جولای | 2014 | پژوهشهای ایرانی.دریای پارس.

Archive for: مرداد ۱۳۹۳

بر سر پارس جنوبی چه آمده است؟

برنامه‌ریزان نفتی ایران گفته‌اند که همزمان با آغاز فصل سرما، دست‌کم چهار پروژه از طرح توسعه میدان گازی پارس جنوبی به بهره‌برداری خواهد رسید، وعده‌ای که در چند سال اخیر بارها تکرار شده، ولی به مرحله اجرایی نرسیده است.

آخرین‌باری که در پارس جنوبی جشن افتتاح برگزار شد، نزدیک به یک سال پیش و همزمان با هفته‌های پایانی ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد بود. او در مرداد سال قبل، برای افتتاح پالایشگاه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی به عسلویه رفت. ولی شیرینی آغاز به کار این فازها چندان به کام تصمیم‌گیران نفتی ایران ننشست و منتقدان گفتند که این پروژه، آماده بهره‌برداری نبود. 

اکنون همین فازهای پارس جنوبی در فهرست پروژه‌های در حال اجرای شرکت ملی نفت ایران هستند و گفته شده است که در اولویت دریافت منابع مالی و انسانی هستند تا زودتر به بهره‌برداری برسند.

 

برنامه‌های ناکام

دولت پیشین ایران در خرداد سال ۱۳۸۹ از آغاز اجرای هشت فاز طرح توسعه پارس جنوبی، تحت عنوان فازهای ۳۵ ماهه خبر داد. اگر توسعه فازهای ۱۳ و ۱۴ و ۱۹ تا ۲۴ طبق برنامه پیش می‌رفت، تولید زودهنگام از آنها باید در حدود خرداد سال ۹۲ آغاز می‌شد، اما خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) گزارش داده است که این پروژه‌ها در موعد تعیین‌شده برای پایان کار، تنها ۵۰ تا ۶۰ درصد پیشرفت کار داشته‌اند.

محمود احمدی‌نژاد در حاشیه افتتاح پالایشگاه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی در عسلویه-مرداد ۹۲

 در سال ۱۳۹۱ هم گزارش شد که هفت پروژه طرح توسعه پارس جنوبی در فهرست پروژه‌های “مهر ماندگار دولت” قرار گرفته است و گفته شد که این فازها باید تا پیش از پایان فعالیت دولت دهم به بهره‌برداری برسند. در واقع، محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری پیشین ایران، انتظار داشت فازهای ۱۲، ۱۳، ۱۷ و ۱۸، ۲۲ و ۲۳ و ۲۴ طرح توسعه پارس جنوبی را در دوره دولت خود به بهره‌برداری برساند.

برای آن که هر فاز طرح توسعه پارس جنوبی به مرحله بهره‌برداری برسد، باید چاه‌های آن حفر شوند، سکوهایش آماده باشند، خطوط لوله در اعماق دریا برای انتقال گاز از چاه به خشکی نصب شوند و پالایشگاه شیرین‌سازی گاز در ساحل به بهره‌برداری رسیده باشد. اما در هیچ‌یک از فازهایی که دولت دهم برای پایان کارشان برنامه‌ریزی کرده بود، این بخش‌ها همزمان با هم آماده نبوده‌اند.

اولویت‌بندی

با تغییر سیاست‌های نفتی ایران در یک سال گذشته، گفته شد که توسعه پنج فاز طرح توسعه پارس جنوبی در اولویت قرار گرفته و بنا شده است که بیشتر منابع مالی و انسانی، صرف تکمیل پروژه‌هایی شود که بیش از ۸۰ درصد پیشرفت کار دارند، یعنی فازهای ۱۲، ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ پارس جنوبی. گزارش شده است که ۴ فاز از این تعداد، تا پایان امسال به بهره‌برداری می‌رسند.

“دیگر برای حضور شرکت‌های خارجی در پارس جنوبی خیلی دیر است”

بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران

در شرایطی که اغلب فازهای نخست طرح توسعه پارس جنوبی با مشارکت شرکت‌های غیرایرانی، از جمله شل، توتال و استات اویل اجرا شدند، پروژه‌های جدید توسعه این میدان عظیم گازی به شرکت‌های داخلی سپرده شده است. بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران هم خرداد امسال در حاشیه نشست اوپک در وین گفت: “دیگر برای حضور شرکت‌های خارجی در پارس جنوبی خیلی دیر است، چون همه فازها در حال ساخت است و عملیات ۷ فاز در مراحل پایانی است. ده فاز دیگر هم بیش از ۶۰ درصد پیشرفت کار دارد.”

پروژه‌‌های اولویت‌دار کنونی

فاز ۱۲ پارس جنوبی

از جمله پروژه‌هایی است که امید می‌رفت در ماه‌های پایانی دولت پیشین به بهره‌برداری برسد. توسعه این میدان از سال ۱۳۸۶ آغاز شده و برای بیش از هفت سال در جریان بوده است. این فاز معادل سه فاز استاندارد پارس جنوبی و یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های نفتی در حال اجرا به شمار می‌رود.

فازهای ۱۵ و ۱۶

اجرای این پروژه هم برای بیش از هفت سال در جریان بوده است. سال قبل رئیس‌جمهوری وقت ایران پالایشگاه گاز را افتتاح کرد، ولی گفته شد که به دلیل تاخیر در بخش دریایی، پالایشگاه با گاز دریافتی از فازهای ۶ تا ۸ پارس جنوبی راه‌اندازی شده است.

فازهای ۱۷ و ۱۸

نزدیک به یک سال پیش، خبرگزاری مهر گزارش داد که بیشترین تاخیر و عقب‌ماندگی در طرح توسعه پارس جنوبی به این فازها مربوط است. در آن زمان، حفاری چاه‌ها با تاخیر روبه‌رو بود و روند تامین برخی کالاها و تجهیزات پالایشگاه‌های ساحلی هم به مشکل خورده بود.

لحظه غرق شدن سکوی فاز ۱۳ پارس جنوبی

از مجموع پروژه‌هایی که دولت دهم ایران در زیرمجموعه پروژه‌های “مهر ماندگار دولت” قرار داد، فعالیت‌های مربوط به توسعه فازهای ۱۳ و ۲۲ تا ۲۴ توسعه پارس جنوبی همچنان در جریان است. اما به طور مشخص، در روند توسعه فاز ۱۳ پارس جنوبی، افزون بر محدودیت‌هایی همچون نبود منابع مالی و فناوری مورد نیاز، مانعی منحصر به فرد ظاهر شد؛ صدرا شرکت سازنده یکی از سکوهای این فاز، در بهمن ۱۳۹۱ و هنگام انتقال آن برای نصب، با مشکل روبه‌رو شد و سکو به اعماق آب‌های خلیج فارس رفت. برآوردها در آن زمان نشان داد که این حادثه، عملیات توسعه را دست‌کم برای نزدیک به شش ماه به تاخیر می‌اندازد.

منبع بی بی سی فارسی

نمایندگی بریتانیا در خلیج فارس / مقیم خلیج فارس یا سرای بریتانیا در خلیج فارس

مقیم خلیج فارس یا سرای بریتانیا در خلیج فارس

مقیم  بریتانیا درخلیج فارسی در واقع نمایندگی سیاسی بریتانیا در خلیج فارس بود که کاری شبیه یک سفارتخانه انجام میداد. ابتدا بیشتر به امور تجاری و بعدها رسیدگی به امور مستعمرات بریتانیا در سراسر خلیج فارس در دوره استعمار از سال 1763 تا 1971 که آخرین بقایای استعمار از جزایر سهگانه ایرانی خارج شدندرا بر عهده داشت.

تاریخچه تحولات: 1763-1971 
1763: توسط کمپانی هند شرقی بریتانیا دفتر مقیم سیاسیخلیج فارس و یا سرای بریتانیا در خلیج فارس در بوشهر ایجاد شد.
1798: سلطان مسقط حق انحصاری تجارت را در سواحل خود در مقابل دریافت حق سالانه به کمپانی واگذار نمود.
1809: قرارداد مقدماتی ائتلاف بریتانیا با شاه ایران منعقد شد. و با قرارداد 1812 و 1814 تهران تکمیل شد.
ژانویه / 8. 1820-1815 Mar1820
قرارداد دریایی با شیخهای ساحل متصالحه (ساحل دزدان سابق) در مورد عدم درگیری قبیلهای و لغو برده فروشی و دزدی دریایی بسته شد.
1822: بریتانیا نمایندگی خلیج فارس وابسته به فرمانداری بمبی را تاسیس کردتا 1873.persian اقامت خلیج فارس.
1822 – 1873: نمایندگی خلیج فارس تابع فرماندهی مستعمرات بمبی ای هند
1835: قرارداد آرامش و صلح به مدت 6 ماه در فصل مرواریدبا شیخهای متصالحه / قراصنه.
1843: تمدید قرارداد مذکور.
1853: تمدید قرارداد مذکور به مدت نامعلوم / نامحدود.
1856 – 1857: جنگهای ایران و بریتانیا اعلام جهادتوسط سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، معروف به صاحب عروه.
در اعتراض به تصرف هرات از سوی ایران، انگلیس با اعزام پنج فروند کشتی جنگی، جزیره خارک را اشغال کرد و تهدید به تصرف سواحل خلیج فارس و نواحی فارس نمود. سپاه ایران به ناچار در 18 جمادیالثانی 1254 ه. ق (8 سپتامبر 1838 میلادی) بدون اخذ نتیجهای از محاصره هرات دست برداشت به دستور ناصرالدین شاه، حسام السلطنه والی خراسان هرات را محاصره کرد دولت انگلیس بار دیگر به لشکرکشی بسوی بوشهر اقدام کرد. نیروهای انگلیسی با متفرق کردن نیروهای ایرانی، 9 ربیعالثانی 1273/7 دسامبر 1856 م. هلیله در دو فرسخی بوشهر را گرفتند. ناصرالدین شاه با تدارک سپاهی به فرماندهی شجاع الملک به جنوب اعزام کرد و سپاه خود را به نزدیکی برازجان رساند. قوای انگلیس پیش تاخته و برازجان را گرفتند اما در بازگشتشان به بوشهر در نزدیکی خوشاب در 3 کیلومتری برازجان مورد هجوم سپاه ایران قرار گرفتند. ولی دست آخر غلبه با نیروهای بریتانیا بود. مجاهدین دشتستانی، دشتی، تنگستان و خشت برای نبرد نهایی هم داستان شدند. انگلیسیها خرمشهر محمره را هم گرفتند و بسوی اهواز پیش تاختند. خارک، بوشهر، برازجان، خرمشهر و اهواز مورد اشغال یا هجوم انگلیسیها واقع گردید. روسیه و فرانسه به ناصرالدین شاه پیشنهاد میانجیگری کردند و از او خواستند که نیروهای ایرانی هرات را تخلیه کند. سرانجام معاهده صلح به نام عهد نامه پاریس در 7 رجب 1273 ق. بین دو کشور در جنگ منعقد شد و طی آن ایران از هرات و انگلیس از جنوب ایران خارج شدند.
1858: قانون 1858 کمپانی هند شرقی اختیارات خود را به دولت انگلیسی بریتانیا واگذار نمود.
1861: قرارداد مقدماتی حمایت (مستعمره شدن) بحرین که با قراردادهای 1880 و 1892 نهایی شد.
1873 – 1947: سرای بریتانیا در خلیج فارس به بحرین منتقل شد.
1873: اداره و حاکمیت شیخ نشینان ساحل متصالحه (ساحل دزدان) به سرای بریتانیا در خلیج فارس منتقل شد.
1892 مارس 8 – 1971 دسامبر 1: مستعمره شدن غیر رسمی عمان.
* 1899: قرارداد نخست حمایت (مستعمره شد کویت که با قرارداد 3 نوامبر 1914 تکمیل شد.
1906: انقلاب مشروطه در ایران.
1916 نوامبر 3: قرارداد تحت حمایگی قطر.
1920: به موجب پیمان سیب   استقلال امامت  عمان برسمیت شناخته شد.
1939: نمایندگی  بریتانیا در ایالات متصالحه  در دبی تاسیس ایجاد شد. 
1946: بریتانیا نمایندگی خلیج فارس را از بوشهر به بحرین انتفال داد ..
1962: بریتانیا اعلام مسقط و عمان یک کشور مستقل است.
ژانویه 1968: بریتانیا تصمیم خود را برای خروج از خلیج فارسی، از جمله  امارات متصالحه (دبی-ابوظبی راس الخیمه)  تا  1971. اعلام کرد
16 دسامبر 1971: پایان دوره استعماری بریتانیا در خلیج فارس.
نامهای نمایندگان بریتانیا در خلیج فارس 
کارگزاران:
کارگزاران
ح.1798: میرزا مهدی علی خان
ح.1810: هانکی سمیث
1812 – 1822: ولیام بروس تا 1813)
رئیس نمایندگی خلیج فارس
(بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متصالحة)
1822 – 1823: جون ماکلوید
1823 – 1827: إفرایم گریش ستانوس
1827 – 1831: داوید ویلسون
1831 – 1835: داوید ألکسندر بلان
1835 – 1838: جیمس ماریسون
1838 – 1852: صویل هنل
1852 – 1856: أرنولد بورویس کمبال
1856 – 1862: جیمس فلیکس جونس
1862: هربرت فردریک دیسبروی
1862 – 1872: لویس پلی
1872 – 1891: إدوارد تشارلس روس
1891 – 1893: أدلبرت سیسل تالبوت
1893: ستوارت هل گودفری
1893: جیمس هایس سادلر
1893: جیمس أدیر کراوفورد
1893 – 1894: جیمس هایس سادلر
1894 – 1897: فردریک ألکسندر ویلسون
1897 – 1900: مالکوم جون مید
1900 – 1904: چارلز أرنولد کمپل
1904 – 1920: پرسی زکریاس کوکس
به نیابت لکوکس 
1913 – 1914: کون گوردون لورمیر
1914: ریتشارد لوکینتون بیردوود
1914: ستوارت جورج نوکس
1915: ستوارت جورج نوکس
1915 – 1917: أرثر پرستکوت ترڤور
1917 – 1919: جون هوگو بیل
1919: سیسل هامیلتون گابریل
1919 – 1920: أرثر پرستکوت ترڤور
رئیس مقیم سیاسی
1920: أرنولد تالبوت ویسلون
1920 – 1924: أرثر پرستکوت ترڤور
1924 – 1927: فرانسیس بلڤیل پریدوکس
1927 – 1928: لیونیل برلکلی هولت هاورث
1928 – 1929: فردیریک ویلیام جونستون
1970-1915 Aug 1971: سر جفری آرتور

میراث القاعده و تکفیری ها از عزام تا زرقاوی تا بغدای

به توصیه دوستان  با توجه به ظهور داعش و توجه و نگاه مجدد مردم به بنیاد گرایی یا افراط گرایی تعدادی از مقالات  سالهای 1383- تا 86  که در مجلات منتشر شده بود و سخنان آن تازگی دارد مجدد در این وب سایت نشر می یابد.

انگیزه های بنیاد گرائی و گسترش آن در جهان – ۲ 

روزنامه (ان-ار- سی- هلند) 

 پاکسـتان، جنگ مقاومت اسـلامی را در سـالهای هـشـتاد در کشـور همسـایه اش افغانسـتان هـدایت میکرد؛ متعاقب آن بود که خود این کشـور به قربانی فرهنگ جهاد مبدل گشـت. 
ژنرال ضیاءالحق فرماندار نظامی پاکسـتان در سـالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹٨٨ انتخابی اشـتباه در مکانی اشـتباه و به لحاظ زمانی نامناسـب بود. دوسـال پس از اینکه وی بوسـیلهء یک کودتا بقـدرت رسـید، ارتش سـرخ اتحاد شـوروی به افغانسـتان وارد شـد و پاکسـتان به عنوان اولین جبهه مقابله با کمونیزم قرار گرفـت . اثرات این مقابله تا هـنوز محسـوس هستند : درگیری های متوالی مسـلحانه در افغانسـتان، جنگ مذهبی میان مسـلمانان در پاکسـتان، ترور اسـلامی در کشـمیر هـند و سـایر مناطق آسـیای میانه و جنوب آســیا. 
احزاب مختلف در دوران ” جهاد در برابر اشـغالگران شـوروی در افغانسـتان” می جنگیدند ولی هـرکدام ازین احزاب برنامه های خود را داشـتند. 
ضیاء الحق در پاکسـتان با ورق اسـلام بازی میکرد و سـعی میکرد اثرات این بازی را در افغانسـتان برای مدت طولانی ماندگار سـازد. امریکا و عربسـتان سـعـودی اورا با سـلاح و مهمات فـراوان به ارزش میلیارد ها دلار کمک میکردند. امریکا بخاطر به عقـب راندن خطر سـرخ و عربسـتان سـعودی بخاطر رایج سـاختن وهـابیت درآن منطقه از جهان “اسـامه بن لادن”را به افغانسـتان اعزام نمودند.اسامه به افغانستان رفـت وبه تماس های پنهانی خود بامراجع مختلف مبادرت ورزید و این سـرآغازی بود برای ایجاد آنچه که امروز جهانیان آن را بنام “شـبکه القاعـده” و” مجاهـدین” یعـنی گروهای جنگجوی اسـلامی در افغانسـتان و سایر نقاط جهان میشـناسـند . آنها پس از سـرنگونی رژیم طرفـدار شـوروی در سـال ۱۹۹۲ ، در دام یک جنگ قـدرت درگیر شـدند که بیشـترین قـربانیان آن را شـهـروندان عادی تشـکیل میدادند. تعـداد تلفات این جنگ ها بسـیار بیشـتر از دوران جنگ مقاومت علیه سـلطهء شـوروی بود، تا اینکه طالبان به این خونریزی ها نقطهء پایانی گذاشـتند. 
سـازمان اسـتخباراتی نظامی پاکسـتان آی. اس. آی. تمام جنگ افـزار های کمک شـده به مجاهـدین را میان احزاب مجاهـدین تقـسیم میکرد که گلبدین حکمتیار بیشـترین سـهم ازآن را بخود اختصاص میداد. ولی وی ولی نعمت های امریکایی وپاکسـتانی خودرا دچار یأس سـاخت. گروه های مربوط به حزب وی بوسـیلهء طالبان که در سـال ۱۹۹۴ از پاکسـتان وارد افغانستان شدند از سـر راه برداشـته و درسـال بعـد کابل را تسـخیرنمودند. در فـوریه سـال گذشـته بود که ایالات متحده حکمتیار را در لیسـت تروریسـت هائی اعلام نمود که باید دسـتگیر شـوند. این تصمیم بدنبال اظهارات شـدید اللحن گلبدین حکمتیار که جانبداری و اشـتراک عمل خودرا با طالبان علناً اعلام داشـته وبه مقاومت علیه نیروهای ائتلاف و دولت حامد کرزی که از حمایت ایالات متحده برخوردار میباشـد صحه گذاشـت. 

در زمان حکومت ژنرال ضیاء الحق، پاکسـتان نه تنها به پایگاه اسـاسی گروه های مقامت اسـلامی افغــــان مبــدل گـشــت بـلـکه ایـن کشـور خــود بـا » فـرهـنگ جهاد « در گیر گردیده اسـت. 
اسـلامی سـاختن پاکسـتان که ضیاء آرزوی آنرا در سـر میپروارنید این کشـور را درجهـت تقابل شـدید میان شـیعیان و سـنیان که هـرکدام تفـسیر جداگانه از اسـلام دارند، سـوق داد. بسـیاری از ناظران به این عقـیده اند که آی. آس. آی با ایجاد احزاب بنیادگرا و افـراطی چون « سـپاه صحابه» در پاکسـتان درنیمه های سـالهای هـشـتاد عامل بزرگ این تقابل بوده اسـت. این احزاب در سـال ۱۹۹۶ یعنی زمانیکه به سـرعـت کسـب قـدرت میکرد یک شـاخهء نظامی را نیز تشـکیل داده که بنام لشـکر جنگاوی فعالیت خودرا آغاز نمود. جنگ های سـکتاریستی سـالهای اخیر در پاکسـتان قـربانیان فراوانی را در حملات بالای مسـاجد و کلیسـا ها از خود بجا گذاشـت. این حملات حتی دامن رهـبران سـازمان های تروریسـتی را نیز گرفـت، چنانچه حق نواز جنگاوی موسـس « سـپاه صحابه» در ماه فـبروری ۱۹۹۰ بقـل رسـانیده شـد. به تعـقـیب آن هـفت سـال بعـد ضیاء الرحمن فاروقی جانشـین وی در یک حمله انفجار بمب در محکمه ای در لاهـور با سی نفر دیگر کشـته شـد . عاملین هـردو حادثه احتمالاً شـیعـیان بوده اند. دریک حملهء انتقامگیری( بوسـیله سـنیان) در دسـامبر ۱۹۹۰ کنسـول ایران در شـهر لاهـور و درسـال ۱۹۹۷ یک دیپلومات و پنج دانشـجوی نظامی ایرانی که در پاکسـتان مصروف تحصیل بودند بقتل رسـانیده شـدند.

حملات انتقام جویانه تا سـال گذشـته دوام پیداکرده و آخرین قربانی ازین ردیف تا کنون همانا رهـبر« سـپاه صحابه» مولانا اعظم طارق که عضو پارلمان نیز بود میباشـد که در اکتوبر سـال گذشـته در اسـلام آباد کشـته شـد.سـپاه صحابه زمانی غیر قانونی اعلام و رهـبر آن طارق زندانی گردید که رئیس جمهور مشـرف در اکتوبر سـال ۲۰۰۲ برگزاری انتخابات را در دسـتور روز قـرار داد. این امر مانع آن نگردید که آقای طارق در انتخابات برای پارلمان بحیث یک کاندید مسـتقل برنده گردد. 
افـراطیون پاکسـتانی در چارچوب اعـتـقادات کور مذهـبی شـان در صدد آن نیز هـسـتند تا منطقه جامو وکشـمیر را که از سـال ۱۹۴۷ میان هـند و پاکسـتان تقـسـیم شـده اسـت، بمثابهء جز خاک پاکسـتان از زیر سـلطهء هـند جدا سـازند. ارتش هـند از سـال ۱۹٨۶ در یک جنگ شـدید در برابر تروریسـت ها و گروپ های مسـلح جدائی طلبان کشـمیر درگیر میباشـند . این گروپ های مسـلح تروریسـتی بسـیار با سـرعـت از کمک از « خارج» برخوردار گردیند: دسـته های مسـلح افـراطیون مسـلمان پاکسـتانی و در پهـلوی آنها جنگجویان مقاومت مسـلمان افغان پس از خروج نیروهای شـوری از افغانسـتان به کشـمیر وارد شـدند تا در « جنگ آزادی» کشـمیر شـرکت ورزند. درآنجا آنها در صفوف جنگجویان سـازمان های حرکت الانصار، لشـکر طیبه و حزب المجاهـدین که از مسـاعـدت های آی. اس. آی. مسـتفید بوده اند، تنظیم و فعالیت میکردند. بدینگونه « جهاد» پس از کشـته شـدن ضیاء الحق در سـال ۱۹٨٨ تحرک جدید تروریسـتی بنام های « لشـکرعمر» « جیش محمد» و « لشـکر جبار» نیز بوجود آمدند. این تنظیم ها و سـازمان های افراطیون مسـلمان برای تقـویت صفوف جنگی شـان مانند طالبان از ریزرف های طلبه های مدرسـه های داخل پاکسـتان اسـتفاده نموده و از حمایت بزرگ مرکز الدعوهالارشـاد در پاکسـتان که این مدرسـه ها را تمویل میکند برخوردار میباشـند. همچنان افراد مربوط به شـبکهء القاعده که پس از آغاز حملات نیرو های امریکایی از افغانسـتان فراری شـده اند درین گروپ ها مجدداً سـازماندهی شـده اند. قـدر مسـلم اینسـت که مبارزه این احزاب، تنظیم ها و گروپ های مسـلمان افراطی هـمانا ایجاد یک دولت « راسـتین» اسـلامی در پاکسـتان، افغانسـتان و سـایر کشـور های مسـلمان این منطقه میباشـد 
طالبان و افراد مربوط به القاعده بعـد از فرار شـان از افغانسـتان نه تنها در مناطق قبایلی نوار مرزی میان افغانسـتان و پاکسـتان در مخفـیگاه های شـان خزیده اند بلکه در داخل شـهر ها نیز با گروه های مخفی و علنی تماس های خود را برقرار نگهداشـته اند. یک نمونهء از فعالیت آنها- گروگان گیری دانیل پیرل ژورنالیسـت امریکایی بود که درسـال ۲۰۰۲ در شـهر کراچی ربوده و بعـدا بقتل رسـید. در ربودن ژورنالیسـت مذکور افراد جیش محمد دسـت داشـتند اما هـمچنان چهره درجه سـوم شـبکه القاعده شـیخ محمد خالد کویتی و کارمند سـابقه آی. اس. آی. درین آدم ربائی نقـش ویژه داشـته اند. شـیخ محمد خالد بعـداً در منزل یک عضو جماعت اسلامی یکی از احزاب سـیاسی بنیادگرای اسـلامی پاکسـتان در شـهر راولپندی نزدیک پایتخت آن کشـور دسـتگیر گردید. چنین مناسـباتی میان عاملین یک جرم وحمایت کنندگان آنها بارها در جریان حملات تروریستی دیگر موجود بوده اسـت. پرویز مشـرف خود در دسـامبر سـال گذشـته تجربه کرد که چه میزان کنترل اوضاع از دست وی خارج گردیده اسـت. وی دو بار از حملات تروریستی مسـلمانان افـراطی جان بسـلامت برده اسـت. یکبار هـنگامیکه به قرارگاه سـتاد نظامی راولپندی رهـسـپار بود،که بر موتورسواران محافظش حمله صورت گرفـت و بار دیگر هم زمانی که از یکی از جاده های آن شـهر بسـوی دفترش میرفـت هـدف تیراندازی قرار گرفـت . در هـردو مورد افراطیون مظنون به شـرکت دراین حملات در حلقه سـازمان جیش محمد جسـتجو میشـدند که متعاقب این حملات تعـدادی از افغانها، چیچن ها و کشـمیری ها بازداشـت گردیدند. 
اینها نمونه هایی از ثمرات سـیاسـت های ضیاء الحق است که بعنوان یک مسـلمان بنیادگرا آن را طرح و تدوین نمود و در راه تحقق آن با جان و دل فعالیت کرد تا اینکه در یک سـانحهء هوایی جانش را از دسـت داد. در خاورمیانه القاعده طرفداران زیادی دارد عبدالله عزام بنیانگذار تشکیلاتی که به القاعده ختم شد خود فلسطینی  بود.

ادارهء اطلاعات و امنیت اسرائیل بصورت دائم درپی روابط احتمالی القاعده با سازمانهای داخل فلسطین میباشد ولی تا کنون فقطً قادر به بازداشت یک فلسطینی شده است که در ژوئن سال ۲۰۰۰ پس از یک دوره آموزشی در کمپ نظامی مربوط به القاعده در افغانستان، بازگشته و به شیخ یاسین پیشنهاد سازماندهی ایجاد یک حوزهء تروریستی را در غزه ارائه نموده بود . این مرد که نبیل اوکان نام دارد به ابتکار خود به افغانستان رفته بود و اندکی پس از بازگشت بوسیله نیروهای امنیتی اسرائیل دستگیر و برای مدت طولانی به زندان محکوم گردید. 
اما آنچه واقعاً مایه تشویش و نگرانی مقامات اطلاعاتی و نظامی اسرائیل را تشکیل میدهد، همانا تاثیر روز افزون حزب الله لبنان بر حماس و اسرائیل های عرب میباشد و رهبران حماس و جهاد اسلامی نیز سعی در پنهان ساختن تماس های نزدیک شان با حزب الله لبنان نمیکنند. در همین راستا جالب است گفته شود که، نماینده حزب الله لبنان برای ابراز مراتب تسلیت نزد الزهار رفته و قصد داشت در مراسم عـزاداری که به خاطر کشته شدن رهبر حماس درا سـتادیوم ” یرموک”   بر پا گردیده بود، شرکت نماید. در یک نطق رهبر حزب الله شیخ حسن نصرالله که بخاطر مرگ شیخ یاسین ایراد گردیده بود از جمله اظهار داشته بود که ” شیخ شـما، شیخ ما نیز است. مبارزه ما یکی است. ” 
در آغاز سال ۲۰۰٣ حوزه های حزبی حزب الله در اسرائیل کشف گردید. افرادیکه در این حوزه فعالیت داشتند دستگیر و هم اکنون سه تن از آنها که سه برادر می باشند، یعنی فادی، هامنی و شادی عبدو که بدلیل فعالیت بنفع حزب الله و رساندن اطلاعات و کمک های مالی و انتقال پول و دیگر امکانات به سازمان های فلسطینی حماس و جهاد اسلامی ، در دادگاه تحت محاکمه قرار دارند. 
بر اساس اظهارات منابع اطلاعاتی- نظامی اسرائیل حرب الله حداقل هزینه دو حادثه حمله انتحاری در سال ۲۰۰٣ و ۲۰۰۴ را بهعده داشت، همچنین این حزب به گروه های اقصی در نابلوس و بیت الله ماهانه کمک مالی میرساند. هزینه یک حمله انتحاری که با موفقیت به پایان رسیده شود، ۱۵ هزاردلار آمریکا میباشد.

در ماه فوریه سال جاری(۲۰۰۴) کارمندان پلیس، ارتش و نیروهای اطلاعاتی اسرائیل نمایند گی های بانک های عرب و قاهره عمان را، در شهر رام الله بازرسی کردند. آنها صندوق های مشتریان بانک را باز کرده و صد ها حساب بانکی را خالی نمودند. آنها مجموعاً نه ۹ میلیون دلار را مصادره کردند ولی تا کنون ازاحضار صاحبان این حساب ها به دادگاه خبری نیست. 
اسرائیل تنها حماس و غند اقصی را به روابط نزدیک و همکاری با حزب الله لبنان متهم نمی سازد، بلکه همچنین ادارهء خود گردان فلسطین را نیز شامل این اتهام قرار می دهد، اگر چه شواهد موثق در این زمینه در دست ندارد. این امر البته منتفی نمیتواند باشد که برخی کارمندان دولت فلسطین و اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین ( پی. ال. او) در آن زمان با حزب مذکور در بیروت تماس هایی داشته اند. این هم واقعیت دارد که مردم فلسطین با وجود آنکه سنی مذهب اند و حزب الله یک حزب شیعه در لبنان میباشد، با این همه به این حزب احترام زیاد می گذارند. حزب الله در برابر چشمان فلسطینی ها، اسرائیلی ها را از لبنان عقب راند، و ۴۰۰ زندانی عرب رابا تبادله به چهار اسرائیل که از جمله سه نفر شان کشته شده بودند و اجساد شان تحویل داده شد، با موفقیت آزاد ساخت. 
پیروی از مدل حزب الله برای حماس و سازمان کوچکتر دیگر بنام جهاد اسلامی یک عمل ارزشمند بحساب میرود. رهبر فعلی حماس دکتر زهار پس از کشته شدن رهبر قبلی حماس درمجلس گرامیداشت وی، اظهار داشت ” اعضای حزب الله برادران ما هستند. ما از کمک و همبستگی آنها استقبال میکنم. ” اینگونه اظهارات اگر از یک سو نزدیکی سازمانهای فلسطینی را با حزب الله لبنان بیان میکند از جانب دیگر هدف آن نمک پاشی بر زخم اسرائیلی ها میباشند. 
                                             **************** 
سخنان ضبط شـده از صحبت های تلفنی در این اواخر، از دیدگاه های تازه در جهان بینی القاعـده حکایت میکنند. معـلوماتی که از لابلای این صحبت ها بدسـت آمده باعـث ایجاد ناراحتی های جدی درکشـورهای اروپای گردیده اسـت، پس از حملات کشنده  ۱۱ مارس در شهر مادرید اسـپانیا یک عـده از افراد به ظن اینکه درسـازماندهی حملات مذکوز سـهم فعال داشـتند اند دسـتیگیر و زندانی گردیدنـد. آنها ارتباط خود با حملات مذکور و انجام چنیـن عملیاتی را انکار ورزیـده وهیچ یک از آنان چیزی را اعـتراف نکرده اند.

اما یک عـده دیگر که فـراری هـسـتند و تا کنون توسط پلیس بازداشت نگردیده اند، خود را افـشـا کرده و مدارک خوبی را برای بازداشـت به بوسـیله پلیس بدسـت داده اند. یکی از این افـراد بازداشـت نشـده احمد الـسـید نام داردکه اخیراً پس از شـنیده شـدن صحبتهای تلفنی اش در شهـر میلان ایتالیا دسـتگیر گردید. این شـخص در جریان صحبت هایش بیان نموده که در سـازماندهی حملات ۱۱ مارس مادریــد نـقــش کلـیـدی داشــتـه و نـیـز از آمـاده گی خودشان بــرای حمـلات تـازه در کـشـور هـای هـلند ، فـرانـسـه و احـتـمالاً عـراق نـام بـــرده است. 
علاوه بر این صحبتها ها که طی آن حکایت مبالغـه آمیز در باره عـقاید مذهـبی و اراده راسـخ در قـتل وکشـتار آدمیان بشکل وحشـتناکی برجسـته است، احمد السـید در باره خود هم مطالبی بیان داشـته و ازجمله اینکه وی درتهیه متنی که سراسر از تشـویـق افـراد برای آماده گی شـان در راه شـهادت حیـن انجام حملات انتحاری بوده است را بعنوان یک مشـاور و کارشـناس برجـسـته امور مذهـبی نشـان داده اسـت.او دراین صحبتها از جمله گفته اسـت” ما بمثابه جوانان باید نخسـتین افراد برای شهادت باشـیم. فـراموش نکینم که خداوند مارا و ایمان مارا به آزمون گرفـته اسـت . برای ما یک راه وجود ادرد. به الـقاعـده بپـیـوندیم” السـید از موفـقیت هایش در سـازماندهی حملات ۱۱ مارس یاد آوری می کند که درنتیجه آن ۱۹۰ تن کشـته شـدند و اینکه فکر این عملیات از شـخص خودش بوده اسـت، از کشـور هلند بعنوان هـدف بعـدی نام برده ومی گوید: ” برادران برای جهاد در آنجا آماده خدمت هسـتند و ضمناً گـفـت که یکی از افـراد مربوط وی خود را برای شهادت آماده سـاخته اسـت و تاکید نمود که این کار در وقـت وزمان مشخص شده انجام می یابد. 
این اظهارات تا اندازه ای مشخص می سازد که افراد چگونه به القاعـده وارد میشـوند وحوزه های تروریسـتی چگونه به عملیات اقـدام میکنند.

السـید در صحبتهای خود تاکید نمود” که حوزه های غـیر فعال در هلند باید به شـیوه های ممکن فعال گردند”. او توضیح داد که برای نیـل به این منظور از همه وسـایل که حـتی خداوند آنرا برای مسـلمانان ممنوع سـاخته باشد اسـتفاده خواهد نمود . از جمله این ممنوعات، ازدواج افـراد آنها با زنان مسیحی بمنظور بدسـت آوردن اسـناد اقامت در آن کشـورها یکی از این گونه وسـایل بشـما میرود. برای فعال سـازی یک حوزه یک اشـاره کوچک ازمقامات بالایی کفایت میکنند. بدنبال آن پول، مواد انفجاری و کمک های لجستیکی بلافاصله سـرازیر میگردد. محمد داریف کارشـناس تروریسم میگوید که عکس هایی موجود اسـت که ایـن موارد را را تایـیــد میکـنـنــد . او هـمچنان به دیـگـران تـوصیــه میکـنـد کـه بر اساس نـقـش السـید در مـیــان شــبکه تـروریـســتی، بـه نتـیجــه گـیـریـهــای عـجـولانـه متـوســل نگــردنـــد. 
بنا به اظهارات محمد ظریف تا این زمان السـید بعنوان تروریسـت فعال شـناخته نشــده بود ( منظور تا ضبط صحبتهای تلفنی وی بوسـیله پلیس میباشــد) پلیس اسـپانیا گفته اسـت که السـید ٣٣ سـاله با نام مسـتعار محمد مصری زندگی و خود را معرفی می نموده است. وی در بین سـالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰٣ مجدادأ با مرجان فکهـت ار تباط برقـرار کرده بـود.،(شـخصی که اخیراً در حملات انتحاری مادرید خود را قربانی کرد.او بمثابه یکی از مهمترین سـازماندهـندگان این حملات شـناخته شـده اسـت، درحالیکه قـبل از آن جمال ذوگان بعنوان عامل اصلی حملات معرفی شـده بود. این شـخص در یک محله شلوغ مادرید یک فـروشـگاه کوچک گوشی های موبایل داشـت. او نقـش خـود در انجام حملات انکار کرده و گفته بود که وی درزمان این انفجار در بسـترش خوابیده بــود. 
بقول محمد داریف بخـش بزرگی از دلائل سـردرگمی در تحقـیقات در روداید های ۱۱ مارس احتمالاً مربوط به سـلسـله مراتب تشـکیلاتی شـبکه تروریسـتی می باشد. نظر به این سـلسـله مراتب تشـکیلاتی ،یک حوزه جداگانه تروریسـتی زمانی میتواند به انجام عملیات اقـدام نماید که مسـوول منطقه ای دسـتور آن راصادرکرده باشدو در از این زمان است که حوزه های دیگر برای اجرای عملیات، کمک های مالی و لجستیکی را فـراهم میسـازند. برای اجرای اینگونه عملیات افـراد باتجـربه کافی، که اکثریت شـان در جهاد افغانسـتان و بوسـنیا سـالهای زیادی را ســپـری کرده اند، انتخاب و مشخص میگردند. این افراد جوانانی هستند که در فعالیت های خشـونت آمـیـز و انجـام فعـالـیـت هـای غـیـر قانونی از قـبیل دادوســتـد مـواد مخـدر وســایـر جـنـایـاتهای کوچــک و بـزرگ سـهـم داشــته انــــــد. 
حملات تروریسـتی در شـهر مادرید موردی اسـت که عوامل آن را گروهای اسـلامی مراکشی یا جهاد سـلفـیسـسـتی، یعنی همان گروههایی که حملات تروریسـتی در شـهر کازابلانکا را سـال گذشـته سـازماندهی کرده بودنــد، می دانند. 
محمد مصری یا احمد السـید زمانی بعنوان یک عنصر فعال در شـبکه تروریسـتی شـناسـائی گردید که آقای بالتازار گارزون پـس از حملات ۱۱ سـپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک و واشـنگـتن موظف به انجام تحقـیقات در بارهء چگونگی این حملات گردید. محمد مصری میگوید که به وی وظیـفه داد شـده بود تا یک حوزه تروریسـتی را درشـهر مادرید ایجاد نماید. او بگفـته خودش در آغاز سـال ۲۰۰٣ از ترس دسـتگاه های امنیتی به پاریـس فـرار کرد. کارشـناسـان اسـپانیا گفـته اند که السـید یا محمد مصری که درارتش مصر زمانی کارشـناس مواد انفجاری بوده ، به تازگی در شـبکه القاعـده به یک مقـام ارشد ارتقـاء یافـته بــود. 
پس ازسـه ماه از انجام عملیات تروریسـتی در مادرید درارتباط با سـاختار تشـکیلاتی شـبکه های تروریسـتی،هنوز پـرسـش های زیادی بی پاسـخ مانده اند. تازه تریـن مورد دراین زمینه بازداشـت شـش اسـپانیائی در اطریش میباشـد. اما بازداشـت محمد مصری که بدنبال صحبت های تلفنی اش صورت گرفت، نشـانهء خوبی ازهمکاری هـمه جانبه پلیس اسـپانیا، ایتالیا، بلژیک و فـرانسـه را دارد که دسـتگیری وی را ممکن و عملی گردانیـد. این همکاری نشـانه این امر نیـز میباشــد که همکاری بین الملی در مبارزه علیه تروریسم در حال شـکل گرفتن می باشد. 
از سخنان شنوده شده الســید چنین اسـتـنباط میگردد که وی درحال سـازماندهی حملات تازه تر مشغول بوده اسـت. علاوه بر هلند وی ازبرنامه های های خود برای انجام عملیات در کشـور های فـرانسـه و آلمان نیـز نام برده اسـت. همچنان او از دوگروه تروریسـتی نام برده است که آماده سـفـر به عراق میباشـند. پلیس اسـپانیا تخمین می زند که تنها در اسـپانیا ٣۰۰ تن تروریسـت داری ظرفـیت ها و امکانات کافی برای عملیات انتهاری وجود دارند. 

روزنامه (ان-ار- سی- هلند) – مترجم: حمید حمیدی

**این مقاله در سال ۲۰۰۴ منتشر گردید .
*** بعد از انتشار بخش اول این مطلب ، به پیشنهاد اصولی دوستی مبنی بر اینکه تعدادی از بنیاد گرایان،به خصوص تعدادی از رهبران آنها ، بعد از انتشار اصلی این مطلب(سال ۲۰۰۴) دستگیر و یا در درگیری های مختلف به قتل رسیدند، بی مناسبت ندیدم تا ماجرای الزرقاوی ، یکی از این بنیاد گرایان را به نقل از:

سایت بازتاب 
ترجمه تهیه و تنظیم: محمد عجم 
برای اطلاع بیشتر خوانندگان درج نمایم.. 

زرقاوی، ضحاک عراق، از تولد تا مرگ 

از تخم‌مرغ دزدی در زرقاو تا سوپرمن

بامداد ۱٨ خرداد ٨۵، تمامی رسانه‌های صوتی و تصویری جهان، برنامه‌های عادی خود را قطع کردند تا خبر فوری قتل «ابومصعب الزرقاوی»، رهبر «القاعده» در عراق را اعلام کنند. بعضی شبکه‌های خبری مانند «بی.بی.سی»‌، «الجزیره» و «سی.ان.ان» تمام روز فقط برنامه ویژه در این خصوص داشتند. 
فردی که تا سه سال قبل هیچ رسانه‌ای از او نام نبرده بود. او که بود و چه اهمیتی برای جهان داشت؟
۲۰ اکتبر ۱۹۹۶، فردی با نام «احمد فاصل النزال الخلایه» به جمعیت فقیرنشین شهر «الزرقا» در اردن اضافه شد. «خلایه» یک ایل بدوی بودند که دو نسل قبل به اردن مهاجرت نمودند. او به همراه هفت خواهر و برادرش در یک خانواده متوسط و سنتی در نزدیک قبرستان شهرداری بزرگ شد. سال اول دبیرستان را در یک مدرسه وابسته به سازمان ملل ـ که برای آوارگان فلسطین برپا شده بود ـ درس خواند و با معدل ۱۰، فردی ناشایسته تشخیص داده شد. 

وی چند سال بعد را به پرسه‌زنی در محله قبرستان گذراند. او فردی ستیزه‌جو بود و همواره سرش برای زدوخورد و دعوا درد می‌کرد. او را هیچ‌کس برای کار نمی‌پذیرفت، هیچ حرفه‌ای بیشتر از دو ماه او را تحمل نکرد. 

اعدام سربازان

در سال ۱۹٨٣ عازم سربازی شد. با بازگشت او به زرقاو، مجددا دردسرهای فراوانی برای این شهر کوچک و جریمه‌های نقدی فراوانی برای خانواده‌اش به ارمغان آورد. او بر بازوان و دست‌هایش تصاویر زننده‌ای را خالکوبی نموده و با زورگیری امرار معاش می‌نمود. چند بار به جرم چاقوکشی، زورگیری، سرقت، مواد مخدر و تجاوز ناموسی دستگیر شد تا این‌که روزی ندای کمک به مجاهدان افغانستان، از مسجد «الفلاح»، افکار او را متوجه عزیمت به افغانستان و پیکار با شوروی نمود. 

او تحت تاثیر چند دوست جوان فلسطینی، سرانجام در سال ۱۹٨۹ از طریق پیشاور و با کمک دفتر «بیت انصار» به افغانستان عزیمت نمود. او در حیات‌آباد پیشاور مستقر شد و در آنجا با اسامه بن‌لادن آشنا گردید که به تازگی گروه «القاعده» را برپا نموده بود. این جوان جویای نام با خانه‌های عبدالله عزام، گلبدین حکمتیار و ابومحمد مقدسی رفت‌وآمد نمود و دفتر خدمات رسانی مجاهدین وی را به همراه یک گروه مسلح به خوست در شرق افغانستان فرستاد. اما قبل از هر گونه درگیر شدن این گروه مسلح، در این زمان شوروی نیروهایش را از افغانستان خارج نمود و این شهر نیز بدون درگیری در اختیار مجاهدین قرار گرفت. دیدارهای بعدی او با جنگجویان عرب و بویژه با با اردنی‌ها و در راس آن ابومحمد المقدسی تاثیر زیادی در افکار سلفی برجای گذاشت. المقدسی و بن لادن تمامی کمک‌های مالی خود را تا این زمان از عربستان و تسلیحات پیشرفته نظامی مانند موشکهای استینگر و وسائل ارتباطی را ازسازمان سیا و یا از ارتش آمریکا دریافت می‌کردند. آنها در این زمان آنقدر خودرو، ماشین‌های ترابری و تسلیحات و جنگ افزار پیشرفته در اختیار داشتند که قادر بودند یک دولت برپا سازند. 

او با یک ماشین جیپ کار هماهنگی بین جبهه شمال غرب تا جنوب غربی افغانستان و در مرزهای ایران را هماهنگی می‌کرد و خاطرات و مقالات عرب‌ها را جمع آوری و در مجله مجاهدین عرب به نام «بنیان مرصوص» به چاپ می‌رساند. با خروج شوروی از افغانستان دامنه اختلاف در میان مجاهدین و عرب افغانها هم بارز تر شد تا اینکه عبدالله عزام توسط جناح رقیب ( بن لادن) به قتل رسید. زرقاوی در این میان طرفدار جناح سیاف و گروه پشتون‌ها و گلبدین حکمتیار شد حکمتیار ارتجاعی ترین جناح مجاهدین بود و بعدها بعد از شکست تورابورا توانست زرقاوی و عده دیگری را از طریق عوامل افغانی در ایران با گذرنامه جعلی از طریق ایران به عراق بفرستد. 

از تخم‌مرغ دزدی تا هواپیماربایی 

زرقاوی علی رغم اینکه کاندید عزیمت به جبهه بوسنی‌وهرزگوین شده بود، در سال ۱۹۹٣ با افکاری مالیخولیایی به نام سلفی جهادی به اردن بازگشت و ضمن فعالیت در مسجد الفلاح گروهی بنیادگرا با هدف استقرار نظام امارات اسلامی در آن کشور برپا کرد. قتل یک مامور اردنی و قتل یعقوب زیادالدین، رئیس حزب کمونیست اردن از جمله اقدامات او بود. او طرح هواپیما ربایی و همچنین ترور پادشاه را در سر داشت. 

۱۹۹۴ به اتهام تلاش برای براندازی نظام حکومتی اردن و تشکیل خلافت اسلامی به پانزده سال زندان محکوم شد. در سال ۱۹۹۹ پس از مرگ شاه حسین به همراه سه هزار زندانی مورد عفو شاهانه!! عبدالله اردن قرار گرفت و از زندان سواقه آزاد شد و با گذرنامه جعلی با نام احمد المجالی در سال ۱۹۹۹ پس از آزادی از اردن گریخت، به افغانستان بازگشت و در آنجا مجددا با «اسامه بن لادن» رهبر شبکه القاعده ارتباط برقرار کرد. در این زمان پاکستان تحت فشار آمریکا قرار داشت تا عرب افغانها را تحت کنترل درآورد و عوامل انفجارهای سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا را شناسایی نماید در نتیجه زرقاوی از جمله افراد دستگیر شده در پیشاور بود که بدلیل عدم شناسایی پس از ٨ روز آزاد شد و بلافاصله به افغانستان طالبان عزیمت نمود. 

در این رابطه همسر کریم مجاطی ( رهبر مقتول القاعده در عربستان) که از طریق مادرید- تهران – مشهد به اسلام قلعه رفته بود، به «الشرق‌الاوسط» گفته بود: یک روز قبل از ۱۱ سپتامبر به زنان مجاهدین خبر دادند که حادثه مهمی در حال انجام است و زنان باید سریعا شهر را ترک و بسوی مرز پاکستان عزیمت نمایند. با زنان و کودکان در حال عزیمت به محل اختفا بودیم برای نماز عصر آماده می‌شدیم که خبر انفجار‌های آمریکا از رادیو اعلام شد و ما بسیار شادی کردیم. 

زرقاوی در کابل، طالبان سومین همسر خود را که دختر ۱٣ ساله محمد جراد ( مبتکر انفجار کربلا و قتل محمد باقر حکیم ) بود برگزید در سال ۲۰۰٣ نیز همسری عراقی انتخاب نمود. او در این زمان رهبری یک گروه ۴۰ نفره از عرب افغانها را بر عهده داشت. به دستور بن لادن و ابوزبیده اردنی، وی عازم هرات در مرز ایران شد. 

زرقاوی در این دوران یک اردوگاه آموزشی برای نظامیان در هرات در غرب افغانستان برپا کرد منطقه‌ای که عرب افغانها در آنجا بسیار کم بودند کسانی که در این اردوگاه آموزش می دیدند عموماً در تولید و استفاده از گازهای سمی تخصص پیدا می کردند. 

در سال ۲۰۰۰ عده زیادی از عربها همانند دوره شوروی مجددا به افغانستان عزیمت نمودند تا این بار با شیطان بزرگ بجنگند در هرات عربهایی از ۱٨ کشور تحت نظر زرقاوی آموزش رزمی می‌دیدند. محل آموزش، نامی پوششی بنام » مدرسه دینی توحید و جهاد« داشت. دغلاس، خالد العروی، عصام یوسف، ابو حمزه عزمی، عبدالفتاح یوسف الجوز از دیگر افراد بارز این پادگان بودند. او شدیدا شهرت طلب و قدرت طلب بود و مایل به اطاعت از دیگران نبود اما نیاز شدید مالی وی را مجبور می‌ساخت که از بن لادن اطاعت کند. 

اواخر سال ۲۰۰۱ پس از حمله آمریکا به افغانستان و سرنگونی حکومت طالبان سرزمین طالبان برای القاعده به جهنمی تبدیل شد در نتیجه زرقاوی، ابوزبیده، سیف العدل، رمزی بن الشیبه تصمیم گرفتند که از افغانستان گریخته و به عراق بروند گروه توحید در آلمان و همچنین گلبدین حکمتیار وسیله سفر این جماعت را از طریق ایران و بطور سری فراهم کردند تلفن پیشرفته‌ای که از طریق ماهواره کار می‌کرد گذرنامه جعلی، وسایل پیشرفته دیگر و ۴۰ هزار دلار هدیه خانه تیمی‌ هامبورگ به این گروه بود. 

او خود را به گروه سلفی ملا کریکار در کردستان در عراق رساند سپس به سوریه رفت و مجددا به کردستان بازگشت. در کردستان ملا کریکار حمایت مالی قابل توجهی که از خلیج فارس می‌رسید، در اختیار داشت زرقاوی توانست با کمک مالی ملا کریکار و با تشکیل گروه شورشی «توحید و جهاد» عملیات ضدآمریکایی را آغاز کند ملا کریکار ۶ سپتامبر ۲۰۰۲ در ایران دستگیر و به آمستردام دیپورت شد در آنجا وی دستگیر و۱٣ ژانویه ۲۰۰٣ تحویل نروژ گردید پس از مدتی بدلیل ضدیت با جهاد علیه آمریکا از زندان آزاد شد. در کردستان طی اجتماعی که ۱۴ نفر از رهبران انصارالاسلام حضور داشتند ( این گروه از میان عرب افغانها و کردها حدود ۶۰۰ نفر ستیزه جو داشت) ملا کریکار به جرم خیانت از رهبری انصارالاسلام برکنار و زرقاوی به رهبری گروه که نام توحید و جهاد گرفت برگزیده شد. ملا کریکار بعدها به «الشرق‌الاوسط » گفت که با رهبران القاعده در افغانستان ملاقات نمود( دهه ۹۰) اما القاعده حاضر به هیچگونه کمکی به وی نشدند و یکی از شیوخ عرب به وی اظهار داشت: ما نمی توانیم به تو کمک کنیم که علیه صدام بجنگی ! اگر علیه ایران بجنگی به تو کمک مالی می‌کنیم. 

زرقاوی وحشیانه ترین اسلوب را در پیش گرفت. گروگان‌گیری و بریدن سر آنها و نمایش فیلم آنها در وب سایت مربوطه، او شخصا با شمشیر سر یک مهندس عراقی را به جرم شیعه بودن برید. یک آمریکایی نیز با دستان این سوپرمن سربریده شد. در این زمان بود که برای اولین بار پاول و سپس بوش از زرقاوی سخن به میان آوردند و کم کم رسانه‌های آمریکایی از وی سوپرمن ساختند. خود زرقاوی نیز در آخرین فیلم تبلیغاتی ژست ترمیناتور و سوپرمن آمریکایی را به خود گرفته بود. 

آگوست ۲۰۰٣ : گروه زرقاوی با نام «توحید و جهاد» طی اولین عملیات‌های خود در عراق، حملات انتحاری به دفتر سازمان ملل در بغداد که به کشته شدن ٣۰ نفر دیپلمات و حرم امام علی(ع) در شهر نجف که به کشته شدن دهها نفر منجر شد را سازماندهی کردند. 

• مارس ۲۰۰۴ : در حمله گروه زرقاوی به شیعیان کربلا و یکی از مساجد شیعه در بغداد در روز عاشورا بیش از ??? نفر کشته شدند. زرقاوی مسئول قتل بیش از دو هزار جوان عراقی است که بدنبال کار بودند 

• اکتبر: زرقاوی با اظهار وفاداری نسبت به بن لادن نام گروهش را به «القاعده» در عراق تغییر داد. 
«نیکلاس برگ» «یوجین آرمسترانگ» گروگان آمریکایی سر بریده شدند و کمی بعد گروه زرقاوی ویدئوی آن را منتشر کرد. 
آمریکا ۲۵ میلیون دلار برای سر او جایزه تعیین نمود. 

• نوامبر ۲۰۰۵: سه حمله انتحاری در دو هتل در شهر امان، پایتخت اردن باعث کشته شدن ?? نفر از حاضران در مراسم عروسی شد. 

رهبر القاعده در عراق با به کارگیری تاکتیک سر بریدن، فصل جدیدی را در مبارزه شبه نظامیان علیه نیروهای آمریکا در عراق گشود. از همه مهمتر این‌که او جنگ قومی میان سنی‌ها و شیعیان عراق را به هدف اصلی خود در این کشور تبدیل کرد. 

زرقاوی با انفجارهای عاشورا و تاسوعا و انفجار اماکن مقدسی همچون کاظمین، مبتکر تشویق جنگ مذهبی در عراق بود اگر درایت، گذشت و صبر رهبران شیعه عراق و هوشیاری سنی‌های میانه رو نبود، امروز عراق به حمامی از خون مذهب علیه مذهب تبدیل شده بود. 

زرقاوی چگونه لو رفت؟ 

کشته شدن ابومصعب زرقاوی صرف نظر از واکنش‌های متفاوت نسبت به آن، برای نظامیان آمریکایی و سازمان‌های اطلاعاتی این کشور در عراق یک پیروزی بزرگ به حساب می‌آید. نحوه کشته شدن زرقاوی از بعد روانی پیروزی بزرگی بود زیرا نشان داد که سازمانهای جاسوسی توانایی آن را دارند که در میان مخوف ترین سازمانهای تروریستی نیز نفوذ نمایند. از سوی دیگر شناسایی محل این خونخوار بزرگ، امکان پذیر نبود، مگر با نفوذ در میان افراد گروه و همچنین همکاری عشایر و شیوخ منطقه و این نشان می‌دهد که بسیاری از افراد درون القاعده از وحشی گری‌های زرقاوی به ستوه آمده بودند بنا براین با قتل زرقاوی از میزان وحشی گری و بی رحمی‌هایی که شیوه مبارزه زرقاوی بود کاسته خواهد شد. محل زرقاوی را نیروهای نفوذی اردن شناسایی کردند سپس آمریکایی‌ها شیخ الرحمن یکی از مشاوران و معتمدان زرقاوی را ردگیری کردند. آنها خبر داشتند که الرحمن ساعت ۶:۱۵ دقیقه بعدازظهر ۱۷ خرداد در خانه متروکه در منطقه «هب هب» با زرقاوی دیدار می کند. خانه را با دو بمب ۵۰۰ پوندی مورد حمله قرار دادند. سربازان هفت جسد را در خانه یافتند. زرقاوی، الرحمن، دو مرد دیگر و زن فلسطینی زرقاوی نیز جزو کشته شدگان بود. این چنین به زندگی ضحاک ماربدوش عراق پایان داده شد. فردی که به نفرت انگیزترین چهره در میان مردم عراق تبدیل شد. تاریخ خاورمیانه آدمهای خونریز و جلاد زیاد به خود دیده است کسانی که از سرهای بریده مناره می‌ساختند و از چشمان بریده گردنبند اما این جنایتکار موجود دیگری بود. فردی که نامش در کنار ضحاک افسانه خواهد شد. 

مرگ این جلاد در میان مدت به کاهش درگیری‌های قومی نیز کمک خواهد کرد.از سوی دیگر روند جذب نیرو در عراق نیز که توسط امیر القاعده در این کشور پیگیری می‌شد، مختل خواهد شد. اگرچه آمریکایی‌ها برای کوچک نشان دادن اشتباهات خود در عراق تاکنون تلاش کرده اند که توان عمل زرقاوی را بزرگ نمایی کنند، اما بدیهی است که تاثیر پیشینه و بدعت‌های وی در مبارزه علیه نیروهای آمریکایی بر شهرتش در میان مسلمانان تندرو قابل انکار نیست. 

به گفته ژنرال کالدول، ارتش آمریکا با صرف زمان بسیار زیادی در طول چندهفته به جمع آوری و تحلیل اطلاعات از طریق منابع انسانی، تجهیزات الکترونیکی و ماموریت‌های اطلاعات این عملیات را به مرحله اجرایی و عملیاتی رسانده بودند. وی همچنین اعلام کرد که یک منبع اطلاعاتی فعال در گروه زرقاوی که با ارتش همکاری کرده است، رد عبدالرحمن مشاور زرقاوی را در اختیار نیروهای امنیتی قرار داده بود. 

ارتش آمریکا تاکنون به ۱۷ خانه امن محل اقامت زرقاوی حمله کرده و هیچ یک از این حملات در زمان حضور وی در خانه‌های مذکور صورت نگرفته بود. 

زرقاوی و یارانش به دلیل این‌که می دانستند به راحتی می توان تلفن همراه را ردیابی کرد، هرگز از تلفن همراه استفاده نمی‌کرده‌اند. در عوض آنها از تلفن ماهواره‌ای موسوم به «ثریا» که ردگیری آنها بسیار مشکل است برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده می کردند. 

مقامات عراقی نیز در مورد نحوه ردیابی زرقاوی و قتل وی از این عنوان که «زرقاوی را یاران خودش فروختند» استفاده کردند. گفتنی است مقامات اطلاعاتی دولت اردن نیز با تایید خبر همکاری یکی از یاران زرقاوی به این نکته اشاره کردند که ماموران امنیتی اردن نیز در این عملیات با نیروهای آمریکایی همکاری داشته‌اند. 

این عاقبت جنایتکاری بود که هیچگاه رودروی نظامیان آمریکا نجنگید بلکه تخصص او کشتن افراد بی گناه از کودک، پیر و جوانان جویای کار گرفته تا زوار اماکن مقدسه، دیپلمات، پزشک و پرستار بود.

 منابع: الاتحاد الاشتراکیه ۱۰ تا ۱۲ ژوئن ۲۰۰۶ سعید عاهد 

القدس العربیه ۹ ژوئن ۲۰۰۶ شماره ۵۲۹۷ بسام البدارین : 

در همین رایطه :

 

**   محمد عجم   منتشر شده در همشهری – بازتاب-  اردیبهشت  ۱۳۸۵ 

**جبهه النصره  و تشکیلات مخوف القاعده : دکتر محمد عجم

افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب سلفی تکفیری جهادی

**“دولت اسلامی در عراق و شام (شرق مدیترانه)” ISIS محصول و تولید کجا است ؟ و اهداف آن ؟

*** افکار و عقاید  ابن تیمیه  پدر فکری مکتب  سلفی تکفیری جهادی و طالبانیسم  

” داعشی ها گفته اند ما مترقی هستیم :”

” داعشی ها گفته اند ما مترقی هستیم :”

داعش دستور داد مانکن ها هم روبنده بزنند

در یکی از سایتهای منسوب به داعش یک تروریست انگلیسی  عرب تبار  مدعی شده بود که داعش مترقی است.

 امروز خبری مطرح شد  که آدم را به اثبات ادعای این طرفدار  داعشی ها می انداخت . 

امروز در خبرها آمده بود داعش در موصل  وجود مجسمه های لباس فروشی ها را برسمیت شناخته .

پس نتیجه می گیریم  داعش  از طالبان مترقی تر است . دلیل آنهم این است که حداقل داعش مانکن های پلاستیکی مغازه ها را به آتش نکشیده بلکه فقط دستور داده آنها را روبند بزنند.  اما طالبان موقعی که در قندهار به قدرت رسیدند ویدیوها – ضبط صوتها و تلویزیونها و مانکن ها  و حتی کتابهای شیمی و فیزیک  مدارس را به وسط خیابان آوردند و آتش زدند و آنها را مظاهر شیطان نامیدند.  پس  دلیل بر مترقی بودن داعش  وجود دارد.

تروریست هایی که هم اکنون در موصل و نقاط دیگر عراق و سوریه جنایت هایی را با نام اسلام مرتکب می شوند و ردای خلافت اسلامی را نیز به نام خود زده اند، در اقدامی  دستور داده اند به همه مانکن های مغازه های موصل، روبنده زده شود.

به گزارش شفقنا انگلیسی، عناصر داعش به مغازه داران و کسبه موصل و اطراف این شهر دستور داده اند به سر و صورت مانکن های بیرون مغازه خود پوشیه یا روبنده ببندند.

مغازه داران و فروشندگان پوشاک در موصل گفته اند که عناصر تروریست داعش به آنها اعلام کرده اند که روی سر و صورت مانکن های “مرد و زن” باید با روبنده پوشانده شود. تروریست های داعش این اقدامات خود را در چارچوب قوانین سخت شریعت در نشان ندادن صورت مجسمه ها تفسیر می کنند.

گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام که قسمت هایی از سوریه و عراق را تحت کنترل خلافت تروریستی به نام ابوبکر البغدادی دارد از روز 10 جون موصل و برخی نقاط عراق را به تصرف خود در آورده و جنایات بی شماری را مرتکب شده است. در آخرین اقدامات ضد بشری این گروه خشن، 3 هزار نفر از ساکنان مسیحی شهر موصل مجبور به ترک خانه و کاشانه آبا و اجدادی خود شده اند و همه اموال آنها حتی حلقه ازدواج آنها مصادره شده است.

یک دلیل دیگر بر مترقی بودن داعشی ها این است که آنها بر ماشین های آخرین مدل سوار می شوند  و همچنین از آخرین کاردها و خنجرهای پیشرفته برای سر بریدن استفاده می کنند حال اینکه طالبان با چاقوی کند و پکی آدمها را سر می بریدند.

 

 

نحوه پیدایش داعش

گروه “دولت اسلامی در عراق” در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶ و پس از نشست شماری از گروه‌های مسلح در عراق شکل گرفت.

در این نشست “ابوعمر البغدادی” به عنوان سرکرده آن تعیین شد. این گروه از زمان تشکیل در سال ۲۰۰۶ عملیات و حملات تروریستی بسیار را در عراق برعهده گرفت. پس از هلاکت “ابوعمر البغدادی” در ۱۹/۴/۲۰۱۰ “ابوبکر البغدادی” به عنوان جایگزین وی معرفی شد. با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه تروریستی وسعت گرفت و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر این گروه در سوریه نیز فعال شدند. * تشکیل “جبهه النصره” در سوریه گروه “جبهه النصره لاهل الشام” در اواخر سال ۲۰۱۱ و با آغاز بحران و جنگ در سوریه به عنوان شاخه گروه “دولت اسلامی در عراق” تشکیل شد و به سرعت به یکی از گروه‌های مطرح در این عرصه تبدیل گشت. عناصر جبهه النصره در حال قتل سوریها سرانجام در ۹/۰۴/۲۰۱۳ ابوبکر البغدادی سرکرده “دولت اسلامی در عراق” در پیامی صوتی ادغام “جبهه النصره” و “دولت اسلامی در عراق” را اعلام کرد تا بدین ترتیب گروه “دولت اسلامی در عراق و شام” شکل بگیرد. عناصر “داعش” از اواخر دسامبر ۲۰۱۳ و اوایل سال ۲۰۱۴ و با آغاز عملیات نیرهای ارتش عراق برای پاکسازی الانبار، وارد شهر فلوجه در این استان شدند. * هدف از تأسیس داعش پس از تشکیل گروه “توحید و جهاد” به سرکردگی “ابومصعب الزرقاوی” در سال ۲۰۰۴ و بیعت او با “اسامه بن لادن” سرکرده سابق “القاعده”، این گروه به شاخه سازمان القاعده در عراق تبدیل شد. این گروه با گسترش عملیات خود به یکی از قدرتمندترین گروه‌های تروریستی در عراق تبدیل شد، تا اینکه الزرقاوی در سال ۲۰۰۶ در اظهاراتی ضبط شده به صورت مصور از تشکیل “شورای مجاهدین” به سرکردگی “عبدالله رشید البغدادی” خبر داد. پس از هلاکت زرقاوی در سال ۲۰۰۶ “ابوحمزه المهاجر” به عنوان سرکرده این گروه تعیین شد. در پایان آن سال نیز گروه “دولت اسلامی عراق” به ریاست “ابوعمر البغدادی” تشکیل شد. در۱۹/۰۴/۲۰۱۰ نیروهای مشترک عراقی و آمریکایی در عملیاتی در منطقه “الثرثار” منزلی را که “ابوعمر البغدادی” و “ابوحمزه المهاجر” در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار دادند.

 

با شدت گرفتن تبادل آتش، جنگنده‌ها آن منزل را بمباران کردند که در نتیجه آن این دو تروریست از پای در آمدند. اجساد این دو تروریست در معرض دید عموم گذاشته شد. یک هفته بعد این گروه در بیانیه‌ای در اینترنت به هلاکت این دو تروریست اذعان کرد و پس از حدو ۱۰ روز “ابوبکر البغدادی” به عنوان جانشین و سرکرده جدید تعیین شد. “الناصر لدین الله سلیمان” نیز به عنوان وزیر جنگ معرفی شد. * مناطق حضور عناصر “داعش” داعش در عراقنحوه شکل گیری داعش + عکس 1 عراق عناصر داعش در مناطق محدودی از برخی استانهای عراق به ویژه استان “الانبار” حضور دارند و عملیات تروریستی در کل عراق را پوشش می دهند. بر اساس گزارشها و آمار منتشر شده، داعش در نیمه دوم سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۱۴۰۰ خانه را در عراق منفجر و ویران کرد. طی این حملات ۱۹۹۶ نفر کشته و ۳۰۲۱ نفر زخمی شدند. عناصر داعش در ۲۰ خرداد ۹۳ در اقدامی بی سابقه به موصل مرکز استان نینوا یورش برده و ظرف چند ساعت این شهر را تصرف کردند. آنان همچنین چند روستا در صلاح الدین را تحت کنترل خود در آوردند. سلاح ها و مهمات و تجهیزات کشف شده از عناصر داعش بیانگر گستردگی حمایت های خارجی از این گروه تروریستی در عراق است. دولت عراق بارها عربستان را به حمایت از این تروریستها در عراق متهم کرده است.

عناصر داعش در سوریه در مناطقی از استانهای “رقه”، “حلب”، “حومه لاذقیه”، “ریف دمشق”، “دیرالزور”، “حمص”، “حماه”، “حسکه” و “ادلب” پراکنده هستند و در برخی از این مناطق نیز کنترل کامل را به دست گرفته‌اند. تصمیم این گروه تروریستی برای تحت کنترل در آوردن دیگر گروه های مسلح در سوریه به درگیریهای خونباری میان این گروه های تروریستی منجر شده است.

 * اختلاف داعش و جبهه النصره از کجا شروع شد?

 ایمن الظواهری با آغاز اختلافات و درگیری‌ها بین عناصر جبهه النصره و داعش در سوریه، سرانجام “ایمن الظواهری” سرکرده القاعده تصمیم “ابوبکر البغدادی” رئیس گروه دولت اسلامی در عراق برای ادغام گروه خود با جبهه النصره را لغو کرد. الظواهری تأکید کرد که فعالیتهای “دولت اسلامی در عراق” فقط به عراق منحصر شود. ولی این موضوع برای سرکرده داعش خوشایند نبود، به صورتیکه البغدادی، در نواری صوتی اعلام کرد که با درخواست ایمن الظواهری، برای لغو گروه داعش و جدایی از جبهه النصره، مخالف است. وی گفت: “گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما می‌زند و خون در رگ‌هایمان جاریست باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقب نشینی و چانه زدن نیست.”

* حامیان داعش چه کسانی هستند عناصر گروه داعش مانند “جبهه النصره” از بی رحم ترین تروریستهای حاضر در سوریه و عراق هستند. فیلم‌ها و تصاویر منتشر شده از جنایتهای این گروه تروریستی موجب شد که حامیان گروه‌های مسلح در سوریه مدعی شوند که از این گروه حمایت نمی‌کنند. حتی برخی گروه‌ها نیز برای افزایش دریافت حمایتهای بین المللی خود را مخالف این گروه جلوه داده و با داعش وارد جنگ شده‌اند. با توجه به گستردگی کمک‌های مالی، تسلیحاتی و لجستیکی که با آغاز جنگ در سوریه به این کشور سرازیر شده است؛ تلاش گروه‌های مسلح به ویژه داعش برای دستیابی هرچه بیشتر به این کمکها و سلطه بر گروه‌های دیگر شدت گرفت که این امر موجب آغاز جنگ و درگیری گروه‌های مسلح با یکدیگر شد. اما با وجود اعلام برائت حامیان گروه‌های مسلح از داعش و جبهه النصره، کمکهای حامیان خارجی همچنان به دست این دو گروه می‌رسد. این کمکها در قالب حمایتهای مالی، تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی، آموزشی و غیره از سوی حامیانی مانند عربستان و قطر و ترکیه به همراه چند کشور غربی، موجب ادامه جنگ و ویرانی در سوریه شده است. تابعیت و هویت اعضای داعش پس از کشف اجساد و یا دستگیری اعضای این گروه تروریستی نشان می دهد که بیشتر این تروریستها با همکاری برخی طرفهای منطقه ای از عربستان، لیبی، یمن و چند کشور دیگر جمع آوری و سازماندهی شده اند. سلاح و مهمات و تجهیزات این گروه نیز بیانگر حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی طرفهای منطقه‌ای مانند عربستان و قطر از این گروه تروریستی است.

* فرماندهی و تشکیلات گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس “شورای مجاهدین” و فرماندهان عملیاتی است اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی می کنند.ماندهی و تشکیلات گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس “شورای مجاهدین” و فرماندهان عملیاتی است اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی می کنند.منطقه‌ای مانند عربستان و قطر از این گروه تروریستی است. * فرماندهی و تشکیلات گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس “شورای مجاهدین” و فرماندهان عملیاتی است اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی می کنند.

نحوه ورود عناصر داعش به سوریه و محل استقرار آنها سوریه 

 

 

در همین رابطه:

**“دولت اسلامی در عراق و شام (شرق مدیترانه)” ISIS محصول و تولید کجا است ؟ و اهداف آن ؟

*** افکار و عقاید  ابن تیمیه  پدر فکری مکتب  سلفی تکفیری جهادی و طالبانیسم  

   محمد عجم   منتشر شده در همشهری – بازتاب-  اردیبهشت  ۱۳۸۵ 

جبهه النصره  و تشکیلات مخوف القاعده : دکتر محمد عجم

 

۰

غارت گنج‌های زیرخاکی: فقط ۵۰۰ میلیون تومان

 

بنا بر آمار رسمی وزارت اقتصاد ۳۱ درصد خانوارهای ایرانی زیر خط فقر زندگی می‌کنند. فقر ، میراث فرهنگی ایران را هم در خطر قرار داده. جویندگان به امید یافتن اشیای زیرخاکی و گنج‌ و دفینه به دره‌ها، غارها، آتشکده‌ها، خرابه ها ، گورستان‌ها و بیابان‌ها می‌زنند. برخی از آن‌ها به دستگاه‌های ردیاب و فلزیاب مجهزند و برخی دیگر به طلسم و جادو   و جمبل . این کسب و کار نه چندان تازه در ایران با خرافه و باستانشناسی و بیابانگردی درآمیخته و نه تنها به قاچاق اشیای باستانی رونق داده، بلکه در برخی موارد زمینه‌ساز خشونت و جنایت شده است. در این میان از دولت هم به دلیل نبود بودجه کافی و ناکارآمدی یگان حفاظت میراث فرهنگی کار چندانی برنمی‌آید.

گنج‌های پنهان در دره‌های جن‌زده

در «اسرار گنج دره جنی» نوشته ابراهیم گلستان یک مرد روستایی گنجی پیدا می‌کند و زندگی‌اش دگرگون می‌شود.

۴۰ سال پس از انتشار این کتاب، در سایت‌های گنج‌یابی و حتی در شبکه‌های اجتماعی به دعاها و طلسم‌هایی برای یافتن محل گنج و دفینه برمی‌خوریم.  سودجویان  از هر وسیله و ابزاری برای منافع پلید خود سود می جویند  حتی برای عوام فریبی از  آیات قرانی هم  استفاده می کنند  سخنانی از این دست : «در بامداد آخرین یکشنبه ماه قمری، آیه ۶۴ سوره یوسف را بر کاغذ تمیزی بنویسید و در محلی که گمان می‌کنید دفینه در آنجا قرار دارد، پرت کنید. هر جا فرود آمد، آنجا محل دفینه است. در این محل، روی خاک دایره بکشید و وسط دایره چندک بزنید و سه بار آیت‌الکرسی بخوانید. بعد زمین را حفر کنید.»

zibadshah neshin zibad

دو تصویر از تخریب قلعه باستانی زیبد و غارت اشیاء آن توسط سارقان حرفه ای

برخی از جست‌و‌جوگران اشیاء باستانی فقط به طلسم و دعا قناعت نمی‌کنند. آن‌ها به دستگاه‌های ردیاب و فلزیاب دیجیتال مجهزند. مطابق قانونی که ۱۵ مهر ۱۳۷۹ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده، ساخت، خرید و فروش و استفاده از دستگاه‌های ردیاب و فلزیاب به مجوز نیاز دارد، با این‌حال تقاضا در بازار آن‌قدر زیاد است که این دستگاه‌ها با بهایی بین سه الی چهار میلیون تومان به جویندگان گنج‌های زیرخاکی عرضه می‌شود.

رونق بازار خرید و فروش ردیاب و فلزیاب دیجیتال را می‌توان ملاکی برای میزان غارتگری فرهنگی و قاچاق اشیای باستانی در نظر گرفت.

گنج: ۵۰۰ میلیون تومان

اشیای باستانی و میراث فرهنگی ایران در شبکه‌های اجتماعی و در عتیقه‌فروشی‌های تهران و شیراز و اصفهان و تبریز به قیمت‌های نه چندان کلان عرضه می‌شود. در یکی از آگهی‌های خرید و فروش اشیای باستانی ۳۰۰ انگشتر نقره با قدمت بیش از هزار سال، ۷۰ مهره باستانی نشاندار و ۱۰۰ عدد سکه باستانی با قدمت ۲۰۰۰ سال به قیمت فقط ۵۰۰ میلیون تومان عرضه شده است. فروشنده اعلام کرده که این اشیا را با ملک و باغ هم طاق می‌زند. این اشیاء سپس یا در تملک مجموعه‌داران ایرانی قرار می‌گیرد و یا در بازارهای کشورهای خلیج فارس به قیمت‌های هنگفت عرضه می‌شود.

کارشناسانی هم هستند که در ازای دریافت کارمزد یک الی دو میلیون تومانی به محل‌های مشکوک دفینه و گنج می‌روند و با معنی کردن برخی نشانه‌ها مانند نشانه اسب و شتر و مرغ جوینده گنج و دفینه را یاری می‌کنند.

یکی از این «کارشناسان» آگهی زیر را منتشر کرده است:

«بنده تا ۱۰ روز دیگر قرار است از مازندران تا جنوب کشور سفر کنم و تمام دوستانی که درخواست همکاری حضوری داشتند را راهنمایی نمایم تا انشالله به نتیجه برسند.»

او در ادامه آورده که سمنانی‌ها و مازنی‌ها در اولویت‌اند. سپس شماره تلفن، ایمیل و نام کاربری‌اش در اسکایپ را اعلام کرده است.

ناکارآمدی یگان حفاظت

این سوداگری‌ها و غارتگری‌ها با برخی کلاهبرداری‌ها و اخاذی‌ها هم درآمیخته است. اجناس بدلی، گروگان‌گیری، تطمیع جویندگان گنج با یک تکه طلا و سپس آدم‌ربایی و سرقت دار و ندار شخص بخت‌برگشته، وانمود کردن اینکه در ملکی گنج وجود دارد و فروش آن ملک به قیمت گزاف، و همچنین فریب دادن اشخاصی که دارای دستگاه ردیاب و فلزیاب‌اند و کشاندن آن‌ها به بیابان‌ها و ربودن دستگاه فقط بخشی از بزهکاری‌ها و کلاهبرداری‌های گزارش شده است.

برای جلوگیری از غارت میراث فرهنگی ایران ابتدا قرار بود یگانی به نام «یگان ویژه پاسداران میراث فرهنگی» تأسیس شود. اجرای این طرح اما هزینه سنگینی داشت و دولت یا نمی‌خواست یا نمی‌توانست هزینه یک ارتش کوچک پنج هزار نفره برای حفظ میراث تاریخی ایران را به عهده بگیرد. سرانجام به یک «یگان حفاظت» قناعت کرد. این یگان از کمبود نیرو، کمبود تجهیزات مورد نیاز و ضعف آموزش رنج می‌برد. ایران سرزمین پهناوری‌ست. فقر و بیکاری مردم را هم که در نظر بگیریم، کارآمدی «یگان حفاظت میراث فرهنگی» مشخص می‌شود.

 آگهی و ابزار غارتگری

گنج‌یابی

سودای یافتن گنج از دیرباز در ایران وجود داشته است. برخی از علوم خفیه و طلسمات و دعاها و نقشه‌های مخفی در نسخه‌های خطی ناظر به این معناست. این کتاب‌ها اکنون به شکل آن‌لاین و به طور غیر قانونی با قیمت‌‌های گزاف در اختیار گنج‌یابان قرار می‌گیرند.

اسرار گنج دره جنی

در ادبیات معاصر ایران، رمان «اسرار گنج دره جنی» نوشته ابراهیم گلستان که در سال ۱۳۵۳ فیلمی هم به همین نام بر اساس آن ساخته شد، پیرامون موضوع گنج‌یابی اتفاق می‌افتد. یک مرد روستایی، تصادفاً هنگام شخم زدن زمین‌اش به گنجی باستانی برمی‌خورد. گنج زندگی او را درگرگون می‌کند.

پرسه زیر درختان تاغ

درختان تاغ درختانی هستند که در حاشیه کویر رشد می‌کنند. آتش‌ دیرپایی دارند، اما سایه‌گستر نیستند. در دنیایی هم که علی چنگیزی در رمانش جلو چشم ما می‌گذارد، جایی وجود ندارد که انسان بتواند پناه بگیرد. قهرمان واقعی این رمان کویر است. داستان هم در بیابان‌های اطراف کرمان، در روستایی به نام زنگی‌آباد اتفاق می‌افتد. مهندس جوانی به نام پرویز از طرف سازمان میراث فرهنگی برای تعمیر یک کاروانسرای متروک که پیشینه‌اش به دوران صفوی می‌رسد به زنگی‌آباد اعزام می‌شود و به طمع یافتن اجناس عتیقه یا به اصطلاح زیرخاکی درگیر ماجراهایی از جمله قتل بر محور یک ماجرای ناموسی می‌شود.

گنج ۱۵۰ هزار تومانی

یک مرد روستایی در سال ۱۳۷۳ در تالش گور کلان‌سنگی متعلق به دوران پیش از هخامنشی را یافت.

به گزارش روزنامه اعتماد (شماره ۱۲۰۸، به تاریخ ۲۰/۶/۸۵) چند قطعه سنگ کنار جاده‌ای چشم مرد روستایی را گرفته بود. این سنگ‌ها باستانی بودند. او سپس مخفیانه آن نقطه را حفر کرده بود و به یک گنج دست یافته بود: یک جام طلا، دو تبر مفرغی، ۱۲ شمشیر و خنجر مفرغی و چند رشته دستبند عقیق. او این گنج را به قیمت ۱۵۰ هزار تومان به مردی فروخته بود.