جبهه النصره و نگاهي از درون به تشكيلات مخوف القاعده | پژوهشهای ایرانی

جبهه النصره و نگاهي از درون به تشكيلات مخوف القاعده

حتي اگر محمد نيز باشدقرض نخواهد داد.

این جمله ای است که منتهی به  اتهام کفرگویی و اعدام  بی رحمانه و فوری پسر بچه ای بنام محمد کتا  توسط سلفی های مسلح جنایتکار و خونخوار در شهر الپو/حلب/ شد.”

در شهر آلپوي سوريه که تحت کنترل شورشيان سلفی طالبانی و متعصب و جاهل ميباشد نوجواني پانزده ساله که در دکه قهوه فروشي در خيابان کار ميکرد بعد از مشاجره اي لفظي با شورشيان سلفی  ميگويد که حتي اگر محمد نيز بیاید  قرض نخواهد داد! همين جمله براي شورشيان کافي بود تا وي را دستگير و سپس در خيابان در جلوي مردم و در حضور پدر و مادرش و برادران و خواهرانش  که التماس می کردند  به گلوله بستند!

این گونه جنایات  هولناک را محکمة الشریعه باید تایید می کرد. آیا شیخ مفتی قرضاوی چنین قتل هایی را محکوم خواهد کرد!

اعدام سربازان

 

“An  rebel group shot dead a 15-year-old child who worked as a coffee seller in Aleppo, after they accused him of blasphemy,”.


 

فیلم جدیدی كه منتشر شده؛ نشان می دهد ابوصقر(پدرعقاب) در شهر حمص در حال نماز خواندن است و سپس به سؤالاتی پاسخ می دهد. او که شهروند سوریه و موسس گردان الفاروق در شهر حمص سوریه است از افراد مشهور جبهه النصره وابسته به القاعده است او گفت: اگر خون ریزی ها در سوریه متوقف نشود هر شهروند سوریه به یك ابوصقر تبدیل می شود.

فیلم  ابوسقار که پس از شكافتن سینه  یك سرباز ارتش سوریه، دل و جگر او را بیرون كشیده و گاز می زند. با واكنش های منفی و محكومیت های گسترده ای در سطح جهان از جمله در میان مخالفان و موافقان دولت سوریه روبه رو شد.

ابوصقر از سال 2003 تا 2011 در عراق می جنگید و سپس به سوریه منتقل شد.

جبهه النصره (به عربی: جبهة النصرة لأهل الشام)‏ یک گروه سلفی جهادی تکفیری در سوریه است. این گروه در حین جنگ داخلی سوریه در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲ تشکیلش را اعلام کرد. افراد آن در سالهای 2003 تا 2010 در عراق علیه دولت عراق می جنگیدند .همه عملیاتهای  مهم تهاجمی در دمشق و بیشتر کشتارهای سوریه در ادلب – الپو/حلب و دیر زور توسط گردانهای  این گروه  شورشی در سوریه انجام می شود.
 امریکا  در دسامبر ۲۰۱۲ این گروه را یک سازمان تروریستی وابسته به القاعده اعلام کرده است.
صدها ویدئو از کشتارهای این گروه در اینترنت منتشرشده است.   اما عربستا ن- قطر- ترکیه و اردن این گروه سلفی تکفیری را غیر مستقیم کمک می کنند.
 : نویسنده محمد عجم  سایت بازتاب  تاريخ  :  2006
 

دفتر «مكتب الخدمة» كه هدف آن مسلح كردن و آموزش و پشتيباني و تجهيز مجاهدين عرب براي جنگ با شوروي سابق بود با كمك آمريكا، پاكستان، عربستان و سازمان هاي خيريه اسلامي عربي، توسعه يافت و به يك نيروي تشكيلاتي تبديل شد؛ از نظر فكري، سني سلفي جهادي و به عبارتي، وهابي سياسي به شمار مي روند كه از درون وهابيت سنتي و محافظه كار سر بر آورده است.

القاعده از نام پادگان نظامي اين گروه به نام «قاعدة الجهاد» (پايگاه نبرد مقدس ) گرفته شده، بيشتر اعضا ابتدا اين سازمان را «جبهه بين المللي جهاد عليه يهوديان و صليبيان» مي ناميدند. در سال 1998 ايمن ظواهري سازمان جهاد اسلامي مصر را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد.
به دنبال اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروي، مسلمانان جهادگر از سراسر خاورميانه داوطلب جنگ در افغانستان شدند.

دكتر عبدالله عزام رهبر معنوي عرب ـ افغان ها و يا القاعده فعلي (متولد فلسطين شهر جنين) در سال 1982 به افغانستان رفت و دفتر خدمت رساني بيت انصار را در سال 1984 در پيشاور تأسيس كرد، اما در سال 1989 در اثر انفجار يك بمب كشته شد كه تحليلگران آن را به تصفيه حساب درون گروهي عرب افغانها تعبير نمودند، كما اين كه در مورد قتل مسعود سمبل مجاهدين نيز اين اقدام تكرار شد.

بن لادن نيز كه از يك خانواده ثروتمند نزديك به دربار عربستان بود و مانند بسياري از سعودي هاي وهابي ريشه يمني دارد، از همان آغاز به عنوان معاون دفتر خدمت رساني در پيشاور آغاز به كار كرد. هدف دفتر، خدمات رساني به خانواده هاي داوطلب از تمامي كشورهاي عربي عازم جهاد در افغانستان بود. اين مجاهدين جنگجو كه بعد از فرو پاشي شوروي به عرب افغان معروف شدند، در واقع، يك استان عربي را در داخل مرز ژاكستان ـ افغانستان ايجاد كردند كه هدف آن، كمك به مجاهدين و خانواده هاي آنها در نبرد عليه
كمونيست هاي افغانستان و دولت شوروي بود. با فروپاشي شوروي و سپس روي كار آمدن دولت رباني، مجاهدين عرب مدتي بلا تكليف ماندند و بخشي از آنان به بوسني و هرزه گوين و عده اي زيادي نيز به كشورهاي خود برگشتند تا دولت هاي دست نشانده غربي را به زعم خود سرنگون كنند. جنگجويان عرب افغان نيز، توانستند در الجزاير استحكامات قدرتمندي ايجاد كنند و دولت را تا آستانه سقوط پيش برند.

در سال 1989 حسن ترابي با ارسال پيك به پيشاور از افراد القاعده دعوت كرد كه در جنگ با شورشيان جنوب به سودان كمك كنند؛ از اينجا بود كه اسامه بن لادن و تعدادي از افراد القاعده در سودان مستقر شدند كه گروه جنجوي (جنگجوي) سودان، محصول آن سال ها است، اما پس از چند سال فعاليت تجاري در سودان بن لادن ناچار شد، سودان را به مقصد افغانستان ترك كند. در اين برگشت بود كه عرب افغان ها آمريكا را نيز در رديف كفر جهاني قرار داده و پيمان بستند تا همان گونه كه عليه كمونيزم جنگيدند، عليه اين نيروي شيطاني نيز بجنگند. سازمان سيا هرگز انتظار نداشت، عرب افغان ها دشمني با كمونيزم ـ هندويزم و شيعه را به دشمني با آمريكا تبديل كند. انفجار هم زمان سفارت آمريكا در نايروبي و دارالسلام تانزانيا در سال 1377اعلام جنگ رسمي بر ضد آمريكا بود و سپس 11 سبتامبر، فاز جديدي در اين مسير بود كه منجر به لشكركشي آمريكا به افغانستان شد.

با سقوط آخرين پايگاه القاعده در كوه هاي تورابوراي افغانستان (اواخر دسامبر 2001) سازمان، وارد مرحله جديدي شد كه عمده ترين ويژگي آن، محافظه كاري و فعاليت كاملا مخفيانه و زير زميني است. شرايطي كه در واقع، تابع روند روزافزون جنگ جهاني عليه تروريسم پس از 11 سپتامبر است.

موج نخست حملات تروريستي القاعده، پس از حوادث 11 سپتامبر (2001) در سه كشور يمن، كنيا و اندونزي صورت گرفت (اكتبر و نوامبر 2002) و موج دوم نيز در دو كشور عربستان و مراكش رخ داد و موج سوم در عراق و مالزي (اگوست 2003) و موج چهارم در عراق و عربستان (نوامبر 2003) به راه افتاد. پنجمين موج نيز تركيه، اسپانيا، ايران و باز هم عراق (2003) را در برگرفت. ترديدي وجود ندارد كه تمامي عمليات هاي فوق توسط القاعده صورت گرفته است، زيرا نگاهي گذرا به سلسله عمليات هايي كه از زمان انفجار هاي نايروبي و دارالسلام (اگوست 1998) تا حملات 11 سپتامبر (2001) روي داده است، نشان مي دهد كه ويژگي عمده عمليات هاي القاعده، در هم زماني انفجارها و انتخاب مكان هاي آكنده از جمعيت است.

القاعده در دوره اول فعاليت خود در سير صعودي از دسته اي محلي به سازماني جهاني با شبكه پيچيده عنكبوتي و بين قاره اي توفيق يافته است. دوره دوم فعاليت القاعده ـ كه از حملات 11 سپتامبر تاكنون را در بر مي گيرد ـ دوره اي است كه طي آن، القاعده به سازماني فرامنطقه اي تبديل شد. تحولات جديد امنيتي، باعث شد كه اين سازمان جهاني، ساختاري جديد، منعطف، غيرمتمركز و در عين حال پيچيده پيدا كند؛ ساختاري كه در آن، چندين شعبه مستقل و چند مليتي از رأس سازمان منشعب شده و با وجود هم آوايي با اهداف كلي سازمان، ساختاري خوداتكا و مستقل در طراحي و اجراي عمليات هاي تروريستي داشته باشد.

تشكيلات سازمان چند مليتي القاعده
دوران جهش القاعده از فعاليت هاي محدود به فعاليت هاي جهاني در سودان گذران شد. در آن زمان، اسامه بن لادن و هم پيمانانش از سازمان «الجهاد» مصر با مجاهدان مشهور به «افغان هاي عرب»، القاعده را در قالب سازماني بزرگ تر و پيچيده تر به نام «جبهه جهاني عليه يهوديان و صليبي ها» سازماندهي مي كردند و با اولويت دادن به موضوع فلسطين سازمان توانست مشروعيت براي خود به دست آورد.
فعاليت نقطه برجسته اين سازمان، زماني بود كه جنگجويان عرب آن ـ كه اينك القاعده نام گرفته است ـ دوباره به افغانستان مهاجرت كردند و قبايل پشتون و طالبان، ميزبان اين سازمان شدند. قبايل پشتون در قالب حكومت طالبان، قدرت را به سرعت در افغانستان به دست گرفتند. القاعده با حمايت همه جانبه طالبان كه به مدت پنج سال ـ از سپتامبر 1996 تا دسامبر 2001 – به طول انجاميد ـ در توسعه تشكيلاتي خود و نيز ساماندهي «جهاد بين المللي» توفيق يافت و توانست پايگاه هاي متعددي را در سرتاسر افغانستان داير كند. اين پايگاه ها شامل 48 مركز آموزشي و 30 هزار داوطلب بود كه هجده هزار تن از آنان، عضو رسمي القاعده بودند و حقوق ماهانه بين 70 تا 130 دلار دريافت مي كردند و به شكل مستمر در پايگاه ها حضور داشتند. مابقي اين نيروها نيز پس از گذراندن دوران آموزشي در پايگاه هاي القاعده به سازمان هاي جهادي محلي پيوستند؛ ضمن آن كه رابطه خود را با القاعده حفظ كرده بودند.
عمليات هايي كه القاعده زير نظر «واحد عمليات هاي برون مرزي» به رهبري «ابو زبيده» و «خالد شيخ محمد» و با حمايت چهل گروه جهادي محلي كه پيشتر در افغانستان آموزش ديده بودند، صورت داده است، 24 كشور جهان را در بر گرفته است.

سرنوشت مرگبار
با سقوط طالبان، جنگجوياني كه پيشتر در محيط امن افغانستان گردهم آمده بودند، پراكنده شدند. ضروري بود كه سران القاعده، آنان را از گزند نيروهاي امنيتي كه در تعقيب آنان بودند، مصون بدارند و با تجديد سازماندهي، آنان را براي انجام عمليات به كشورهاي مختلف جهان اعزام كنند. القاعده در رويارويي با اين چالش جديد تا حدود زيادي موفق بوده است، زيرا به دنبال حملات و فشارهايي كه ايالات متحده پس از تهاجم 11 سپتامبر عليه القاعده صورت داد، سه هزار تن از هجده هزار جنگجويي كه در پايگاه هاي القاعده (افغانستان) مستقر بودند، در بمباران هاي جنگنده هاي اين كشور، كشته شدند و 1200تن از آنان نيز به اسارت نيروهاي آمريكايي درآمدند. نيمي از اين تعداد نيز به زندان هاي گوانتانامو انتقال يافتند و نيم ديگر در مراكز سري، كه هنوز آمريكايي ها مكان آنان را افشا نكرده اند، هستند؛ تنها تا كنون، هويت پانصد زنداني گوانتانامو اعلام شده است كه همگي به كشورهاي عربي تعلق دارند. چهارده هزار جنگجوي باقي مانده نيز موفق به فرار شده و بيشتر آنان به عراق رفته اند .
از جمله نيروهايي كه القاعده همچنان آن را حفظ كرده، «گردان 55» و متشكل از ورزيده ترين جنگجويان آموزش ديده القاعده است و نيز مسئوليت حفاظت از اسامه بن لادن و دستياران وي را بر عهده دارند. نيروهاي «گردان55»، اكنون در قلمرو قبايل پشتون در مرز پاكستان و همچنين در وزيرستان پاكستان و در مثلث رباط تنه استقرار يافته اند. فرماندهي اين گردان بر عهده فردي مصري تبار به نام «مدحت مرسي» مشهور به «ابو خباب» است.

القاعده توانسته است با تشكيل پنج حوزه مجزا كه هر كدام داراي ساختار رهبري و عملياتي مستقل و منابع مالي محلي هستند، به كار خود ادامه دهد. اين حوزه هاي مستقل، ديگر نيازي به تبعيت از مركز ندارد و بر خلاف گذشته كه براي انجام عمليات ها و تأمين مالي به طور مستمر با حوزه مادر و رهبري مركزي در ارتباط بودند، عمل مي كنند.

ـ در پي حمله هوايي آمريكا به مخفيگاه «محمد عاطف ابوحفص مصري» در حومه كابل، كه به مرگ وي منجر شد، (دسامبر 2001) «سيف العدل» ـ هموطن وي ـ به سمت فرماندهي شاخه نظامي القاعده منصوب شد.

ـ و همچنين در پي بمباران مقر «نصر فهمي نصر» (محمد صلاح)، «رمزي بن الشيبه» به سمت مسئول واحد تأمين منابع مالي شاخه هاي برون مرزي القاعده منصوب شد.

ـ ديگر آن كه پس از دستگيري «ابو زبيده»، مسئول اجراي عمليات هاي برون مرزي القاعده، در لاهور پاكستان (2002) «خالد شيخ محمد» جانشيين وي شد.

ـ رمزي بن الشيبه، مسئول شاخه جنگ هاي دريايي به جاي «خالد توفيق العطاش»، فرمانده عمليات نظامي عليه ناو آمريكايي «كول» در بندر عدن كه در آوريل گذشته، به دست نيروهاي آمريكايي به قتل رسيد. رمزي بن الشيبه مسئوليت جديد را با حفظ سمت مسئول تأمين منابع مالي عمليات هاي برون مرزي به عهده گرفت. وي در 11 سپتامبر 2002 در عمليات مشترك نيروهاي امنيتي پاكستان و آمريكا در كراچي دستگير شد.

پاكستان تا كنون 750 نفر از افراد سرشناس القاعده، از جمله ابومصعب سوري، خالد شيخ محمد، ابو الفرج ليبي و رمزي بن شيبه را دستگير كرده است. و هم اكنون داراي پنج شبكه رهبري مستقل و مجزاست و رهبران پنج شبكه عبارتند از:

ـ اسامه بن لادن، موسس و رهبر سازمان
ـ ايمن الظواهري، نفر دوم سازمان
ـ مصطفي احمد الحساوي، مشهور به «شيخ سعيد»، مسئول امور مالي و در عين حال، ناشناس ترين عضو القاعده، زيرا اطلاعات سرويس هاي امنيتي در مورد او بسيار كم است.
ـ ابومحمد المصري، وي شخصيتي مرموز و پيچيده و مسئول امور تبليغاتي القاعده است. كارشناسان اطلاعاتي معتقدند كه نوارهاي ويديويي بن لادن توسط او ضبط و منتشر مي شود.
ـ مدحت مرسي، مشهور به «ابو خباب»، مسئول پيشين واحد «تحقيقات و ساخت سلاح هاي شيميايي». او اكنون فرمانده «گردان 55» است. اين گردان مسئوليت حفاظت از اسامه بن لادن را بر عهده دارد.

حوزه ها ي پنج گانه به شكل زير است:
1. حوزه هند و پاكستان: شامل پاكستان، هند و افغانستان. فرماندهي اين حوزه بر عهده «امين الحق»، مشهور به «مجاهد خالص» است كه بر فعاليت هاي چهار شبكه جهادي محلي نظارت دارد. اين شبكه ها عبارتند از:
ـ «سپاه محمد» به فرماندهي «مولوي مسعود ازهر» و سپاه طالبان منطقه وزيرستان به رهبري حاج عمر.
ـ «جنبش مبارزين كشميري» به فرماندهي «سيد صلاح الدين».
ـ «جماعت اسلامي كشمير» به فرماندهي «عبدالرشيد الترابي».

2. حوزه منطقه آسياي مركزي: شامل ازبكستان، چچن، گرجستان و جنوب چين و سينكيان، فرماندهي اين حوزه بر عهده «طاهر يولداشيف» است كه بر چهار شبكه محلي زير نظارت دارد:
ـ «جنبش اسلامي ازبكستان»، كه خود يولداشيف موسس آن است.
ـ «سازمان مجاهدين عرب چچن»، موسس اين سازمان «امير خطاب» بود كه پس از كشته شدن وي، «ابوالوليد عبدالعزيز الغامدي»، فرماندهي سازمان را بر عهده گرفت.
ـ «شبكه التوحيد و الجهاد» در منطقه «بنكيسي» گرجستان به فرماندهي «ابوالعطيه».
ـ «جنبش اسلامي اويغورها» كه در استان زين جيانگ چين، استقرار يافته و «اوجيماندي عباس»، فرماندهي آن را بر عهده دارد؛ اين جنبش در مرزهاي قرقيزستان و تاجيكستان پايگاه دارد.

3. حوزه جنوب شرق آسيا: شامل اندونزي، مالزي و فيليپين. پيشتر «رضوان عصام الدين»، مشهور به «حنبلي» از سوي القاعده به سمت فرماندهي اين حوزه انتخاب شده بود كه پس از دستگيري وي در تايلند (اگوست 2002) نزديك ترين فرد وي؛ سرهنگ «سوميرو» مشهور به «ذوالقرنين» زمام امور را به دست گرفت. وي هم اكنون بر پنج گروه محلي زير نظارت دارد:
ـ «جماعت اسلامي اندونزي». مؤسس اين گروه، «ابوبكر بابشير» است كه به دليل كهولت سن در سال 1994 رهبري را به حنبلي واگذار كرد. پس از بازداشت حنبلي نيز فردي به نام «ذوالمتين» كه به «نابغه» مشهور و از نزديكان وي است، رهبري اين گروه را بر عهده گرفت. «نابغه»، همان كسي است كه در اكتبر 2002، عمليات بمب گذاري «بالي» را برنامه ريزي و هدايت كرد.
ـ گروه «سرباز جهادي» اندونزي به رهبري «جعفر ابوطالب».
ـ «جماعت اسلامي مالزي» به رهبري «يزيد صفعت».
ـ «جنبش ابو سياف» فيليپين به رهبري «عبدالرزاق جنجلاني» مشهور به «ابو صبايا».
– «جبهه اسلامي آزاديبخش مورو» به رهبري «اوستافا زاريف گولابي».

4. حوزه خاورميانه و خليج فارس: شامل عربستان، يمن، كويت، عراق، اردن، تركيه و لبنان. در ابتدا «عبدالرحيم الناشري» از سوي القاعده به سمت فرماندهي اين حوزه منصوب شد، اما پس از دستگيري وي ـ در امارات ـ توسط CIA (سپتامبر 2002)، «سالم طالب سنان الحارثي»، مشهور به «ابوعلي» رهبري حوزه را بر عهده گرفت. ابوعلي در نوامبر 2003 با موشك هواپيماهاي بي سرنشين آمريكايي، موسوم به «پريديتور» در يمن به قتل رسيد و «محمد حمدي الاهدل» جانشين وي شد. با اين حال، فردي مراكشي به نام «عبدالكريم المجاطي» كه جانشين وي شده بود، نيز در درگيري در خانه تيمي در عربستان به همراه فرزندش كشته شد. وي در انفجارهاي كازابلانكا، مادريد و تركيه دست داشته و عضو اصلي شبكه «ساماندهي داوطلبان اروپايي جهاد در عراق» بوده است.

وي همچنين بر حوزه غرب عربي و مديترانه نظارت داشته و با انفجارهاي كازابلانكا (16 مه 2002) و مادريد (مارس 2004) مرتبط بوده است. المجاطي در پي تعقيب و گريز با نيروهاي امنيتي عربستان به همراه چهارده تن از هم رزمانش (آوريل 2005) به قتل رسيد.
هنوز مشخص نيست كه چه كسي جانشين وي شده است. همسر وي در مصاحبه مفصلي با شرق الاوسط چگونگي سفر خود را از مغرب به افغانستان و از طريق ايران به هرات شرح داده است.

حوزه اي كه المجاطي فرماندهي آن را بر عهده داشت، با داشتن سه گردان رزمي و زير شاخه هاي آن، يكي از بزرگ ترين واحدهاي عملياتي است و دامنه آن، كل منطقه خليج فارس به ويژه عربستان، يمن و كويت را در بر مي گيرد. اين حوزه بر پنج شبكه محلي زير نظارت دارد:

ـ «انصار القاعده در جزيره العرب»؛ اين عنواني است كه هسته هاي سعودي القاعده بر خود گذاشته اند. رهبر اين گروه «يوسف العييري» بود كه در ژوييه 2002 به قتل رسيد. «عبدالعزيز عيسي المقرن»، مشهور به «ابوهاجر» ـ جانشين وي ـ نيز كمي پس از وي كشته شد. پس از ابوهاجر، «سعود بن حمود العتيبي»، رهبر انصار القاعده شد. اين سازمان در حمله انتحاري به ناو آمريكايي «كول» و نفتكش فرانسوي «لمبورگ» در سواحل يمن (اكتبر 2000 و 2002) دست داشته است. سعود العتيبي در عمليات اخير نيروهاي امنيتي عربستان به قتل رسيد.

ـ سازمان «سلفيون كويت» به رهبري «خالدبن عيسي السلطان».
ـ «ارتش عدن. ابين» به رهبري «طارق الفضلي».
ـ «انصار القاعده» در يمن به رهبري «محمد ابو غيث».
شعبه دوم اين حوزه، صرفا بر عراق متمركز شده و داراي سه سازمان جهادي هم پيمان با القاعده است. كه عبارتند از:
ـ «جماعت توحيد و جهاد» يا القاعده در سرزمين ميان رودان (رافدين) به رهبري «ابومصعب الزرقاوي»؛ متولد زرقاو در اردن.
ـ «جنبش انصار الاسلام» به رهبري «ملا كريكار» كه آخوندي كرد زبان است در كردستان.
ـ «ارتش انصارالسنه در عراق» به رهبري «ابوعبدا…حسن بن محمود».

در واپسين روزهاي دسامبر 2004 اسامه بن لادن در نواري ويديويي اعلام كرد كه ابو مصعب الزرقاوي ـ اردني تبار ـ را به سمت فرماندهي كل تمامي سازمان هاي جهادي عراق موسوم به «جهاد در سرزمين رافدين» منصوب كرده است.

شعبه سوم اين حوزه نيز شامل اردن، لبنان و تركيه است و سه گروه زير را در بر مي گيرد:
ـ «جنبش سلفيه اردني» به رهبري «ابومحمد المقدسي »كه پدر معنوي الزرقاوي است و هم اكنون در زندان« السويقه» اردن است.
ـ «عصبه الانصار» لبنان به رهبري «عبدالكريم السعدي»، مشهور به «ابو محجن».
ـ «جبهه اسلامي سواران شرق بزرگ» در تركيه به رهبري «حبيب آقداش».

5. حوزه غرب عربي و مديترانه: شامل يازده دولت اروپايي و شمال آفريقا (آلمان، فرانسه، بريتانيا، هلند، بلژيك، ايتاليا، اسپانيا، الجزاير، تونس، مصر، اردن، مراكش وليبي). در ابتدا عبدالكريم المجاطي، مغز متفكر انفجار هاي دارالبيضا، رهبري اين حوزه و نظارت بر گروه هاي زيرزميني تركيه و مادريد را بر عهده داشت.

در اين حوزه يازده گروه جهادي هستند كه با يكديگر رابطه بسيار نزديكي دارند و در تمام كشورهاي نام برده شعبه فعال دارند، اما در بسياري از موارد، ارتباط تشكيلاتي ندارند؛ مانند گروه توحيد و جهاد مصر، كه مستقل عمل كرده است. اين گروه ها عبارتند از:
ـ «جماعت سلفيه دعوت و كشتار (GSPC) الجزاير» به رهبري «ابومصعب عبدالودود»، وي سومين فردي است كه پس از «حسن حطاب» مؤسس گروه و جانشينش «نبيل صحراوي»، مشهور به «ابو ابراهيم مصطفي» (در اگوست گذشته ترور شد) از سوي القاعده به سمت فرماندهي گروه منصوب شد. اين گروه بسيار قدرتمند است و حوزه فعاليت هايش در مغرب و موريتاني نيز مشهود است. منطقه جيجل و كوه هاي «سدات»، پايگاه تداركاتي اين گروه است. دولت هاي مراكش و الجزاير در چند سال گذشته، چندين خانه تيمي اين گروه را كشف كرده اند.

ـ «جناح سلفيه الجهاديه» مراكش، رهبر معنوي اين گروه «محمد الفيزازي» است كه پس از انفجار هاي مراكش به بيست سال زندان محكوم شد. در كازابلانكا يازده نفر انتحاري كه همگي به شهرك فقير نشين كاروان تعلق داشتند، به چند هتل و مركز يهودي حمله كردند.

ـ جماعت اسلامي توحيد و جهاد مغرب به رهبري ابوجهاد.
ـ «سازمان صراط المستقيم» مراكش به رهبري «ميلودي زكريا».
ـ «جماعت هجرت و تكفير» مراكش به رهبري «داوود مخملي».

ـ «جماعت اسلامي جنگجويان» مراكش كه توسط عبدالكريم المجاطي تأسيس شد. به تازگي، سازمان مبارزه با تروريسم مراكش، «محمد الكربوزي» ـ پناهنده ناراضي مراكش در لندن ـ را به عنوان رهبر جديد اين سازمان معرفي كرد، اما وي به شدت اين اتهام را رد كرده است. بيشتر از هفتصد نفر در ارتباط با هواداري از القاعده در زندان قنيطره مراكش بسر مي برند.

ـ گروه توحيد و جهاد مصر كه مسئول انفجارهاي شرم الشيخ و دهب است.
ـ خلايا الموت زرقاوي در اردن ده ها نفر از وابستگان به القاعده در سه زندان جويده ـ قفقفا و سواقه ـ هستند كه 120 نفر آنان از عناصر خطرناك محسوب مي شوند و مسبب چند بار شورش در زندان هستند. عزمي الجيوسي، مغز متفكر حمله نافرجام شيميايي به يك مركز دولتي نيز جزو آنان است.

ـ «جماعت اسلامي جنگجويان ليبي». اين گروه توسط «محمد بن فاضل» تأسيس شد و اكنون رهبري آن به «عبدا… الصادق» سپرده شده است.
ـ «جماعت اسلامي جنگجويان تونس» به رهبري «طارق معروفي» بر شعبه هاي خود در بلژيك و ايتاليا نظارت دارد؛ معروفي اكنون در بروكسل زنداني است.
ـ «سازمان سنت و الجماعه تونس » به رهبري «نزار طرابلسي» كه او نيز در بروكسل زنداني است؛ اين سازمان بر شعبه هاي بلژيك و هلند نظارت دارد.
ـ «جبهه اسلامي تونس» به «رهبري علي بن طاهر» كه اكنون در تونس زنداني است.
ـ «سازمان انصار شريعت » در لندن به رهبري «ابو حمزه مصري».
ـ سازمان «المهاجرون» به رهبري «عمر بكري محمد».
ـ سازمان القاعده در موريتاني تشكيلات القاعده در مثلث معروف به افغانستان، كه در منطقه صحرايي موريتاني و الجزاير است و تشكيلات قدرتمندي دارد كه بخش عمده آنها، سال گذشته، دستگير و در زندان به سر مي برند. آمريكا در اين منطقه، پايگاه هايي براي رديابي تحركات القاعده برپا كرده است.

در فاصله كمتر از دو هفته، تلويزيون الجزيره، پيام هاي صوتي و تصويري ايمن ظواهري ـ بن لادن ـ زرقاوي و حكمتيار را پخش نمود كه وعده ضربات كوبنده مي دادند. ظواهري گفت: در كمتر از سه سال، با انجام هشتصد عمليات كمر آمريكا را شكسته است. زرقاوي وعده ايجاد امارت اسلامي به سبك امارتستان طالبان را داد.

هرچند اين نشان مي دهد كه نيروهاي القاعده و طالبان دوباره جان گرفته اند و قادرند، دست به عمليات هماهنگ بزنند و نيروهاي طالبان، افراد وفادار به گلبدين حكمتيار و عوامل شبكه القاعده به صورت كاملا هماهنگ با تاكتيك جديدي وارد عرصه نبرد در افغانستان شده اند، اما استراتژي غلط كشتار غير نظاميان سرانجام، منجر به انزواي آنان در ميان مسلمانان و نيز انزواي تدريجي و هيچي آنها خواهد شد.
ديدگاه ها در ميان اهل سنت خاورميانه، نسبت به افراد القاعده بين سمپاتي و قهرمان دانستن آنان و جنايتكار و دشمن اسلام خواندنشان متفاوت است. عده اي، آنان را قهرمان و عده زيادي نيز جنايتكار مي دانند، اما برخي نيز عملكرد غلط غرب را سرمنشأ ظهور آنان دانسته و غرب را مقصر مي دانند.

آمريكا تلاش كرد، در چهار چوب طرح خاورميانه بزرگ، ريشه هاي اجتماعي القاعده را بخشكاند، ولي همه شواهد نشان مي دهد كه آمريكا در اين هدف نيز به دليل سوابق غلط خود ناكام مانده است.
هرچند القاعده پس از يازده سبتامبر در ميان مسلمانان خاورميانه عربي، سمپات هاي زيادي جذب كرده است، اما اعمال جناياتكارانه آنان در عراق، نسبت به غير نظاميان و ترغيب جنگ طايفه اي، وجهه آنان را در ميان مسلمانان ميانه رو به شدت تخريب كرده است.

پاكستان تا كنون 750 نفر از افراد سرشناس القاعده، از جمله ابو مصعب سوري، خالد شيخ محمد، ابو الفرج ليبي و رمزي بن شيبه را دستگير كرده است. با توجه به وفور گذرنامه قلابي در مرزهاي پاكستان و افغانستان در سال هاي گذشته، احتمال سفر مخفيانه برخي نيروهاي القاعده به ايران وجود داشته است، كما اين كه بنا بر مصاحبه همسر كريم مجاطي وي و همسرش با گذرنامه قانوني از اسپانيا به ايران و سپس افغانستان سفر كرده است؛ چنانچه مقامات آمريكا نيز ايران را گاهي متهم كرده اند كه عناصر القاعده، از جمله سه تن از پسران آقاي بن لادن، چند تن از همسران بن لادن و بستگان او و همچنين سخنگوي القاعده آقاي سليمان ابوالغيث در ايران حضور داشته اند.

شايد در مجموع، تعداد طرفداران وابسته به القاعده، كه در زندان هاي كشورهاي خاورميانه از مغرب عربي تا خليج فارس هستند، افزون بر دوازده هزار نفر باشد. اگر اين عدد را در پنج ضرب كنيم، در به دست آوردن تعداد هواداران (سمپات هاي) آنها مبالغه نكرده ايم.
نوشته دکتر محمد عجم سال 2006  منتشر شده در سایت بازتاب۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۵   كد خبربازتاب : ۳۹۰۶۱

ویدئو:

الحمد همچنین در گفت و گو با« تایم گفت، « ویدئویی دیگری دارم که برای آن‌ها ارسال خواهم کرد. در این ویدئو من درحال قطع اعضای یک شبه نظامی طرفدار دولت (شبیه) با اره هستم . اره‌ای که برای بریدن درختان از آن استفاده می‌کنیم. من با اره او را به قطعات کوچک و بزرگ می برم .»

 اهل سنت  واقعی و متدینان  و برادران اهل سنت ایرانی  انزجار خود را از اینگونه اعمال غیر انسانی ابراز داشته و می دارند.

مقالات مرتبط: :

جن ها خانم های …. را  هرکس بگوید زمین حرکت می کند کافر است

مجمع فقهي. –   فقیه تکفیری  (ازدواج یک ساعته مجاهد و مجاهدة) حلال طیب

 “دولت اسلامی در عراق و شام” ISIS 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.