ژوئن | 2015 | پژوهشهای ایرانی.دریای پارس.

Archive for: تیر ۱۳۹۴

چله تموز و چله زمستان در آیین های ایرانی

دوازده رخ زیبد (3)

طولانی ترین روز سال را  هندوها  به کام خود شیرین کردند- (یوگا  یا تیرگان یا چله تموز)

سال گذشته(۲۰۱۴) هند موفق شد روز ۲۱ ژوئن را به عنوان روزجهانی یوگا در سازمان ملل به ثبت رساند این پیشنهاد ابتدا تنها دو مخالف در بین کشورهای عضو سازمان داشت  چین و پاکستان اما چین نیز مخالفت خود را با این روز کنار گذاشت.

اخبار مربوط به برگزاری اولین روز جهانی یوگا را همه ما دیده و یا شنیدیدم اما شاید بندرت ایرانی به این موضوع فکر کرده باشد که این روز خاص ۳۱ خرداد و یا اول تیر بنوعی با یکی از آیین های کهن ایرانی پیوند دارد. جشن اول چله بزرگ  که گاهی چله تموزز  و جشن تیرگان که یکی از  جشن های بسیار کهن  ایرانی است گفته شده است  که تاریخ و علت دقیق آن بدرستی تبیین نشده  اما می دانیم که  در پیوند با طولانی ترین  روز سال (تیرگان) است  و چنانچه  در طولانی ترین شب سال (چله یا یلدا) و روزهای اعتدال و یا نصفه شدن شب و روز در بهار(نوروز) و در پاییز (مهرگان ) جشن های ایرانی برگزار می شده است.

این اعیاد  تماما با پدیده ای طبیعی مربوط می شود و در انحصار آیین و دین خاصی نبوده و نیست و بیشتر جنبه آیین های سنتی و فرهنگی داشته اند البته عده ای هم سعی کرده اند آن را به آیین میترایی و یا زرتشتی ربط دهند.

کوشندگان میراث فرهنگی در کشورمان  در دهه های گذشته  برای ثبت روزهایی با هویت فرهنگی  ایرانی در تقویم کشوری تلاش کرده اند روزهایی مانند نوروز – یلدا- تیرگان و…  و  یا ثبت آثار معنوی مانند قنات – آب انبار – گنبد- چوگان – نان خشکی تنوری – نان سنگ – آش جوش پره و ….. بسیاری از مقامات رسمی نیز همیشه در این موضوعات کمی عقب تر از  این  فعالان اجتماعی فرهنگی بوده اند.

حال که هندی ها این روز را بنام یوگا ثبت کرده اند ما در ایران هم می توانیم به آحترام آب و قنات آن را روز ملی قنات و کاریز بنامیم  و روز سمبلیکی برای صرفه جویی و استفاده بهینه از آب . 

ajamGonabadRahn

بلند ترین روز سال اکنون بصورت علمی دقیق برابری می کند با روز ۳۱ خرداد( ۲۱ژوئن) و یا اول تیر  اما در قدیم با اندکی تفاوت زمانی  بنام جشن  چله تموز  و یا جشن تیرگان برگزار می شده است. البته زمان در شهرهای مختلف ممکن است متفاوت بوده باشد اما مبنا همان بزرگترین روز سال بوده . در این روز خورشید آخرین زور خود را می زده و بعد از آن روزها کوتاه می شده است محاسبه دقیق آن در قدیم ممکن نبوده است لذا همواره چند روزی اختلاف در تعیین این روز عادی بوده است تعیین این روزها در خراسان جنوبی بخصوص گناباد با ساعت آبی یا فنجان کاریز انجام میشده است.

احترام به آب و احترام به خورشید از آیین های این جشن است. ما چنین روزی را در تقویم کشوری به هیچ نامی ثبت نکرده ایم  نه بنام  روز قنات و نه روز تکریم آب  یا روز تیرگان . اما هندی ها موفق شدند این روز را نه بنام تیرگان بلکه بنام یوگا ثبت کنند بطور مسلم این آیین ها بسیار کهن است و به  مذهب خاصی تعلق ندارد اما شکی نیست که افتخارات آن نصیب هندوها و فرهنگ هندی می شود.

نشانه هایی از این جشن ها در آثار باستانی هزاره های قبل از میلاد مسیح دیده می شود. جغرافیای این آیین ها بسیار پهناور بوده و از آسیای غربی تا خاورمیانه و روم شرقی را در برمی گرفته است. روز ۲۱ ژوئن  روز جهانی یوگا نام گذاری شده یکی از آیین های این روز “سوریا نمازکار (سلام بر خورشید) نام دارد که قبل از طلوع خورشید انجام می شود. این دقیقا همان آیینی است که در ایران انجام می شده و پگاه روز و یا روزهای تیرگان زنان حیاط سرا و درب ورودی سراها را آب و جارو  می زدند و در آستانه در ورودی آتش اسپند روشن می کردند. یوگ یا یوق یا طوق حلقه بیضی شکلی است که بر گردن دو یا سه حیوان مانند گاو و یا اسب می گذارند تا هماهنگ با هم بروند. یوگ واژه هندو و آریایی است به معنی گردن نهادن و تسلیم شدن و گردنبند.

از جشن تیرگان روایت های مختلفی بجا مانده است سفرنامه نویسان دوره صفوی نیز به آن اشاره کرده اند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه ، فصل نهم، بخش عید تیرگان آورده است که تیرگان روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده‌است. اما بعضی آن را به خورشید و یا آب  و بعضی به جنگ ایران و توران و تیرانداختن آرش کمان گیر نیز ربط داده اند آنچه بیشتر به واقعیت نزدیک است همان آیین آب و خورشید و گرمترین روز سال و یا طولانی ترین روز سال است. در خراسان محوطه کوچه و سراها را که معمولا خاکی بوده است آب و جارو می زدند  و آشغالهای محیط  را جمع آوری می کرده اند آب پاشیدن بر خاک کوچه و محوطه اطراف اتاقها  از گرمای هوا می کاسته است.

دیروز اولین روز برگزاری روز جهانی یوگا در سراسر جهان برگزار شد در هند تنها در میدان ایندیا گیت ۳۵ هزار نفر  در پوشش یگانه و لباس فرم ویژه این مراسم را برگزار کردند در سایر شهرها و میادین در هند نیز این روز برگزار شد. استقبال مردمی از این مراسم بسیار بیشتر  از حد انتظار بود دولت هندوگرای  مودی  تمام این فضا را با فرش های سبز پوشانده بود و میلون ها لباس فرم در میان مردم سراسر هند توزیع کرده بود. دولت هند حدود یکسال است برای اجرای این جشن برنامه ریزی می کرد. خانم سواراج وزیر خارجه هند، روز یکشنبه در نیویورک حاضرشد  تا در کنار دبیر کل سازمان ملل متحد، نخستین روز جهانی یوگا را اعلام کند.  حدود ۳۰ هزار نفر با پیام دبیرکل سازمان ملل  در میدان تایمز نیویورک به اجرای یوگا پرداختند. این مراسم در ۸۵ کشور دیگر نیز برگزار شد بطور یقین سال های آینده این مراسم باشکوه تر هم انجام خواهد شد .

در این میان یک سوال بی پاسخ می ماند ما ایرانی ها هاج و واج  و بهت زده  تماشگر خواهیم بود آیا کار دیگری از دست ما بر می آمد؟ آیا ما می توانستیم کار دیگری بکنیم ؟

مسلمانان راجع به روز جهانی واکنش های متفاوتی بروز دادند عده ای شدیدا با این روز مخالفت کردند و گفتند این یک مراسم هندویی  است و روز ۲۱ ژوئن نیز روز مرگ رهبر اس ار اس  است . عده ای دیگر از مسلمانان ضمن موافقت گفته اند که یوگا به دین و مذهب خاصی تعلق ندارد و یک موضوع فرهنگی است و به فرهنگ هند  و ماورای فرهنگ هند امروز تعلق دارد و نه به مذهب هندو. دولت  مودی اما می گوید که روز ۲۱ ژوئن روز  Summer solstice  یا  طولانی ترین روز سال است و اعلام آن به عنوان روز یوگا بخاطر این پدیده طبیعی است. البته باید گفت که روز ۲۱ ژوئن و طرح پیشنهادی  روز بین المللی یوگا را دولت کنگره  و قبل از دولت هندو گرای مودی تهیه کرده بود  بنا بر این ارتباط آن با سالروز مرگ رهبر ار اس اس یا تصادفی است و یا هدف اصلی نبوده است.

اگرچه خود هندوهای متعصب می گویند یوگا  جزو آیین های هندویی است بخصوص سلام بر خورشید .

اما بطور کلی باید گفت که حداقل بخشی از یوگا مانند سلام بر خورشید بسیار قدیمی تر از مذهب هندویی است و ریشه در فرهنگ میترایی دارد البته میترا یا مهر یکی از ۴۰ خدای هندویی نیز محسوب می شود.

 

بزرگترین روز  سال در فرهنگ خراسان  چله بزرگ و یا  تموز  است. تموز معنی های زیادی دارد از خدای اسطوره ای بابلیون تا ماههای رومی و سریانی و ایرانی تا معنی داغ . در ادبیات فارسی تموز را به معنی داغ و گرم هم بکار برده اند.

چله تموز  در تقویم کهن ایرانی گرم ترین ماه سال است. جشن «چله بزرگ» یکی از جشن‌های ایرانی بوده که امروزه فراموش شده‌است اما در جنوب خراسان منطقه کهستان (گناباد – فردوس -قاین و بیرجند  طولانی ترین روز سال را هنوز هم گرامی می‌دارند اما نه با آن اهمیتی که برای شب چله زمستان یا یلدا قائل هستند. چهل یا چله تموز حدودا برابری می کند با  اول تیر ماه  کنونی  و  تا دهم مرداد ماه ادامه می‌یافته. معمولا شروع این چهل روز با طولانی ترین روز سال شروع می‌شود. روز اول چله تموز را زنان اول صبح پگاه قبل از خورشید بر آمدن با آب و جارو شروع می کردند خانه و سرای را آب جارو می زدند و آتش اسپند بر می افروختند و پس از گرداند آتش به دور تا دور سرای و خانه و اتاقها آنرا در داخل کوچه کنار دیوار و در هشتی ورودی سرای می ریختند و مقداری نمک بر آن می پاشیدند که برای جلوگیری از چشم زخم بوده است.

اسپند ، خواص اسپند

طولانی ترین روز سال. روز بزرگ یا روز کلان 

معمولا روزهای اول تیر و یا روز ۳۱ خرداد (۲۱ژوئن) طولانی‌ترین روز سال در نیم‌کره شمالی زمین است زیرا در این روز خورشید نسبت به روزهای گذشته به اندازه بخشی از ثانیه بیشتر در آسمان باقی خواهد ماند و روز را طولانی تر خواهد کرد. به دلیل اینکه سیاره زمین حول محور خود با درجه ۵/۲۳ در حرکت است طی روزی خاص از سال و با به حداقل رسیدن فاصله منطقه قطبی با خورشید این پدیده که به انقلاب تابستانی نیز شهرت دارد رخ می‌دهد و در برخی از سال‌ها این اتفاق ۳۰ خرداد (۲۰ ژوئن) رخ می‌دهد و در برخی سال‌ها ۳۱ خرداد (۲۱ ژوئن)و یا اول تیر ماه اتفاق می‌افتد. به گزارش مجله لایف ساینس، دانشمندان اعلام کردند که انقلاب تابستانی ۱۳۹۱ در ساعت ۵:۴۵ به وقت جهانی رخ می‌دهد. این پدیده برای گذشتگان نیز شناخته شده بوده‌است در ایران جشن نیلوفر و یا چله تموز با این پدیده ارتباط داشته‌است و در قدیم علی رغم اینکه ابزارهای دقیق سنجش زمان وجود نداشت و تنها از چارطاقی‌ها و خانه فنجان یا ساعت آبی تا حدودی ساعت آفتابی استفاده می‌شداما با همین ابزارهای ساده طولانی ترین روز سال و کوتاه ترین روز سال را با کمی اختلاف تعیین می‌کردند. ۴ قرن قبل از تولد مسیح برای این روز تقویمی طراحی کرده بودند که با استفاده از نور خورشید زمان دقیق آن مشخص می‌شد.

 

چله تموز در خراسان

خراسان یکی از جاهایی است که جشن چله تموز هنوز در آن کم و بیش وجود دارد. در تقویم محلی بیرجند«چله بزرگ» تابستان از اول تیر ماه شروع می‌شود و تا دهم مرداد ماه ادامه می‌یابد و «چله خرد» تابستان از دهم مرداد شروع و تا سی‌ام این ماه ادامه دارد. در جنوب خراسان از اول تیر ماه تا دهم مرداد ماه را «چله تموز»، از دهم مرداد ماه تا آخر این ماه را «چله خرد»، از اول دی‌ماه تا دهم بهمن ماه را «چله کلو»، از دهم بهمن ماه تا آخر این ماه را «چله خرد» می‌گویند. شعر معروف خراسانی

نه از شو مو منالم نه که از روز – نه از یلدا گیله درم نه چله تموز

هموقذر فهمیدم دمین ای دنیا – که آسونی د بعد سختی میه هنوز

نه از شب من گله و ناله دارم و نه از روز- نه از یلدا و نه از تموز. در قدیم روزهای بعد از نوروز را به دو چهل تقسیم می‌کردند چل روز اول که چله معتدل است و چل روز بعد که روزهای گرما است بعد از چله دوم چله تموز شروع می‌شود. که داغ ترین روزهای سال است.

سعدی

عمر برَف است و آفتاب تموز (تیر)

اندکی ماند و خواجه غَرّه هنوز (غره یعنی خود خواه و مغرور)

معانی و کاربرهای تموز

تموز =خدای اسطوره ای – تموز = ماه – تموز = گرم  داغ.

تموز. [ ت َ ] (اِ)… نام ماه اول تابستان و ماه دهم از سال رومیان و بودن آفتاب در برج سرطان . (برهان ) (از ناظم الاطباء). مدت ماندن آفتاب در برج سرطان که رومیان یک ماه شمرند و تموز ماه خوانند.(شرفنامه ٔ منیری ). به زبان رومی ماندن آفتاب در برج سرطان و به هندی تقریباً ساون … (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ماه دوم تابستان . (السامی فی الاسامی ،  ماه دهم از سال سریانی میان حزیران و آب و آن ماه دویم تابستان است مطابق با مرداد فارسی و اسد عربی . بولیوس رومی از دهم تیر است تا دهم مرداد تقریباً مط-ابق با م-اه ژوئیه ٔ فرانسوی و «گ َ م َ پد» ی ِ ایرانی باستانی . اول آن (اول تموز) تقریباً با ۲۵ تیرماه جلالی و ۱۳ ژوئیه ٔ فرانسوی . . ماه هفتم سال شمسی میان حزیران و آب و شماره روزهایش ۳۱ است . (از المنجد). این کلمه گاهی در ضرورت شعر به تشدید میم آید :
بخندید تموز بر سرخ سیب
همی کرد با بار و برگش عتیب .

فردوسی:  که زنده ست آن خردکودک هنوز – و یا شد ز سرما و مهر تموز.

منوچهری : و یا اندر مه تموز بارد -جراد منتشر بر بام و برزن .

برکشید تیغ اسد چون آفتاب اندر اسد

در تموز از آه خصمان مهرگان انگیخته .

انوری .: ساحت آفاق را اکنون که فراش سپهر

از حزیران صدرگستر، از تموز و آب نخ .

انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص ۳۶۶).

در تموز گرم می بینند دی –  در شعاع شمس می بینند فی .

مولوی : هم امیدی می پزم با درد و سوز -تا مگر این دی مَهَم گردد تموز.

این نخواهد شد به روزی یا دو روز – مهلتم ده تا چهل روزتموز.

مولوی .

عمر برف است و آفتاب تموز

اندکی ماند و خواجه غره هنوز.

سعدی (کلیات چ مصفا ص ۴).

|| گرمای سخت باشد… (برهان ) گرمای سخت و تابستان . (ناظم الاطباء). چون در ماه مذکور گرمی بسیار می باشد لهذا در فارسی مجازاً بمعنی شدت موسم گرما مستعمل . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تابستان . فصل گرما. (فرهنگ فارسی معین ). گرما. (شرفنامه ٔ منیری ) :

بهار و تموز وزمستان و تیر

نیاسود هرگز یل شیرگیر.

فردوسی .

نبودی تموز ایچ پیدا نه دی

هوا عنبرین بود و بارانش می .

فردوسی .

خنک آن باغ که در سایه ٔ آن ابر بود

گلبن او نه عجب گر به تموز آرد بر.

فرخی .

دی رفت و تموز درآمده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۵۹۰).

خزان و زمستان تموز و بهار

بهر رنگ پایی است مر این چهار.

اسدی .

و آنجا که بتابد تموزجاهل

من خفته وآسوده در ظلالم .

ناصرخسرو.

در تموز آن یخک نهاده به پیش

یک خریدار نی و او درویش .

سنایی .

خشک عبارت چو سموم تموز

سردمعانی چو دم مهرگان .

خاقانی .

مچشانش به تموز آب سقر

مفشان بر سر آتش چو سپند.

خاقانی .

ز خشکسال حوادث امید امن مدار

که در تموز ندارد دلیل برف هوا.

خاقانی .

شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک

کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان .

خاقانی .

تف تموز دارد در سینه حاسدت

وز آه سرد هر نفسش باد مهرگان .

کمال اسماعیل .

ایام عمرخصم تو زان روی کوته است

کز سینه تا دهانش تموز و خزان بود.

سپاهانی (از شرفنامه ٔ منیری ).

گداطبع اگر در تموز آب حیوان

بدستت دهد جور سقا نیرزد.

سعدی .

در تموزی که حرورش دهان بجوشانیدی . (گلستان ).

بازار او ز سایه ٔ او سرد در تموز

پشت زمین به پشتی او گرم در شتا.

سلمان ساوجی .

چون اوج گرفت مهر از سرطان

بگشاد تموز چون شیر دهان .

بهار.

 

جشن نیلوفر

جشن نیلوفر به چله تموز ارتباط دارد. به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه زمان جشن نیلوفر ششم تیرماه (خردادروز از تیرماه)است. شاید چیزی که امروزه به جشن تیرگان معروف است همان  جشن چله تموز باشد. انطور که از فرهنگ شفاهی مردم بر می آید معتقد بودند بعد از این جشن روزها کوتاه تر می شود و آخرین زور چله و یا آخرین زور گرما تمام شده است. در خراسان  اول چله تموز را روزی می دانستند که در آن روزها شروع به کوتاه تر شدن می کند  روز اول چله تموز در تقویم فعلی تقریبا با اول تیر برابری می کند .

 با توجه به شواهد دیگر به نظر می‌رسد که گل نیلوفر از نظر باورهای مردمی با خورشید و احیاناً با میترا/ مهر در پیوند بوده باشد. زمان شکوفایی سالانه گل نیلوفر (نیلوفر صحرایی و باغی) و نیز زمان شکوفایی روزانه آن با خورشید هماهنگ است. زمان گل دهی آن در چله تموز(طولانی ترین روز) و در ایام عمودی ترین تابش‌های خورشید و زمان شکوفایی روزانه گل نیلوفر نیز همراه با سپیده و طلوع خورشید است و هر روز همراه با بردمیدن خورشید شکوفا می‌شود. این ویژگی‌ها موجب شده بوده که نیلوفر و خورشید را از یک خاستگاه و در پیوند با یکدیگر به شمار آورند و گرامی‌داشت نیلوفر را گرامی‌داشت خورشید بدانند. خورشید پرستی از اولین ادیان بشری است و در دوران میترایی بصورت پر و بال یافته و گسترده در رسم‌های ایرانی نفوذ کرده‌است.

طولانی ترین شب  سال در خراسان شب چله زمستان  نام دارد و طولانی ترین روز  را روز چله بزرگ یا چله تموز گویند

نقطه مقابل  چله تموز  شب یلدا یا چله زمستان است. شب یلدا  با انار و کرسی و دور هم نشینی پیوند دارد.

شب نشینی یا چراغان عموماً فقط در زمستانها و پای کرسی انجام می‌شده که به آن چراغوو (چراغان) و یا شب چراغ می‌گفته‌اند. چند خانواده برای شب نشینی و فصه و داستان و گفتگو با هم قرار می‌گذاشته و به خانه فرد مشخصی می‌رفته‌اند. چراغانی نوبتی و گردشی بوده است
کرسی زغالی
کرسی جایگاهی ویژه در فرهنگ و سنت ایرانی داشته‌است و از لوازم فرهنگ سنتی آن به شمار می‌رفته‌است. شب یلدا، یکی از جشن‌های سنتی ایرانیان در اوایل زمستان است که نقش کرسی در جمع کردن اعضای خانواده به دور گرمای آن مشهود بوده‌است.

در زیبدشب چله یا یلدا معمولاً با چراغونی همراه بوده است از آنجا که هر میهمانی برای رفتن به شب نشینی، چراغی را همراه خود می‌برده و به دلیل فراوانی چراغ‌ها عبارت چهل چراغ که نشانه کثرت است بکار می‌بردند.ویدیو در یوتیوبیکی از سنتهای مهم برگزاری مراسم سرحمومی در شب چله بوده است. سرحمومی مراسمی است که داماد در حمام عمومی مردانه و عروس در حمام زنانه طی مراسم با شکوهی به حمام می‌بردند و با رقص و پایکوبی و چوب بازی مراسم حنا بندان بعد از شستن و کیسه کشی داماد انجام می‌دادند و در مراسم حنا بدان آواز امشب حنا می‌بندیم… بر دست و پا می‌بندیم … را بصورت گروهی می‌خواندند؛ و درپایان لباس نو بر عروس و داماد و اقوام نزدیک آنها می‌پوشیدند این مراسم گاهی تا سحر طول می‌کشید و مقدمه مراسم عروسی در روز بعد بود. افراد دعوت شده در صحن حمام جمع می‌شدند اما جوانان و افراد غیر مدعو تا پایان مراسم در بیرون از حمام جمع می شدندو شوخی و بازی سیاه بازی و انتر بازی در می‌آوردند. هدیه دادن داماد برای نامزدش نیز یک امر اجباری بوده است در این شب به داماد این امتیاز بزرگ داده می‌شد که با بردن هدیه برای نامزدش شب در خانه بااو در یک اتاق و دوتایی بخوابد. داماد تا قبل از شب زفاف فقط در مناسبتهای خاص و از جمله شب چله مجاز به خوابیدن با نامزدش بوده است که به آن نامزد بازی می‌گفتند. کف زدن از سنتهای قدیمی زیبد است ریشه درخچه بیخ را درآب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» می‌ریزند؛ و با دسته‌ای از چوب‌های نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را برای ساعتها هم می‌زنند تا به صورت کف سفت درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف و سپس سفت شود خشک شده آن مانند گز اصفهان می‌شود.

● کرسی چگونه وسیله ای بود؟

زنده یاد جعفر شهری، در کتاب تهران قدیم می نویسد
کرسی از چهارپایه ای (میزی) از چوب به اندازه ۱x۱ متر و بیشتر و گاهی مستطیل تشکیل شده بود که حدود سه وجب بلندی داشته، روی آن را با لحافی بزرگ در اندازه های ۴x۴ یا ۷x۷ متر و گاهی بیشتر یا کمتر میپوشاندند. سپس روی لحاف را با جاجیم، ترمه و یا چادر شب سفید تزئین کرده و به تناسب لزرگی و کوچکی کرسی، مجمعه ای مسی برای قرار دادن چراغ، سماور و ظروف خوراکیها روی آن قرار میدادند.اطراف کرسی را تشک و پشتی گذاشته و بزیر آن مینشستند.
معمولا در خانه های طبقه متوسط و اعیان، دو کرسی موجود بود، یکی برای اهل خانه در اتاقی دیگر و یکی در اتاق پذیرایی برای مهمانان قرار داده میشد. تشک پای کرسی معمولا کوتاهتر اما پهن تر از تشک معمولی بود به طوری که با قرار گرفتن در چهار طرف کرسی، لبه ها روی هم نیافتاده و ناهموار و ناراحت نباشد. گذاشتن کرسی در روز و ساعتی سعذ انجام میشد و بزرگ خانواده باید در آن شب با پاکتی شیرینی وارد خانه میشد.

● آتش کرسی.

در بعضی خانه های روستایی بجای کرسی از شومینه که به آن منقل می گفتند استفاده می شد در منتقل که با لوله و یا تنوره ای به بیرون راه داشت چوب می سوزاندند و آتش بزرگی بر پا می شد.
در زیر  کرسی یک منقل  متحرک قرار میگرفت که حرارت مطبوع زیر کرسی را تامین میکرد و آماده کردن آن هم روشی مخصوص به خود داشت. ابتدا ته و درزهای منقلی را با گچ خیس کرده کاملا میپوشاندند. سپس داخل آنرا خاکستر الک کرده میریختند و وسط خاکسترها را گود کرده، خاکه ذغال ریخته، آتش ذغال میگذاشتند و باد میزدند تا آتش ذغال به خاکه ذغالها برسد. سپس به آهستگی و ملایمت روی آنرا با کفگیر خاکستر داده، خاکسترهای دور منقل را به دور خاکه ها و آتش رو برگردانده، فشرده و صاف میکردند. سپس منقل را برای از بین رفتن بوی ذغال مدتی در فضای آزاد باقی گذاشته و سپس زیر کرسی میگذاشتند.

هر چند ساعت یکبار یک لایه از خاکستر روی آنرا پس زده، آتشش را تند میکردند. این روش آتش کردن مخصوص اولین منقلی بود که زیر کرسی قرار داده میشد، از اینجا به بعد، هربار منقل را “خاکه رو خاکه” میکردند. به این ترتیب که آتش باقیمانده ته منقل را با خاک انداز برداشته، خاکه تازه در منقل ریخته، آتش را مجددا رویش میریختند و خاکستر میدادند. یک مایه آتش دیگر، گلوله بود که از خاکه ذغال تهیه میشد. به این ترتیب که در تابستان، خاکه ذغالها را در طشت آبی میریختند، شنهای آن که ته نشین میشد، ذغالهای روی آب مانده را جمع میکردند و با دست به شکل گلوله هایی سفت و فشرده مانند کوفته برنجی درآورده و در آفتاب خشک میکردند.دو سه تا از این گلوله ها را در اولین آتش در ته منقل گذاشته، رویش را خاکه و آتش میدادند و باقی مراحل به شکل مذکور اجرا میشد.

● چاله کرسی
چاله کرسی معمولا در میان خانواده های بی بضاعت که توانایی تهیه منقل نداشتند مرسوم بود که البته شرط آن هم داشتن اتاقی بود که “زیر پر” باشد و بتوان در آن چاله ای کند. این چاله را در محل مورد نظر میکندند دورش را گچ کشیده و صاف میکردند و آنتش را در آن درست کرده، کرسی را رویش بر میگرداندند. (در این روش لازم بود که میز کرسی بر روی پایه های کناری بالا زده شود و پس از آماده شدن آتش سر جای خود قرار گرفته و به اصطلاح برگردانده شود.) از آنجایی که این شیوه بیشتر به کار فقرا می آمد و این خانواده ها توانایی دو جا آتش روشن کردن نداشتند، از داخل به وسط سقف کرسی قلابی نصب میکردند که دیزی آبگوشت خود را که غذای هر روزه ایشان بود بر آن آویخته، همان زیر کرسی آنرا میپختند.

● تهیه ذغال و خاکه ذغال
کوره های ذغال سازی در جنگلهای مازندران قرار داشت که شاخ و برگها و تنه درختان پوسیده جنگلی را در آنها سوزانده، خفه نموده و ذغال میکردند. ذغال فروشها این ذغالها را سرند کرده، قطعات درشت آنرا به نام ذغال، نیمه درشت را به نام “مویزه” و نرمترها را به نام خاکه میفروختند. معمولا دو نوع ذغال در ذغال فروشیها موجود بود، یکی همین ذغال جنگلی که نوع مرغوب، پر مغز و با دوام بود و قیمتی گرانتر داشت و نوعی که ذغال “باغی” نام داشت و از درختان باغهای اطراف شهر مانند درختان میوه، بید، تبریزی و زبان گنجشک تهیه میشد و پوک و بی دوام بود و ارزانتر عرضه میشد. ذغالفروشهای متقلب این ذغال را با نوع مرغوب مخلوط کرده و با قیمت گرانتر به خانه دارهای بی اطلاع میفروختند. در سالهای بعد از انقلاب  کرسی نفتی و کرسی برقی و کرسی گازی هم  رایج شده است اما

اکنون  آثار وجود کرسی از خانه های شهری  رخت بربسته. امروز برای  اهالی شهر، کرسی تنها به خاطره ای شیرین تبدیل شده است .

 

نوشته: دکتر محمدعجم

/?p=7520

 

قنات یا کاریز میراث فرهنگی و علمی ایرانیان

*  ۲۰۰۹

بحرین بزرگ (بحرین کرانه‌ای + گله جزیره)

بحرین بزرگ شامل قطیف و احسا و کل منطقه ساحلی خلیج فارس در عربستان می شود. این منطقه در دوره قرامطه یا کرامته

دین و مذهب خاصی بنام بوسعیدی داشته است. بوسعیدی ها نماز نمی خواندند و روزه نمی گرفتند و بوسعید را امام و رهبر خود می دانستند بر این باور بودند که بوسعید حج و عبادات را از دوش آنها برداشته است. بوسعیدی یا کرامتی ها  گروهی از شیعیان بوده اند.

ناصر خسرو می نویسد.

*دین بوسعیدی و کرامتی* 48

 گفتند سلطان آن مردی شريف بود و آن مردم را از مسلمانی بازداشته بود و گفته نماز و روزه از شما برگرفتم و دعوت کرده بود آن مردم را که مرجع شما جز با من نيست و نام او ابوسعيد  /(گناوه ای ) از کرامتیان گناوه/  بوده است و چون از اهل آن شهر پرسند که چه مذهب داری گويد که ما بوسعيدی ايم .

نماز نکنند و روزه ندارند و ليکن بر محمد مصطفی صلی الله عليه و سلم و به  پيغامبری او مقرند .

..

تازه ترین مواضع رهبری در باره دکتر علی شریعتی

.تازه ترین مواضع رهبری در باره دکتر علی شریعتی

آخرین نظرات مقام معظم رهبری در باره دکتر شریعتی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی– سیاسی ایران» نوشته رسول جعفریان منتشر شد.
در چاپ ششم کتاب رسول جعفریان و در پاورقی چند صفحه از کتاب، نظرات مقام معظم رهبری در باره مرحوم شریعتی منعکس شده است که اختصاصاً برای نویسنده کتاب ارسال شده و مطالبی است که حضرت آیت الله خامنه ای به هنگام مطالعه چاپ سوم کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» در حاشیه کتاب نگاشته اند.
رسول جعفریان در چاپ ششم این کتاب ضمن انجام اصلاحات و افزودن مطالب جدید، نظرات مقام معظم رهبری را نیز در پاورقی کتاب افزوده است. هرچند ظاهراً این کار با رضایت دفتر رهبری انجام نشده است، اما در شناخت آخرین قضاوتهای رهبر معظم انقلاب در چند موضوع اختلافی پیرامون شریعتی بسیار مفید است.
عمده ترین مواضع رهبری که قابل تامل است و می تواند در مورد شریعتی دفاعیه به حساب آید، به دو موضوع زیر مربوط است:
1- بحث نامه نگاری شریعتی به ساواک و نوع تعامل وی با رژیم شاه
در این زمینه رسول جعفریان دو نظر را مطرح می کند: نخست نظر سید حمید روحانی که دکتر شریعتی را عامل رژیم معرفی می کند. دوم کسانی که شریعتی را عامل رژیم نمی دانند اما معتقدند که شریعتی و رژیم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعی، روحانیت، مارکسیسم و …، دارای وحدت نظر و همسویی فکری بوده اند.
در این زمینه مقام معظم رهبری با هر دو نظر فوق مخالفت می کنند و بر نظری تاکید می کنند که مطابق آن، نامه نگاری به ساواک و انتخاب محتوای خاص در این نامه ها، یک تاکتیک به قصد فریب دستگاه حکومت شاه تلقی می شود.
مقام معظم رهبری در این باره می نویسند:
« به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آنها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد … در سال 54 که من از زندان آمدم، و همه به دیدن من می آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم ،آن جوان فرحبخش بود که به من و دکتر ابراز ارادت می کرد.»
2- انتقادهای تند استاد مطهری از شریعتی
دومین موضوعی که در این کتاب از حاشیه نویسی های مقام معظم رهبری منعکس شده است، مربوط به قضاوت تند و همراه با سوءظنی است که نسبت به دکتر شریعتی در نامه استاد شهید مطهری به حضرت امام خمینی در سال 56 آمده است. بسیاری از افراد طرح این مواضع از سوی استاد مطهری را از سر عصبانیت تلقی کرده بودند و برخی نیز آن را به دشمن شناسی ایشان مربوط می دانند.
در این زمینه هم نظر مقام معظم رهبری متفاوت است و در هر حال قضاوت شهید مطهری در باره شریعتی را نمی پسندند.
ایشان در این زمینه می نویسند:
« نظرات مرحوم شهید مطهری در باره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود– غالباً مبالغه آمیز… بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.».