده شده( brought:bereta)
  58. بالا(up:upa)
  59. بالاتر ( upper:upairi )
  60. درنده ( ogre:ughra)
  61. جانور( animal:anumaya)
  62. عدد سه ( three:thri)
  63. درخت ( tree:taru)
  64. پلیدی ( evil:evita)
  65. نام(name:namen)
  66. آگاه کردن (wist:visita)
  67. باارزش( worth:vareta)
  68. پایان (end:enta)
  69. شب (night:nakhtu)
  70. پهن تر(wider:witara)
  71. فرو رفتن خورشید( set:sad)
  72. غربال کردن، الک کردن (sift:sif)
  73. در ، دروازه( door:dvara) اندر= داخل- زیر – under
  74. پریانکا- – پری – فری-  استاره – ستارا – ستاره  و صدها واژه دیگر …

چند نمونه از واژگان از زبان سانسکریت که بین المللی شده اند(در چندین زبان وجود دارند بخصوص در زبان های هندی )و در فارسی هم هستند.

– آواز – دشمن – سنگر – درد- شراب – آباد- آزاد- آسان – آسمان – ابر- نامه – انداز- بادام – باز – بد- باد- بند – بهادر- پری – پیاز – پرده – بیمار – پیاله – پیر – میر – تاج –  تخت – کرسی – توفان – جان – جانور – جادو-  جبر – جنگ – سردار- جوشن – گیسو – چادر – چالاک – زبر دست-  چشمه – چراغ – حج (هنگ)

خاکی – خانه – خبر – خیمه دروازه – درست – درگاه – دربار – دستور – دل – دلیر- پنج اب – دین –  روز – روزنامه – رهنامه – روغن – زور – سرخ – شاه – پادشاه – شکر – شمشیر- کمر- بازو- شوربا- شوروا- صوفی – درویش – عشق – جشن – فرمان – فرار – فرش – کباب – گرم – نور – میر – مهربان – ناودان – نماز – (نمزته) نمک – نیک – واپس – جوان – آش – آهو – ابرو – استر – انبه – اوج – بازو( بهو) – ببر(بابر) ایزد- بور – بهره – پاره – پا – لنگ – پنج – پند – تار – جمشید- خاموش – چتر – چرم – چلو – داس – دختر – خوب – رام – رنگ – دیبا – دود(عود) زار- ستون – شترنگ – شرتا(باد) سومه نات-شالی – طاووس – فلفل- کافور – کر – کف – گاری – گرگ – لیمو – ماهی – مرد – زن – مزد – مست – نه – مه – به به (بهجه) ماست – ماه – میدان – میان – میز – نارگیل – ناو – نوکر – نیلوفر – هزار – نمد – هفت – هشت – هسته –  هلاهل (زهر)یاسمن/جاسمین/- یوغ/یوگ – استارا- تارا- مهر – خان – میر /امیر/-

به هر حال با توجه به اینکه در ایران نیز بنیاد نیشابور در صدد زنده کردن زبان اوستایی و پهلوی و سانسکریت هست. جدال بر سر ملی شدن زبان سانسکریت چندان هم بی فایده برای ایرانیان نیست البته اردو زبان ها ترجیح می دهند زبان اردو را با الفبای فارسی/ عربی بنویسند زیرا می گویند الفبای سانسکریت همه صداهای زبان اردو را ندارد مثلا صدای ژ در سانسکریت  الفبا ندارد.

نوشته: دکتر محمد عجم

 

 

ریشه زبان هندو ایرانی

در ژرفای واژگان . ریشه شناسی واژگان فارسی. ریشه و بن واژه

/?p=6825

تاثیر و نقش زبان فارسی در زبانهای شبه قاره هند.

گذری بر تاریخچه هنر معماری در ایران.

 

همایش بین المللی «دامنه و اهمیت منابع تاریخی فارسی در هند و ایران» در دانشگاه علیگر هند

  • اهمیت زبان فارسی در عصر دهکده جهانی، دکتر محمد عجم – همشهری، ۲۲آبان ۱۳۸۵

  • دکتر عجم سایت آفتاب
  • زبان “اردو” بر آمده از مشترکات فارسی و هندی است. مصاحبه ایرنا با  دکتر عجم
  • ایرنا  دهلی نو