مشکل نوشتاری در نسخه های کهن فارسی و نداشتن گ چ پ ژ | پژوهشهای ایرانی.دریای پارس.

مشکل نوشتاری در نسخه های کهن فارسی و نداشتن گ چ پ ژ

مشکل نوشتاری در نسخه های کهن فارسی و نداشتن گ چ پ ژ

نگاهی به کهن ترین نسخه های خطی باقی مانده از شاهنامه فردوسی و ترجمه فارسی قرآن کریم و چند متن کهن فارسی

به مناسبت گرامیداشت روز فردوسی و زبان پارسی ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷دقیقا از چه زمانی حروف گ چ پ ژ   و از چه زمانی نوشتن اعداد( ۱-۲-۳ ) در  الفبای فارسی شکل گرفت ؟نگاهی به شاهنامه  نسخهٔ خطی فلورانس
کهن‌ترین دست‌نویس تاریخ‌دار شناخته‌شده از شاهنامه به دویست سال پس از سرایش این اثر و به تاریخ سه‌شنبه سی‌ام محرم سال ۶۱۴ ه‍.ق (۱۲۱۷ میلادی) بازمی‌گردد و در کتابخانهٔ ملی فلورانس نگه‌داری می‌شود. نام کاتب و محل کتابت روشن نیست. این نسخه در سال ۱۹۷۸ م به‌دست آنجلو پیه‌مونتزه، ایران‌شناس ایتالیایی، در طی فعالیت‌های پژوهشی و بایگانی کتاب‌های دست‌نویس زبان پارسی در کتابخانه‌های ایتالیا شناسایی شد. این نسخه دو جلد بوده که جلد دوم ازمیان رفته‌است. جلد موجود دربردارندهٔ نیمهٔ نخست شاهنامه تا پادشاهی کیخسرو است. آغاز این دست‌نویس افتادگی دارد و کتاب از میانهٔ پیشگفتار منثور آغاز می‌شود. این دست‌نویس بی‌نگاره است، اما دارای ۷۱۴ لوح تزیینی است  باوجود بی‌گزند نماندن از دستبردهای روزگار، روی‌هم‌رفته این دست‌نویس معتبرترین دست‌نویس موجود از شاهنامه تاکنون است. این نسخه به‌دست عزیزالله جوینی در سال ۱۳۷۵ تصحیح و توسط انتشارات دانشگاه تهران طی یک دورهٔ ۷ جلدی چاپ شده‌است.

کهن ترین نسخه خطی باقی مانده و شناخته شده از شاهنامه فردوسی

این نسخه فارسی ثابت می‌کند که تا سال ۱۲۱۷ میلادی هنوز در الفبای فارسی . گ چ پ ژ بکار نمی رفته است. در نوشتن شاهنامه اگر حروف گچپژ بکار نرود چه کاستی بزرگی است ؟ ناچار در آن گنج می‌شود کنج . پادشاه میشود باشا . گل می‌شود کل .گودرز و گیو = کودرز و کیو. گرگین = کرکین . چرم + جرم. پارس = بارس. گستهم = کستهم. هوشنگ = هوشنج. گناباد=کنابد . جایگه = جایکه . سپاه = سبه .گرز = کرز. گفتار = کفتار . منوچهر = منوجهر . پیل = بیل . چنانکه – جنانکه – آگهی = اکهی -پنداشت = بنذاشت . پلنگ =بلنک. چراغ = جراغ – پشن – بشن –  شادان= شاذان- و …و …البته در این نسخه ژ وجود دارد.در ترجمه فارسی قران قدس هم  دقت کردم نگارش دقیقا همین طور است یعنی  گ چ پ اصلا وجود ندارد ولی ژ   وجود دارد.

الفبا تا زمان ظهور چاپهای سنگی و سربی از مشکلات و نقصانهای متعددی رنج می‌برد خط کنونی فارسی از خط کوفی گرفته شده که فاقد اعراب و نشانه بوده است. الفبای کوفی خود از خط حیره گرفته شده که نوعی خط تکاملی از الفبای پهلوی بوده است. خط کوفی را تقریبا بصورت شکلی و تصویری حفظ می‌کردند چون نمی‌توانست صدا های را کامل ارائه کند.

 اما نکته عجیب اینکه در تمام نسخه خطی شاهنامه فلورانس اکثر {د}  را {ذ } نوشته است . نقطه روی {د }  عجیب است البته بعضی موارد لهجه خراسانی د را ذ تلفظ می‌کند مانند گنبذ. بجای گنبد. یا بدو گفتم می‌شود بزو گفتم . اما سایر موارد که خیلی زیاد هم هست کمی عجیب است. مثل – خوذ – بیامذ – از خواب بیذار شد – ماذر – پذر – و … و ..  بعضی دیکته‌ها نیز غلط است مثلا گودرز را در بسیاری جاها کوذر نوشته . البته تصحیح کنندگان بعدی نقطه‌های اضافی را حذف کرده اند ولی متاسفانه نا آگاهانه بعضی نقطه اصلی را به اشتباه حذف شده . در آینده بیشتر توضیح خواهم داد
علت اصلی تغییر نام های جغرافیایی و یا ثبت اشتباه نام ها و مکانها؛ مشکلات و نقصان در کتابت بوده است البته انتقال شفاهی هم باعث تغییر در تلفظ نام ها و کلمات بوده اما بزرگترین عامل؛ نقص کتابت بوده است. و از آن مهتر اصل مقدس تعریب که در دوره ای واژگان را تعریب(عربی سازی) می‌کردند.. الفبا تا زمان ظهور چاپهای سنگی و سربی از مشکلات و نقصانهای متعددی رنج می‌برد خط فارسی از خط کوفی گرفته شده که فاقد اعراب و نشانه بوده است. الفبای کوفی خود از خط حیره گرفته شده که نوعی خط تکاملی از خط پهلوی بوده است. خط کوفی را بصورت شکلی حفظ می‌کردند چون نمی‌توانست صدا های را کامل ارائه کند.

جنگ دوازده رخ در این نسخه یازده رخ نوشته شده ولی تمام اشعار مانند نسخه مسکو است. ز زیبد زمین تا کنابد سباه در و دشت از ایشان کبوذ و سیاه. در نسخه‌های بعدی نقطه زمین حذف شده و بعد آنرا به غلط همی خوانده و نوشته اند  ز زیبد همی تا گنابد سپاه در حالیکه درست تر همان زمین هست.
۱۳۹۵ و ۱۳۹۷ سه  سال پیاپی مردمی ترین جشنواره فردوسی در محل جنگ ۱۲ رخ در زیبد گناباد برگزار شد چند تصویر متعلق به آن مراسم باشکوه تاریخی است فقط دوازده رخ در گناباد نبوده بلکه  دو رویداد دیگر شاهنامه ای نیز در گناباد بوده است و جنگ فرود . کلات و چرمه هم  همین کلات گناباد است زیرا کلات نادر نامی جدید است و تاریخی قدیمی نیست.

دقیقا از چه زمانی حروف گ چ پ ژ   و از چه زمانی نوشتن اعداد( ۱-۲-۳ ) در  الفبای فارسی شکل گرفت ؟

 تا کنون جواب دقیقی بدست  نیامده گمان می‌شد از ۵۰۰ سال قبل شیوه نوشتار خط فارسی به همین سبک و روش فعلی بوده ولی بنظر می رسد تا قبل از چاپ سنگی اگر چه نوشتن گچ پ ژ  رایج شده بود اما در بیشتر  مکاتبات حتی تا دو قرن قبل همچنان کاربرد گچ پ ژ بعضا دیده نمی‌شود. کاربرد نوشتن  اعداد۱٫۲٫۳٫۴٫۵٫۶٫۷٫۸٫۹  در نگارش فارسی نباید پیشینه ای بیشتر از ۴۰۰ سال داشته باشد من در زبان عربی و فارسی متونی کهن تر از ۴۰۰ سال ندیدم که اعداد در آن به عدد نوشته شده باشد همه جا برای نوشتن اعداد از حروف استفاده شده مثل سنه دو هزار و سی و پنج   البته ژ از حروف فارسی است که خیلی زودتر از گ و پ و چ  رایج شده است بطوریکه ژ در نسخه‌های ۷۰۰ تا ۸۰۰ سال قبل هم دیده شده است اما گ چ پ حتی تا قرن قبل عده ای از بکار بردن آن خودداری کرده اند .   از جمله در این نسخه در کتیبه  بالا   826 قمری ۱۴۲۲ میلادی سحرگاه را سحرکاه  و در  سنگ نوشته دوم نیز به سال ۱۲۹۴ قمری یعنی  143  سال قبل   گ   بکار نرفته است در سنگ نوشته‌های هند نیز همین مشکل وجود دارد حتی تا قرن ۱۸ و میانه دوره استعمار انگلیس.  در برگ نوشته بالا که از ‏کهن‌ترین نسخه‌ی خطی پارسی یافت‌شده در ترکیه  است با  قدمت: ۹۰۴ سال  نیز گ چ پژ وجود ندارد. قبلا نسخه مسالک و ممالک استخری و ترجمه فارسی قران موسوم به قدس (نسخه آستانقدس مشهد) و شاهنامه خطی کتابخانه فلورانس ۱۲۱۷ میلادی و تاریخ بلعمی ۷۲۵ق را نیز بررسی کردیم فاقد گ چ پ ژ بودند و  حرف” د ” را  ذ  نوشته بودند نسخه‌  خطی  از کتاب هدایه المتعلمین فی الطب (پزشکی،  «ابوبکر اخوینی بخاری که  ۱۱۱۶ م   رونویسی و به ضیاالدین غازی، امیر سلجوقی تقدیم شده نیز همان مشکل را دارد بنا بر این  بسیاری از کتیبه‌های فارسی شبه قاره هند و افغانستان و آسیای میانه و ترکیه نیز  تا دو قرن قبل گ چ پ ژ ندارند.

متن کتاب طب(تب) : سپاس مر ایزد را که آفریدگار زمین و آسمان است و آفریدگار هرچه اندرین دو میان است از معدنی و نباتی و حیوانی بیافرید این چهار گونه خلق را با غنی آسمانی چون افلاک و ستارگان جنبنده و ناجنبنده و آتش و هوا و آب و خاک بیافرید این چیزها را نه از چیز فتبا رک الله احسن الخالقین و باز سبب گردانید این چیزها را مزید آوردن اجسام معدنی و نباتی و حیوانی را به غذا یافتن و استمداد یک از دیگر به قدرت و حکمت خویش و فتبارک الله رب العالمین و از جمله حیوانات آدمی را برگزید و شایسته گردانید

مر خدمت خویش را و آراسته کرد و جان آدمی را به خرد روشن و از میان آدمیان پیغامبران را آفرید و گرامی‌گردانید شان به وحی که به ایشان فرستاد تا خلق را آگاه کنند از هستی و با کمالی وی و کمال و قدرت وی و بیاموز انید ایمان آوردن به وی و به پیامبر.

  برگرفته از تلگرام

 از آنجا که کتابهای  خطی بیشماری بدون  گ چ پژ  بوده و  تمام  د  را بصورت ذ  نوشته است بنظر می رسد در تمام نسخه‌هایی که چنین اند نقطه روی  “د ” تزئینی و اضافی باشد و نه اینکه در آن زمان  د   را  “ذ  ” تلفظ کرده باشند حتی ناخذا نیز همان زمان ناخدا تلفظ میشده و نه ناخذا. این را می‌توان در شعر فردوسی در واژگانی مانند خذا – بیذار شد- ذرگذر . ذانا – ذانم – ذیو – کوذرز (گودرز) زیبذ ترا …   اثبات کرد  در اکثر متون قدیم زیبد ترا… نوشته زیبذ ترا در حالیکه زیبذ از نظر تلفظ بسیار سخت است و با زبان فارسی سازگاری ندارد.

 ‏نسخه‌ای خطی از کتاب تاریخ بلعمی نگارش ۷۲۵ هجری قمری/ ۶۹۵ سال توسط غالب اصفهانی که اکنون در ترکیه است نیز همان مشکل نگارشی را دارد. این نسخه خطی به غازان خان، سلطان ایلخانی تقدیم شده و وی را مفخر و نظام ایران دانسته است. و به  شماره‌ی ۴۲۸۱/  در کتابخانه‌ی فاتح شهر استانبول بایگانی شده است . تذهیب دو برگ آغازین کتاب مزین به دو بیت از شاهنامه‌ی فردوسی بزرگ است:

‏به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

خداوند نام و خداوند جای

خداوند روزی ده رهنمای

یک نکته ادبی :

هلیم(خوراک پختنی) واژه فارسی است در واژه فارسی بهتر است حرف عربی بکار نرود( ض ظ ط ح ذ   ق ) حروف حلقی و کامی و تلفظ آنها عربی است و ما این حروف را نمی‌توانیم تلفظ کنیم  مثلا هیچ ایرانی بطور طبیعی نمی‌تواند ض را در رمضان تلفظ کند و در واقع ما ایرانی‌ها می‌گوییم رمزان و اصلا نمی‌توانیم  نوک زبانی مثل عربها بگوییم رمضان ( بین د .  ز)  رمدان .  حلیم هم نمی‌توانیم بگوییم و انچه ما می‌گوییم هلیم است نه ح از ته  ته حلق  ح..حح  لیم. فرهنگستان باید حتما این قاعده را رعایت کند. و تمام واژگان فارسی که در آنها صدای ز وجود دارد باید ز نوشته شوند و (نه ذ عربی) مانندگذاردن  باید با ز  نوشته شوند زیرا  ز فارسی است و ذ عربی ته حلقی . مثلا نباید بگوییم ریش گرو گذاشت . باید نوشت گرو گزاشت. به تلفظ  هـ در هلو و حلیم دقت کنید. هلو فارسی است و حلیم به معنی حلم و ثبر عربی است.حتی طب معنای پزشکی  فارسی است و باید تب نوشته شود ولی چون ممکن است تب خوانده شود این مورد را می‌توان به همان شکل معرب طب نوشت.

در نیشابور و بعضی مناطق که از  ح  –  ته حلق ادا می‌شود احتمالا تحت تاثیر تلفظ شرعی  در قرون اخیر قرار گرفته است یعنی ذاتی نیست عرضی  و وارداتی است.  باغ درست است همانطور که مرغ و غم  درست است.  این غ در فارسی هست . اما  ق  قل عربی است  قرائت  و اقرا .قولو  ق حلقی و غلیظ تلفظ می‌شود در حالیکه در زبان فارسی واژگان حلقی و نوک زبانی نداریم .  غ البته از تغییر شکل گ در دوران انتقالی زبان‌های کهن به فارسی میانه و زبان پهلوی بوجود آمده است بسیاری از غ ها در فارسی در اصل گ بوده اند.

زبان فارسی شاخه ایرانیک  یا ایندو اروپ است ق ته حلقی ندارد . اما غ ملایم دارد غ در فرانسه هم خیلی غلیظ ته حلقی نیست  زبان فارسی از لحاظ تلفظ ملایم و شبیه انگلیسی و ایتالیایی و هندی است . البته در طول هزار سال گذشته تغییرات آوایی هم در فارسی بوجود آمده از جمله همین تلفظ غلیظ ق و ح در بعضی مناطق ایران است که متاثر از  عربی و ترکی است. برگرفته از مجله دریای پارس .

 

امتیاز شما

Comments are closed.