«ایران و مسئله ایران» کرزن- درخواست ایران برای اصلاح مرزها | پژوهشهای ایرانی.دریای پارس.

«ایران و مسئله ایران» کرزن- درخواست ایران برای اصلاح مرزها

images (5)

از جمله شرق‌شناسان و سفرنامه‌نویسانی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دو بار به ایران سفر کرده، جرج ناتانیل کرزن بوده است. وی در سال 1889م برای اولین بار با عنوان خبرنگار به ایران سفر نمود. کرزن درباره علت این سفر چنین می‌نویسد: «هنگامی که راجع به موضوع موردنظر خود [ایران] بررسی بیشتری نمودم به این حقیقت پی بردم که منابع اطلاعاتی ما در باب ایران بسیار ناقص است». غایت سفر وی به ایران تألیف سیاسی محسوب می‌شود. از جمله عوامل این توجه در قرن هجدهم، اتصال مصر و هندوستان از سوی انگلستان بود که شناخت شرق به خصوص ایران اهمیت زیادی پیدا نمود.
بازتاب اندیشه‌های دورة اول سفر وی به ایران در کتاب «ایران و مسئله ایران» که مشتمل بر پژوهش اجمالی در مسایل تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی ایران می‌باشد، نمود یافته است. کرزن در مقام شرق‌شناس ایران را یکی از مهره‌های شطرنج فرمانروایی انگلستان بر جهان می‌داند. خلیج فارس در نگاه کرزن از نظر حفظ منافع بازرگانی هندوستان و استحکام سلطة انگلستان بر آن و جلوگیری از نفوذ دولت روسیه در این منطقه اهمیت زیادی داشت.
وی که به عنوان آخرین سیاستمدار انگلیسی که متعلق به روح و افکار سیاستمداری قرن هجدهم میلادی بود، شناخته می‌شود در حالی که بیش از چهل سال نداشت در سال 1898 میلادی به عنوان نایب‌السلطنة هندوستان برگزیده شد. وی پس از به دست گرفتن قدرت در هندوستان در تثبیت نفوذ سیاسی و پیشرفت امور اقتصادی حکومت هندوستان در خلیج فارس بسیار کوشید.
وی برای امنیت ایران به خصوص مناطق جنوبی آن از نظر پاس منافع بازرگانی و اقتصادی انگلیس در هندوستان اهمیت ویژه قائل بود. در واقع امنیت ایران و خلیج فارس برای انگلستان به عنوان کلید بازرگانی هندوستان و شاهراه ارتباطی این فرمانروایی به شمار می‌آمد. از این رو کرزن در سال 1282ش/1903م برای بار دوم به بنادر خلیج فارس سفر کرد و در بازدیدی که در این سال به عنوان فرمانفرمای هندوستان از بنادر ایران به عمل آورد با اشاره به بندرعباس، به اهمیت این بندر جهت بازرگانی هند اشاره نمود و چنین گفت: شما در دهانة دریایی هستید که برای هدف‌های بازرگانی انگلیس و هند در آسیا، نقطه مهم و حساس می‌باشد.

روزنامه تایمز لندن در روز شانزدهم نوامبر 1903 میلادی درباره اهمیت خلیج فارس و مسافرت لرد کرزن به این منطقه چنین نوشته است:
خلیج فارس برای تجارت ما اهمیتی مخصوص دارد. خلیج فارس بر اثر اقدامات انگلیس بر روی تمام دنیا گشوده شد. ما دزدان دریایی را از آنجا بیرون کردیم، خرید و فروش غلام و کنیز را منع کردیم،‌ رؤسای بومی بیشتر نقاط خلیج فارس بر اثر همراهی ما به حقوق خود رسیده‌اند، بسیار اقدامات دیگر برای پاس نفوذ و منافع ما لازم است.
دولت انگلستان نیز اعلام داشت ما خلیج فارس را برای بازرگانی تمام جهان امن و آماده کرده‌ایم؛ سراسر جنوب خلیج فارس و جزیره‌های واقع در آن قسمت، جایگاه اعرابی است که شیوخ آنها پیاپی به مقام برقراری پیمان‌هایی بسیار دوستانه با دولت انگلیس برآمده و رؤسای بزرگ سواحل خلیج فارس که از دیرباز با ما رابطة دوستانه دارند، اتحادشان برای ما کمتر از استان‌های هندوستان نیست و ما باید همان‌گونه که به حمایت و حفاظت راجه‌های هندوستان متعهدیم، در حمایت و حفاظت رؤسای بزرگ شیوخ خلیج فارس نیز کوشا باشیم.
در پی انتشار این بیانیه از سوی دولت بریتانیا و موافقت پادشاه انگلستان، لرد کرزن برای نمایش قدرت حکومت انگلستان و هندوستان و بازدید از شیخ‌نشین‌های تحت حمایت و سرکشی نمایندگی‌های سیاسی انگلیس در خلیج فارس، مأمور به مسافرت به این منطقه حساس گردید. از این رو در نوامبر 1903 میلادی کرزن به همراه ناوهای جنگی نیروی دریایی انگلیس در هندوستان به فرماندهی دریادار ویلز به سوی خلیج فارس حرکت نمود.
کرزن ضمن بازدید از همسایگان جنوب ایران، تصمیم به حرکت و بازدید از بنادر ایران، شامل بندرعباس، بندرلنگه و بندربوشهر گرفت؛ چرا که انگلستان در این نواحی به خصوص بندر بوشهر، منافع و تأسیساتی داشت. بدین وسیله این خبر از سوی سر آرتور هاردینگ، وزیرمختار انگلیس در تهران به اطلاع دربار ایران رسید تا مقدمات استقبال و پذیرایی از وی فراهم گردد. در بخشی از نامه هاردینگ چنین آمده است:
«محض احترام دولت اعلیحضرت پادشاه ایران، [لرد کرزن] نمی‌خواهند که در ضمن این مسافرت به خلیج فارس، بنادر عمدة ایران واقعه در شمال این دریا را که در آنجا دولت هندوستان مصالح سیاسی و تجارتی عمده دارد، مستثنی بدارند «در ادامه این نامه از دولت ایران خواسته شده است که» به وسیله بروز احترامات مخصوصه و حسن‌نیات خود نسبت به جناب مستطاب اجل فرمانفرما که نمایندة بزرگ اعلیحضرت پادشاه انگلستان در آسیا می‌باشند، در بوشهر و سایر بنادر ایران که دسته کشتی‌های جنگی وارد می‌شود، روابط دوستی خود را با اعلیحضرت پادشاه انگلستان مشهود سازند.».
در این مسافرت کرزن پس از بازدید بخش‌هایی از خلیج فارس به سوی ایران رهسپار و از سه بندر عباس و لنگه و بوشهر بازدید به عمل آورد.
با ورود ناوهای جنگی انگلیس به بندرعباس فرماندار بنادر جنوب ایران از وی استقبال نمود و سخنانی مبنی بر تبریک ورود فرمانفرما از سوی مظفرالدین‌شاه و خرسندی خاطر شاه از مسافرت او و افتخاری که از این مسافرت نصیب ایران شده است و حسن روابط دوستانة دو کشور و اهمیت خلیج فارس از لحاظ بازرگانی هند و ایران، ایراد نمود.
کرزن پس از بازدید از بندرعباس به قصد نواحی جنوبی خلیج فارس حرکت و در شارجه در سخنانی چنین گفت:
«یکی از مقاصد من در این سفر این است که رؤسا و شیوخ اعراب خلیج فارس بدانند که دولت هند همچنان در حمایت و حفظ آنان مصمم است.» وی در ادامه از اقداماتی که از یک قرن پیش دولت هند و دولت انگلیس برای امنیت خلیج فارس و مبارزه با دزدان دریایی و جلوگیری از برده‌فروشی و خرید و فروش غلام و کنیز در این خلیج نموده، سخن گفت.
کرزن در تاریخ 25 نوامبر 1903 میلادی وارد بندر لنگه گردید. وی در این بندر پس از برگزاری مراسم دیدار در نطقی از روابط دوستانه ایران و انگلیس و لزوم گسترش هر چه بیشتر بازرگانی خلیج فارس سخن گفت:
وی سپس به مقصد بازدید از بوشهر روانه آنجا گردید ولی به علت اختلاف‌نظر در چگونگی ورود و پیشواز از لرد کرزن پس از دوشبانه‌روز که در کشتی خود در آب‌های ساحلی بوشهر به سر برد، از پیاده شدن در بوشهر خودداری کرد و با ناراحتی بندر را ترک و رهسپار هندوستان گردید.

 

درخواست رسمی «نصرت‌‌ُ‌دوله» از «لرد کرزن»:اصلاحات در مرزهای ایران!

سند زیر که به شماره‌ی ۸۴۶ در مجموعه اسناد سیاسی بریتانیا در مورد ایران ثبت شده است، متن‌ درخواست‌ی است که نصرت‌ُدوله فیروز وزیر خارجه دولت وثوق‌ُدوله، در سال ۱۹۱۹ و پس از پایان جنگ نخست جهانی و تشکیل کشورهای جدید، شخصن به «لرد کرزن» وزیر خارجه مقتدر انگلیسی‌ها تسلیم، و به شرح دعاوی ایران در مورد اصلاحات مرزی مطرح پرداخته و خواهان هم‌کاری انگلیسی‌ها درانجام آن شده‌ است. این درخواست‌‌نامه را «لرد کرزن» به «سرپرسی کاکس» وزیرمختار انگلیس در ایران ارجاع داده، اما پیداست که وی با توجه به خیالات دیگری که برای ایران و همسایه‌گان آن در سر داشته، از پی‌گیری و توجه به آن خودداری کرده است.

نکته‌ی جالب در این سند آن‌ست که نصرتُ‌دوله فیروز به رغم بدنامی وآلوده‌دستی درجریان قرارداد استعماری ۱۹۱۹، به بهانه‌ی تامین امنیت و حفظ استقلال کشور، تلاش داشته تا از شرایط عمومی پس از جنگ جهانی استفاده کرده و با توجه به عاملیت بریتانیا در ترسیم مرزهای جدید منطقه، خواستار بازگرداندن برخی سرزمین‌های از دست‌رفته بشود. با نگاه‌ی به مفاد این سند آشکار می‌شود که مطالعه‌ی دقیق‌ی پیرامون این خواسته براساس تامین منافع ملی، با در نظر گرفتن حقوق دیگر همسایه‌گان صورت گرفته است. یکی از مهم‌ترین بخش‌های این درخواست، اصلاحات مرزی در غرب کشور است، که با توجه به سقوط دولت عثمانی، نصرت‌ُ‌دوله ( به استناد این سند وبرخی اسناد دیگر این مجموعه)، انتظار داشته است تا مرزهای کردستان ایران در آن‌سوی شهر سلیمانیه، (در مرکز کردستان عراق امروزی) قرار داده شود. درحاشیه‌ی سند نیز، بحث‌ی در مورد آذربایجان صورت گرفته، که به‌نظر می‌‌رسد دربرنامه‌ی وزارت خارجه‌ی بریتانیا قرار داشته است، اما با الحاق آن به دولت اتحاد جماهیر شوروی، خود‌به‌خود منتفی شده است.

 basra bahrefars

 دعاوی ارضی ایران و اصلاحات مرزی درخواست شدهٰ، مبنی بر دلایل زیر است:

الف. کلیه‌ی این اراضی در گذشته متعلق به ایران بوده و بعدن به‌وسیله‌ی دیگران اشغال شده است.

ب. ملاحظات نظامی و جغرافیایی الحاق مجدد این زمین‌ها را به خاک ایران ایجاب می‌کند.

ج. وضع ایران  و عشایری که در صفحات مرزی سکونت دارند در نظر گرفته شده است.

د. خود مردمان این مناطق بر اثر علایق نژادی و تاریخی، و نیز به علت اشتراک مذهب و زبان و اخلاق و روحیات، قلبن آرزو دارند دوباره به خاک ایران بپیوندند.

اغلب مناطقی که در مجاورت مرزهای کنونی ایران قرار دارند، در گذشته‌ای دور یا نزدیک بخشی از سرزمین ایران را تشکیل می‌داده‌اند و جداشدن آن‌ها از خاک کشور اصلی تنها به علت سوءاستفاده از قدرت امکان‌پذیر شده است. جنگ، تجاوزات مرزی، و وقایعی از این قبیل، به دول همسایه فرصت داده است تا این مناطق را از ایران جدا کنند.

مع‌لوصف، با مسلم بودن این نکته که دولت شاهنشاهی ایران ابدن قصد توسعه‌ی ارضی ندارد و تنها هدف‌ش اصلاح خطوط مرزی و جبران تجاوزات گذشته است، نیز با توجه به این حقیقت که اولیای ایران ابدن در این خیال نیستند خواسته‌ها یا ادعاهایی پیش بکشند که منجر به به تولید اشکال برای دولت‌های دیگر یا خودشان گردد، تصمیم بر این شده است که دعاوی ارضی ایران به ساده‌ترین و محدودترین شکل آن تقلیل یابد و از این جهت است که حکومت شاهنشاهی ایران تحلیل خلاصه‌ای از نظرات خود را به شرح زیر مقتضی می‌داند:

    الف. در غرب کشور دولت ایران آن قسمت از باریکه مرزی را که اغلب چراگاه گوسفندان و احشام ایالات چادرنشین ایرانی است برای خود مطالبه می‌کند. این چادرنشینان در فصول مختلف سال گاهی این طرف و گاهی آن طرف مرز بسر می‌برند. ملحق شدن این نوار ارضی به خاک ایران، مرزهای غربی کشور را تا حدودی به وضع طبیعی آن‌ها، به همان نحو که در زمان‌های سابق بوده، می‌رساند. از آن طرف، تذکر این نکته نیز لازم است که نوار مرزی مزبور از آب‌های جبال ایران مشروب می‌شود و ماهیت زمین و آداب و روحیات ساکنان آن نشان می‌دهد که این منطقه همواره جزئی لاینفک از خاک ایران بوده است. الحاق این باریکه‌ی ارضی به ایران، ضمنن متضمن فایده‌ی دیگری هم هست و آن خاتمه دادن به مناقشاتی است که ممکن است اشکالاتی در روابط ایران و همسایگان‌ش ایجاد کند. نیز به مشاجراتی که معمولن در نتیجه‌ی تجاوزات مرزی ایلات چادرنشین پیش می‌آید، و به عواقب ناشی از این‌گونه تجاوزات، برای همیشه پایان داده خواهد شد.

    ب. در منطقه‌ی شمال کشور، دولت ایران به مطالبه بخش کوچکی از ایروان و ناحیه‌ی نخجوان و زمین‌های مجاور آن تا محل بهم پیوستن رودخانه‌های کر و ارس، به نحوی که سرتاسر منطقه مغان در داخل مرزهای ایران قرار گیرد، قانع است.

اهالی این منطقه تقریبن همگی مسلمان هستند و اشتیاق خود را برای پیوستن مجدد به ایران، بارها ابراز کرده‌اند.

علاوه بر این، تا موقعی‌که این منطقه حساس مرزی به خاک ایران ملحق نشده، مرزهای آذربایجان ایران هیچ‌گونه امنیتی نخواهد داشت و چه بسا که در نتیجه‌ی بروز حوادث احتمالی، که اغلب از کانون‌های واقع در ماوراء ارس سرچشمه می‌گیرد، به خطرات گوناگون دچار گردد.

   ج. از سمت ترکستان مرزهای ایران به همین وضع کنونی یعنی از مصب رودخانه اترک آغاز شد و در امتداد همین رود ادامه خواهد یافت. به این ترتیب، قسمت‌هایی  از خاک ترکمنستان که در گذشته به تدریج از خاک ایران جدا و به قلمرو ارضی روسیه تزاری ملحق شده است، دوباره به ایالات استرآباد (گرگان) و خراسان منضم خواهد شد. این خط مرزی پس از پیمودن مسیری که در امتداد بخشی از رودخانه اترک قرار دارد تقریبن به طور مستقیم به سمت مرو پیش خواهد رفت و چنان از حومه این شهر رد خواهد شد که خود شهر در درون سرزمین ایران قرار گیرد. سپس در امتداد مسیری که موازی رودخانه مرغاب است تا مرز شمالی افغانستان ادامه خواهد یافت. ملحق شدن این ناحیه به خاک ایران، مشکلاتی را که ایالت خراسان به علت نداشتن آب کافی همیشه با آن روبرو بوده یکباره حل خواهد کرد و در همان حال این ایالت بزرگ ایران را از تاخت و تاز دائمی ترکمانان مصون خواهد داشت.

اهالی این منطقه که قرن‌های متمادی جزء سکنه ایران بوده‌اند آرزوی باطنی خود را که پیوستن مجدد به خاک مادر وطن باشد هرگز مخفی نکرده‌اند.

    د. در بخش شرقی خراسان تغییرات عمده در مرزهای خاوری ایران صورت نگرفته است جز این‌که خطوط سرحدی میان ایران و افغانستان تاکنون با دقت کامل تعیین نشده و میله‌ها و سایر علائم مرزی هنوز نصب نگردیده است. اما همین غفلت جزئی به افغان‌ها اجازه داده است نسبت به خاک ایران مرتکب تجاوزات کوچک مرزی گردند. از این‌رو، دولت ایران مصلحت طرفین را در این تشخیص می‌دهد که کمیسیونی برای تعیین خطوط مرزی میان ایران و افغانستان تشکیل گردد. اعضای این کمیسیون به‌طبع باید از مناطق سرحدی میان دو کشور دیدن کنند و پس از نصب میله‌ها و سنگ‌چین‌های لازم، با حضور خود افغان‌ها، خطوط دقیق مرزی میان دو کشور را تعیین کنند و به تجاوزات نامشروعی که در گذشته نسبت به خاک ایران صورت گرفته است پایان بخشند.

    ه. نسبت به ایالت سیستان، خط مرزی کنونی که در سال ۱۹۰۴ کشیده شده، مبنی بر هیچ‌گونه دلیل یا اساسی منطقی نیست. به حقیقت زمین‌های واقع در آن سوی رودخانه هیرمند، تا پیش از این تاریخ (۱۹۰۴) تحت تملک رسمی ایران بوده است ولی از آن تاریخ به بعد، از ایران مجزا و به افغانستان واگذار شده است. از این جهت، اقتضای حق و عدالت همین است که رودخانه هیرمند تا بند کمال‌خان مرز رسمی میان ایران و افغانستان شناخته شود و از بند کمال‌خان به آن‌طرف، مرز دو کشور به خط مستقیم تا کوه ملک‌سیاه ادامه یابد.

با توجه به نکات بالا و نیز با در نظر گرفتن این موضوع که نسبت به تقسیم آب‌های هیرمند هنوز هیچ‌گونه توافق قطعی میان ایران و افغانستان صورت نگرفته، همین کمبود آب در فصل تابستان قسمت اعظم ایالت سیستان را به دشت‌ها و زمین‌های لم‌یزرع تبدیل می‌کند در حالی‌که لازمه حق و انصاف همین است که آب‌های رودخانه هیرمند به‌سویه میان ایران و افغانستان تقسیم شود و به این معنی که نیمی از این آب‌ها خاک سیستان و نیمی دیگر اراضی افغانستان را مشروب کند.

حکومت ایران برای رساندن مرزهای ایالت سیستان به حدود طبیعی آن، و استرداد زمین‌هایی که در جریان آخرین مرزگزاری میان دو کشور (ایران و افغانستان) از دست رفته است، و بطور کلی برای پایان بخشیدن به مشکلات‌ی که همیشه در مورد تقسیم آب‌های هیرمند میان دو کشور پیش آمده است، این راه‌حل را ضرور و اجتناب‌ناپذیر می‌داند که مرز ایران و افغانستان در این ایالت در فاصله بند سیستان و بند کمال‌خان همان رودخانه هیرمند باشد و از بند کمال‌خان به بعد، در امتداد خطی مستقیم، به کوه ملک‌سیاه ختم گردد. تذکر این نکته لازم است که حتی در این صورت هم باز قسمتی وسیع از خاک ایران که قبل از آخرین مرزگزاری میان دو کشور جزء ایالت سیستان و بنابراین در تملک ایران بوده است، کماکان در دست افغان‌ها باقی خواهد ماند.

با توجه به نکات و مطالب مذکور در فوق، خطوط مرزی جدید ایران باید به نحو زیر ترسیم گردد:

الف- مرز جدید ایران در غرب

خط مرزی جدید در امتداد قلل کهنه‌ریگ تا دره رودخانه نفت کشیده شود و پس از قطع رودخانه مزبور در طول ارتفاعاتی که نزدیکترین فاصله را با کوهستان‌های باغچه (واقع در دشت دارخرما) دارد ادامه یابد و سپس در امتداد خط راس همین جبال از غرب کوه‌های باغچه بگذرد و پس از عبور از ضلع غربی تنگ شفیع‌خان به رودخانه الوند برسد. خط مرزی مزبور سپس در ناحیه ی شرقی حاتم میل (گردنه حاتم) و در امتداد خطی مستقیم از سمت راست رودخانه الوند تا نقطه مِله‌مردآزما (گردنه مردآزما) و قلل کوه‌های قطور و آق‌داغ و تپه‌های قشقاسیرانی و تنگ قوناقون ادامه خواهد یافت. آن‌گاه  مسیر خود را عوض کرده و به سوی رودخانه سیروان فرود خواهد آمد. از آن‌جا مسیر همین رودخانه را تعقیب خواهد کرد تا این‌که به اواسط آن ( که نقطه‌ای است میان قصبه میدان وقالای تبیزان) برسد. در این‌جا رودخانه سیران را قطع کرده و به مرز کردستان خواهد رسید. سپس از غرب قصبات شمیران، طویله، بیاره، حلبچه، خواهد گذشت و همه این مناطق (واقع در درون مرزهای جدید) به ایران واگذار خواهد شد.

به این ترتیب، خط مرزی جدید ازقالای تبیزان متوجه کوه سگرمه‌داغ خواهد شد و پس از گذشت از قله‌ی آن، خط تقسیم آب‌های این کوه را دنبال خواهد کرد به نحوی که شهرهای سلیمانیه، گوی سنجق، نوچاه، برادوست، و بالاخره قصبه اباقه، مجددن به خاک ایران ملحق گردد. سپس در امتداد مسیری که از خطالراس کوه مزبور (سگرمه داغ) می‌گذرد، به کوه شوان خواهدد رسید و پس از گذشتن از آن به نحوی که گوی سنجق در سمت شرق و اربیل در سمت غربش قرار گیرد به کوه سفنداغ خواهد رسید و از آن‌جا به بعد مسیر رودخانه داراب را تا محلی که این رودخانه به زاب‌علیا می‌پیوندد تعقیب خواهد کرد. خط مرزی جدید چند فرسخ دورتر، در راستای شمال، به خط‌‌‌راس کوه برات‌داغ می‌رسد و پس از طی درازای آن در امتداد کوه‌های سورداغ (کوه سرخ) و پریس داغ، به سمت مسیری که در شمال غرب این کوه‌هاست منحرف می‌شود و پس از عبور از کوه کوکی به قله کوکوبلند می‌رسد. از این‌جا به بعد در راستائی که از کوه چوخ‌داغ می‌گذرد و سلخانه را درون خاک‌های ایران قرار می‌دهد، به قله‌کوه‌ قالای‌دیزه (قلعه سیاه) خواهد رسید و پس از عبور از دشت‌های محمودیه و سارا (سرا) که هر دو جزء خاک ایران می‌شوند در جوار منطقه اوانجیق به علامت مرزی شمال ۱۲۳ (واقع در راستای مرز کنونی) وصل خواهد شد. از این نقطه به بعد، تا کوه آرارات، هیچ‌گونه تغییری در خط مرزی داده نخواهد شد.

ب- خط مرزی جدید میان ایران و قفقاز

این خط از آرارات بزرگ شروع شده و از خط‌‌الراس کوهستان‌های مرزی چنان رد خواهد شد که ناحیه شارور در آن‌سوی مرز ایران قرار گیرد. سپس در امتداد قله‌کوه‌های دارالاگوز (آلاگوزتنگ) و قراباغ پیش خواهد رفت به نحوی که سرتاسر حوضه ارس منضم به خاک ایران گردد.

خط مرزی جدید سپس از دهکده آفتالو که آغازه دشت مقابل است به خط مستقیم متوجه دهکده قراقویون (میش سیاه) خواهد شد که در ملتقای رودخانه‌های کر و ارس قرار دارد و امتداد این رودخانه را تا مصب آن در دریای خزر دنبال خواهد کرد.

ج- مرز جدید میان ایران و ترکستان

خط مرزی جدید چیزی جز همان بستر واقعی رودخانه اترک نیست که از سرچشمه این رود آغاز می‌شود و در امتداد مرز کنونی تا کوه دو شاخ پیش می‌رود. سپس دهکده فیروزه را دور زده به خط مستقیم به ناحیه بایرام علی می‌رسد به نحوی که شهر مرو در داخل خاک ایران قرار می‌گیرد و از آن‌جا در امتداد رودخانه مرغاب به مرز افغانستان می‌رسد.

قطع نظر از لزوم اصلاحات مرزی در این قسمت از سرحدات خراسان و ترکستان، حکومت ایران جلب توجه مقامات بریتانیا را به این موضوع لازم می‌داند که روس‌ها در گذشته مقاوله‌نامه‌هایی برای تقسیم آب‌های مرزی به ایران تحمیل کرده‌اند که منشاء اشکالات عمده برای اهالی مرزنشین این منطقه شده است. از این‌جهت دولت ایران امیدوار است مقاوله نامه‌های مزبور مورد تجدید نظر قرار گیرد و ترتیبی داده شود که مسائل ناشی از آن‌ها به نحوی عادلانه گردد.

 

پیوست یادداشت شماره۸۴۶:

الف- آذربایجان قفقاز در محدوده‌ای که هیئت نمایندگی آن کشور در عرض حال رسمی خود به کنفرانس صلح پاریس ( و در نقشه‌های ضمیمه این یادداشت) نشان داده، برای همیشه از قلمرو ارضی روسیه جدا می‌شود.

ب- جمهوری آذربایجان که از ۲۸ می ۱۹۱۸ به‌وجود آمده است به عنوان دولت‌ی آزاد، مستقل، و دموکراتیک که پایتخت‌ش بادکوبه است به رسمیت شناخته خواهد شد. جمهوری جدید، رئیس جمهوری که منتخب مردم است، و پارلمانی که طبق قانون اساسی کشور (مصوب مجلس موسسان) بوجود آمده است، خواهد داشت. اعضای پارلمان آذربایجان را خود مردم آذربایجان در انتخابات عمومی تعیین خوهند کرد و حکومت کنونی آن کشور در صدد است به محض خاتمه انتخابات مجلس را افتتاح کند.

ج- جمهوری دموکراتیک آذربایجان با همسایه بلافصل خود کشور شاهنشاهی ایران پیوندهای نزدیک سیاسی و اقتصادی برقرار خواهد کرد و این پیوندها در چهارچوب کنفدراسیون‌ی خواهد بود که شکل و شالوده آن، و نیز وسایل تحقق یافتن‌ش، پس از بحث و تبادل نظر میان حکومت‌های ایران و آذربایجان تعیین خواهد شد. توافق‌نامه حاصل میان طرفین (در این زمینه) باید به تصویب پارلمان هر دو کشور برسد. ولی جمهوری دموکراتیک آذربایجان از هم‌اکنون اعلام می‌دارد که روابط خارجی دولتین یکی خواهد شد و وزارت خارجه واحدی سیاست خارجی هر دو کشور را اداره خواهد کرد.

د- جمهوری آذربایجان برای تحقق بخشیدن به اهدافی که در بندهای۱ و ۲ این بیانیه تشریح شده است- اعلام رسمیت کشور جدید، حفظ استقلال این کشور، و تضمین تمامیت ارضی‌اش در مقابل هر نوع تجاوزی که ممکن است صورت گیرد- و نیز برای توسعه نیروهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و نظامی کشورنوبنیان، کمک و همکاری بریتانیای کبیر را، به همان نحو که در دسترس ایران قرار گرفته، صمیمانه خواستار است.

توضیح متمم- نکات چهارگانه فوق ارتباط نزدیک به هم دارند و لازم است که از طرف هیئت نمایندگی آذربایجان به اطلاع مقامات صلاحیت‌دار برسند.

…… این سند به ترجمه‌ی دکتر جواد شیخ‌الاسلامی در کتاب‌ی شامل «اسناد محرمانه وزارت خارجه‌ی بریتانیا» به چاپ رسیده است.
نام خلیج فارس در قراردادها و معاهدات منطقه‌ای و بین‌المللی

/?p=834

روز ملی خلیج فارس چرا و چگونه شکل گرفت؟ پیشینه

/?p=580

 

Comments are closed.