نوروز و آیین های آن – پیشینیان و اکنون
شاه عباس جشن نوروزی به افتخار حاکم بخارا 1657
نوروز از دیرباز در جغرافیای ایرانی به عنوان جشن رسمی برگزار میشود. اما امروزه نوروز را در بیشتر کشورهای خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز، شبه قاره هند و بالکان و حتی فراتر از جغرافیای کشورهای نوروزی در آمریکا و اروپا و … جشن میگیرند.
جغرافیای پهناور نوروز و همزمانی آن با برابری بهاری در نیمکرهٔ شمالی و و برابری پاییزی در نیمکره جنوبی و پیشینهٔ بسیار کهن آن و تأکید این جشن بر نوعدوستی و مهرورزی در میان جهانیان، باعث توجه سازمان ملل متحد و دیگر کشورها به نوروز شد. در ۱۰ مه سال ۲۰۱۰ میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل با گذراندن قطعنامهای نوروز را به خاطر بزرگداشت آن توسط بیش از ۳۰۰ میلیون تن در بیش از ۱۱ کشور جهان به رسمیت شناخت.
همچنین همایشی با نام جشن جهانی نوروز پدید آمده است که در آن سران کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند گردهم میآیند و این بهار طبیعت را گرامی میدارند.
در برخی جاها نیز با وجود رسمی نبودن هر ساله شمار زیادی از مردم مراسمات نوروز را برگزار میکنند. همانند سوریه که جشن نوروز نزد کردهای ساکن سوریه از اعتبار و احترام ویژهای برخوردار است. این جشن امروزه یکی از جشنهای بنیادین آسیا شناخته میشود. نوروز در ۹ کشور معروف به حوزه فرهنگ نوروز یعنی ایران، افغانستان- تاجیکستان-جمهوری آذربایجان- ازبکستان-، ترکمنستان- قزاقستان-، قزقیزستان- با همین نام تعطیل رسمی است.
برگزاری جشن های نوروزی یا جشن برابری بهاری Equinox در منطقه فلات و جغرافیای ایران بسیار کهن و قدیمی است و از سه هزار سال قبل تا کنون بطور پیوسته و مستمر انجام شده است حتی در دوره اشغال ایران توسط اسکندر و همچنین در دوره خلافت اسلامی و بعد در دوره تورکان این جشن برگزار می شده است . در دوره بابری یا گورکانی هند نیز این جشن در هند بطور باشکوهی در دربار بخصوص در دوره اکبر شاه و شاه جهان برگزار می شد. هنوز هم در بعضی شهرهای هند مانند لکنو جامو و کشمیر نوروز بطور رسمی برپا می شود. حتی نوروز و هولی یک ریشه دارند ریشه هر دو فصل نو است هر دو با تفاوت اندکی در ماه مارس برگزار می شوند نوروز جشنی است برای صلح و دوستی و فراتر از قوم و مذهب و آیین خاص و جغرافیای خاص است به همین دلیل امروزه نوروز در سراسر جهان شناخته شده است.
تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فقط همواره در ایران و گاهی در افغانستان روز نوروز تعطیل رسمی بود .
در ایران در دوره معاصر قاجار و پهلوی نوروز بزرگترین جشن ملی بود و 15 روز تمام ادارت و مدارس تعطیل می شد. امروزه در کشورهای بسیاری جشن نوروز برگزار می شود. نوروز جشن صلح و دوستی و انسانیت و دوستی انسان و طبیعت است.
با حمایت کشورهای حوزه نوروز در سال 2009 نوروز در فهرست میراث معنوی ثبت شد و در سال 2010 سازمان ملل روز نوروز را جشن فصل در فرهنگ پارسیان اعلام کرد این سازمان در همین راستا قبلا نیز 21 مارس به عنوان روز زمین نام گذاری کرد.
در برخی از متنهای کهن ایران از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید شاه و در برخی دیگر از متنها، کیومرث به عنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست.
ایرانیان قدیم از دوران کهن با خورشید پیوند عمیقی داشتند آنها اعتدال بهاری Equinox را نوروز و اعتدال پاییزی را مهرگان و بزرگترین روز سال را جشن تیرگان و طولانی ترین شب سال را یلدا و یا چله می نامیدند و جشن های باشکوهی برگزار می کردند. این جشن ها هنوز در بین مردم رایج است.
****جشن های نوروزی دارای آیین ها و مناسبتهایی است
نوروز مجموعه ای از آیین ها و جشن ها و مناسبت ها است.جشن های سال نو و یاجشن های نوروزی در ایران برنامه های متعددی دارد که ابتدا با چهارشنبهسوری شروع می شود. بعد از جشن چهارشنبه سوری آخرین پنجشنبه رفتن به مزار و آرامگاه تازه درگذشتگان است. سومین برنامه که بیشتر در خراسان جنوبی رایج است مراسم الفه است. این مراسم نیز در آرامگاهها و قبرستان ها و یا مساجد برگزار می شود و بیشتر برای تکریم و احترام به مردگان است در این مراسم شیرینی و کیک های محلی(قطاب- نان شیری – گعک) به همراه سبزه در سفره گذاشته می شود.
اولین برنامه جشن های نوروزی چهارشنبه سوری است که یکی از جشن هایی است که در تمام ایران اجرا می شود.
چارشنبه سوری*********************
در رابطه با پیشینه پرپاکردن آیینی به نام چهارشنبه سوری در منابع کهن چیزی وجود ندارد وابوریحان بیرونی هم که به دقت از مراسم زرتشتیان یاد میکند جز سپندارمذگان و آتشی که پیش از نوروز برپا میشود یادکردی از «چهارشنبه سوری» ندارد، همچنین «مرتضی راوندی» درکتاب «تاریخ تحولات اجتماعی ایران» بیان میکند که «چهارشنبه سوری» پس از کشته شدن حسین بن علی و توسط هواداران مختار برپا میشده است. همچنین نسبت دادن چهارشنبه سوری به آداب و رسوم ایران باستان در هاله ابهام قرار دارد چرا که اصولاً در ایران باستان تقسیمبندی گاهشماری به هفته وجود نداشته است و هر روز ماه نامی داشته است. افزون بر همه اینها دکتر معین اقدام جهیدن از فراز آتش را از آداب و سنن زرتشتیان نمیداند، چرا که در دین و آیین زرتشتی آتش مقدس است و جهیدن از فراز آن وهن آتش شمرده میشود. واقعیت این است که مناسبتهای کولتوری یا فرهنگی که جنبه سرگرمی دارند نیاز به دلیل عقلانی ندارند و مردم به آنها گرایش دارند چه عقلانی باشد و چه نباشد.
آیین آتشافروزی پیش از نوروز به گونههای دیگر در نزد مردمان دیگر کشورها نیز پدیدار میشود، آریاییان قفقاز هنوز در این شب هفت توده آتش میافروزند و از روی آن میجهند.[نیازمند منبع] بنا به آیینی کهن در سوئد، شبی را که «والبوری» خوانده میشود به عنوان آغاز بهار میشمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی میپردازند. همچنین نمونه دوردستی از آتشافروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب کشور رومانی گزارش کردهاند.
آیین آتشافروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام «چهارشنبه سوری» بر خود گرفتهاست. در ایران باستان بخشبندی هفته به گونه امروزی (شنبه تا پنجشنبه و جمعه) نبوده و در گاهشماری ایرانیان هر یک از ۳۰ روز ماه نامی ویژه داشتهاست (امرداد، دی بآذر، آذر، …، سروش، رشن، فرودین، ورهرام،… ، شهریور، سپندارمزد، خورداد و …). «هفته» ریشه در ادیان سامی دارد، که باور داشتند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیدهاند که به معنی فراغت و آسایش است. بخشبندی روزها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیدهاست. اعراب دربارهٔ هر یک از روزهای هفته باورهایی داشتهاند؛ برای نمونه اینکه چهارشنبهٔ هر هفته روز شومی است.
منوچهری دامغانی هم اینگونه به این باور اشاره میکند:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد.
در استان خراسان و شهر مشهد و خراسان جنوبی مردم در قدیم در شب چهارشنبه سوری هیزم آتش میزنند. نام این هیزمها عبارت است از چرخه، خار و اسپند. اسپند دود کردن و یا (اسفند) به داخل آتش ریختن از آداب مردم خراسان در تمام جشنها و مناسبتها است. در داخل آتش اسپند نمک میریزند که حالت ترقه و انفجار دارد.
1- حمام رفتن شب قبل از عید است همه باید حمام می رفتند و لباس نو می پوسیدند. لباس نو و یا لباس پاک و تمیز جزو الزامات نوروز بوده است.
شاید داشتان معروف ملا و لباس نو او : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو . مربوط به یکی از همین جشن های نوروزی باشد.
2- سنت دیگر پولو خوردن (چلو کباب و یا چلو گوشت) است. در قدیم عامه مردم نمی توانسته اند غذاهای شاهانه بخورند و پولو یکی از این غذا ها بوده است. لذا حداقل هر فردی سعی می کرده که سال نو غذای شاهانه بخورد و لذا همه پولو می پختند که در واقع چلو گوشت است. از این چلو گوشت برای روحانی و معلم محل و کدخا و حمام دار و چوپان هم می برده اند. حجم زیاد برنج برای مثلا چوپان باعث می شده که او پلو را خشک کند و به مرور از آن استفاده کند.
***سفره هفت سین*************************
بطور یقین نوروز از قدیم الایام سفره نوروزی داشته است
این سفره که یک پرده سفید و یا رنگی بوده است را در میهمان خانه پهن می کردند و بر روی آن دو نوع اشیا می گذاشتند
الف: اشیایی که جنبه نمادی و سمبلیک و آیکونیک داشتند مانند اسپند برای چشم زخم . سیب برای زیبایی و محبت – سکه برای ثروت – سماق و یا سنجد و اناب به عنوان مظهر مقاومت در برابر سختی ها و سبزی به عنوان نماد سر خوشی و سر زنده و شادمان بودن و تجدید حیات. سپند یا اسفند به عنوان رفع بلا و چشم زخم و دور کردن ارواح خبیثه. سیر نشانه دارو – گلاب نشانه پاکی و زلالی – شمع یا پیه سوز نشانه خورشید و درخشندگی- سرکه و یا احتمالا شراب و شیره در دوران کهن نشانه تحول و دگرگونی پذیری.
دوم اقلام خوردنی مانند:
شیرینی های پارسی ، گالک – کهک – قطاب – نون سرموکی – نون روغنی – انواع خشکبار مانند برگه هلو و زرد آلو- سمنو و ..
امروزه به سفره نوروزی سفره هفت سین می گویند.
و معمولا اقلامی که با سین شروع می شود در آن می گذارند.
مثلاً سیب را نماد زیبایی و تندرستی و عشق ، سنجد را نماد مقاومت در مقابل سختی ها ، و سکه را رزق و روزی گفتهاند. سفره نوروز از زمانهای کهن بوده اما به این صورت بودهاست که سفرهای را پهن میکردند و در بشقابهای سفالی و یا فلزی، انواع آجیلهای خشکشده مانند توت خشک، برگه خشک شده زردآلو و هلو و پختیک (پخته شده و خشک شده لبو) و عسل و سرشیر خشک شده، کلوچه، گعگ (کیک) قطاب و نان سرموکی و یا نان خشکی تنوری و… میگذاشتند؛ تخم مرغ رنگشده از اجزای اصلی این سفرهها بود. در این سفره، بعضی چیزها فقط جنبه زیبایی و نمادین داشت مانند تخم مرغ و آیینه؛ ولی سایر چیزها برای خوردن و پذیرایی میهمانان بوده است و هر زمان که تمام میشده است بلافاصله صاحبخانه ظروف را دوباره برای میهمانان جدید پر میکرد.
اما اینکه هفت چیز با نام سین باشد، پدیده جدیدی است و مستندات تاریخی ندارد. البته سفره نوروزی همواره دارای سمبل و نمادها بوده است اما به نظر میرسد گذاشتن هفت جزء آغازشونده با حرف سین در سفرهٔ نوروزی پدیدهای است که روایتهای آن بیشتر از اواخر دوره قاجار رایج شده و پیشینهٔ تاریخی ندارد و توسط رسانهها فراگیر شدهاست. یکی از ضروریات عیدنوروز لباس نو و حمام رفتن بوده است، مردان و زنان قبل از فرارسیدن نوروز به حمامهای زنانه و یا مردانه میرفتند و شلوغترین روزهای گرمابهها، همان چند روز سال نو بود. در گرمابه های قدیمی که معمولاً با چوب و هیزم در (گرخانه)Gor Khaneh یا( آتش خانه) آب داخل خزانه را که بر روی دیگهای بزرگ قرار داشتند گرم میکرد، حمامی ها لازم بوده که یک ذخیرهٔ ویژه چوب و هیزم را برای روزهای نوروز ذخیره کنند.
- در قرون گذشته بسیاری از خانوادهها سالی فقط یکبار میتوانستند پلو بخورند و آن هم شب نوروز بود. شب نوروز، همه مردم و یا اکثرا پلو یا چلو خورشت میخوردند.از این پلو نوروزی برای فقرا، سلمانی (آرایشگر) و حمامی (مسئول آتش حمام) و برای کدخدای و روحانی(معلم سنتی) محل پیشکش میبردند. و آنها با حجم زیادی از پلو روبرو بودند و ناچار بودند آنها را خشک کرده و در آینده استفاده کنند.
پهن کردن سفرهٔ نوروزی در ایران آداب و رسوم خاصی دارد و روی سفره اجزای دیگری بهویژه آینه، شمع، و آب نیز حضور دارند. از دیگر اجزای سفرهٔ امروزی میشود از ماهی و تخم مرغ رنگشده یاد کرد.
حمام رفت و پوشیدن لباس نو بخشی از ضروریات روز نوروز است که افراد حتما با لباس نو به دیدار اقوام و دوستان می رفتند در قدیم معمولا لباس قومی و ملی هر منطقه ای در ایران متفاوت بود. بخصوص هر قبیله و ایل ممکن بود نوع کلاهی که بر سر می گذاشتند متفاوت باشد و در نوروز لباس قومی معمول بوده است در بیشتر مناطق ایران یک شنل بشکل عبا مردها بر دوش می انداخته اند امروزه رئیس جمهور افغانستان از این شنل برای اعیاد رسمی استفاده می کند. از دوره رضا شاه پوشش های متفاوت قومی که بعضا نشانه هایی از تفاخر همراه داشت برچیده شد و لباس سراسری ایران استاندارد کت و شلوار و کلاه فرنگی رسمیت یافت.
موضوع هفت سین و یا هفت شین اگر چه عدد هفت مقدس بوده اما در سفره نوروزی جای محکمی نداشته است و خیلی استاندارد سراسری در ایران ندارد و اصولا نباید باور کهنی باشد. آسانتر سفرهٔ نوروزی را (منهای «هفت»ش و «سین»ش) به سنتها و باورهای ایرانی متصل کرد.
بنظر می رسد هفت شین بیشتر از هفت سین قدمت داشته باشد.
روز نوروز در زمــان كيـــــــان
مـى نهادنـــد مـــردم ايــــران
شهد و شير و شراب و شكـر ناب
شمع و شمشاد و شايه اندر خــان
امشاسپندان و نمادهایشان در این سفره حضور دارند (شیر به نشانهٔ وهومن، سپند و بیدمشک به نشانهٔ سپندارمذ، ظرف آب و سمنو به نشانهٔ آناهیتا، و …). مثلاً سمنو را که تقویت کنندهٔ قوای جنسی شمرده میشده تنها به این دلیل نباید نشانهٔ آناهیتا دانست، بلکه میتوان به این نکات نیز توجه کرد که در مراسم آیینی تهیهٔ سمنوی نوروزی، فقط زنان باید حضور داشته باشند و مردان راهی به آن ندارند.
البته در آیین نوروزی ساسانیان، عدد «هفت» اهمیت داشته است. مثلاً در ”کتاب المحاسن و الاضداد” (به عربی، منسوب به جاحظ)، آمده است که ساسانیان در نوروز هفت دانه را بر هفت ستون میکاشتند یا نانی میپختند از هفت غلهٔ مختلف. اما اینکه «هفت سین» را پدیدهٔ پیوستهای بازمانده از دوران پیش از اسلام دانستن، در حالی که اشارهای به آن در دوران اسلامی (چه در میان فارسها و مسلمانان و چه در میان کردها و زرتشتیان) تا قرن بیستم میلادی باقی نیست، ادعایی است که تا کنون مدرک محکمی بدست نیامده است.
چهارشنبهسوری جشن ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهٔ سال (سهشنبه شب) برگزار میشود. و ریشه در ادیان و سنتهای بسیار کهن دارد که بنوعی پیوند با ادیان هندو آرین دارد. مراسم چارشنبه سوری شباهت زیادی به جشن دیوالی هندی ها در هندوستان دارد.
در شاهنامهٔ فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهندهٔ کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملّی، از دیرباز در فرهنگ سنّتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.
واژهٔ «چهارشنبهسوری» از دو واژهٔ چهارشنبه — نام یکی از روزهای هفته — و سور به معنای جشن و آتش آفروزی ساخته شده است طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود. که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. واژه سوری ممکن است با سور و سوریا خدای خورشید در آیین هندو آرین ارتباط داشته باشد. همانطور که ثریا نیز از نظر زبان شناسی با سوریا از یک ریشه است.
تصور این است که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد.
در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بارعام شاه و رسوم اهدای پیش کشها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد.. در نوروز رسمی در دربار جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده میگرفتند و برعکس. خواجه نظامالملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کردهاست.
رسم ملکان عجم چنان بوداست که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را میدادهاست و هیچ کس را مانعی از دیدار با شاه نبودهاست. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده میکرد و شاه نامهها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی میکرد. اگر از شاه شکایتی میشد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو مینشست و میگفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او میداد و میگفت «این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» در نوروز هر که ضعیف تر بود، نزدیکتر به شاه بود و کسانی که قویتر بودند، باید دورتر از شاه جای میگرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روشهای پدران را بگردانید.
خواجه نظامالملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کردهاست ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شدهاست
توجهی که نوروز در دوران ساسانیان از آن برخوردار بود، در موسیقی نیز منعکس است. در میان نام آهنگهای زمان ساسانی که شاعران ایرانی دورانهای متأخرتر منوچهری و نظامی آنها را ضبط کردهاند، نامهای نوروز و ساز نوروز، نوروز بزرگ، نوروز قباد میآید
چارشنبه سوری و نوروز در خارج از حوزه جغرافیایی نوروز
ایرانیان بیرون از ایران به ویژه در اروپا و آمریکا و کانادا چند دهه است که جشنهای نوروزی را از جمله چهارشنبه سوری بصورت گروهی برگزار میکنند.
از دوره بوش روسای جمهور آمریکا هر سال پیام نوروزی برای ایرانیان میفرستند. اوبا سال 1388 برای اولین بار پیامی مبنی بر تقاضای آشتی با ایران ایراد کرد. سال 92 وزیر خارجه آمریکا میزبان گروهی از ایرانیان در کاخ سفید بود و امسالدر روز چهارشنبه سوری ۱۳۹۳ برای اولین میشل اوباما در مراسم سفره نوروزی کاخ سفید سخنرانی کرد.
و باراک اوباما در پیام خود گفت:
«با درود، نوروزتان مبارک و پیروز.
هفته پیش همسر من میشل کمک کرد تا در اینجا نوروز را جشن بگیریم.
این جشن بزرگداشتی بود برای فرهنگهای گوناگون، غذا، موسیقی و دوستی جوامع مهاجری که هر روزه خدمات فوقالعادهای در ایالات متحده ارائه میکنند.
میشل اوباما و اوباما تبریک نوروز به زبان فارسی
اگر در خاطر داشته باشید سال گذشته این جان کری وزیر امور خارجه آمریکا بود که جشنی ویژه برای نوروز در نظر گرفت و امسال اما این بانو میشل اوباما بود که پیش دستی کرد و مراسم نوروز را دو هفته ای قبل از آعاز سال برگزار کرد.
میهمانی نوروزی کاخ سفید به میزبانی میشل اوباما و با حضور گروهی از صاحبان کسب و کار، مدیران مدارس، مسئولان و هنرمندان برگزار شد. در این جشن که چهارشنبه ۱۱ مارس برگزار شد، خانم اوباما به زبان فارسی نوروز را تبریک گفت و در مورد سفره هفت سین کاخ سفید توضیح داد.
او گفت: “کاخ سفید خانه تنوع و فرهنگ و سنت هایی است که کشور ما را ساخته است. نوروز یکی از این سنت هاست.”بانوی اول آمریکا گفت: “بیش از سه هزار سال است که خانواده ها و جوامع در خاورمیانه، آسیا و سایر نقاط جهان، از جمله در آمریکا، نوروز را که نشانه آغاز بهار است جشن می گیرند.”
خانم اوباما نوروز را فرصتی برای اندیشیدن به آنچه در سال گذشته اتفاق افتاده و برنامه ریزی برای سالی پر از سلامتی و کامیابی توصیف کرد.او گفت که کاخ سفید سفره هفت سین خود را چیده است و در آن از جمله سبزه (به نشانه تولد دوباره و نو شدن طبیعت)، سیب (به نشانه سلامت و زیبایی) و سماق (به نشانه طلوع خورشید) گذاشته شده است.
کاخ سفید از میهمانان جشن با غذاهای سنتی پذیرایی کرد و گروه رقص راه ابریشم هم برنامه اجرا کرد. نکته جالب توجه این که خانم اوباما از هفت سین هم به زبان فارسی یاد کرد و البته یکی دو بشکن هم به سبک ایرانیها زد! تا نشان دهد که تنها چند کلمه فارسی نوروز مبارک در ابتدای کار نبود که او از ایرانیها آموخت.
ویدئوی سخنان خانم اوباما را می توانید با این توضیح که تا یک روز قبل از تحویل سال نو نزدیک به 350 هزار نفر از این فیلم 5 دقیقهای دیدن کردند.
مایلم از این فرصت استفاده کنم تا بار دیگر مستقیما با مردم و رهبران ایران سخن بگویم.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در پیامی ویدئویی به مردم و رهبران ایران به مناسبت عید نوروز میگوید امسال “بهترین فرصت چند دهه اخیر” برای پیگیری آیندهای متفاوت میان دو کشور به وجود آمد.
به گفته رئیس جمهوری آمریکا، مذاکرات اتمی میان ایران و قدرتهای جهانی پیشرفتهایی داشته اما همچنان اختلافاتی باقی مانده است.
آقای اوباما در پیام تبریک نوروز که در کاخ سفید منتشر شده است با اشاره به “فرصت” پیش آمده در مذاکرات اتمی با ایران تاکید کرد: “این فرصت شاید دوباره به زودی تکرار نشود. معتقدم که ملتهای ما موقعیتی تاریخی برای حل مسالمت آمیز این موضوع دارند، فرصتی که نباید از دست بدهیم.”
آقای اوباما خطاب به مردم و رهبران ایران گفت: “در حالی که دور سفره هفت سین جمع می شوید، از تهران تا شیراز تا تبریز، از سواحل دریای خزر تا کرانه های خلیج فارس، برای برکتهایی که دارید شکرگزارید و به آینده مینگرید. امسال ما بهترین فرصت را در چند دهه اخیر برای پیگیری آیندهای متفاوت برای کشورهایمان داریم.”
آقای اوباما این پیام نوروزی را با خواندن یک بیت از حافظ خاتمه داد: “نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی / که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی”
در سالهای اخیر روسای جمهوری آمریکا به مناسبت آغاز سال نو خورشیدی پیامی با محتوای شادباش نوروزی منتشر کردهاند و هفته قبل میشل اوباما همسر رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید مهمانی نوروز
بی بی سی هم گزارش داد: اوباما با اشاره به اینکه “یک توافق هستهای میتواند درها را به آیندهای روشنتر باز کند” گفت سران ایران “در صورتی که بخواهند گامهایی معنیدار و قابل راستیآزمایی بردارند تا به دنیا تضمین دهند که برنامه اتمیشان فقط با اهداف صلح آمیز است” دو راه پیش رو دارند:
“اگر نتوانندبا توافقی منطقی موافقت کنند ایران را در مسیر امروزی خود نگه خواهند داشت. راهی که ایران و ایرانیان را از بخش بزرگی از دنیا منزوی کرده است، دشواریهای زیادی برای خانوادههای ایرانی به بار آورده است، و بسیاری از جوانان ایرانی را از کار و فرصتهایی که شایستگی آنها را دارند محروم کرده است.”
“از طرف دیگر، اگر سران ایران با توافقی منطقی موافقت کنند این موضوع میتواند به مسیری بهتر بیانجامد: مسیر فرصتهای بهتر برای مردم ایران، تجارت و رابطه بیشتر با جهان، سرمایهگذاریهای خارجی بیشتر و فرصتهای شغلی از جمله برای جوانان ایرانی، تبادلات فرهنگی بیشتر و فرصتهایی برای سفر دانشجویان ایرانی به دیگر کشورها، همکاریهای بیشتر در زمینههایی مانند علوم و فنآوری و نوآوری.”
اوباما این پیام نوروزی را با خواندن یک بیت از حافظ خاتمه داد: “نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی / که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی”
حسادت عرب ها به پیام نوروزی اوباما و جان کری
و یاد آوری نام بین المللی و رسمی خلیج فارس که در آمریکا پرشن و یا پرژن گلف هست. هر دو از این نام در پیام خود یاد کردند. اما القدس العربی نوشت اقدام جان کری وزیر خارجه آمریکا در به کار بردن عبارت خلیج فارس ممکن است به ایرانی بودن دامادش ربط داشته باشد. روزنامه القدس العربی چاپ لندن با اشاره به تبریک جان کری وزیر خارجه آمریکا به مناسبت عید نوروز در صفحه توئیتر خود و کاربرد خلیج فارس در آن نوشت روزنامه های عربی این موضوع را بسیار پوشش داده اند و درباره ارتباط آن با داماد ایرانی جان کری مطالب زیادی نوشته اند. جان کری در بخشی از تبریک نوروزی خود گفته است: واقعا برای من افتخار است که پس از رییس جمهور آمریکا، نوروزی پر از سلامت و شادی برای همه افرادی که این عید را در سراسر جهان، در آسیا و قفقاز، در منطقه خلیج فارس و افرادی که در آمریکا جشن می گیرند آرزو کنم . به نوشته روزنامه کاربران پایگاههای اجتماعی این اظهارات را نشان تمایل و تعهد جان کری به ایران دانسته و آنرا به ایرانی بودن دامادش ربط داده اند. پایگاههای اجتماعی به همین علت تصاویر فراوانی از دختر جان کری و همسر ایرانی اش منتشر کرده و نوشته اند: آقایان! این دختر و داماد ایرانی جان کری است. آیا پیام را دریافت کرده اید؟ برخی نیز اقدام جان کری را در به کار بردن عبارت خلیج فارس تحریک آمیز دانسته اند.
ادعای روزنامه عربی در باره جان کری در شرایطی مطرح شده است که باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نیز در پیام نوروزی خود از خلیج فارس نام برد.
نوروز در هندوستان
بر اساس کتاب نقش پارسی بر احجار هنددر هندوستان در دوره گورکانیان مراسم نوروز در دربار برگزار می شده است اگرچه در دو قرن اخیر نوروز رسمیت ندارد اما در شهر لکنو برگزاری نوروز همواره برگزار شده است در شهر لکنو روز نوروز مراسم مهمی برای شیعیان است آنها در روز نوروز جشن برگزار می کنند اساس این مراسم را در این موضوع می دانند که حضرت علی در روز نوروز به امامت رسیده است منبع این حدیث به منابع اهل سنت برمی گردد که نوشته اند علی رض روز نیروز به امامت رسید.
قبلا در شهر لکنو نوروز را با شکوه و همراه با جشن به سبک جشن هولی برگزار می کردند اما اکنون تحت تاثیر روحانیون اعمال شادی آفرین و رنگ پاشی انجام نمی شود. و بیشتر در بین شیعیان این جشن باقی مانده است
بر سقف تالار آشوکای کاخ راشتراپاتی ریاست جمهوری هند (بزرگترین مجموعه کاخ های جهان ساخته دوره استعمار) دو شعر در مورد نوروز نقاشی شده که با جملات زیر شروع می شود.
*صحرا رخ خود ز ابر نوروز بشست – این دهر شکسته دل به نو گشت درست.
*همیشه تا که ز تأثیر ابر نوروزی. چمن شود ز ریاحین چو جنّت المأوی
در سراسر هند یک جشن ملی بسیار مهم برگزار می شود که به آن هولی می گویند این جشن بسیار شباهت به نوروز دارد فلسفه این جشن تازه شدن فصل است و زمان آن اولین کامل شدن قرص ماه در پایان فصل سرما است معمولا این روز بین 25 اسفند تا 5 فروردین برگزار می شود.
شرح نوروز در سفرنامه ها **********
پیش از صفویان از جهانگردانی که سفرنامه به یادگار گذاشته باشند، بجز مارکوپولو (Marcopolo) سیاح معروف اهل ونیز ایتالیا و روی گونزالس کلاویخو،(Ruy Gonzáles de Clavijo) سفیر و جهانگرد شهیر اسپانیایی و چند بازرگان و تاجر دیگر اهل ونیز، کسی دیگر قابل شناسایی نیست یا دست کم از آنها اثری به جا نمانده است.
انگلبرت کمپفر (Engelbert Kaempfer)، پزشک و طبیعیدان اهل آلمان که در دوره شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرد، از دیگر سیاحانی است که در سفرنامه خود به نوروز و آداب و رسوم ویژه آن میپردزاد. وی در بخشی از سفرنامه خود درباره نوروز مینویسد: «ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺭﺳﻮﻡ ﺍیرانیان قدیم ﺑﻪجای ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ بزرگترین ﻭ ﺩﺭﺧﺸــﺎﻥﺗﺮین ﺟﺸﻦ ایرانیان ﺑﻪﺷﻤﺎﺭ میﺭﻭﺩ. ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺍین ﺭﻭﺯ ﺟﺎﻣﻪ ﻧﻮ میﭘﻮﺷــﻨﺪ. ﺩﻭﺳــﺘﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻨﺎیان ﺑﻪ دیدن یکدیگر میﺭﻭﻧﺪ، مهمانیﻫﺎ ﺑﺮﭘﺎ میﺷــﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻔﺮیح میﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ. ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ بعضی ﻣﻮﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳــﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺟﺸــﻦﻫﺎ ﻭ ﻣﻬﻤﺎنیﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎیان میﺭﺳﺪ»
کمپفر ادامه میدهد: «ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻧﻮﺭﻭﺯ چنین ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ میداﻥﻫﺎی ﻋﻤﻮمی ﺑﺎ ﻧﻘﺎﺭﻩ، ﺷــیپور ﻭ ﺳﻨﺞ ﺍﺯ نیمه ﺷــﺐ ﺗﺎ ﻇﻬﺮ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪگی می کنند. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣــﺮﺩﻡ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺤﻞ کار ﺧــﻮﺩ ﺭﺍ ترک میﮔﻮیند ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ هیاهو ﻭ ﺧﻮﺷــﺤﺎلی ﺑﻪ ﻣﺴـﺎﺟﺪ، میدانﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥﻫﺎی ﻋﻤﻮمی روی میﺁﻭﺭﻧــﺪ. ﻫﻤﻪ ﺑــﻪ ﻫﻢ تبریک می گویند، ﻫﻤــﻪﺟﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷــﺎﺩی ﻭ ﺳــﺮ ﺯﻧﺪگی ﺍﺳــﺖ.
ﺑــﺎﺯی می کنند، ﺳــﺮ ﺑﻪ ﺳــﺮ ﻫﻢ میﮔﺬﺍﺭﻧﺪ و با همدیگر ﺻﺤﺒﺖ می کنند. ﺷــﻌﺮﺍ ﻭ ﻫﻨﺮپیشگان ﻋﺮﺽ ﻫﻨﺮ می کنند، ﺩﺭ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻭ ﺩﺳﺘﻪﻫﺎی ﻣﺬهبی ﺷﺮکت می جویند ﺗﺎ این که ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﭘﺎیان میﺭﺳﺪ ﻭ ﺁﻥﮔﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻫﺮ کس ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ دیورای ﺧﻮﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺟﺸــﻦ ﻭ ﺷــﺎدی ﺭﺍ می گیرﺩ ﻭ بخشی ﺍﺯ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﺩی ﻭ ﺧﻮشی ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺧﻮیشان ﺧﻮﺩ میﮔﺬﺭﺍﻧﺪ».
خانم کارلا سرنا(Carla Serena)، جهانگرد معروف ایتالیایی نیز نوروز و آیین های باشکوه آن را که در دوران ناصرالدین شاه و روزهای حضورش در تهران به چشم دیده، به زیبایی توصیف کرده است. خانم سرنا گفته است: «وقتی که من در تهران بودم، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، طبق آداب و روسم کشور، در قصر شاه مقدمات برگزاری «سلام» فراهم می شد.
مراسم جشن و عید در مشرق زمین بعد از غروب آفتاب آغاز می شود، در آن سال که من در تهران بودم، شب نوروز تعداد زیادی از درباریان صاحب نام، برای عرض شادباش به قصر شاه رفته بودند ولی به آنان خبر داده شده بود که فردای آن روز مراسم سلام برگزار نخواهد شد.
کاشف به عمل آمد چون در دربار ایران به انجام دادن هیچ کاری بدون مشورت با منجمان اقدام نمی کنند، شاه در این مورد نیز خواسته یا ناخواسته نظر «منجم باشی» را خواسته بود و او به علت نزدیکی ستاره ها (قران کواکب) روز دوم نوروز را برای برگزاری مراسم سلام مناسب تشخیص داده بود. مردم تهران از این که سلام نوروزی به یک روز بعد افتاده بود، شگفت زده شدند، ولی به زودی شگفتی آنها به خوشحالی گرایید، زیرا آنها باران سیل آسایی را که در اولین روز سال در تهران باریدن گرفته بود، به چشم دیدند. در نوروز آن سال (1295 ه.ق، 22 مارس 1878 م) به عنوان اولین روز سال و آغاز بهار، روز دوم فروردین اعلان شد. به همان اندازه که در روز پیش آسمان عبوس و گرفته و ابری و گریان بود، روز دوم فروردین هوا آفتابی و دل انگیز شد و با طراوت بهاری دو چندان شادی فرا رسیدن نوروز، مردم را در تهران غرق در شادی و سرور کرد.»
مراسم با شکوه «سلام نوروزی» در حضور ناصرالدین شاه برگزار شد. مادام کارلاسرنا در باره این مراسم گفته است: «آن روز من برای شرکت در مراسم سلام و حضور در جایگاه که وزیر امور خارجه برای هیات های نمایندگان خارجی و اروپاییان مقیم تهران در نظر گرفته بودند، دعوت شده بودم. این جایگاه، در حیاط درونی قصر در سمت چپ تالار واقع شده بود و برای تماشای همه حاضران و تمام جزئیات مراسم و تشریفات سلام، جای بسیار مناسبی بود. در خیابانی که به قصر منتهی می شد، آنچنان انبوه جمعیت همه جا را پر کرده بود که خیلی با زحمت توانستم جایی برای عبور باز کنم.همه زیباترین لباس های خود و در واقع «رخت نو» خود را پوشیده بودند، چون مردم باور دارند که در نوروز پوشیدن لباس نو خوشبختی می آورد. تعداد زیادی از جمعیت کلاه هایی بر سر گذاشته بودند که برای این مراسم خریداری شده بود. من عبور نمایندگان خارجی را که همگی با لباس های به تمام رسمی و شکوه و شوکت خاصی برای شرکت در «سلام نوروز» می رفتند، به چشم دیدم. وزیران مختار کشورهای خارج در دربار ایران معمولاً پیش از آن که شاه به تالار بیاید، در «عمارت خورشید» حضور می یابند.»
«این نمایندگان از جانب دولت های متبوع شان توسط مترجمان خویش، به شاه سال نو را تبریک می گویند و شاه هم به همان ترتیب و از طریق همان مترجمان جواب لازم را می دهد. نظامیان در صف های مرتب و با آهنگ دسته موزیک در ردیف های اول، از خیابان ها می گذشتند. در میدان «توپخانه» توپچی ها، میان گلوله های طلایی و نقره ای رنگ توپ، که آنها را به صورت هرم در آورده بودند و زیر آفتاب می درخشیدند و دستگاه های توپ که آنها را هم خوب جلاداده بودند، ایستاده و آماده شلیک بودند.
مقامات بلندپایه کشوری و افسران ارتش، روسای ادارات مختلف ، طبقات روحانی، وقایع نگار، ملک الشعرای دربار و جمعیتی از قشرهای دیگر که همه برای عرض شادباش به شاه و مالک الرقاب خویش راهی قصر بودند، سر تا سر خیابان ها را پر کرده بودند. فراشان با سینی های پر از «شیرینی» روی سر که روی آنها روپوش زربفتی نیز انداخته بودند به هر سو در رفت و آمد بودند. عده زیادی زن با «چادرهای نو و زردوزی شده» از کنار من می گذشتند. جلای کفش های ساغری سرخ، زرد، آبی و سبزرنگ آنان از دور داد می زد که برای اولین بار است آنها را می پوشند.کودکان با موهای حنایی رنگ و دست و ناخن های حنازده خود را برای عید آراسته بودند. در وسط پیاده روها، تعدادی سوار به همراه فراش و جلودار به عیددیدنی بزرگ ترهای خانواده و قوم و خویش های خود می رفتند، چون در ایران نیز مانند اروپا عادت دید و بازدید سال نو سخت مرسوم است. این موکب سواران در راه گاهی با کالسکه های اعیان و اشراف ایرانی و گاهی با دَم و دستگاه مجلل سفیران بیگانه تلاقی می کردند.»
سفرنامه جملی کارری، (Gemelli Careri) نیز متضمن یادداشتهایی در زمینهی مشاهدات و مطالعات این جهانگرد ایتالیایی در شهرهای جلفا، تبریز، قم، اصفهان، شیراز، بندرلنگه و روستاها و دهکدههای ضمن راه است. این سفرنامه، از مدارک جالب و ارزشمندی است که وضع عمومی جامعه ایران در اواخر دوران صفویه را تشریح کرده است. و از آن جهت مفید و قابل بررسی است که با ظرافت تمام، مشاهدات خود را از شهرهای ایران و مردم و آداب و رسوم آنان بیان کرده است. در این سفرنامه آورده شده است:
«آغاز سال شمسی ایرانیان، نوروز یا نخستین روز بهار است که مدت شب و روز در آن با هم مساوی میگردد. در عید نوروز بزرگان برای عرض تبریک به حضور شاه میرسند و نسبت به وسع و امکان خود سکههای زرین و هدایایی تقدیم میکنند. حتی خانهایی که به علت دوری راه نتوانند به حضور شاه برسند، به وسیله چند تن از غلامان و کنیزان خود، که لباس فاخر بر تن میکنند، هدیه نوروزی خود را به محضر شاه میفرستند.ایرانیان در این روز لباس نو میپوشند. حتی اگر کسی پول هم نداشته باشد، مبلغی از دیگران قرض میکند و برای خود و بستگان و خانوادهاش لباس تهیه میکند. زیرا معتقدند کسی که سال نو را با لباس کهنه آغاز کند، از خوشیهای تازه سال جدید بیبهره خواهد ماند. از دیگر مراسم عید نوروز، یکی هم آماده کردن انواع غذاهای لذیذ در خانهها و پذیرایی گرم از دوستان و آشنایان است.»
نوروز، جشن کهن ایرانی همراه با آیینها و مراسم غنی و پربارش همواره مورد توجه جهانگردان و سفرنامهنویسان که به این سرزمین سفر کردهاند، قرار گرفته است و آنها را واداشته تا در آثار خود مطالبی را در وصف این جشن دیرینه بیان کنند. سفرنامهها بهعنوان یکی از منابع مهم شناخت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جوامع همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. این منابع علاوه بر بیان اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع، دارای اطلاعات فراوان و ارزندهای نیز درباره آداب و رسوم، آیینها و خلقیات و روحیات مردماند. از زمان صفویه تا پایان دوره قاجار، جهانگردان و مبلغان مسیحی بسیاری به ایران آمدند که از آنان سفرنامههایی نیز به یادگار مانده است. سفرنامههایی که دربردارنده اطلاعات ارزشمندی درباره فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران در طول این اعصار است. نوروز، یکی از موضوعاتی است که جهانگردان اروپایی که در طول تاریخ به ایران سفر کردهاند، همواره به آن توجه کرده و مطالبی را در وصف آن به رشته تحریر درآوردهاند. در برنامه گذشته به چند سفرنامه سری زدیدم و آداب و رسوم نوروز را از نگاه برخی از این جهانگردان اروپایی به تصویر کشیدیم و اینک سفرنامه های دیگری را با هم ورق می زنیم.
پیتر دلاواله (Pietro Della Valle)، جهانگرد ایتالیایی در دوران شاه عباس صفوی به ایران سفر کرد. وی سفرنامه باارزشی درباره ایران، ترکیه و هند از خود برجای گذاشت که دربردارنده اطلاعاتی از آداب و رسوم و اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این جوامع است.
وی در بخشی از سفرنامه خود به نوروز نیز اشاره کرده و نوشته است که «ایرانیان آغاز بهار را که ابتدای سال شمسی است، نوروز میگویند و فرارسیدن آن را جشن میگیرند. این جشن عبارت است از عیدی دادن زیردستان به بزرگترها (به این مناسبت شاه نه تنها از تمام وزرا، بلکه از سراسر مملکت هدایایی دریافت میکند) و پوشیدن لباس نو و خوردن و نوشیدن و گردش در خارج از شهر. معمولاً هرکس از نوروز به بعد برای خود روزی را انتخاب میکند و طی آن به گردش و تفریح میپردازد»
رابرت استودارت(Robert Stodart)، که در زمان شاه عباس اول صفوی به ایران آمد، اشاره کوتاهی نیز به نوروز دارد و دراینباره مینویسد: «امروز یکی از جشنهای بزرگ ایرانیان است و برای آن اهمیت خاص قایلند. از این لحاظ بهترین لباسهای خود را میپوشند و بهدیدن یکدیگر میروند و تحف و هدایا میبرند که پیشکش مینامند و هرقدر هم کمبها باشد با امتنان میپذیرند.»
ژان شاردن (John Chardin) جهانگرد، بازرگان، ایران شناس، و محقق فرانسوی که در دوران صفویه مدتی در ایران زندگی کرده است شرح کامل مشاهدات خود را در هشت مجلد منتشر کرده است.
سفرنامه شاردن در میان سفرنامه هایی که سایر جهانگردان و سیّاحان در باره ایران فراهم آورده اند، جایگاه ممتاز و ویژه ای دارد و به منزله دایره المعارفی کامل ایران شناسی است که توانست در کوتاهترین مدت ایران و ایرانی را به اروپائیان و جهانیان بشناساند. در سفرنامه شاردن درباره نوروز آمده است که: «در ایران همیشه در موقع ورود آفتاب به برج حمل خواه شب باشد و خواه روز، سال جدید اعلام می شود. ایرانیان در این ایام یک جشن ملی به نام نوروز دارند که آن را به طرز بسیار باشکوهی برگزار می کنند. فی المثل سه روز تمام طول می کشد و در بعضی مقامات، مانند دربار، تا هشت روز ادامه دارد.
در اصفهان در همه روزهای عید، در مقابل در کاخ شاهنشاه، مراسم سرور با رقص و طرب، آتش بازی و صحنه های کمدی، به مانند هفته بازار برگزار می گردد و هر فردی هشت روز عید را با شادی بی پایان بسر می برد. در ایام نوروز، در تمام هشت روز، گردش و تفریح در خارج شهر به طرز بی سابقه ای جریان دارد. هر کسی هدایا و تحفه های فراهم می کند، و روز عید برای یکدیگر تخم مرغ های منقش ارسال می دارند. روایت می کنند که ایرانیان در تمام ادوار (تاریخ خود) در ایام نوروز به یکدیگر تخم مرغی هدیه می داده اند، چون تخم مرغ نشان پیدایش حیات و آغاز تکوین موجودات است.
بزرگان کشور بعد از تحویل به برج حمل، برای تهنیت عید نوروز به حضور شاهنشاه می روند، هر یک هدیه ای از گوهر های گرانبها و جواهرات قیمتی منسوجات و عطریات عالی و و نوادر دیگر، اسب و نقدینه و غیره بر حسب مقام و مقدور خویش به حضور ملوکانه تقدیم می دارند. این رسم مسلم مشرق زمین است که کوچکان به بزرگان می بخشند و دارایان به ناداران می دهند و از دهقان تا سلطان این سلسله مراتب، در داد و دهش مراعات می گردد.
اشخاص مومن و متدیّن در صورت امکان تمام ساعات نخستین روز عید سال جدید را با دعا و عبادت در منزل خویش می گذرانند. این گروه در طلیعه صبحدم شستشو و حمام می کنند و آنگاه پوشاک بسیار تمیزی می پوشند، نماز عادی و فوق العاده روز را می خوانند و به قرائت قرآن و کتب نفیس خویش مشغول می گردند و با زهد و عبادت آرزومندند که سال نو را به خوشی و خرمی بسر برند.»
فرد ریچاردز(Frederick Richards)، عضو انجمن سلطنتی نقاشان و حکاکان انگلستان، در نخستین سالهای حکومت پس از قاجار، به ایران سفر کرده است. ریچاردز نوروز را در اصفهان گذرانده و شرح توصیفات خود را اینگونه آورده است: « جشن نوروزی دو هفته به طول میانجامد. در طی این مدت، دید و بازدیدهای خانوادگی انجام میگیرد و شیرینی و نقل در خانههای ایرانیان فراوان است. ایرانیان به این سنت قدیمی اعتقاد دارند که «هرکس در بامداد نوروز، قبل از سخن گفتن، دهان خود را شیرین کند و بدن خود را به روغن بیالاید، در آن سال اتفاقات ناگوار برایش پیش نخواهد آمد.» سیزده نوروز مردم به فضای سبز می روند
تصویر جشن خانوادگی و رقص چوب بازی
تقریباً همه مردم به حمام میروند و جامه نو در بر میکنند. هنگامی که مراسم بامداد نوروز پایان مییابد، آن عده از مردم اصفهان که میتوانند، با شتاب به سوی زایندهرود میروند تا بعدازظهر و عصر را در کنار رود بگذرانند. در این روز به خصوص، پل خواجو محبوبیت بیشتری دارد و عدهی زیادی به آنجا میروند.»
«یاکوب ادوارد پولاک» (Jakob Eduard Polak)، پزشک اتریشی دربار ناصرالدین شاه بود که به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون به ایران آمد. در سفرنامه او درباره نوروز آمده است که: « جشن سال نو در زندگی عمومی و خصوصی ایرانیان امری بسیار مهم است. از دو سه ماه پیش از عید تهیه مقدمات آن شروع میشود. مقادیر معتنابهی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته میشود که آن را با کاروانها به سراسر مملکت میفرستند. مصرف شیرینی از حدود تصور و خیال آدمی هم فراتر میرود. اصولا ایرانیها در هر سن و سالی که باشند به شیرینی سخت علاقمندند؛ اما در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و همچنین برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند. در هیچ خانهای نیست که کلوچه، دیده نشود؛ بعد از کلوچه نبات، بسیاری از میوههای شکر سود مثل نُقل و همه جا محبوبیت عمومی دارد. فقیرترین طبقات مردم بهجای قند و شکر برای تهیه شیرینی از شیره استفاده میکنند. اما هر مزهای این شیرینی ها داشته باشند چندان مهم نیست، مهم این است که سال را با شیرینی آغاز کنند.
غیر از شیرینیها، باید از میوههایی که آنها را با تردستی تا نوروز تر و تازه نگه میدارند یاد کرد. مثلا خربزه اصفهان و قم، انگور، انار ساوه، گلابی نطنز، سیب دماوند را در بارهای بسیار بزرگ صادر میکنند. برحسب یک رسم قدیمی در بشقابی، جو، گندم، عدس و شاهی سبز میکنند، بهطوریکه چمن کوچکی بهوجود میآید و آن را مطابق با همان رسم در روز سیزده یعنی آخرین روز عید به کوچه میاندازند. هرکس از دستش برآید و بهخصوص هر زنی در نوروز لباس نو به تن میکند. به همین دلیل کار تهیه و فروش پارچه در این ایام به حداکثر قوت خود میرسد و بعضی از روسای خانوادههای پرجمعیت باید همه امکانات خود را تجهیز کنند و حتی وامدار هم بشوند تا این احتیاج غیرقابل اجتناب خانواده خود را تامین کنند.
شاه از اطراف و اکناف کشور پیشکش دریافت میکند که پارچههایی است از شال، ابریشم، پشم و کرک. در عوض وی به تمام اهل حرم به علاوه خدمه بیحد و حصر خود و همچنین به کلیه حکام و دولتمردان باید خلعت ببخشد… در مورد حکام ولایات باید گفت که دریافت این خلعت شاهانه به معنی انتصاب و تایید مقام آنهاست چه هرگاه خلعتی دریافت نکنند به معنای آن است که قریباً از شغل خود عزل میشوند، زیرا در هر نوروز یا باید مقام و منصب حاکم تایید شود یا جانشینی برای او بفرستند… همانطور که شاه نسبت به همه مملکت عمل میکند هر کس دیگر نیز در شعاع محدود خود باید به نوکران و ابوابجمعی خود عیدی بدهد که اغلب عبارت است از لباس و قواره پارچه. تابستانی.
چند روزی پیش از عید به پاکیزه کردن خانهها و “فرشتکانی” میپرذازند. تکاندن فرش فقط یک بار در سال انجام میگیرد، چه در طول سال گرد و غبار گردآمده روزانه از طرف خدمه زیر همان فرش مخفی شده است. به هنگام فرشتکانی منزل شاه، وی به یکی از قصرهای خود میرود و تا پایان کار همانجا می ماند.
روز قبل از عید همه به حمام میروند و سر را حنا میگذارند و ناخنها را رنگ میکنند. جشن که با نوروز آغاز میگردد سیزده روز دوام دارد. در طول این روزها تقریبا همه کسب و کارها تعطیل است؛ در این مدت همه منحصراً به تفریح میپردازند، از لذایذ خانوادگی برخوردار میشوند یا به دید و بازدید یکدیگر میروند و به هم تبریک میگویند. اما هرگاه نوروز با ماه رمضان مصادف گردد دیگر شبها را به خوشگذرانی صرف میکنند و روز را روزه نگاه میدارند
از روز دوم جشن از صبح خیلی زود جمعیت در تمام کوچهها و میدانهای عمومی در جنب و جوش است، هر کس جامه نو در بر دارد و از آنجا که رنگهای روشن بیش از همه طرف توجه است گروههایی را میبینید که لباسهای سبز، آبی و سرخ بر تن دارند و در هم میلولند. آشنایانی که با هم روبرو میشوند دست یکدیگر را میفشارند و با فریاد “عید مبارک” یکدیگر را در آغوش میکشند.
کسی که زیردست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامیاش را در دست میگیرد تبریک میگوید و جواب تبریک خود را می گیرد. باقی این جشن سیزده روزه وقف دید و بازدیدها و تبریک گفتنهاست. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا میرسد. مطابق با یک رسم کهن همه از دروازههای شهر خارج میشوند و به باغها روی میآورند.».
* حکیم ابوالقاسم فردوسی:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
شگفتی فرو مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را «روز نو» خواندند
سر سال نو هرمز فروردین
برآسوده از رنج روی زمین
حافظ در غزلی گفته:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین می دهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی…
* سعدی:
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
* مولانا:
ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی
خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی
* خیام نیشابوری:
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه بگویی خوش نیست
خوش باش و مگو ز دی که امروز خوش است
* نظامی گنجوی:
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو، را نبوید، آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد، باد
خاقانی میگوید:
نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین
دهقان جهان دیدهاش پرورده ببر بر
آن زیور شاهانه که خورشید بر او بست
آورد همی خواهد بستن به شجر بر
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث به نزدیک ملوک عجم از جم…
فرخی ترجیعبند مشهوری در وصف نوروز دارد که بند اول آن چنین است:
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چناندانی که هرکس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پندار همی خوشتر ز پار آید
وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکارآید
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی
منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است:
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مرد زمستان و بهاران بزاد
ز ابر سیه روی سمن بوی راد
گیتی گردید چو دارالقرار
همو در مسمط دیگر گفته:
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
برزن غزلی نغز و دلانگیز و دلفروز
ور نیست تو را بشنو از مرغ نوآموز
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زان کوز
بر قافیه خوب همی خواند اشعار
بوالفرج رونی گوید:
جشن فرخنده فروردین است
روز بازار گل و نسرین است
آب چون آتش عود افروز است
باد چون خاک عبیر آگین است
باغ پیراسته گلزار بهشت
گلبن آراسته حورالعین است
مسعود سعد سلمان از عید مزبور چنین یاد کند:
رسید عید و من از روی حور دلبر دور
چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون شها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سرور
به رسم عید شها باده مروق نوش
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور
جمالالدین عبدالرزاق گفته:
اینک اینک نوبهار آورد بیرون لشکری
هر یکی چون نوعروسی در دگرگون زیوری
گر تماشا میکنی برخیز کاندر باغ هست
باد چون مشاطهای و باغ چون لعبت گری
عرض لشکر میدهد نوروز و ابرش عارض است
وز گل و نرگس مر او را چون ستاره لشکری
هاتف در قصیدهای گوید:
نسیم صبح عنبر بیز شد بر توده غبرا
زمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا
ز فیض ابر آزاری زمین مرده شد زنده
ز لطف باد نوروزی جهان پیر شد برنا
بگرد سرو گرم پرفشانی قمری نالان
به پای گل به کار جان سپاری بلبل شیدا…
همایون روز نوروز است امروز و بیفروزی
بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوی
قاآنی در قصیدهای به وصف نخستین روز بهار گوید:
رساند باد صبا مژده بهار امروز
ز توبه توبه نمودم هزار بار امروز
هوا بساط زمرد فکند در صحرا
بیا که وقت نشاط است و روز کار امروز
سحاب بر سر اطفال بوستان بارد
به جای قطره همی در شاهوار امروز
رسد به گوش دل این مژدهام ز هاتف غیب
که گشت شیر خداوند شهریار امروز
* شهریار:
از همه سوی جهان جلوه او می بینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم
* فریدون مشیری:
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
* فرخی:
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
* منوچهری:
آمد نوروز و هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مرد زمستان و بهاران بزاد
زابر سیاه روی سمن بوی داد
گیتی گردید چو دارالقرار
* ابوالفرج رونی:
جشن فرخنده ی فروردین است
روز بازار گل و نسرین است
آب چون آتش عودافروز است
باد چون خاک عبیرآگین است
باغ پیراسته گلزار بهشت
گلبن آراسته حورالعین است
* مسعود سعد سلمان:
رسید عید و من از روی حور دلبر دور
چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون ش ها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سرور
* جمال الدین عبدالرزاق:
اینک اینک نو بهار آورد بیرون لشگری
هر یکی چون نو عروسی در دگرگون زیوری
گر تماشا می کنی برخیز کا ندر باغ هست
باد چون مشاطه ای و باغ چون لعبت گری
عرض لشکر می دهد نوروز و ابرش عارض است
وز گل و نرگس مر او را چون ستاره لشگری
* عثمانی مختاری:
جشن و نوروز دلیلند به شادی و بهار
لاله رخسارا خیز آن می گل بوی بیار
شب و روز از میو شادی و سماع دلبر
نبود خوب تهی دست و لب و گوش و کنار
* خواجوی کرمانی:
خیمه ی نوروز بر صحرا زدند
چارطاق لعل بر خضرا زدند
لاله را بنگر که گوئی عرشیان
کرسی از یاقوت برمینا زدند
* بابا طاهر:
عزیزان موسم جوش بهاره
چمن پر سبزه و صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان در این فصل
که دنیای دنی بی اعتباره
بمو واجی چرا ته بی قراری
چو گل پرورده باد بهاری
* ملک الشعرا بهار :
بهار آمد و رفت ماه سپند
نگارا درافکن بر آذر سپند
به یکباره سر سبز شد باغ و راغ
ز مرز حلب تا در تاشکند
بنفشه ز گیسو بیفشاند مشک
شکوفه به زهدان بپرورد قند
به یک هفته آمد سپاه بهار
ز کوه پلنگان به کوه سهند
نگاهی به سنت های نوروز در هند
نوروز در سرزمین بی بهار
نوروز، جشنی که از طبیعت برخاسته و با فرهنگ های بسیاری پیوند دارد، در هند بر اساس پیوستگی های سرزمینی یا عقیدتی، بیشتر ماهیت ایرانی و اسلامی پیدا کرده است و از سوی اجتماعات خاصی بزرگداشت می شود.
جشن نوروز سال 1394 در دهلی هند.
این جشن وارداتی و غیربومی، در طول تاریخ شبه قاره هند فراز و نشیب های بسیاری در رقابت با جشنواره های محلی داشته است و اکنون جمعیت پارسی ها، کشمیری ها و بهایی ها پاس داران اصلی آن هستند.
شاید یکی از دلایل رایج نشدن نوروز در هند به صورت گسترده، این است که آب و هوای این شبه قاره، سه فصل زمستان، تابستان و بارانی را شامل می شود. در چنین سرزمینی نوروز توسط مردمی که چهار فصل داشتند، یعنی ایرانیان، معرفی شد. بنابراین، از یکسو فصل بهار در هند وجود ندارد و از سوی دیگر، با وجود جشنواره های بومی برای آغاز تابستان نیاز به نوروز حس نمی شود؛ لری (Lohri) جشن پایان زمستان و هولی (Holi) جشن آغاز تابستان، می توانند مشابه نوروز شمرده شوند.
با استناد به این شرایط آب و هوایی و همچنین نزدیکی های قومی که کشمیر و ایران دارند، نوروز در این ایالت شمالی هند که ایران کوچک خوانده می شود، از اهمیتی بیش از سایر مناطق این شبه قاره برخوردار است.
جشنی که شادی را به هند بازگرداند
نگاهی به تاریخ هند نشان می دهد که نوروز ریشه طولانی در فرهنگ این منطقه دارد، اما تنها از آغاز سلطنت حاکمان اسلامی در هند (زمان حکومت مغول ها) بر این سرزمین، نوروز شکوه جشنی ملی را داشته است. ابوالفتح جلال الدین محمد اکبر(۱۶۰۵-۱۵۴۲م) نقش مهمی در اشاعه فرهنگ ایرانی در سرزمین هند داشت. او در سال ۹۹۲ هجری (۱۵۸۴م)، تقویم اسلامی را منسوخ و تقویم خورشیدی ایرانیان را به جای آن رواج داد (اکبرنامه جلد ۲: ۱۳).
اکبر بزرگ که زندگینامه رسمی خود را را به فارسی نوشته است، چنین توصیف می کند که با زنده کردن جشن های کهن که به مدت هزار سال از شیوع افتاده بود، شادی به خاطره های مکدر و غمگین بازگردانده شد. او در یادداشت های خود، دلیل این اقدام را ابتغای مرضیات الهی خوانده است (نقدی ۱۳۸۵: ۳۹).
جشنی که این پادشاه مغول در بیست و هفتمین سال جلوس خود برپا کرده، با اتفاق های میمون دیگری از جمله تعمیر کاروانسراها، ممنوع شدن ازدواج دختران کمتر از ۱۲ سال، ممنوع شدن سزای مرگ بدون حکم شاهی و انجام امور عام المنفعه بسیار همراه بوده است (اکبرنامه ج ۳: ۳۷۹).
جشن های نوروز در سلطنت ۱۸ ساله جهانگیر، پسر اکبر شاه (۱۶۲۷-۱۶۰۵م) که بر هند و پاکستان حکومت می کرد، هر سال از ابتدای فروردین تا هجدهم جشن نوروز برپا می شد و روز نوزدهم با برگزاری “جشن شرف” پایان می یافت. بر اساس اسناد تاریخی موجود، نورجهان، ملکه ایرانی این دربار از منجمین می خواسته که رنگ مربوط به سال را به او بگویند تا دیوارها، پرده ها، فرش ها، لباس کنیزها و … را به همان رنگ تغییر دهد (نقوی ۱۳۸۵: ۴۲&44).
در دربار پسر جهانگیر، یعنی شاه جهان، (۱۶۵۸-۱۶۲۸) که سازنده تاج محل است هم برگزاری نوروز ادامه یافت، اما نوروز در زمان محی الدین اورنگ زیب (جانشین شاه جهان)، که مسلمانی متعصب و مقتصد بود، متوقف شد.
با این حال، پس از او هم سلاطین دهلی این جشن را کمابیش برگزار می کردند. گفته می شود که آخرین پادشاه بابری بنام بهادر شاه ظفر، که انگلیسی ها قلمرو وی را به قلعه دهلی محدود کرده بودند، سعی در برگزاری نوروز به بهترین صورت داشت (نقوی ۱۳۸۵: ۵۰).
با وجود همه این ریشه های تاریخی، پس از توقف حمایت های شاهانه، نوروز در هند دیگر به عنوان جشنی ملی مطرح نشد و تنها از سوی اجتماعاتی با عقاید غیربومی (زرتشتی و مسلمان) پاس داشته می شود. حتی اعتقاد بر این است که توصیف بهار در ادبیات فارسی و اردوی هند تقلید از زبان فارسی است.
زرتشتیان هند و همچنین پارسیان (زرتشتیانی که حدود ۱۴۰۰ سال پیش از ایران به هند مهاجرت کرده اند) مهمترین اجتماع مردم هند هستند که از آنها انتظار می رود، نوروز را برگزار کنند. این در حالی است که پارسی ها تنها ۶۹ هزار نفر از جمعیت بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفری این کشور را تشکیل می دهند.
پارسیان مراسم نوروز را شبیه به ایرانیان، اما مختصرتر برگزار می کنند. آنها نوروزی که با آغاز بهار می آید را به جمشید منتسب می کنند و “نوروز جمشید” می خوانند.
داستان های مختلفی درباره شخصیت اسطوره ای جمشید وجود دارد. از جمله اینکه در شاهنامه آمده است جمشید در سفری به آذربایجان دستور داد برایش تختی مهیا کنند تا با تاج زرین روی آن بنشیند. وقتی جمشید بر تخت می نشیند بازتاب نور خورشید بر تاج او، جهان را نورانی می کند، مردم شادمان می شوند و این روز را نوروز می نامند.
بر اساس برخی روایت های دیگر، دوره گذار جامعه هند و ایران از شکار به دامداری توسط شاه جمشید اتفاق افتاد. پس از این تغییر در سبک زندگی، همه چیز به چهار فصل بستگی داشت و به همین دلیل جمشید به طور نمادین معرف نوروز به شمار می رود.
پارسی های هند بر اساس اعتقاد به تقویم های مختلف به سه گروه تقسیم می شوند: شاهنشاهی، قدیمی و فصلی*. نوروز جمشید در تقویم فصلی است که جایگاه ویژه ای دارد.
پیشتر، نوروز جمشید در ایالت های گجرات و ماهاراشترا هم که بیشترین پارسیان در آنجا زندگی می کنند تعطیل بود، اما اکنون نوروز دیگر تعطیل رسمی نیست.
نوروز یکروزه پارسیان
بزرگداشت نوروز برای برخی خانواده های پارسیان مهم تر از بقیه است. هفت سین، که پارسیان آن را “میز” (نه سفره) می خوانند، در برخی خانه ها چیده می شود.
رسم است که پارسی ها روز نوروز از صبح خانه را تمیز و با کندر خوشبو می کنند. همچنین خانه با تزییناتی از آرد برنج به شکل پروانه تزیین داده می شود. تزییناتی هم با گچ سفید در ورودی خانه پارسی ها کشیده می شود، چون باور دارند آنها فرشته های نگهبان را به داخل خانه و آتشدان هدایت می کنند.
گل هایی همچون رز، گل همیشه بهاری که در منطقه دکن می روید یا برگ درخت خوش یمن آشوکا نیز برای تزیین خانه استفاده می شود.
در روز نوروز صبحانه سنتی متشکل از “راوو” و “سو” خورده می شود. راوو فرنی است و سو رشته های شیرینی است که با پودینگ و کشمش و بادام پخته می شود.
“اشدین لیلائووالا” که اکنون یکی از طراحان لباس مطرح با سبک پارسی است، بیاد می آورد که خانواده اش اجازه او را از مدرسه می گرفتند تا به خانه دایی اش که همیشه میز هفت سین می چیدند بروند.
او می گوید: «در ابتدای مراسم، آینه ای به دستمان می دادند تا خود را در آن ببینیم و آرزو کنیم. بعد گلاب می پاشیدند و خوردن خوراکی های روی میز با تکه های نان و پنیر شروع می شد.»
هفت سین پارسیان تفاوت چندانی با زرتشتیان ایران ندارد. علاوه بر هفت سین، گاتا (کتاب مقدس)، تصویر زرتشت یا تصویری مذهبی، انار، کاسه آبی که پرتقالی در آن است، ماهی قرمز، شمع، شراب، گلاب، آیینه، جوانه، گل، میوه، سکه، نان، شیرینی، دانه های غذایی مختلف، تخم مرغ رنگ شده و هندوانه روی میز هفت سین پارسیان دیده می شود.
برخی سفره نوروز با هفت نوع سبزی، هفت نوع میوه تازه، هفت نوع آجیل و تخم مرغ های رنگی و بادبزن های دستی تزیین می شوند.
“اشدین” که طی سفرهایی به مسیر جاده ابریشم (از جمله ایران) درباره منسوجات زرتشتیان مطالعه کرده و نتیجه آنها را در کتابی منتشر کرده، می گوید: «مادرم همیشه نخ و سوزنی هم روی میز هفت سین می گذاشت.»
اعتقادی شبیه آنچه ایرانی ها درباره ماهی سفره هفت سین دارند، میان پارسیان درباره انار وجود دارد؛ آن ها معتقدند آینه تصویر انار و پیامبر (یا کتاب مقدس) را منعکس می کند و لحظه تحویل سال انار تکان می خورد.
بعد از مراسم سفره هفت سین، پارسیان به آتشکده می روند تا مناسک مذهبی نوروز را انجام دهند. سپس خویشاوندان و دوستان دور هم جمع می شوند و جشنی می گیرند. در شهرهایی که پارسی های کمتری زندگی می کنند، آنها در محل هایی مثل رستوران ها گردهم می آیند، اما در بمبئی که محله ای برای پارسیان دارد، مراسم ویژه ای برپا می شود. همه می توانند بلیت بخرند و به مراسم بروند. اهدای جایزه به افراد موفق جمعیت پارسیان، رقص، موسیقی و خوردن غذاهای نوروزی از جمله برنامه های این مراسم است.
به گفته شرناز کاما، رییس بنیاد پرزر (Parzor Foundation)، تعداد شرکت کنندگان در مراسم نوروز پارسیان که رو به کاهش گذاشته بود، با ثبت جهانی نوروز در سازمان یونسکو دوباره افزایش یافته است.
نوروزی که خانواده های پارسی هند برگزار می کنند تنها یک روز است که فرصت آن را به سختی میان شلوغ ترین روزهای کاری سال پیدا می کنند.
ریشه مذهبی نوروز برای مسلمانان هند
روز نوروز برای مردم کشمیر، به خصوص مسلمانان شیعه هم روز ویژه ای است که بیشتر با دعاهای و مراسم خاص مذهبی و در برخی موارد با دید و بازدید خویشاوندان همراه است.
شیعیان هند نوروز را از چشم انداز مذهبی می بینند. نه تنها در کشمیر، بلکه در شهرهای دیگر از جمله لکنو که مرکز شیعیان به شمار می رود، نیز مراسم ویژه ای برای نوروز برپا می شود.
قداست نوروز برای شیعیان هندی به این دلیل است که بر اساس اسناد اسلامی، اتفاق های بسیاری در تاریخ پیامبران و همچنین امامان اسلام در این روز افتاده است؛ آفرینش جهان و خلقت آدم در نوروز انجام شده، کشتی نوح در کوه جودی آرام گرفته، پیامبر اسلام کعبه را از بت ها پاک کرده و مهمتر از همه اینکه غدیر خم، یا معرفی حضرت علی به عنوان جانشین پیامبر اسلام (هجدهم ذی الحجه) با نوروز مصادف بوده است. به همین دلیل، بعضی از مسلمانان هند روز نوروز را روزه می گیرند و در نیایش مخصوص این روز که نمازی دو رکعتی است، شرکت می کنند.
همچنین مسلمانان شیعه محل زندگی خود را چراغانی می کنند، قصیده هایی که به امام علی منتسب شده را می خوانند و برای او نذری می دهند. مسلمانان هند معتقد هستند که دعاهای نوروزی برای تمام سال برآورده می شود. این سنت ها در نوروز پاکستان هم مشابه است.
حامد موسوی که اهل کشمیر است، می گوید: «ما هر سال سفره هفت سین می چینیم و به دید و بازدید اقوام می رویم، اما برای مسلمانان سنی نوروز اهمیت کمتری دارد. نوروز برای آنها به این خلاصه می شود که سفره رنگارنگی از غذاهای مختلف تدارک ببینند. به طور کلی در سنت های نوروز مسلمانان هند هفت سین و جشن کمتر از عبادت و دید و بازدید رایج است.»
نقطه اشتراکی که میان فارغ از گرایش های مذهبی، میان مسلمانان و زرتشتیان هند درباره نوروز وجود دارد، احترام به صلح و انسجام، آشتی و همسایگی، تحمل تفاوت های فرهنگی، سبک زندگی سالم و تجدید حیات محیط زیست است. هر چند جمعیت برپاکنندگان نوروز در هند زیاد نیست، اما آنها سعی دارند این ارزش های نوروز را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند.
تهیه : دکتر محمد عجم
*
*
آخرین دیدگاهها