چرا عرب زبانان ایران – عراق و مصر و لبنان و … حرف های < ق و ج و ظ > که از صداهای اصلی زبان عربی هستند را نمی توانند تلفظ کنند در عوض گ. پ و چ که از مشخصه های زبان فارسی است را می توانند تلفظ کنند. مثلا در عراق به قعده می گویند گعده- در مصر به جمهوری می گویند گمهوری. در لبنان به قلب می گویند ألب . صدای ویژه زبان عربی ظ ض است اما مردم کشور مراکش نمی توانند ض را تلفظ کنند مثلا به ماه رمضان می گویند شهر رمدان – به قرض می گویند قرد . یعنی بجای ظ تلفظ می کنند . د …. بعضی ها در زبانهای ترکی و عربی و هندی – ش – را نمی توانند تلفظ کنند مثلا بجای شیروان می گویند سیروان بجای شوش می گویند سوس – شوشتر – سوستر و…..
چرا آذربایجانی ها نمی توانند حرف ق را که از حروف اصلی زبان ترکی است را تلفظ کنند و بجای آن می گویند” گ”.
جواب بسیار ساده آن این است .: چون زبان اولیه این ساکنان مناطق عربی و یا ترکی نبوده است.
البته پاسخ های تخصصی تری هم برای آن هست که در حوصله این مقاله نیست
واج های اصلی در بیشتر ویژه زبان عربی است عبارتند از :ظ – ض – ط – ق – غ – ذ- این واج ها را در فارسی می نویسیم ولی آنرا نمی توانیم تلفظ و گویش کنیم گویش این حروف عربی برای پارس زبان بسیار سخت است . مثلا ظلم را زلم تلفظ می کنیم و طاهر را تاهر – اضحی را ” ازها ” تلفظ می کنیم به همین دلیل عربها صحبت کردن یک ایرانی عرب یادگرفته را نمی توانندبفهمند.
واج= کوچکترین واحد صوتی زبان که دارای معنی نیست، اما تفاوت معنایی ایجاد می کند مثل: «س» و «ی» در ساز و یاز
واجها دو گونه هستند: الف) مصوت (صدادار) ب) صامت (بی صدا) در عربی و فارسی مصوتها شش تا هستند، ولی در ترکی 9 تا
واجهای ترکی= واجهای نُه گانه ترکی دو دسته اند که عبارتند از:
الف) پیشکامیها (اینجه/ نازک) : اَ، اَل – ائـ، ائل – او، اورک – اؤ، سؤز – ایـ، دیل
ب) پیشکامیها (قالین/ ستبر): آ، آدام – ایـ، قیزیل – او، اولدوز – او، اوغلان
واجهای پیشکامی: این واجها چون در ابتدای دهان تولید میشوند به پیشکامی یا پیشین معروفند. پیشکامیها در زبان ترکی، اینجه/ نازک نامیده میشوند.
واجهای پسکامی: این واجها چون در انتهای دهان تولید میشوند به پسکامی یا پسین معروفند. پسکامیها در ترکی، قالین/ ستبر نامیده میشوند.
در نوشتار زبان فارسی هیچ کلمۀ فارسی دارای واج «ق» نیست. تمام کلماتی که در آنها واج «ق» دیده می شود، عربی، ترکی و یا یونانی ویا کلمات معرب شده و یا تورکی شده از فارسی ست . مانند قاپ که عربی شده و یا ترکی شده کاپ است. قلم که عربی شده کلک است. ابرقوه که معرب شده از ابرکوه است.
در آذری کارگاه را (کارقاه)، گودرز را (قودرز)، گذاشتن را (قذاشتن)، قاشق را گاشق ، گوته(قوته)، گناه(قناه)، گذرگاه (قذرقاه) و … تلفظ می کنند
«قاف» در ترکی:
واج «ق» از واجهای قدیمی و فراگیر ترکی بوده است، به طوری که بازتاب صوتی آن در زبان ترکی بسی زیادتر از سایر واجها هم است.
کلماتی هم که وارد زبان دری شدهاند، در فرهنگهای فارسی مضبوط اند (نک به معین و دهخدا و عمید) کلماتی مثل:
قاب، قاپی (قاپو)، قابلمه، قورمه، قاشق، قبراق و…
با کمی دقت در سخنان تورک زبانان و مدّاقه در ادبیات مکتوب تورکی به راحتی میتوان درک کرد که زبان ترکی چه قدر کلمات «ق»دار دارد و با همان حالت طبیعی که در عربی و فارسی تلفظ میشود در ترکی نیز بیان می شود؛ اما چرا میگویند ترکها نمیتوانند «ق» را درست بیان کنند؟ این سخن در یک واقعیت ریشه دارد که در اینجا آورده میشود. برخی از تورکان آذربایجان خودمان «ق» را در کلمات غیر ترکی و دخیل از عربی به شکل «گ» تلفظ میکنند؛ البته بعضی از ق ها ناشی ازتبدیل گ به ق هست که هم عربها و هم تورکها انجام داده اند. مثل گاز – غاز- آنکارا – آنقره
در زبان تورکی، علاوه بر مصوتها (صدادارها)، صامت (بی صداها) هم به دو دسته پیشین (اینجه/ نازک) و پسین (قالین/ ستبر) تقسیم میشود. در این میان واج «ق» در زبان ترکی، صامتی پسین (قالین) است و «گ» صامتی پیشین (نازک) بنابراین اگر کلمه ای عربی که دارای واج قالین «ق» باشد، اما بقیه واجهایش نازک باشند، قانون واجی زبان تورکی آن کلمه را به کلمهای نازک تبدیل کرده و «ق» را هم شاید به شکل «گ» در بیاورد. مثلاً ممکن است بعضی از تورک زبان «واقعیت» را «واگعیت»، «قند» را «گند»، «قلب» را «گلب» و .. ادا کنند.
این امر یک مسألۀ زبانشناسی است که در زبان تورکی به آن «هماهنگی اصوات و صامتها» میگویند.
نکته شایان توجه دیگر، این مسأله است که در تورکی آناتولی، «ق» آذربایجانی به «ک» ضخیم تبدیل شده است. مانند:
قارا – کارا، قیزیل – کیزیل، قیرمیزی – کیرمیزی، قلب – کالب.
چنانکه مشاهده می شود، واج «ک» به کار رفته در کلمات فوق غیر از واج «ک» در کلماتی مثل «کرکی»، «کورک»، «کورسو»، «کوسمک» میباشد. «ک» در «کارا» و «کیز» پسکامی (قالین) و در «کرکی» و «کوسمک» پیشکامی (اینجه/ نازک) است. به عبارتی دیگر، «ک» پسکامی با «ق» مشترک المخرج بوده و به نوعی هر دو پسکامی طنین دار و در حقیقت یک واج تلقی می گردند.
تورکهای آذربایجان(ایران) در بعضی شهرها و روستاها «ق» موجود در کلمات دخیل غیر ترکی را به صورت «گ» بیان میکنند که خود تابع قانون هماهنگی اصوات و صامتهای زبان میباشد.
واج «ک» خود دو گونه است، «ک» پیشکامی یا نازک و «ک» پسکامی یا ستبر. نازک مثل: کویر، کردار، کردن، کرایه، مکر، فکر، مسکن. ستبر مثل: کوچه، کار، کابین، کلوچه، سکونت و…
بر خلاف زبان فارسی، «ک» در زبان ترکی ، همیشه به صورت پیشکامی (نازک/ اینجه) میآید. مثال: کبین، کرکی، کرایه، گلمک، کسمک، کوچه، کورهکن و …
در زبان ترکی آناتولی (استانبولی) «ق»های بومی ترکی و دخیل غیر ترکی به صورت «ک» ستبر (پسکامی) تلفظ میشود و بقیه «ک»ها مثل ترکی آذربایجانی است. مثال: قلب، کالب- قارا، کارا- قدر، کادر- قاشق- کاشیک، قول- کول.
آخرین دیدگاهها