ژوئن | 2014 | پژوهشهای ایرانی.دریای پارس

Archive for: تیر ۱۳۹۳

فواد عجمی یکی از طراحان برنامه خاورمیانه بزرگ ، در سن 69 سالگی درگذشت

«فواد عجمی»، استاد و نویسنده مباحث خاورمیانه و مطالعات روابط بین‌الملل،  روز یکشنبه 22 ژوئن 2014 پس از مدت‌ها مبارزه با سرطان، در سن 69 سالگی  درگذشت. وی متولد خانواده‌ای ایرانی بود اما هیچ‌گاه در ایران زندگی نکرد. خانواد‌ه او در سال ۱۸۵۹ و در دوران ناصرالدین شاه از تبریز به «ارنون» در لبنان مهاجرت کرد. او در سال ۱۹۴۵ در این روستا به دنیا آمد، زمانی که چهار ساله بود خانواده‌اش به شهر بیروت نقل مکان کردند و او تا سن ۱۸ سالگی در لبنان ساکن بود. زمانی که وارد امریکا شد، در «کالج اورگان شرقی» در شهر «لاگرانده» ایالت اورگان درس خواند و پس از آن به دانشگاه واشنگتن رفت و از تزش با موضوع روابط بین‌الملل و مدیریت جهانی دفاع کرد. او ابتدا هوادار ناصریسم و ناسیونالیسم عرب بود. مدتی نیز به تفکر و نوشتن در اندیشه «امام موسی صدر» پرداخت و در این مورد کتابی به نام «امام ناپدید شده: موسی صدر و شعیان لبنان» نوشت. اما در نهایت از اندیشه‌های ملی‌گرایانه اعراب فاصله گرفت و منتقد آن شد. در سال ۱۹۷۳ به دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه «پرینستون» پیوست.در سال ۱۹۷۸ فعالیت سیاسی‌اش را در قالب کار آکادمیک با مقابله با سیاست‌های بنجامین نتانیاهو در نزاع اسرائیل و فلسطین آغاز کرد. اما پس از آن به عنوان کارشناس خاورمیانه که طرفدار اعراب بود اما در عین حال  طرفدار سیاستهای امریکا بود و دست از ضدیت با  اسرائیل برداشته بود و مشکلات خاورمیانه را متوجه حکومت های استبدای خاورمیانه می کرد. او در سالهای 2002- 2005 مدافع  تغییر و یا سرنگونی همه حکومت های عربی به شیوه آرام  بود. چیزی که در سال 2001 تحت عنوان بهار عربی شروع شد. national geog.parssea.org

در سال ۱۹۸۰ دعوت دانشگاه «جان هاپکینز» برای ریاست بخش مطالعات خاورمیانه در روابط بین‌الملل را پذیرفت. این بخش به مدرسه تخصصی روابط بین‌الملل (SAIS) مشهور است. فواد عجمی در نوشتن پروژه  دمکراسی برای خاورمیانه بزرگ نقش داشت گروه او اعتقاد داشتند که سراسر خاورمیانه توسط رژیم های غیر منتخب اداره می شود از مراکش تا عمان  جهان اسلام دارای حکومت های موروثی هستند و جوانان در همه این کشورها خواهان تغییر هستند قبل از اینکه شورش های اجتماعی منطقه را فراگیرد آمریکا باید دمراسی و حکومت قانون را بر این منطقه تحمیل کند. طرح او در سال 2003 با انتقادات شدیدی روبرو شد و  کشورهای مصر – عربستان – تونس و شیخ نشین های خلیج فارس وی را ممنوع الورود به کشورهای خود کردند.

 او  استاد همکار  در «موسسه هوور دانشگاه استنفورد» و یکی از جدی‌ترین منتقدان سیاست خارجی باراک اوباما در خاورمیانه  نیز بود. یک هفته پیش از مرگش مقاله‌ای در «وال استریت ژورنال» به چاپ رساند و مستقیما کاخ سفید را در شکست جنگ عراق سرزنش کرد:

«دو نفر مسئولیت مستقیم وضعیت فعلی عراق را برعهده دارند: باراک اوباما و نوری ا‌ل‌مالکی». او دغدغه فراوان آینده جهان عرب را داشت. . او از دستور کار آزادی جورج دبلیو بوش نیز دفاع کرد و مدافع جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ بود و به «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه امریکا و«پال ولفویتز» از سیاستمداران نومحافظه کار، معاون ورزات دفاع امریکا و معروف به معمار جنگ امریکا و عراق مشاوره داد.

 

در کتاب مخمصه اعراب نوشته فواد عجمی . در اوت ۲۰۰۲ دیک چنی گفت: «طبق پیش‌بینی پروفسور فؤاد عجمی پس از تصرف بصره و بغداد مردم با شور و هیجان در خیابان‌ها به پایکوبی خواهند پرداخت.» به عبارت دیگر، معاون رئیس‌جمهور آمریکا به عنوان دلیل برای حمایت مردم عراق از اشغال این کشور به نظرات عجمی استناد کرد نه به گزارش‌ها و تحلیل‌های سیا. به همین دلیل بود که مجله نیشن نوشت: « اگر هالیوود بخواهد فیلمی درباره جنگ دوّم خلیج [جنگ عراق] بسازد باید نقش اصلی را به پروفسور عجمی رئیس مؤسسه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جان هاپکینز بدهد.

بعضی کتابهای عجمی:

  • التمرّد السوري،  Syrian Rebellion.
  • هدية الأجنبي: الأمريكيون والعرب والعراقيون في العراق، 2006
  • قصر الأحلام لدى العرب، 1998
  • بيروت: مدينة الندم، 1988
  • الإمام المغيّب: موسى الصدر وشيعة لبنان، 1986
  • المأزق العربي، 1981

اختراع نظام آبیاری کشاورزی در ایران /قنات به ثبت جهانی رسید.

به گزارش خبرنگار اقتصادی ایرنا،

نظام آبیاری کشاورزی در ایران از طریق قنات (مثال موردی قنوات کاشان و گناباد ) که با اجماع اعضای سه نفره کمیته راهبردی و علمی برنامه سازمان خوار و بار کشاورزی ملل متحد فائو تحت عنوان یکی از میراث های مهم نظام کشاورزی جهان (ج.آی.اچ.ای.اس) به ثبت رسید از جمله سامانه های سرزمینی جهانی قلمداد شد که به لحاظ چشم انداز طبیعی تنوع زیستی سازگاری جوامع انسانی با نیازهای آنها از وضعیت و جایگاه بین المللی برخوردار است. 

qanatimage

برنامه میراث های مهم نظام کشاورزی جهان (جی.آی.اچ.ای.اس) با شناسه های سامانه های سرزمینی جهان نه تنها به ارتقا ظرفیت های آن در جهت تدوین جوامع آینده محلی علاقه مند است بلکه به حفظ اماکن و روش هایی که مورد تایید این برنامه قرار می گیرد، تاکید دارد. 

اکنون تلاش جمعی و سرسختانه کارشناسان بخش های کشاورزی کشورمان برای معرفی این سامانه به برنامه (جی.آی. اچ.ای.اس) سبب شده تا سیستم های آبیاری قنوات به عنوان یک نظام جهانی با منشا ایرانی مورد شناسایی قرار گرفته و در برابر ناملایمات اقتصادی، اجتماعی، طبیعی، اکولوژیکی و فرهنگی جهانی مورد حمایت جامعه بین المللی قرار گیرد. 

ثبت این رویکرد به عنوان میراثی مهم در کشاورزی جهان بیانگر ابتکار کشور ایران در استفاده از فناوری های مناسب با محیط زیست و تنوع اقلیمی در تاریخ کشاورزی جهان بوده و موجب شد تا سازمان خوار و بار کشاورزی ملل متحد فائو با ثبت این سامانه به نام جمهوری اسلامی ایران و تقدیم سند آن به محمود حجتی وزیر جهادکشاورزی به عنوان عالی ترین مقام بخش کشاورزی کشور این رویداد برجسته را ماندگار کند. 

به گزارش خبرنگار ایرنا، این مراسم با حضور مقامات عالیرتبه کشوری از جمله نمایندگان سازمان حفاظت از محیط زیست، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، نمایندگان خارجی از جمله دستیار دبیرکل سازمان ملل متحد، روسای آژانس های سازمان ملل متحد برگزار که لوح سند ثبت این سامانه تقدیم وزیر جهادکشاورزی شد. 

«هیراناند پورکایت» روز سه شنبه در مراسم تسلیم سند ثبت جهانی نظام کشاورزی مبتنی بر قنات به عنوان میراث جهانی کشاورزی جمهوری اسلامی ایران که با حضور نمایندگان داخلی و خارجی در وزارت جهاد کشاورزی برگزار شده بود، افزود: با کمک دفتر یونسکو در سال 2005 مرکز ملی قنات در یزد ایجاد شد که این مرکز تحت نظر یونسکو است که در زمینه گسترش قنات در ایران فعالیت دارد. 

وی اظهار داشت: این دفتر برای ارایه خدمات فنی در خصوص ساخت قنات با کشورهای عراق و آذربایجان نیز همکاری کرده است. 

وی تصریح کرد: دفتر یونسکو در نظر دارد نشست علمی را با همکاری استان یزد برگزار کند که در این راستا از وزیر جهاد کشاورزی دعوت می کنم به دلیل ابتکار در ثبت جهانی قنات به نام جمهوری اسلامی ایران در این نشست علمی ما را یاری کند. 


** فرسایش منابع طبیعی دستخوش تغییرات آب و هوایی و کمبود دانش علمی 

دستیار دبیرکل سازمان ملل متحد نیز گفت: به عنوان کسی که سال های متوالی در ایران فعالیت داشته ام و شاهد پیشرفت های زیادی در این کشور بودم ثبت میراث جهانی نظام کشاورزی مبتنی بر قنات ایران را یکی از رخدادهای مهم در می دانم که برای سازمان فائو نیز با اهمیت است. 

«هاولیانگ شو» افزود: به عنوان هماهنگ کننده سازمان ملل در کشورهای منطقه فعالیت دارم و معتقدم کشاورزی استفاده کننده اصلی منابع طبیعی است به طوری که برخی سامانه های کشاورزی بیش از 60 درصد منابع موجود در جهان را مورد فرسایش قرار می دهند. بنابراین حفظ منابع طبیعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. 

وی فرسایش منابع طبیعی و کاهش منابع آب و خاک را ناشی از تغییرات آب و هوایی و کمبود دانش علمی و فنی دانست و تاکید کرد: فائو در سال 2002 بحث «جی.آی» را مطرح کرد که طی آن میراث کشاورزی جهانی که چشم انداز زیبایی دارند به ثبت جهانی می رسند.

وی با بیان اینکه این میراث مواد غذایی میلیاردها نفر از مردم جهان را تولید می کند، گفت: استفاده از سامانه هایی که به لحاظ اکولوژیک دارای پایداری زیست محیطی، منابع طبیعی و حفظ اکوسیستم است باید در اولویت قرار گیرد. 

وی اضافه کرد: متاسفانه هم اکنون یک میلیارد نفر از مردم جهان از کمبود غذا رنج می برند که کمک به مردم فقیر ایجاب می کند از شیوه های نوین، علمی و میراث ارزشمند جهانی برای توسعه و پایداری کشاورزی استفاده شود. 

وی با اشاره به اینکه تحقق اهداف هزاره سوم مبارزه با فقر و گرسنگی است، گفت: لحاظ کردن قنات سیستم های قناتی در چارچوب کشاورزی جهان می تواند کمک شایانی به این اهداف باشد که در دستور کار قرار دارد. 
اقتصام (3)ل.ا/9186**    

1383

 

 

مختصات جغرافیای تنگه هرمز پیشنهاد ساخت کانال راهبردی هرمز

 مختصات جغرافیای تنگه هرمز

بدون شک تنگه راهبردی هرمز از مهم ترین تنگه های بین المللی محسوب میشود که در ردیف حیاتی ترین تنگه های عبور و مرور جهان شناخته شده است . بیش از 100 تنگه میان اقیانوس و آبراه در جهان وجود دارد که عرض آنها کمتر از 40 کیلومتر (25 مایل) می باشد ، چنانچه امکان رتبه بندی این آبراه ها بر اساس تعداد کشتی ها، قطب اقتصادی ، آسیب پذیری جغرافیایی و استفاده نظامی وجود داشته باشد اهمیت 4 تنگه ای که بسان دروازه های خاورمیانه و شمال آفریقا عمل میکنند میتوان به چنین تنگه هایی اشاره نمود :

Rashtrapati palace W

تنگه هرمز در جنوب ایران ، باریکه دریایی خمیده شکلی است که فلات ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می‌کند و آب‌های خلیج‌فارس را به دریای مکران (عمان) و اقیانوس هند پیوند می‌دهد.

این تنگه یک فرورفتگی از دوره سوم زمین‌شناسی است که ادامه رشته کوه‌های جنوبی ایران به شبه جزیره مُسَنْدَم را قطع می‌کند.برای تعیین درازای تنگه هرمز معیار ویژه‌ای وجود ندارد؛ شاید بهترین معیار، مرز دریایی تعیین شده میان ایران و عمان باشد. طول این خط مرزی 1/202 کیلومتر (8/124 مایل دریایی) است.

طولانی‌ترین فاصله تنگه هرمز 84 کیلومتر (از کرانه‌های بندرعباس در شمال تا شمالی‌ترین نقطه کرانه‌های مسندم در جنوب)، کوتاه‌ترین آن (میان جزیره ایرانی لارَک در شمال و جزیره عمانیِ‌السلامه ــ که نام دیگر آن قوئین بزرگ است ــ در جنوب) 6/33 کیلومتر برآورد شده است.

کف دریا در تنگه هرمز شیب نسبتاً تندی در جهت شمالی ـ جنوبی دارد. با به کارگیری نفتکش‌های سنگین در دهه‌های اخیر، عبور و مرور این نفتکش‌ها به ژرف‌ترین بخش تنگه‌هرمز در نزدیکی کرانه‌های مسندم منحصر شد. تا سال 1358 راه کشتی‌های نفتکش در تنگه‌ هرمز، از میان جزیره قوئین کوچک و کرانه‌های صخره‌ای جزیره مسندم می‌گذشت.

در این سال، دولت عمان به سازمان مشاوره دریایی بین‌المللی (ایمکو) اعلام کرد که نمی‌تواند سلامت کشتی‌هایی را که از میان صخره‌های جزیره قوئین کوچک و صخره‌های جزیره مسندم عبور می‌کنند، تضمین کند و خواست تا مسیر کشتیرانیِ شمال جزیره السلامه تا مرزهای دریایی با ایران را به رسمیت بشناسد.

از آن تاریخ 2 مسیر دریایی برای عبور نفتکش‌ها در شمال و جنوب و به موازات هم در میان جزایر قوئین (قوئین بزرگ و قوئین کوچک) و مرزهای ایران و عمان در نظر گرفته شد. تنگه هرمز آبراهی است بین استان هرمزگان  ایران و  استان مسندم عمان که دریای عمان را به خلیج فارس می‌پیوندد. این گذرگاه یکی از  راهبردی‌ترین  مسیرهای  بین‌المللی  کشتیرانی در جهان  به شمار می‌آید.

طول این آبراه ۱۵۸ کیلومتر و عرض ان از بندرعباس تا راس شوریط در عمان بین ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر می‌باشد.

ژرفای تنگه هرمز از خلیج فارس بیشتر است و به دلیل شیب تند کف آن از قسمت شمال به جنوب متغیر است، به طوری که نزدیکی جزیره لارک، در حدود ۳۶ متر و در ساحل جنوبی و در نزدیکی شبه جزیره مسندم به بیش از ۱۰۰ متر می‌رسد. در حالی که حداکثر عمق آب در خلیج فارس ۹۰ متر است.[۳] قوس آن، رو به شمال و به طرف درون فلات ایران قرار دارد و در نتیجه بیشترین خط ساحلی آن در راستای کرانه‌های ایران قرار گرفته‌است.

پیشنهاد ساخت کانال راهبردی هرمز

ایران و عمان به لحاظ اشتراکات تاریخی و مذهبی و همچنین به لحاظ وجود مرزهای مشترک آبی، روابط مناسبی با یکدیگر در طول چند دهه اخیر داشته اند‎. در بعد اقتصادی، کمیسیون‌های همکاری و بازارهای اقتصادی مشترک دو کشور فعالند و زمینه‌های توسعه فعالیت‌های صنعتی‎، تجاری و خدماتی فی مابین را تسهیل می‌کنند،

 اما متاسفانه به دلیل فشارهای بین المللی جهت کاهش روابط کشورهای شبه جزیره با ایران و همچنین جبهه گیری برخی کشورهای تحت سلطه عربی هنوز دو کشور ایران و عمان نتوانستند اند از همه ظرفیتهای عظیم خود جهت توسعه اقتصادی کشورهایشان استفاده کنند‎.

جمهوری اسلامی ایران سومین شریک تجاری سلطان نشین عمان در زمینه جذب صادرات این کشور است، به طوری که در حدود 8% کل صادرات عمان به ایران ارسال می‌شود. باتوجه به طرح های بلندمدت دو کشور ایران و عمان در جهت کاهش وابستگی اقتصادی دو کشور به فروش نفت، ضرورت ارتقای صادرات غیرنفتی نیز هر روز محسوس تر میشود و عمان نیز در افق 2020 خود باید 40% از وابستگی نفتی خود را کاهش بدهد. بديهي است تحقق اين امر منوط به موفقيت ایران و عمان در شكوفائي ساير منابع درآمد ملي، رونق و سهولت ترانزیت کالا، کاهش خام فروشی مواد نفتی و تبدیل آن به قطعات مورد نیاز کشورها، بهره برداري از امكانات معدني، راه اندازي و توسعه بنادر كانتينري بويژه بنادر جنوب ایران و شمال عمان و توسعه و رونق صنعت گردشگري مي باشد كه باید هرچه سریع تر مورد اهتمام ويژه دولتهای طرفین واقع گردد.

عمان کشوری است تاریخی در شرق شبه‌جزیره عربستان و جنوب دریای عمان که سالیان درازی بخشی از حوزه سرزمینی ایران بشمار میرفته و حاکمان آن نیز از سوی فرمانروایان ایران تعیین می شده است. نام این کشور نیز ریشه ای ایرانی دارد و برگرفته از مگان یا مازون می باشد. مرزهای این کشور از شرق و جنوب شرق به اقیانوس هند، از شمال غرب به امارات متحده عربی و از جنوب غرب به یمن محدود می باشد و از شمال با تنگه استراتژیک هرمز و آبهای کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران همسایگی دارد.

پایتخت این کشور مسقط و مشتمل برچهار استان مسقط، مسندم، ظفار و بریمی می باشد. همچنین پنج منطقه باطنه، ظاهره، داخلیه، شرقیه و وسطی در تقسیمات کشوری عمان به چشم می خورد. این کشور با مساحتی بالغ بر 500309 کیلومتر مربع ترکیب جمعیتی بیش از ۲۵۷۷۰۰۰ نفر را در خود جای داده است.

یکی از مشکلات عمده عمان دو تکه بودن این کشور است که امارات متحده عربی آن را به صورت دو واحد جغرافيايي مجزا از هم تشکيل داده است، اما با اینهمه دولت عمان ساحل جنوبي تنگه هرمز را در کنترل خود دارد. اين گسستگي ارضي در سرزمين عمان، باعث شده است که عمان از حيث کنترل سرزميني و نيز عمليات نظامي و کنترل منطقه ي تنگه هرمز، دچار مشکلات باشد؛ زيرا بخش شمالي عمان، يعني شبه جزيره المسندم که در انتهاي شبه جزيره رئوس الجبال واقع شده، به صورت منطقه اي کوچک و منزوی، با سواحل باريک همراه با ترکيبي از جزاير و شبه جزاير کوچک درآمده است و اين وضع، همراه با جدايي آن از پيکر کشور عمان، رعايت اصل تمرکز قوا را به خصوص در نيروي زميني برايش ناممکن مي سازد. همچنین به دلیل مسئله ذکر شده وضعیت اقتصادی و سیاسی بخش راس المسندم در شرایط نامطلوبی قرار گرفته است. باتوجه به جایگاه دو کشور ایران و عمان که در منطقه‌ استراتژیک خلیج فارس و در دو سوی تنگه ای راهبردی قرار گرفته اند و بخش اعظم انرژی جهان از این منطقه عبور می‌کند، طرح ساخت کانالی جهت اتصال سرزمین ایران و شبه جزیره عربستان و به ویژه با کشور عمان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و ساخت کانال راهبردی هرمز میتواند تحولات چشمگیری در اقتصاد و امنیت تنگه هرمز ایجاد نماید. طول این کانال در حدود 50-60 کیلیومتر می باشد و در عمق حدودا 90 متری کف خلیج فارس (تنگه هرمز) میتواند ساخته شود. این طرح در خوشبینانه ترین حالت همگرایی مثبت اقتصادی و سیاسی و امنیتی را فی مابین شبه جزیره عربستان و فلات ایران ایجاد میکند و بدبینانه ترین حالت میتواند موازنه قدرت سیاسی و اقتصادی را به نفع دو کشور مشترک المنافع ایران و عمان تغییر دهد. این طرح بدون تردید اقدامی سازنده و اجرایی می باشد که نیازمند همتی عظیم جهت ایجاد توافق سیاسی، اقتصادی اولیه بین ایران و عمان می باشد. برای آشنایی با کانالی مشابه کانال هرمز (ایران – عمان) میتوان به تاریخچه کانال مانش بین فرانسه و انگلیس اشاره کرد که موجب اتصال انگلستان به اروپا گردید و تحولات اقتصادی و سیاسی مهمی را در این دو کشور رقم زد:

کانال مانش تونلی 50 کیلومتری است که زیر بستر دریای مانش حفر شده و منطقه کنت در انگلیس را به منطقه کاله در فرانسه متصل می‌کند. این تونل که انجمن مهندسان عمران آمریکا آن را یکی از عجایب هفتگانه دنیای مدرن نامیده است دارای دو خط ریلی و یک تونل جانبی برای خودروها است.

انگلستان جزیره‌ای در غرب اروپاست و مابین این جزیره و سرزمین ماد اروپا کانال مانش قرار دارد. این فاصله، انگلیسی‌ها را هزاران سال است که از اروپا جدا نگه داشته بود که کانال مانش این فاصله را برای همیشه برداشت. در سال ۱۹۶۰ گروه تحقیقات کانال مانش طرحی ارائه کرد که تونل فعلی کانال مانش، که به آن چانل می گویند (چانل ترکیب دو اسم channel Tunnel است) برمبنای آن طراحی و ساخته شده است.

این طرح هم در سال ۱۹۷۵ به دلیل مشکلات مالی عملی نشد. در سال ۱۹۸۴ دولت‌های فرانسه و انگلیس از تمام شرکت‌های مهندسی دو کشور درخواست کردند طرح‌های خود برای ایجاد تونل را ارائه دهند و بالاخره در سال ۱۹۸۶ یکی از طرح‌های پیشنهادی که به طرح سال ۱۹۶۰ بسیار نزدیک بود از سوی دو دولت پذیرفته شد. در طرح نهایی، تونل، کاله در فرانسه را به فولکستون در انگلستان متصل می‌کرد و ۴۰ متر زیر سطح دریا ایجاد می‌شد. پانزده هزار نفر طی ۷ سال، کار کندن تونل را انجام دادند و تمام مراحل ساخت بر عهده کنسرسیومی بین المللی متشکل از ده شرکت مهندسی و پنج بانک بود. برای حفر چنین تونل عظیمی، مهندسان از ماشین های حفر تونل (TBM) بسیار عظیمی استفاده می‌کردند و پس از آن دیواره‌های نرم آن را با بتونی مخصوص می‌پوشاندند. در حدود ۴ میلیون مترمکعب خاک استحصال شده که از جنس گچ بود در بخش انگلیسی استخراج شد. این خاک در ساحل فولکستون انگلستان در دریا ریخته شد و تقریبا زمینی به مساحت ۳۶۰ هزار متر مربع در دل دریا ایجاد کرد. امروزه از خاک حاصل از کندن تونل مانش، پارکی بزرگی احداث شده است که موجب جذب میلیون ها گردشگر در سال می شود و به اقتصاد انگلیس رونق داده است.

 به طور کلی می‌توان گفت ۸ میلیون متر مکعب خاک از تونل با سرعت میانگین ۲۴۰۰ تن در ساعت استخراج شده است. تونل کانال در واقع از سه تونل موازی متشکل شده است؛ دو تونل ریلی که قطارها در امتداد آنها از شمال به جنوب و بالعکس حرکت می‌کنند و یک تونل کوچک به عنوان تونل دسترسی. تونل دسترسی که خودروهای باریک تایردار در آن حرکت می‌کنند، در هر ۳۷۵ متر به دو تونل اصلی متصل شده است.

هدف از ایجاد این تونل استفاده از آن به عنوان راه خروج اضطراری است. در فواصل معینی هم ترن‌ها می‌توانند مسیر خود را تغییر دهند و به تونل دیگر بروند. احداث تونل از دو سوی کانال به صورت همزمان شروع شد و قرار بود انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها در نقطه‌ای خاص و در زمان معینی به یکدیگر برسند اما اینکه آنها چگونه به نقطه معین خواهند رسید، مسئله بسیار مهم مهندسی بود و در واقع بزرگ ترین چالش طراحی به شمار می‌رفت. چون در اعماق زمین به هیچ وجه نمی توان مسیر تونل را با استفاده از نشانه های جغرافیایی مشخص کرد. از این رو مهندسان پروژه مجبور به استفاده از سیستم‌های پیشرفته ناوبری شدند؛ سیستم هایی نظیر جی پی اس (سیستم مکان یاب جهانی)، سیستم هدایت لیزری و البته درکنار آنها سیستم‌های یکپارچه رایانه‌ای. با این حال خط مرکز تونل‌ها در جایی که باید، به هم نرسیدند و ۳۵۸ میلی متر اختلاف افقی و ۵۸ میلی متر اختلاف عمودی داشتند.

در نهایت این دو تونل در تاریخ اول دسامبر ۱۹۹۰ به یکدیگر رسیدند و برای اولین بار پس از عصر یخبندان (۸۵۰۰ سال پیش) این امکان به وجود آمد که انسان بر روی دو پا از انگلیس به قاره مادر برود. این پروژه هنگام اجرای آن با صرف ۲۱ میلیارد پوند پرهزینه‌ترین طرح مهندسی تاریخ به شمار می‌رفت به گونه‌ای که هزینه اجرای آن ۷ بار بیشتر از هزینه اجرایی پل گلدن گیت (یکی از عجایب هفته گانه دنیای مدرن) بیشتر بود. بیشتر ماشین‌های حفر تونلی که در این پروژه مورد استفاده قرار گرفتند دو برابر یک زمین فوتبال درازا داشتند و قادر بودند روزی ۲۵۰ فوت تونل حفر کنند. با این حال حفر تونل ۶ سال طول کشید و قرار بود انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها در نقطه‌ای مشترک به هم برسند که انگلیسی‌ها موفق شدند سریع تر به نقطه موردنظر برسند.

پروژه عظیم ساخت کانال هرمز نیز میتواند بزرگترین پروژه سازندگی در تاریخ خاورمیانه ای باشد که همیشه به دلیل سیاست های استعماری غرب و وجود حاکمان تحت سلطه منابع انرژی آن غارت و حاکمیت مردمی آن به چالش کشیده شده است، بشمار آید و به همین دلیل می تواند برگ زرینی را در تاریخ  جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین المللی ثبت کند. برای تامین منابع مالی، مهندسی و انسانی این پروژه نیز میتوان از ظرفیت های عظیم داخلی و به ویژه قرارگاه سازندگی خاتم النبیا و همچنین در صورت نیاز استفاده از شرکتهای عظیم بین المللی و چینی با تاسیس کنسرسیوم های مشترک استفاده کرد و چشم انداز روشنی را در جهت شکوفایی اقتصادی و ارتقای سطح امنیتی و سیاسی کشورهای هر دو سوی خلیج فارس تضمین کرد.

کارشناس مرکز مطالعات خلیج فارس آقای سید داوود طباطبایی نخستین پیشنهاد دهنده انحصاری این طرح ملی و کلان بشمار می آید و اعضای این مرکز امیدوارند با جلب نظر مثبت مسئولین بلندپایه دو کشور ایران و عمان موجبات ارتقای چشمگیر اقتصادی، سیاسی و امنیتی منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز را رقم بزنند. برخی از مزایای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و استراتژیکی ساخت کانال هرمز جهت تبیین هرچه بیشتر اهمیت آن به شرح زیر می باشد:

1.  پیوستگی زمینی فلات ایران و شبه جزیره عربستان برای اولین بار در طول تاریخ.

2.  استقرار همگرایی مستمر سیاسی و امنیتی فی مابین دو کشور مشترک المنافع ایران و عمان.

3.  تردد امن و ارزان قیمت مردم منطقه، بازرگانان و گردشگران میان ایران، عمان و امارات عربی.

4.  ارتقای پایگاههای نظامی و دفاعی ایران و عمان و تسهیل در انعقاد قراردادهای نظامی و دفاعی جهت تثبیت هرچه بیشتر امنیت تنگه هرمز در دو سوی کانال.

5.  ارتقای سطح سیاسی، مهندسی، گردشگری و مالی جمهوری اسلامی ایران.

6. عقد پیمان نامه مشترک دفاعی جهت برگزاری مانورهای دریایی سالیانه ایران و عمان.

7.  دریافت مالیات از تردد خودروهای ترانزیتی بین کشورهای شمالی و جنوبی.

8.  ترانزیت و صادرات ارزان قیمت زمینی کالا میان کشورهای ایران، عمان، امارات، عربستان و…

9.  ترانزیت زمینی کالا از عمان و شبه جزیره عربستان به آسیای میانه، افغانستان، چین، پاکستان و روسیه.

10.  ایجاد شغل داخلی و کاهش سطح بیکاری به صورت مستقیم و غیر مستقیم برای هر دو کشور.

11.  تثبیت هرچه بیشتر نام خلیج فارس در عرصه بین المللی و ارتقای نام جمهوری اسلامی ایران در جهان.

12.  رونق تجاری و دریایی منطقه راس المسندم که امروزه منطقه ای تقریبا غیرمسکونی برای عمان است.

13.  به انفعال کشاندن کشورهای معاند با ایران و کاهش اعتبار پروژه ایران هراسی در منطقه و جهان.

14.  ایجاد مکانهای توریستی در زیر دریا (کنار کانال) جهت جذب میلیونها گردشگر خارجی که منافع حاصل از آن متعلق به دو کشور ایران و عمان باشد.

بزرگترین پل های ساخته شده در طول تاریخ به شرح ذیل می باشند.

1.  داني يانگ- كانشان گراندبريج،‌ چين

چيني‌ها قطب جديد مهندسي در جهان هستند. آن‌ها در سال‌هاي اخير شماري از بزرگ‌ترين و طولاني‌ترين پل‌هاي جهان را ساخته‌اند و حالا در ميان 15 پل طولاني جهان 11 پل در چين واقع است.

در ميان 5 پل طولاني جهان 3 تا از‌ آن‌ها در مسير قطارهاي مافوق سريع مسير پكن- شانگهاي واقع است. اين مسير كه سالانه 80ميليون نفر در آن تردد مي‌كنند با بودجه 33ميليارد دلاري ساخته شده است.

پل داني‌يانگ- كانشان در آغاز سال 2011  افتتاح شد و با طول بيشتر از 165 كيلومتري خود طولاني‌ترين پل جهان شد.

طبيعي است كه امكان حركت با پاي پياده روي اين پل وجود نداشته باشد اما گذر از آن با قطار مافوق سريع كه با سرعت 300 كيلومتر در ساعت حركت مي‌كند بسيار لذت‌بخش است. حالا و به لطف مسير جديد و قطارهاي مافوق سريع مسير پكن- شانگهاي كه قبلا 11 ساعت به طول انجاميد 5 ساعته طي مي‌شود.

 

2.  پل آكاشي كايكو (يا پل مرواريد)، ژاپن

زماني كه اين پل در حال ساخت بود، بسياري از افراد آن را غيرممكن مي‌دانستند و حتي برخي مهندسان معتقد بودند كه در نهايت ساخت اين پول ممكن نخواهد شد، اما ژاپني‌ها طرح روياپردازانه خود را عملي كردند.

پل آكاشي كايكو در واقع بزرگ‌ترين پل معلق جهان است. طول اين پل 4 كيلومتر و 300 متر است، ولي اين پل فقط 2 پايه دارد، در واقع 2 قطعه هر كدام به طول هزارو 100 متر و يك قطعه به طول 2هزار و 100 متر در هوا معلق هستند. اين نكته پل آكاشي كايكو را به معجزه‌اي در علم «معماري» بدل كرده است.

پل آكاشي كايكو شهر بندري مشهور كوبه را به جزيره آواجي مركز صيد مرواريد ژاپن كه در كل تاريخ ژاپن به نام دروازه مرواريد شهرت داشته وصل مي‌كند (علت لقب اين پل هم همين است). اين پل كه در سال 1998 تكميل شد ويژگي‌هاي منحصر به فردي دارد، مثلا در مقابل بادهايي با سرعت 250 كيلومتر در ساعت و همچنين زمين‌لرزه‌هايي به قدرت 5/8 ريشتر مقاومت مي‌كند.

 

 

3. پل ارساند (تنگه دانمارک و سوئد)

 این پل بالغ بر 25000 فوت طول و 669 فوت ارتفاع دارد. پل كابلی ارساند برای اتصال دانمارك به سوئد در سال 2000 افتتاح شد، كل پل كه 82000 تن وزن دارد دارای طولانی ترین مقاطع پل كابلی ( هر تكه 1.608 فوت) در جهان است و روزانه 60000 مسافر را با اتومبیل، اتوبوس و قطار از خود عبور می دهد. با رانندگی از دانمارك شما ابتدا از جزیره ی ساخته شده (مصنوعی) Peberholm عبور كرده و در تونل 13.287 فوتی زیر دریا ناپدید شده و سپس شما را از پل ارساند، قبل از آنكه سفرتان به سوئد كامل شود عبور می دهد، عبور از پل ارساند ارزان تمام نمی شود ( بیش از 53 دلار هر ماشین) گرچه برای مسافرینی كه مكرر رفت و آمد می كنند تخفیف نزولی داده می شود كه با توجه به هزینه 3.8 میلیارد دلاری آن تعجبی ندارد.

 


مختصات جغرافیای تنگه هرمز پیشنهاد ساخت کانال راهبردی هرمز

دعواها- ادعاها و ضد ادعاها در دریای چین میان کشورهای منطقه و دور از منطقه

یخ دان یا یخچال گنبدی در ایران قبل از اختراع برق

یخ دان یا یخچال گنبدی در ایران قبل از اختراع برق

یخ‌دان، یا یخ‌چال، گونه‌ای ساختمان است که  قبل از اختراع ابزارهای مدرن  برای تولید و نگه‌داری یخ ساخته می‌شد.

معمولاً هر یخ‌چال دارای یک استخر یا هوز (حوض) داشته که در زیر زمین کنده می شده است و یک دیوار بلند (بنام حصار) و یک انبار گنبددار بود. حصار طوری ساخته می‌شد که تمام روز سایه آن بر استخر می‌افتاد و از گرم شدن آب استخر جلوگیری می‌کرد. یخی را که در زمستان در استخر یخ‌چال درست می‌شد می‌شکستند و در خزانه انبار می‌کردند و در فصل گرما آن را به کار می‌بردند.

اینگونه کارکرد و ابزار برای تهیه و نگهداری یخ بیشتر در حوزه تمدن ایران بویژه در مناطق حاشیه کویر رایج بوده است و سایر کشورها چنین بناهایی با این نوع کارکرد نداشته اند. البته به جز مواردی که در بعضی کشورها در چند قرن اخیر یخ را در انبارهای خاص نگهداری می کرده اند.

بنای یخچالهای قدیمی، غریب‌ترین عناصر معماری ایرانی هستند که با ورود ابزارهای نو  تقریباً به بوته فراموشی سپرده شده‌اند. در وجود یخچالها و تولیداتش که در قلب تابستانهای داغ و سوزان، خنکای آب گوارا را به درون خانه‌ها می‌کشاند، رمز و رازی وجود دارد که حکایت ازمعجز ه فروتنانه خشت خام و دست‌های پرتوان معمار فرزانه‌ای می‌کند که به عشق خدمت به خلق، خشت بر خشت نهاده است.

در سرتاسر خطه ایران زمین و به خصوص در مناطق گرم و خشک که دارای تابستانهای طاقت فرسا می‌باشند، یخ همواره از ضروریات مردم به شمار می رفته که علاوه بر خنک نمودن آب شرب، برای حفظ خوراکی‌ها نیز مورد استفاده قرار می گرفته است. برخلاف آب انبارها و برکه‌های عمومی آب آشامیدنی در شهرها و روستاها که احداث آنها از مبانی خیرات محسوب می شده و ساختمان و آبش وقف بوده، یخچالها منابع درآمد زیادی برای صاحبانش به شمار می رفته‌اند.

 

تاریخچه

از پیشینه تاریخی یخچالها تا قبل از دوره صفوی اطلاعات دقیقی در دست نیست. هر چند در متون تاریخی و داستانها و اشعار قبل از دوره صفوی استفاده از یخ به وفور یافت می‌شود؛ اما از نحوه تولید آن سخنی به میان نیامده است. قدیمی تری مدارک، مربوط به سفرنامه “شاردن” سیاح فرانسوی دوره صفوی می‌باشد.

شاردن در سال ۱۰۷۶ هجری، در این سفرنامه به طرز تهیه یخ در یخچالهای شهر اصفهان پرداخته است. معماری یخچالها و فن ساختمانی آنها به گونه‌ای است که دقت و نکته سنجی معماران این واحدها را به نکات عمده مهمی چون عایق‌کاری بنا، حفظ برودت مناسب جهت نگهداری یخ، مصالح ساختمانی و چگونگی تهیه یخ می‌رساند.

یخچالها متشکل از سه بخش می‌باشند:

دیوار طویل سایه انداز

حوضچه‌های تولید یخ

مخزن یخ.

مخازن یخ نیز خود به دو گون هاند:

الف) مخازن گنبدی شکل به صورت پوشش بارک مخروطی.)

ب) مخازن تونلی شکل به صورت دهلیز مستطیل شکل دراز.)

فن ساختمانی وشیوه معماری یخچالها باید پاسخگوی مسائلی چون عایقکاری بنا و حفظ برودت مناسب جهت نگهداری یخ باشد. یخچالها متشکل از سه قسمت می‌باشند:

دیوار طویل سایه‌انداز

حوضچه‌های تولید یخ

مخزن یخ

دیوار سایه‌انداز

دیوار سایه انداز، دیوار طویل بسیار بلندی بوده که از مشرق به مغرب کشیده میشده است. ارتفاع بلند این دیوارها که گاهی تا ۱۰ متر می‌رسد، در طول روز از تابش آفتاب بر روی آبهای منجمد شده در حوضچه‌ها جلوگیری می‌کند. در صورتی که در مشرق و مغرب کمی آفتاب بر روی سطوح یخ می‌تابید، در این نقاط نیز دیوارهای سایه انداز جانبی متصل به دیواراصلی احداث می‌کردند. برای کم کردن فشار وارده بر پایه در طول دیوار، طاقنماهای متعددی احداث می‌شد که علاوه برکمک به ایستایی دیوار، ایجاد سایه روشن در نمای دیواره نموده و از یکنواختی آنان می‌کاهد، مانند یخچال مویدی درکرمان و یخچال عباس‌آباد در رفسنجان.

گاه جهت استحکام بیشتر دیوار سایه انداز، اقدام به احداث پشتبندهای بزرگ در قسمت جنوبی دیوار می‌کردند

 هوز/ حوضچه‌های تهیه یخ

گودال  گرد و یا مستطیل شکلی است که به موازات دیوار سایه انداز و در بخش شمالی آن حفر شده و طول آن اندکی کمتراز طول دیوار و عمق آن، ۳۰ الی ۵۰ سانتیمتر و گاه بیشتر بوده است. این گودال، محل تهیه یخ در شبهای سرد زمستان بوده است بدین ترتیب که شبهای زمستان آنها را از آب پرمیکردند و صبحگاهان پس از منجمد شدن آب، یخ را قطعه قطعه می‌کردند و در مخازن جمع‌آوری می‌کردند.

مخزن یخ

این مخازن معمولاً در پشت دیوار سایه انداز و در بخش جنوبی آن واقع شده‌اند و بوسیله یک یا چند مدخل ورودی به بخش شمالی و رو به سوی حوضچه‌های تهیه یخ راه می‌یابند.

مخازن یخ بر دو نوع اند:

مخازن گنبدی شکل

مخازن تونلی شکل

مخازن گنبدی شکل

پوشش این نوع مخازن که معمولاً از چینه و یا خشت خام است، در اکثر نقاط ایران به صورت پوشش بستو یا رک مخروطی می‌باشد. این نوع پوشش به علت داشتن قابلیت باربری، در دهانه‌های وسیع به کار می‌رود.

دیوار گنبد در پاتاق دارای قطر زی اد و هر چه به راس نزدیکتر می‌شود از قطر آن کاسته می‌شود. گاه معمار، برای کم کردن فشار وارده از گنبد بر پایه، آن را به صورت مطبق (پله پله) می‌سازد.

ورودی‌ها و خروجی‌های مخازن دارای ارتفاع کم بودند. ورودی مخازن معمو لا در جوار حوضچه‌های تولید یخ و رو به شمال قرار داشتند و بوسیله سطح شیبداری، جهت انتقال آسان یخ، به حوضچه‌ها مربوط می‌شدند. خروجی‌ها نیز، در مقابل ورودی قرار داشت و بواسطه اتاق کوچکی به بیرون راه می‌یافت. یخچالهای کاشان، ابرقو، کرمان، یزد، میبد و یخچال “میرفتاح”در ملایر از این نوع گنبد برخوردارند.

مخازن تونلی شکل

مخزن این نوع یخچالها به صورت دهلیز مستطیل شکل درازی هستند که به تونل شبا هت دارند. عرض این نوع دهلیزها حدود ۵ متر و طول آنها گاه به دهها متر می‌رسد و طاق آنها، عموماً به صورت ضربی و یا طاق وتویزه بوده است. معمولاً در کناراین دهلیزها اتاق کوچکی قرار دارد که نصف آن در زیر ز مین واقع شده است و بوسیله پله‌های متعددی، به کف گودال یخ راه پیدا می‌کند.

یخچال “خلیلی ” درتهران ویخچال” دوقوزپله” درارومیه از (آثارقاجاریه) ازاین نوع یخچالها هستند. شهر گناباد و بیدخت از جمله شهرهایی هستند که دارای یخچال و آب انبارهای دو منظوره بوده اند.

در وسط همه مخازن یخ، گودا ل‌های عمیق و بزرگی حفر می کرده‌اند که محل انبار یخ‌ها بوده است. شکل این گودالها دریخچالهای گنبد دار، به صورت دایره با شعاعی تا حدود ۴ متر و گاه بیشتر، و در یخچالهای تونلی به صورت مستطیل و تقریباً به اندازه طول دهلیز می‌باشد. عمق این گودالهای یخ نیز متفاوت بوده و با توجه به میزان تولید یخ و نیز میزان رطوبت و سرمای کافی زمین، گاهی به ۱۰ متر نیز می‌رسد، مانند یخچال ویران شده سمنان در محل کنونی جهاد سازندگی و یخچال ” خلیلی” تهران.

دیوار این گودالها از سنگ و یا آجر با اندود کاهگل ساخته می‌شد و پشت آن با مصالح عایقی چون خاک زغال و یامصالح دیگر می‌شد. جهت دستیابی به کف این گودا ل‌ها، از پله‌های کوچکی که در دیواره آن تعبیه می‌شد، استفاده می‌گردید. ازآنجا که رطوبت و آبهای حاصل از ذوب یخ، می‌توانست در پایه یخچال نفوذ نموده و اثر مخربی بگذارد، معماران برای پیشگیری از این فرسایش، چاهی در بیرون از یخچال حفر کرده و بوسیله مجاری باریکی که در کف گودال‌های یخ تعبیه می‌نمودند، آب حاصل از ذوب یخ را به این چاه‌ها هدایت می‌کردند.

مصالح ساختمانی

خشت و گل، مهمترین مصالح ساختمانی معماری کویر و بالاخص معماری یخچالها را تشکیل می‌دهد، زیرا نه تنها به آسانی تهیه و در دسترس می‌باشد، بلکه بهترین عایق گرما از بیرون به درون و سرما از د رون به بیرون می‌باشند و همچنین کاهگل عایق خوبی برای جلوگیری از نفوذ رطوبت حاصل از برف و باران به حساب می‌آید. ضمناً رنگ خاکی اندود و یا خشت، ازانعکاس نور شدید و گاه زننده و تند آفتاب می‌کاهد.

سنگ و آجر نیز از مصالح ساختمانی مهمی هستند که به علت استحکام و در دسترس بودن و ارزان بودن شان، در بنای یخچالها به کار می رفته‌اند. از سنگ معمولاً در پایه، و از آجر در طاقها استفاده می شده است. در چنین مواردی نمای خارجی یخچال، حتماً با اندودکاهگل پوشش می‌یافت. به علاوه، دیواره گودال یخ را نیز با سنگ یا آجر می‌ساختند و با کاهگل اندود می‌کردند.

تزئینات یخچالها

تزئینات یخچالها، علی‌رغم سادگی، از زیبایی و جاذبه‌ای چشمگیر برخوردارند. به خصوص اینکه این تزئیینات، فقط با یک مصالح و یک رنگ خشت تجلی یافته است. معمار با ذوق، با برگزیدن ساد ه ترین راهها، با پس و پیش گذاشتن خشت‌ها، و یا ایجاد فضاهای کوچک خالی و یا ایجاد برجستگی، در داخل مخازن و یا در بخش فوقانی دیوارها و همچنین با ایجاد طاقنماهای متعدد در طول آن، از یکنواختی کسل کننده بدنه‌های صاف و یکدست دیوارها، کا سته ا ست. یخچالهای کاشان، یخچال در کرمان، یخچال عباس‌آباد در رفسنجان و یخچال موجود در ارگ بم، به این تزئینات زیبا مزین شده‌اند.

طرز تولید و برداشت یخ

برای تهیه یخ، حوضچه‌هایی را که در پای دیوار سایه انداز احداث می‌شد، در شبهای سرد زمستان تا سطح معینی از آب پر می‌کردند. سرمای شدید شب هنگام، موجب یخ بستن آب این حوضچه‌ها می‌شد. مقدار آبی که در شبهای بعد، برروی این توده‌های منجمد هدایت می‌شد، به انداز ه‌ای بود که سرمای یک شب بتواند آن را منجمد کند. به طور کلی، ارتفاع آب روی سطوح یخ قبلی، از چند سانتیمتر تجاوز نمی‌کرد و این کار آنقدر تکرار می‌شد تا قطر یخها، به اندازه عمق حوضچه‌ها می‌رسید.

پس از آن، یخچال داران، صبحگاهان، به جان یخ‌ها می‌افتادند و با پتک و یا وسایل دیگر، یخها را قطعه قطعه م ی کردند و هرقطعه را با غل و زنجیر به مخزن یخ منتقل کرده و به داخل گودال می‌ریختند.

یخچال‌داران برای اینکه در تابستان بتوانند از قطعات یخ داخل مخزن به راحتی برداشت کنند، هنگام انبار کردن بین لایه‌های مختلف یخ، کاه یا ساقه‌های گندم می‌ریختند و در بعضی از شهرها مثل اصفهان از یک نوع جگن که در کنار رودها روئیده می‌شد، بهره گرفته و روی یخ‌ها را با آن می‌پوشاندند. در پاره‌ای از مناطق کویری، روی آن را با یک قشر گل اندود می‌کردند. آنگاه، ورودی‌های یخچالها را نیز تیغه کرده و با کاهگل کردن روی آن، تمام منافذ را می‌گرفتند.

هنگامی که هوا رو به گرمی می‌رفت و ضرورت استفاد ه از یخ احساس می‌شد، یخ کش‌ها با چکمه‌ها و نیم تنه‌های لاستیکی و چنگک‌های آهنی، توده‌های یخ را از گودال بیرون کشیده و به پای ترازوی بزرگی که هر کفه آن به لنگه دری شباهت داشت و بوسیله چهار رشته زنجیر، به سقف اتاقک مجاور آویزان بودند، می‌آوردند. در این اتاقک‌ها را که در قسمت خروجی یخچال قرار داشت، فقط صبح‌ها یا هنگام غروب باز می‌کردند و به تدریج یخ‌ها را شکسته و جهت فروش به بازار می‌بردند. این یخچالها در تمام فصول سال دارای یخ بودند.

تفاوت یخدان  با آب انبار

یخدان در واقع به منظور تولید و نگهداری یخ  است و بنا بر این بیشتر بیرون از شهرها  واقع شده است. اما آب انبار در کنار مجتمع های جمعیتی مانند مرکز شهر و کنار مساجد و بازارها قرار داشته است . در آب انبار مردم  همهگی باید به آب درسی داشته باشند در نتیجه آب انبار با یک راهرو زیر زمینی به پایین مخزن آب  وصل می شود تا  برداشت آب را سهل نماید اما در یخدان معمولا راه پله وجود ندارد. البته بعضی آب انبارها در عین حال کارکرد یخدان را هم داشته اند یعنی در زمستان های سرد مقداری اب جوب که حالت یخ زدگی پیدا می کرد  را بسمت اب انبار روان می کردند و در مدت چند روز آب انبار از آب یخ پر می شد با یخ بشته شدن آب انبار سپس تمام روزنه های آن را می بستند و فقط از شیر اب ، آب برمی داشتند و این باعث می شد که  مردم تا  اواخر تابستان از آب سرد بهره مند می شدند. نمونه چنین آب انبارهایی در گناباد – یزد و طبس وجود داشته است.

منبع : دریای پارس

حقوق دریا بین ایران و قطر . کندی ایران در پارس جنوبی و حراج برق آسای گاز در قطر

pars-sea

میدان گازی پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی یکپارچه جهان است. این میدان گازی در مرز آبی ایران و قطر در خلیج فارس قرار گرفته است و قطری ها آن را “گنبد شمالی” می خوانند.

در حالی که قطر موفق شده با بهره گیری از این منابع، به بالاترین میزان سطح درآمد سرانه در جهان دست یابد، ایران قادر نبوده که کاری غیر از تأمین مصرف گاز داخلی، با قیمت های یارانه ای انجام دهد. مهمترین مانع ایران برای توسعۀ این منابع، تحریم های وضع شده توسط اروپا و آمریکا و سازمان ملل متحد، بخصوص در زمینۀ بهره‌برداری از منابع نفت و گاز ایران است.

بسیاری از شهروندان ایرانی و برخی از کارشناسان بر این باورند که اولا قطر سهم ایران را از منابع گازی پارس جنوبی “غارت” می کند و دوما، این کشور دارای تعهدات نادیده گرفته شده‌ای برای همکاری با ایران در بهره‌برداری مشترک از این منابع است.

ایران در حال حاضر، صادرکنندۀ مهمی از گاز طبیعی نیست. چند عامل در این قضیه سهم دارند ولی تحریم های بین المللی بزرگترین مسأله است که به شدت به اقتصاد ایران، بخصوص به صنایع نفت و گاز کشور صدمه می زنند. تا سال ۲۰۱۰ اثرات این تحریم ها در بخش انرژی ایران حالت متوسط و متعادلی داشتند ولی تحریم هایی که بعد از آن تاریخ وضع شدند، و مستقیما صنایع نفت و گاز را هدف گرفته اند، به شدت روی توسعۀ منابع گازی ایران اثر گذاشته است.

میزان ذخایر پارس جنوبی

منبع گازی پارس

میدان گازی پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی یکپارچه جهان است. این میدان گازی در مرز آبی ایران و قطر در خلیج فارس قرار گرفته است و قطری ها آن را “گنبد شمالی” می خوانند.

در حالی که قطر موفق شده با بهره گیری از این منابع، به بالاترین میزان سطح درآمد سرانه در جهان دست یابد، ایران قادر نبوده که کاری غیر از تأمین مصرف گاز داخلی، با قیمت های یارانه ای انجام دهد. مهمترین مانع ایران برای توسعۀ این منابع، تحریم های وضع شده توسط اروپا و آمریکا و سازمان ملل متحد، بخصوص در زمینۀ بهره‌برداری از منابع نفت و گاز ایران است.

بسیاری از شهروندان ایرانی و برخی از کارشناسان بر این باورند که اولا قطر سهم ایران را از منابع گازی پارس جنوبی “غارت” می کند و دوما، این کشور دارای تعهدات نادیده گرفته شده‌ای برای همکاری با ایران در بهره‌برداری مشترک از این منابع است.

ایران در حال حاضر، صادرکنندۀ مهمی از گاز طبیعی نیست. چند عامل در این قضیه سهم دارند ولی تحریم های بین المللی بزرگترین مسأله است که به شدت به اقتصاد ایران، بخصوص به صنایع نفت و گاز کشور صدمه می زنند. تا سال ۲۰۱۰ اثرات این تحریم ها در بخش انرژی ایران حالت متوسط و متعادلی داشتند ولی تحریم هایی که بعد از آن تاریخ وضع شدند، و مستقیما صنایع نفت و گاز را هدف گرفته اند، به شدت روی توسعۀ منابع گازی ایران اثر گذاشته است.

میزان ذخایر پارس جنوبی

منبع گازی پارس جنوبی در کل حدود ۱۸۰۰ تریلیون فوت مکعب (معادل ۵۱ تریلیون متر مکعب) گاز طبیعی و نیز حدود ۵۰ میلیارد بشکه (۷.۹ میلیارد متر مکعب) میعانات گازی طبیعی دارد.

این حوزۀ گازی وسعتی نزدیک به ۹۷۰۰ کیلومترمربع (۳۷۰۰ مایل مربع) دارد که از این مقدار، ۳۷۰۰ کیلومتر مربع (۱۴۰۰ مایل مربع) در بخش آب های منطقه ای ایرانی (تحت نام پارس جنوبی) است و ۶۰۰۰ کیلومتر مربع (معادل ۲۳۰۰ مایل مربع) تحت نام گنبد شمالی در آب های منطقه ای قطر است.

بخش ایران همچنین دارای ۱۸ میلیارد بشکه (۲.۹ میلیارد متر مکعب) میعانات گازی است و بخش قطر حاوی ۳۰ میبارد میعانات گازی است.

منبع: آژانس بین المللی انرژی

در نتیجه تحریم های جدید، اکثریت قریب به اتفاق شرکت های نفت و گاز اصلی در جهان، طرح های انرژی ایران را ترک کردند. تحریم های اروپائی در سال ۲۰۱۰، ارسال هر گونه دانش فنی و بخصوص فن آوری گاز طبیعی مایع را که به شدت مورد نیاز ایران بود، مسدود کرد.

در اثر این تصمیم، کلیه طرح های گاز طبیعی مایع در ایران ناقص ماند و در عین حال روس ها و چینی ها نتوانستند جانشین فناوری غربی در ایران شوند، زیرا خود آنها نیز نیازمند به این تکنولوژی هستند.

صادرات گاز ایران به لوله های موجود محدود شده است. قطر سالانه حدود ۱۲۵ میلیارد متر مکعب گاز صادر می کند و درآمد بسیار بالائی از این راه کسب می کند. ایران قسمت عمدۀ تولیدات گازی خودش را صرف پاسخگوئی به جمعیت خودش می نماید.

قسمت عمدۀ منابع گازی و نفتی در مناطق دریائی و در نزدیکی مرزهای کشورها در آبهای ساحلی آنها قرار دارد. این امر باعث شده است که مطالب حقوقی گسترده ای درباره روش‌ها و قوائد تحدید حدود و سهم کشورها و ترتیبات مربوط به سرمایه گذاری های مشترک برای اکتشاف و بهره برداری منابع انرژی بوجود بیاید.

توسعه فازهای پارس جنوبی در دوره تحریم ها با کندی بی سابقه ای رو به رو شده

تمامی زیربستر آب های خلیج فارس، فلات قارّه محسوب می شود و این مناطق دارای ذخائر مهم انرژی است. به همین دلیل، مرزهای آبی و فلات قارّه کشورهای مجاور و همجوار در این منطقه بایستی با دقت تحدید حدود بشوند.

ایران با چندین کشور قراردادهای تحدید حدود فلات قارّه دارد و در ۲۰ سپتامبر سال ۱۹۶۹ قرارداد “خط مرزی تقسیم فلات قارّه بین ایران و قطر” امضاء شده اما همکاری بین دو کشور برای بهره گیری مشترک از این منابع، مستلزم توافق جداگانه ای بین دو طرف است. تاکنون گرچه اقداماتی بطور محدود و موّقت برای هماهنگی دوطرف صورت گرفته است اما هیچ گونه توافق جداگانه ای به شرح مندرج در قرارداد بین آنها حاصل نشده است.

در نتیجه در حال حاضر، ایران و قطر اصولا هر یک طرح های جداگانۀ خود را برای بهره گیری از منابع گازی این ذخائر مشترک، پی گیری می کنند.

همچنین، مادۀ ۱۴۲ کنوانسیون سازمان ملل متحد برای حقوق دریاها (کنوانسیون مونته گوبی ۱۹۸۲) مقرر می کند که “فعالیت در منطقه، تا جائی که مربوط به ذخائری است که ماورای محدودۀ صلاحیت ملی است، با رعایت حقوق و منافع مشروع هر دولت ساحلی دیگری که آن ذخائر در ماورای حوزۀ صلاحیت آن نیز هست، صورت می گیرد.”

این ماده در واقع از دولت های عضو معاهدۀ مزبور (ایران، این کنوانسیون را در همان سال ۱۹۸۲ امضاء کرده است ولی تا کنون به آن ملحق نشده است. با این حال، ایران دارای تعهدات مربوط به دولت ها در فاصلۀ امضاء تا تصویب معاهدات بین المللی است) می خواهد که در موقع بهره گیری از منابع بستر مناطق آبی، چنانچه این منابع در ورای خط صلاحیت ملی هم قرار می گیرند، با رعایت حقوق طرف دیگر و با رعایت سایر قواعد مندرج در این معاهده، انجام شود.

قراردادی بین ایران و قطر

ایران با چندین کشور قراردادهای تحدید حدود فلات قارّه دارد و در ۲۰ سپتامبر سال ۱۹۶۹ هم قرارداد “خط مرزی تقسیم فلات قارّه بین ایران و قطر” امضاء شده است. در بخشی از این قرارداد مقرر شده که “هر گاه سازۀ زمین شناسی نفتی واحد یا میدان نفتی واحد یا هر سازۀ زمین شناسی واحد یا میدان واحدی از مواد معدنی دیگر به آن طرف خط مرزی مشخص در مادۀ یک این موافقتنامه امتداد یابد و آن قسمت از این سازه یا میدان را که در یک طرف خط مرزی واقع شده باشد بتوان کلا یا جزئا به وسیلۀ حفاری انحرافی از طرف دیگر خط مرزی مورد بهره برداری قرار داد در این صورت:

(الف) در هیچ یک از دو طرف خط مرزی مشخص شده در ماده یک، هیچ چاهی که بخش بهره‎ده آن کمتر از ۱۲۵ متر از خط مرزی مزبور فاصله داشته باشد حفر نخواهد شد مگر با توافق دو دولت.

(ب) دو دولت تلاش خواهند کرد که نسبت به نحوۀ هماهنگ ساختن عملیات و یا وحدت آن در دو طرف خط مرزی توافق حاصل نمایند.”

در نتیجه بر اساس دیدگاه حقوقدانان می توان گفت که در حوزۀ پارس جنوبی نیز مهمترین روش برای بهره گیری از منبع مشترک، رسیدن به توافق روی فعالیت های مشترک و هماهنگ است ولی وجود تحریم های بین المللی مانع از تحقق این نوع فعالیت هاست. حتی اگر قطر بخواهد، نمی تواند دانش های فنی را که در مالکیت مادی و معنوی دیگران است با ایران شریک شود.

در کل، پاسخ به سؤال اولیّه راجع به سرازیر شدن بخشی از سهم ایران به طرف بخش قطری این منابع مشترک، مثبت است. گر چه بخش قطری این ذخائر در حال حاضر هم دو برابر سهم ایران است، این یک واقعیت انکارناپذیر است که توسعۀ روزافزون این منابع از طرف قطری آن باعث فشارآوردن و حمل کردن بخش هائی از ذخائر سمت ایران به سوی قطر می شود.

اما آیا قطر دارای تعهدات حقوقی برای همکاری در بهره برداری مشترک از این ذخائر با ایران است و آیا قطر با اقدامات یکجانبۀ خود مرتکب نقض حقوق بین الملل می شود زیرا اهمیّتی نمی دهد که چه بر سر طرف ایرانی این ذخائر می آید؟

اصل کلی دربارۀ لزوم همکاری دولت ها در بهره گیری از ذخائر مشترک بیشتر در قالب قطعنامه ها و توصیه های سازمان ملل متحد گنجانده شده است تا معاهدات و توافقات بین المللی. علت ذکر این نکته آن است که میزان تعهد آوری اسنادی چون قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد کمتر از معاهدات الزام آور تابع حقوق معاهدات بین المللی است.

مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۳ دسامبر ۱۹۷۳، قطعنامۀ معروفی را تصویب کرد که عنوان آن “همکاری در زمینۀ محیط زیست در خصوص منابع طبیعی مشترک بین دو یا چند دولت” است. این قطعنامه از دولت های عضو سازمان ملل متحد می خواهد که “توجه کافی به استانداردهای بین المللی برای حفظ و بهره برداری هماهنگ از منابع طبیعی مشترک بین دو یا چند کشور” کنند.

این امر متعاقبا در ماده ۳ منشور حقوق و تکالیف دولت ها در قطعنامۀ ۳۲۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز درج شده است. در این اسناد اشاره شده که “در مسأله بهره برداری از منابع طبیعی که بین دو و یا چند کشور مشترک است، هر کشور بایستی بر اساس سیستم اطلاع رسانی و مشورت قبلی جهت رسیدن به حداکثر میزان بهره گیری از این منابع بدون لطمه زدن به منافع مشروع دیگران اقدام نماید.”

چند نکته

  • قطر صاحب بخش بزرگتری از منابع مشترک گازی بین ایران و قطر (پارس جنوبی/ گنبد شمالی) است.
  • تأخیر ایران در بهره گیری از منابع مشترک گازی و تولید سطح پائین ایران از این منابع با استفاده از تکنولوژی های فرسوده، منجر به مهاجرت بخش مهمی از سهم ایران به طرف قطری این ذخائر می شود.
  • هیچگونه مکانیسم فنی برای جلوگیری از انتقال سهم ایران به قسمت دیگر و متوقف کردن بهره گیری از این منابع ایران به نفع قطر وجود ندارد.
  • قطر با استفاده از فن آوری آمریکا و کرۀ جنوبی در زمینۀ گاز طبیعی مایع به موقعیت برتری در این زمینه دست یافته است ولی نمی تواند آن را با ایران شریک شود. حتی روسیه که از صادر کنندگان عمده گازطبیعی است به این فن آوری نیاز دارد.
  • هیچگونه تعهدات الزام آور حقوقی و قراردادی برای همکاری قطر با ایران در خصوص استفاده از منابع مشترک وجود ندارد و دو طرف قراردادی در این زمینه خاص ندارند.
  • قواعد عمومی و استانداردها و حتی انگیزه هایی وجود دارد که به موجب آنها قطر می تواند با ایران همکاری و به توسعۀ منابع کمک کند.
  • ایران و قطر به عنوان دو کشور اسلامی متعهدند که قاعدۀ مهم “لاضرر” را در روابط با یکدیگر رعایت کنند و از دست زدن به کارهائی که موجب خسران طرف دیگر شود پرهیز کنند.
  • مسأله پارس جنوبی یک نمونه روشن از خساراتی است که به دلیل  تحریم ها به ایران تحمیل می شود.

تعهدات کلی برای همکاری در کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها و در بخش هائی که مرتبط با توسعۀ فلات قارّه و مناطق انحصاری اقتصادی دولت هاست ذکر شده است. این مواد اشاره دارند که “دولت ها در سایۀ روحیۀتفاهم و همکاری، هرگونه تلاشی بعمل خواهند آورد که به توافقات اولّیه عملی برسند و نیز در مرحلۀ بعدی، راه را برای حصول توافق نهائی هموار کنند و این توافقات لطمه ای به تحدید حدود نهائی آنها نخواهد زد.”

مادۀ ۱۲۳ کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها اهمیت خاصی برای ایران و دول دیگر حاشیۀ خلیج فارس دارد. این ماده مقرر می دارد که “دول حاشیۀ دریاهای بسته و نیمه بسته (که خلیج فارس بطور دقیق با تعاریف مربوط به این نوع مناطق آبی مطابقت دارد) با یکدیگر برای اعمال حقوق خود و انجام تکالیف خود بر اساس این کنوانسیون همکاری خواهند کرد.”

قطر با استفاده از تکنولوژی پیشرفتۀ گاز طبیعی مایع، اکنون بصورت یکی از صادرکنندگان اصلی گاز طبیعی درآمده است و ایران، با وجود داشتن مقام اول جهان از لحاظ ذخائر گاز طبیعی، به دلیل مسائل متعدد (نیاز به سرمایه گذاری، دانش فنی و تحریم های علیه ایران، بخصوص در ارتباط با برنامۀ اتمی) نقش خاصی در صدور گاز طبیعی بازی نمی کند.

شرکت ایران در برنامه های مهم نقل و انتقال گاز طبیعی، تا حد زیادی در گرو حل و فصل مسائل سیاسی و بخصوص سرنوشت روابط ایران و امریکا است.

در شرایطی که اروپا بطور جدی در فکر کاهش اتکا به منابع گاز روسیه است و ایران بالقوه جایگزین خوبی است اما به عقیده کارشناسان تا زمانی که مسائل ایران با دولت های تاثیرگذار جهان حل و فصل نشود، دورنمای تغیر وضعیت ایران در این زمینه تاریک است.

جنوبی در کل حدود ۱۸۰۰ تریلیون فوت مکعب (معادل ۵۱ تریلیون متر مکعب) گاز طبیعی و نیز حدود ۵۰ میلیارد بشکه (۷.۹ میلیارد متر مکعب) میعانات گازی طبیعی دارد.

این حوزۀ گازی وسعتی نزدیک به ۹۷۰۰ کیلومترمربع (۳۷۰۰ مایل مربع) دارد که از این مقدار، ۳۷۰۰ کیلومتر مربع (۱۴۰۰ مایل مربع) در بخش آب های منطقه ای ایرانی (تحت نام پارس جنوبی) است و ۶۰۰۰ کیلومتر مربع (معادل ۲۳۰۰ مایل مربع) تحت نام گنبد شمالی در آب های منطقه ای قطر است.

بخش ایران همچنین دارای ۱۸ میلیارد بشکه (۲.۹ میلیارد متر مکعب) میعانات گازی است و بخش قطر حاوی ۳۰ میبارد میعانات گازی است.

در نتیجه تحریم های جدید، اکثریت قریب به اتفاق شرکت های نفت و گاز اصلی در جهان، طرح های انرژی ایران را ترک کردند. تحریم های اروپائی در سال ۲۰۱۰، ارسال هر گونه دانش فنی و بخصوص فن آوری گاز طبیعی مایع را که به شدت مورد نیاز ایران بود، مسدود کرد.

در اثر این تصمیم، کلیه طرح های گاز طبیعی مایع در ایران ناقص ماند و در عین حال روس ها و چینی ها نتوانستند جانشین فناوری غربی در ایران شوند، زیرا خود آنها نیز نیازمند به این تکنولوژی هستند.

صادرات گاز ایران به لوله های موجود محدود شده است. قطر سالانه حدود ۱۲۵ میلیارد متر مکعب گاز صادر می کند و درآمد بسیار بالائی از این راه کسب می کند. ایران قسمت عمدۀ تولیدات گازی خودش را صرف پاسخگوئی به جمعیت خودش می نماید.

قسمت عمدۀ منابع گازی و نفتی در مناطق دریائی و در نزدیکی مرزهای کشورها در آبهای ساحلی آنها قرار دارد. این امر باعث شده است که مطالب حقوقی گسترده ای درباره روش‌ها و قوائد تحدید حدود و سهم کشورها و ترتیبات مربوط به سرمایه گذاری های مشترک برای اکتشاف و بهره برداری منابع انرژی بوجود بیاید.

توسعه فازهای پارس جنوبی در دوره تحریم ها با کندی بی سابقه ای رو به رو شده

تمامی زیربستر آب های خلیج فارس، فلات قارّه محسوب می شود و این مناطق دارای ذخائر مهم انرژی است. به همین دلیل، مرزهای آبی و فلات قارّه کشورهای مجاور و همجوار در این منطقه بایستی با دقت تحدید حدود بشوند.

ایران با چندین کشور قراردادهای تحدید حدود فلات قارّه دارد و در ۲۰ سپتامبر سال ۱۹۶۹ قرارداد “خط مرزی تقسیم فلات قارّه بین ایران و قطر” امضاء شده اما همکاری بین دو کشور برای بهره گیری مشترک از این منابع، مستلزم توافق جداگانه ای بین دو طرف است. تاکنون گرچه اقداماتی بطور محدود و موّقت برای هماهنگی دوطرف صورت گرفته است اما هیچ گونه توافق جداگانه ای به شرح مندرج در قرارداد بین آنها حاصل نشده است.

در نتیجه در حال حاضر، ایران و قطر اصولا هر یک طرح های جداگانۀ خود را برای بهره گیری از منابع گازی این ذخائر مشترک، پی گیری می کنند.

همچنین، مادۀ ۱۴۲ کنوانسیون سازمان ملل متحد برای حقوق دریاها (کنوانسیون مونته گوبی ۱۹۸۲) مقرر می کند که “فعالیت در منطقه، تا جائی که مربوط به ذخائری است که ماورای محدودۀ صلاحیت ملی است، با رعایت حقوق و منافع مشروع هر دولت ساحلی دیگری که آن ذخائر در ماورای حوزۀ صلاحیت آن نیز هست، صورت می گیرد.”

این ماده در واقع از دولت های عضو معاهدۀ مزبور (ایران، این کنوانسیون را در همان سال ۱۹۸۲ امضاء کرده است ولی تا کنون به آن ملحق نشده است. با این حال، ایران دارای تعهدات مربوط به دولت ها در فاصلۀ امضاء تا تصویب معاهدات بین المللی است) می خواهد که در موقع بهره گیری از منابع بستر مناطق آبی، چنانچه این منابع در ورای خط صلاحیت ملی هم قرار می گیرند، با رعایت حقوق طرف دیگر و با رعایت سایر قواعد مندرج در این معاهده، انجام شود.

قراردادی بین ایران و قطر

ایران با چندین کشور قراردادهای تحدید حدود فلات قارّه دارد و در ۲۰ سپتامبر سال ۱۹۶۹ هم قرارداد “خط مرزی تقسیم فلات قارّه بین ایران و قطر” امضاء شده است. در بخشی از این قرارداد مقرر شده که “هر گاه سازۀ زمین شناسی نفتی واحد یا میدان نفتی واحد یا هر سازۀ زمین شناسی واحد یا میدان واحدی از مواد معدنی دیگر به آن طرف خط مرزی مشخص در مادۀ یک این موافقتنامه امتداد یابد و آن قسمت از این سازه یا میدان را که در یک طرف خط مرزی واقع شده باشد بتوان کلا یا جزئا به وسیلۀ حفاری انحرافی از طرف دیگر خط مرزی مورد بهره برداری قرار داد در این صورت:

(الف) در هیچ یک از دو طرف خط مرزی مشخص شده در ماده یک، هیچ چاهی که بخش بهره‎ده آن کمتر از ۱۲۵ متر از خط مرزی مزبور فاصله داشته باشد حفر نخواهد شد مگر با توافق دو دولت.

(ب) دو دولت تلاش خواهند کرد که نسبت به نحوۀ هماهنگ ساختن عملیات و یا وحدت آن در دو طرف خط مرزی توافق حاصل نمایند.”

در نتیجه بر اساس دیدگاه حقوقدانان می توان گفت که در حوزۀ پارس جنوبی نیز مهمترین روش برای بهره گیری از منبع مشترک، رسیدن به توافق روی فعالیت های مشترک و هماهنگ است ولی وجود تحریم های بین المللی مانع از تحقق این نوع فعالیت هاست. حتی اگر قطر بخواهد، نمی تواند دانش های فنی را که در مالکیت مادی و معنوی دیگران است با ایران شریک شود.

در کل، پاسخ به سؤال اولیّه راجع به سرازیر شدن بخشی از سهم ایران به طرف بخش قطری این منابع مشترک، مثبت است. گر چه بخش قطری این ذخائر در حال حاضر هم دو برابر سهم ایران است، این یک واقعیت انکارناپذیر است که توسعۀ روزافزون این منابع از طرف قطری آن باعث فشارآوردن و حمل کردن بخش هائی از ذخائر سمت ایران به سوی قطر می شود.

اما آیا قطر دارای تعهدات حقوقی برای همکاری در بهره برداری مشترک از این ذخائر با ایران است و آیا قطر با اقدامات یکجانبۀ خود مرتکب نقض حقوق بین الملل می شود زیرا اهمیّتی نمی دهد که چه بر سر طرف ایرانی این ذخائر می آید؟

ALKHALEEJ_ALFARSI_1952

اصل کلی دربارۀ لزوم همکاری دولت ها در بهره گیری از ذخائر مشترک بیشتر در قالب قطعنامه ها و توصیه های سازمان ملل متحد گنجانده شده است تا معاهدات و توافقات بین المللی. علت ذکر این نکته آن است که میزان تعهد آوری اسنادی چون قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد کمتر از معاهدات الزام آور تابع حقوق معاهدات بین المللی است.

مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۳ دسامبر ۱۹۷۳، قطعنامۀ معروفی را تصویب کرد که عنوان آن “همکاری در زمینۀ محیط زیست در خصوص منابع طبیعی مشترک بین دو یا چند دولت” است. این قطعنامه از دولت های عضو سازمان ملل متحد می خواهد که “توجه کافی به استانداردهای بین المللی برای حفظ و بهره برداری هماهنگ از منابع طبیعی مشترک بین دو یا چند کشور” کنند.

این امر متعاقبا در ماده ۳ منشور حقوق و تکالیف دولت ها در قطعنامۀ ۳۲۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز درج شده است. در این اسناد اشاره شده که “در مسأله بهره برداری از منابع طبیعی که بین دو و یا چند کشور مشترک است، هر کشور بایستی بر اساس سیستم اطلاع رسانی و مشورت قبلی جهت رسیدن به حداکثر میزان بهره گیری از این منابع بدون لطمه زدن به منافع مشروع دیگران اقدام نماید.”

چند نکته

  • قطر صاحب بخش بزرگتری از منابع مشترک گازی بین ایران و قطر (پارس جنوبی/ گنبد شمالی) است.
  • تأخیر ایران در بهره گیری از منابع مشترک گازی و تولید سطح پائین ایران از این منابع با استفاده از تکنولوژی های فرسوده، منجر به مهاجرت بخش مهمی از سهم ایران به طرف قطری این ذخائر می شود.
  • هیچگونه مکانیسم فنی برای جلوگیری از انتقال سهم ایران به قسمت دیگر و متوقف کردن بهره گیری از این منابع ایران به نفع قطر وجود ندارد.
  • قطر با استفاده از فن آوری آمریکا و کرۀ جنوبی در زمینۀ گاز طبیعی مایع به موقعیت برتری در این زمینه دست یافته است ولی نمی تواند آن را با ایران شریک شود. حتی روسیه که از صادر کنندگان عمده گازطبیعی است به این فن آوری نیاز دارد.
  • هیچگونه تعهدات الزام آور حقوقی و قراردادی برای همکاری قطر با ایران در خصوص استفاده از منابع مشترک وجود ندارد و دو طرف قراردادی در این زمینه خاص ندارند.
  • قواعد عمومی و استانداردها و حتی انگیزه هایی وجود دارد که به موجب آنها قطر می تواند با ایران همکاری و به توسعۀ منابع کمک کند.
  • ایران و قطر به عنوان دو کشور اسلامی متعهدند که قاعدۀ مهم “لاضرر” را در روابط با یکدیگر رعایت کنند و از دست زدن به کارهائی که موجب خسران طرف دیگر شود پرهیز کنند.
  • مسأله پارس جنوبی یک نمونه روشن از خساراتی است که به دلیل سیاست های غلط به ایران تحمیل می شود.

تعهدات کلی برای همکاری در کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها و در بخش هائی که مرتبط با توسعۀ فلات قارّه و مناطق انحصاری اقتصادی دولت هاست ذکر شده است. این مواد اشاره دارند که “دولت ها در سایۀ روحیۀتفاهم و همکاری، هرگونه تلاشی بعمل خواهند آورد که به توافقات اولّیه عملی برسند و نیز در مرحلۀ بعدی، راه را برای حصول توافق نهائی هموار کنند و این توافقات لطمه ای به تحدید حدود نهائی آنها نخواهد زد.”BBCPERSIAN GULF

مادۀ ۱۲۳ کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها اهمیت خاصی برای ایران و دول دیگر حاشیۀ خلیج فارس دارد. این ماده مقرر می دارد که “دول حاشیۀ دریاهای بسته و نیمه بسته (که خلیج فارس بطور دقیق با تعاریف مربوط به این نوع مناطق آبی مطابقت دارد) با یکدیگر برای اعمال حقوق خود و انجام تکالیف خود بر اساس این کنوانسیون همکاری خواهند کرد.”

قطر با استفاده از تکنولوژی پیشرفتۀ گاز طبیعی مایع، اکنون بصورت یکی از صادرکنندگان اصلی گاز طبیعی درآمده است و ایران، با وجود داشتن مقام اول جهان از لحاظ ذخائر گاز طبیعی، به دلیل مسائل متعدد (نیاز به سرمایه گذاری، دانش فنی و تحریم های علیه ایران، بخصوص در ارتباط با برنامۀ اتمی) نقش خاصی در صدور گاز طبیعی بازی نمی کند.

شرکت ایران در برنامه های مهم نقل و انتقال گاز طبیعی، تا حد زیادی در گرو حل و فصل مسائل سیاسی و بخصوص سرنوشت روابط ایران و امریکا است.

در شرایطی که اروپا بطور جدی در فکر کاهش اتکا به منابع گاز روسیه است و ایران بالقوه جایگزین خوبی است اما به عقیده کارشناسان تا زمانی که مسائل ایران با دولت های تاثیرگذار جهان حل و فصل نشود، دورنمای تغیر وضعیت ایران در این زمینه تاریک است.

منبع: آژانس بین المللی انرژی.بی بی سی فارسی

بهمن آقایی دیبا. کارشناس حقوق دریا

مختصات جغرافیای تنگه هرمز پیشنهاد ساخت کانال راهبردی هرمز

دعواها- ادعاها و ضد ادعاها در دریای چین میان کشورهای منطقه و دور از منطقه

 

پرداخت ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار غرامت بابت لغو قرارداد

توده های جلبکی سمی در خلیج فارس خسارات زیادی ایجاد خواهند کرد.

پدیده نوظهوری موسوم به “توده جلبکی” که گونه ای از فیتوپلانکتون های دریایی است باعث تعطیلی کار صیادان استان هرمزگان در جنوب ایران شده است.

بعد از پدیده مرگ و میر دلفین ها که سال گذشته در منطقه خلیج فارس و دریای عمان اتفاق افتاد، امسال آفت دیگری آب های نیلگون خلیج فارس را به رنگ قرمز درآورده است.

دکتر اسماعیل کهرم، فعال محیط زیست در تهران در باره ظهور این پدیده به بخش فارسی بی بی سی گفت: “کشند سرخ، آن طور که بین جزیره قشم و بندرعباس امروزه به وفور رسیده است، وقتی ظاهر می شود که جلبک های آبزی درست مثل درخت گیلاس شکوفه می کنند”.

 

 

 

“این جلبک ها موقع شکوفه کردن دارای فعل و انفعالات شیمیایی هستند که باعث می شود مواد سمی بسیار مهلکی را در داخل آب رها کنند. این مواد سمی باعث می شود که آب دریای منطقه بدبو شده و همچنین تعداد بیشماری ماهی مرده سطح آب را بپوشاند”.

ساکنان مناطقی از قشم و بندرعباس در روزهای اخیر با قطعی آب روبرو بوده اند. آب جزایر ایرانی خلیج فارس معمولا توسط دستگاه های آب شیرین کن تهیه می شود.

یکی از ساکنان جزیره قشم می گوید: “در ماههای اخیر این جلبک ها وارد تجهیزات آب شیرین کن قشم شده و فیلتر آنها را پوشاند که در برخی موارد با قطعی آب روبرو بودیم”.

سید محمد باقر نبوی، معاون دریایی سازمان حفاظت محیط زیست به رسانه های ایران گفته است که روش مقابله بیولوژیکی راهکار مناسبی برای مقابله با این بحران نیست، چرا که موجب از بین رفتن آب سنگ های مرجانی می شود.

BBCPERSIAN GULF

حدود هشت درصد ذخایر آبسنگ های مرجانی جهان در منطقه خلیج فارس واقع شده و هرجا که آبسنگ های مرجانی باشد، تنوع آبزیان به شدت بالاست.

به گفته آقای نبوی یکی از راهکارها کنترل فاضلاب است. به واسطه فاضلاب ها مواد مغذی وارد دریاها می شوند، ترکیبات فسفر و ازت می توانند عامل مهمی در شکوفایی جلبک ها محسوب شود.

این مقام حفاظت از محیط زیست ایران همچنین گفته که اقدامات متعددی از جمله 14 مصوبه در کمیسیون زیربنایی دولت برای مقابله با پدیده جلبکی تصویب شده است.

مژگان جمشیدی روزنامه نگار در تهران به بخش فارسی بی بی سی گفت: “همه این ها در حد حرف است، با توجه به اینکه که پدیده فیتوپلانکتون ها می تواند در حد یک فاجعه ملی و منطقه ای باشد و می تواند در کل شیلات منطقه را نابود کند، هنوز اقدام موثر و جدی در این زمینه صورت نگرفته است”.

خانم جمشیدی همچنین گفت: “در اجلاس اخیر کویت که به همین منظور تشکیل شده اعلام کرده اند که در چهار ماه اخیر در حدود 700 تن ماهی در سواحل امارات از بین رفته است، اما هنوز میزان تلفات آبزیان در سواحل جنوبی ایران رسما اعلام نشده است”.

 

گردش طبیعی آب در خلیج فارس، رسوبات و تمام آلاینده ها را به طرف سواحل جنوبی می برد که بیشتر در انحصار عربستان سعودی و امارات است.

معاون دریایی سازمان محیط زیست گفته است که گسترش پدیده جلبکی ناشی از حرکت شناورها در منطقه نیست و آن را ناشی از توفان گنو در سال گذشته ذکر کرده است.

اما آقای کهرم نظر دیگری در این باره دارد و می گوید: “بنده این نظر را رد می کنم، به خاطر این که توفان گنو اگر این جلبک ها را به خلیج فارس کشانده باید مدت ها قبل شکوفه های آنها را مشاهده می کردیم.”

وی افزود:”مسئله این است که کشتی هایی که عازم خلیج فارس هستند، مقدار زیادی آب را در مبدا خودشان وارد انبارها برای حفظ تعادل کشتی می کنند که وقتی به سواحل جنوبی خلیج فارس در ایران می رسند، آنها را بدون هیچ نظارتی داخل آب رها می کنند و هیچ سازمانی هم نیست که جلوی این عمل غیرقانونی کشتی ها را بگیرد”.

مقامات سازمان حفاظت از محیط زیست ایران اذعان می دارند که پدیده توده جلبکی در سواحل شمالی مانند رشت، انزلی و گرگان هم دیده شده است. این پدیده می تواند به موجودات آبزی آسیب برساند و گونه هایی که تحرک کمتری دارند بیشتر در معرض آسیب قرار می گیرند.

دعواها- ادعاها و ضد ادعاها در دریای چین میان کشورهای منطقه و دور از منطقه

وزیر امور خارجه فیلیپین آقای آلبرت دل روزاریو در22 ژانویه 2013   مبنی بر ارجاع اختلاف دریایی خود با چین در دریای چین جنوبی را به یک دیوان داوری اعلام داشت.   ماده 287   UNCLOS (لازم الاجرا شده در 1994) ساز و کار جالبی را برای حل اختلافات مقرر نموده است که براساس آن دول عضو مختارند یکی از چند شیوه حل و فصل اختلافات مذکور در این ماده را جهت اختلافات احتمالی با سایر دول عضو برگزینند:

1- ارجاع اختلاف به دیوان بین المللی حقوق دریاها((ITLOS)

2- ارجاع اختلاف به دیوان بین المللی دادگستری

3- ارجاع اختلاف به  یک دیوان داوری عام (ضمیمه شماره هفت کنوانسیون)

4- ارجاع اختلاف به  یک دیوان داوری خاص(ضمیمه شماره هشت کنوانسیون).

ضمیمه شماره هشت کنوانسیون سازمان ملل درخصوص حقوق دریاها (1982) مقرر می دارد:

ANNEX VII. ARBITRATION


Article 1

Institution of proceedings

Subject to the provisions of Part XV, any party to a dispute may submit the dispute to the arbitral procedure provided for in this Annex by written notification addressed to the other party or parties to the dispute. The notification shall be accompanied by a statement of the claim and the grounds on which it is base

 

حال به نظر می رسد دولت فیلیپین بر سر اختلافات خود با پکن در دریای چین جنوبی راه حل سوم را انتخاب نموده است.

براساس این بیانیه رسمی،ادعاهای دولت فیلیپین به شرح ذیل می باشد:

– حقوق و تعهدات دولتین فیلیپین و چین در دریای چین جنوبی باید براساس کنوانسیون حقوق دریاها  مصوب 1982 تعیین شود؛

– ادعاهای دولت چین و بویژه “نقشه خطوط فاصله نه گانه”{The nine-dotted line, U-shape line, or nine-dash map} آن مغایر با کنوانسیون حقوق دریاها  مصوب 1982 می باشد؛

– دولت چین بایستی مقررات داخلی خود را در تطبیق با کنوانسیون حقوق دریاها  مصوب 1982  اصلاح نماید؛

– دولت چین از دست اندازی به حقوق حقه دولت فیلیپین در دریای فیلیپین غربی دست بردارد.

نکته ای که در این بیانیه قابل دقت و امعان نظر می باشد ذکر این نکته است که دولت فیلیپین اعلام می نماید که قبلا  تمامی راههای دیپلماتیک و سایر طرق مسالمت آمیز دیگر را برای حصول نتیجه طی نموده است اما موفق نشده با دولت چین بر سر مصالحه ای توافق پیدا نماید.

البته وزیر امورخارجه فیلیپین در همان بیانیه اظهار داشت که در همان روز سفیر چین در فیلیپین برمواضع قبلی پکن و از جمله تحدید حدود مناطق دریای چین جنوبی براساس “خطوط فاصله نه گانه” رسما تاکید داشته است.فیلیپین معتقد است که تحدید حدود برمبنای نقشه موسوم به “خطوط فاصله نه گانه” برخلاف کنوانسیون حقوق دریاهاست.

لازم به ذکر است که چین بطور سنتی همواره از طرح دعوی در مراجع بین المللی اجتناب می کرده است ولی در سنوات اخیر این دیدگاه تاحدود زیادی تعدیل یافته است ؛چه آنکه چین در سال 2001 به عضویت سازمان تجارت جهانی (WTO)در آمدو همانطور که می دانیم تبعیت از آیین حل و فصل اختلافات در این نهاد برای دول عضو اجباری است. به عبارت ساده ، عضویت در سازمان تجارت جهانی به معنای پذیرش صلاحیت اجباری نهاد حل و فصل اختلافات این سازمان نیز می باشد.اتفاقا از زمان عضویت دولت چین در این سازمان تا کنون نام آن دولت به عنوان طرف دعوی در چندین پرونده مطروحه نزد سازمان تجارت جهانی مطرح شده است که در برخی از آنها نیز حکم عیله چین صادر شده است.

چین تقریبا مدعی 3.5 کیلومتر مربع مساحت دریای چین جنوبی است که احتمالا سرشار از منابع معدنی و نفت است.البته اختلافات دولت چین بر سر این منطقه فقط با فیلیپین نیست بلکه با دولتهای مالزی،تایوان،برونئی و ویتنام هم برسر این منطقه اختلاف دارد.

*نقشه موسوم به خطوط فاصله نه گانه مورد ادعای چین

سابقه ترسیم نقشه موسوم به ” خطوط فاصله نه گانه” به 1948 می رسد که دولت چین مبدع آن بود.در 7 می 2009 چین یک نقشه رسمی به سازمان ملل ارائه داد که بازهم دریای چین جنوبی براساس همان ” خطوط فاصله نه گانه” تحدید حدود شده بود و عملا کل مناطق دریای در قلمرو چین نشان داده شده بود.دولت  فیلیپین فورا به این نقشه اعتراض کرد.ویتنام و مالزی روز بعد به سازمان ملل اعتراض کردند و اندونزی هم اعتراض خود را ثبت نمودولی ادعایی درخصوص دریای چین جنوبی مطرح نکرده است. هم این است که این نحوه ترسیم پکن باعث محدودسازی آزادی دیریانوردی می شود.

حقیقت این است که این خطوط نه گانه فاقد هیچ معنای مشخصی در حقوق بین الملل دریاها و بویژه کنوانسیون حقوق دریاها  مصوب 1982  است و معلوم نیست این خطوط – که حتی زمانی شامل 11 نقطه بوده است- منطبق برکدام قاعده فنی و یا حقوقی ترسیم شده اند .

 یکی از متخصصین صاحبنظر در زمینه حقوق دریاها در دولت چین اعلام داشته  است که حقیقتا نمی داند سابقه ترسیم این خطوط نه گانه  از کجا نشات می گیرد؟!

البته لازم به ذکر است که از حیث تاریخی دولت پکن در این مناطق سابقه اعمال صلاحیت و برخی اقدامات نظیر ماهیگیری داشته است .حال اینکه سوابق تاریخی چقدر بتواند بر مقررات کنوانسیون حقوق دریاها  برتری  یابد خود محل بحث می باشد.

صرفنظر ازاین موضوع اگر از زاویه حقوق بین الملل و حتی دیپلماسی فعال به این بیانیه نگاه شود این اقدام وزارت امور خارجه فیلیپین کاملا منطبق با موازین حقوق بین الملل و حرکتی براساس منافع ملی آن دولت تلقی می شود.ابتکار جالب وزارت امور خارجه این دولت این است که در ذیل بیانیه ،چند سوال مفروض هم (مثل اینکه آیا چین هم این داوری را می پذیرد؟آگر نپذیرد چه اتفاقی می افتد؟آیا فلیپین با این اقدام در معرض واکنش شدید چین قرار خواهد گرفت و…)مطرح و  بدانها جواب بسیار کوتاهی داده شده است.

 

بحران و منازعه چند دولتی و نگران کننده در  دریای جنوبی و شرقی چین

 اختلاف بر سر حاکمیت جزایر و قلمرو دریایی در دریای جنوب چین منجر به بلوک بندی های امنیتی  و ائتلافهای منطقه ای شده است. هند- آمریکا و استرالیا نیز که خارج از قلمرو این دریا هستند به این مداخله کشیده شده اند. ژاپن با هند- آمریکا و استرالیا  به دنبال ائتلاف امنیتی است.  دولت چین بر منطقه وسیعی از دریای جنوبی و دریای شرقی چین ادعای حاکمیت دارد که بخشهایی از آن مورد ادعای دیگر کشورهای منطقه نیز قرار دارند. چین یک منطقه دفاع هوایی در دریای شرق چین اعلام کرده که مورد اعتراض ژاپن قرار گرفته است و در خصوص جزایر مورد اختلاف در دریای جنوبی چین هم موضع گیری های تندتری علیه دولتهای منطقه اتخاذ کرده است.

در حالی که تنش‌ها میان ویتنام، فیلیپین، ژاپن و چین به‌ویژه بر سر ادعای مالکیت چین بر جزایر و آب‌های دریای جنوبی چین بالا گرفته است اظهارات اخیر مقامات نظامی این کشورها تحریک کننده شده است.

در یک نشست سه روزه دیدار چهره به چهره مقام‌های کشورهای جنوب شرق آسیا برای حل بحران بین آنها در سنگاپور با واکنش های تند روبرو شد .

دولت چین از نخست وزیر ژاپن و وزیر دفاع آمریکا به دلیل سخنرانیهای “تحریک آمیز” علیه چین در یک همایش امنیتی ۳۱ مه  در سنگاپور به تندی انتقاد کرد.

ژنرال وانگ گوانژونگ، معاون ستاد مشترک ارتش چین، اظهارات شینزو آبه، نخست وزیر ملی گرای ژاپن و چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا را محکوم کرده است.او گفت انتقاد این مقامات ژاپنی و آمریکایی از چین غیر قابل تصور و غیر قابل قبول بوده است.

چاک هیگل در سخنان خود گفته بود که دولت چین منطقه دریای جنوب چین را “بی ثبات” کرده است و شینزو آبه هم قول داده بود که کشورهای همسایه چین در جنوب شرق آسیا را مورد حمایت بیشتر قرار دهد.

هیگل گفته “در ماه‌های گذشته، چین با اقدامات بی‌ثبات کننده و یک جانبه، ادعاهای خود بر دریای جنوبی چین را تکرار کرده است.”

او گفته آمریکا به شدت با هر نوع “ارعاب، تهدید و توسل به نیروی نظامی” توسط ملل مخالف است. وزیر دفاع آمریکا از کلیت اظهارات نخست‌وزیر ژاپن در روز جمعه برای ایفای نقش فعال‌تر توکیو در امنیت منطقه استقبال کرده است.

 

چاک هیگل همچنین چین را به تهدید امنیت و پیشرفت منطقه از طریق انجام اقدامات “یکجانبه و بی ثبات کننده” متهم کرد و هشدار داد که آمریکا در قبال نقض مقررات بین المللی بی تفاوت نخواهد بود.

شینزو آبه از نقش قاطع تر ژاپن در حل و فصل اختلافات منطقه ای سخن رانده بود و گفت ژاپن قایقهای گشت ساحلی در اختیار کشورهای همسایه، که نگران سیاستهای چین هستند، خواهد گذاشت.

چین، در مقابل، گفته است که آقای آبه برای تقویت سیاست امنیتی خود در منطقه از “افسانه” تهدید چین استفاده می کند. شینزو آبه، نخست‎‌وزیر ژاپن پیشنهاد کرده به کشورهای همسایه که نگران سیاست‌های پکن هستند، گارد ساحلی بفرستد.

چین و ژاپن از سال ۱۹۷۰ بر سر مالکیت جزایر واقع در دریای جنوبی چین اختلاف دارند. اختلافی که‌ گاه تا مرز درگیری‌ نظامی پیش رفته است. از طرفی دیگر ویتنام هم با چین بر سر منابع نفتی و آبزیان در این دریا دچار مشکل است. در چین و ویتنام اخیرا اتباع دو کشور مورد حمله قرار گرفته‌اند و در ویتنام تظاهرات اعتراضی علیه چین برگزار شده است.

تقویت چشمگیر توان نظامی چین در سال‌های اخیر نگرانی همسایه‌هایش را برانگیخته است. آمریکا می‌گوید پشتیبانی نظامی خود از ژاپن و کره جنوبی را افزایش می‌دهد.

شی جینپینگ، رهبر چین، هفته پیش از کشورهای آسیایی خواست از تقویت ائتلاف‌های نظامی با “قدرت‌های ثالث” حذر کنند.

نطفه‌های آشوب و منازعه در دریای جنوب چین

یافتن دلایل و ریشه‌های در گرفتن جنگ‌ها موضوع بخش عظیمی از علوم انسانی است. اگرچه هیچ‌ طرفی نمی‌خواهد جنگ بشود اما زنجیره ای  از رویدادها طوری دنبال می‌شوند که جنگ تنها راه‌حل ممکن می‌شود. بعضی ویژگی‌های شرایطی که دو دریای همجوار چین خود را در آن می‌یابند از عوامل ثابت موقعیت‌های خطرناک اینچنینی هستند.

اول، عروج اقتصادی قدرتی که دیگر نظم موجودِ از پیش‌برقرار‌شده را بر نمی‌تابد، یعنی چین.

 چین امروز دیگر تنها سازنده اسباب‌بازی‌های کوچک ارزان‌قیمت نیست بلکه  بزرگترین کشور تولیدگر جهان است و سه برابر آمریکا تولید دارد. آمریکا در زمینه کالاهای تولیدی ۷۰۰ میلیارد دلار کسری بودجه دارد در حالی که چین ۲۳۰ میلیارد دلار مازاد بودجه دارد. این کشور حدود ماهی ۶۰ میلیون تن فولاد (نماد اقتصاد مدرن) تولید می‌کند یعنی ۷ برابر دومین تولیدکننده (ژاپن) و نیمی از تولید جهانی.

برای چنین حجمی از تولید، میزان زیادی انرژی نیاز است و بیهوده نیست که چین بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نفت جهان است. با این‌حال اما یک سوم نفت دنیا (و اکثریت نفت وارداتی چین) از تنگه هرمز می‌گذرد که آمریکا تمایل به حضور نظامی کمتری در این تنگه دارد. البته چین از نظر توان نظامی همچنان بسیار عقب‌تر از آمریکا است. علی رغم افزایش های فزاینده بودجه نظامی چین اما  بودجه نظامی آمریکا همچنان بی رقیب است سال گذشته ۶۴۰ میلیارد دلار یعنی ۳۶/۳ درصد کل جهان بود. چین  دوم با ۱۸۸ میلیارد دلار (۱۰/۸ درصد کل جهان) با فاصله بسیار در رتبه دوم قرار دارد.

و این‌جا است که به دو دریای جنوبی و شرقی چین می‌رسیم که مورد اختلافات بسیار چین و همسایگان بوده‌. به رغم نام این دریاها، حضور قاطع نظامی در هر دوی آنها متعلق به آمریکا است. این کشور در ضمن معاهده‌های نظامی با حداقل پنج کشور منطقه (ژاپن، کره جنوبی، تایوان، فیلیپین و استرالیا) دارد. بسیاری کشورهای کوچک‌تر که به طور سنتی هوادار آمریکا نبوده‌اند (مثل ویتنام) نیز با دیدن سایه ظهور و عروج چینِ غول‌آسا به دامان آمریکا پناه می‌برند اگر چه با اکراه.

دریای جنوبی چین حدود ۲۵۰ جزیره کوچک دارد که مساحت‌شان مجموعا به ۱۵ کیلومتر مربع می‌رسد، یعنی یک ششم جزیره کیش. این جزایر عموما خالی از سکنه هستند و گاه بیشترشان زیر آب است. اما نکته کلیدی این‌جا است که قراردادهای بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم هرگز تکلیف این جزایر را معلوم نکرد. در نتیجه حداقل شش کشور مدعی آنها هستند.

در نقشه‌های رسمی چین چیزی به نام خط نُه نقطه‌ای (یا خطِ یو U شکل) وجود دارد که طبق آن ۹۰ درصد از مساحت ۳/۵ میلیون کیلومتری دریای جنوبی چین و جزایرش متعلق به چین است. در نتیجه چین در تضاد مستقیم با برونئی، تایوان، مالزی، فیلیپین و ویتنام قرار دارد که هر یک (به جز اولی) بخش‌هایی از این جزایر را اشغال می‌کنند.

اول، چین یکی از نفت‌کش‌های جدید ۱ میلیارد دلاری‌اش را به آب‌هایی فرستاد که طبق قوانین بین‌المللی جزو منطقه انحصاری ویتنام هستند. وقتی ویتنام با فرستادن ۳۰ گارد ساحلی پاسخ داد، چین با آب‌پاشی،‌ آن‌ها را عقب زد.

پس از آن تظاهرات خشونت آمیز  ضدچینی در سراسر ویتنام برپا شد. بیش از ۱۵ کارخانه چینی در ناحیه شهر هو شی مین (پایتخت) به آتش کشیده‌ شده‌اند. به هر کس که قیافه چینی داشته باشد حمله می‌شود و ۲۱ نفر جان سپردند. چینی‌ها از راه زمینی به کامبوج فرار می‌کنند و یا از راه هوایی خود را به چین و یا کشورهای چینی‌نشینی همچون مالزی و سنگاپور می‌رساند.

نخست‌وزیر ویتنام در پیامکی همگانی از مردمش خواسته برای دفاع از کشور به پا خیزندو این خود تحریک کننده بوده است. از آن سو، روزنامه دولتی “گلوبال تایمزِ” چین گفته این کشور باید دست به جنگ بزند تا هانوی را سر جای خود بنشاند. این روزنامه همین حرف را در مورد فیلیپین نیز زده است چرا که این کشور هم اخیرا ۱۵ ماهی‌گیر چینی را به جرم صید لاک‌پشت‌هایی که نسل‌شان در خطر است (در نزدیکی آب‌های این کشور) دستگیر کرد.

سال گذشته در دریای شرقی چین نیز تخاصماتی مشابه بروز کرد با این تفاوت که چین در آن‌جا با قدرت‌هایی بزرگ‌تر مثل ژاپن و کره جنوبی روبرو است که هر دو جزو ۱۰ قدرت نظامی بزرگ جهان هستند. ژاپن با هند- آمریکا و استرالیا  به دنبال ائتلاف امنیتی است کره شمالی با بمب هسته‌ای‌اش نیز در همان نزدیکی است.

اندونزی و مالزی نیز بودجه نظامی خود را افزایش داده‌اند و به دنبال ائتلاف دفاعی با استرالیا و از آن طریق‌ آمریکا هستند. ویتنام، سنگاپور و تایلند نیز همین راه را در سطحی کوچک‌تر طی می‌کنند.

آن‌چه این تصویر را پرآشوب‌تر می‌کند، سیاست داخلی هر یک از این کشورها است. در آمریکا، باراک اوباما گفته می‌خواهد تمرکز سیاست خارجی‌ کشورش را از خاورمیانه به این منطقه از جهان (آسیا اقیانوسیه) بیاورد گرچه مشغولیت‌های مداوم داخلی و دغدغه‌های اضطراری موجود در اوکراین و سوریه به او اجازه این کار را نداده‌اند. اما اگر رئیس جمهوری تهاجمی‌تر از اوباما به کاخ سفید برود، چه؟

در کره جنوبی و ژاپن ناسیونالیست‌های راست‌گرا سر کار هستند که نه تنها مخالف چین که مخالف شدید یکدیگر نیز هستند. شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، با بازدید از گورستانی جنجالی خشم هم چین و هم کره را آفریده است.

در تایوان، دولت کنونی حزب کومینتانگ به روابط نزدیک با چین مشهور است اما اگر “حزب دموکراتیک مترقی” که به طور سنتی چین‌ستیز است به قدرت برسد، معادلات تغییر می کند.

چالش‌های جهانی و منطقه ای اکنون نتنها رفع نشده بلکه متعددتر شده است. چالش‌ از سوی عوامل غیردولتی مثل بنیادگرایان تندرو به اصطلاح اسلامی و یا دولت‌هایی همچون روسیه نمود پر رنگی در مطبوعات جهان دارند اما نگاهی به بنیان اقتصادی روابط بین‌المللی نشان می‌دهد که موثرترین چالش از سوی چین می‌آید.  چینی که در تصویر عامه جنگ‌طلب دانسته نمی‌شود اما در سطح مقامات امنیتی و تحلیلگران سیاسی از آن به کشوری در حال قدرت نمایی برای سلطه گری یاد می شود. بویژه در منطقه بر سر سلطه بر محدوده قلمرو و تمامیت مرزی در مناطقی از اقیانوس و جزایر پاراسل و اسپراتلی است.

چه کسی درباره کدام قسمت مدعی است؟

چین مدعی بزرگترین قلمرو است – منطقه ای که با “خط-چین شماره نه” مشخص شده و از استان جنوبی هینان چین تا صدها کیلومتر در جهت جنوب و شرق ادامه دارد. پکن می‌گوید حق مالکیت چین بر این منطقه تاریخی ۲۰۰۰ ساله دارد، از زمانی که مجمع الجزایر پاراسل و اسپراتلی بخشی جداناشدنی از ملت چین بودند.

در سال ۱۹۴۷، چین با انتشار نقشه ای این ادعاها را به تفصیل مطرح کرد. در این نقشه این دو مجمع الجزایر به طور کامل در قلمرو چین قرار دارند. تایوان نیز عیناً همین ادعا را مطرح می‌کند.

 ویتنام استدلال تاریخی چین را مورد اعتراض قرار داده و می‌گوید که تا پیش از دهه ۱۹۴۰، چین هیچ‌گاه ادعایی درباره حاکمیت ارضی این منطقه نداشته است. ویتنام ادعا می‌کند که در عمل از قرن هفدهم به این سو، این منطقه تحت فرمانروایی این کشور بوده – و مدارک لازم جهت اثبات این ادعا موجود است.

مدعی اصلی دیگر در این منطقه فیلیپین است، که نزدیکی جغرافیایی خود به جزایر اسپراتلی را دلیل اصلی ادعای مالکیت بر بخشی از این مجموعه قرار داده است.

فیلیپین و چین هر دو مدعی مالکیت سد ساحلی اسکاربورو (با نام چینی جزیره هوانگ یان) هستند که حدود ۱۶۰ کیلومتر با فیلیپین و ۸۰۰ کیلومتر با چین فاصله دارد.

مالزی و برونئی نیز ادعای مالکیت بخش‌هایی از این منطقه را دارند که ادعا می‌کنند، بر اساس کنوانسیون بین‌المللی حقوق دریایی، در منطقه آزاد تجاری آن‌ها قرار گرفته است. برونئی ادعایی درباره هیچکدام از جزایر مورد مناقشه ندارد ولی مالزی مدعی چند جزیره کوچک از مجمع الجزایر اسپراتلی است.

جزایر پاراسل و اسپراتلی ممکن است دارای ذخایر طبیعی در اطراف خود باشند. کاوش های دقیق در این منطقه محدود بوده، پس تخمین ها تا حد زیادی متکی بر گمانه زنی بر اساس میزان ذخایر طبیعی مناطق اطراف است.همچنین این دریا از مسیرهای مهم کشتیرانی و مکان مناسبی برای صنعت ماهیگیری است که بقای مردم کل این ناحیه در گرو آن است.

باید بخاطر داشت که تضادهای بین این کشورها، علاوه بر اختلافات مرزی، سوابق دیرین تاریخی دارد. ویتنام بیش از هزار سال تحت استعمار چین بوده است. کره و تایوان سالیان سال تحت استعمار ژاپن بوده‌اند. ژاپن در همین حدود صد سال گذشته دو بار چین را اشغال کرده است و در جنگ جهانی دوم در کنار نازی‌ها به بیشتر کشورهای منطقه حمله کرده است. در دوران کمونیسم، ویتنامِ شوروی‌گرا با چین و کامبوجِ مائوئیست وارد جنگ شد.  چینی‌ها در سال ۱۹۷۴، با کشتن بیش از ۷۰ نیروی نظامی ویتنام، جزایر پاراسل را تصرف کردند. در سال ۱۹۸۸، دو طرف در جزایر اسپراتلی درگیر شدند و این بار نیز ویتنام با ۶۰ کشته بازنده بود.

فیلیپین نیز در چند مورد با نیروهای چین، ویتنام و مالزی درگیر شده است.

فیلیپین، چین را متهم کرده که مشغول افزودن بر حضور نظامی خود در جزایر اسپراتلی است. در ابتدای سال ۲۰۱۲، دو کشور درگیر یک جدال طولانی دریایی شدند که در آن یکدیگر را به ورود غیرقانونی به سد ساحلی اسکاربورو متهم می‌کردند.

در ژوئیه سال ۲۰۱۲، چین شهر سانشا را رسماً تاسیس کرد – که مرکزش در جزایر پاراسل قرار دارد و به گفته چین، مسئول نظارت بر قلمرو این کشور در دریای جنوبی چین است. ویتنام و فیلیپین هر دو با این حرکت ابراز مخالفت کرده‌اند.

در اواخر سال ۲۰۱۲، ادعاهای اثبات نشده مبنی بر خرابکاری عمدی نیروی دریایی چین در دو کشتی تحقیقاتی ویتنامی، باعث برپایی تظاهرات های ضدچینی گسترده در هانوی و هوشی مین شد.

ویتنام همچنین از جمله کشورهایی بود که از زدن مهر روی گذرنامه های جدید چینی، که منطقه مورد مناقشه را بخشی از قلمرو این کشور نشان می‌داد، امتناع کرد.

در ژانویه سال ۲۰۱۳، مانیل اعلام کرد که در پی احضار چین به یک دادگاه بین‌المللی تحت نظارت کنوانسیون حقوق دریایی سازمان ملل است تا ادعاهای این کشور بر سر دریای جنوبی چین را به چالش بکشد.

در مه سال ۲۰۱۴، راه اندازی یک سکوی نفتی چینی در آب‌های اطراف جزایر پاراسل باعث برخورد چند قایق چینی و ویتنامی با یکدیگر شد.

آیا  مناقشه با روش توسل به حکمیت و حقوق دریاها قابل حل است؟

مانیل در اقدامی بی‌سابقه سندی ۴۰۰۰ صفحه‌ای به دادگاه کنوانسیون قانون دریای سازمان ملل تسلیم کرده و از چین بخاطر ادعایش بر تقریبا تمام دریای جنوبی چین شکایت کرده است اما پکن گفته این دادگاه را قبول ندارد. حتی در صورتی که فیلیپین در تلاش خود برای پیگیری حقوقی مسأله در سازمان ملل موفق شود، چین ملزم به رعایت حکم چنین دادگاهی نخواهد بود.

تلاش‌های اخیر از سوی سازمان همبستگی منطقه ای “آسه آن” برای بررسی ایده‌های جدید برای حل این مناقشه به نظر باعث تشدید اختلاف نظر در این مجموعه از کشورها شده است.

مقام بین المللی اعماق دریا

UNCLOS  ARTICLE 281 – 290- 17

بررسی تعهدات ایران به کنوانسیون 1982 حقوق دریاها

  منابع:  –  .   www.parssea.org 

مختصات جغرافیای تنگه هرمز پیشنهاد ساخت کانال راهبردی هرمز

 

کاستی‌های عقل عربی در کند و کاو سیاسی

کاستی‌های عقل عربی در کند و کاو سیاسی

اندیشه‌ سیاسی – همشهری آنلاین- ترجمه محمد عجم:
اندیشه عربی به‌ویژه عقلانیت سیاسی و اجتماعی آن از گذشته های دور از مشکلات و کاستی‌های متعددی رنج برده واکنون نیز از این امر رنج می برد.

 این کاستی ها از ضعف و نقصان در بینش و کوتاهی در نگرش و راهبرد و وجود غبار در نگاه به جلو  تا عجز کامل در راه رسیدن به توافق پایدار با دیگران بر اساس  رضایت متقابل را شامل می شود که  این وضعیت از زمانهای قدیم  تا کنون بر عقل عربی سایه افکنده است.همین کاستی ها است که گاهی صدام ها  را خلق می کند و گاهی زرقاوی ها را.

دردو قرن گذشته عقل عربی در جهت خلق دانش و هنر دستاوردی نداشته است.پس از جنگ جهانی دوم یک مقام غربی گفته بود عرب ها کتاب نمی خوانند اگر هم بخوانند آنرا نمی فهمند.اما امروز در جهان عرب کتاب به وفور یافت می شود خوانندگانی هم دارد اما اگر از آن درک درستی شود کاربردی مناسبی نمی یابد.

برغم ثروت انبوهی که بسیاری از کشورهای عربی از آن برخوردار شده اند اما هنوز هم  تعداد رقاصه ها از دانشمندان عرب بیشتر هستند. شاید بتوان گفت در قرن 19عقلانیت در کشورهای عربی تعطیل شده بود اما اکنون در قرن بیست و یکم  هم هنوز عقلانیت سیاسی عربی به گونه است که همواره در جا می زند، گویی که جهان همچنان ثابت است و نه به پیش می رود و نه تکامل و تحولی وجود دارد.

تمام فرصت هایی که برای  سیاسیون عرب فراهم شده است  تا خود را حداقل از این گرفتاری هایی که می شناسند و از تنگ نظری های سیاسی  رها سازد  نتیجه ای جز  شکست  به همراه نداشته است.
   
عقل سیاسی عربی از دهه 50 میلادی  ابتدا متوسل به قوم گرایی شد و این قوم گرایی به بزرگ بینی،نژادپرستی و شونیزم ختم شد ودر نتیجه آن احساسات وعواطف موهوم بر خردورزی و واقع گرایی غلبه کرد ودولت وحدت عربی ( سوریه مصر- عراق ) ازهم پاشید.

عقل عربی بجای اینکه از این شکست های پیاپی درس بگیرد و خطاهای فنی و تاکتیکی آن را شناسایی کند و به تقویت خودآگاهی  و خود بیداری بپردازد،مجددا در  دام خود محوری،جانبداری های کورکورانه و برتری پنداری قومی و فکری  گرفتار شد.

ادونیس در کتابش بنام” هویت  کامل نشده ” در این مورد می گوید : پدران تمامی رهبران عرب ، پدران بد ، خدایگان کوچک  و جامعه پدر سالارانه  بوده اند.این پدر سالاری فراگیر و خودکامه عامل گرفتاری های فکری و مبداء اساسی در الهام گرفتن برای طغیان و ریشه گیری استبداد در داخل جامعه عربی است و این خدایگان کوچک عامل همه این کاستی های فکری سیاسی هستند که  باید آنرا برطرف نمود.
 
نقد و بررسی نظام طایفی ای و تعصبات قومی در کتاب ” نظام طایفه ای از دولت تا قبیله” توسط متفکر عرب برهان غلیون بخوبی کند و کاو شده است و شرح حال  انواع و ریشه های تعصبات عربی بررسی گردیده است. 
 
توده های مردم در کشورهای عربی سیاست رابصورت سطحی و  از طریق برخورد  ساده انگارانه باجراید‌ و رسانه های گروهی می فهمندوگمان‌ می  کنند که سیاستمدارهستند. حال اینکه سیاست بسیار پیچیده است و بدون فهم  ابعاد مختلف و ریشه های تاریخی و گوهره و بنیاد هر موضوعی  نمی توان نسبت به آن موضوع قصاوت کرد. به این صورت است که عقل سیاسی عربی گمان می کند عقل کل است و به همه چیز اشراف دارد و بی نیاز از کند و کاو است، در حالیکه او در حقیقت عاجز از درک  کنه  و پایه های مطلب است و روبنا را نگاه می کند. نگاه  سیاسی عربی مانند نگاه خریدار عوام نسبت به یک ساختمان است که فقط به تزئینات توجه دارد و نه به شالوده و پایه های کار.

اگر عقل عربی اعتراف کند که چیزی نمی داند این خود گام بزرگی است تا برای فهم مطلب تحرک و جنب و جوش نماید ( آنکس که  نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند)  عقل عربی با موضوع سیاست همیشه با شیوه  تحریم ،تکفیر( کافر بینی) و تجریم ( جرم بینی ) و ترس  همراه بوده  است.
 
 این موضوع به این حقیقت اشاره دارد که بحران عقل عربی ، بحرانی است که ریشه های عمیق تاریخی دارد. به تاریخ عرب جاهلی نظری بیفکنید اتحاد براساس قبیله گرایی، دیکتاتوری فردی، انتقام جویی قبیله ای، مجازاتهای بی اندازه افراطی ، جنگ های سی ساله و بیشتر  و …..

در جامعه عربی هرگاه که عقلانیت و خرد ورزی کم رنگ شده ، شناخت و کند و کاو،نقد، همبستگی و آزادی از میان رفته، بدنبال آن کشورهای عربی میدان تاخت و  تازبیگانگان شده است. اگر جهان عرب خود را از این مشکل برهاند و از بخشی از خود خواهی ها بنفع جامعه چشم پوشی کند و از خود ستایی  ها و منیت ها  و از تنگ نظری ها دست بردارد  آنگاه بر بحران های موجود غلبه خواهد کرد  و راه ترقی را خواهد پیمود و سیاست را بومی خواهد کرد.

جامعه عربی باید به جامعه نقد پذیر تبدیل شود و از هورا کشیدن  و احسنت! و بارک الله  گفتن به ارباب کرسی های قدرت دست بردارد و انتقاد سازنده را اساس ترقی قرار دهد.

اختناق و سرکوب اندیشه های و سرکوب  دگر اندیشان نتنها باعث از میان رفتن ایده های  خوب و یا بد آنها نمی شود بلکه  مخفی می شود، متراکم می شود و در زمانی مناسب بصورت انفجاری دهان باز می کند، رسوا شدن عیب های هیج اشکالی  ندارد بلکه به آگاه شدن کمک می کند.  19 اسفند 1375

 

 
 
در همین زمینه:

ساختار گروه های مطالعاتی در هند :هند مقام چهارم دنیا

 

ساختار گروه های مطالعاتی در هند :

براساس گزارش دانشگاه پنسیلوانیادر سال 2008 در سراسر جهان در مجموع 5465 گروه های مطالعاتی وجود داشتند که نسبت به سال 2007 (5080) این تعداد نه در صد افزایش داشته است. تعداد گروه های مطالعاتی در مناطق مختلف جهان به شرح ذیل می باشد:

  • آمریکای شمالی:1872، اروپای غربی: 1208، آسیا: 653، اروپای شرقی 514، آمریکای لاتین و کاریب: 538، آفریقا: 424، خاور میانه و آفریقای شمالی: 218 و استرالیا و اقیانوسیه: 38.

اکنون آمریکا با 1828 موسسه مطالعاتی – چین 426 – انگلستان 287 و هند 268 موسسه مطالعاتی به ترتیب اول تا چهارم هستند. ایران با حدود 30 موسسه در رده بسیار پایینی قرار دارد.

این مطالعه نشان می دهد که اکثر گروه های مطالعاتی طبق قانون ثبت انجمن های سال ۱۸۶۰ ثبت شده اند. البته برخی گروه ها، مانند انجمن صاحبان روزنامه های هندی و موسسه توسعه بین المللی هندی طبق بند ۲۵ قانون شرکت های مصوبه سال ۱۹۵۶ ثبت شده اند. در هر دو صورت برای تشکیل یک انجمن یا موسسه به هفت نفر از اتباع هندی نیاز دارد. این هفت نفر اعضای اصلی و بنیانگذار انجمن یا موسسه می باشند. هر موسسه دارای یک شورای هیئت مدیره و یک شورای مشاوره می باشد. شورای هیئت مدیره توسط اعضای اصلی منصوب می شود و اعضای آن از موسسه حقوق دریافت می نمایند. مشاورین کارمند موسسه نمی باشند و بیشتر متشکل افراد برجسته و معروف هستند. اکثر مشاورین را صاحبان صنایع و تجار کشور تشکیل می دهند. هر موسسه تعدادی از کارشناسان را استخدام می کند که فعالیت های پژوهشی را انجام دهند.

این رده در کل حاوی ۲۹ صفحه است.

A

C

F

G

I

K

L

N

P

R

S

T

U

V

* 1- شورای امور جهانی هند The Indian Council of World Affairs

در سال ۱۹۴۳ به عنوان اولین اندیشگاه و موسسه پژوهشی توسط گروهی از روشنفکران هندی به رهبری آقای سر تیج بهادر ساپرو تشکیل شد. و به ساپرو هوس معروف گردید.

این موسسه بعنوان یک سازمان غیردولتی، غیرسیاسی و غیرتجاری تشکیل شده و طبق قانون (ثبت انجمن‌ها سال ۱۸۶۰ ) ثبت گردید. هدف از تشکیل این موسسه صرفاً مطالعه روابط بین‌المللی و امور خارجی بود. این موسسه از زمان تشکیل خود جهت نیل به هدف خود تلاشهای گسترده انجام داده است.

آقای سر تیج بهادر ساپرو در تاریخ ۸ دسامبر ۱۸۷۵ در علیگر، ایالت اتار پرادش، متولد گردید. وی به یک خانواده هندو براهمن کشمیری تعلق داشته و یک وکیل معروف دادگاه عالی اله آباد بود. آقای ساپرو که یک حقوقدان برجسته بوده یک حزب سیاسی به نام «حزب لیبرال هند» Indian Liberal Party تشکیل داده بود. وی از حامیان مذاکره با دولت انگلیس بوده و خواهان استقلال کشور نبود. آقای ساپرو باتوجه به فعالیت‌های سیاسی خود در مجالس ایالتی و مرکزی هند عضویت داشته است. دولت انگلیس در سال ۱۹۲۲ به وی خطاب Sir اعطاء نمود. در واقع ساپرو همیشه سیاست معتدل را دنبال نموده و حتی ماهاتما گاندی را مورد انتقاد قرار داد. وی مخالف جنبش عدم همکاری با انگلیس به رهبری گاندی مخالف بوده اما در برخی موارد بین انگلیس و گاندی میانجیگری کرد. البته حزب لیبرال او نتوانست بین مردم نفوذ پیدا کند و صرفاً بهً یک مرکز مباحثه و تبادل نظر تبدیل شده بود.

 وی در سال ۱۹۴۳ شورای هندی امور جهانی هند را تشکیل داد. ساپرو اگرچه یک رهبر محترم در هند بعد از استقلال این کشور بوده، اما با توجه به مخالفت وی با حزب کنگره و ماهاتما گاندی میزان محبوبیت او بین مردم درسطح پائین قرار داشت و به همین دلیل بعد از استقلال هند در هیچ سمت رسمی منصوب نشد. آقای ساپرو در تاریخ ۲۰ ژانویه ۱۹۴۹ در اله آباد فوت کرد.

موسسه تعدادی از کنفرانس‌های بین‌المللی و تاریخی از جمله «کنفرانس روابط آسیائی» Asian Relations Conference در سال ۱۹۴۷ به رهبری خانم ساروجنی نائیدو، یکی از رهبران معروف جنبش استقلال هند و حزب کنگره، و همچنین کنفرانس «سازمان ملل و نظم نوین جهانی» United Nations and the New World Order در سال ۱۹۹۴ برگزار نموده است. این موسسه کنفرانس‌ها، نشست‌ها و برنامه‌های تبادل نظر را بصورت موردی و براساس نیازهای روز برگزار می‌نماید. پندیت جواهر لعل نهرو، نخستین نخست وزیر هند، که نخستین وزیر امور خارجه و معمار سیاست خارجه این کشور نیز بوده کراراً از این موسسه جهت تبادل نظر با روشنفکران و کارشناسان رشته امور خارجه بازدید می‌کرد. این موسسه در یک ساختمان مجلل به مساحت حدود دو هکتار در خیابان باراخامبا در نزدیکی سفارت ایران در دهلی نو مستقر می‌باشد. این ساختمان که با کمک مالی دولت مرکزی هند احداث گردیده در ماه مه سال ۱۹۵۵ توسط پندیت جواهرلعل نهرو، نخست وزیر هند، افتتاح و براساس نام بنیانگذار انجمن یعنی آقای سر تیج بهادر ساپرو بعنوان «ساپرو هائوس» نامیده شد.

وابستگی باگروه‌های مطالعاتی

همکاری و تبادل با اندیشکده‌های معروف از جمله Institute for Defence Studies and Analyses (IDSA)(موسسه مطالعات و بررسی‌های دفاعی)، School of International Studies (موسسه مطالعات بین‌المللی که بعداً در دانشگاه جواهر لعل نهرو دهلی ادغام شد)، C F S I (انجمن فیلم کودکان) و Press Institute of India (موسسه مطبوعات هند) در همین ساختمان تشکیل یافتند.

قبلاً قسمت عمده بودجه این موسسه توسط دولت تامین می‌شد اما اکنون این موسسه در اختیار مستقیم دولت قرار گرفته و رسماً به یک گروه مطالعاتی وزارت امور خارجه هند تبدیل شده است. که از این نظر کاملا شبیه ساختار دفتر مطالعات وزارت امورخارجه ایران است. تفاوت این ساختار با دفتر مطالعات در آن است که مدیر آن را هئیت مدیره انتخاب می کند و نه وزیر خارجه هند

دولت ائتلاف ملی متحد به رهبری حزب بی. جی. پی.، از طریق تصویب قانون  The Indian Council of World Affairs Act, 2001 (قانون شورای امور جهانی هند سال ۲۰۰۱) مدیریت این موسسه در اختیار مستقیم دولت گرفت.

اهداف موسسه

ماده ۱۳ قانون یادشده 2001 اهداف این موسسه را به شرح ذیل بیان می‌نماید:

تشویق به مطالعه امور بین‌المللی جهت تشکیل دیدگاهی براساس اطلاعات دقیق در مسائل بین‌المللی. تشویق از روابط هند با سایر کشورها از طریق مطالعه، تحقیقات، مباحثه، سخنرانی‌ها و تبادل نظرات و اطلاعات با سایر سازمان‌ها در داخل و خارج کشور سرگرم فعالیت‌های مشابه. فعالیت بعنوان یک مرکز اطلاعات و آگاهی در خصوص امور جهانی. تهیه، تنظیم و انتشارکتب،مجلات، فصلنامه‌ها، بررسی‌ها، مقاله‌ها و مواد اطلاعاتی در موضوعات مورد نظر. برقراری تماس با سازمان‌های سرگرم انجام فعالیت‌های ذکر شده در بند فوق برگزاری کنفرانس‌ها، سمینارها و مباحثه‌ها و انجام مطالعات سیاست هند نسبت به امور بین‌المللی.

ساختمان ساپرو

ساپرو هائوس که مرکز موسسه امور جهانی هند (ICWA) می‌باشد دارای تسهیلات زیادی برای مطالعه و برگزاری برنامه‌های مختلف مانند کنفرانس‌ها، سمینارها، مباحثه‌ها و میزگردها می‌باشد. مساحت این ساختمان دو هکتار می‌باشد. این ساختمان دارای یک تالار با ظرفیت ۳۸۰ کرسی، دو اتاق کنفرانس با ظرفیت ۷۵ و ۵۰ کرسی و یک کتاب خانه بزرگی می‌باشد.

ساختار موسسه

این موسسه متشکل از یک شورای عمومی می‌باشد که رئیس و شورای هیئت مدیره را انتخاب می‌نماید. رئیس موسسه یک شورای مدیریت را منصوب می‌نماید. اعضای شورای عمومی و هیئت مدیره کارمند این موسسه نمی‌باشند در حالیکه اعضای شورای مدیران کارمند موسسه می‌باشند و از بودجه این موسسه براساس میزان حقوق کارمندان دولت مرکزی حقوق می‌گیرند. آقای حامد انصاری، معاون رئیس جمهور هند در حال حاضر رئیس این موسسه می‌باشد. اسامی روسای پیشین این موسسه به شرح ذیل می‌باشند:

سر تیج بهادر ساپرو ۱۹۴۳-۱۹۴۷

دکتر اچ. ان. کونجرو (از رهبران ارشد حزب کنگره) ۱۹۴۸-۱۹۷۵

سردار سووران سینگ (وزیر امور خارجه هند) ۱۹۷۶-۱۹۸۱

بالی رام بهاگات (وزیر مشاور در امور خارجه) ۱۹۸۲ – ۱۹۸۵

هار چاران سینگ جوش (یکی از رهبران حزب کنگره) ۱۹۸۶- ۲۰۰۰

جاسوانت سینگ (وزیر امور خارجه هند) ۲۰۰۰-۲۰۰۱

کرشن کانت ۲۰۰۱-۲۰۰۲

بهیرون سینگ شیخاوت، معاون رئیس جمهور هند ۲۰۰۲-۲۰۰۷

حامد انصاری، معاون رئیس جمهور هند ۲۰۰۷- تا کنون

اسامی اعضای شورای عمومی از سال ۲۰۰۷

آقای حامد انصاری، معاون رئیس جمهور هند

* وزیر امور خارجه هند

دکتر لاکشمی نارایان پاندی، عضو مجلس

آقای جاگ موهان، وزیر پیشین دولت مرکزی

آقای بهاتیا ، مدیرکل، موسسه شورای هندی امور جهانی

خانم ام. اس. کی. بهاوانی راجتیرام، عضو مجلس

آقای ال. گانیشان، عضو مجلس

آقای وینود کهاننا، عضو مجلس

آقای روپ چاند پال، عضو مجلس

آقای مادو گود یاکشی، عضو مجلس

آقای سیتا رام ییچوری، عضو مجلس

دکتر اماس. گیل، وزیر امور جوانان و ورزش

آقای آرون جیتلی، عضو مجلس

پروفسور دکتر بی. اس. چینمی، رئیس مرکز مطالعات حقوقی بین‌المللی، دانشگاه جواهر لعل نهرو

خانم آرونداتی گهوش، سفیر پیشین هند

کومودور (بازنشسته) جاسجیت سینگ، مدیر مرکز مطالعات قدرت هوائی

ژنرال (بازنشسته) ساتیش نامبیار، مدیر موسسه متحد سرویس هند

آقای اس. جه. اس. چاتوال، سفیر پیشین هند

آقای ام. کی. راسگوترا، قائم مقام پیشین وزارت امور خارجه هند

آقای اس. کیگورووار، سفیر پیشین

پروفسور مشیرالحسن، رئیس سابق دانشگاه جامعه ملیه اسلامیه

دکتر جه پراساد، رئیس دانشگاه سانسکرت زبان سری سانکاراچاریا

پروفسور آمییا کومار باگچی، مدیرموسسه مطالعات توسعه کلکته

دکتر باکول دولاکیا، مشاور گروه تجاری آدانی

پروفسور آشیس ناندی، پژوهشگر با موسسهICSSR

قاضی (خانم) لیلا سیت، قاضی دیوان عالی کشور (بازنشسته)

پروفسور کی. ان. پانیکار، رئیس شورای تحقیقات تاریخی کرالا

دکتر کاویتا شرما، مدیر مرکز بین‌المللی هند

دکتر رانجیت سینها، دبیر ICSSR

آقای ان. اس. سیسودیا، مدیر موسسه مطالعات و بررسی‌های دفاعی

آقای پاوان کی ورما، مدیرکل، شورای روابط فرهنگی هند

دکتر آر. اس. لیبراهان، مدیر مرکز هابیتات هند

آقای وینود کومار شرما، معاون سردبیرروزنامه هندوستان تایمز

دکتر هاریش کهاری، معاون سردبیر روزنامه هندوستان تایمز

دکتر آمیت میترا، دبیر سازمان فدراسیون اتاق‌های صنایع و بازرگانی هند

آقای سی بانرجی، مدیرکل کنفدراسیون صنایع هندی

دکتر آر. اس. راوت، دبیر سازمان آسوچیم

دکتر آجه ساهای، مدیر کل، فدراسیون سازمان‌های صادرات هند

آقای کرشن کارلا، دبیرکل اتاق صنایع و بازرگانی پنجاب، هاریانا و دهلی

خانم نیروپاما رائو، قائم مقام وزارت امور خارجه هند

آقای ان. بالا باسکر، مشاور اصلی بخش مالی وزارت امور خارجه

آقای آجه چودری، رئیس موسسه خدمات خارجی، وزارت امور خارجه هند

آقای آر. پی. آگروال، قائم مقام وزارت توسعه منابع انسانی

آقای جواهر سرکار، قائم مقام وزارت فرهنگ

دکتر ام راماچاندران، قائم مقام وزارت توسعه شهری

دکتر تی راماسامی، قائم مقام وزارت علوم و فناوری

آقای وجه سینگ، قائم مقام وزارت دفاع

اسامی اعضای هیئت مدیره فعلی

آقای حامد انصاری، معاون رئیس جمهور هند

  • وزیر امورخارجه
  • اروند جیتلی*  وزیر دارائی

*، عضو مجلس

آقای جاگ موهان، وزیر پیشین دولت مرکزی

 قائم مقام وزارت امور خارجه هند

آقای راجیا بهاتیا، مدیرکل، موسسه شورای امور جهانی هند.

* رئیس موسسه خدمات خارجی، وزارت امور خارجه هند

* مشاور اصلی بخش مالی وزارت امور خارجه

* قائم مقام وزارت دفاع

*، قائم مقام وزارت علوم و فناوری

* قائم مقام وزارت فرهنگ

آقای اس. جه. اس. چاتوال، سفیر پیشین

آقای ام. کی. راسگوترا، قائم مقام پیشین

پروفسور مشیرالحسن، رئیس اسبق دانشگاه جامعه ملیه اسلامیه

پروفسور آمییا کومار باگچی، مدیرموسسه مطالعات توسعه کلکته

اسامی اعضای شورای مدیران:

*Shri Rajiv Kumar Bhatia

Director General

Indian Council of World Affairs

راجیو کومار بهاتیا  = مدیرکل

ناگندرا ساکسینا Shri N. K. Saxena معاون مدیرکل

دکتر ای. وی. اس. رامیش چاندرا، معاون مدیرکل

خانم پادامجا، مدیر

انتشارات

این موسسه علاوه بر چاپ کتب، مقاله‌ها و بررسی‌ها یک فصلنامه را نیز منتشر می‌نماید. عنوان این فصلنامه India Quarterly – A journal on International Affairs می‌باشد. عملیات انتشار این فصلنامه در سال ۱۹۴۵ شروع شده بود. مسئولیت چاپ این فصلنامه اکنون بعهده گروه انتشاراتی خصوصی به عنوان SAGE Publications دریافت شده است. این موسسه مطالب را جهت درج در این مجله از کارشناسان داخلی و خارجی دعوت می‌نماید. مطالب این فصلنامه مربوط به مسائل معاصر هند و جهان می‌باشند. البته این موسسه از این مجله جهت ابراز دیدگاه خود استفاده نمی‌کند.

اسامی مسئولین این مجله

سردبیر ارشد: راجیو بهاتیا ، سردبیر: پارتا اس. گهوش، پژوهشگر: ویکاس کومار

شورای مشاور: آمیتاب ماتو، دانشگاه جواهر لعل نهرو، سی راجا موهان، دانشگاه فناوری نانیانگ، سنگاپور، خانم ایشر جاج آهلووالیا، ICRIER، کی راگونات، قائم مقام پیشین وزارت امورخارجه هند، لالیت مان سینگ، قائم مقام پیشین وزارت امور خارجه هند، پوشپیش پانت، دانشگاه جواهر لعل نهرو و سیدارت وارداراجان، روزنامه هندو.

کتاب خانه:

این کتاب خانه که برای نشستن ۱۲۰ نفر جا دارد یکی از مهم ترین کتاب خانه‌های تحقیقاتی در دهلی می‌باشد. این کتاب خانه بیش از ۱۲۵ هزار نسخه کتب، تعداد زیادی از مجلات و روزنامه‌ها، نقشه‌های نادر و مایکروفیلم‌ها وی‍ژه را ذخیره نموده است. یکی از ویژگی این کتاب خانه وجود بیش از هفت میلیون بریده‌های روزنامه‌های مختلف در موضوعات گوناگون و فهرست بندی شده می‌باشد. قسمت عمده این بریده‌ها متعلق به موضوعات روابط بین‌المللی و قانون بین‌المللی می‌باشد. این کتابخانه تقریباً ۴۰۰ نوع مجلات تحقیقاتی داخلی و خارجی را مرتباً دریافت می‌نماید و حدود ۲۸ هزار جلد مجلات را ثبت نموده است. در این کتاب خانه آرشیو روزنامه‌های هندو (مدراس) متعلق به مدت ۱۹۳۳ تا ۱۹۷۹، روزنامه تایمزآوایندیا (بمبئی) طی دوره ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۵ و روزنامه تایمزآوایندیا (دهلی نو) طی دوره ۱۹۶۹ تا ۲۰۰۴ نگهداری شده‌اند. آرشیو روزنامه‌های ایشین ایج، اکونامیک تایمز، فاینانشیال تایمز (لندن)، اینترنیشنال هیرالد تریبیون، نیشن (لاهور)، پاکستان تایمز، ژاپن تایمز (توکیو) اورشلیم پوست، یونگ یانگ تایمز و خبرگزاری‌های گراما و سودان نیز در این کتاب خانه وجود دارند.

بخش سازمان ملل و اتحادیه اروپا

این کتابخانه دارای یک بخش سازمان ملل و اتحادیه اروپا می‌باشد که در آن مدارک، مجلات و فصلنامه‌های مربوط به سازمان ملل و اتحادیه اروپا نگهداری شده‌اند. این کتاب خانه تقریباً تمام مدارک مربوط به سازمان ملل از سال ۱۹۴۵، به ویژه مباحث و قطعنامه‌های شورای امنیت و مجمع عمومی را دارا است. همینطور این کتاب خانه تمام مدارک مربوط به اتحادیه اروپا نیز حفظ نموده است. دسترسی به این مدارک رایگان می‌باشد. این کتابخانه واحدی را تحت عنوانCurrent Awareness Services (آگاهی از مسائل روز) را اداره می‌نماید و براساس مطالب ۲۰۲ مجلات مختلف را براساس موضوعات فهرست بندی می‌کند. این واحد از سال ۱۹۵۶ شروع شده و برای پژوهشگران مختلف بسیار مفید واقع شده است.

مرکز آفریقا**

در این کتاب خانه به منظور انجام مطالعه مسائل مربوط به کشورهای آفریقائی یک مرکز آفریقا نیز تاسیس شده است. این مرکز کتب، مجلات، نقشه‌ها و مدارک مختلف مربوط به این کشورها را نگهداری نموده است. عضویت:

اساتید، اعضای مجلس، دیپلمات‌ها، کارمندان ارشد دولت مرکزی، خبرنگاران، کارشناسان رشته‌های مختلف، خبرنگاران و مردم عادی با پرداخت ۱۲۰۰ روپیه سال می‌توانند در این کتاب خانه عضویت داشته باشند. دانشجویان رشته‌های دکترا و ام. فیل. نیز می‌توانند به عضویت این کتاب خانه پذیرفته شوند.

تفاهمنامه همکاری بین دفتر مطالعات و شورای جهانی هند

در تاریخ  21/9/1391 تفاهمنامه همکاری بین دفتر مطالعات و شورای جهانی هند  به امضای ˈمصطفی دولتیارˈ مدیرکل دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران وˈراجیو کومار بهاتیاˈ مدیرکل شورای هندی امور جهانی جمهوری هند رسید.

در این تفاهمنامه هشت ماده ای بر ضرورت تشویق و تحکیم همکاری های پژوهشی ، تبادل دوجانبه نظرات و اطلاعات، بهبود طرحهای پژوهشی و آکادمیک و مبادله کارشناسان و پژوهشگران بین دو موسسه مطالعاتی ایران وهند تاکید و به ایجاد و تشویق ارتباط مستمر در زمینه های آکادمیک و پژوهش در چارچوب موسساتی ابراز علاقه شده است.

بهبود ارتباط علمی و آکادمیک بین طرفهای قرارداد، تشویق و تشدید دوستی و تفاهم دوجانبه بین مردم دو کشور، همکاری بین طرفهای قرارداد مربوط به کل حوزه ارتباط و پژوهش در دو موسسه، مبادله و همکاری در زمینه پژوهش و آموزش شامل مبادله کارشناسان و پژوهشگران ازجمله مفاد این تفاهم نامه است.

مشارکت موسسات طرف سوم به منظور تشویق و پیشرفت آموزش و پژوهش با فعالیتهای سایر موسسات، مبادله نشریه ها و همکاری و کمک برای مبادله اطلاعات و دعوتنامه ها برای نشستها، همایش و سمپوزیم های مهم از دیگر مفاد این تفاهمنامه است که برای چهار سال بین طرفین منعقد شد و قابل تمدید برای چهار سال دیگر خواهد بود.

شورای امور جهانی هند در سال 1943 به عنوان یک گروه مطالعات تشکیل شد که یک سازمان غیردولتی، غیرسیاسی و غیرتجاری محسوب می شود.  هدف از تشکیل این موسسه صرفاً مطالعه روابط بین المللی و امور خارجی بوده است.

اطلس خلیج فارس.

سخنرانی رئیس مجلس شورای اسلامی در موسسه شورای جهانی هند. 8/12/1391


 شوراي هندي امور جهاني. ساختمان ساپرو هائوس. خيابان باراخامبا، دهلي نوتلفن: 23317246 11 91 + ،23317247 11 91 + ،23317248 11 91 + ،23317249 11 91 + ، فاكس: 23310638 11 91 +

اي. – ميل: sg@icwa.in   و dd@icwa.in

Indian Council of World Affairs Sapru House,

Barakhambha Road New Delhi-110001

Phone No.: +91 11 2331 72 46/47/48/49

Fax: +91 11 2331 0638 

 

*
*کند   و کاوی در باره اتاق های فکر یا اندیشگاههای هند*

/?p=3957

بررسی گروه های مطالعاتی یا اندیشگاهها یا اتاق های فکر

 

پرداخت ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار غرامت بابت لغو قرارداد

 

برابر گزارش خبرگزاری ها: 

 دیوان بین المللی داوری لاهه، ایران را به دلیل قطع سوآپ نفت دریای خزر در دوره محمود احمدی نژاد، حدود 6 میلیون دلار جریمه کرده است.

persian gulf map

به گزارش بی بی سی :  شرکت نیکو (متعلق به شرکت ملی نفت ایران) به پرداخت ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار غرامت ملزم شده است. این مبلغ جدا از حدود ۴ میلیون دلار هزینه های جانبی شامل هزینه وکلای دو طرف، دادگاه و دادرسی و اتاق بازرگانی بین‌المللی است. رای دادگاه داوری لاهه بر اساس گزارش ایرنا، شنبه گذشته صادر شده است.

شرکت های سلکت‌انرژی تریدینگ آلمان، دراگون اویل امارات، ویتول سوئیس و کاسپین اویل دولوپمنت ایرلند روزانه حدود هفتاد تا صد هزار بشکه نفت کشورهای حاشیه خزر را از مسیر ایران به مشتریان خود در خلیج فارس می‌رساندند.

«شوآپ» تعبیری بود که میرکاظمی برای یکی از بزرگترین دستاوردهای نفتی ایران در حوزه دیپلماسی انرژی به کار می‌برد. دستاوردی که نه تنها درآمدهای قابل توجهی داشت، بلکه بر تقویت جایگاه ایران در نفت منطقه نیز موثر بود. اما میرکاظمی، که سوابق ارزنده‌ای همچون توزیع بنزین آلوده و برکناری چندصد مدیر کارآزموده نفتی را در کارنامه خود دارد، بدون آگاهی از کم و کیف ماجرا و براساس اطلاعات یک گزارش غلط، دستور به توقف سوآپ داد و اکنون از دادگاه لاهه خبر می‌رسد ایران به پرداخت ۵/۵میلیون دلار خسارت محکوم شده است. این پرداخت فارغ از سه تا چهار میلیون دلاری است که از پول بیت‌المال بابت دادرسی و وکالت و مواردی از این دست هزینه شده است.

”در برنامه سوآپ نفت که نخستین بار در زمان وزارت زنگنه آغاز شده بود، ایران با استفاده از تاسیسات نکا، نفت را در دریای خزر می‌خرید و به مصرف داخلی می‌رساند. در مقابل با استفاده از دسترسی ایران به آب‌های آزاد، معادل نفت خریداری شده در شمال، در جنوب ایران به فروش می‌رسید. رقم این تجارت در سال‌های اوج خود به بیش از ۱۳۰هزار بشکه در روز رسید. تاسیسات نفتی نکا و خطوط انتقال متناسب با این ظرفیت افزایش یافت و ضمن کسب درآمد، مشاغلی نیز ایجاد شدند.

اما با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد و به ویژه بعد از وزارت نفت میرکاظمی، این روند کاهش یافت. نهایتاً نیز با دستور میرکاظمی، این طرح متوقف شد. میرکاظمی سوآپ نفت را خیانت نامید و بر مبنای اطلاعات غلط اعلام کرد: «اجرای کذایی طرح سوآپ عملا ایران را به واردکننده نفت تبدیل کرده بود و بی تردید ادامه اجرای آن خیانت بزرگی به کشور و مردم بود.»

اکنون نه تنها ایران از درآمد و نتایج سوآپ محروم شده، دادگاه لاهه نیز حکم به محکومیت ایران داده است.

براساس گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، در ابتدا ایران با طلب خسارت ۹۷میلیون دلاری مواجه شد. «با وجودی که حدود ۲ تا ۳ سال دادگاه در حال رسیدگی به این شکایت بود اما شرکت نیکو و وزارت نفت با گرفتن وکلای زبردست و درگیری مدیران و کارشناسان، تلاش کردند که طرف شاکی را راضی کرده تا خسارت پرداختی را به کمترین میزان کاهش دهند.

به هر حال رای دادگاه داوری لاهه روز (شنبه) گذشته صادر شد که براساس آن شرکت نیکو ملزم به پرداخت ۵٫۵ میلیون دلار خسارت شد که البته این رقم جدا از ۳ تا ۴ میلیون دلار هزینه های جانبی شامل هزینه های وکلای دو طرف، دادگاه و دادرسی و اتاق بازرگانی بین المللی(ICC) است. هرچند بخاطر تلاش های شرکت نیکو شرکت ویتول و تعدادی از شرکت ها از شکایت خود صرفنظر کردند اما سوءمدیریت و تصمیم مدیریتی غلط و نادرست وزیر نفت وقت ۸ تا ۸٫۵ میلیون دلار خسارت به کشور وارد کرده است.»

 

علی ماجدی معاون امور بین الملل وزیر نفت نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در تائید خبر محکومیت ایران در دادگاه لاهه اظهار داشت: رای دادگاه داوری لاهه روز شنبه گذشته صادر شد که براساس آن شرکت نیکو ملزم به پرداخت ۵٫۵ میلیون دلار خسارت شد.

وی افزود: بخاطر اقدامات شرکت نیکو، شرکت ویتول و تعدادی از شرکت ها از شکایت خود صرفنظر کردند اما ایران مجبور به پرداخت خسارت به کاسپین اویل شد.

ماجدی خاطرنشان کرد: شکایت‌های طرح شده فقط از سوی شرکت‌ها بوده و کشورها در این قضیه دخیل نبوده‌اند.

وی تاکید کرد: قطعا ایران مجددا بدنبال راه اندازی مجدد سوآپ است.

اجرای طرح سوآپ نفت از سال ۱۳۷۶ در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی آغاز شد اما در دولت محمود احمدی نژاد، وزیر وقت نفت مسعود میرکاظمی گفته بود که سوآپ نفت نه تنها سودی نداشته، بلکه زیان هم از این راه نصیب کشور می شده است.

در جریان توافق سوآپ نفت، نفت خام کشورهای حاشیه خزر پس از انتقال به ایران در شهرهای تهران، تبریز و اراک پالایش می‌شد و به مصرف داخلی در شمال ایران می‌رسید. در عوض ایران معادل همین میزان نفت را از منابع خود در جنوب استخراج و به مشتریان نفت کشورهای خزر در خلیج فارس تحویل می‌داد.

بر اساس قراردادی که با چهار شرکت بین المللی منعقد شده بود، به ازای هر بشکه نفت خام که در خلیج فارس به مشتریان این شرکت ها تحویل می‌شد، حدود یک دلار به ایران می‌رسید.

 

مختصات جغرافیای تنگه هرمز پیشنهاد ساخت کانال راهبردی هرمز

دعواها- ادعاها و ضد ادعاها در دریای چین میان کشورهای منطقه و دور از منطقه

 

خلیج بصره یا خلیج ایران و خلیج فارس

بحر فارس

 نقشه های کهن  :

نام خلیج فارس در اسناد و نوشته های دولت عثمانی

 

لیست حامیان مالی گروه های تروریستی همسو با القاعده در 31 کشور جهان

یک پژوهش آمریکایی به همراه اسناد موثق، اسامی ۱۳۱ نفر از دانشگاهیان و فعالان وشخصیت های دینی از ۳۱ کشور جهان را که از جنبش های جهادی و گروه های مسلح حمایت می کنند، فاش کرد. طبق اسناد موجود ۱۲شخصیت سیاسی و دینی عراقی در این لیست قرار دارند که ۶تن از آن ها در بازار این کشور نفوذ زیادی دارند. 
وزارت امور خارجه آمریکا اوایل ماه جاری گزارشی را منتشر کرد که در آن آمده است:

کمک های ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس منبع اصلی تأمین مالی گروه های تروریستی به شمار می رود و اسناد موجود اثبات می کند “حمایت شرعی” از جنبش های جهادی به ۷شکل انجام می شود که مهم ترین نوع آن “حمایت مالی” از طریق جمع آوری صدقه و کمک های خیریه و زکات است و این کار پس از تحریک عواطف و احساسات مسلمانان صورت می گیرد و قبل از آن نیز با طرح کردن برنامه هایی سعی می کنند تصویر مثبتی از جنگ مسلحانه و سربازگیری و دعوت برای جنگ ایجاد کنند.
این اسناد حاوی اسامی ۲۸ شخصیت عربستانی، ۱۲شخصیت عراقی، ۱۰ شخصیت باکستانی، ۸ شخصیت الجزائری، ۶فلسطینی، ۶مغربی، ۶سنگالی، ۶ اندونزیایی، ۵کویتی، ۴اریتره ای، ۳شخصیت ترکیه ای، ۴نفر مصری و لبنانی، ۲بریتانیایی و نیز شخصیت هایی از کشورهای غنا، سودان، اردن، یمن، قطر، بحرین، جزایر قناری، کنیا، سومالی، موریتانیا، نیجریه، نپال، سریلانکا، تایلند، بنگلادش و نیز اشخاص دیگری است که در کشورهای سوئد، هلند و استرالیا اقامت دارند.
بر اساس این پژوهش، از دیگر انواع حمایت از گروه های تروریستی “فراهم کردن زمینه برای برگزاری نشست ها و گردهمایی هایی جهت گسترش روابط میان فرماندهان گروه های مسلح یا نمایندگان 

 terrorist-attack
کمک های ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس منبع اصلی تأمین مالی گروه های تروریستی به شمار می رود و اسناد موجود اثبات می کند “حمایت شرعی” از جنبش های جهادی به ۷شکل انجام می شود که مهم ترین نوع آن “حمایت مالی” از طریق جمع آوری صدقه و کمک های خیریه و زکات است.

آن ها است تا از این طریق بتوانند هماهنگی های لازم را برای توسعه بخشیدن به عملیات های تروریستی ایجاد کنند و روش های تأمین مالی و برآورد هزینه های آن را مشخص کنند.
تعیین مبالغ کافی برای کیفیت بخشیدن به سایت های وابسته به گروه های مسلح و کمک به نشر کتاب ها و بیانیه ها و نشریات این گروه ها از دیگر انواع روش های حمایتی از گروه های تروریستی به شمار می رود.
اما درباره حامیان مالی تروریسم در عراق؛ گفته می شود که این افراد به خاطر ارتباط با رژیم سابق عراق ثروتمند شده اند و اکنون در بازار عراق به فعالیت های تجاری اشتغال دارند؛ عمده فعالیت های این افراد در نمایندگی های تجاری و شرکت های مالی و بانک های داخلی و نیز سرمایه گذاری در زمینه صنایع و پروژه های تجاری مختلف است.
اسناد منتشر شده نشان می دهد حمایت مالی در درجه نخست به گروه “مجاهدین”، عناصر “جنبش عشرین”، “حماس عراق” و “جیش اسلامی(بزرگترین گروهک مسلح در کشور عراق)” اختصاص می یابد.
یکی از سیاستمداران برجسته عراقی که “وای نیوز” از ذکر اسم وی امتناع کرده است، بر گروهک مجاهدین نفوذ دارد و در صورتی که با مشکلی مواجه شود از این گروه را به عنوان ابزار دفاعی خود استفاده می کند.
براساس گزارش های امنیتی که سابقا منتشر گردیده است، حجم کمک های مالی که برای انجام عملیات های تروریستی مسلحانه از خارج کشور به عراق ارسال می گردد به ۲میلیون دلار در ماه می رسد.
علی رغم شرایط و ضوابطی که وزارت امور خارجه آمریکا با مساعدت وزارت خزانه داری این کشور برای بانک ها و منابع و نهادهای مالی دنیا وضع کرده است اما اموال خیرین متعدد در کشورهای اسلامی همچنان یکی از منابع مالی مهم جنبش های جهادی و سازمان القاعده به شمار می رود و از روش های مرسوم تأمین منابع مالی تروریست ها در عراق مالیات هایی است که بر فعالیت های تجاری و صنعتی در مناطق تحت کنترل خود وضع می کنند.
اما در سوریه “نفت” مهم ترین منبع غیر مرسوم برای تأمین مالی فعالیت های مسلحانه گروه های تروریستی به شمار می رود به طوری که جبهه النصره در ابتدای بحران سوریه کنترل پالایشگاه ها و چاه های نفت را در مناطق مختلف در دست گرفت؛ مهم ترین این مناطق “دیرالزور” و “حسکه” بود که با استخراج و فروش نفت در این مناطق، مبلغی معادل «۲میلیون و چهارصدهزار دلار در روز» یا «۷۲میلیون دلار در ماه» عائد این گروه تروریستی می شد و همین امر موجب شد تا هزینه فعالیت های مسلحانه خود را تأمین کند.
اسامی حامیان مالی گروه های تروریستی(یا به اصطلاح جهادی) و سازمان القاعده در خاورمیانه به ویژه در عراق و سوریه به شرح ذیل است:
۱. دكتر إبراهيم بن حمد القعيد، استاد سابق دانشگاه و کاردار/ عربستان 
۲.شيخ إبراهيم بن عبد الرحمن إبراهيم، رئیس انجمن خیریه “بر” /عربستان
۳.شيخ إبراهيم 

 
اما درباره حامیان مالی تروریسم در عراق؛ گفته می شود که این افراد به خاطر ارتباط با رژیم سابق عراق ثروتمند شده اند و اکنون در بازار عراق به فعالیت های تجاری اشتغال دارند؛ عمده فعالیت های این افراد در نمایندگی های تجاری و شرکت های مالی و بانک های داخلی و نیز سرمایه گذاری در زمینه صنایع و پروژه های تجاری مختلف است.
confrence on woman rights arabs

بن محمد الجار الله، استاد دانشگاه و کاردار/عربستان
۴.دكتر إبراهيم بن ناصر الناصر، مبلغ اسلامی/عربستان
۵.دكتر إبراهيم لوح، مدیر بخش پژوهش های دانشگاه دکار/ سنگال
۶.دكتر أحمد أبو حلبية، رئیس جمعیت پژوهش های اسلامی / غزه – فلسطين
۷.دكتر أحمد الريسوني، رئيس جنبش اتحاد و اصلاح / مغرب
۸.شيخ أحمد الكوري، مبلغ اسلامی/ موريتانيا
۹. دكتر أحمد بن راشد بن سعيد، استاد دانشگاه/ عربستان
۱۰.دكتر أحمد حسين دباش، مبلغ اسلامی/ عراق
۱۱.استاذ أحمد راتب عرموش، مدير انتشارات “نفائس” / لبنان
۱۲.شيخ آدم نوح آدم، مبلغ اسلامی/ غنا
۱۳.شيخ إعجاز أفضل خان، رئیس گروه اسلامی در کشمیر/ پاكستان
۱۴.شيخ أمين خضير سبع الجنابي، مبلغ اسلامی / عراق
۱۵.دكتر جيلالي بوزوينة، استاد دانشگاه/ الجزائر
۱۶.دكتر حبيب آدامي، استاد دانشگاه / الجزائر
۱۷.شيخ صادق عبد الله عبد الماجد، مبلغ اسلامی / سودان
۱۸.شيخ القاضي حسين أحمد، رئیس گروه اسلامی / پاكستان
۱۹.استاد بوجمعة عياد، کاردار/ الجزائر
۲۰.استاد توفيق أنيس البلعة، کاردار/ لبنان
۲۱.دكتر جاسم بن محمد بن مهلهل الياسين، مبلغ اسلامی / كويت
۲۲.دكتر جمال سلطان، سردبیر جدید مجله المنار/ مصر
۲۳.أستاد جميل محمد علي فارسي، کاردار/ عربستان
۲۴.دكتر حارث سليمان الضاري، مبلغ اسلامی/ عراق
۲۵.شيخ حافظ عبد الرحمن مكي، مبلغ اسلامی/ پاكستان
۲۶.شيخ حافظ محمد سعيد، رئیس گروه “الدعوة” / پاكستان
۲۷.دكتر حاكم المطيري، دبیرکل جنبش سلفی/ كويت
۲۸.شيخ حامد العلي، استاد دانشگاه/ كويت
۲۹.شيخ حجازي الوادية، از فعالان اسلامی/ فلسطين
۳۰.شيخ حسان موسى، رئيس هیئت امنای شورای سوئد / سوئد
۳۱.استاذ حسين الرواشدة، نویسنده و ژورنالیست/ اردن
۳۲.دكتر حسين بن محمد مشهور الحازمي، استاد دانشگاه / عربستان
۳۳.شيخ حسين عمر محفوظ بن شعيب، سردبیر مجله “المنتدی”/ يمن
۳۴.شيخ حسين موسى حسين، مبلغ اسلامی/ اريتره
۳۵.شيخ حمدي أرسلان، مدرس مسجد جامع “فاتح” / تركیه
۳۶.شيخ حمود بن عبد العزيز التويجري، مبلغ اسلامی/ عربستان 
۳۷.دكتر خالد بن إبراهيم الدويش، استاد دانشگاه/ عربستان
۳۸.شيخ خضر محمد حبيب، مبلغ اسلامی/ فلسطين
۳۹.شيخ خليفة بن محمد الربان، مبلغ اسلامی/ قطر
۴۰.استاد دربال عبد الوهاب، عضو جنبش “النهضه” / الجزائر
۴۱.استاد رابح قنديل، کاردار/ الجزائر
۴۲.دكتر رشيد بن مسفر الزهراني، مبلغ اسلامی/ عربستان
۴۳.شيخ رشيد حج الأكبر، رئیس گروه اسلامی/ سريلانكا
۴۴.شيخ رضى أحمد حمدي، مبلغ اسلامی/ تايلند
۴۵.شيخ رمضان محمد نور، مبلغ اسلامی / اريتره
۴۶.شيخ زكريا سيسي، خطيب و سخن ران شهر کرمسار/ سنگال
۴۷.استاد زكي صالح النهدي، مبلغ اسلامی/ اندونزی
۴۸.شيخ ساجد علي التقوى، رئیس گروه “جنبش اسلامی” / پاكستان
۴۹.دكتر سالم سقاف الجفري، رئيس کمیته اندونیزیایی دفاع از مردم افغانستان– مدير هیئت مشاوره اجرای احکام اسلامی/ اندونزی
۵۰.شيخ سالم عبد الرحيم بارهيان، مبلغ اسلامی/ كنيا
۵۱.دكتر سامي رشيد الجنابي، مبلغ اسلامی / عراق
۵۲.دكتر سعود بن حسن مختار، استاد دانشگاه/ عربستان
۵۳.استاد سعيد الأخضر مرسي، مبلغ اسلامی / الجزائر
۵۴.دكتر سعيد برهان، رئيس دانشکده امام شافعي/ جزایر قناری
۵۵.دكتور 

 
در سوریه “نفط” مهم ترین منبع غیر مرسوم برای تأمین مالی فعالیت های مسلحانه گروه های تروریستی به شمار می رود به طوری که جبهه النصره در ابتدای بحران سوریه کنترل پالایشگاه ها و چاه های نفت را در مناطق مختلف در دست گرفت؛ مهم ترین این مناطق “دیرالزور” و “حسکه” بود که با استخراج و فروش نفط در این مناطق، مبلغی معادل «۲میلیون و چهارصدهزار دلار در روز» یا «۷۲میلیون دلار در ماه» عائد این گروه تروریستی می شد و همین امر موجب شد تا هزینه فعالیت های مسلحانه خود را تأمین کند.

سفر بن عبد الرحمن الحوالي، مبلغ اسلامی / عربستان
۵۶.شيخ سلمان بن فهد العودة، مبلغ اسلامی / عربستان
۵۷.دكتور سليمان بن صالح الرشودي، کاردار/ عربستان
۵۸.استاد سليمان بن عبد الله العيسى، کاردار / عربستان
۵۹.شيخ سميع الحق، رئیس جمعيت “علماء الإسلام” / باكستان
۶۰.استاذ سيدي غالي لو، مبلغ اسلامی / سنگال
۶۱.شيخ شاه أحمد نوراني، زعيم جمعية علماء باكستان وعضو مجلس الشيوخ/ باكستان
۶۲.استاد شاهر بن عبد الرؤوف بترجي، کاردار / عربستان
۶۳.شيخ شريف حسين، إمام وخطيب مسجد عمر بن خطاب/ استراليا
۶۴.شيخ شوقي بن عبد الرحمن المناعي، مبلغ اسلامی / بحرين
۶۵.دكتر شيخ أحمد ليمو، رئيس شورای هماهنگی سازمان های اسلامی / نيجريه
۶۶.استاد شيخ بمب ديان، مبلغ اسلامی / سنگال
۶۷.شيخ صالح بن عثمان الغامدي، کاردار / عربستان
۶۸.استاد صالح علي صالح، مبلغ اسلامی / اريتره
۶۹.دكتر طارق صالح جمال، استاد دانشگاه / عربستان
۷۰.دكتر طارق عبد الحليم، مدير مرکز آمار/ كانادا
۷۱.دكتر طاهر أحمد لولو، مبلغ اسلامی / فلسطين
۷۲.شيخ طاهر محمود جيلة، مدير رادیو قرآن كريم/سومالی
۷۳.شيخ عادل بن علي الشيخ، مبلغ اسلامی / بحرين
۷۴.دكتر عادل جنيدي، مبلغ اسلامی/ الخليل – فلسطين
۷۵.دكتر عايش رجب الكبيسي، مبلغ اسلامی / عراق
۷۶.شيخ عبد البارئ الزمزمي، مبلغ اسلامی /مغرب
۷۷.شيخ عبد الحي عمور، مبلغ اسلامی/ مغرب
۷۸.استاد عز الدين جرافة، کاردار / الجزائر
۷۹.دكتر علي مقول الأهدل، استاد دانشگاه/ اليمن
۸۰.شيخ عميدان صبره، رئيس شورای علمای اندونزی/ اندونزی
۸۱.استاد عودة سليمان عيد أبو مصطفى، مبلغ اسلامی/ فلسطين
۸۲.دكتر عوض بن محمد القرني، استاد سابق دانشگاه و وکیل/ عربستان
۸۳.شيخ عيسى أكنديلي صلاح الدين، مبلغ اسلامی / نيجریه
۸۴.استاد عيسى غاي، مبلغ اسلامی / سنگال
۸۵.دكتر غلام أعظم، رئیس سابق گروه اسلامی بنگلادش
۸۶.الشيخ غلام رسول فلاحي، رئيس سازمان اسلامی / نپال
۸۷.شيخ فاتح شنت ثاني، مبلغ اسلامی / بنین
۸۸.دكتر فاطمه براش، استاد دانشگاه / الجزائر
۸۹.دكتر فاطمه خنيفس الثبيتي، استاد دانشگاه / عربستان
۹۰.استاد فايز صالح جمال، نویسنده و کاردار / عربستان
۹۱.شيخ فريح بن علي بن تركي العقلا، مبلغ اسلامی و وکیل/ عربستان
۹۲.شيخ فريد بن عثمان حبيب، مبلغ اسلامی / عربستان
۹۳.شيخ فضل الرحمن، رئیس جمعیت علمای اسلام/ باكستان
۹۴.شيخ فهد أحمد مبارك آل ثاني، مبلغ اسلامی / قطر
۹۵.أستاد محمد أنيق شهوري، مبلغ اسلامی / اندونزی
۹۶.دكتر محمد الحبيب التجكاني، استاد دانشگاه / مغرب
۹۷.أستاد محمد الرشيد الجبر آل رشيد، کاردار / عربستان
۹۸.شيخ محمد الروكي، استاد دانشگاه / مغرب
۹۹.قاضي محمد الصادق مغلس، استاد دانشگاه وقاضی/ يمن
۱۰۰.شيخ محمد العوضي، مبلغ اسلامی / كويت
۱۰۱.دكتر محمد دين شمس الدين، رئيس جمعيت محمديه/ اندونزی
۱۰۲.شيخ محمد زيتون رسمين، رئيس جمعيت وحدت اسلامی / اندونزی
۱۰۳.دكتر محمد ساجد مير بن عبد القيوم مير، رهبر جمعيت أهل الحديث/ پاكستان
۱۰۴.شيخ محمد سعيد عبد الله بافيل، مبلغ اسلامی / عربستان
۱۰۵.شيخ محمد سليمان العبدة، متفکر و نویسنده / بریتانیا
۱۰۶.شيخ محمد عبده ابراهيم علي، از علمای الازهر / مصر
۱۰۷.دكتر محمد عياش الكبيسي، مبلغ اسلامی / عراق
۱۰۸.استاد محمد كاظم صوالحة، رئيس انجمن اسلامی / بریتانیا
۱۰۹.دكتر محمد كردي، رئيس دانشگاه اسلامی اروپا/ هلند
۱۱۰.استاد محمد مبكي ندرو، مبلغ اسلامی / سنگال
۱۱۱.شيخ محمد يتيم، نویسنده اسلام گرا/ مغرب
۱۱۲.شيخ محمود إدريس آدمن، مبلغ اسلامی / اريتره
۱۱۳.شيخ مراد ياشا، مبلغ اسلامی / تركيه
۱۱۴.دكتر موسى بن محمد القرني، استاد دانشگاه و وکیل/ عربستان
۱۱۵.دكتر ناصر الصانع، مبلغ اسلامی / كويت
۱۱۶.دكتر ناصر بن سليمان العمر، مبلغ اسلامی / عربستان
۱۱۷.شيخ نظام الدين الشاميزئي، دانشمند اسلامي/ پاكستان
۱۱۸.شيخ نور الدين يلديز، مبلغ اسلامی / تركيه
۱۱۹.دكتر هاشم علي الأهدل، استاد دانشگاه/ عربستان
مترجم: امین

جهان اسلام را خشونت نفرت انگیزی فرا گرفته است

جهان اسلام را خشونت گرفته است. به قلم: 

متاسفانه اکنون شاهد جریانی از خردگریزی و اطاعت غیر عقلانی در میان همه مسلمانان هستیم که با روح اسلام در ناسازگاری است. اسلام دینی است که تبیین آن از خدا و انسان و جهان و مجموعه اخلاق و تکالیف آن همه برپایه عقل نهاده شده است.

نیروهای داعش در حال کشتار مردان عراقی در شمال این کشور - عکس از اسوشیتدپرس

این روزها شاهد کشتار و قتل های بی رحمانه و فجیعی در جهان اسلام هستیم. در کشورهای عراق و سوریه و افغانستان و لیبی خونریزی و آدم‌ کشی انجام می ‌شود که بسیار جای تاسف و نگرانی دارد.
به شخصه نظر بدبینانه ای به تاریخ ندارم و اغلب سعی کرده ام که خوش بین باشم اما معتقدم که که با همه این کشتارها و خون هایی که به ناحق ریخته شده شاهد آن هستیم که روز به روز انسان به سوی انسانی تر شدن در حال حرکت است چرا که به خوبی درک می کند که این همه کشتار نشان انسانی نیست و نشانه ای از درندگی است.

روزگاری افراد خون آشامی چون چنگیز فجایعی به بار آوردند که شنیدن آنها تن آدمی را به لرزه می اندازد، آنها شهرها و روستاها را با خاک یکسان کردند و از سر انسان ها مناره ساختند. با پیشرفت هایی که انسان امروز به دست آورده خصوصا در عرصه تکنولوژی، اگر قرار بود با همان سنگدلی اکنون هم همان رفتار را کند، بی‌ گمان نمی ‌توان حتی در ذهن تخمین زد که او در این‌ صورت چه فجایعی به وجود می ‌آورد.

برخی از فلاسفه معتقدند که جنگ و خونریزی در ذات بشر است و همیشه جنگ است و هیچ وقت صلح نمی‌ شود، اما من می خواهم به نکته ای اشاره کنم که این روزها بلای جهان اسلام شده است و آن این نکته است که دین بدون تعقل خطر و بلایی در جان انسانیت است.

متاسفانه اکنون شاهد جریانی از خردگریزی و اطاعت غیر عقلانی در میان همه مسلمانان هستیم که با روح اسلام در ناسازگاری است. اسلام دینی است که تبیین آن از خدا و انسان و جهان و مجموعه اخلاق و تکالیف آن همه برپایه عقل نهاده شده است.

دین و سنت آبا و اجدادی بدون تعقل و اندیشه همان چیزی است که اسلام با ظهور خود آن را نفی کرده است.

نفی دین آبا و اجدادی پاسخی است که اسلام با ظهور خود آن را نفی کرده است. عقیده اسلام این است که تزکیه، اخلاق و تعقل یک روز به هم می ‌رسند و مشکلات را حل می ‌کنند.

اما نباید همچنان دست روی دست گذاشت و شاهد کشتارها بود. معتقدم که در چهار نسل گذشته انسان شاهد پیشرفت های بسیار چشمگیری در حوزه اندیشه و نظر درباره صلح و تحقق آرمان های حقوق بشری بوده است و انصافا انکار اقدامات عملی در این خصوص نیز ناسپاسی است.

پرسش این است که متناسب با اقدامات نظری از یکسو و از سوی دیگر آرمان ها و اهداف بلند اندیشه ‌ورزان این حوزه، آیا می‌ توان گفت که گام های عملی متناسب با نظر و اندیشه صورت گرفته است؟ و ثانیا با توجه به تجربیات گذشته چشم‌ انداز امیدوار کننده و روشنی برای آینده انسان می توان در نظر گرفت؟

فاجعه دو جنگ جهانی چنان انسان را از خواب غفلت بیدار کرد که با تشکیل سازمان ملل متحد و صدور منشور گویی انسان دوران کودکی و نابخردی خود را پایان یافته تلقی می ‌کرد و دوران جدید را آغاز مقطع بلوغ خویش می ‌دید و کاملا باورش آمده بود که جنگ گرم یعنی بکار گیری سلاح‌ های کشنده و مخرب میان انسان ها دیگر برای همیشه خاتمه یافته است.

اما هنوز هم شاهد شنیدن صدای مرگبار گلوله ها و بمب ها هستیم و ابزار سیاسی و بی خردی دینی و افراط چنان دامن جهان اسلام را گرفته است که نمی توان شاهدی برای رفتارهای عقلانی در نظر گرفت.

تمام مجموعه اخلاقی اسلام که ما آن را مطابق با فطرت می دانیم مجموعه ای است دارای زیرساخت عقلانی که از یک یک آنها می توان با منطق و خرد دفاع کرد. در طول تاریخ قوانین اسلام و احکام آن بر پایه اندیشیدن و تفکر صادر می شده و معنای اجتهاد نیز همین است.

اکنون اگر نابخردی ها جایگزین اسلام شود دیری نپاید که مفاهیمی دیگر جای عقل و تدبیر و امید را در اسلام می گیرد و ما شاهد افراط گرایی و خشونت خواهیم بود و معنا و مفهوم زندگی دیگر چیزی از انسانیت نخواهد داشت.

فرآیند تأسیس و بنیانگذاری سازمان القاعده

ورود ارتش سرخ به افغانستان ، جنگ سرد میان شوروی و آمریکا از یک طرف و ظهور انقلاب اسلامی ایران از سوی دیگر  زمینه های ایجاد هسته اولیه القاعده را فراهم کرد.

 نام «القاعده» از عنوان پادگان نظامی این گروه در دوره جنگ با شوروی  «قاعدة الجهاد»(پایگاه نبرد مقدس) گرفته شده است .

 
فرایند تشکیل سازمان القاعده
در شکل گیری القاعده علاوه بر اشخاصی که رهبری و مدیریت سازمان را عهده‌دار بودند، دولت‌های متعددی مانند عربستان، پاکستان و ایالات متحده نیز همکاری بسیار مؤثری داشتند که بدون این همکاری‌ها امکان تأسیس چنین تشکیلاتی وجود نداشت. (فدوی،1380، ص 29) این سازمان در اواخر دهه 1970، با عنوان دفتر «مکتب الخدمه» و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب برای جنگ با شوروی سابق آغاز به کار کرد. (البحری،2005، مارس 27) مبارزان عرب توسط سازمان‌های «خیریه» عربی، از کشورهای خود به منطقه جنگ منتقل و در آنجا تجهیز و پشتیبانی می‌شدند. برخی از این کاروان‌ها پس از انتقال به پیشاور، با عبور از چند مرحله در نهایت به بن‌لادن می‌رسیدند که شخصاً نظارت کلی بر روند مهاجرت «مجاهدان عرب» را بر عهده داشت. این مسیر از شهر قاهره آغاز می‌شد و با گذر از شهر جده در نهایت به پیشاور می‌رسید. اعزام این داوطلبان از طریق چند مؤسسه زیر صورت می‌گرفت.
 
1. مؤسسة محمدبن‌لادن (پدر اسامه) در قاهره
این مؤسسه وظیفه مهاجرت بسیاری از کارگران مصری را برای کار در عربستان سعودی به منظور توسعه حرمین شریفین برعهده داشت. شرکت پدر بن‌لادن پیمان‌کار اصلی طرح توسعه حرمین بود و وزارت کشور عربستان دستور داده بود کارگران ماهر و مهندسان مورد نیاز را جذب و اعزام کند. داوطلبان مبارزه با شوروی که بسیج آن‌ها با هماهنگی شخص اسامه به طور محرمانه انجام می‌شد، همراه با این نیروهای کار اعزام می‌شدند.
 
2. سازمان جهانی امدادرسانی اسلامی (مقر این سازمان در عربستان است)
این مؤسسه که فعالیت خود را در قاهره انجام می‌داد و توانست شمار زیادی از مجاهدان را برای فعالیت در دفاتر امدادرسانی در پیشاور جذب کند، مورد اعتراض مقام‌های امنیتی مصر بود. دفاتر و نهادهای وابسته به این سازمان در سطح جهان به 1112 نهاد، شرکت و درمانگاه می‌رسید که همگی تحت عنوان «هیأت بین‌المللی امدادرسانی اسلامی» و با تأمین مالی عربستان سعودی فعالیت می‌کردند. مؤسسه محمدبن‌لادن نیز از طریق دفاتر امدادرسانی اسلامی، از پانزده نهاد بین‌المللی که در شهر پیشاور به امور پزشکی رسیدگی می‌کردند، حمایت کرد. در این نهادها نهصد عرب از جمله سیصد مصری که زیر نظر محمد شوقی اسلامبولی و اسلام‌گرایان مصری هوادار او فعالیت می‌کردند، مشغول کار و فعالیت بودند.
 
3. دفاتر اتحادیه جهانی اسلام
مسئول آن شیخ اوایل بن ابراهیم جلیلدان (سعودی) بود و مقر اصلی آن در شهر مکه قرار داشت. وی به رغم تلاش نتوانست جواز فعالیت در خاک مصر را بیابد و مقام‌های امنیتی مصر، خواسته آنان را رد کردند. (خلیل اسعد،1380، ص 3) طبق گزارش‌های امنیتی و اطلاعاتی مصر، مؤسسه محمدبن‌لادن به هرکدام از داوطلبان اعزام به پیشاور 300 دلار می‌داد که 180 دلار در قاهره و باقی را هنگام ورود به جده می‌پرداخت. در ازای این مبلغ، این داوطلبان گذرنامه‌های خود را به امانت می‌گذاشتند و گذرنامه‌های دیگری دریافت می‌کردند. آنان پس از ده روز اقامت در مهمان‌سرای انصار که آکنده از داوطلبان عرب، آسیایی و افریقایی بود، مستقیماً از طریق فرودگاه بین‌المللی جده عازم شهر مرزی پیشاور می‌شدند. در آنجا چند کمیته ایجاد شده بود که از جمله آن‌ها کمیته ویژه آموزش نظامی و مطالعه نقشه هوایی افغانستان، کمیته اداری مسئول خوراک و پوشاک و کمیته آموزش‌های اسلامی داوطلبان بود. بسیاری از عرب‌ها مانند ابوهاجر العراقی، ابونضال السوری، ابوآدم السودانی، ابوصفیه الیمانی، ابوحفص السعودی، ابودوست البنغالی و ابوحبیب البحرینی مسئولیت کمیته‌ها را برعهده داشتند. (همان، صص 35 و 36) به گفته بن‌لادن، بیش از پانزده‌هزار نیروی جوان، این دوره‌های آموزشی و نظامی را سپری کردند که بیشتر آنان عرب بودند (بن لادن، پیشین،84) و به این علت آنان را مجاهد «عرب افغان» نامیدند.
 
آنچه باعث نواختن شیپور جنگ علیه شوروی شد و گروه‌های مختلف عرب را گرد آورد، می‌توان به دو مورد زیر اشاره کرد:
الف- تبلیغات گسترده اخوان‌المسلمین در سراسر کشورهای عرب و اسلامی درباره اهمیت جهاد اسلامی و ضرورت بسیج همه امکانات مالی و جانی برای حمایت از مسلمانان که در آن زمان به «جهاد» با شوروی تفسیر می‌شد. خطبای عرب در این دوره بسیار آتشین و بسیج‌کننده سخن می‌گفتند.
 
ب- تمایل سازمانهای امنیتی کشورهای عربی برای رهایی از دست جوانان بنیادگرا که از طریق نشست‌ها و جلسات در مساجد، کشمکش بی‌پایانی را با دولت‌مردان آغاز کرده بودند و درگیری خونینی با تشکیلات امنیتی بسیاری از کشورهای عرب و اسلامی داشتند. از دید مقام‌های امنیتی، سفر به افغانستان تنها راه مشروع و قانونی رهایی از این اشخاص بود، زیرا به نظر آنان، جوانان توان پایداری در برابر شوروی را نداشتند و به زودی از پا درمی‌آمدند. (خلیل اسعد، پیشین، ص 36)
 
اهداف امریکا، پاکستان و عربستان از تشکیل القاعده
گذشته از اهدافی که اعضای القاعده در این فعالیت‌ها دنبال می‌کردند و در آن مقطع ایجاد حکومتی مطلوب در افغانستان مهم‌ترین خواسته آنان به شمار می‌رفت، امریکا، عربستان و پاکستان نیز در این زمینه خود را صاحب منافعی می‌دیدند که همکاری آنان را عمیق‌تر می‌کرد.
 
1. اهداف و منافع امریکا
به گفته زبیگنیو برژینسکی، وزیر خارجه اسبق امریکا، ایالات متحده در گمراه کردن شوروی در حمله به افغانستان نقش مهمی ایفا کرده است. او می‌گوید: «طبق روایت رسمی تاریخ، کمک سیا به مجاهدین در سال 1980 آغاز شد؛ یعنی پس از حمله شوروی به افغانستان در 24 دسامبر 1979. اما واقعیت این است که در 3 ژوئیه 1979 رئیس‌جمهور، کارتر، اولین دستورالعمل را برای کمک مخفی به مخالفان رژیم هوادار شوروی در کابل امضا کرد و همان روز یادداشتی برای رئیس‌جمهور نوشتم و به او توضیح دادم که به اعتقاد من، این کمک باعث مداخله نظامی شوروی می‌شود… [لذا گرچه] ما روس‌ها را به مداخله وا نداشتیم، اما دانسته احتمال حرکتشان را افزایش دادیم… روزی که شوروی‌ها رسماً از مرز گذشتند، من به رئیس‌جمهور نوشتم که اکنون فرصت داریم به شوروی جنگ ویتنامش را عطا کنیم… این کشمکش سبب دلسردی و در نهایت فروپاشی اتحاد شوروی شد… برای تاریخ جهان چه چیز بیشتر اهمیت دارد: طالبان یا فروپاشی امپراتوری شوروی، چند مسلمان تحریک‌شده یا آزادی اروپای مرکزی و پایان جنگ سرد؟»
جالب است که برداشت شوروی در آن مقطع متفاوت بود؛ زیرا در شرایطی که سفارت امریکا در ایران تسخیر شده بود، کرملین که از سرمایه‌گذاری در خصوص انقلاب ایران مأیوس شده بود، تصور می‌کرد حمله شوروی به افغانستان، حمله امریکا به ایران را در پی خواهد داشت. در حقیقت، آن‌ها این حمله را آغاز نوعی دیالوگ عملی با امریکا درباره ایران تلقی می‌کردند و بر این باور بودند که با توجه به وضعیت امریکا در ایران، رضایت لازم را در مورد واگذاری افغانستان جلب خواهند کرد و با انجام این معامله، از مشکلات ناشی از انقلاب ایران خلاصی خواهند یافت. (همان،73)
بدین ترتیب، یکی از اهداف امریکا در سازماندهی این تشکیلات مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و انتقام از جنگ ویتنام بود. عده‌ای از ناظران معتقدند ویلیام کیسی [1]، رئیس وقت سازمان سیا، چنان در مقابله با کمونیسم پیش رفت و مبالغه کرد که مدعی شد فرمانده اصلی نیروهای مخالف ارتش شوروی در افغانستان است. کنگره در این زمان کمک چشمگیری در اختیار «مجاهدان» قرار داد و کیسی نیز توانست حمایت شارل ویلسون [2]، یکی از اعضای برجسته کنگره را جلب کند. ویلسون می‌گفت: «ما از شوروی در افغانستان، به دلیل کاری که با ما در ویتنام کرد، انتقام خواهیم گرفت و پاسخ هر ضربه را با دو ضربه خواهیم داد». کیسی، هم‌چنین فرمان ارسال موشک‌های ضدهوایی استینگر را صادر کرد که به بن‌لادن تحویل داده شدند.
بانک بین‌المللی سرمایه [3] نیز عمده‌ترین بانکی بود که انتقال کمک‌های مالی امریکا را به مبارزان از طریق افغانستان برعهده داشت. در این مدت اسامه‌بن‌لادن حدود هفده میلیارد دلار از امریکا دریافت کرد. در این باره شارل ویلسون، مسئول ارزیابی مالی بودجه سیا، معتقد است که با «مجاهدان عرب افغان» سخاوتمندانه برخورد شده است. (همان، ص 75)
کمک‌های امریکا از مارس 1985 با ابلاغ دستورالعمل 166 امنیت ملی توسط رئیس‌جمهور وقت، ریگان، بیش از گذشته شد. کمک پنهانی تازه امریکا با افزایش چشمگیر تدارکات جنگ‌افزارها آغاز شد. افزایش منظم سالانه 65 هزار تن تسلیحات تا 1987 و حضور پیوسته و نهانی کارشناسان سیا و پنتاگون به مقر «آی‌اس‌آی» پاکستان در راولپندی از نمونه کمک‌ها در این دوره است؛ لذا برخلاف تصور شوروی، سیاست‌های امریکا برای محدودسازی ایران و ایدئولوژی انقلابی آن، با حمله نظامی صورت نگرفت، بلکه امریکا سیاست‌های دیگری در پیش گرفت که یکی از مهم‌ترین آن‌ها یاری رساندن به جنبش‌های رادیکالیست ضدشیعی، مانند القاعده بود؛ مسأله‌ای که شیرین هانتر [4] نیز به آن اشاره می‌کند (هانتر، روزنامه سلام،7/7/1377) و ژیلبر آشکار [5]، نویسنده فرانسوی لبنانی‌تبار، بر آن تأکید می‌ورزد. زیرا وجود این جریان علاوه بر مبارزه با شوروی، هم می‌توانست مانع از نفوذ انقلاب ایران در میان سایر کشورهای اسلامی شود و هم به تولید جریان آنتی‌تز انقلاب اسلامی در آینده بینجامد (آشکار،1384، صص 63-65).
هدف دیگر واشنگتن از ایجاد این جنگ و به راه انداختن تشکیلات القاعده، دور کردن کانون بحران خاورمیانه از منطقه فلسطین و معرفی افغانستان به عنوان کانون جدید توجهات بود. آنچه موجب تقویت این نظریه می‌شود، حساسیت «عبدالله عزام» استاد بن‌لادن و رهبر آن تشکیلات، بر سر مسأله افغانستان بود. وی به صراحت بیان می‌کرد که افغانستان بر فلسطین اولویت دارد. (پل و دوران،1381، ص 21)
 
2. اهداف و منافع پاکستان
مهم‌ترین هدف سیاست خارجی پاکستان در این مسأله تحت تأثیر عنصر تاریخی منازعه با افغانستان بر سر منطقه پشتونستان، منافع اقتصادی حاصل از آن و نفوذ این کشور در آسیای میانه قرار دارد. به لحاظ تاریخی منطقه پشتونستان به عنوان جغرافیای مورد منازعه دو کشور همواره در روابط پاکستان و افغانستان نقش جدی داشته است. پشتونستان، که براساس معاهده دیوراند، تحت فشار انگلیسی‌ها به دولت پاکستان واگذار شد، همواره مورد ادعای ارضی دولت‌های افغانستان قرار داشته است. اما اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ که زنگ خطر جدی کمونیسم را در مرزهای شمالی پاکستان به صدا درآورد، دولت پاکستان را به حساسیت بیشتر در قبال تحولات افغانستان واداشت و موجب شد شبکه‌های مختلف دولت پاکستان با بحران افغانستان درگیر شوند. افسران نظامی پاکستان نقش رابط میان منابع تسلیحاتی مجاهدین افغانی و احزاب دریافت‌کننده این امکانات را برعهده گرفتند. هم‌چنین احزاب و جریان‌های مذهبی به دلیل مسئولیت دینی در حمایت از برادران مسلمان و مجاهدشان با همکاری دولت به جهاد افغانستان کشانده شدند. دولت پاکستان علاوه بر آنکه احزاب جهادی اهل سنت را به دلیل رویارویی با کمونیسم و سدسازی در برابر ارتش مهاجم شوروی تجهیز می‌کرد، درصدد بود با روی کار آوردن یک دولت اسلام‌گرای سنی و مذهبی در افغانستان، مسأله پشتونستان را برای همیشه از اذهان دور سازد. این سیاست، بعدها با راه‌اندازی طالبان پیگیری شد.
 
به طور خلاصه اهداف اساسی پاکستان در افغانستان شامل موارد زیر می‌شد:
حل اختلافات مرزی با افغانستان و مسائل مربوط به پشتونستان، منافع اقتصادی و ترانزیت کالا و انرژی، رقابت با هند، مقابله با نفوذ ایران و همسویی با غرب به ویژه امریکا. (سجادی،1377، ش 2)
برخی معتقدند حمایت سازمان سیا از «جهاد اسلامی» افغانستان مستقیماً از مجرای آی‌اس‌آی، سازمان امنیت پاکستان، عملی می‌شد و مبارزان که تحت تأثیر ناسیونالیسم و شور مذهبی بودند، خود خبر نداشتند به سود ایالات متحده با ارتش شوروی مبارزه می‌کنند. «آی‌اس‌آی» با پشتیبانی سیا و سرازیر شدن انبوهی از کمک‌های نظامی امریکا به ساختاری موازی تبدیل شده بود که قدرت عظیمی را بر تمام بخش‌های دولت پاکستان اعمال می‌کرد و کارکنانی در اختیار داشت که شامل افسران نظامی و اطلاعاتی، کارمندان اداری، مأموران و خبرچینان مخفی می‌شدند و تعدادشان به 150 هزار نفر می‌رسید. در این دوران، مناسبات میان سیا و آی‌اس‌آی در پی برکناری بوتو به دست ژنرال ضیاءالحق بیش از پیش گرم شد. در طول جنگ، پاکستان حتی جسورانه‌تر از امریکا ضدشوروی بود. پاکستان و امریکا به طور رسمی راه‌حل مسأله افغانستان را مذاکره اعلام می‌کردند، اما در نهان معتقد به گسترش عملیات نظامی بودند.
آی‌اس‌آی از آن زمان به بعد با حمایت سیا به پشتیبانی از گروه‌های مبارز سلفی در مناطق دیگر ادامه داد و جریان‌های تازه‌ای را در مناطق آسیای مرکزی، قفقاز و حوزه بالکان ایجاد کرد. به طوری که برخی معتقدند آی‌اس‌آی در این رویکرد به عنوان «عامل شتاب‌دهنده فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور شش جمهوری مسلمان‌نشین تازه در آسیای مرکزی فعالیت می‌کرد». البته این نکته قابل توجه است که در سازمان امنیت پاکستان دو گروه فعالیت می‌کنند: گروهی که به علمای سلفی گرایش دارند و به تقویت و همکاری سازمان‌هایی هم‌چون القاعده و «سپاه صحابه» می‌پردازند و گروهی که نسبت به آنان میانه‌روتر محسوب می‌شوند. عبدالله توحیدی، معاون سابق وزیر امنیت افغانستان، معتقد است: «شاخه افراطی ارتش پاکستان اسامه‌بن‌لادن را برای ورود به افغانستان پشتیبانی کرد و در طول حضور وی در این کشور، همه‌گونه وی را یاری رساند» (توحیدی، انتخاب،11/10/1380)
پاکستان علاوه بر اتخاذ سیاست‌های فوق به صورت بنیادی نیز در توسعه رادیکالیسم سلفی فعالیت دارد. مهم‌ترین این اقدامات، تأسیس مدارس مذهبی و حمایت از آن‌هاست. این مدارس در عمل، مراکزی برای رشد و تربیت جریان‌های متمایل به طالبان و القاعده هستند. مدرسه «حقانیه» واقع در «خور آتاک» از معروف‌ترین این مراکز به شمار می‌رود. (لادورنر، شرق،29/1/1385)
 
3. اهداف و منافع عربستان
مهم‌ترین هدف سیاست خارجی عربستان در افغانستان مقابله با نفوذ سیاسی دینی ایران در این کشور است. عربستان مدعی مرکز جهان اسلام و داعیه‌دار خلافت اسلامی، همواره تلاش داشته است از نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان مرکز مقابله با کفر و محور تجمع امت اسلامی جلوگیری کند. بدین منظور، نخستین راهکار سعودی‌ها تبلیغ و ترویج وهابیت در جوامع اسلامی، به ویژه کشورهای تازه استقلال‌یافته و فاقد حکومت مرکزی قوی است. راهبرد ایدئولوژیک سعودی‌ها در اشاعه وهابیت، آنان را قادر می‌سازد علاوه بر مطرح شدن به عنوان مرکز حاکمیت اسلام در سطح جهان، از نفوذ سیاسی دینی ایران به عنوان پرچمدار نهضت جهانی اسلام در برابر استکبار و استعمار جهانی جلوگیری کنند؛ لذا کمک به تشکیل و رشد القاعده می‌توانست کوشش مناسبی در فرایند دستیابی به این اهداف تلقی شود. عربستان در این راستا تلاش داشت با امدادهای مالی و آموزش مذهبی، در کنار رایزنی با مقامات امریکایی برای خرید سلاح‌های مورد نیاز القاعده، نقش مهمی در این ائتلاف ایفا کند.
در هیأت حاکمه و مسئولان امنیتی عربستان دو رویکرد کلی نسبت به القاعده و بن‌لادن وجود دارد: رویکرد نخست، برخی مانند ترکی الفیصل و به ادعای برخی نویسندگان حتی ملک‌عبدالله، پادشاه این کشور، نگرش مثبت به القاعده دارند و با آنکه سلفی‌گری «رادیکال» را در داخل کشور نمی‌پسندند، از ترویج آن در خارج از مرزهای خود حمایت می‌کنند. (بن لادن، پیشین، ص 186) در حالی که در رویکرد دیگر اعتقاد چندانی به مثبت بودن رفتار القاعده وجود ندارد. با وجود این، آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که سازمان امنیت عربستان به ریاست ترکی الفیصل، در آن زمان، در تشکیل القاعده همکاری مؤثری انجام داد. بن‌لادن در این باره به صراحت بیان می‌کند: «برای مقابله با روس‌های کافر، سعودی‌ها مرا به عنوان نماینده خود در افغانستان انتخاب کردند. من در منطقه مرزی پاکستان مستقر شدم. در آنجا، داوطلبانی را که از عربستان سعودی و از تمام کشورهای عرب مسلمان می‌آمدند، پذیرا می‌شدم. نخستین اردوگاهم را ایجاد کردم و در آنجا، داوطلبان مزبور توسط افسران پاکستانی و امریکایی تعلیم می‌دیدند. اسلحه توسط امریکایی‌ها و پول توسط سعودی‌ها تأمین می‌شد.» عربستان حمایت خود از القاعده را بعدها نیز با فراز و نشیب‌هایی حفظ کرد که در گزارش بیکر همیلتون [6] اشاره‌ای به برخی از این کمک‌ها طی سال‌های اخیر شده است. (گزارش، بیکر-همیلتون، دسامبر 2006)
نکته قابل توجه درباره فرایند تصمیم‌گیری سیاست خارجی عربستان این است که آن‌ها نیز در مجموع مانند پاکستان در اتخاذ راهبرد دیپلماسی خود متأثر از راهبردهای سیاست خارجی امریکا هستند. حتی می‌توان یکی از دلایل و انگیزه‌های همکاری عربستان و پاکستان را در همین مسأله جست‌وجو کرد. کشور و حکومت عربستان در چگونگی تشکیل و برقراری امنیت خود متأثر از نفوذ و اقتدار ایالات متحده است و وابستگی این کشور به واشنگتن پیشینه تاریخی دارد. در فوریه 1954، محمدبن‌عبدالعزیز، بنیان‌گذار حکومت آل‌سعود، و روزولت رئیس‌جمهور وقت امریکا، در آب‌های ساحلی مصر قراردادی امضا کردند که در بردارنده سه توافق مهم بود: تضمین امنیت نفت ارزان برای امریکا از سوی عربستان، تضمین امنیت خانواده آل‌سعود از سوی امریکا و توازن در موضع امریکا نسبت به فلسطینی‌ها و اسرائیل. هشت هفته بعد با درگذشت روزولت و روی کار آمدن ترومن، توافق سوم عملاً به هم خورد و ترومن رسماً از صهیونیست‌ها با عنوان دوستان استراتژیک امریکا حمایت کرد. اما معادله دوپایه‌ای تضمین امنیت نفت در برابر امنیت آل‌سعود پنج دهه بعد و تا زمان حاضر نیز دوام آورد. (هالیدی،1360، صص 55-58)
 
پایان جنگ باشوروی و آغاز دورانی جدید فراروی مجاهدان عرب افغان

اعدام سربازان
با پایان یافتن جنگ در سال 1989، همه چیز برای مبارزان تمام نشد. این جنگ پیامدهایی داشت که تأثیرات خود را به تدریج در سال‌های بعد به نمایش گذاشت. برخی از آن تأثیرات عبارت‌اند از:
1. تشکیل سازمانی بین‌المللی از میان داوطلبان مسلمان موجود در سراسر دنیای اسلام در زمان جهاد در افغانستان.
2. ایجاد شبکه بین‌المللی عملیات‌های تروریستی و مورد حمایت جنبش‌های سلفی رادیکال.
3. به دست آوردن انگیزه و تجربه ناشی از پیروزی در جنگ برای حفظ سازمان خویش به منظور تحقق اهداف بعدی.
4. نفوذ عرب‌ها در منطقه پاکستان و افغانستان، به طوری که در آغاز دهه 90 بسیاری از آنان در پاکستان سکنی گزیدند و امروز تعدادشان به بیش از هزاران نفر می‌رسد (پلی ودوران، پیشین، ص 26)
5. نهادینه شدن ایدئولوژی سلفی رادیکال در میان برخی جوانان انقلابی عرب متمایلان به وهابیت.
 
پس از پایان جنگ مهم‌ترین مسأله درباره مبارزان عرب افغانی این بود که با این تشکیلات و ساختارهای شکل‌گرفته چه باید کرد؟
– بازگشت مبارزان به کشورهای خود.
– نابودی هسته‌های اصلی این تشکیلات.
– حفظ آن‌ها در منطقه یا انتقال به منطقه و کشوری دیگر.
به ویژه اینکه؛ مطابق ادعای بن‌لادن پس از پایان جنگ و ترور عبدالله عزام، «این احساس در میان مجاهدان شدت گرفته بود که اقداماتی جدی برای ترور شخصیت‌های جهاد اسلامی همگام با آغاز عقب‌نشینی شوروی از افغانستان در حال انجام است و سازمان اطلاعات امریکا، عربستان سعودی و مصر به ما پشت کرده و برای نابودی ما همدست شده‌اند تا با وجود اسنادی که ما از آنان در اختیار داریم و حاکی از همدستی ما با آن‌ها و آن‌ها با ماست، به خطری برای آن‌ها تبدیل نشویم» (خلیل اسعد، پیشین، ص 54)
طارق علی، از نویسندگان عرب نیز در این باره می‌نویسد: «در سفری به پاکستان از ژنرال سابق آن کشور پرسیدم چرا گروه‌های اسلامی که با خرسندی در سراسر جنگ سرد از ایالات متحده پول و اسلحه می‌گرفتند، یک شبه ضدامریکایی شده‌اند؟

ژنرال توضیح داد تنها این گروه‌ها ضدامریکایی نشده‌اند، بیشتر افسران پاکستانی که از سال 1951 به بعد صادقانه به ایالات متحده خدمت می‌کردند به دلیل بی‌اعتنایی واشنگتن احساس سرافکندگی می‌کنند. او گفت: »پاکستان کریدور پوششی بود که امریکایی‌ها برای ورود به افغانستان نیاز داشتند. ما در خدمت اهدافمان بودیم و امریکا فکر می‌کرد ما همراه با آب سیفون توالت پایین می‌رویم (طارق علی،2001، ص 139)
سیف العدل، از اعضای ارشد القاعده نیز در این باره به موارد دیگری اشاره می‌کند. وی می‌گوید: «پس از خروج ارتش شوروی سابق از افغانستان، بسیاری از رزمندگان غیرافغانی از جمله اردنی‌ها و سعودی‌ها که از نظر مسائل امنیتی در کشور خود مشکلی نداشتند به کشورهایشان بازگشتند، اما اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی از ترس بازداشت توسط نیروهای امنیتی کشورهایشان باید در همان افغانستان می‌ماندند یا به کشورهایی می‌رفتند که فاقد دولت مرکزی و صد البته پر از گروه‌های فعال مسلح بودند مثل سودان و سومالی.

 

برخی نیز بعدها به کشورهای تازه‌استقلال‌یافته شوروی سابق رفتند و عده‌ای هم در سایر نقاط جهان پخش شدند. از همان زمان عده‌ای از آنها به این فکر افتادند که برای ادامه جهاد باید گام‌های اساسی بردارند و اولین قدم در این راه گردآوری و سازماندهی افراد باتجربه بود تا جهاد به صورت قاعده‌مند درآید» (العدل، شرق،28/1/1384)
حذیفه فرزند عبدالله عزام تفسیر ویژه‌ای از این مقطع زمانی ارائه می‌دهد و علاوه بر آنکه مطالب پیشین را کامل می‌کند، در برخی موارد نیز با آن‌ها در تضاد است. وی می‌گوید: «مقامات بسیاری از دستگاه‌های امنیتی جهان عرب و اسلام در حضور خود من گفته‌اند که ترور عبدالله عزام، معادله را به نفع آنهایی که با استدلال‌های نادرست، جوانان را به اقدامات خشونت‌بار سوق می‌دهند، بر هم زد. به همین دلیل نیز اسرائیل با همکاری امریکا و مزدوران پاکستانی، آغاز دوره‌ای را کلید زد که عبدالله عزام در آن نباشد» (عزام، شرق،26/7/1384) در واقع، به اعتقاد او، راهبرد امریکا برای چگونگی مواجهه با «القاعده پس از جنگ»، تغییر ایدئولوژی القاعده از طریق حذف رهبر اصلی آن، یعنی عبدالله عزام است و معتقد است امریکا و اسرائیل با همکاری برخی کشورها به ترور عبدالله عزام اقدام کردند تا مسیر القاعده را از اهداف اصلی خود منحرف سازند.

به این ترتیب، در کنار برخی سیاست‌هایی که پیشتر به آن‌ها اشاره شد، راهبرد اساسی امریکا برای القاعده تحریف آن، نفوذ در برخی رهبران القاعده و از بین بردن افراد مستقل بوده است.
به هر حال، آنچه عینیت یافت و در عمل محقق شد این بود که بقایای القاعده؛ یعنی به جز سکنی گزیدگان در افغانستان و پاکستان، کشته‌شدگان و آنهایی که به میهن خود بازگشتند، افراد دیگر که مایل به ادامه همکاری بودند باید به منطقه و کشور دیگری نقل مکان می‌کردند. آنچه این تصمیم را جدی‌تر می‌ساخت، عدم تمایل حاکمان کشورهای اسلامی به بازگشت آن نیروها به موطن خویش بود. آن‌ها از اینکه شوکت و محبوبیت مبارزان، به علت پیروزی در جنگ، چند برابر شده بود، واهمه داشتند و به علت فساد دستگاه حکومتی خود و وابستگی به غرب، مبارزان را خطری جدی تلقی می‌کردند. اما در نهایت، با دعوت حسن ترابی از بن‌لادن در سال 1989 برای رفتن به سودان و استقرار تشکیلات وی در آن کشور، وضعیت آن‌ها روشن و از حساسیت‌ها در این باره کاسته شد. حسن ترابی، از اسلام‌گرایان شبه‌سلفی سودانی، با ارسال پیکی به پیشاور از آنان دعوت کرد در جنگ با شورشیان جنوب به وی کمک کنند. در پی آن، بن‌لادن و برخی اعضای القاعده در سودان مستقر شدند و با سازماندهی نیروهای سودانی، گروه «جنگجویان سودان» را تشکیل دادند. رشید،1382، صص 174-175
در واقع، طی همین سال‌ها سازمان «القاعده» با همین نام به طور رسمی توسط بن‌لادن و همکاری محمد عاطف تأسیس شد. نام «القاعده» از عنوان پادگان نظامی این گروه «قاعدة الجهاد» (پایگاه نبرد مقدس) گرفته شده است و بیشتر اعضا، ابتدا آن را «جبهه بین‌المللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» می‌نامیدند. این سازمان متشکل از «مجاهدان عرب افغانی» پیشین و سازمان «الجهاد» به رهبری ایمن ظواهری بود. اصولاً کسانی که مانند منتصر الزیات، وکیل ظواهری، به کلیدی بودن نقش ظواهری در سازمان القاعده اعتقاد دارند بر این باورند که تحول فکری بن‌لادن تنها پس از آشنایی وی با ظواهری آغاز شد. وی که در سال 1986 برای نخستین‌بار با ظواهری در پیشاور ملاقات کرد، به تدریج از یک سلفی صرف به سلفی رادیکال و دارای اندیشه جهادی تبدیل شد. به گفته زیات، ظواهری نپذیرفت نفر دوم گروه شود؛ اما به این دلیل معاونت بن‌لادن را در «جبهه بین‌المللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» پذیرفت که معتقد بود می‌تواند اهرم شماره یک قدرت و حرکت جبهه به شمار آید؛ زیرا بن‌لادن با هیچ‌یک از آرا و پیشنهادات وی مخالفت نمی‌ورزید. این در حالی بود که عملیات جهادی به طور مستقل و در داخل مصر برای ظواهری هزینه‌های مالی سنگینی را از جمله خرید اسلحه، قاچاق آن، تأمین عناصر فراری و کفالت خانواده‌های آنان در پی داشت. (خلیل اسعد، پیشین، ص 158)
 

فرآیند تأسیس و بنیانگذاری سازمان القاعده/ حسام افشار


 
منابع
– محمد عجم  منتشر شده در همشهری – بازتاب-  اردیبهشت  ۱۳۸۵ 

– جبهه النصره  و تشکیلات مخوف القاعده : دکتر محمد عجم.دریای پارس

– فدوی، عبدالقیوم (1381)، «اسامه بن لادن و ماجراها»، کابل: مفاخر؛
– آشکار، ژیلبر (1384)، «جدال در توحش،11 سپتامبر و ایجاد بی نظمی نوین جهانی»، ترجمه حسن مرتضوی، تهران: اختران؛

– بن لادن، کارمن (1384)، «پشت پرده بن لادن‌ها، در بطن پادشاهی»، ترجمه اسماعیل قهرمانی پور، تهران: نشر روزگار؛
– هالیدی، فرد (1360)، «عربستان بی سلاطین»، ترجمه بهرام افراسیابی، تهران: نشر روزبهانی؛
– عزام، حذیفه (1384)، «آیا شبکه های اطلاعاتی در القاعده نفوذ کرده‌اند (مصاحبه)، ترجمه سعید آقا خانی، روزنامه شرق،26/7/1384؛»
– طارق، علی (1385)، «یازده سپتامبر، آغازعصری نو در سیاست جهانی»، ترجمه حسن مرتضوی، بی جا
– رشید، احمد (1382)، «کابوس طالبان»، ترجمه گلیدا ایروانلو، تهران: هوای رضا؛
– توحیدی، عبدالله، «القاعده چیست»، روزنامه انتخاب 11/10/1380؛
– بیکر، همیلتون، «گزارش گروه مطالعات عراق» دسامبر 2006؛
– پل میخائیل، و خالد دوران (1381)، «اسامه بن لادن و تروریسم جهانی»، ترجمه هومن وطن خواه، تهران: نشرکارون؛

 
 

 

“دولت اسلامی در عراق و شام (شرق مدیترانه)” ISIS محصول و تولید کجا است ؟ و اهداف آن ؟

 

همانطور که فواد عجمی در سال 2003 گفته بود : مشکلات خاورمیانه تمام شدنی نیست. آرامش و صلح پایدار در خاورمیانه به خواب و خیال شباهت دارد.  جهل و تعصب و عدم توسعه یافتگی سیاسی و فرهنگی  و ترویج ایدوئولوژی های خشونت آمیز آمیخته با مذهب از بخش عمده خاورمیانه جهنمی بزرگ ساخته است که به این سادگی رهایی از آن ممکن نیست حالا ها مردم خاورمیانه باید هزینه  ها پرداخت کنند . هزینه ای که جهالت و تعصب بخشی از جامعه  و اختلافات فرقه ای تاریخی آن و دخالتهای نا متوازن خارجی آن را ایجاد کرده است. 

 نقشه  دولت خلافت اسلامی داعش 

 در جغرافیای جهان اسلام قدیم اقلیم های – فارس – شامات – خراسان – مغرب و حبشه – و روم  جایگاه مهمی دارد.  در نقشه های قدیم خلافت اسلامی ایالت یا اقلیم  فارس از همه بزرگتر است اما در نقشه جدید داعش  که  بسیار ناشیانه طراحی و نام گذاری شده  بلاد   فارس وجود ندارد؟!  و بخش عمده  آن را خراسان پر کرده است  بر این اساس تروریست ها با انضمام پاکستان و افغانستان، بخش هایی از چین و آسیای میانه به ایران، عنوان ولایت خراسان را بر آن اطلاق کرده اند. علاوه بر کشورهای منطقه ،  هند و کشورهای اروپایی نیز تهدیدات داعش و نقشه های آنها را جدی گرفته اند. 

.KHORASAN ISIA Lلقاعده

امروزه عملا  اکنون عراق به سه منطقه تقسیم شده است :

1- دولت مرکزی بغداد و حکومت  منتخب و دولت  ائتلافی مالکی 2- دولت کردستان 3- منطقه سنی نشین که در اختیار شورشیان قرار دارد.

“دولت اسلامی در عراق و شام” ISIS  یا  ISIL  مرزها بخصوص مرزهای  عربی را  که ناشی از ترسیم کاغذی  سایکس پیکو است برسمیت نمی شناسد.”دولت اسلامی در عراق و شام” ISIS

دارای 11 تا 15 هزار جنگجو دارد که 3 تا 5 هزار آنها در داخل سوریه هستند . با فتح استانهای سنی نشین عراق  این گروه قدرتمند تر شده است .

“دولت اسلامی در عراق و شام” ISIS  در سال ۲۰۱۳ از ادغام دو گروه ” جبهه النصره” و “دولت اسلامی در عراق” بوجود آمد.  “دولت اسلامی در عراق” را شماری از گروه‌های مسلح عراق در اکتبر ۲۰۰۶ تشکیل دادند و “ابوعمر البغدادی” را به‌عنوان رهبر خود معرفی کردند. این گروه مسئولیت بسیاری از حمله‌های تروریستی از آن سال به بعد را بر عهده گرفت.  ابوعمر البغدادی در سال ۲۰۱۰ کشته شد. به جای وی ابوبکر البغدادی / ابراهیم عواد ابراهیم / رهبر گروه شد. فعالیت گروه در زمان ابوبکر گسترش یافت و از زمان جنگ داخلی در سوریه عناصر “دولت اسلامی در عراق” در سوریه نیز فعال شدند.

در سوریه از اواخر سال ۲۰۱۱ “جبهه النصره لاهل الشام” تشکیل شد که شاخه “دولت اسلامی عراق” در سوریه به شمار می‌رفت. ابوبکر البغدادی در سال ۲۰۱۳ ادغام “دولت اسلامی در عراق” و “جبهه‌النصره” را اعلام کرد که در نتیجه “داعش” بوجود آمد. بخشی از افراد سوری جبهه النصره راه خود را جدا کردند و وفاداری به رهبری  مرکزی القاعده  ایمن ظواهری را اعلام کردند .  

در اواخر سال ۲۰۱۳ و اوایل ۲۰۱۴ “داعش” توانست وارد فلوجه درعراق شود.

 ***ارتباط با القاعده و ترکیب نیروها ***

داعش گروهی متشکل از فرماندهان و افسران زبده ارتش سابق عراق، طرفداران بعث و صدام  و عشایر سنی مذهب و پیکارجویان خارجی است،از حدود 70 تا 80 کشور خارجی جنگجویانی در جمع داعش در عراق و سوریه حضور دارد چچنی ها ،  کشورهای شمال آفریقا ، انگلیسی ها، فرانسوی ها و  چینی ها – افغان ها – اندونزیایی ها بیشترین اعضای  این ترکیب هستند.جالب این که جنگجویان خارجی عموما از طبقات مرفه و یا متوسط جامعه هستند  و بر خلاف تروریستهای پاکستان  و شمال آفریقا که  عموما تحت تاثیر مدارس مذهبی و مساجد و موعظه های  مذهبی هستند و یا از مدارس   مذهبی سر آورده اند ، اینها عموما در مدارس مدرن و حتی  بعضا در دانشگاههای فنی و مهندسی  تحصیل کرده اند و افراد سر خورده بیکار هم نیستند اینطور نیست که  فقط  طبقات فقیر بخاطر پول جذب این تروریستها شده باشند بلکه عقاید و باورهای مذهبی بزرگترین انگیزه برای  اکثریت این جهادگران است. مثلا جنگجویانی که از انگلیس / منطقه ولز  و   فرانسه در عراق و سوریه هستند افراد طبقه متوسط هستند.  حدود 1700 نفر انگلیسی در جمع پیکار جویان هستند. خود بن لادن از طبقه مرفه و ثروتمند عرب بود جنازه او را در دریا  افکندند  اما ایدئولوزی او با او دفن نشد.

پایتخت ولز، ورزشگاه میلینیوم: مرکز پرورش تروریست های داعش

اگر سابقه افراد  گروه  “داعش” را کمی به عقب برگردانیم انها را در جمع  گروه زرقاوی بنام “توحید و جهاد” خواهیم دید  که نهضت مقاومت در عراق در سال ۲۰۰۳ برای مقابله با تهاجم آمریکا علیه عراق را پایه گذاشته بود. این گروه در عراق تنها به سربازان آمریکایی حمله نمی‌کرد، بلکه با حمله‌های انتحاری شیعیان و مسیحیان را نیز هدف تهاجم خود قرار می‌داد.

نخستین رهبر “توحید و جهاد” ابومصعب الزرقاوی بود که اهل اردن بود و بخاطر بی‌رحمی‌هایش مشهور است. او شیعیان را کافر و جهاد علیه شیعیان را همانند جهاد علیه یهود و نصارا عنوان کرد.

از “توحید و جهاد” به عنوان شاخه عراق القاعده یاد می‌شود.  الزرقاوی در سال ۲۰۰۶ به دست آمریکایی‌ها کشته شد و به جای او “ابوحمزه المهاجر” ریاست “توحید و جهاد” را بر عهده گرفت. در همان سال بود که “دولت اسلامی در عراق” نیز به رهبری “ابوعمر البغدادی” تاسیس شد.

المهاجر و ابوعمر نیز در عملیات مشترک نیروهای عراقی و آمریکایی در سال ۲۰۱۰ کشته شدند.

ریاست “توحید و جهاد” را نیز از آن پس ابوبکر البغدادی بر عهده گرفت که از همان سال رهبری “داعش” را نیز در دست داشت.  بغدادی مدعی است که از سلاله رسول الله است  طرفدارانش  برای اینکه به او مشروعیت بدهند از این ابزار استفاده تبلیغاتی می کنند او را از این بابت نیز یک رهبر معنوی با نفوذ می دانند.

 تصاویر اعدام‌های دسته‌جمعی هزاران کودک و بزرگسال، زن و مرد، پیر و جوان، انسان‌هایی که کنار هم ردیف شده و سپس به رگبار گلوله بسته شده‌اند، پرسش‌های عمیقی درخصوص انسان، فرهنگ، ‌تمدن، تاریخ، پیشرفت و توسعه … مطرح می‌کند.

 اعدام سربازان

جبهه‌های جنگ “داعش” و فعالیت‌اش

در حال حاضر اولویت “داعش” در جنگ عبارت است از :

1-  علیه حکومت بعثی بشار اسد 2- علیه گروه‌های شورشی‌ای میانه رو که در سوریه در رقابت با هم هستند، 2- 3-  علیه ارتش عراق.  اما هدف بعدی آنها رژیم اردن است و بعد از آن اولویتهای دیگری دارند و هدف آنها استقرار دولت امارت اسلامی در تمام سرزمین های مسلمان نشین دنیا است. از مراکش تا خلیج فارس تا خراسان و اندونزی.

قدرت “داعش” از بهار ۲۰۱۳ فزونی یافت. در آن زمان این سازمان وارد جنگ داخلی سوریه شد. “داعش” در آن‌جا با جبهه النصره درگیر شد که متشکل از سلفی‌های سوری بود، اگر چه هم داعش و هم جبهه النصره به شبکه تروریستی القاعده نزدیک بودند.

“داعش” بخصوص برعلیه شیعیان و کردها دست به کشتار می زند. در جنوب شرقی سوریه به شهرهای کردنشین حمله می‌کند و مردم غیرنظامی را می‌کشد. این سازمان در عراق از اختلاف میان احزاب سنی کشور و دولت نوری المالکی که شیعیان در آن بیشترین نفوذ را دارند سود می‌برد.

به گفته محافل امنیتی، این سازمان بیش از ده هزار نفر عضو مسلح دارد.  این سازمان مسئول درگیری‌های مسلحانه، سوء‌قصدها، گروگان‌گیری‌ها و حمله‌های انتحاری بسیاری در سوریه و عراق  است.

این گروه همچنین دست به حمله علیه غیرنظامیان و کارمندان سازمان‌های امدادگر می‌‌زند. 

************ اهداف “داعش”****************

Caliphate: A map purportedly showing the areas ISIS plans to have under its control within five years has been widely shared online. As well as the Middle East, North Africa and large areas of Asia, it also reveals ISIS' ambition to extend into Europe. Spain, which was Muslim-ruled until the late 15th Century, would form part of the caliphate, as would the Balkan states and eastern Europe, up to and including Austria

داعش در اصول کلی اعتقادی از همان اصول عقاید القاعده پیروی می کند یعنی اسلام سنی سلفی وهابی جهادی.

فتوای علمای سنی تندرو  برای ترغیب جوانان به جهاد و همچنین پول کمکهای مالی شخصیت ها و سازمانهای مذهبی  موتور محرکه اصلی جنبش های تندرو مسلح جهادی است. رقابتهای شخصیت های مذهبی و فرقه گرایان در منطقه و ریشه های تاریخی اعتقادی و فقه تکفیری یکی دیگر از محرکه ها است.

مبارزه با کفر و شرک و اشغالگران موضوعی است که همواره در بیانیه های خود عنوان می کنند.

 هدف فعلی “داعش” مبارزه برای برپایی حکومتی اسلامی است که دایره اقتدار آن از عراق تا سوریه باشد. اما هدف بعدی بسیار بزرگ تر است. 

در داخل اردن حمایت از داعش در شهر جنوبی معان افزایش پیدا کرده و در نقاط دیگر هم ممکن است داعش حامیان پنهانی داشته باشد.

داعش  هنوز در این مرحله قصد حمله کردن به اردن را ندارد، اما حضور نیروهای نظامی اردن در نوار مرزی ۱۷۷ کیلومتری این کشور با عراق افزایش پیدا کرده است.

ولی می شود پیش بینی کرد که دست به حملات پراکنده بزند و از حمایت بیشتری در داخل این کشور برخوردار شود. داعش هم چنین سعی می کند  که حامیانی در داخل عربستان سعودی و لبنان و ترکیه پیدا کند.  اخیرا دولت ترکیه با بستن گذرگاه مرزی به شمال سوریه باعث سرگردانی ده ها و شاید صدها تن از کسانی شده است که احتمالا قصد پیوستن به داعش را داشته اند و این مسئله زمینه دیگری برای بی ثباتی در نوار مرزی ترکیه را فراهم آورده است.

داعش  مرزهای جغرافیایی را که استعمار بوجود آورده  (سایکس  پیکو SYKES- PICOT )    1916  را از میان می برد قبل از داعش پان عرب ها نیز با مرزهای جغرافیایی استعماری سایکس پیکو مخالف بودند صدام خود از مخالفان  مرزهای عربی بود حالا آن ایده ناسیونالیستی عربی با ایده اسلام سیاسی داعش پیوند خورده است.  سایکس  یک انگلیسی و پیکو یک فرانسوی با قلم نقشه خاورمیانه را نقاشی کردند و آن نقاشی شد مرزهای امروز خاورمیانه – عراق – عربستان – اردن – مصر و فلسطین و … داعش می خواهد حداقل سرزمین های عربی را در درجه اول زیر پرچم حکومت لا الله الا الله بیاورد.  اما هدف نهایی و آرزوی غایی آنها برپایی حکومت اسلامی جهانی است. بدین خاطر است که این سازمان مسلح تنها در عراق نمی‌جنگد بلکه علیه دولت علوی بشار اسد در سوریه نیز مبارزه می‌کند. و از سوی با شبکه جهانی القاعده که در آسیا و شبه جزیره عربی می جنگند همدردی می کند. خلافت اسلامی در فاز دوم شامل تمام خراسان بزرگ تا مغرب بزرگ می شود.

 ابومحمد عدنانی سخنگوی داعش 29 ژوئن اعلام کرد این گروه از «حلب» تا «دیاله» خلافت اسلامی برقرار کرده و رهبر این گروه از مجاهدین به نام «ابوبکر بغدادی» نیز از امروز خلیفه حکومت اسلامی و رهبر مسلمانان جهان خواهد و مجاهدان با او بیعت خواهند کرد.  

حامیان مالی “داعش”

confrence on woman rights arabs

****منابع مالی پول و ثروت****:

داعش امروزه ثروتمند ترین گروه پیکار جوی جهان است.

منبع مالی این گروه  ابتدا بطور عمده از عربستان و قطر و سازمانهای خیریه  مذهبی  خلیجی تامین شده است . دارایی گروه تا  قبل از تصرف موصل 900 میلیون دلار بوده است اما اکنون آنها دو میلیارد دلار سرمایه دارند.

“داعش” هزینه‌های خود را از طریق کمک‌های مالی قطر و عربستان سعودی  و موسسات  خیریه سنی  و زکات در کشورهای خلیج فارس تامین می‌کند. همچنین مالیات راهی یا مالیات عبور که این سازمان در طول مرز میان عراق و سوریه می‌گیرد پاسخگوی بخشی از نیازهای مالی آن است. نیازهای تسلیحاتی آنها  حداقل تا چندی قبل از سوی دولتهای ترکیه و کشورهای غربی تامین شده است 

در صف “داعش” مسلمانانی از کشورهای گوناگون می‌جنگند، مسلمانانی از شمال آفریقا و کشورهای حاشیه خلیج فارس، همچنین برخی اروپایی‌ها یا آمریکایی‌هایی که به اسلام گرویده‌اند و یا افرادی که تبار عرب و اسلامی دارند. در این میان تعداد چچنی ها بیشتر از هر گروه دیگر است.

** جنگ درون گروهی ***

در سوریه خشونت های این گروه باعث شد که همتایان دیگر آنها مانند جبهه اسلامی و آرتش آزاد سوریه در ژانویه 2014  حملات خونینی را علیه داعش انجام دادند  و دهها نفر از طرفین کشته شدند. این درگیری ها در الپو / حلب تلفات سنگینی بر جای گذاشت و درنهایت و به تقویت ارتش سوریه کمک کرد..

***شیوه و عملکرد داعش***

شیوه داعش همانند القاعده است یعنی کشتار حداکثری هرچه بیشتر و سبوعانه تر و ایجاد رعب و وحشت. کشتار برای ایجاد رعب و وحشت ابزار مهمی است آنها معتقدند باید در دل کفار و مشرکین رعب انداخت تا تسلیم شوند. برای رسیدن به هدف کشتار حداکثری کاملا توجیه دارد در منطق آنها محاکمه و دادرسی بی معنا است گلوله بهترین قاضی است که در جنگ سخن می گوید. آنها می گویند تا زمانیکه دولت با ثبات ایجاد نکرده اند محکمه بی معنا است.

هر که با ما نیست دشمن است و باید کشته شود بخصوص اگر خوف و یا شبهه  دشمنی از سوی فرد وجود داشته باشد. گروه داعش در کشتار بیگناهان آنقدر  خشن و بی رحم است که تازه گروه بی رحم القاعده  خود را از خشونتها  و کشتارهای انجام شده توسط داعش مبرا کرده و گفته کارهای  افراطی  آنها مورد تایید القاعده نیست و در کمال ناباوری این گروه نیز  رهبران القاعده  را سازشکار خوانده است! 

خشونت های وحشیانه قرون وسطی داعش محصول کجا و تولیدی کدام مزرعه است.مربی آن کیست؟ اساس فکری آن کدام است؟ و به چه جامعه تعلق دارند؟

مقررات حاکم بر شهرهای تحت سلطه : 

همانطور که طالبان پس از فتح شهرهای افغانستان مقررات ویژه برای شهروندان وضع کردند داعش نیز در شهرهای تصرف شده قوانین و شریعت اسلامی را وضع کرده است از جمله آنها :
  • پوشیدن شلوار جین برای  مردان و برای زنان.  پوشش کامل برای زنان 
  • کوتاه کردن مو. ریش نباید  کمتر از اندازه یک مشت باشد 
  • نمایش لباس‌های زنانه در ویترین و کار کردن مردان در فروشگاه لباس زنانه
  • ورود مردان به مغازه‌های لباس خیاطی زنانه
  • تبلیغ آرایشگاه‌های زنانه
  • استفاده از کلمه داعش
  • مراجعه زنان به دکتر زنان و زایمان
  • شانه کردن موی سر و صورت (برای مردان
  • کشیدن سیگار و قلیان
  • نشستن زنان بر صندلی و مبل 
  • راجع به تحصیل و دانشگاه  برای خانم ها  هنوز بیانیه خاصی صادر نکرده اند اما تحصیل دختران را در دانشگاهها و مدارس مختلط حرام می دانند.

تهاجم برق آسای داعش و پیروزی های اخیر ان نشان می دهد که آنها بخوبی آموزش دیده اند و تحت نظارت متخصصین حرفه ای کار می کنند.از  اردن و عربستان  ژنرالهایی بصورت داوطلب به داعش کمک می کنند. 

*******    جایگاه داعش در سازمان ملل*********

اگر چه دبیرکل سازمان ملل اعمال خشونت آمیز داعش را محکوم کرده است  اما نام داعش هنوز رسما در فهرست گروههای تروریستی سازمان ملل قرار ندارد. اما با توجه به اینکه این گروه با القاعده مرتبط است می توان آنرا بخشی از القاعده دانست و آنرا جزو فهرست به حساب آورد. اما بطور مشخص تر لازم است که برای این نام تصمیم جداگانه گرفته شود زیرا می تواند مدعی هویتی مستقل باشد.

اگر شورای امنیت بطور خاص قطعنامه ای راجع به داعش منتشر کند و این گروه را در فهرست تروریستها قرار دهد.  و یا آنها را به فهرست القاعده و بوکو حرام  اضافه کند  برخورد نظامی با این گروه ساده تر خواهد شد قطعنامه های سازمان ملل در مورد تروریزم به کشورها اجازه می دهد برای مبارزه با تروریزم اقدامات پیشگیرانه احتیاطی انجام دهند . ایران می تواند وارد جنگ با تروریزم شود و تقریبا منع حقوقی نخواهد داشت بخصوص اگر دولت عراق از ایران درخواست کرده باشد. تا کنون کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا این گروه را در فهرست تروریستها قرار داده اند. تا کنون هیچ دولتی حکومت خود خوانده داعش را برسمیت نشناخته است.

به گزارش  آسوشیتدپرس  سازمان ملل خواستار تحریم داعش شد.«بان‌ کی‌ مون» در گزارشی به شورای امنیت با لحنی قاطعانه خشونت‌های این گروه تروریستی و حامیان آنها را محکوم کرده و از 193 کشور عضو سازمان ملل متحد، به ویژه کشورهای همسایه عراق خواسته «برای حمایت از عراق در مبارزه علیه تروریسم، دست در دست هم قرار دهند.»

بان کی مون در این گزارش  خطاب به شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد اوضاع امنیتی عراق که به واسطه اقدامات این گروه تروریستی به سرعت رو به وخامت گذاشته، «عمیقا نگران کننده» است.وی در ادامه نوشت: کشورهای عضو باید به تعهدات خود مبنی بر اعمال تحریمهای هدفمند مالی، تسلیحاتی و ممنوعیت مسافرت علیه داعش عمل کنند.

از سوی دیگر رئیس کمیسیون مستقل سازمان ملل در امور جرایم جنگی سوریه گفت: انتظار می‌رود که به‌زودی نام فرماندهان داعش در لیست عاملان جنایات جنگی ثبت شده و این افراد تحت تعقیب قرار بگیرند.

برابر اعلام  آسوشیتدپرس، سرجیو پنیرو، دیپلمات برزیلی و رئیس کمیسیون مستقل سازمان ملل درباره جرایم جنگی سوریه گفت: دولت اسلامی (داعش) که هم‌اکنون کنترل نواحی در شمال و شرق سوریه را در اختیار دارد، به اعدام‌ در ملاعام، شکنجه و سایر اتهامات در راستای نقض‌ حقوق بشر متهم است.

این کمیسیون که توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل منصوب شده، تخمین می‌زند که بین 10 تا 15 هزار شبه‌نظامی خارجی در گروه‌های مختلف مخالف دولت بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه فعال هستند.

سرجیو پنیرو گفت: یک امکان دیگر برگزاری “دادگاه ترکیبی” با حضور سازمان ملل و حضار از سایر کشورهاست نظیر آنچه که برای لبنان، سیرالئون و کامبوج برگزار شد اما برگزاری این نوع دادگاه به تصویب شورای امنیت نیاز دارد. به عقیده من، عاملان جنایات سوریه به زودی محاکمه می‌شوند.

این مقام مسئول ادامه داد: به خاطر اینکه داعش فرماندهی مشخص و قابل رهگیری دارد، به آسانی می‌توان آن را در فهرست جرایم جنگی سوریه قرار داد. شواهد و مدارک کافی نیز برای این امر در دست است.

سرانجام پس از دوماه از سقوط موصل توسط داعش،

شورای امنیت سازمان ملل متحد روز 24 مرداد 1393  به اتفاق آراء تحت فصل هفتم منشور،  داعش و جبهه النصره  را گروه تروریستی اعلام کردو ۶ نفر را به دلیل بسیج، یا حمایت مالی جنگجویان خارجی در عراق و سوریه تحریم کرد.

این نهاد خواستار خلع سلاح و انحلال فوری گروه های مرتبط با القاعده  از جمله داعش شده است.

در این قطعنامه که روز جمعه با رای مثبت تمام اعضای شورای امنیت تصویب شد آمده است این نهاد آماده تحریم سایر گروه هایی است که در حمایت مالی و بسیج نیرو برای گروه های تروریستی نقش ایفا می کنند.

بر اساس این قطعنامه شش نفری که از این پس با ممنوعیت سفر در سراسر جهان، و توقیف دارایی هایشان روبرو هستند به این قرارند:

  • ابو محمد العدنانی سخنگوی گروه شبه نظامی دولت اسلامی
  • سعید عارف افسر سابق ارتش الجزایر که در سال ۲۰۱۳ از حبس خانگی در فرانسه فرار کرد و به جبهه النصره در سوریه پیوست
  • عبدالمحسن عبدالله ابراهیم الشارخ- تبعه عربستان سعودی و در فهرست افراد تحت تعقیب این کشور که از چهره های اصلی تبلیغ النصره در اینترنت است و نیروهای این گروه در بخش لتکیای سوریه را رهبری می کند.
  • حمید حمد حمید العلی و حجاج بن فهد العجمی هر دو تبعه کویتند. فعالیت آقای عجمی برای حمایت مالی جنگجویان خارجی به گفته کارشناسان سازمان ملل متحد شامل دست کم یک کارزار توییتری می شود.
  • عبدالرحمان محمد ظفر دبیدی الجهانی، رهبر شبکه جنگجویان خارجی جبهه النصره

سامنتا پاور، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد گفت تصویب این قطعنامه نشانه آمادگی فوری جامعه جهانی برای اقدام علیه کسانی است که دست به اسلحه می برند و کسانی که از آنها حمایت می کنند.

سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد تعداد جنگجویان خارجی در عراق و سوریه و کشورهای حامی آنها را بی سابقه خواند و گفت این قطعنامه می تواند جریان پول و نیرو به این گروه ها را قطع کند.

گروه شبه نظامی دولت عراق که یکی از شعبه های بانک مرکزی عراق را غارت کرده و یک چاه نفت این کشور را نیز در اختیار گرفته پول قابل توجهی دراختیار دارد اما برخی کشورهای غربی معتقدند این گروه هنوز هم برای فعالیت به حمایت مالی خارجی وابسته است.

براساس این قطعنامه هر گونه مبادله تجاری با جهادیانی که درحال حاضر کنترل میادین نفتی و دیگر منابع نقدینه ساز را برعهده دارند به مثابه حمایت مالی از آنهاست و مشمول تحریم می شود.
در قطعنامه روز جمعه شورای امنیت سازمان ملل آمده است که این شورا “به شدیدترین شکل، اقدامات تروریستی گروه دولت اسلامی و ایدئولوژی متعصب و خشونت بار آن، همچنین نقض گسترده موازین حقوق بشر و مبانی بین المللی حقوق انسانی را محکوم می کند.”
قطعنامه روز جمعه شورای امنیت تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل به تصویب رسیده است.

فصل هفتم این منشور مفاد این قطعنامه را برای کشورهای عضو سازمان ملل لازم الاجرا می کند و به شورای امنیت اختیار می دهد تا تصمیم های مناسب را در بخش های اقتصادی یا اعمال فشار اتخاذ کند. با این همه این فصل استفاده از نیروی نظامی را برای مبارزه با شبه نظامیان لازم الاجرا نمی کند. 

اما این این گروهها طبق مقررات داخلی و بین المللی باید مورد تعامل سخت و شدیدی از سوی دولتها قرار  گیرند. اموال آنهاو فعالیتهای اقتصادی آنها مصادره و حسابهای بانکی آنها مسدود می شود. و مطابق قطعنامه شماره 1452 مصوب (2002)سازمان ملل با آنها برخورد می شو و همه کشورهای عضو موظفند این گروهها را در فهرست ممنوعه کشورهای خود قرار دهند.

 

****ریشه  گروه های تروریستی؟

آیا فقر و محرومیت و عقده های سیاسی اجتماعی عامل جذب جوانان به گروه های تروریستی می شود و یا نوید جامعه آرمانی و موعظه های دینی آرمان گرایانه ؟ نفش علمای دینی و فقها چیست؟ فتواها و مساجد چه نقشی دارند. جوانان ارمانگرا چه گونه جذب می شود  آیا احیا دوره طلایی اسلام با اعمال داعش قابل تحقق است؟ چرا جوانان  دنبال جامعه ارمانی هستند دوره طلایی اسلام کدام دوره است؟

نظام های مستبد از یک طرف و سرخوردگی های اجتماعی از سوی دیگر و همچنین نوید جامعه آرمانی  و اختلافات عقیدتی و مذهبی و کینه های تاریخی  از جمله عوامل جذب شدن جوانان مسلمان به گروههای جهادی است.

داعش ها – بوکو حرام ها  و … و … محصول جهل، تعصب ، عقب‌ماندگی،  توسعه‌نیافتگی سیاسی و اجتماعی  است.   در شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا و در آسیای میانه و در آفریقا  گروههای عقب مانده متحجر پیرو خط و مشی القاعده زیاد هستند  بوکو حرام یکی از این گروههای جهادی تکفیری است.

در سال ۱۹۹۹ گروه تکفیری به نام “جماعت اهل السنة للدعوة و الجهاد”  توسط محمد یوسف تشکیل شد که عضو “جماعت تجدید اسلامی” بود و با هدف تاسیس دولت اسلامی فعالیت داشت. “ و از دل اینها جماعت “بوکوحرام” در سال ۲۰۰۹درآمد که برای تشکیل دولت اسلامی به   جهاد  اعتقاد دارند. بوکو  یعنی آموزش نوین  آنها با هرگونه  تعلیم و تربیت نوین مخالفند به این دلیل مردم به آنها بوکو حرام لقب داده اند. در مدرسه های مورد نظر آنها  استفاده از  برق و موبایل و هر وسیله مدرنی  ممنوع است. تنها وسیله مدرن مورد باور آنها اسلحه مدرن است.

این گروه به جنگ علیه دولت برخاستند و برای کلانتری‌ها و پلیس و بخش‌های مختلف مناطق غیدم و غاشوا دشواری ایجاد کردند و دست به تاراج و کشتار زدند و خود را علنا از محمد یوسف جدا نمودند، ولی دولت  نیجریه شهری را که این گروه برای خود ساخته بود در آن منطقة بمباران کرد، و کسی از آنها از این شهر خارج نشد.

“بوکوحرام”ی‌ها به هیچ کس رحم نمی‌کنند حتی تعدادی از سلفی‌ها را هم که مخالف آنها هستند کشتند،  البته دولت نیز در چهار ایالت (۱- میدوغری مرکز ایالت. ۲- بوشی مرکز ایالت بوشی. ۳- فوتسکوم در ایالت یوبی. ۴- وودیل در ایالت کانو)  در طول دو روز نزدیک به سه هزار نفر در شهر میدوغری (مرکز بوکو حرام) کشته  است. تروریستها بیشتر در مثلث میان نیجر- نیجریه و مالی  فعال هستند.

صداق زیبا کلام می گوید:

 اگر از جرم هزاران نفری که قتل و عام شده اند  از  گروههای کشتارگر مانند بوکو حرام و داعش بپرسیم به ما خواهند گفت که جرم آنها صرفا این بوده که شیعه و یا کافر هستند؛ همین و بس. اینکه چه جرمی مرتکب شده بودند، کدام خبط و خطای مهمی انجام داده بودند که باید بدون محاکمه و فقط به رگبار بسته می‌شدند، پرسش‌هایی هستند که داعش و داعش‌ها در طول تاریخ نتوانسته‌اند به آن پاسخی بدهند. بسیاری خواهند گفت که از گروهی که فکر و عقیده‌ای را که کاملا با فکر و عقیده آنان یکسان نیست شرک، نفاق، بدعت و کفر می‌پندارند و در نتیجه آنان را واجب‌القتل می‌دانند، خیلی انتظار دیگری نمی‌توان داشت. 
بسیاری خواهند گفت که از یک گروه تندرو که شست‌وشوی مغزی داده شده‌اند که هرکس مثل ما فکر نمی‌کند، ما تکلیف و وظیفه شرعی داریم که او و آنها را به قتل برسانیم، انتظار زیادی نمی‌توان داشت. بسیاری خواهند گفت از انسان‌هایی که در روستاها، بیابان‌ها و مناطق محروم و دورافتاده عربستان، افغانستان، پاکستان، یمن یا چچن زندگی می‌کنند خیلی انتظار بیشتری نمی‌توان داشت؛ انسان‌هایی که در فقر و محرومیت بزرگ می‌شوند و تنها پنجره‌ای که به دنیا دارند پنجره‌ای است که روحانیون وهابی و سلفی به روی آنها گشوده‌اند. پنجره‌ای که در بیرون آن هر که و هر چه هست گمراه و فاسد است و فقط سلفی‌ها بندگان شایسته، برگزیده و راهی بهشت موعودند. پنجره ای رو به بهشت.درک «داعش»، درک القاعده، درک طالبان خیلی پیچیدگی ندارد. خاستگاه آنها جوامع عقب‌‌افتاده و محروم از توسعه سیاسی و اجتماعی بوده است. اگر هم در اروپا بزرگ شده اند عقبه فکری آنها از خانواده های عقب مانده  خاورمیانه است.
نه در ترکیه، نه در مالزی، نه در اندونزی، نه در بنگلادش و نه در هیچ کشور اسلامی دیگری که یک درجه‌ای از توسعه سیاسی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی صورت گرفته، «داعش» و گرایشات «داعش» وجود ندارد. اما در عراق که طی نیم قرنی که از استقلالش می‌گذرد، کمتر روی توسعه سیاسی و پیشرفت را به خود دیده، یا در عربستان که اساسا چیزی به نام جامعه مدنی در آن به چشم نمی‌خورد، یا در اردوگاه‌های فلاکت‌زده آوارگان افغانی در وزیرستان و لاهور پاکستان که به جز فقر و عقب‌ماندگی و محرومیت و به جز تعلیم و تربیت دینی اسلام رادیکال سلفی آموزش دیگری وجود ندارد، ‌خیلی تصادفی نیست که ملامحمد عمر و «داعش» ظهور کنند. 
در عین حال «داعش» فقط محصول جهل، عقب‌ماندگی، محرومیت، فقر و توسعه‌نیافتگی سیاسی و اجتماعی نیست. «داعش» در عین حال محصول خشونت سیاسی حاکم در خاورمیانه هم هست. و می‌رسیم به سطح سوم خشونت و نسل‌کشی «داعش» در عراق. رفتار «داعش» در عراق از یک منظر تاریخی خیلی هم بی‌سابقه نیست. نسل‌کشی «داعش» در عراق یادآور نسل‌کشی توتسی‌ها و رواندایی‌ها در آفریقا، تامیل‌ها و سنگالی‌ها در سریلانکا، صرب‌ها علیه مسلمانان در بوسنی، اعدام‌های دسته‌جمعی در کامبوج توسط پل پت و خمرهای سرخ و جنایات و نسل کشی صدام و حزب بعث علیه کردهای عراقی است. 
در جریان آنچه تحت عنوان سیاست «انفال» در فاصله 69-1365توسط صدام در مناطق کرد نشین عراق صورت گرفت بیش از 150 هزار کرد یا در اردوگاه‌های اکراد در بغداد و سایر شهرهای عراق یا در جریان اعدام‌های دسته‌جمعی یا بمباران‌های تعمدی شهرها و روستاهای کردنشین کشته شدند تا کردها مجبور به ترک مناطق کردنشین بشوند و بالاخره به‌ کار گرفتن سلاح شیمیایی از جمله در حلبچه قریب به 163هزار کرد از بین رفتند. فی‌الواقع از بعد تاریخی هر چه عقب‌تر می‌رویم کارنامه ما انسان‌ها در نسل‌کشی و کشتار دسته‌جمعی هولناک‌تر می‌شود. شیعیانی که در موصل، کرکوک، تکریت و شمال سامرا به دست شبه‌نظامیان «داعش» قتل‌عام شدند، همان گناهی را دارند که اکراد در زمان صدام داشتند. اگر جنایات «داعش» را محصول عقب‌ماندگی سیاسی، توسعه‌نیافتگی اجتماعی، اقتصادی، فکری و فرهنگی بدانیم، جنایات اروپایی‌های پیشرفته در طول جنگ جهانی دوم را به کدام دلیل و انگیزه‌ای باید نسبت دهیم؟

**********  قتل یک خبرنگار آمریکایی ************

داعش  با انتشار فیلمی تحت عنوان “پیامی به امریکا” سربریدن یک خبرنگار امریکایی به نام جورج فولی را نشان داد. فولی که به عنوان خبرنگار فرانس پرس و گلوبال پست فعالیت می کرد، دو سال پیش در سوریه ربوده شد.

اوباما روز 30 مرداد 93 یک روز پس از انتشار فیلم سر بریده شدن خبرنگار مذکور در کنفرانس خبری در ادگارتاون در ایالت ماساچوست اظهار داشت:

داعش، نماینده هیچ دینی نیست و هیچ دینی نمی گوید سر بی گناهان را از تن جدا کنید.
اوباما افزود: دولت امریکا به کلیه اقدامات لازم در عراق با هدف دفاع از ملت امریکا و مقابله با تروریسم داعش که کشتار همه انسان ها را هدف خود قرار داده و فاقد هر گونه باور و احساس انسانی است، ادامه خواهد داد.
او همچنین خواستار بسیج جهان برای جلوگیری از انتشار این سرطان شد و از دولت ها و ملت های خاورمیانه خواست تا برای ریشه کن کردن این سرطان پیش از انتشار آن همکاری کنند.
از سوی دیگر، روزنامه امریکایی گلوبال پست نوشت: دفتر تحقیقات فدرال امریکا اعلام کرده است ویدئوی سربریدن روزنامه نگار امریکایی صحیح است.

در پی نزدیک شدن عناصر داعش به مواضع آمریکا در اربیل، هواپیماهای امریکایی از هشتم ماه آگوست جاری مواضع تشکیلات داعش در عراق را با هدف جلوگیری از پیشروی آنها به سوی شمال و شرق این کشور بمباران کرد.

طرح الزام آور آمریکا برای مقابله با داعش در شورای امنیت

پس از تصویب اولین قطعنامه شورای امنیت علیه داعشو اعلام تحریم های سنگین علیه این گروه تروریستی ،   شورای امنیت در نظر دارد از کشورها درخواست کند، پیوستن به گروه تروریستی داعش را، به مثابه یک جرم جنایی تلقی کرده و آن را مهار و متوقف کنند. آمریکا روز دوشنبه پیشنویس قطعنامه یی را، بین 15 عضو به جریان انداخت و امیدوار است این قطعنامه در نشست سطح بالایی که در 2مهر به ریاست باراک اوباما برگزار خواهد شد، به تصویب برسد. این پیشنویس تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دارد، که آن را برای هر 193 عضو این سازمان الزام آور می کند، .

******امیران یا رهبران گروه   داعش ***********

ابو مصعب الزرقاوی (در سال 2006 کشته شد)

ابو ایوب المصری (در سال 2010 کشته شد)

ابو عبدالله رشید البغدادی (در سال 2010 کشته شد)

ابو بکر البغدادی (خلیفه  خود اعلام کرده  دولت اسلامی)

چهره های دیگر

ابو انس الشامی (در سال 2004 کشته شد)

ابو عزام (در سال 2005 کشته شد)

ابو سلیمان بن ناصر

ابو عمر بن کردی (اسیر در سال 2005)

ابو عمر بن شیشانی/چچنی/

عبدالهادی العراقی (اسیر در سال 2006)

ابو یعقوب المصری (در سال 2007 کشته شد)

ابوواحیب

هیثم البدری (در سال 2007 کشته شد)

حمید جمعه فارس جوری آل سعیدی (اسیر در سال 2006)

خالد المشهدانی (اسیر در سال 2007)

ماهر آل زبیدی (در سال 2008 کشته شد)

محمد مومو (در سال 2008 کشته شد)

شیخ عبد الرحمن (در سال 2006 کشته شد)

هتیفه آل باطاوی  (در سال 2011 کشته شد)

  گاهشمار  رویدادهای مهم : 

آوریل 2003  : سقوط بغداد توسط ارتش آمریکا

 ژوین 28  :    انتقال قدرت به دولت عراق

  2005: :    انتخابات چندین حزبی  و تحریم آن از سوی سنی ها

2006: :   انهدام  حرمین در سامرا توسط تکفیری ها  و آغاز جنگ خونین شیعه و سنی

می 20 :   مالکی دولت را تشکیل می دهد.

30 دسامبر:   صدام حلق آویز می شود.

 2011 :  : نیروهای آمریکایی از عراق خارج می شوند.

* 2012  . دسامبر :  تظاهرات در انبار – و درخواست کناره گیری مالکی

2013/04/09    : طی  اعلامیه صوتی از الجزیره   تاسیس دولت اسلامی عراق و شام (شرق مدیترانه  ) توسط شبکه الجزیره  اعلام شد.
 2013/07/27 : ارتش سوریه از شهر خان عسل در حومه شهر حلب در مقابل دولت اسلامی در عراق عقب نشینی کردند و  ده ها تن از سربازان  ارتش سوریه در جنگ کشته شده بودند، ده ها تن از سربازان  زنده دستگیر  و  اعدام شدند .
  2013/7/21   : سربازان دولت اسلامی عراق و شرق مدیترانه هزاران نفر از  زندانیان  جهادی سنی را  از  زندان تاجی زندان مرکزی بغداد فراری دادند.
2013/05/08    : فرودگاه نظامی مینگ  Meng  به دست دولت اسلامی عراق و سوریه  منهدم شد .
29/09/2013    : دولت اسلامی  عراق و شام ، با هدف قرار دادن پایگاه  امنیت عمومی “آسایش” در شهرستان اربیل (مرکز منطقه کردستان در شمال عراق)، آن را منهدم کردند آنها از خودروهای بمب گذاری شده و بمب گذاران انتحاری و با پوشیدن کمربندهای انفجاری و انتحاری استفاده کردند

2013 . 23 آوریل : درگیری در حویجه  240 کشته

اوت 10 –  70 نفر کشته شدن و داعش مسئولیت ان را بر عهده گرفت.

وقایع مهم در سال 2014
ژوئن 10 – مقررات دولت از شبه نظامیان اسلامی در عراق و شرق مدیترانه در عراق در کنترل از استان نینوا

 2014 – ژوین 2-4 .:  فلوجه و رمادی بدست القاعده افتاد.

آوریل 30  . حزب مالکی برنده انتخابات شد.

28می  : 74  نفر در نتیجه درگیری کشته شدند.

10 – ژوئن : استان نینوا و مرکز آن موصل بدست داعش افتاد.

25 ژوین : مالکی شرط کشورهای غربی برای تشکیل دولت وحدت ملی را رد کرد.
29- ژوئن : اعلام خلافت اسلامی
– سربریدن دو خبرنگار امریکایی در فاصله دو هفته  در مرداد 1393
– اولین قطعنامه سازمان ملل در مورد داعش مرداد 1393
آگاهی بیشتر:

   محمد عجم   منتشر شده در همشهری – بازتاب-  اردیبهشت  1385 

جبهه النصره  و تشكيلات مخوف القاعده : دکتر محمد عجم

افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب سلفی تکفیری جهادی

http://www.cfr.org/iraq/islamic-state-iraq-greater-syria/p14811

http://www.understandingwar.org/sites/default/files/ISWBackgrounder_ISIS_Annual_Reports_0.pdf

parssea.org/?p=6282

** “دولت اسلامی در عراق و شام (شرق مدیترانه)” ISIS  محصول و تولید کجا است ؟ و اهداف آن ؟