خلیج فارس | پژوهشهای ایرانی.دریای پارس

Category: خلیج فارس

گفتگوی ایرنا با دکتر عجم ظرفیت گردشگری و توریست در خلیج فارس هنوز در حاشیه است

به مناسبت روز ملی خلیج فارس؛

خلیج فارس؛ خاستگاه فرهنگ و تمدن کهن ایرانی

خلیج فارس خاستگاه صلح و تمدن ایرانی و از حساس ترین مناطق راهبردی جهان شناخته می شود که نقش پایه ای در تبادل اقتصادی خاورمیانه دارد و جایگاه مهم این خلیج، کشور را به یکی از قدرت های بزرگ در ‏منطقه تبدیل کرده است.

خلیج فارس؛ خاستگاه فرهنگ و تمدن کهن ایرانی

خلیج فارس جزو چهار دریای مشهور است که به اعتقاد یونانیان کهن همگی از یک اقیانوس بزرگ به وسعتی معادل همه آب های جهان سرچشمه می‌گیرد و تمامی مردم در نقاط مختلف جهان این ‏پهنه آبی را با نام پارس می‌شناختند.‏

این خلیج به عنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با تمدن ایران پیوندی ناگسستنی دارد و از جمله نام هایی ‏به شمار می رود که از گذشته تا کنون در اسناد، مکاتبه ها و قراردادها میان اقوام و ملت های دور و ‏نزدیک استفاده می شد.‏

حفظ نام خلیج فارس به عنوان یکی از اقدام های ملی و در رویارویی با نفوذ بیگانگان ضروری به نظر می ‏رسد تا همه دستگاه ها و نهادهای متولی در خصوص این امر فراگیر که ریشه در باورهای ملی، دینی و ‏درونی ایرانیان دارد، مشارکت فعال داشته باشند.‏

شورای عالی انقلاب فرهنگی در ۱۳۸۴ خورشیدی با توجه به هدف قرار گرفتن هویت فرهنگی و تاریخی ‏ملت ایران از طرف برخی کشورها به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی، ۱۰ اردیبهشت سالروز اخراج ‏پرتغالی ها از تنگه‌ هرمز را به عنوان «روز ملی خلیج فارس» نام گذاری کرد.‏

‏** ضرورت نامگذاری روزی به نام؛ خلیج فارس

مهمترین تحریف ها درباره نام خلیج فارس در چند دهه گذشته آغاز و همچنان نیز ادامه دارد. اعراب و ‏برخی از کشورهای غربی تصور داشتند که نام خلیج فارس و خلیج (ع.ر.ب.ی؟!) هر ۲ در طول تاریخ رایج بوده است اما با به راه افتادن موج اعتراضی و انتشار ‏مطالب رسانه ای برای بسیاری از پژوهشگران و دیگر مردمان روشن شد که همواره تنها نام خلیج فارس ‏و معادل های آن در همه زبان ها به طور مستمر استفاده می شده است. اعراب نیز در به کار بردن مطالب ‏خود از واژه خلیج فارس و بحر فارس استفاده می کردند. نویسندگان زیادی در جهان عرب به این نام ‏اعتراف داشتند که نام خلیج (ع.ر.ب.ی؟!) تا پیش از دوره «جمال عبدالناصر» برای این دریا هرگز به کار نرفته است. ‏

اینکه رسانه های عربی از حدود دهه ۶۰ میلادی به طور آشکار نام خلیج فارس را کنار گذاشتند و ‏هویت خواهی کردند یک اقدام سیاسی بود که در این زمینه برخی کشورهای غربی نیز با آنها هم ‏مسیر شدند. حتی در ترجمه برخی از مجله های معروف و روزنامه هایی همچون الاهرام که نسخه آنلاین ‏انگلیسی داشتند به گونه ای روشن از نام جعلی خلیج (ع.ر.ب.ی؟!) استفاده می شد.

موسسه آمریکایی «نشنال جئوگرافی» ‏در ۱۳۸۳ خورشیدی در اطلس جغرافیایی خود از واژه مجعول استفاده و همچنین جزایر سه ‏گانه ایرانی را نیز با عنوان جزایر اختلافی نامگذاری کرد و همین امر سبب شد تا موجی از اعتراض ها ‏میان ایرانیان صورت پذیرد که سرانجام به عذر خواهی از طرف مدیر این موسسه و حذف نقشه ها از ‏وبسایت این اطلس انجامید.

همچنین «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا در جریان سخنرانی خود ‏درباره توافق هسته‌ای ایران نیز از واژه خلیج ع.ر.ب.ی استفاده کرد که موج گسترده ای از اعتراض‌ها را ‏در میان شهروندان ایرانی برانگیخت و دفتر کاخ ریاست جمهوری مجبور شد تا به این موضوع واکنش ‏دهد و بگوید که این نام جعلی در متن سخنرانی نیست و منتشر نشده است.

اهمیت دفاع از هویت تاریخی ‏نام خلیج فارس در کشور سبب شد تا همه مردم، مسوولان و نهادهای مربوطه به این ‏نتیجه برسند تا روزی را به نام خلیج فارس انتخاب کنند که این نام گذاری بر پایه روز اخراج پرتغالی ‏ها از خلیج فارس بود. ‏

‏** قومیت خواهی اعراب با تحریف نام خلیج فارس

ساختن تاریخ جعلی برای هویت قومی و ملی خود یکی دیگر از اهداف کشورهای عربی به شمار می ‏رود. بررسی تاریخ شکل گیری کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بیانگر آن است که از عمر این ‏کشورها بیش از چند دهه نمی‌گذرد و مفهوم دولت ملی دارای ریشه‌های عمیق تاریخی نزد این کشورها ‏نیست. باید گفت که این کشورها از این نکته که هیچ قوم و ملتی نمی‌تواند با تحریف واقعیت‌های ‏جغرافیایی، تاریخی ملت و سرزمین دیگران برای خود هویت بسازند، غافل هستند. ‏

 ‏** ضرورت ثبتِ نامِ خلیج فارس در یونسکو ‏

نام خلیج فارس به عنوان میراث معنوی در سازمان میراث فرهنگی ایران ثبت شده است و همین امر به عنوان ‏یک سوژه فرهنگی و میراث معنوی باید در یونسکو نیز مطرح شود که این موضوع با توجه به تحقیقات ‏پژوهشی و مطالعاتی صورت می پذیرد. برخی از نقشه ها و کتیبه های خلیج فارس را باید در میراث ‏معنوی جهانی ثبت کرد. محدوده جغرافیایی خلیج فارس از جایگاه فرهنگی برجسته ای برخوردار است و ‏همواره خاستگاه خدمات فرهنگی برای بشر به شمار می رود. باید عنوان کرد که خلیج فارس بستر صلح، ‏فرهیختگی و ارایه فرهنگ به دیگر نقاط محسوب می شود. ‏

‏** اهمیت اقتصادی منطقه خلیج فارس

امروزه اهمیت اقتصادی و راهبردی خلیج فارس به دلایل ذخایر ارزشمند نفتی، گازی و موقعیت جغرافیایی ‏خاص از نگاه ویژه ای میان ایران و دیگر کشورهای منطقه و بین المللی برخوردار است. در واقع این ‏خلیج به عنوان شاهراه اصلی و حساس سیاسی و حیاتی برای ایران و منطقه شناخته می شود و گاهی در ‏برخی از جنگ های پرتحرک در گذشته و حال نقش مهمی داشته است.

خلیج فارس می تواند در ‏تحولات آینده جهان بسیار اثرگذار باشد. این خلیج به جهت وجود تنگه هرمز، ‏ارتباط با دریای عمان و اقیانوس هند و با توجه به شاخصه های اقتصادی- سیاسی و ارتباطی، راهبردی ‏ترین نقطه جهان به شمار می رود. خلیج فارس در قلب جهان اسلام قرار دارد که در این منطقه نوعی خیزش ‏و بیداری ملت های اسلامی شروع و تا کنون نیز ادامه داشته و سبب شده است تا این منطقه در کانون این ‏مباحث قرار گیرد. ‏

‏** اهمیت خلیج فارس در گردشگری دریایی و معضل های آن

تقویت گردشگری دریای خلیج فارس می‌تواند بهترین راهکار برای توسعه اقتصاد کشور باشد. بنابراین ‏باید با تعریف دیپلماسی گردشگری توصیفی جدید از این صنعت ارایه داد. جذب گردشگر و سرمایه ‏گذاری خارجی از جمله پتانسیل هایی به شمار می روند که می تواند به تقویت این حوزه کمک کند. ‏کشورهای عربی با اهمیت دادن به صنعت گردشگری توانسته اند این مقوله را از اقتصاد نفتی خود ‏جدا کنند و با سرمایه گذاری های قابل توجه در این ارتباط به ثروت های ارزشمندی دست یابند.

ایران با توجه به ‏اینکه دارای مناطق آزاد زیادی در این منطقه است اما کمتر به این نکته اهمیت می دهد. با توجه به اینکه ‏بسیاری از کشورهای غربی و اروپایی از نور آفتاب کمتری برخوردار هستند، برای آفتاب درمانی می ‏توانند به مناطق خاصی در جزایر اطراف خلیج فارس بیایند که این مساله می تواند در جذب گردشگر ‏سلامت و آفتاب درمانی موثر باشد. خلیج فارس امروزه به قطب توریست و گردشگری تبدیل شده اما ‏سهم ایران از گردشگری خیلی کم است. ‏

نباید از برنامه ریزی کلان برای توریسم و گردشگری سلامت غفلت کرد تا اینگونه سرمایه های بزرگی ‏به اقتصاد کشور سرازیر شود. آموزش و نقش آژانس های گردشگری، برطرف کردن دغدغه های امنیتی و ‏آرامش در سطح منطقه و همچنین سلامت آب های دریایی از هرگونه آسیب های زیست محیطی از جمله ‏اولویت های دیپلماسی گردشگری در حوزه خلیج فارس شناخته می شوند که باید از توجه همگان ‏برخوردار شود. ‏

منبع: گروه اطلاع رسانی ایرنا، ۱۰ اردیبهشت ۹۷

http://article.irna.ir/fa/c1_22327/

نگاه هند به چابهار

نگاه هند به چابهار گفتگو با دکتر محمدعجم

یک ماه پیش، هند اولین محموله گندمش را از طریق بندر چابهار ایران به افغانستان صادر کرد. پس از امتناع پاکستان از اعطای دسترسی ترانزیتی به محموله‌های تجاری هند اکنون با گشایش بندر  چابهار هند به این امر توجه کرده و این بندر را دارای اهمیت استراتژیک دانسته اند. از این دید افتتاح بندر چابهار ضمن دور زدن پاکستان، یک مسیر گذرگاهی استراتژیک میان هند، ایران و افغانستان را عملیاتی خواهد کرد و بندر چابهار، افغانستان و آسیای مرکزی را به روی تجارت هند خواهد گشود. گفتگوی زیر به بررسی منافع و سودهای هند از آینده نقش چابهار پرداخته است.

واژگان کلیدی: رویکرد، منافع ، هند ، بندر چابهار ، گوادر، ایران

بسترها و  نوع نگاه های مختلف و  گوناگون مراکز فکری و تصمیم ساز در هند به چابهار در ایران چیست؟

از سال ۲۰۰۲ هند بطور جدی بدنبال استفاده از کریدورها و خطوط جاده ای و ریلی ایران بود اما موانعی موجب شد که اینکار با تاخیر انجام شود در سال ۱۳۹۳  آقای گوپتا مدیرکل مرکز مطالعات دفاعی به همراه هییتی عازم ایران شد و از چابهار نیز بازدید کرد وی در برگشت چند مصاحبه مطبوعاتی در اهمیت خطوط مواصلاتی ایران انجام داد و با معاون وقت رییس جمهور دیدار نمود و دستور رییس جمهور هند را برای تسریع در مشارکت توسعه بندر اخذ نمود کمی بعد خود ایشان معاون شورای عالی  امنیت ملی هند شد و بر روند طولانی قانونی هند غلبه و تسریع کردند و پس از فراز و نشیبهای فنی در خصوص نحوه مشارکت هند و زمان و مکان و مدت بهره برداری بلاخره موافقت طرفین صورت گرفت. هندی ها صرف نظر از اینکه به چه حزب و منطقه ای وابسته اند همگی چابهار را برای آینده تجارت هند استراتژیک می بینند.

علل و بسترهای توجه هند به چابهار در چند دسته نهفته است؟

موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک و ژئواکونومیک ایران مورد توجه کشورهای بزرگ جهان بوده و هست. موقعیت مناسب ریلی و جاده ای و دسترسی ایران به سواحل طولانی در خلیج فارس و خلیج  عمان و دریای مکران و  خزر برای اقتصادهای بزرگ جهان جذاب است اما موانع و عوامل سیاسی باعث اهمال موقعیت ایران و دور زدن مواصلات ایران شده است..

مانع اصلی آرمان هند برای افزایش و توسعه صادرات کالاهای هندی، مشکل مواصلات جاده ای است زیرا همه کشورهای آسیای مرکزی و منطقه خزر محصور در خشکی هستند و هند نیز حصار بلند هیمالیا را در سراسر شمال خود و  حصار بزرگ سراسری غربی نیز رقابت و دشمنی با پاکستان است که مانع دسترسی هند به  آسیای مرکزی و افغانستان است.

در ترابری محموله های سنگین تمرکز بر حمل و نقل ترکیبی (دریایی – ریلی – جاده ای)است. نتنها هند بلکه بنگلادش و تایلند و میانمار و نپال نیز برای تبادل محموله های جاده ای و ریلی به غرب آسیا و ایران چشم دوخته اند.  خطوط مواصلاتی ایران کوتاه‌ترین، ارزان‌ترین و امن‌ترین مسیر دسترسی این کشورها به جهان بیرون است

منافع و سودهای هند از آینده نقش چهابهار در منطقه چیست؟

هند در دو دهه ۸۰ و ۹۰  میلادی شدیدا از چین عقب افتاد چین  در توسعه جهشی به کشور اول جهان از نظر حجم تولیدتبدیل شده و در بعضی دیگر از شاخص های اقتصادی و علمی به ژاپن و آمریکا نزدیک شده است. هند در رقابت با چین  طبق برنامه های پیش بینی شده این کشور باید به سومین کشورجهان از نظر تولید و مصرف تبدیل شود به این منظور باید به بازارهای مصرف مهم منطقه بخصوص منطقه نزدیک و اوراسیا دسترسی داشته باشد. حجم صادرات هند به آسیای میانه و منطقه خزر باید حداقل ۵ برابر افزایش یابد و از طرفی امنیت انرژی هند را تامین کند. هند می تواند تامین کننده میوه های استوایی و برنج منطقه اوراسیا باشد.

کشورهای مشترک المنافع حدودا ۲۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد. روسیه بزرگترین کشور مشترک المنافع با ۱۴۳ میلیون نفر جمعیت و ارمنستان با ۳٫۴ میلیون کمترین جمعیت را دارد. این منطقه برای صادرات برنج هندو محصولات کشاورزی استوایی و برای خرید انرژی های فسیلی مقصد طلایی هند است.

کریدور ریلی و جاده ای شمال – جنوب(آستارا-بندر عباس) مهمترین حلقه تجارت بین آسیا و اروپا میباشد که در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر می باشد.و بعضی مسیرها ۵۰۰۰ کیلومتر صرفه جویی می شود. این کریدور مورد توجه اکوسوک و نهادهای اقتصادی سازمان ملل است .

سرمایه گذاری در میدان های نفتی شرق خزر از اولویتهای هند و چین است

شاخه خارجی او.ان.جی.سی. (او.وی.ال.) که شرکت دولتی هند می باشد در نوامبر ۲۰۱۲ با شرکت کونوکوفیلیپ آمریکا جهت خریداری ۴/۸ درصد سهم شرکت قزاقستان در میدان کاشگان به قیمت ۵ میلیارد دلار قرارداد بسته بود. اما این معامله در جولای ۲۰۱۳ ملغی اعلام گردید .

شرکت قزاقمونایی گاز ان سهم را خرید و  سهم را به شرکت ملی نفت چین به قیمت ۳/۵ تا ۴/۵ میلیارد دلار خواهد فروخت.

سازمان جاده های مرزی هند با سرمایه گذاری مبلغ ۱۳۶ میلیون دلار جاده ای را در افغانستان بین زرنج و دلارام احداث کرد. این جاده در سال ۲۰۰۹ افتتاح شد. که به مرز ایران و میلک وصل شده است . این قسمت ۲۱۵ کیلومتری جزء شبکه مهمی جاده ای افغانستان می باشد که بعنوان حلقه گل معروف است. این شبکه شهر هرات را از طریق مزار شریف و قندهار با کابل وصل می کند. به جز این جاده، سایر طرح کریدور ترابری شمال جنوب از یک دهه گذشته در حالت توقف مانده است.

آمریکا تنها کشوری می باشد که به صراحت اعلام نموده است که دوست دارد هند در این منطقه بعنوان شریک منطقه ای آن ظهور کند به ویژه به دنبال خروج نیروها از افغانستان در سال ۲۰۱۴ که علت عدم علاقه روسیه در این خصوص نیز همین است.

علل تعلل هند در تکمیل تعهدهای خود در چابهار چیست؟

فقط هند تعلل نداشته است گاهی خود ایران عامل تعلل و کندی کار بوده است این موضوع خیلی مفصل است بخشی از موانع تکنیکی و فنی بوده است و بخشی از ان سیاسی مثلا در ابتدای امر ایران روی خوش به هند نشان نداد و شرایط بسیار سخت و غیر عملی جلو هند گذاشت در دوره تحریم ایران مایل به مشارکت هند بود اما هند با مشکلات قانونی روبرو بود و آمریکا صراحتا هند را از مشارکت در توسعه بندر چابهار برحذر می داشت مدتها طول کشید تا هند موفق شود رضایت آمریکا را جلب کند. بعد مشکل واگذاری و یا اجاره زمین و مدت زمان آن پیش امد و موانع تکنیکی متعدد دیگر  که نباید همه مشکل را متوجه طرف هندی کرد . موضوع دیگر نبود راه های مناسب از چابهار به زاهدان و بیرجند هست مشکل دیگر نبود خط ریلی از چابهار بود این کمبودها هند را نا امید می کرد هنوز راه اهن ملی ایران از چابهار به  زاهدان و به خواف در نزدیکی هرات در مراحل اولیه است اگر چه  از مشهد تا بیرجند جاده بزرگراه و اتوبان هست اما فعلا مقصد اصلی کالاهای هندی  افغانستان است و معادن افغانستان که باید به مقصد هند بارگیری شوند در جنوب افغانستان است لذا ایجاد آزاد راه  از چابهار تا حاجیگک و مرز میلک  بسیار اهمیت دارد که هنوز آراد راه آن تکمیل نشده است در بخش چابهار زابل  و  گناباد به  بیرجند ساخت  قطعاتی از شبکه راه آهن  آغاز شده که باید در زاهدان و در  گناباد به شبکه سراسری وصل شوند که اکنون به هرات وصل  است .

موانع حضور و سرمایه گذاری های بیشتر هند در چابهار و تکمیل آن چیست؟

مدت زیادی ایران نگاه مثبتی به مشارکت هند نداشت مدتی نیز هند اولویت این موضوع را از دستور کار و سرمایه گذاری خود خارج کرد سپس ایران و هند  با مانع تحریم ها روبرو شد تلاش زیادی کرد که نظر آمریکا را برای استثنا کردن بندر چابهار بگیرد در نهایت امریکا به هند چراغ سبز داد البته با شرایطی و آن شرط این بود که فقط برای کار با افغانستان و توسعه افغانستان کار کند یعنی  تا مرز میلک . اختلاف عمده ایران و هند بر سر نوع مالکیت و مدت تملک تاسیات است. ایران زمان کوتاه را مفید می داند و هند خواستار زمان طولانی و تملک زمین حداکثری است. این موانع تکنیکی باعث کندی بوده است.

تکیمل چابهار در ایران چه تاثیرات مثبت و منفی برای بندر گوادر در پاکستان دارد؟

پاکستان مدتها به موضوع چابهار به دیده منفی نگاه می کرد ولی در سالهای اخیر امر واقع را پذیرفته است و موضوع چابهار را از رقابتهای سیاسی نظامی با هند کنار گذاشته است. چین نیز ابتدا نظر مثبتی به همکاری هند و ایران در بندر چابهار نداشت. چابهار یعنی خطوط مواصلاتی ایران  و گوادور  یعنی خطوط مواصلاتی چین و پاکستان می توانند به هم افزایی یکدیگر کمک کنند و می توانند پل همکاری بین غرب آسیا ، خلیج فارس، خلیج عمان و دریای مکران با قره قوم و اقصای چین باشند. اکنون خطوط ریلی ایران به ترکمنستان و قزاقستان و از آن طریق به چین وصل است راه آهن ایران از بندر عباس به آستارای آذربایجان نیز وصل می شود که شبکه ریلی دو قاره تکمیل می شود. با افتتاح مسیرهای جدید ،تجارت جهانی میان شرق (از چین تا آسیای مرکزی) و غرب جهان (بویژه اروپای غربی) حدود ۱۰ هزار کیلومتر راه زمینی کوتاهتر می شود.

دولتهای تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان بدنبال راههای عملی برای مشارکت راهبردی اقتصادی با هند هستند. این جمهوری های همانند افغانستان دارای معادن مس و طلا و سایر فلزات گرانبها دارند راه مبادله بار معدنی فقط از طریق جاده و ریل هست.

 

آیا تقویت همکاری های هند و ایران در جنوب شرقی و اسیای میانه می تواند آسیب گسترده ای به روابط ایران و پاکستان زند؟

خیر ، پاکستان و چین امر واقع را پذیرفته اند و منافع ملی ایران را در نظر دارند بدون چابهار  افغانستان و در درجه بعدی آسیای میانه نمی تواند به شکوفایی اقتصادی دست یابد.  افغانستان دارای بالاترین و ارزشمند ترین ذخایر معدنی در منطقه است که هنوز از آنها استفاده نشده صادرات عظیم معادن مس و آهن افغانستان ناچار بصورت ریلی و جاده ای فقط از بندر چابهار می تواند صادر شود.پیمانکاران هندی و غربی به این اهمیت واقفند در نتیجه آمریکا و غرب فعلا تنها جایی را که به دشمنی با آن برنخواسته اند بندر چابهار است.زیرا برای آنها نیز منافعی نهفته دارد. البته ایران نیز معادن بسیاری در شرق کشور دارد که کریدور شمال جنوب و همچنین کریدور شرق کشور از سنگان خواف تا چابهار کمک بزرگی به صادرات معدنی خواهد بود.

آینده حضور و همکاری هند در چابهار با چه سناریوهایی قابل بررسی است و  چه عواملی بر آن تاثیرگذار هستند؟

آمریکا،چین و پاکستان موانع هستند اما هند با آمریکا روابط دوستانه و استراتژیکی برقرار کرده هند به چابهار نیاز شدیدی دارد و توانسته است امریکار را وادار به سکوت بکند هند در دوره تحریم ها نیز از آمریکا امتیازات و استثناهای موقتی گرفته بود . هند تحت هیچ شرایطی نمی خواهد شراکت در چابهار را از دست بدهد افغانستان و هند بزرگترین برخوردارهای این بندر خواهند بود هند و افغانستان نیازمند روابط محکمی هستند اولین محموله صادراتی هند دو کشتی گندم اهدایی به افغانستان بوده است که خود نشانگر نگاه استراتژیک هند به افغانستان است. البته هند بدنبال سرمایه گذاری با زمان طولانی است که ایران مخالف است و بدنبال شراکت کوتاه مدت با بازه زمانی حداکثر ۲۰ سال است. تحریم های قبلی و آتی غرب هم تاثیری بر چابهار نخواهد داشت.کشورهای آسیای میانه شرکای آمریکا در مبارزه با تروریزم هستند و آمریکا نمی تواند آنها را از چابهار محروم کند.   اما چین فقط یکی از مشکلات متعدد هند در آسیای میانه است. کشور دیگری که تلاشهای دیپلماتیک دهلی نو در این منطقه را بطور چشمگیر خنثی نموده پاکستان است. حتی طرح عمده خط لوله ترکمنستان – افغانستان – پاکستان – هند تا کنون ناموفق بوده است.

peace-ipsc.org/fa/منافع-هند-از-آینده-نقش-چهابهار-گفتگو-با/

گفتگوی شهر آرا با محمد عجم

e”>

 www.khabaronline.ir

http://www.aftabir.com/news/article/view/2017/10/25/1783464

گفتگو با نخستین پیشنهاد دهنده روز ملی خلیج فارس که اسناد و نقشه‌های تاریخی زیادی را در تایید این عنوان جمع‌آوری کرد؛
نقش «عجم» بر نقشه
هم نویسنده و روزنامه‌نگار است و هم حقوقدان، مترجم، زبان‌شناس و پژوهشگر سرشناس ملی. نام دکتر محمد عجم بخصوص برای آنانی که در جریان غائلۀ برخی کشورهای عربی درجهت تغییر نام خلیج فارس هستند، آشناست.

نقش «عجم» بر نقشه

خبرنگار: انسیه شهرکی

به گزارش شهرآرا آنلاین / هم نویسنده و روزنامه‌نگار است و هم حقوقدان، مترجم، زبان‌شناس و پژوهشگر سرشناس ملی. نام دکتر محمد عجم بخصوص برای آنانی که در جریان غائلۀ برخی کشورهای عربی درجهت تغییر نام خلیج فارس هستند، آشناست؛ استاد دانشگاهی که از دهۀ۷۰ خورشیدی به طور مستمر در کلاس‌های درس به دانشجویانش تلنگر می‌زد که از حیثیت ایرانی باید دفاع کرد و اجازۀ تحریف حتی یک نام کهن پارسی را نباید به دیگران داد. تلاش‌های چندین و چند سالۀ او و همکارانش، چاپ مقالات متعدد با موضوع خلیج فارس توسط این استاد علوم سیاسی و حقوق بین‌الملل در مجلات داخلی و خارجی، تألیف و چاپ کتاب‌هایی همچون «خلیج فارس نامی کهن‌تر از تاریخ و میراث فرهنگی بشریت» و « اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان» و نیز حضور در مجامع و سمینارهای بین‌المللی برای دفاع از نام خلیج همیشه فارس، منجر به ثبت روز ملی خلیج فارس در دهم اردیبهشت شد.

این عضو سابق هیئت علمی دانشگاه آزاد ، اولین فارسی‌زبانی است که موفق شده است در یک دانشگاه معتبر به زبان عربی (کازابلانکا) دکترای حقوق بین‌الملل، آن هم با درجۀ بسیار عالی دریافت کند. سمت‌های اجرایی متعدد او نیز قابل اعتناست. رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی در موزامبیک و اوگاندا و ۴سال رایزن سیاسی و مطبوعاتی در مراکش و ۵سال رایزن مطالعاتی و حقوقی و نماینده و افسر رابط ایران در سازمان حقوقی و مشورتی در هند از جمله این سمت‌هاست.این استاد پیشین دانشگاه، دو سال است که در محلۀ فرهنگیان قاسم‌آباد سکونت دارد. به بهانۀ گرامیداشت روز ملی خلیج فارس و نیز هفتۀ معلم، در محل کارش در دفتر وزارت امور خارجه و بین‌الملل با او گپ و گفت صمیمانه‌ای داشتیم.

……………………………………

«در نوروز سال۱۳۴۳ در زیبد گناباد به دنیا آمدم و دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در زیبد درس خواندم. از آنجا که به علوم انسانی و فنی علاقه داشتم، دبیرستان در دو رشته اتومکانیک و علوم اجتماعی، به طور هم‌زمان دیپلم گرفتم. در دورۀ دانشجوییِ رشته علوم سیاسی که بودم، همیشه دربرابر هجمه‌های ناجوانمردانه‌ای که برخی کشورهای عرب از سال۶۰ آن را شروع کرده بودند، پرسش‌های بی‌شماری برایم ایجاد می‌شد که چرا اجازه بدهیم نام خلیج فارس تغییر پیدا کند. فوق‌لیسانسم را که در رشتۀ علوم سیاسی گرفتم، در سال۱۳۶۸ به عضویت هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد درآمدم. علاوه‌برآن تدریس در دانشگاه فردوسی و پیام‌نور را نیز هم‌زمان داشتم و با نوشتن مقالات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در مطبوعات و شرکت در سمینارهای بین‌المللی داخلی و خارجی متعدد، به کارهای تحقیقاتی‌ام در این زمینه ادامه دادم. روز به روز این هجمه‌ها به نام و عنوان خلیج‌فارس، شدت بیشتری پیدا کرد و من به هر دری می‌زدم که اطلاعات جدیدی پیدا کنم، چون به زبان عربی هم مسلط بودم، پیگیری رسانه‌های مختلف عربی و مطالعات و پژوهش در حوزۀ خاورمیانه برایم خیلی جدی‌تر شد.».

رسانه‌های داخلی حاضر نمی‌شدند مقاله‌هایم را چاپ کنند

۱۰۲۷۲۹٫png«همان سال‌های ابتدایی دهۀ هفتاد بود که برخی کشورهای غربی و عربی از طریق رسانه‌های خود، موضوع خلیج عربی یا خلیج بدون پسوند فارسی را مطرح کردند. در مورد حساسیت کشورهای عربی، بد نیست این نکته را هم بگویم از آنجا که اعراب حدود ۵۰۰سال، بدون هویت مستقل قومی بودند و زیر سلطه امپراتوری عثمانی یا استعمار انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها قرار داشتند، با پایان یافتن جنگ جهانی و استقلال این کشورها، اعراب با حقارتی دیگر روبه‌رو شدند و آن، شکل‌گیری دولت یهود بود. تحقیر این دوران در کنار سایر عوامل، اوج‌گیری احساسات قومی و نژادپرستی عربی را به‌دنبال داشت و باعث شد که آن‌ها بر هر نامی، کلمۀ عربی اضافه کنند؛ مثل مصر عربی، امارات عربی، لباس عربی، قهوۀ عربی و…. به طور خلاصه، تمام تمدن اسلام را به نفع قوم‌گرایی عربی مصادره کردند. نام تاریخی و کهن خلیج فارس نیز در این میان، مصون نماند و رهبران شکست‌خوردۀ برخی کشورهای عربی در بحران خاورمیانه، برای سرپوش‌گذاشتن شکست‌ها، نام بین‌المللی خلیج فارس را به خلیج و بعد از سکوت ایران در برابر این اقدام، به خلیج عربی تغییر دادند.آن زمان جامعه به این موضوع حساسیتی نشان نمی‌داد و حتی رسانه‌های داخلی حاضر نمی‌شدند مقاله‌هایم را چاپ کنند؛ اما من می‌دانستم که این موضوع، یک تغییر نام ساده نیست و تحریفِ عنوان اصیلی است که قدمت آن، به قرن‌ها پیش برمی‌گردد و می‌دانستم این تحریف، در درازمدت چه پیامدهایی برای کشور عزیز و هویت ایرانی ما می‌تواند داشته باشد.».

خودم نام خلیج فارس را در شاهنامه پیدا کردم

«آن سال‌ها که درس «حکومت در خاورمیانه» را تدریس می‌کردم، بخشی از کلاس، به همین موضوع خلیج‌فارس اختصاص داشت. می‌خواستم ذهن دانشجو را آگاه و روشن کنم. حتی تحقیقی به دانشجویان دادم که نام

خلیج فارس را در شاهنامۀ فردوسی بیابند، اما هیچ دانشجویی به طور جدی دنبال آن نرفت. کاری که خودم انجام دادم و سرانجام فهمیدم که فردوسی بزرگ هم، در چندین مورد از اشعارش، عظمت دریانوردی ایرانیان را یادآور شده؛ به صراحت، نام خلیج فارس را آورده و اروندرود را توصیف کرده است؛ ازجمله وصف عبور اعراب از اروندرود به سوی ایران در جنگ قادسیه، حملۀ نهاوند، حملۀ فریدون به کاخ ضحاک و جنگ مشترک ایرانی‌ها و یمنی‌ها برای نجات یمن از چنگ حبشی‌ها.به شهر کجاران به دریای پارس/ چه گوید زبالا و پهنای پارس. یا آنجا که می‌گوید سپه را ز دریا به هامون کشید/ زهامون سوی آفریدون کشید».

داخل هر نقشه وکتابی به دنبال مدرک می‌گشتم

«تحقیقاتم ادامه داشت. داخل هر نقشه و کتابی از کهن و معاصر، به دنبال اثر و مدرک جدیدی بودم تا به همگان بیش از پیش بفهمانم که اینجا

خلیج فارس است نه جای دیگر؛ و نباید اجازه بدهیم کسی هویتمان را تحریف کند. شاید عده‌ای بر این موضوع، خرده بگیرند که چرا ما نیز، متعصبانه برخورد می‌کنیم؛ پاسخم این است که در کنوانسیون‌ها و معاهدات بین‌المللی، نژادپرستی نهی شده، از طرف دیگر در کنوانسیون‌های بی‌شماری که بر اساس آن یونسکو و سازمان یکسان‌سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل، شکل گرفته، حفظ و حراست از ارزش‌ها و میراث فرهنگی و تاریخی اقوام مورد تأکید قرار گرفته است، پس تلاش برای حفظ این نام که خط قرمز هویتی ماست، منطبق بر عقل و خردجمعی و حقوق بین‌الملل است و بیش از ۶۰ اثر، از سفرنامۀ ابن‌بطوطه گرفته تا کتاب مخطوطات که ثبت یونسکو شده، به صراحت نام خلیج فارس را درج کرده‌اند.».

دریای پارسی، ۸۰هزار بیننده داشت

«اولین مقاله‌ها دربارۀ تحریف نام خلیج فارس به قلم من است. وبلاگم در سال۸۱ به نام دریای پارسی، ۸۰هزار بیننده داشت و درواقع سال‌ها تلاش، سرانجام به ثمر نشست. همان سال، قدم اول و اساسی در کشورمان برداشته شد. تا پیش از آن رسانه‌ها از این موضوع استقبال نمی‌کردند. در آن سال در سمینار ملی ژئوماتیک راهکارهای پیشنهادی برای دفاع از این موضوع ارائه شد. در دومین سمینار که یک سال بعد برگزار شد، در مقاله‌ای مبسوط، بر چه باید کرد، تأکید کردم. در یکی از راهکارهای پیشنهادی، ضرورت یک روز ملی برای خلیج فارس عنوان شد که مورد استقبال حضار قرار گرفت، مقالۀ برتر آن سمینار شد و از سوی رئیس سازمان نقشه‌برداری و معاون رئیس جمهور و مسئولان سازمان جغرافیایی ارتش و اعضای کمیتۀ یکسان‌سازیِ نام‌های جغرافیایی، جایزۀ ویژه گرفت؛ همچنین به‌صورت آنلاین در وب‌سایت‌های مختلف و روزنامه‌ها و مجلات داخلی چاپ شد.».

مردم علیه مجله نشنال‌ژئوگرافی اعتراض کردند

«در اردیبهشت سال۱۳۸۳ در سمینار بین‌المللی کارتوگرافی دانشگاه تهران، مجددا در مقاله‌ای راهکارهای دفاع از نام خلیج فارس بیان شد و زنده‌یاد دکتر حسن گنجی، در آن سمینار مشوق طرح شدند که این طرح، در شهریور۸۳ با هزینۀ شخصی، در قالب کتاب چاپ و به صورت رایگان در میان سازمان‌های دولتی و مراکز مطالعاتی از جمله مرکز مطالعات مجمع تشخیص مصلحت نظام و کتابخانه‌ها و نمایندگان مجلس شورای اسلامی توزیع شد؛ اما باوجوداین، تحرک خاصی از سوی نهادهای تصمیم‌گیرنده صورت نگرفت؛ تا اینکه موضوع جعل نام، در اطلس مشهور نشنال‌ژئوگرافی روی داد و موجب خشم مردم و ۱۲۴هزار ایرانی داخل و خارج از کشور شد. سه ماه بعد از اعتراض ما، این مؤسسۀ معتبر رسماً از ملت ایران پوزش خواست و نام خلیج فارس را به اطلس آنلاین خود برگرداند.پس از این تحولات، یکی از اقدامات دولت وقت، برای پاسداری از میراث فرهنگی و معنوی خلیج‌فارس، موافقت رسمی با اضافه‌شدن روز ملی خلیج فارس، در دهم اردیبهشت به تقویم رسمی کشور بود که پس از پیشنهاد من و همکارانم، نهادهای تصمیم‌گیر و شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز دهم اردیبهشت را که روز حاکمیت کامل ایران بر خلیج فارس و بیرون راندن پرتغالی‌هاست، به نام خلیج فارس نام‌گذاری کردند. این را هم عنوان کنم که لایحه و گزارش توجیهی این پیشنهاد را خودم برای شورای عالی خلیج فارس و شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشتم تا برای تصویب مخالفتی نشود.».

۱۰۲۷۲۸٫jpg

دوست دارم اسپانسری پیدا شده و کتاب‌هایم را ترجمه کند

«اما ای کاش این نام فقط در حد نام‌گذاری یک روز در تقویم یا نام‌گذاری مدرسه و خیابان و بزرگ‌راه باقی نماند. سال ۸۳ تا ۸۸ روز ملی خلیج فارس فقط در حد یک نام باقی ماند. سال ۸۸ کتاب دومم، اسناد نام خلیج فارس میراثی کهن و جاودان، همراه با نقشه‌های مصور و کمیاب چاپ شد و از آن‌زمان به بعد، بیشتر در رسانه‌ها و مجامع عمومی به این موضوع حساسیت نشان داده شد. اما باید بگویم که متأسفانه هنوز هم این میزان حساسیت، کافی نیست. بارها خواستم که اسپانسری پیدا شده و کتاب‌هایم را ترجمه کند؛ کاری که در خارج از کشور، به‌راحتی اتفاق می‌افتد، اما تنها اتفاقی که تابه‌حال برای آثارم افتاده، این بوده که سال ۸۹ عنوان برتر جشنوارۀ یازدهم ملی پژوهشگران برتر را به من، به عنوان نویسنده‌اش دادند یا تقدیرنامه‌های متعددی که از رئیس سازمان نقشه‌برداری و کمیتۀ یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی و وزیر امور خارجه وقت گرفته‌ام.».

پسرانم دربارۀ خلیج‌فارس، وبلاگ‌نویسی می‌کردند

«دو پسر و حتی همسرم، از همان آغاز مطالعات جدی من نسبت به این قضیه حساسیت پیدا کردند، اما دخترم که کم سن و سال است، در این ماجرا نبود. وقتی علی سوم راهنمایی و آرش سوم ابتدایی بود، تشویقشان کردم وبلاگ بنویسند و آن‌ها نیز همۀ دوستانشان را تشویق می‌کردند که اگر نهادی، موضوع خلیج فارس را به رأی‌گیری می‌گذارد، حتماً شرکت کنند و بی‌تفاوت نباشند. گاهی تا نیمه‌های شب، کار پسرانم این بود که اطلاعات من را با نظارت خودم در وبلاگ می‌گذاشتند و در حال حاضر، همچنان به مباحث ایران و فرهنگ ایرانی، علاقۀ زیادی دارند. از طرفی خانواده‌ام به خاطر مسافرت‌های متعددی که به کشورهای خارجی عربی و اروپایی و آمریکایی داشته‌ام، دغدغه‌ام را درک کرده و انصافاً به خاطر همراهی‌های آنان بوده که من توانسته‌ام با آسودگی خاطر درس بخوانم و پژوهش کنم و مدرک و مستند جمع‌آوری کنم.».

می‌توان کال چهل‌بازه را تبدیل به سی‌وسه پل کرد

«مشهد زیبایی‌های زیادی دارد. نماد مذهبی آن، امام هشتم(ع)، نماد ملی آن فردوسی و نماد اسطوره‌ای‌اش نادر شاه افشار است. دوستانم که از کشورهای اروپایی و آسیایی به ایران و بخصوص مشهد سفر می‌کنند، زیبایی‌های این شهر را تحسین می‌کنند، البته اینجا می‌تواند خیلی بهتر هم شود، مثلا همین کال چهل‌بازۀ قاسم‌آباد (که من نام گلستان را برای آن پیشنهاد می‌کنم)را می‌توان به زیبایی سی و سه پل اصفهان درآورد، برای تبخیرنشدن آب آن، از پلاستیک نامرئی استفاده کرد و آن را به بولوار دانشجو وصل و تبدیل به فرصتی گردشگری کرد.از طرفی نام‌های برخی خیابان‌های مشهد تکراری است. چه خوب است برای خیابان‌های شهرمان نام‌های اصیل و خوبی انتخاب کنیم.».

پژوهش را بیشتر از تدریس دوست دارم

پنج سال بیشتر معلم نبوده‌ام. چیزی که معلم را سر ذوق می‌آورد، خود دانشجویان هستند، اما متأسفانه در فضای دانشگاهی ما دانشجویان، بی‌انگیزه و بی‌میل و رغبت هستند، به همین خاطر پژوهش را بیشتر دوست دارم و ترجیح می‌دهم همیشه پژوهشگر بمانم؛ البته شاید دوباره در زمانی دیگر، در کنار پژوهش، معلمی را هم ادامه دهم.».

زیبایی‌های مشهد را نمی‌بینیم

امسال برنامه‌های متعددی را به بهانه روز خلیج فارس مطرح کرده‌ام، مثلا پیشنهاد سمینار خلیج فارس را به دانشگاه فردوسی داده‌ام که آن‌ها هم اعلام آمادگی کردند، اما این اعلام آمادگی کافی نیست و باید هزینه شود.از سوی دیگر مشهد۲۰۱۷ هم اتفاق خوب و خوشایند شهر ماست. برای این برنامه هم پیشنهاد ساخت مستندی را دادم که زیبایی‌های مشهد از جمله پاکیزگی آن و پارک‌هایش به تصویر کشیده شود؛ زیبایی‌هایی که به خاطر نبود خودباوری کافی، آن‌ها را ندیده یا کمرنگ می‌بینیم. من تجربۀ سفر به کشورهای متعدد خارجی را دارم و با آگاهی کامل می‌گویم مشهد شهری زیبا و درخور توجه است.».

دومین نهضت خلیج فارسی. بیش از ۴ میلیون اعتراض

دومین موج همبستگی عمومی ایرانیان در دفاع از اصالت نام خلیج فارس

اولین موج همبستگی ایرانی در سال ۱۳۸۳ وقتی رقم خوردکه یک موسسه آمریکایی برای اولین بار در اطلس خود نام جعلی را اضافه کرد موج اعتراضی ایرانی ها و تهیه طومار ۱۲۴ هزار امضایی رکورد یک پتیشن را شکست و هم موسسه را وادار به عذر خواهی کرد و هم  منجر به وادار شدن دولت ایران به نام گذاری روز ملی خلیج فارس شد. اما دومین موج نیز با اشتباه یک آمریکایی و اینبار رئیس جمهور روی داد.

کاربران ایرانی شبکه اجتماعی اینستاگرام، پس از ۱۷ روز که از نظردهی آنها زیر یکی از عکس‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا می‌گذشت، توانستند یک رکورد تازه ثبت کنند. حرکتی که با اعتراض آنها به استفاده از نام دیگری برای خلیج فارس، از سوی آقای ترامپ آغاز شد.

این اولین بار نیست که کاربران ایرانی در فضای مجازی کارزاری به راه می‌اندازند و با لایک کردن یا پسندیدن یک مطلب و یا نظر دادن و کامنت گذاشتن پای مطالب،‌خبر ساز می شوند. اما این  اولین بار  هست که  فعالیت مجازی این کاربران رکوردساز شده است و از مرز ۴ میلیون گذشته است. در فضای مجازی تا کنون تعداد کامنت زیر یک عکس به این رقم نرسیده بود و یک رکورد تازه محسوب می شود

 دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در جریان سخنرانی جمعه شب تاریخ ۲۱مهر ۱۳۹۶ خود درباره توافق هسته‌ای ایران، در زمان انتقاد از رویکردهای منطقه‌ای ایران، تهران را به ناآرام کردن منطقه خلیج ع…. متهم کرد. استفاده  ترامپ از صفت عربی به جای فارس، بلافاصله،   عمدا و آگاهانه ارزیابی شد و  موج گسترده‌ای از اعتراض‌ها را در میان شهروندان ایرانی برانگیخت. از حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران گرفته تا کاربران فارسی زبان پرشمار شبکه‌های اجتماعی از نادانی و ضعف دانش جغرافیای رئیس جمهوری آمریکا انتقاد کردند.

در پی انتشار سخنان ضد ایرانی دونالد ترامپ که همزمان و زنده از شبکه های مختلف پخش شد،  در صفحه رسمی وی در شبکه اجتماعی اینستاگرام، کاربران ایرانی در مدت یک روز با درج بیش از ۲ میلیون کامنت، نسبت به این سخنان اعتراض کردند. همچنین با هشتگ های مختلف از جمله هشتک #persian_gulf و خلیج فارس و ترامپ دروغگو  و انتشار توئیت چند میلیون بار حقانیت و ضرورت کاربرد درست نام کهن خلیج فارس را یاد آوری کردندالبته وب سایت کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا متن سخنرانی وی را منتشر کرد که در آن نام اصلی خلیج فارس بکار رفته بود.  یورو نیوز  روز بعد طی مقاله نوشت ترامپ عمدا نام خلیج فارس را تحریف کرد.

واکنش‌های رسمی

آقای روحانی در همان ابتدای سخنرانی خود گفت: جغرافیا را هم باید مطالعه کنند، چطور یک رییس جمهور اسم خلیج معروف، تاریخی و جهانی را هنوز یاد نگرفته است همان خلیج فارسی که متاسفانه ناوگان‌های آمریکایی، بی‌جهت و مداوم در این منطقه رفت و آمد می‌کنند، لااقل از نظامیان خودش می‌پرسید که در نقشه‌هایی که دست آنان هست، نقشه‌هایی که دست خلبان‌های خودش است، اسم این خلیج را چگونه نوشته اند؟ بنابراین جغرافیا را هم باید بیشتر مطالعه کنند.

محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در واکنش به سخنان آقای ترامپ با ارسال توییتی از نام خلیج فارس استفاده کرد.

No wonder supporters of Trump’s inane Iran speech are those bastions of democracy in the Persian Gulf: KSA, UAE & Bahrain.

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در بیانیه خود از تحریف نام تاریخی خلیج فارس انتقاد و تاکید کرد که استفاده از عناوین مجعول بیش از آنکه خدشه ای بر این نام باشکوه وارد کند اوج نادانی و حماقت گویندگانش را نشان می‌دهد.

واکنش شخصیتهای فرهنگی و علمی و هنرمندان

اکثر هنرمندان و چهره های هنری و ادبی و سیاسی نیز در وبلاگها و صفحات اجتماعی خود در این خصوص واکنش نشان دادند صفحات اجتماعی مرکز مطالعات خلیج فارس و کانال تلگرامی ان دهها نقشه و سندی را که قبلا هم منتشر کرده بود مجددا یاد آوری نمود چند نمونه از اسناد کانال تگرامی موسسه غیر دولتی مطالعات خلیج فارس از جمله مدال آمریکایی موسوم به کهنه سربازان و قهرمانال جنگ خلیج فارس و سنگ نوشته های مقبره کشته شدگان آمریکایی جنگ را شبکه خبر و شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم نشان داد.

مقامات نظامی و چهره های محبوب سینمایی ایران  نیز هرکدام واکنش هایی را منعکس کردند.

خبر آنلاین از قول دکتر محمد عجم پیشنهاد دهنده روز ملی خلیج فارس در سال ۱۳۸۱ و در کتاب ” خلیج فارسی نامی کهن تر از تاریخ و میراث معنوی منتشره در در شهریور ۱۳۸۳ نویسنده کتاب اسناد نام خلیج فارس نوشت” «وقتی او یک نام  کهن و مستند تاریخی که در تمام زمانها و مکانها از ابتدای تاریخ به طور مستمر و از جمله در ایالات متحده آمریکا تا کنون مترادف با نام  خلیج فارس نامیده شده را اشتباه قرائت می کند مسلم است سایر ادعاهای وی نیز خالی از مصداقیت ارزیابی خواهد شد.

خشم و شوخی در فضای مجازی

بلافاصله پس از سخنرانی آقای ترامپ کاربران شبکه‌های اجتماعی به استفاده از نام خلیج ع…. واکنش نشان دادند و با انتشار متن و تصاویر مختلف، کارتون های مضحک و یا شوخی های کوچه بازاری از جمله دستکاری در نام شهرهای آمریکا بر روی نقشه گوگل و نامیدن آنها به نام شهرها و روستاهای  ایرانی مانند خراسان،تبریز، همدان و ….  و تغییر نام  ایالتهای آمریکا در ویکی پدیا  از این سخن انتقاد کردند.

ویدئویی که در آن روسای جمهوری پیشین آمریکا از نام خلیج فارس استفاده می‌کنند بازتاب گسترده‌ای در فضای مجازی داشت.

واکنش عمومی به استفاده از نام خلیج عربی تازگی ندارد، بویژه با گسترش اینترنت عموم مردم به راحتی می توانند اعتراض خود را مطرح کنند. نخستین واکنش عمومی از این دست هنگامی بود که نشنال جئوگرافیک در آبان ۱۳۸۳  از نام خلیج عربی در اطلس خود استفاده کرد. با اینکه در آن زمان اینترنت به صورت گسترده در اختیار عموم مردم قرار نداشت اما هزاران نفر از کاربران، سیل اعتراض‌های خود را به سمت این موسسه روانه کردندو یک طومار اینترنتی اعتراضی با ۱۲۴ هزار امضا جمع کردند تا جایی که سرانجام نشنال جئوگرافیک ضمن عذرخواهی، اطلس را تصحیح و نام خلیج فارس را استفاده کرد.

تحریف نام خلیج فارس، تحریف تاریخ یا تلاش برای برتری ژئوپولیتیکی؟

یورو نیوز در وب سایت خود نوشته است” به هر روی با توجه به تاریخ دو هزار و چند صد ساله نام خلیج فارس، استفاده از  خلیج ع…، خلیج یا خلیج فارسی-عربی تازگی دارد. به نظر می‌رسد نخستین بار نام خلیج ع… در دوران شکل گیری ناسیونالیسم عرب و زمانی مطرح شد که جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری اسبق مصر در یکی از سخنرانی‌هایش از این نام استفاده کرد.تا پیش از آن هیچ ردی از سایر نام‌هایی که این روزها مرسوم شده در اسناد و مکاتبات حتی عربی  به چشم نمی‌خورد. یکی از اسناد قابل توجه در این ‌زمینه فرمان سلطنتی عربستان سعودی: درباره حقوق دریاهاست که در سال ۱۹۵۸ صادر شده، در همان ماده نخست نام خلیج فارس، و نه اسامی دیگر، آورده شده است. یورو نیوز در ادامه می نویسد تا کنون نیز رهبران کشورها به ویژه رئیسان جمهور آمریکا همواره از نام خلیج فارس و در برخی موارد خلیج استفاده می‌کردند. به همین دلیل سنت شکنی آقای ترامپ در استفاده از نام خلیج ع… عجیب و غیرمعمول بود. خود او قبلا بارها از نام خلیج فارس با عبارت پرژن گلف نام برده بود.

تلاش کشورهای عربی برای استفاده از نام دیگری برای خلیج فارس تنها تحریف تاریخ نیست. بلکه این کشورها و متحدانشان اهداف ژئوپولیتیک مهمتری نیز دنبال می‌کنند.

به نظر می‌رسد پیش از هر چیز هدف این کشورها کم اهمیت جلوه دادن جایگاه ایران در منطقه بسیار مهم خلیج فارس و عربی کردن آن باشد. کشورهای عربی تلاش می‌کنند نشان دهند که پیش از هر چیز این منطقه، یک منطقه عربی و نه ایرانی است. استفاده آقای ترامپ از این واژه نیز قطعا بی هدف و اتفاقی نبود. وی با این سخن قصد داشت حمایت کامل خود را از کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان دهد و در عین حال نقش ایران را در معادلات ژئوپولیتیکی و استراتژیک منطقه بی اهمیت یا ثانویه جلوه دهد. در واقع ترجمه ساده سخنان آقای ترامپ این بود: ما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به شما ترجیح می‌دهیم.

صدام حسین و نام خلیج فارس سندسری بسیار مهم از وزارت خارجه انگلیس

پشت پرده قرارداد الجزایر

خفایا اتفاق الجزائر بین صدام حسین وشاه إیران

* وثیقه رقم:۸۲

* التاریخ ۷ مایو ۱۹۷۵

* من: بی جی ویستماکوت السفاره البریطانیه بطهران

* الى: بی ولیامز، الخارجیه، إداره الشرق الأوسط، سری وعاجل.

* الموضوع: العلاقات العراقیه ـ الإیرانیه وزیاره صدام حسین لإیران.

۱ ـ زار نائب الرئیس العراقی صدام حسین إیران بین ۲۹ أبریل (نیسان) والأول من مایو (ایار) کضیف على رئیس الوزراء هنا. کان هناک قدر کبیر، وإن بدا متحفظا أحیانا، من التغطیه الإعلامیه، من قبل وخلال الزیاره، وفی المجمل بدا أن الأمور سارت بصوره حسنه.

۲ ـ أخشى أننی لا أملک نسخه من البیان المشترک لأرفقه مع هذا التقریر، ولکن النقاط الأساسیه التی ظهرت فی الصحافه المحلیه على هذا النحو:

 

أ – أبدى الجانبان معارضه قاطعه لأی تدخل أجنبی فی شؤون الخلیج الفارسی (هکذا وردت فی الوثیقه والإیضاح من الشرق الأوسط ۲۰۰۶).

ب ـ قبول الشاه لدعوه لزیاره العراق فی المستقبل القریب.

ج ـ یدعم الجانبان الجهود العربیه لإستعاده أراضیهما المفقوده وجهود الفلسطینیین للحصول على ما هو حقهم.

د ـ قرر الجانبان أن یعملا على التطبیق الکامل لاتفاقیه الجزائر وبروتوکول طهران والقرارات التی توصل الیها وزیرا خارجیه البلدین مؤخرا.

هـ ـ بذل الجهود لجهه تسهیل السفر بین البلدین لتمکین المواطنین فی کلا البلدین لزیاره المواقع المقدسه فی العراق وإیران.

۳ ـ بین العمومیات التی حملتها الصحافه المحلیه عن التعاون المستقبلی داخل أوبیک، تقلیل خطر استغلال (الإمبریالیین) للتوترات المحلیه، وأهمیه الوحده الإسلامیه ….الخ (هکذا وردت فی الوثیقه ولیست من الشرق الأوسط). أعطیت مسأله المجالات الدینیه فی الاتفاقیه الجدیده ترکیزا خاصا، ومعها حقیقه أن العراقیین والإیرانیین من الآن فصاعدا سیکونون أحرارا فی زیاره المناطق المقدسه فی کلا البلدین، وکذلک هدیه صدام حسین البالغه ۵۰۰ ألف دولار للمقر المقدس فی مشهد، وإن کنت اشک أن أحدا أخبره أن میزانیه ذلک المکان المقدس السنویه تصل لنحو ۴۵ ملیار دولار.

۴ ـ نقطه أو نقطتان مهمتان خرجتا من موضوع أمن الخلیج الفارسی، فقد عقد صدام حسین وهوفیدا مؤتمرا صحافیا مشترکا فی الفاتح من مایو بمطار طهران حیث سئل خلاله الأخیر عن أمن الخلیج الفارسی، فأجاب أن المحادثات التی عقدت مع صدام ذات أهمیه خاصه، وأن المزید من الأمور التی نوقشت فی هذا الأمر سیتم الکشف عنها قریبا، (نقل عن الشاه أیضا تعابیر مشابهه فی حوار معه یوم ۳ مایو فی أول عدد لصحیفه «راستاخیز» الناطقه الرسمیه باسم حزب البعث الإیرانی الجدید). ولکن وبالرغم من أن صدام حسین کان سعیدا بالقول علنا بمعارضته لأی تدخل أجنبی فی منطقه الخلیج، فقد علق فی حوار مع رئیس تحریر کایاهان نشر قبل زمن وجیز من زیارته یوم ۲۷ أبریل، فقال أنه من المبکر البحث عن تحالف عسکری بین دول المنطقه، وهنا نقل عنه أیضا أن مثل ذلک یمکن اتخاذه بمجرد أن تتوصل دول المنطقه الى تسویه لخلافاتهم.

۵ ـ وعن هذه المسأله، فقد یثیر إهتمامک معرفه أن شارام جوبن من المعهد العالمی للدراسات السیاسیه والاقتصادیه (وهو مراقب عالی الذکاء ولکنه خارج الماکینه الرسمیه)، قد أخبر روبرت الستین مؤخرا، أنه، ومن وجهه نظره، أن أحد عناصر اتفاقیه الجزائر التی لم تنشر ربما کانت اتفاقا من حیث المبدأ أن صیاغه أمن الخلیج لا بد أن تتم حصریا بین دول المنطقه دون مشارکه أجنبیه. ومضى شارام لیقول أنه وکجزء من هذه العملیه ربما یکون الشاه قد وافق على أن یضع ضغطا على الکویت لیؤجر للعراقیین الجزر التی یحتاجون الیها لتحسین مداخلهم للموانئ، وذلک فی مقابل تعهد عراقی بأن لا یصر على الکویت بالتنازل عن سیادته، وسیکون هنا من المثیر للإهتمام أن نرى ما إذا کانت إیران ستلعب حقیقه أی دور فی تطویر أو إخراج اتفاقیه کویتیه عراقیه. وقد أجل وزیر الخارجیه الإیرانی مرتین زیاره له للکویت وهو الآن خارج البلاد مع الشاه فی الأمیرکیتین الى یوم ۲۳ مایو.

۶ ـ یبدو الدبلوماسیون العرب هنا على قدر من الثقه بأن المسأله مسأله وقت فقط لینعقد مؤتمر لدول الخلیج، برغم زهدهم فی الحدیث عن التوقعات حول نوعیه الاتفاقیه التی یمکن أن یتم التوصل الیها.

توقیع بی جی ویستماکوت صوره الى: کی دی تیمبل بغداد والقنصلیه بالکویت حاشیه: على الوثیقه تعلیق بخط الید یقرأ: ولکن وفی یوم ۲۱ تقریبا أحاط صدام حسین «الهیرالد تربیون» بأن العراق سیتشاور مع إیران ودول الخلیج الأخرى حول موضوع تأسیس الهیاکل الأمنیه.

این سند در شرق الاوسط ۱-۴ اوگوست ۲۰۰۶ در شرق الاوسط منتشر شده و در کتاب اسناد نام خلیج فارس نوشته دکتر محمد عجم نیز نقد و بررسی شده است ص ۱۷۲تا ۵

ایران‌هراسی و دو خطای استراتژیک عربستان در قبال ایران

ایران‌هراسی و دو خطای استراتژیک عربستان در قبال ایران

شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۴۰ ب.ظ

 

ایران‌هراسی و دو خطای استراتژیک عربستان در قبال ایران

دکتر محمد عجم*

عربستان بعد از انقلاب تعیین روابط خود را با ایران بر پایه‌ی دو خطای استراتژیک قرار دارد. یکی توهم توطئه از سوی ایران و یا توهم صدور انقلاب و توسعه‌طلبی ایرانی و اتهام قصد ایران برای اشغال کردن کشورهای عربی و دوم این توهم و خطای استراتژیک که اهل سنت ایران می‌توانند عمق استراتژیک عربستان باشند.

ایران و عربستان یا حجاز از گذشته‌های دور روابط ناپایدار و ناآرامی داشتند، اختلافات فرهنگی، مذهبی، اقلیمی‌ و تضاد منافع از عوامل مهم واگرایی حتی در سده‌های گذشته بوده است. بعد از انقلاب اسلامی حکام موروثی عربی دچار این توهم و پندار شدند که ایران قصد دارد انقلاب خود را صادر کندو کشورهای مسلمان را زیر سیطره خود درآورد. ابتدا صدام را تشویق و تطمیع و تشجیع کردند که به ایران حمله کند و درطول جنگ با کمک‌های بی‌دریغ و سخاوتمندانه ای که کردند و با طولانی شدن جنگ خسارات زیادی به دو کشور وارد شد  در همین حال اقدام به تشکیل” شورای همکاری خلیج”(فارس) کردند و با توجه به ناتوانی خود از ناوگان های غربی و ناتو و امریکا دعوت کردند در خلیج فارس حضور یابد تا با ایران مقابله کنند و ایران را مهار کنند. در مقابل دولت ایران تلاش‌های بسیار زیادی کرد تا حسن نیت خود را نشان دهد بخصوص در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، ولی پاسخ مقتضی را دریافت نکرد. با سقوط صدام، عربستان موج جدیدی از ایران‌هراسی را در رسانه‌های گروهی خود به راه انداخت. موجی از تبلیغات و حملات و اتهامات را رسانه‌های گروهی عربستان و محافل دولتی و غیر دولتی متوجه ایران کردند حتی این اتهامات رسماً هم از سوی مقامات تراز اول دولتی بارها مطرح ‌شده است و با این ادعا که ایران، سرزمین عراق را اشغال کرده و ایران پست‌های حساس دولتی عراق را در اختیار گرفته است، ایران هراسی عجیبی در منطقه عربی به راه انداختند. در این راستا آنها حتی به آمریکا پیشنهاد داده بودند قبل از حمله به عراق باید به ایران حمله کننداین موج اتهام و ایران هراسی موجب تشویق و ترغیب تکفیرها برای اقدامات ضد ایرانی و ضد شیعی شد.

در واقع بخش خصوصی، دولتی و بخش فرقه‌ای و مذهبی عربستان به خاطر حسادت‌ها و رقابت‌ها و پیشرفت‌های نفوذ ایران در منطقه به کمک تکفیری‌ها شتافتند و دموکراسی نوپای عراق را به آشوب و قتل و کشتار کشاندند و عراقی که می‌رفت به یک کشور سعادتمند و دارای دموکراسی و با ثبات تبدیل شود را به جنگ داخلی کشاندند. بعد دایره‌ی این بحران‌ها را به لیبی و بعد به سوریه کشاندند و با ادعای این که ایران سه پایتخت عربی را در اشغال کرده  و کنترل می کند، جنگ خونین نیابتی را دامن زدند و بنوعی یمن و بحرین را اشغال کردند. در این وضعیت پس از این ویرانی و کشتار میلیون‌ها نفر، احساس می‌کنند که بازنده هستند. لذا تیم جدید حکام ناپخته و ماجراجوی عربستان قصد دارند بر موج جنگ‌طلبی دولت ترامپ و تیم جنگ‌طلب دولت جدید آمریکا سوار و موضوع مهار ایران را اصل و رفتار خاورمیانه‌ای دولت آمریکا قرار دهند.

کشورهای عربی خلیج فارس و عربستان انبوهی از پول مازاد نفت در طول سالیان در آمریکا و کشورهای اروپایی انباشت کرده‌اند و با این پول‌های بادآورده می‌توانند هر بحرانی را تا حدودی دامن بزنند. ولی اگر عاقل باشند متوجه خواهند شد که اگر بحران دیگری در منطقه (به خصوص در خلیج فارس و در منطقه‌ای که آنها به انبار باروت تبدیلش کرده اند) روی دهد، بازنده‌ی اصلی شیخ‌نشین‌های خلیج فارس خواهند بود. ایران کشور قدرتمندی است و موقعیت جغرافیایی و اقلیمی ژئوپلتیک و استراتژیک دارد و با توجه به گستردگی و تنوع اقلیمی ایران و مناطق کوهستانی در بروز جنگ معمولاً از کشورهای عربی آسیب‌پذیری کمتری دارد. کشورهای عربی خلیج فارس تمام ثروت آنها  در کنار سواحل خلیج فارس و سواحل دریا استقرار یافته است و برای آب آشامیدنی خود وابسته به شیرین کن ها هستند.

دولت دکتر روحانی از ابتدا مرتباً به خصوص از طرف وزارت خارجه رسماً به سمت کشورهای عربی خلیج فارس دست دوستی دراز کرد و بارها تأکید کرد که خاورمیانه از فاجعه جنگ و بحران به شدت رنج می‌برد و جایی برای بحران و ادامه‌ی بحران‌ها نیست و بدون حضور بیگانگان می‌ توان با همکاری و رفع توهمات و تکیه بر نقاط  مشترک و با همبستگی و همگرایی، این بحران‌ها را حل کرد. در مقابل متأسفانه عربستان و کشورهای عربی به جای تکیه بر مشترکات فرهنگی و مذهبی همچنان بر طبل اختلاف‌افکنی افزودند و توطئه خود را ادامه دادند.

مخالفت آنها با برجام، مخالفت با بهبود رابطه‌ی ‌ایران با جهان غرب و سایر توطئه‌های دیگری که می‌توانستند انجام دهند را ادامه می دهند. امروز با توجه به بحران‌های خونین و ویرانگر خاورمیانه و جنگ مذهب علیه مذهب  در منطقه خلیج فارس، در آزمون بسیار بزرگی قرار داریم که هرگونه اشتباه محاسباتی می تواند برای منطقه ویرانگر باشد.

همان گونه که دولت ایران در چهارسال گذشته تأکید کرده است باید بر اساس حقوق بین‌الملل، احترام به تمامیت ارضی کشورها و عدم مداخله و حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات باید خود این کشورها بحران‌ها را مهار کنند و خلیج فارس نباید به محلی برای تسویه حساب قدرت‌های بزرگ و جنگهای نیابتی تبدیل شود.

drajam%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d8%b9%d8%ac%d9%85

خرابکاری در داخل ایران و خطای استراتژیک

عربستان همواره تصور می کند ایرانی ها در همه جای دنیا علیه عربستان فعالند و مراکز دولتی ایران در خارج در امر شیعه سازی فعالیت دارد در حالیکه این اتهام گریز به جلو است آمارهایی که سازمان های غربی منتشر کرده اند نشان می دهد که چندین هزار نفر در مدارس و دانشگاه حوزوی داخل عربستان و خارج از آن تحصیل می کنندو بعد از تحصیل برای تبلیغ به کشورهای مختلف اعزام می شوند و وزارت اوقاف عربستان و مساجد و شاهزاده ها تامین کننده مالی این مراکز هستند. تولیدات این مراکز چیزی جز تروریزم و افراط گرایی و خشونت ورزی نبوده است. لذا این یاوه گویی که جنگ را به داخل ایران خواهند یک توهم و خطای استراتژیک دیگر است و دخالت علنی در امور داخلی و نقض فاحش حقوق بین الملل. اما حتما می دانند ایران با افغانستان ، سومالی لیبی و سوریه بسیار متفاوت است. عربستان با هزینه های میلیاردی نفوذ زیادی را در بخش مهمی از جهان اسلام بدست آورده اما در ایران موضوع بر عکس است. صدام نیز باور مشابه غلطی داشت و به ایران حمله کرد.  آزموده را آزمودن خطا است، عربستان و شیخ نشین ها هزینه های زیادی کرده اند صدهها نفرایرانی هم در جامعات دینی و حوزوی  آنها تحصیل کرده اند، اما آنها هرگز ستون پنجم نمی شوند. در واقع عربستان در ایران نفوذ و جایگاهی ندارد. آنهایی که راجع به ایران مطالعه دارند می‌دانند که در هم تنیدگی و انسجام مذهبی و قومی در ایران بسیار بالا است و برادران اهل سنت در ایران مردمان بسیار میهن دوست، عاشق ایران و وابسته و شیفته فرهنگ ایرانی هستند و هرگز حاضر نیستند در زمین عربستان ، وهابیت و افراط‌گرایی و خشونت‌گرایی بازی کنند. اما اینکه عربستان عده را در مرزهای ایران در سیستان و بلوچستان بتوانند با پول تطمیع کنند در طول سی سال گذشته نشان داده شده است که این عده هیچ جایگاهی در بین مردم آن منطقه ندارند و بسیاری از اینها هم توسط خود مردم شناسایی و دستگیر شده‌اند. بنابراین تهدیدهای پوچ و توخالی بر ضد ایران بیشتر شعارهایی برای خوراک داخلی خود عربستان است. زیرا عربستان از بحران‌های داخلی رنج می‌برند و نیاز دارد به فرافکنی و نیاز دارد به تراشیدن دشمن خارجی و اکنون ترامپ را به عربستان دعوت کرده‌ و قرار است رهبران ۲۲ کشور عربی دیگر به دستبوس بیایند. این واقعاً مایه‌ی ذلت برای جهان اسلام و جهان عرب است که در منطقه نمی‌توانند بحران‌ها را حل کنند و خلیج فارسی که می‌تواند با همکاری کشورهای منطقه به دریای صلح تبدیل شودرا به دریایی متلاطم تبدیل کنند در تمام سال‌های گذشته سعی کردند قدرت‌های بزرگ را به منطقه بکشانند و معتقدند که بدون حضور قدرت‌های بزرگ امنیت در منطقه برقرار نمی‌شود. در هر حال در ایران هم طرفهای افراطی خطاهایی داشته اند، اما این اشتباهات و خطاها در دو طرف وجود داشته و دولتها باید با بصیرت مانع از اشتباهات بیشتر در دو طرف افراطیون  شوند.

کارشناس ارشدسیاسی*

 

..

 

عجم: خلیج فارس آبستن جنگی دیگر است

عجم: ورود ایران هزینه دارد، امیر جوان به سازش تن‌ نمی‌دهد

اگر در خلیج‌فارس جنگی فراگیر رخ دهد، آن‌ها دوست دارند پای ایران به جنگ کشیده شود

بین الملل > خاورمیانه – یک پژوهشگر خلیج فارس معتقد است قطع روابط با قطر برای منطقه بسیار خطرناک و زیانبار است و به اقتصاد کل منطقه اسیب جدی وارد خواهد کرد.

زهره نوروزپور: صبح دوشنبه اخبار رسانه های عربی خبر از یک بحران دیگر در منطقه داد، یک کشور عربی کوچک از میان اعراب طرد شد. برخی ناظران بین المللی معتقدند دوحه به دلیل حمایت از تهران به این سرنوشت دچار شده است. برخی دیگر نیز معتقدند قطر به دلیل حمایت از سنتی ترین اسلام گرایان جهان اسلام یعنی اخوان المسلمین و حمایت از مقاومت متهم شده است. برای بررسی قطع روابط قطر با کشورهای عربی با دکتر محمد عجم، پژوهشگر مطالعات حوزه خلیج فارس و غرب اسیا گفتگو داشته ایم که مشروح آن را از نظر می گذرانید:

قطع روابط اعراب با قطر را چگونه ارزیابی می کنید؟ از نظر اقتصادی چه تاثیری بر این کشور دارد؟
قطع روابط دستکم ۴ کشور عربی با قطر تبعات بسیار سنگینی برای اقتصاد قطر دارد خطوط پروازی قطر که دومین خط پروازی در حوزه خلیج فارس است اسیب جدی می بیند تا همین الان ۶۰ پرواز روزانه به قطر قطع شده است شاخص بورس قطر همان ساعات اولیه ۷ درصد سقوط کرده است.
دعوای عربستان با  قطر اگرچه قدیمی است اما پس از بهار عربی  علنی تر شد قطر از جنبش های اسلام گرای سیاسی مانند اخوان المسلمین  حمایت می کرد ولی عربستان مخالف بود و از جنبشهای لاییک بخصوص در لیبی و مصر حمایت می کرد قطر سابقه حمایت در جنگ ۳۳ روزه  از حزب الله و حماس و  در جنگ سوریه از جبهه النصره را دارد که عربستان با هر سه این گروهها مخالف است.

آقای عطوان تحلیلگر برجسته جهان عرب آینده این بحران را جنگ نظامی پیش بینی کرده است؟ نظر شما چیست؟
احتمال محاصره اقتصادی کامل قطر وجود دارد ولی برای جنگ هنوز زود است باید  قدم های بعدی را عربستان بردارد اگر قطر به خواسته های عربستان تمکین نکند عربستان بدنبال قطعنامه در مجمع عمومی و  شورای امنیت علیه قطر خواهد بود اتهام وارده به قطر همدستی با طالبان القاعده و حوثی ها و حماس و تروریستهای اسلام گرای چچنی و حمایت از برنامه هسته ای ایران  است. تا کنون نزدیک به ۲۰ اتهام برای قطر مطرح کرده اند  احتمالا گرفتن قطعنامه برای عربستان مشکل نخواهد بود

با توجه به اوضاع منطقه خاورمیانه، ارزیابی شما از آینده منطقه به چه صورت است؟ با توجه به اینکه قطر از ائتلاف عربی اخراج شده است.

همین اقدام تحریک کننده عربستان به اقتصاد کل منطقه خلیج فارس اسیب می زند و اعتماد سرمایه گذاران را کاهش می دهد، گامهای بعدی فشار برای تغییر حکومت و یا انتقال قدرت است .

همانطور که قبلا هم سال ۱۳۹۲ امیر قطر مجبور به کناره گیری شد اما اینبار امیر جوان قطر بسیار بعید است تن به سازش بدهد و به احتمال زیاد در مقابل توسعه طلبی و هژمونی طلبی عربستان ایستادگی خواهد کرد . قطر می تواند با فتوای شیخ مفتی القرضاوی مقاومت کند اگر قطر ایستادگی کندنظر به عدم بلوغ سیاسی  عربستان احتمال فشار سیاسی و اقتصادی و نظامی بر قطر محتمل است. عربستان در اقدام علیه قطر بسیار جدی است عربستان نمی خواهد یک معمر قذافی دیگر در جهان عرب ظهور کند و عربستان را به چالش دایمی بگیرد.

اینکه در خلیج فارس جنگی فراگیر در بگیرد خواسته  و ارزوی همیشگی اسراییل است اگر جنگی روی دهد انها دوست خواهند داشت پای ایران خواه ناخواه به جنگ کشیده شود اگر در منطقه جنگی در بگیرد و طرف پیروز نداشته باشد و همه بازنده باشند غربی ها استقبال می کنند اما نگرانی غرب این هست که در صورت بروز جنگ متحدان انها اسیب ببینند ولی ایران قدرتمندتر ظاهر شود و در کشورهای عربی نیز ترس این هست که گروهای سلفی افراطی قدرت را بدست گیرند پس فعلا جنگ تمام عیار را اجازه نخواهند داد و بیشتر با فشار اقتصادی و محاصره دریایی قطر را تسلیم خواهند کرد انها از قطر مجموعه ای از خواسته ها را دارند اولین  گام اخراج  رهبران و طرفداران حماس و اخوان المسلمین از قطر است.

این وضعیت برای ایران زیان است یا منفعت؟به هر صورت توضیح دهید که کشور ما چه سیاستی باید اتخاذ کند؟ آیا باید قطر را به سمت خود بکشد؟ یا سیاستی بیطرفانه اتخاذ کند؟

خدای نکرده هر جنگی در منطقه به ضرر منطقه و جهان اسلام است و اقتصاد کل منطقه آسیب می بیند.
ایران در جنگ جهانی اول سیاست بی طرفی اعلام کرد و در جنگ دوم هم همینطور ولی دول متخاصم بی طرفی ایران را نپذیرفتند.

ایران حتما موضع بی طرفی خواهد گرفت.  ورود ایران به نفع هریک از طرفهای دعوا منطقه را خطرناکتر می کند اما اگر فکر کنیم عدم حمایت ما از قطر می تواند جو را بین ایران و عربستان تلطیف کند اشتباه است عربستان بغض فرو خفته زیادی از ایران دارد روابط ما با قطر همیشه بر پایه حسن همجواری و عدم مداخله و همکاری  بوده و همین سیاست حتما ادامه خواهد یافت. به جز کدورتهایی که در سوریه میان ایران و قطر ایجاد شد ایران با قطر مشکل دیگری ندارد، اما ایران جانب هیچ یک از طرفهای متخاصم را نباید بگیرد و البته همانطور که سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرده وضعیت تخاصمی در خلیج فارس بضرر همه کشورهای خلیج فارس است و باید در جهت ارامش و تلطیف فضای تند حاکم بر خلیج فارس عمل نمود. خلیج فارس به ارامش و صلح نیاز دارد.

۵۲۳۱۰

پیامدها و آینده حضور ناتو در خلیج فارس – گفتگو با دکتر محمد عجم

نگارش IPSC-مرکز بین المللی مطالعات صلح در دی ۷, ۱۳۹۵ – ۷:۰۰ ق.ظ

پیامدها و آینده حضور ناتو  در خلیج فارس – گفتگو با دکتر محمد عجم

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

در یک دهه گذشته کشورهای ناتو توجه ویژه ای به منطقه کرده است. در این میان برای بررسی بیشتر حضور ناتو و آینده حضور نظامی گسترده ناتو در و تاثیرات امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی در منطقه گفتگویی داشته ایم:

واژگان کلیدی: پیامدها حضور ناتو  در خلیج فارس، آینده،  ناتو ، خلیج فارس، خلیج فارس

مرکز بین المللی مطالعات صلح: علل توجه  اخیر کشورهای عضو ناتو به در چه عواملی است؟

 باید بگوییم که درچند ماه گذشته مورد توجه زیاد ناتو قرار نگرفته ، بلکه توجه آنها قدیمی است . اما عواملی موجب گردید که در طول سالهای گذشته توجه ویژه  و استقرار آنها در  منطقه با تعلل روبرو شد اولا ناتو در سال ۱۹۴۹۹ در آغاز جنگ سرد بخاطر دفاع از کشورهای اروپایی در مقابل گسترش و یا تهدید کمونیزم ایجاد شد. اما  ناتو  بعد از سپتامبر ۲۰۰۱ تمام اهداف و تمرکز خود را بر روی مبارزه با تروریسم قرار داده است و از همان زمان هم به فکر ایجاد پایگاه هایی خارج از مرزهای سنتی خود بود و توجه ویژه ای هم به داشت. امروزه تهدید و نفوذ در ادبیات نظامی گری ناتو جای نفوذ و تهدید کمونیزم  را گرفته است حتی ناتو ادبیات ضد روسی را هم زیاد دامن نمی زند بیشتر روی  دو موضوع کلان فلسفه و ادبیات رسانه ها را تنظیم کرده است اول : ضد تروریزم  دوم ” خطر ”  تمرکز کرده است، زیرا با این دو واژه یا مفهوم راحت تر می تواند اجماع ایجاد کند و  پول و ثروت حکام را جذب کند  اما در ورای این دو موضوع اهداف بسیار والاتری دارد. کشورهای شورای همکاری دستکم ۱۲۰۰ میلیارد دلار سالانه سلاح می خرند که تقریبا تمامی آن از سوی  کشورهای عضو ناتو تامین می شود. به تنهایی  هفتاد میلیارددلار خرید نظامی دارد. یعنی فراتر از چین .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: حضور بسیار گسترده تر ناتو و آینده حضور نظامی گسترده ناتو در چه تاثیرات امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی در منطقه خواهد گذاشت؟

تاثیرات بسیار زیادی خواهد گذاشت. حضور گسترده ناتو  و کشورهای عضو ناتو  در از سوی به عنوان یک حضور استعماری و برای غارت منابع طبیعی این کشورها و ایجاد جو دشمنی و نا امنی  قلمداد می شود به نوعی حضور این کشورها و پایگاه های آنها نشانگر تهدید و برای ایجاد بازار گرمی سلاح و مسابقه ی تسلیحاتی است و تنش را افزایش می دهد. هم برای توازن قوا در مقابل خرید انبوه تسلیحات کشورهای شورای همکاری ،  ناچار است که به سیاست های دفاعی و به سیاست مسلح شدن هر چه بیشتر روی بیاورد. این مسابقه تسلیحاتی در به ضرر همه کشورهای منطقه است. چون کشورها را از  توجه به سیاست های سازندگی و شکوفایی اقتصادی باز می دارد و اقتصاد این کشورها را کند می کند. در حال حاضر  همه کشورهای شورای همکاری در یک مسابقه خرید انواع سلاح های مدرن  هستند، یا به عبارتی در شرایط صلح مسلح هستند. این ذخیره سازی انبوه  انواع سلاح های مدرن می تواند آینده خطرناکی داشته باشد. به خصوص این که این کشورها هم  در درون خود منازعات بر سر جانشینی و رقابت در کسب قدرت دارند  و هم  خود کشورها با یکدیگر منازعات مرزی دارند. از سوی دیگر  با کشورهای غیر عربی  نیز دارای منازعاتی هستند. مثلا امارات که با بر سر جزایر سه گانه ادعاهایی را مطرح می کند. این ادعا ها می تواند به تنش و در نهایت با بی تدبیری یکی از طرف ها به جنگ منجر شود. منطقه که هم جزء آن است، متاسفانه منطقه ی تناقض‌ها، تضادها، بدبینی ها، سوء ظن ها و تعارفات است. در همان حالی که کشورهای عربی در زیر یک سقف تشکیل جلسه می د، در بیرون جلسه با هم اختلاف دارند. ما قبلا در منطقه ی یک اختلاف بسیار بزرگ داشتیم که معمولا تحلیل گران به آن اختلاف یا منازعه عربی- اسرائیلی می گفتند. بعدها منازعه ی دیگری به نام منازعه عربی- عربی نیز ایجاد شد. بعد از انقلاب اسلامی منازعه عربی- ی (فارسی) هم به آن اضافه شد. بعدها منازعه و اختلاف شیعه و سنی هم ایجاد شد. الان  منازعه سنی – سنی هم  ایجاد شده است. در کشورهایی مثل مصر اختلافات مسیحی- اسلامی هم وجود دارد. در حال حاضر هم اختلاف عربی- کردی هم داریم.  منازعه عربی اسرائیلی بکلی به حاشیه رفته است اسرائیل از مسلح شدن کشورهای عربی ترسی ندارد بلکه آنها را تشویق هم می کند چون احساس می کندبا شرایط فعلی   اعراب نه اکنون  و نه در آینده  خطری برای  موجودیت اسرائیل نیست . می بینید که انواع مختلف  منازعات را در داریم. در واقع منطقه ای که چنین منازعاتی را در درون خود دارد می تواند آبستن حوادث باشد. می تواند مانند بشکه باروت عمل کند حداقل یکبار و در بحران   این ظرفیت بحران سازی، کارایی  خود را نشان داده است موج بحران به هر طرفی که برود ظرفیت تخریبی زیادی دارد بخشی از ظرفیت بحران سازی در منطقه ناشی از انبوه دلارهای نفتی است.

 به طور قطع و یقین نباید سیاست خوش بینی به این منطقه داشته باشد و ناچار است که در مقابل مسلح شدن این کشورها دست از مسلح شدن خود نکشد، اکنون  که این کشورها دشمنی خود را با بطور شفاف  آشکار کرده اند ناچار است  سیاست های دفاعی و تسلیحاتی خود را به بهترین نحو پیش ببرد.

مسابقه بدبینی و نظامی گری در منطقه موجب شده است که به یک دریای بحران ساز  تبدیل شود و بجای رشد و شکوفایی تجاری به انبار سلاح تبدیل شده است که آگاهان سیاسی آنرا برای آینده منطقه خطرناک می دانند. آینده منطقه ممکن است که به ناآرامی ها یا مشکلاتی یا برخوردها و تنش هایی منجر شود که مدیریت آن خیلی سخت باشد. حداقل آن این است که ممکن است یک جنگ روانی را ایجاد کند، که خود این جنگ روانی مشکلات زیادی را برای آینده کشورها خواهد داشت. در منطقه یها چینی ها و خیلی از کشورها سرمایه گذاری دارند و سرمایه گذاری این کشورها هم به خطر خواهد افتاد و ی ها و چینی هم در صورت بروز بحران به منطقه کشیده خوا شد .

مرکز بین المللی مطالعات صلح: حضور ناتو در خلیج فارس چه تاثیرات امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی برای منافع دارد؟

توجیه کشورهای عربی این است که آنها بخاطر تهدیدات و خطر   به انبار کردن سلاح های پیشرفته و سیستم های دفاع موشکی و غیره و یا انواع موشک ها روی آوردند، و  معقتد بودند که اتمی خطری متوجه منطقه می کند که باید جلو آن ایستاد. در حال حاضر که برجام را امضا کرده است و رسما و عملا نشان داده است که به دنبال تهدید اتمی نیست و بدنبال اثبات این بوده است که برنامه هسته ای هیچ کشوری را تهدید نمی کند، بلکه می تواند در خدمت کشورهای منطقه باشد؛ انتظار می رفت که کشورهای عربی دست از خصومت و هراسی بیشتر بکشند. ولی متاسفانه آنها بعد از همه این حسن نیت هایی که نشان داده است، بیشتر به نظامی گری روی آوردند. مثلا کویت درحال حاضر قرارداد همکاری با پیمان ناتو امضا کرده است. انگلیسی ها در بحرین و امارات متحده پایگاه دارد. ترزا می نخست وزیر انگلیس در سفر اخیر به منطقه گفت که به منظور تقویت امنیت کشورهای منطقه از “یک مشارکت امنیتی” حمایت می‌کند که شامل سرمایه‌گذاری دفاعی و آموزش نظامی در بحرین و اردن هم بشود. عضو دیگر ناتو یک پایگاه چند منظوره در دارد. اکنون  امریکا پایگاه های متعددی در کشورهای حاشیه دارد. ناوگان پنجم دریای امریکا در بحرین مستقر هست.  چیزی حدودی شصت پایگاه و مقر از سوی کشورهای عضو ناتو و امریکا و کشورهای بزرگ عضو ناتو در اطراف وجود دارد و این یک خطر و تهدید جدی نه تنها برای بلکه برای صلح جهانی است. تمام هم و غم باید در این موضوع متمرکز شود که چگونه می توان را عاری از سلاح های کشتار جمعی و عاری از خشونت و تهدید و بدبینی کرد. چگونه می شود در و اعتمادسازی  کرد و جو بدبینی و توهم توطئه  و ترس از یکدیگر بخصوص   هراسی را از بین برد.  حکام کشورهای عربی در یک توهم عجیبی بسر می برند و احساس تهدید و ترس دایمی از دارند این توهم ترس باعث شده که برای ایجاد جو روانی  احساس امنیت  به سوی مسابقه‌ی تسلیحاتی و دعوت از ناتو و قدرتهای استعماری  روی آورند. حضور ناتو در منطقه به هراسی بیشتر دامن می زند زیرا حکام کشورهای عربی با تکیه بر ناتو به خود جرات می د  بیشتر علیه جنجال ایجاد کنند و  فضای مخربی را ایجاد کنند. و این جنجال سازی های کاذب می تواند تسلسل  و یا دایره ای از بی اعتمادی و تخریب را موجب شود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده حضور ناتو در چگونه خواهد بود؟ سناریوهای مورد نظر در این حوزه چیست؟

درباره آینده حضور ناتو در سه احتمال قابل  طرح است: ممکن است  حضور آنها افزایش پیدا  کند و یا ممکن است حضور آنها کاهش پیدا کند و یا این که به طور کامل از خارج خوا شد. هر کدام از این سه سناریو محتمل است اما این که ما تصور کنیم که ناتو از خارج خواهد شد و یا حضور خود را در این منطقه کاهش خواهد داد، این موضوع بسیار بعید به نظر می رسد. این منطقه، منطقه‌ی بدبینی هاست و کشورها به هم بدبین هستند. این بدبینی در حال حاضر بین کشورهای عربی شورای همکاری و و متحدینش مثل و ظهور علنی پیدا کرده است قبلا مخفی و پوشیده تر بود. اما دعواهای عربی- عربی بسیار عمیق تر از دعوا و یا منازعه عربی- فارسی است. یعنی در آینده ممکن است تغییراتی پیدا شود. فرض کنید که سیاست هایی را اتخاذ کند و توهم ترس عربها از به صفر برسد متعاقب آن  در این کشورها می تواند منازعات درون عربی بروز کند و بین خود آنها جنگ و درگیری ایجاد شود. کما این که خیلی ها در معتقد بودند  که ما نباید در مقابل همسایگان و رقبا و بخصوص دشمن،  چهره‌ی ترسویی از خود نشان دهیم.  چون اگر چهره ترسویی از خود بروز بدهد، دشمن وقیح تر و گستاخ تر می شود. بنابراین همیشه باید چهره تهاجمی داشت و هیچ کوتاه نیامد. یعنی آنها اگر یک قدم در جهت خشونت بر می دارند و تهدید می کند، نیز باید چندین قدم بردارد. اما این سیاست منجر به اعتماد سازی نشده است و نتوانسته است، را به دریای آرامش و صلح تبدیل کند. بلکه همسایه های عرب را وحشت زده تر کرده است. چون آنها کشورهای کوچکی هستند و توان دفاعی لازم را  ندارند لذا به طور طبیعی و روانی دچار وحشت از می شوند. وقتی کشوری مثل بحرین را تهدید می کند اصولا کسی در توجهی به این تهدید نمی کند. چون بحرین کشوری نیست که قادر باشد را عملا تهدید کند.  از تهدید کشورهای مثل هم ترسی ندارد. چون به خود اعتماد کافی دارد که قادر است از خود در مقابل همه کشورهای بلکه در مقابل همه متحدین آنها دفاع کند. ترسی از اسرائیل و امریکا در منطقه ندارد، چه برسد به کشورهای عربی. اما کشورهای عربی چون بنیه ضعیفی دارند، خیلی سریع از تهدید ترس زده و هراسناک می شوند و این ترس آنها باعث شده است که ناتو و کشورهای غربی را به منطقه بکشند. بنابراین باید دید که آیا تهدیدات باعث شده است که آنها به ناتو روی بیاورند یا مسائل دیگری در کار بوده است که آنها را به سوی ناتو و امریکا سوق داده است. اما به هرحال یک حقیقت وجود دارد و آن این است که این کشورهای عربی پای بیگانگان را به کشاندند. اولین بار در جریان جنگ و ،  کشورهای عربی پای ناوگان های امریکا را به کشاندند. بعد ازآن در جریان جنگ و کویت بود که کشورهای عربی از امریکا و متحدینش دعوت کردند که به بیایند و کویت را نجات د. بعد از آن در جریان سرنگونی صدام بازهم این کشورهای عربی بودند که ناتو، امریکا، کشورهای غربی و ناوگان های آنها را به منطقه کشاندند. بطور طبیعی کشورهای صادر کننده سلاح نیز مشوق این کشورها در خرید اسلحه هستند و رسانه های گروهی آن کشورها برای بازار گرمی باید به هراسی دامن بزنند مقامات انگلیسی و غربی بارها و بارها در ملاقات و گفتگو با همتایان عرب خود از تهدیدات و سیاست توسعه طلبی و هژمونی خواهی داد سخن گفته اند نه بصورت محرمانه بلکه بطور علنی و  حکام عربی نیز خود  نیز به این هراسی دامن می زنند در حال حاضر هم که مسابقه تسلیحاتی باعث شده است که به انبار سلاح های پیشرفته تبدیل گردد. لذا باید گفت انتظار نمی رود که حضور  ناتو و یا کشورهای عضو ناتو در کاهش یابد مگر اینکه در منطقه جنگ و خشونت روی دهد و هزینه های زیادی بر آنها تحمیل شود ایجاد هزینه های سنگین برای حضور آنها در صورت بروز جنگهای تروریستی میسر است. همانطور که بدلیل هزینه های کلان  وتلفات زیاد از و

گفتگو با دکتر محمد عجم

اهداف منطقه ای و جهانی عمان – گفتگو با دکتر محمد عجم

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

عمان کشوری در همسایگی جنوبی و عضو شورای همکاری است. این کشور در یک سال گذشته توجه ویژه ای به میانجی گری در  چالش های منطقه ای داشته است. در این راستا برای واکاوی بیشتر سیاست خارجی این پادشاهی و بررسی اهداف منطقه ای و جهانی عمان گفتگویی با دکتر عجم کارشناس سرشناس مسائل داشته ایم:

 

واژگان کلیدی: اهداف منطقه ای، جهانی نقش، عمان ، جهان اسلام، سیاست خارجی عمان، مسقط

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اصول و اهداف سیاسی خارجی عمان چیست؟

اصول و اهداف سیاسی خارجی عمان در واقع ادامه ی سیاست و اصول سیاست خارجی است که شورای همکاری تدوین می کند. عمان از بنیانگذاران شورای همکاری   و عضو اتحادیه عرب است و تقریبا با سیاست های این دو سازمان منطقه ای و قومی همراه و هم سو است. اما در مجموع سیاست خارجی عمان، سیاست ملایم و میانه رویی است و با همه کشورهای دنیا رابطه خوبی دارد. به خصوص با جهان غرب و ، انگلستان، اروپا و به خصوص با .

مهم ترین نهاد ها و ساختارهای تاثیر گذار بر سیاست خارجی عمان کدام هستند؟  سلطان قابوس بن سعید، پادشاه عمان است و در  واقع سیاست و حکومت در عمان مثل سایر کشورهای شیخ نشین منطقه است ساختار قدرت سنتی است ، یعنی امیر یا شیخ و یا رئیس قبیله بطور موروثی قدرت مطلق را در دست دارد. در عمان هم  علی رغم اینکه اصلاحات سیاسی بسیار خوبی در دو دهه ی اخیر انجام شده، اما همچنان سلطان رئیس قوه ی قضاییه، مقننه و اجرایی است. وزیر خارجه، نخست وزیر، فرمانده کل قوا و وزیر دفاع، همه یا تحت هدایت خود سلطان هستند یا اینکه منصوب شخص ایشان هستند. حتی وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی نیز تحت نظر وی می باشد در حقیقت  خود سلطان در راس همه امور اجرایی و سیاست خارجی است و قوه ی قضاییه هم با فرامین سلطان تعیین تکلیف می شوند. البته از سال ۱۹۹۱ دو مجلس که تقلیدی از مجلس ملی و سنای دیگر کشورهاست به وجود آمده که به نوعی انتخابی، انتصابی محسوب می شود. یکی شورای مشورتی است و دیگری شورای دولت یا شورای وزرا. این نهاد ها با ارایه پیشنهاد و راهکارهای تخصصی تا حدودی در کشور تاثیر گذار هستند، اما تاثیر اصلی را راه و روش سلطان و یا  فرمان های اجرایی او دارد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهداف و اولویت های منطقه ای سیاست خارجی عمان چیست؟

اهداف و اولویت های منطقه ای سیاست خارجی عمان اصولا بر پایه ی منافع ملی آن کشور است. اولویت اول به کشورهای همسایه داده می شود. به خصوص ، پاکستان، و کشورهای شورای همکاری . سیاست خارجی عمان تقریبا منطبق است با اهدافی که شورای همکاری و اتحادیه عرب تدوین می کند به جز بعضی موارد استثنایی که با منافع ملی آن کشور پیوند خورده  به خصوص در رابطه با و که میتوان گفت شاید بعضی اوقات با اهداف شورای همکاری کاملا همسو نباشد .

dr-ajam-iicas

مرکز بین المللی مطالعات صلح: عمان چه نگاهی به بازیگران بزرگ بین المللی داشته است؟

باید گفت که عمان به بازیگران بزرگ بین المللی نگاه احترام آمیزی داشته و روابط دوستانه و تاریخی ای با و بریتانیا داشته. اصولا از سال ۱۹۷۰۰ که سلطان قابوس به قدرت رسیده سعی کرده که این کشور را از حالت درون گرایی به برون گرایی وارد کند و روابط خود را با کشورهای جهان گسترش دهد. رابطه عمان بخصوص با ، پاکستان، چین رابطه خوبی هست. عمان از سال ۱۹۷۳ روابط خود را با چین کمونیست شروع کرد با پاکستان روابط خود را توسعه داد سواحل مکران که جزو عمان بود به پاکستان واگذار شد و در سال ۱۹۵۸ هم بندر گوادور را به ۶ میلیون دلار به پاکستان فروخت و بعد از فروپاشی شوروی عمان با کشورهای آسیای میانه و با روسیه روابط متعادلی  داشته است. عمان عضو اتحادیه کشورهای کریدور شمال جنوب هست این کریدور بندرعباس را از طریق ریلی و جاده ای به آسیای میانه ، روسیه و اروپا وصل می کند عمان قرار هست از طریق لوله زیر دریا گاز مصرفی را در بخش جنوبی تامین کند بخش اعظم این گاز از به عمان صادر خواهد شد. روابط عمان با سایر کشورهای جهان اهمیت و برجستگی قابل ملاحظه ای نداردو بیشتر به فروش نفت و واردات سلاح و همکاری های نظامی و دریایی محدود می شود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در دهه های گذشته عمان چه نقش عمده ای را در مسائل منطقه ای بازی کرده است؟

باید گفت از سال ۱۹۷۵ که با کمک ، بریتانیا و پاکستان، شورش چپ گرایان ظفار در هم شکسته شد ، عمان وارد مرحله ی جدیدی از تاریخ خود شد و سلطان قابوس سعی کرد که روابط خارجی خود را توسعه دهد و عمان از یک کشور سنتی عقب مانده خود را وارد جرگه ی توسعه بکند. در نتیجه عمان از آن زمان وارد معادلات بین المللی شد. از قرار داد صلح کمپ دیوید اعراب و اسراییل، مصر و اسراییل حمایت کرد. در عین حال که رابطه ی خوبی با انگلستان و امریکا داشت. در سال ۱۹۸۶ سفارت خود را در مسکو ایجاد کرد. سعی کرد که با امارات و مشکلات مرزی خود را حل کند و بعد از جنگ بین و سعی کرد بین این دو کشور میانجی گری کند و در پایان دادن جنگ و صدور قطعنامه های پایان جنگ ۵۹۸۸ نقش بارزی را ایفا کرد. وحتی میزبان برخی مذاکرات محرمانه در اواخر جنگ بوده است.البته عمان به عنوان یک کشور متحد ، مبدا آن هواپیماهایی بود که به طبس وارد شدند. و عمان سعی کرد در عین حال که با رابطه ی خوبی دارد، با و هم رابطه ی خوبی داشته باشد. بعدها برای آزادی شهروندان غربی زندانی در وساطت کرده و اقدامات موفقیت آمیزی داشته است بطوریکه  در رابطه با آزادی ملوانان انگلیسی که در دوره آقای احمدی نژاد دستگیر شدند، عمان نقش خیلی بارزی داشته است. وساطتی که بین و همسایگان عرب هم  داشته و از تشنج زایی میان این کشورها حمایت کرده است در بهبود رابطه ی با و انگلستان نقش داشت و با قطع رابطه ی انگلستان با ، عمان به مدت ۵ سال حافظ منافع انگلستان در بود. اولین سری ملاقات های محرمانه ی هسته ای بین و از سال ۱۳۹۱۱ با وساطت شخص سلطان قابوس و وزیر خارجه اش در عمان شروع شده بود. رسانه های گروهی عمان از دامن زدن به جو ضد ی ابا دارند و را خطری برای منطقه نمی دانند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش عمان در نظام بین الملل و منطقه به چه عواملی وابسته است؟

نقش کشورها بستگی به موقعیت جغرافیایی، وضعیت اقتصادی، جمعیت و سرمایه ی این کشورها دارد. عمان جمعیت قابل ملاحظه ای ندارد. حدود دو میلیون بومیان این کشور و دو میلیون نیز مهاجران هستند. از قدرت اقتصادی و حجم بالای توان اقتصادی هم برخوردار نیست. اما یک موقعیت استراتژیک و تنوع قومی دارد که این موقعیت استراتژیک به عمان نقش بارزی می دهد. عمان در همسایگی و پاکستان و واقع شده. و این موقعیت  مهم ژئوپلتیکی،  تنوع قومی و تنوع جغرافیایی و آب و هوایی عمان را از سایر کشورهای حوزه جدا می کند،. عمان کشوری است که دارای بومیان متنوعی است  به طور مثال ۳۰۰ درصد بومیان عمان بلوچ ها هستند که به نوعی به زبان و فرهنگ ی وابسته هستند. این قوم نقش بارزی در فراز و نشیب های عمان داشته. به خصوص زمانی که عمان توانست به عنوان یک امپراتور ظاهر شود و هنگامی امام مسقط  سواحل آفریقایی را فتح کرد و پرتغالی ها را شکست داد به خصوص در جنگ ۱۶۹۸ که قلعه جیزز یا قلعه عیسی را در شهر ممباسا از پرتغالی ها گرفتند و آن را تصرف کردند و به امپراتوری پرتغال پایان دادند. نقش بارزی که بلوچ ها در این تحولات بازی کردند خیلی مهم بود. بخشی از فرهنگ سواحیلی آفریقا ملهم از حضور آن دوره عمانی ها و بلوچ ها است. در بعد دیگری بستگی به تحولات منطقه ای و  بین المللی خواهد داشت   آبستن حوادث است و به انبار و زرادخانه نظامی تبدیل شده است هر آن جرقه ای می تواند موجب شعله ور شدن یک رویدا خطرناک در منطقه شود. عمان می تواند وساطت خود را میان طرفهای ی – عربی و غربی فعال تر کند. هر رویدادی برای کل کشورها خطرناک خواهد بود و اقتصاد تمام این کشورها از میان خواهد رفت قطعا عمان جزو کشورهایی است که نگران هست اگر جنگی صورت پذیرد هیچ کشوری مصون نخواهد ماند این موضوعی است که عمان بهتر می تواند به  همپیمانان خود تفهیم کند

 

استعمارگران در خلیج فارس

نویسنده: دکتر نصرالله پور محمدی املشی

parsseaAjam
چکیده

سرآغاز شکل گیری نظام جهانی همراه با اکتشافات دریایی بود که بر مناسبات سنتی کشورها تأثیر گذاشت چرا که با کشف مسیرهای جدید دریایی، کشورهای اروپایی توانستند با دور زدن دماغه ی « امیدنیک » در جنوب آفریقا بر سرزمین های مشرق زمین از جمله منطقه ی خلیج فارس و کشورهای دریای عمان و اقیانوس هند تسلط یابند و با برقراری روابط تجارت دریایی میان هند و اروپا، کشورهای مسیر تجارت سنتی از جمله عثمانی را از منافع آن محروم سازند. در مقابل این تهدیدات، امپراتوری عثمانی تلاش نمود ضمن ورود به منطقه ی خلیج فارس و دریای عمان و بسط نفوذ خود به سمت شرق، کشورهای اروپایی را در این منطقه نیز مانند مدیترانه تهدید نماید و همواره از منافع شریان اقتصادی مبادلات جهانی شرق و غرب برخوردار باشد.

واژگان کلیدی:

عثمانی، تجارت، نظام جهانی، اکتشافات دریایی، اقیانوس هند

درآمد:

قبل از اینکه به بررسی تلاش عثمانی در قرن شانزدهم برای نفوذ در خلیج فارس و دریای عمان بپردازیم، بهتر است ابتدا نگاهی گذرا به افزایش حضور اروپایی ها در مشرق زمین داشته باشیم که با کشف راه های دریایی صورت گرفت، یعنی شریان هایی که زمینه و اسباب شکل گیری نظام سرمایه داری بورژوازی را فراهم نمودند و در یک فرایند تاریخی گره تداوم و تکامل نظام جهانی و نظام سرمایه داری را با یکدیگر استحکام بخشید. اگرچه درباره ی حدود ثغور نظام جهانی(۲) و دامنه ی فعالیت آن در مناطق مختلف در ده ی دهم هجری/ شانزدهم میلادی اتفاق نظر وجود ندارد ولی همه ی پژوهشگران تاریخی درباره ی ارتباط نظام جهانی با اکتشافات دریایی موافقت دارند. اساساً یکی از ویژگیهای اصلی نظام جهانی را کشف و گسترش راه های دریایی می دانند، یعنی زمانی که کشورهای اروپایی توانستند با کشف و تسلط بر راه های دریایی جدید و تجهیز کشتی های اقیانوس پیما به سرزمین های ماورای بحار دسترسی داشته باشند، رخدادی تاریخی که پیامد آن تصرف سرزمین های ماورای بحار، تسلط سیاسی حکومت های اروپایی بر سرزمینهای دور، تأسیس شرکتهای تجاری، برقراری ارتباطات بازرگانی و رفتار خشونت آمیز کشورهای اروپایی بود که در یک روند طولانی در تعمیق و تکامل اقتصاد عصر جدید، به ویژه در قالب نظام سرمایه داری تجاری دارای اهمیت فراوان است. این در حالی است که امپراتوری عثمانی در صف مقدم تقابل با نظام سیاسی اروپا قرار داشت. با تغییر جهت اروپایی ها به سمت خلیج فارس و دریای هند، عثمانی ها نیز تلاش می کردند که در آب های جنوب نیروهای رقیب را مغلوب نمایند؛ امری که تحقق آن به چالش نظامی و سیاسی امپراتوری عثمانی و کشور پرتغال در خلیج فارس و دریای عمان منتهی شد. اما قبل از بررسی اهداف امپراتوری عثمانی و چگونگی ورود این کشور در سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، ضروری است موضوع ورود اروپایی ها از جمله نیروهای پرتغالی به خلیج فارس و دریای هند ( عمان ) به اختصار بررسی شود.
همزمان با توسعه ی ارضی امپراتوری عثمانی بر مناطق استراتژیک مسیرهای آبی: دریای مدیترانه، دریای سیاه، و تسلط بر بخش بزرگی از اروپای خاوری و به دنبال آن مناطق عرب زبان آسیا، اروپایی ها درصدد گشایش راه های بازرگانی جدید اروپا با آسیا و هندوستان برآمدند. چنانکه در سال ۱۴۸۳ م. پدرودو کوویلهام (۳) پرتغالی از راه مصر و دریای سرخ به هندوستان رسید. اما چون در این راه نیز با دشواریهایی که امپراتوری عثمانی فراهم می کرد، روبرو شد، توجه خود را به راه دریایی معطوف نمود. به دنبال او، بارتلمی دیاز (۴) در سال ۸۹۲ هـ.ق/ ۱۴۸۷ م. به انتهای جنوبی افریقا رسید ولی نتوانست وارد اقیانوس هند شود و به هنگام مراجعت فقط توانست دماغه ی طوفان ها را کشف کند. پس از این موفقیت ها، پرتغالی ها تلاش بیشتری نمودند و در سال ۹-۱۴۹۸/ ۹۰۴ هـ.ق واسکودوگاما عازم سرزمین هندوستان شد. او موفق گردید به هندوستان برسد. بعد از این موفقیت، پادشاه پرتغال خود را خداوند کشتیرانی و فتح و تجارت هندوستان و حبشه و عربستان نامید (۵).
با شروع سال ۹۰۸ هـ.ق/ ۱۵۰۲ م.، پرتغالی ها مبارزه ی گسترده ای را بر ضد تجار عرب به منظور در دست گرفتن تجارت اقیانوس هند آغاز کردند . در این زمان، واسکودوگاما برای دومین بار با ۲۱ کشتی وارد اقیانوس هند شد و در این سفر، جنگ خونینی میان پرتغالی ها و بازرگانان عرب در گرفت، که در آن مصری ها، ترک ها و حتی ونیزی ها به انحای مختلف به اعراف کمک کردند؛ زیرا همه ی آنان یک هدف مشترک داشتند و آن اینکه مسیر تجارتی قدیم را حفظ کنند (۶).
در سال ۹۱۱ هـ.ق/ ۱۵۰۵ م. پرتغالی ها جزیره ی سوکوترا در خلیج عدن را تصرف نمودند و در سال ۹۱۳ هـ.ق/ ۱۵۰۷ تا ۹۱۵ هـ.ق/ ۱۵۰۹ م. ناوگان دریایی مملوکان در دریای سرخ را منهدم کردند. به دنبال آن مملوکان برای مقابله با پرتغالی ها از عثمانی درخواست کمک نمودند (۷). زمانی که، پرتغالی ها در جستجوی راه دیگری به شرق بودند، کوشش نمودن تجارت خلیج فارس و دریای احمر را در انحصار خود داشته باشند و در همین راستا تلاش می کردند تا بر بندر هرمز و عدن نیز مسلط شوند. در نتیجه، هیئت های نظامی پرتغال به قلمرو خلیج فارس و دریای عمان نفوذ کردند (۸) و در سال ۹۱۳ هـ.ق/ ۱۵۰۷ م. جزیره ی هرمز را به تصرف خویش درآوردند (۹). بعد از سقوط هرمز، قدرت دریایی خلیج فارس به مدت سه نسل میان چند نیروی متخاصم تقسیم شد: پرتغالی ها، هلندیان، انگلیسی ها و عرب های عمان (۱۰). برقراری سلطه ی پرتغالی ها در خلیج فارس و اقیانوس هند الگوی سنتی تجارت در منطقه را تغییر داد. قرن ها قبل از ورود آنان، خلیج فارس یکی از شاه راه های بزرگ تجارت شرق و غرب بود و کالاهای ایران و ممالک عرب و اروپا از مجاری خلیج فارس و اقیانوس هند به سوی شرق صادر می شد. اگر چه مراکز تجاری در این مناطق به وجود آمده بود اما هیچ کشوری نتوانسته بود به تنهایی بر این منطقه تسلط یابد و این پرتغالی ها بودند که نه تنها به عنوان تاجر بلکه همانند یک فاتح به منطقه نگاه کردند (۱۱).
پرتغالی ها از همان آغاز به اهمیت تجاری هرمز پی برده بودند. در نامه ی دون مانوئل اول به سال ۹۱۳ هـ.ق/ ۱۵۰۸ م. آمده است « هرمز یکی از بنادر اصلی پرسیا برای تجارت با هند و سایر نقاط محسوب می گردد » (۱۲). علاوه بر این، هرمز برای تجارت پرتغالی ها با کرانه های شرقی آفریقا نیز مهم بود (۱۳). این در حالی بود که شاه اسماعیل نیز به فکر راه دریایی جنوب افتاده بود، تا موانع مسیر راه تجاری ایران با اروپا را، که عثمانی ها با گسترش قلمرو خود مسدود کرده بودند، برطرف نماید. ر حالی که پرتغالی ها در اقیانوس هند و دریاهای مرتبط با آن، مانند دریای سرخ ، دریای عرب، دریای عمان و خلیج فارس مورد تهدید عثمانی قرار داشتند؛ امپراتوری که روز به روز فتوحات و متصرفات خود را گسترش می داد و بیم آن می رفت نیروهای پرتغال و عثمانی در آب های دریای عمان و خلیج فارس با هم درگیر شوند. بدین جهت، آلبو کرک از ورود سفیر ایران به گرمی استقبال نمود. در معاهده ای که بین سفیر شاه اسماعیل و آلبو کرک منعقد شد یکی از مفاد آن چنین بود: ایران و پرتغال در دشمنی با دولت عثمانی دست اتحاد به یکدیگر بدهند (۱۴).
او ضمن ارسال دو سفیر به نام های روی گامش و فری جوانا، در سال ۹۱۵ م./ ۱۵۱۰ هـ.ق به ایران، بر لزوم برقراری روابط سیاسی و نظامی تأکید کرد و از همکاری دو کشور برای مقابله با عثمانی سخن گفت (۱۵). آلبوکرک در نامه ای به شاه اسماعیل هدف از سفر این نمایندگان را چنین آورده است: « ابراز مراتب دوستی با شاه اسماعیل، تمایل به کمک نظامی جهت مقابله با امپراتور ترک، احتمال فتح مکه و جنگ علیه شاه کامبایا تقدیر و ستایش فراوان پرتغال و دربار پرتغال درخواست اعزام سفیر به شاه پرتغال، اشاره به مسیحیان ساکن پرسیا و فعالیت بازرگانی است » (۱۶).
پرتغالی ها در خلیج فارس و دریای عمان به اهمیت اقتصادی بنادر، جزایر و مناطق ساحلی توجه داشتند و اقدامات نظامی خود را در راستای دست یابی به مناطق استراتژیک اقتصادی هدایت می کردند. پی گیری این اهداف اقتصادی به برخورد منافع با کشورها و قدرت های منطقه منتهی می شد که بیش از همه با اهداف سیاسی و اقتصادی عثمانی در چالش بودند. در نامه ای که پرود آلبو کرک به دون مانوئل اول، پادشاه پرتغال در ۴ اوت ۱۵۱۶ نوشته است درباره ی اهمیت هرمز می گوید: « مبادلات تجاری در هرمز بسیار بزرگ و گسترده است و از تمامی مناطق هند به دلیل نیازمندی ایران و عربستان به محصولات هندی، این کالاها وارد هرمز می شوند. هرمز دویست هزار صرافین درآمد داشته و هشتصد نفر در آن قرار دارند. … بیشتر این مردم در بخش خشکی و طرف شیخ اسماعیل ( موسس سلسله ی صفوی ) قرار دارند که نمی خواهند در اینجا قلعه ساخته شود و به همین دلیل وجود نیرو در اینجا همیشه الزامی است » (۱۷).
در سال های ۹۱۸ هـ.ق/ ۱۵۱۲ م. آلبو کرک از طرف پادشاه پرتغال فرمان داشت تا عدن و باب المندب را تصرف نماید و راه دریای سرخ را بر کشتی های پرتغالی باز کند ولی موفق نشد و ناامید بازگشت (۱۸). قبل از این ( کشف دماغه امیدنیک )، بخشی از کالاهای هندی با کشتی های عربی تا مصر حمل می شد و از آنجا از طریق اسکندریه با کشتی های ونیزی به اروپا انتقال می یافت؛ اما با ورود آلبو کرک و تصرف جزیره ی سوکوترا در دهانه ی دریای احمر و تصرف تنگه ی هرمز در مدخل خلیج فارس، راه های حمل کالا از شرق به غرب که توسط مسلمانان انجام می گرفت، مسدود شد. بسته شدن این دو راه آبی ( خلیج فارس و دریای احمر ) توسط دولت پرتغال و تسلط این کشور بر دریای همان و سواحل آن سبب شد دولت پرتغال تجارت این منطقه را در انحصار خود بگیرد (۱۹). گزارش پرتغالی ها در سال ۱۵۲۲ م. اهمیت بصره را چنین توصیف می کند: « اکنون مردم از تمامی نقاط جهت خرید ادویه به بصره می آیند؛ ادویه ی زیادی در اختیار اعراب مسلمان است » (۲۰). درباره ی اهمیت اقتصادی دریای سرخ نیز آورده اند: « بازوی راست هند دریای احمر است که در حال نابودی است و اگر به خوبی پاک و تمیز نشود مخاطرات زیادی را در پی خواهد داشت و حتی هرمز نیز امن نخواهد بود خصوصا اگر ترک ها بصره را نیز همانند بغداد به تصرف خود درآورند »(۲۱).

ورود عثمانی به خلیج فارس:

برخورداری از منافع تجارت ادویه از جمله عوامل توجه امپراتوری عثمانی به خلیج فارس و دریای عمان و دریای سرخ بود؛ زیرا تهاجم دریایی پرتغالی ها سبب شده بود مقدار ادویه ای که ملاحان هندی به قاهره اسکندریه، بیروت و دمشق می آورند، کاهش یابد. از این رو عثمانی ناگزیر بود برای حفظ امنیت تجارت هند و حفظ جان زواری که از طریق اقیانوس هند به سوی خلیج فارس حرکت می کردند، و بالطبع حفظ منافع ناشی از این سفرها، اقدام نماید. گام اول عثمانی برقراری امنیت در دریای سرخ و گام بعد حفظ دریانوردی در خلیج فارس و مفتوح نگهداشتن مسیر تجاری بود (۲۲). بنابراین امپراتوری عثمانی مترصد فرصتی بود تا از تلاش پرتغالی ها برای تغییر مسیر تجارتی سنتی از خلیج فارس و دریای سرخ به سمت جنوب آفریقا جلوگیری نماید و همان نقشی را برای طرف های تجاری و مسلمانان شرق ایفا نماید که قبل از این سلاطین مصر بر عهده گرفته بودند. در زمان حکومت ممالیک بر مصر بود که پرتغالی ها وارد هند شدند و هنگامی که سلطان کالیکوت دریافت، کشتی های جنگی او تاب مقاومت در برابر توپخانه ی سنگین کشتی های پرتغالی را ندارند از سلطان مصر کمک خواست. در سال ۱۵۰۷ بحریه مصری تحت فرماندهی دریاسالار میرحسین به اقیانوس هند وارد شد. میرحسین می خواست در جزیره ی دیو Diu پایگاهی برای خود برقرار سازد و سپس با مساعدت نیروی دریای کالیکوت به نیروهای پرتغالی حمله نماید. سرانجام نیروی دریایی میرحسین و سلطان کالیکوت با نیروی دریایی پرتغالی به فرماندهی لورنسو دالیدا (۲۳)، پسر نایب السلطنه ی پرتغال ( در هند ) روبرو شد و توانست کشتی پسر نایب السلطنه را با تمام سرنشینانش غرق کند. در پی این حادثه، کشتی های پرتغالی دیگر متواری شدند (۲۴).
به دنبال شکست نیروی دریایی پرتغال در سال ۹۱۲ هـ.ق/ ۱۵۰۷ م. و غرق شدن پسر نایب السلطنه، پدرش، دالمیدا، نیروی دریایی خود را تجهیز نمود و با خیانت حاکم جزیره ی « دیو » توانست میرحسین را از اقیانوس هند بیرون کند: « ملک ایاز که از اروپاییان جدید الاسلام بود و از طرف پادشاه گجرات بر جزیره ی دیو حکومت می کرد با پرتغالی ها پنهانی زد و بند کرد و کشتی های ذخیره را نگذاشت که به بحریه ی میرحسین ملحق گردند. میرحسین که بیش از دَه کشتی تحت اختیار نداشت سخت در مضیقه افتاد و مجبور شد از صد کشتی نیروی دریایی کالیکوت استفاده کند. میرحسین با وجود وضع دشواری که داشت تصمیم به نبرد گرفت. در ۳ فوریه ۱۵۰۹ نیروهای دریایی پرتغال با بحریه ی میرحسین مواجه شدند. هیچیک از طرفین از نبردی که رخ داد نتیجه قطعی نگرفتند ولی میرحسین که از خیانت حاکم دیو سخت برآشفته بود اندکی بعد اقیانوس هند را با بحریه ی خود ترک کرد » (۲۵).
با گسترش نفوذ پرتغالی ها در سواحل و جزایر اقیانوس هند، موقعیت و منافع حکومت های محلی جنوب شبه قاره هند نیز تهدید گشت. این در حالی بود که حکومت های محلی توان مقابله با قدرت خارجی تازه وارد به منطقه را نداشتند. در نتیجه برای مقابله با نیروهای خارجی از دیگران طلب استمداد نمودند. در این راستا بود که در سال ۱۵۳۷ م. سفیری از طرف جوزرات ( کالیکوت ) به استانبول آمد و برای مقابله با پرتغالی ها درخواست کمک نمود. از سوی دیگر سفیری از دهلی به باب عالی وارد شد و علیه همایون بن ظاهرالدین محمد مشهور به بابر کمک طلبید. از این رو، سلطان سلیمان قانونی با سلطان کالیکوت و سلطان مسلمان ناحیه ی « کامبای » که هر دو از دست پرتغالی ها به ستوه آمده بودند، موافقت نامه ای برای مقابله با دشمن مشترک منعقد نمود (۲۶). در این راستا، امپراتور عثمانی، سلطان سلیمان قانونی، به والی مصر، سلیمان پاشا دستور داد که از دریای احمر عبور نماید و پرتغالی ها را از سرحد هند خارج و عدم و یمن را تصرف نماید (۲۷). فرمان سلطان عثمانی بدین شرح است: « سلیمان پاشا که بیگلربیگی مصر هستید بلافاصله پس از وصول دستورات من تدارکات خود را ببینید و خود را در سوئز برای جهاد آماده کنید. پس از اینکه سفاین لازم را تهیه کردید و تدابیر لازم را به منظور تجهیز آنها اتخاذ نمودید عزم هند بکنید و آن نواحی از آن سرزمین را که راه مکه و مدینه را سرکوب کرده اند، تصرف کنید، از اعمال ناپسند پرتغالی ها جلوگیری کنید و پرچم آنان را از اقیانوس دور کنید » (۲۸).
در این زمان سلیمان پاشا، والی مصر نیز به خاطر کوتاه شدن دست اعراب منطقه از اقیانوس هند سخت نگران بود. چرا که منافع او به عنوان حاکم مصر در تقابل با منافع پرتغالی ها در اقیانوس هند قرار گرفته بود. از فرمان فوق به خوبی اطاعت نمود و در شعبان سال ۹۴۴ هـ.ق با هفتاد کشتی مسلح به توپ های بزرگ به منظور تصرف عدن و یمن و کوتاه کردن دست پرتغالی ها از مسقط و خلیج فارس، از راه دریای سرخ به دریا هند آمد (۲۹) و پس از تصرف عدن و مسقط وارد خلیج فارس شده، جزیره ی هرمز را محاصره نمود، اما بی نیل به مقصود به سواحل گجرات که سلطان آنجا از سلطان عثمانی برای دفع پرتغالی ها استمداد کرده بود، رفت. بعضی از قلاع و استحکامات آنجا را تصرف نمود و دیو ( Diu ) را که از مراکز مهم پرتغالی ها بود، محاصره نمود. ولی سرانجام بدون نتیجه به مصر بازگشت. زیرا از یک طرف نیروهای سلیمان پاشا با کمبود آذوقه روبرو شدند و از طرف دیگر سلیمان پاشا موفق نشده بود به نیروی دریایی سلطان کالیکوت ملحق گردد، زیرا مارتین دو سوزا، حکمران پرتغالی، در ۲۰ فوریه ۱۵۳۸ دریاسالار کالیکوت را مجبور به نبرد کرد و کشتی های او را تار و مار نموده بود (۳۰). بهادر شاه (۳۱) نیز قبل از رسیدن سلیمان پاشا به قتل رسیده بود و محمدشاه سوم، حاکم جدید، علیه سلیمان پاشا با پرتغالی ها متحد شده بود (۳۲).
اما سلطان عثمانی که با تصرف بغداد در سال ۹۴۱ هـ.ق/ ۱۵۳۴ زمینه ی ورود و حضور خود را در جنوب، یعنی خلیج فارس و دریای عمان فراهم کرده بود (۳۳)، و از خیالات خود نسبت به خلیج فارس دست برنداشت و به سال ۹۴۵ هـ.ق برای دستیابی به خلیج فارس به حاکم بغداد دستور داد تا ضمن تصرف بصره، به بحرین و هرمز برود. امیر بصره که از قصد ترک ها با خبر شد فوراً پسر خود را به استانبول فرستاد، خطبه به نام سلطان عثمانی خواند و سکه به نام او ضرب کرد. بدین ترتیب نه تنها از تجاوزات حاکم بغداد و بروز جنگی که مآلاً به خرابی بصره می انجامید جلوگیری کرد، بلکه با پشتیبانی عثمانی ها، به قطیف یورش برد و آنجا را تصرف نمود و به سوی بحرین شتافت، ولی به خاطر اختلافاتی که میان قبایل مجاور بصره با اهالی بصره پیدا شده بود، نیروهای بصره به ناچار بازگشتند (۳۴).
گسترش قلمرو ارضی عثمانی به طرف جنوب و رسیدن به بصره، نه تنها قدرت های بزرگ منطقه یعنی ایران و پرتغال را نگران کرد بلکه در سیاست گذاری آنها نیز تأثیر داشت. وزیر بحرین، رئیس بدرالدین در سال ۹۴۶ هـ.ق طی نامه ای به پادشاه پرتغال از او تقاضا کرد در رقابت با حضور عثمانی در خلیج فارس، به ویژه بصره و تهدیدی که از این راه متوجه بحرین می شود به بحرین توجه بیشتری نماید. او در این نامه، به طور مکرر اطاعت و سرسپردگی خود را از پادشاه پرتغال بیان می دارد، ضمناً یادآوری می کند از روزی که ترک ها مصر را تصرف کرده اند و بر عربستان تسلط یافته اند، مانع عمران و آبادی آنها شده اند و تقاضا نموده اند که دولت پرتغال نیز اجازه ندهد تا بحرین و هرمز به دست عثمانی ها بیافتد یا رو به ویرانی گذارد (۳۵). تلاش های عثمانی ها برای رسیدن به اهداف تجاری و بازرگانی در هرمز و خلیج فارس در سال ۹۵۳ هـ.ق/ ۱۵۴۶ نیز به جایی نرسید، از این رو کوشیدند تا با هرمز روابط بازرگانی دایر نمایند. برای نیل به این هدف، با فرمانده پرتغالی های مقیم قلعه هرمز دم مانوئل دولیما (۳۶) از در دوستی درآمدند ولی در نهان با حاکم قطیف که از جانب سلطان هرمز در قطیف بود، هماهنگ نمود (۳۷). از سال ۹۵۴/ ۱۵۴۸ م. اسناد پرتغالی ها از حضور ترک ها در بصره و ساختن دو قلعه در آنجا خبر می دهند و در نامه ای دیگر بیان شده است: « آنها ( عثمانی ها ) از لحاظ منفعت و برخورداری از ادوات جنگی پیشرفته تر می باشند » (۳۸).
در گزارشی به تاریخ ۹۵۵ هـ.ق/ ۱۵۴۹ م. به دون ژوان سوم آمده است که: بصره و عدن توسط ترکها فتح شده است، از این رو لازم و ضروری است برای حفظ تنگه ی هرمز با شاه طهماسب توافق دوستی منعقد شود (۳۹). در این زمان، پرتغالی ها که از پیش گامان دریایی ورود به خلیج فارس و دریای عمان بودند از قدرت نیروی دریایی خود به عنوان عامل فشار و تهدید در روابط سیاسی نیز استفاده می کردند (۴۰).
در سال ۹۵۷/ ۱۵۵۰ میان ترکان عثمانی و پرتغالی ها در خلیج فارس جنگ درگرفت، چون در این سال اعراب قطیف قلعه ی بصره را به ترکان داده بودند و امیر بصره را نیز از مقر فرمانروایی خود بیرون کرده بودند؛ نایب السلطنه ی هندوستان نیز نیروی کمکی برای مساعدت با امیران بصره و قطیف فرستاد (۴۱).
شاه طهماسب که توسعه ی نفوذ ترک ها در سال ۹۵۷/ ۱۵۵۰ را به زیان ایران می دانست، وجود پرتغالی ها را در هرمز مناسب تر دید، از همین رو با آن ها برای بیرون کردن عثمانی ها از خلیج فارس متحد شد. بدین ترتیب پرتغالی ها و ایرانی ها متفقاً به قطیف حمله برده، ترک ها را از آنجا بیرون و قلعه ی قطیف را ویران کردند. اندکی پس از این رویداد سفیرانی از جانب پادشاه پرتغال برای برقراری مراودات قطیف تجاری کسب تجارت و برقراری بازرگانی به ایران آمدند و بنا به گفته ی مؤلفان عالم آرای عباسی و فارسنامه ناصری « با نیل مقصود بازشدند » (۴۲).
در گزارش های سال ۱۵۵۱م. آمده است: تجارت بین هرمز و بصره ممنوع شده بود (۴۳) و این پیامد آنی حضور ترکان عثمانی در بصره بود. با تصرف هرمز راه هند به بصره عملاً مسدود می شد. بنابراین ترک ها در تلاش بودند جزیره ی هرمز را تصرف نمایند و راه تجارت دریایی شرق و غرب را از طریق خلیج فارس و دریای عمان در اختیار خود داشته باشند ( ۱۵۵۳ م ) (۴۴).
در ماه رمضان سال ۹۶۰ هـ.ق/ ۱۵۵۳ م. ترک ها نیرویی به فرماندهی پیری پاشا، دریاسالار مصر به خلیح فارس فرستادند و بندر مسقط را محاصره کردند و پس از ۱۸ روز آنجا را تصرف نموده سپس عازم هرمز شدند، ولی چون موفق به تصرف هرمز نگردیدند قسمتی از شهر را آتش زده، به جزیره ی قشم رفتند آنجا را غارت کردند. این اوضاع موجب شد فرمانده پرتغالی هرمز از « گوا » کمک بطلبد. نایب السلطنه ی پرتغالی هند نیز یک گروه بزرگ ناوگان برای دفاع از هرمز به خلیج فارس فرستاد ولی زمانی ناوگان پرتغالی به هرمز رسید که پیری پاشا به بصره دست یافته بود و از آنجا نیز با دو کشتی عازم مصر شده بود (۴۵). ولی زمانی که حکومت عثمانی در استانبول از اقدامات پیری پاشا در خلیج فارس و نتیجه ی ماموریت او آگاه شد، فرمان داد تا وی را به جرم ترک محاصره ی هرمز و نیز ترک سربازان و کشتی ها در بصره، مجرم شناخته و به قتل رسانند (۴۶). شکست پیری پاشا در تصرف هرمز بیانگر برتری نیروی دریایی پرتغال بود. در حالی که هرمز از نظر اقتصادی دارای اهمیت زیادی بود و اینالجیق (۴۷) به استناد گزارشی از سال ۱۵۵۱ هرمز را یک مرکز تجارت بین المللی می خواند که تجار عربستان، بین النهرین، ونیز، مکه، تاتار و ایران در آنجا فعال بودند و در مقابل پرداخت خراج می توانستند در سراسر اقیانوس هند، به استثنای دریای سرخ رفت و آمد نمایند (۴۸).
به نظر لوتسکی از جمله انیگیزه های عثمانی برای تصرف ممالک عرب، سودجویی از مزایای حاصله از موقعیت کشورهای عرب در خطوط بازرگانی جهان بود. مصر، سوریه و عراق در قرن های ۱۶، ۱۷ و ۱۸ میلادی در شمار مراکز بسیار مهم بازرگانی میان اروپا و مشرق قرار داشتند. اگرچه کشف مسیر دریایی مستقیم به هند- دور زدن دماغه امیدنیک- از اهمیت این کشورها تا حدی کاست، لیکن باز هم تسلط بر راه های بازرگانی کشورهای مذکور درآمد زیادی به همراه داشت (۴۹).
در پی عدم موفقیت پیری رئیس، به مراد رئیس، حاکم سابق بحرین فرمان داده شد تا به اتفاق ناوگان عثمانی در خلیج فارس حضور فعال داشته باشد. او نیز در مقابل جزیره ی هرمز با ناوگان پرتغالی ها برخورد کرد و پس از جنگی سخت با نیروهای پرتغالی، دو کاپیتان معروفش سلیمان و رجب را از دست داد و یکی از کشتی های بزرگ او غرق شد. بدین صورت نیروهای باقیمانده با کشتی به بصره رسیدند و گزارش اقدامات خود را به باب عالی رساندند. هرچند او به سرنوشت پیری رئیس گرفتار نشد ولی سمت خود را از دست داد (۵۰). با وجود شکست های متوالی، عثمانی ها از نیات خود نسبت به خلیج فارس و سواحل آن دست بر نمی داشتند. در سال بعد یعنی در محرم سال ۹۶۱ هـ.ق/ ۱۵۵۴م. نیروی دیگر آنها به فرماندهی سیدعلی از راه حلب و موصل و بغداد به بصره رسید و میان سپاهیان سید علی (۵۱) و پرتغالی ها نبرد خونینی روی داد و فرناند دومنزیش، فرمانده نیروی دریایی پرتغال در جزیره ی هرمز آنان را به کلی سرکوب و تارومار کرد و سیدعلی به هند گریخت. او بعدها از طریق زمینی به استانبول بازگشت. پس از سیدعلی، پرتغالی ها جزایر دریای هند را تصرف کردند و برای جلوگیری از هر نوع خطر احتمالی از جانب شرق، جزایر بحر محیط هند را تسخیر نمودند. بدین ترتیب پرتغالی ها بر خلیج فارس چیرگی یافتند (۵۲). با کاهش قدرت پرتغالی ها در قرن شانزدهم، ظاهراً عثمانی ها به تدریج برتری خود را در دریای سرخ تثبیت کردند و به دنبال آن بار دیگر درصدد نفوذ در خلیج فارس و دریای عمان برآمدند. در سال ۹۶۳ هـ.ق/ ۱۵۵۶ بیگلربیگی ترابوزان، مصطفی پاشا که به بیگلربیگی « حسا » منصوب شده بود، بدون اطلاع حکومت مرکزی به بحرین حمله برد. بعداً در سال ۹۸۵ هـ.ق/ ۱۵۷۸ م. عثمانی ها یک فرمانده دریایی در « حسا » منصوب کردند. بنابراین پرتغالی ها مجبور بودند با عثمانی ها موافقت نمایند. بدین ترتیب از اواسط قرن ۱۶ میلادی مسیر تجاری ادویه ی هند از امنیت بیشتری برخوردار شد و موجب افزایش تجارت در مدیترانه ی شرقی گردید (۵۳). اگرچه تحقیقات محققان ترک براساس اسناد مالی و گمرکی شهرهای تجاری لوانت این ادعا را ثابت می کنند ولی در قیاس با واردات کالاهای تجاری منطقه است نه در مقایسه با حجم تجارت جهانی با ورود پرتغالی ها به جنوب شرقی آسیا، سلطان نشین « آچه » (۵۴) به مقابله با مهاجمان اروپایی پرداخت. علاء الدین رعایت شاه معروف به قهار ( ۹۷۹-۹۴۴ هـ.ق/ ۱۵۷۱-۱۵۳۷م. ) که توانسته بود حکام محلی سواحل سوماترا را در برابر پرتغالی ها متحد سازد و درصدد تصرف مالاکا بود (۵۴)، در سال ۹۷۳/۱۵۶۳ سفیری به استانبول فرستاد و ضمن تقاضای کمک، اشاره کرده بود که بعد از تصرف گذرگاه های جزایر مالدیو توسط پرتغالی ها، شرایط رفت و آمد کشتی های بازرگانی آچه و مسلمانان هند به سوی عدن و دریای سرخ با مشکل روبرو شده است. او برای تشویق سلطان عثمانی وعده داده بود که چندین حکمران غیر مسلمان منطقه موافقت کرده اند، در صورت کمک عثمانی به آنها، اسلام بیاورند. اما مقامات عثمانی به سبب مرگ سلطان سلیمان و جنگ در مجارستان دو سال توجه به جنوب شرقی آسیا را به تأخیر انداختند و پس از دو سال یعنی در سال ۹۷۵ هـ.ق/ ۱۵۶۵ م. ناوگانی مرکب از ۱۹ کشتی بادبانی و پارویی و شماری کشتی حامل تسلیحات و ملزومات برای کمک به مردم آچه فرستاده شد. بیشتر این کشتی ها هرگز به مقصد نرسیدند. بخش بزرگی از این نیروها در مسیر راه، تغییر جهت دادند و درصدد اعاده و بسط قدرت عثمانی در یمن برآمدند تا شورشی را که توسط مختار، یکی از پیشوایان زیدیه برپا شده بود، سرکوب نمایند. در نتیجه فقط دو کشتی به آچه رسید و در خدمت حکمرانی محلی قرار گرفت. اگرچه این اقدام عثمانی چندان مورد توجه قرار نگرفت ولی در سال ۱۵۶۷ م. سلطان عثمانی بار دیگر به حکمرانان مصر و یمن فرمانی صادر نمود تا به بازرگانان آچه ای اجازه دهند که کالاهای استراتژیک مانند اسلحه، اسب و باروت را صادر نموده و به آچه ببرند (۵۶).
علاوه بر این، در سال ۹۷۵ هـ.ق اسکندر پاشا، پاشای بغداد را مأمور تصرف جزایری از خلیج فارس نمود و پاشای بغداد نیز نامه ای تهدید آمیز همراه سفرای کاردان به نزد فرمانروایان آنجا، امیرعلی و محمدبن حارث و جعفر دجلی و سایر مشایخ فرستاد. رؤسای جزایر ضمن اعلام اطاعت از پاشای بغداد پذیرفتند هزار فلوری، معادل پانصد هزاروصد تومان، به خزانه ی سلطان عثمانی بفرستند (۵۷).
اگرچه، امپراتوری عثمانی در طی قرن شانزدهم/ دهم هجری قمری و در رقابت با دولت های اروپایی توانست قلمرو عثمانی را تا عدن گسترش دهد و کرانه های خاوری و قسمتی از کرانه ی باختری دریای احمر را به قلمرو فرمانروایی خود ضمیمه کند، اما پس از مرگ سلطان سلیمان، نیروی دریایی عثمانی رو به سستی نهاد و در جنگ لپانتو (۵۸) در سال ۱۵۷۱ م. از ناوگان مسیحی زیر فرمان دون یوان (۵۹) اتریشی به سختی آسیب دید (۶۰).
از سال ۱۵۸۰/۹۸۸ کشور پرتغال به تصرف دولت اسپانیا درآمد و تا سال ۱۶۴۰/۱۰۵۰در تصرف آن دولت بود (۶۱). فیلپ دوم، پادشاه اسپانیا زمانی که پرتغال را ضمیمه ی خاک خود نمود، سفیری را با سه هدف به ایران فرستاد که یکی از آنها ترغیب ایران به ادامه ی دشمنی و جنگ با ترکان عثمانی بود (۶۲). فیلپ دوم که نمی خواست تغییر وضع سیاسی پرتغال موجب از دست رفتن مصالح و منافع این کشور در هرمز شود، در سال ۱۵۸۲/۹۹۰ به دم فرانسیسکو ماسکارنیا، نایب السلطنه پرتغال در هندوستان دستور داد سفیری به دربار ایران بفرستد تا اجازه ی آزادی آیین مسیحیت در قلمرو ایران را به دست آورد و برای اتباع پرتغال و اسپانیا مزایای بیشتری در امور بازرگانی تحصیل نماید و بدین طریق حضور خود را در خلیج فارس تقویت نماید(۶۳).

برآمد

بنابراین همزمان با شکل گیری نظام جهانی، نیروی دریایی امپراتوری عثمانی نیز در دریای عمان و خلیج فارس فعال شد و خلیج فارس غالباً صحنه ی کشاکش نیروهای عثمانی با پرتغالی ها بود، لذا به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اوضاع اقتصادی و تجاری منطقه تأثیر می گذاشت. یکی از محققان معاصر درباره ی پیامد حضور پرتغالی ها می گوید: پرتغالی ها با حضور خود در خلیج فارس تعادل دیرینه میان اقتصاد دریایی و زمین را برهم زدند. رابطه ی اقتصادی دریایی ایران با حکومت های محلی مجاور را از بین بردند و دولت صفوی ناچار به مداخله ی مستقیم در امور بازرگانی جنوب شد (۶۴). و سرانجام باید گفت تا زمانی که نیروی دریایی عثمانی در خلیج فارس و دریای عمان توان مقابله با کشتی های اروپایی را داشت در واقع عثمانی، یک عامل بازدارنده برای تحقق اهداف اقتصادی دولت های اروپایی، به ویژه پرتغال در منطقه ی غرب و جنوب غربی آسیا بود و به این ترتیب مانع از نفوذ نظام جهانی در این منطقه می شد و حتی تسلط آنها بر سرزمین های کناری که نقش بنادر را برای دول اروپایی ایفاء می کردند را تهدید می نمود. اما با تسری تحولات صنعتی در کشتی های اروپایی و تجهیز آنها به قدرت توپخانه ای نیرومند، توانستند از سیطره ی نیروی دریایی عثمانی در آب های آزاد بکاهند و بستر را برای عقب راندن عثمانی در عرصه ی تجارت بین المللی فراهم سازند. از منظر دیگر، نزاع در دریا و تسلط بر مسیرهای دریایی را باید نوعی تقابل رویکرد اقتصادی سنتی عثمانی با اقتصاد سوداگری کشورهای پرتغال، انگلیس و هلند دانست. با آنکه پرتغالی ها در ورود به خلیج فارس و دریای عمان تقدم داشتند ولی سرانجام مغلوب اقتصاد مرکانتیلیسم انگلیسی ها شدند که از نیروی دریایی برتری برخوردار بود.
بنابراین می توان گفت: منافع اقتصادی و سلطه ی سیاسی امپراتوری عثمانی در تضاد با گسترش سلطه سیاسی کشورهای اروپایی قرار داشت. زیرا دول اروپایی با کشف راه های دریایی جدید و ساخت و تجهیز کشتی های اقیانوس پیما همواره در جستجوی منافع اقتصادی، به ویژه تجاری خود بودند و راه های جدید دریایی را جایگزین راه های سنتی زمینی کرده بودند. این در حالی بود که اهداف تجاری امپراتوری عثمانی نیز متأثر از اغراض سیاسی و گسترش ارضی بود که به نوبت از آنها تاثیر می پذیرفت. از این رو، دولت عثمانی همزمان با پیشروی زمینی به سمت مرکز اروپا و گسترش نفود نیروی دریایی خود در دریای مدیترانه، تلاش می کرد که راه های ابریشم و ادویه را از نفوذ سیاسی و اقتصادی نیروی دریایی پرتغال و حکومت معارض مشرق زمینی یعنی ایران خارج نماید و کنترل سیاسی و اقتصادی این مسیرهای تجاری را در دست گیرد. بنابراین با تصرف قلمرو ممالیک، نظارت بر جاده ی ادویه را در دست گرفت و به دنبال آن، حوزه ی نفوذ خود را در دریای عمان و خلیج فارس گسترش داد. اگر قبول کنیم که بخشی از اقدامات بازدارنده ی امپراتوری عثمانی با اهداف و انگیزه های مذهبی و تأمین راه های سیاحتی و زیارتی مسافران و زواری دانست که از شبه قاره ی هند برای انجام فریضه مذهبی حج به سوی مکه و مدینه در قلمرو عثمانی بودند، اما انگیزه ی اصلی این دولت برخوردرای از منافع اقتصادی روابط تجاری دو جانبه یا تجارت ترانزیت بود که کشورهای اروپایی با ورود خود به خلیج فارس و دریای عمان، آن را تهدید کرده بودند و استمداد دولت های مسلمان شبه قاره ی هند نیز نه تنها با تحقق اهداف عثمانی در اقیانوس هند منافاتی نداشت بلکه زمینه ی حضور عثمانی در خلیج فارس و دریای هند را مشروعیت سیاسی می بخشید.

 

برگزاری همایش ملی «خلیج فارس در مسیر تاریخ» در شیراز

استان‌ها > فارس – «خبرجنوب» نوشت: عدم تحقق حقوق بشر در خلیج فارس یکی از مشکلات این منطقه است و غرب وجود رویکرد حقوق بشری را برای منطقه خلیج فارس نمی خواهد.

دبیرکل کمیسیون حقوق بشر اسلامی کشور در اولین همایش «خلیج فارس در مسیر تاریخ» با اعلام این مطلب گفت: در زمانه ای به سر می بریم که گفته می شود حقوق بشر محور زندگی بشر مدرن است و آن چنان بر این نکته تاکید می شود که برخی از آن به عنوان اصلی ترین ایدئولوژی بشر یاد کرده و حتی در برخی موارد به ویژه در غرب همه چیز را کنار گذاشته و حقوق بشر را محور تمامی موارد خود قرار دادند.
ضیایی فرد با اشاره به اهمیت دانش حقوق در زمینه دفاع از حقوق ایران در منطقه خلیج فارس گفت: حقوق بشر به لحاظ تخصصی به ۳ نسل طبقه بندی می شود که نسل اول آن ها حقوق سیاسی و قضایی نسل دوم حقوق بشر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نسل سوم حقوق بشر در حوزه محیط زیست، توسعه و ارتباطات است که در اسناد بین المللی ثبت شده است که اگر بر نسل سوم حقوق بشر که بحث نسل های آتی و حقوق آن ها مطرح است تاکید کنیم نه تنها از حقوق ملی ما صیانت و تقویت می شود بلکه در تحقق حقوق سایر کشورهای منطقه نیز اثر می گذارد.دکتر عجم شیراز
دکتر عجم  خلیج فارس شناس کشورمان نیز در این همایش گفت: برگزاری چنین همایش هایی برای ما مانند یک خواب است چرا که ۳۰ سال قبل زمانی که برخی اعلام می کردند که نام خلیج فارس در کشورهای عربی  جعل و تحریف  شده هیچ کس به این هشدار توجه نمی کرد و آن ها نامی را که بیش از ۲۵۰۰ سال از کاربرد مستمر آن در همه زبان ها و ملتها  می گذشت می خواستند تغییر دهند این در حالی است که ورود سیاست به جغرافیا کاری و سیاسی کردن نام های تاریخی  بسیار نادرست است.وی گفت صدها سند و نقشه رسمی و غیر رسمی از کشورهای عربی وجود دارد که بر حقانیت و اصالت نام خلیج فارس صحه می گذارد. دولتهای عربی باید از این توهم خارج شوند که توسعه طلبی فارسی وجود دارد حمایت از هویت  توسعه طلبی نیست. ما می توانیم بجای توهم توطئه بر مشترکات تاکید کنیم اما باید قدم های مثبتی را از طرف مقابل مشاهده کنیم .

SONY DSC
عجم اظهار داشت: امروز در خلیج فارس با توجه به حضور گسترده ناوگان های جنگی بیگانگان و انبار سلاح های مخرب به منطقه ای تبدیل شده که یک جرقه می تواند باعث یک جنگ بزرگ شود و هیچ کس نباید از جنگ دفاع کند جنگ پایان همه فضیلتها است می توان از  این موقعیت و ظرفیتهای  فرهنگی و اشتراکات منطقه ای به نفع صلح و دوستی میان جهان اسلام استفاده کرد.
مجتهد زاده مشاور پژوهش دانشگاه سازمان ملل متحد و از خلیج فارس شناسان برجسته نیز گفت: این ما بودیم که به آن ها اجازه این کار را دادیم. روزگاری اینها پای ما را می بوسیدند اما ما زیاده از حد قربان صدقه آن ها رفتیم این در حالی است که دوستی و حتی دشمنی هم اندازه دارد.
پروفسور پیروز مجتهدزاده ادامه داد: امروز عربستان در حال خرید تمامی پست ها و مشاغل بین المللی است و حتی آنها از طریق کامرون نخست وزیر سابق انگلیس توانستند پست مدیر کلی حقوق بشر سازمان ملل را برای یک شاهزاده عربستانی بخرند و هم اکنون نیز به دنبال خرید یک پست جدید دیگر هستند و این ما بودیم که اجازه این کار را به آن ها دادیم.
وی افزود: نام خلیج فارس نامی نیست که غصه از بین رفتن آن را بخوریم چرا که این نام در طول تاریخ اثر گذار شد و اگر خطایی هم هست این ما هستیم که اجازه این کار را دادیم. نام خلیج فارس اصالتی یونانی دارد و مربوط به بیش از ۲۶۰۰ سال قبل است و یکی از دلایلی که ما اجازه دادیم این اتفاق برای ما بیافتد آن است که ما آن چنان در تحقیق و پژوهش غفلت کردیم که اگر این ادامه یابد با مشکلات بسیاری رو به رو می شویم این در حالی است که آن ها حتی در حوزه ورزش نیز اقدام به خرید بازیکنان دیگر کشورها می کنند اما ما این استعدادها را در درون خود داریم و ننگ بر ما اگر از استعدادهایی که داریم غفلت کنیم.
مجتهد زاده افزود: در خصوص خلیج فارس سال هاست که ما شاهدیم زمانی که این بحث مطرح می شود همه به نقشه های یونانی استناد می کنند این در حالی است که زمانی که در یونان این اسناد تهیه می شد ایران نیز پیشرفت خوبی در علوم داشت و ما از دانش جغرافیایی خود به طور کامل غافل ماندیم و فرزندان ما به نقشه های یونانی ها پناه می برند و ای کاش ما می رفتیم و می دیدیم که گذشتگان خود ما در این باره چه کارهایی انجام داده اند.
وی افزود: منظور از نام گذاری خلیج فارس به دلیل همجواری با استان فارس نبود بلکه تمامی حاشیه و اطراف خلیج فارس همگی متعلق به ایران بوده و این خلیج در درون کشور ما قرار داشته که این نام بر آن نهاده شده است.
مجتهدزاده افزود: تغییر نام خلیج فارس را عرب ها شروع نکردند و ما نیز غفلت نکردیم بلکه این انگلیس بود که این کار را با حضور در خلیج فارس شروع کرد،‌ از زمانی که سال ۱۸۶۱ بحرین را از ایران جدا کردند این کار ۱۵۰ سال است که شروع شده است اما ما نباید نا امید شویم و باید بدانیم که نام خلیج فارس هیچ گاه تغییر نخواهد کرد آن هم تا زمانی که ما هستیم.
معاون استاندار فارس نیز در این جلسه ضمن ارایه گزارشی از برخی ظرفیت های استان فارس و اقدامات دولت در استان گفت: در سال گذشته با توجه به اقدامات صورت گرفته در استان میزان توسعه صادرات غیر نفتی ما ۴۴ درصد بیشتر از مدت زمان مشابه سال قبل از آن بود، این د رحالی است که پس از برجام تا کنون ما شاهد حضور ۵۴ هیات خارجی در استان بودیم در حالی که در دولت قبل تنها ۹ هیات خارجی به استان ما سفر کرده بودند.
رحمانی ادامه داد: همچنین در طول ۳ سال گذشته تعداد گردشگران خارجی در استان ما ۲۸۸ درصد رشد داشته است و در خصوص اشتغالزایی نیز از بهمن سال ۹۳ تا کنون ۲۶۱ شرکت پروانه بهره برداری دریافت کرده که هر کدام حداقل ظرفیت اشتغالزایی بر ۲۵ نفر را داشتند و این اقدامات باعث شده میزان بیکاری در استان ما از ۱۶ و هشت دهم درصد قبل از این دولت امروز به ۱۱ و هشت دهم کاهش یابد.
گفتنی است، در پایان این مراسم از کتاب «وقایع اتفاقیه خلیج فارس» تالیف شمس کاظمی رونمایی شد.

به گزارش ایرنا، مهدی حسینی، جمعه در گفت و گو با خبرنگاران در شیراز، ضمن گرامیداشت روز ملی خلیج فارس (دهم اردیبهشت) افزود: این همایش عصر شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه جاری و با حضور مسئولان کشوری و استانی و همچنین صاحب نظران، اندیشمندان، و استادان دانشگاه و با هدف گرامیداشت این روز برگزار خواهد شد.
وی بیان کرد:همایش مذکور در سال های گذشته در استان همجوار خلیج فارس برگزار می شد و یک اقدام عملی در دفاع از هویت تاریخی و ایرانی خلیج همیشه فارس است.
او اظهار کرد: همایش خلیج فارس یک رویداد تبلیغی و رسانه ای نیست بلکه به دنبال این هستیم تا تبیین علمی و پژوهشی درمورد این همایش داشته باشیم.

DrAjamPersianGulf1386
حسینی ادامه داد: همچنین در حاشیه این همایش شاهد رونمایی از جلد اول کتاب وقایع اتفاقیه خلیج فارس تالیف شمسی کاظمی و مهدی حسینی خواهیم بود.
او افزود: این کتاب با پرداختن به وقایع مرتبط با خلیج فارس، تحلیل های کوتاهی بر موقعیت سیاسی و اجتماعی خلیج فارس دارد و به دنبال اثبات هویت تاریخی خلیج فارس است.
خبرنگاز: سارنگ عبداللهی ** انتشار دهنده: غلامرضا مالک زاده
۶۱۲۲ / ۱۸۷۶

نقش «عجم»(ایران) بر نقشه ها

گفتگو با نخستین پیشنهاد دهنده روز ملی خلیج فارس که اسناد و نقشه‌های تاریخی زیادی را از منابع عربی و اسلامی در تایید این عنوان جمع‌آوری کرد؛

نقش «عجم» بر نقشه

هم نویسنده و روزنامه‌نگار است و هم حقوقدان، مترجم، زبان‌شناس و پژوهشگر سرشناس ملی. نام دکتر محمد عجم بخصوص برای آنانی که در جریان غائلۀ برخی کشورهای عربی درجهت تغییر نام خلیج فارس هستند، آشناست.

نقش «عجم» بر نقشه
 

خبرنگار: انسیه شهرکی

به گزارش / هم نویسنده و روزنامه‌نگار است و هم حقوقدان، مترجم، زبان‌شناس و پژوهشگر سرشناس ملی. نام دکتر محمد عجم بخصوص برای آنانی که در جریان غائلۀ برخی کشورهای عربی درجهت تغییر نام خلیج فارس هستند، آشناست؛ استاد دانشگاهی که از دهۀ۷۰ خورشیدی به طور مستمر در کلاس‌های درس به دانشجویانش تلنگر می‌زد که از حیثیت ایرانی باید دفاع کرد و اجازۀ تحریف حتی یک نام کهن پارسی را نباید به دیگران داد. تلاش‌های چندین و چند سالۀ او و همکارانش، چاپ مقالات متعدد با موضوع خلیج فارس توسط این استاد علوم سیاسی و حقوق بین‌الملل در مجلات داخلی و خارجی، تألیف و چاپ کتاب‌هایی همچون «خلیج فارس نامی کهن‌تر از تاریخ و میراث فرهنگی بشریت» و « اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان» و نیز حضور در مجامع و سمینارهای بین‌المللی برای دفاع از نام خلیج همیشه فارس، منجر به ثبت روز ملی خلیج فارس در دهم اردیبهشت شد.

این عضو سابق هیئت علمی دانشگاه آزاد ، اولین فارسی‌زبانی است که موفق شده است در یک دانشگاه معتبر به زبان عربی (کازابلانکا) دکترای حقوق بین‌الملل، آن هم با درجۀ بسیار عالی دریافت کند. سمت‌های اجرایی متعدد او نیز قابل اعتناست. رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی در موزامبیک و اوگاندا و ۴سال رایزن سیاسی و مطبوعاتی در مراکش و ۵سال رایزن مطالعاتی و حقوقی و نماینده و افسر رابط ایران در سازمان حقوقی و مشورتی در هند از جمله این سمت‌هاست.این استاد پیشین دانشگاه، دو سال است که در محلۀ فرهنگیان قاسم‌آباد سکونت دارد. به بهانۀ گرامیداشت روز ملی خلیج فارس و نیز هفتۀ معلم، در محل کارش در دفتر وزارت امور خارجه و بین‌الملل با او گپ و گفت صمیمانه‌ای داشتیم.

……………………………………

persian-gulfalkhaleejalfarspersian gulf india (55)w

«در نوروز سال۱۳۴۳ در زیبد گناباد به دنیا آمدم و دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در زیبد درس خواندم. از آنجا که به علوم انسانی و فنی علاقه داشتم، دبیرستان در دو رشته اتومکانیک و علوم اجتماعی، به طور هم‌زمان دیپلم گرفتم. در دورۀ دانشجوییِ رشته علوم سیاسی که بودم، همیشه دربرابر هجمه‌های ناجوانمردانه‌ای که برخی کشورهای عرب از سال۶۰ آن را شروع کرده بودند، پرسش‌های بی‌شماری برایم ایجاد می‌شد که چرا اجازه بدهیم نام خلیج فارس تغییر پیدا کند. فوق‌لیسانسم را که در رشتۀ علوم سیاسی گرفتم، در سال۱۳۶۸ به عضویت هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد درآمدم. علاوه‌برآن تدریس در دانشگاه فردوسی و پیام‌نور را نیز هم‌زمان داشتم و با نوشتن مقالات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در مطبوعات و شرکت در سمینارهای بین‌المللی داخلی و خارجی متعدد، به کارهای تحقیقاتی‌ام در این زمینه ادامه دادم. روز به روز این هجمه‌ها به نام و عنوان خلیج‌فارس، شدت بیشتری پیدا کرد و من به هر دری می‌زدم که اطلاعات جدیدی پیدا کنم، چون به زبان عربی هم مسلط بودم، پیگیری رسانه‌های مختلف عربی و مطالعات و پژوهش در حوزۀ خاورمیانه برایم خیلی جدی‌تر شد.».

 

رسانه‌های داخلی تا ۱۳۸۱ حاضر نمی‌شدند دفاعیه از نام خلیج فارس  را چاپ کنند

102729.png«همان سال‌های ابتدایی دهۀ هفتاد بود که برخی کشورهای غربی و عربی از طریق رسانه‌های خود، موضوع خلیج عربی یا خلیج بدون پسوند فارسی را مطرح کردند. در مورد حساسیت کشورهای عربی، بد نیست این نکته را هم بگویم از آنجا که اعراب حدود ۵۰۰سال، بدون هویت مستقل قومی بودند و زیر سلطه امپراتوری عثمانی یا استعمار انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها قرار داشتند، با پایان یافتن جنگ جهانی و استقلال این کشورها، اعراب با حقارتی دیگر روبه‌رو شدند و آن، شکل‌گیری دولت یهود بود. تحقیر این دوران در کنار سایر عوامل، اوج‌گیری احساسات قومی و نژادپرستی عربی را به‌دنبال داشت و باعث شد که آن‌ها بر هر نامی، کلمۀ عربی اضافه کنند؛ مثل مصر عربی، امارات عربی، لباس عربی، قهوۀ عربی و…. به طور خلاصه، تمام تمدن اسلام را به نفع قوم‌گرایی عربی مصادره کردند. نام تاریخی و کهن خلیج فارس نیز در این میان، مصون نماند و رهبران شکست‌خوردۀ برخی کشورهای عربی در بحران خاورمیانه، برای سرپوش‌گذاشتن شکست‌ها، نام بین‌المللی خلیج فارس را به خلیج و بعد از سکوت ایران در برابر این اقدام، به خلیج عربی تغییر دادند.آن زمان جامعه به این موضوع حساسیتی نشان نمی‌داد و حتی رسانه‌های داخلی حاضر نمی‌شدند مقاله‌هایم را چاپ کنند؛ اما من می‌دانستم که این موضوع، یک تغییر نام ساده نیست و تحریفِ عنوان اصیلی است که قدمت آن، به قرن‌ها پیش برمی‌گردد و می‌دانستم این تحریف، در درازمدت چه پیامدهایی برای کشور عزیز و هویت ایرانی ما می‌تواند داشته باشد.».

 

خودم نام خلیج فارس را در شاهنامه پیدا کردم

«آن سال‌ها که درس «حکومت در خاورمیانه» را تدریس می‌کردم، بخشی از کلاس، به همین موضوع خلیج‌فارس اختصاص داشت. می‌خواستم ذهن دانشجو را آگاه و روشن کنم. حتی تحقیقی به دانشجویان دادم که نام 

خلیج فارس را در شاهنامۀ فردوسی بیابند، اما هیچ دانشجویی به طور جدی دنبال آن نرفت. کاری که خودم انجام دادم و سرانجام فهمیدم که فردوسی بزرگ هم، در چندین مورد از اشعارش، عظمت دریانوردی ایرانیان را یادآور شده؛ به صراحت، نام خلیج فارس را آورده و اروندرود را توصیف کرده است؛ ازجمله وصف عبور اعراب از اروندرود به سوی ایران در جنگ قادسیه، حملۀ نهاوند، حملۀ فریدون به کاخ ضحاک و جنگ مشترک ایرانی‌ها و یمنی‌ها برای نجات یمن از چنگ حبشی‌ها.به شهر کجاران به دریای پارس/ چه گوید زبالا و پهنای پارس. یا آنجا که می‌گوید سپه را ز دریا به هامون کشید/ زهامون سوی آفریدون کشید».

DrAjamPersianGulf1386

داخل هر نقشه وکتابی به دنبال مدرک می‌گشتم

«تحقیقاتم ادامه داشت. داخل هر نقشه و کتابی از کهن و معاصر، به دنبال اثر و مدرک جدیدی بودم تا به همگان بیش از پیش بفهمانم که اینجا

خلیج فارس است نه جای دیگر؛ و نباید اجازه بدهیم کسی هویتمان را تحریف کند. شاید عده‌ای بر این موضوع، خرده بگیرند که چرا ما نیز، متعصبانه برخورد می‌کنیم؛ پاسخم این است که در کنوانسیون‌ها و معاهدات بین‌المللی، نژادپرستی نهی شده، از طرف دیگر در کنوانسیون‌های بی‌شماری که بر اساس آن یونسکو و سازمان یکسان‌سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل، شکل گرفته، حفظ و حراست از ارزش‌ها و میراث فرهنگی و تاریخی اقوام مورد تأکید قرار گرفته است، پس تلاش برای حفظ این نام که خط قرمز هویتی ماست، منطبق بر عقل و خردجمعی و حقوق بین‌الملل است و بیش از ۶۰ اثر، از سفرنامۀ ابن‌بطوطه گرفته تا کتاب مخطوطات که ثبت یونسکو شده، به صراحت نام خلیج فارس را درج کرده‌اند.».

 

دریای پارسی، ۸۰هزار بیننده داشت

«اولین مقاله‌ها دربارۀ تحریف نام خلیج فارس به قلم من است. وبلاگم در سال۸۱ به نام دریای پارسی، ۸۰هزار بیننده داشت و درواقع سال‌ها تلاش، سرانجام به ثمر نشست. همان سال، قدم اول و اساسی در کشورمان برداشته شد. تا پیش از آن رسانه‌ها از این موضوع استقبال نمی‌کردند. در آن سال در سمینار ملی ژئوماتیک راهکارهای پیشنهادی برای دفاع از این موضوع ارائه شد. در دومین سمینار که یک سال بعد برگزار شد، در مقاله‌ای مبسوط، بر چه باید کرد، تأکید کردم. در یکی از راهکارهای پیشنهادی، ضرورت یک روز ملی برای خلیج فارس عنوان شد که مورد استقبال حضار قرار گرفت، مقالۀ برتر آن سمینار شد و از سوی رئیس سازمان نقشه‌برداری و معاون رئیس جمهور و مسئولان سازمان جغرافیایی ارتش و اعضای کمیتۀ یکسان‌سازیِ نام‌های جغرافیایی، جایزۀ ویژه گرفت؛ همچنین به‌صورت آنلاین در وب‌سایت‌های مختلف و روزنامه‌ها و مجلات داخلی چاپ شد.».

روزنامه شهر آرا محمد عجم

مردم علیه مجله نشنال‌ژئوگرافی اعتراض کردند

«در اردیبهشت سال۱۳۸۳ در سمینار بین‌المللی کارتوگرافی دانشگاه تهران، مجددا در مقاله‌ای راهکارهای دفاع از نام خلیج فارس بیان شد و زنده‌یاد دکتر حسن گنجی، در آن سمینار مشوق طرح شدند که این طرح، در شهریور۸۳ با هزینۀ شخصی، در قالب کتاب چاپ و به صورت رایگان در میان سازمان‌های دولتی و مراکز مطالعاتی از جمله مرکز مطالعات مجمع تشخیص مصلحت نظام و کتابخانه‌ها و نمایندگان مجلس شورای اسلامی توزیع شد؛ اما باوجوداین، تحرک خاصی از سوی نهادهای تصمیم‌گیرنده صورت نگرفت؛ تا اینکه موضوع جعل نام، در اطلس مشهور نشنال‌ژئوگرافی روی داد و موجب خشم مردم و ۱۲۴هزار ایرانی داخل و خارج از کشور شد. سه ماه بعد از اعتراض ما، این مؤسسۀ معتبر رسماً از ملت ایران پوزش خواست و نام خلیج فارس را به اطلس آنلاین خود برگرداند.پس از این تحولات، یکی از اقدامات دولت وقت، برای پاسداری از میراث فرهنگی و معنوی خلیج‌فارس، موافقت رسمی با اضافه‌شدن روز ملی خلیج فارس، در دهم اردیبهشت به تقویم رسمی کشور بود که پس از پیشنهاد من و همکارانم، نهادهای تصمیم‌گیر و شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز دهم اردیبهشت را که روز حاکمیت کامل ایران بر خلیج فارس و بیرون راندن پرتغالی‌هاست، به نام خلیج فارس نام‌گذاری کردند. این را هم عنوان کنم که لایحه و گزارش توجیهی این پیشنهاد را خودم برای شورای عالی خلیج فارس و شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشتم تا برای تصویب مخالفتی نشود.».

 

102728.jpg

 

دوست دارم اسپانسری پیدا شده و کتاب‌هایم را ترجمه کند

«اما ای کاش این نام فقط در حد نام‌گذاری یک روز در تقویم یا نام‌گذاری مدرسه و خیابان و بزرگ‌راه باقی نماند. سال ۸۳ تا ۸۸ روز ملی خلیج فارس فقط در حد یک نام باقی ماند. سال ۸۸ کتاب دومم، اسناد نام خلیج فارس میراثی کهن و جاودان، همراه با نقشه‌های مصور و کمیاب چاپ شد و از آن‌زمان به بعد، بیشتر در رسانه‌ها و مجامع عمومی به این موضوع حساسیت نشان داده شد. اما باید بگویم که متأسفانه هنوز هم این میزان حساسیت، کافی نیست. بارها خواستم که اسپانسری پیدا شده و کتاب‌هایم را ترجمه کند؛ کاری که در خارج از کشور، به‌راحتی اتفاق می‌افتد، اما تنها اتفاقی که تابه‌حال برای آثارم افتاده، این بوده که سال ۸۹ عنوان برتر جشنوارۀ یازدهم ملی پژوهشگران برتر را به من، به عنوان نویسنده‌اش دادند یا تقدیرنامه‌های متعددی که از رئیس سازمان نقشه‌برداری و کمیتۀ یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی و وزیر امور خارجه وقت گرفته‌ام.».

1392iponpix 349

پسرانم دربارۀ خلیج‌فارس، وبلاگ‌نویسی می‌کردند

«دو پسر و حتی همسرم، از همان آغاز مطالعات جدی من نسبت به این قضیه حساسیت پیدا کردند، اما دخترم که کم سن و سال است، در این ماجرا نبود. وقتی علی سوم راهنمایی و آرش سوم ابتدایی بود، تشویقشان کردم وبلاگ بنویسند و آن‌ها نیز همۀ دوستانشان را تشویق می‌کردند که اگر نهادی، موضوع خلیج فارس را به رأی‌گیری می‌گذارد، حتماً شرکت کنند و بی‌تفاوت نباشند. گاهی تا نیمه‌های شب، کار پسرانم این بود که اطلاعات من را با نظارت خودم در وبلاگ می‌گذاشتند و در حال حاضر، همچنان به مباحث ایران و فرهنگ ایرانی، علاقۀ زیادی دارند. از طرفی خانواده‌ام به خاطر مسافرت‌های متعددی که به کشورهای خارجی عربی و اروپایی و آمریکایی داشته‌ام، دغدغه‌ام را درک کرده و انصافاً به خاطر همراهی‌های آنان بوده که من توانسته‌ام با آسودگی خاطر درس بخوانم و پژوهش کنم و مدرک و مستند جمع‌آوری کنم.».

بحر فارس

می‌توان کال چهل‌بازه را تبدیل به سی‌وسه پل کرد

«مشهد زیبایی‌های زیادی دارد. نماد مذهبی آن، امام هشتم(ع)، نماد ملی آن فردوسی و نماد اسطوره‌ای‌اش نادر شاه افشار است. دوستانم که از کشورهای اروپایی و آسیایی به ایران و بخصوص مشهد سفر می‌کنند، زیبایی‌های این شهر را تحسین می‌کنند، البته اینجا می‌تواند خیلی بهتر هم شود، مثلا همین کال چهل‌بازۀ قاسم‌آباد (که من نام گلستان را برای آن پیشنهاد می‌کنم)را می‌توان به زیبایی سی و سه پل اصفهان درآورد، برای تبخیرنشدن آب آن، از پلاستیک نامرئی استفاده کرد و آن را به بولوار دانشجو وصل و تبدیل به فرصتی گردشگری کرد.از طرفی نام‌های برخی خیابان‌های مشهد تکراری است. چه خوب است برای خیابان‌های شهرمان نام‌های اصیل و خوبی انتخاب کنیم.».

 

پژوهش را بیشتر از تدریس دوست دارم

پنج سال بیشتر معلم نبوده‌ام. چیزی که معلم را سر ذوق می‌آورد، خود دانشجویان هستند، اما متأسفانه در فضای دانشگاهی ما دانشجویان، بی‌انگیزه و بی‌میل و رغبت هستند، به همین خاطر پژوهش را بیشتر دوست دارم و ترجیح می‌دهم همیشه پژوهشگر بمانم؛ البته شاید دوباره در زمانی دیگر، در کنار پژوهش، معلمی را هم ادامه دهم.».

 

زیبایی‌های مشهد را نمی‌بینیم

امسال برنامه‌های متعددی را به بهانه روز خلیج فارس مطرح کرده‌ام، مثلا پیشنهاد سمینار خلیج فارس را به دانشگاه فردوسی داده‌ام که آن‌ها هم اعلام آمادگی کردند، اما این اعلام آمادگی کافی نیست و باید هزینه شود.از سوی دیگر مشهد۲۰۱۷ هم اتفاق خوب و خوشایند شهر ماست. برای این برنامه هم پیشنهاد ساخت مستندی را دادم که زیبایی‌های مشهد از جمله پاکیزگی آن و پارک‌هایش به تصویر کشیده شود؛ زیبایی‌هایی که به خاطر نبود خودباوری کافی، آن‌ها را ندیده یا کمرنگ می‌بینیم. من تجربۀ سفر به کشورهای متعدد خارجی را دارم و با آگاهی کامل می‌گویم مشهد شهری زیبا و درخور توجه است.»

جشن ملی قنات در گناباد شهر کاریزهای کهن

Ajamدکتر عجمساعت آبی زیبد zibad W.Clock

برگزاری جشن جهانی شدن قنات قصبه(کاریز کیخسرو)

 

روز ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ آیین های جشن ملی قناتهای ایرانی یا پرشن کنات(پرشن کاریز)  در گناباد با حضور مقامات کشوری و استانی و تعدادی از میهمانان خارجی برگزار شد.  شرکت کنندگان ابتدا بر مزار شهدای گمنام و مرقد زاهد مشهور گنابادی بنام  محمد تقی بهلول عارف  گنابادی

همایش قنات

حضور یافتند  و از قنات قصبه، مسجد جامع، موزه مردم شناسی و باستان شناسی و روستای تاریخی ریاب بازدید کردند. همچنین بزرگ ترین زنجیره انسانی با هدف حمایت از کاریزهای  ایران با حضور ۶۰۰ نفر در گناباد تشکیل شد. پروژه بیابان زدایی و مقابله با گرد و غبار در شهرستان گناباد نیز با کاشت نهال توسط معاون رئیس جمهور به طور رسمی آغاز شد. لوح ثبت جهانی قنات قصبه در این مراسم رونمایی شد.

با ثبت جهانی ۱۱ کاریز  ایرانی، ۳۰۰ میلیارد ریال ردیف بودجه ای از سوی سازمان جهانی یونسکو برای مرمت و ساخت زیرساخت های این قنوات در نظر گرفته شده است و علاوه بر آن، در سال آینده نیز بودجه ای برای این قنوات پیش بینی شده است. محمدحسین طالبیان در حاشیه مراسم ملی جهانی شدن قنات قصبه گناباد قنات افزود: اگر نیاکان ما قنات ها  را حفر نمی کردند، در جنوب خراسان اصلا زیستی وجود نداشت. وی بابیان این که هم اکنون ۳۷ هزار رشته قنات در کشور وجود دارد، تصریح کرد: در حال حاضر تنها ۱۱ رشته کاریز به صورت مشترک و در قالب قنات های ایرانی ثبت جهانی شد که محوریت ثبت جهانی این ۱۱ رشته قنات با کاریز  قصبه گناباد بود. وی اظهار کرد: قنات های ایران حاصل دست رنج اجداد ما در سراسر کشور بوده است. اکثر کاریزها  در مکان های بیابانی ایجاد شده و دارای ساختار و فناوری پیچیده و ویژه ای است، لذا نوع مهندسی قنوات، کارشناسان یونسکو را بر ثبت جهانی این آثار متقاعد کرد. وی افزود: قنات قصبه گناباد به عنوان مادر قنات های ایران یکی از پدیده های خارق العاده بوده که توسط نیاکان ما خلق شده است.وی با اشاره به این که مطالعات اولیه برای ایجاد زیرساخت گردشگری قنات های ایرانی به یونسکو ارسال شده، افزود: با توجه به عظمت مهندسی در قنات قصبه گناباد طی سه ماه آینده طرح مطالعاتی جامع برای این قنات تهیه و به سازمان یونسکو ارسال می شود.

تبدیل به جاذبه مهم گردشگری کشور

تصویر کاریز رهن گنابادajamGonabadRahn

رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور نیز پنجشنبه گذشته در مراسم جشن ملی ثبت قنات قصبه گناباد و ۱۰ قنات ایرانی دیگر در فهرست میراث جهانی یونسکو ، با بیان این که قنات قصبه گناباد با توجه به ظرفیت های خاص خود، باید به جاذبه مهم گردشگری کشور تبدیل شود، گفت:  باید مراقبت و حفاظت از این اثر جهانی به عنوان یک اصل موردتوجه قرار گیرد و علاوه بر حفاظت از قنات، باید از این بستر به عنوان یک ظرفیت گردشگری استفاده شود. دکتر زهرا احمدی پور افزود: قنات قصبه از مهم ترین آثار تاریخی است که باید از آن برای رونق گردشگری استفاده کرد؛ بر همین اساس طرح گردشگری قنات قصبه گناباد به زودی اجرایی می شود.  این میراث متعلق به شماست و با ثبت جهانی آن قنات قصبه در دنیا شناخته شده است که بر توسعه و رونق گردشگری این منطقه تأثیر می گذارد.  باید زیرساخت های گردشگری در اطراف قنات ایجاد شود تا قنات قصبه به مقصدی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شود. رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور تقویت اقامتگاه های بوم گردی را یکی از اولویت های سازمان میراث فرهنگی در حوزه اقتصاد مقاومتی عنوان کرد و افزود: اقامتگاه های بوم گردی نقش مهمی در تحول صنعت گردشگری کشور دارد. چرا که این گونه اقامتگاه ها با رعایت شرایط زیست محیطی، باعث فعال شدن اقتصاد خانواده، محل و اشتغال جوانان می شود.

ایران، مهد قنات های جهان

File:میراب زیبد گناباد.jpg

تصویری از ساعت ابی کاریز زیبد گناباد. ساعت آبی قدیمی ترین تکنیک در سنجش زمان

انجمن میراث فرهنگی زیبد( ۱۲ رخ ) در بازسازی شیوه کار  ساعت آبی (پنگان) و تعیین  سهام و زمان انتقال آب از یک باغ به باغ دیگر شیوه اجدادی را در صحنه  جشن بازسازی کردند که مورد توجه حضار قرار گرفت.

معاون آب و خاک وزیر جهاد کشاورزی علی مراد اکبری گفت: ایران مهد قنات های جهان است که حدود ۸ میلیارد مترمکعب آب از این قنوات خارج می شود و با این میزان آب می توان ۸۰۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی را آبیاری کرد و با به کارگیری یک سیستم مدرن آبیاری زیرسطحی در قنوات گناباد به ویژه قنات قصبه، می توان کشاورزی این شهرستان را که سال ها دچار خشکسالی شده است متحول کرد.

جاذبه های تاریخی گناباد مقصد خوب گردشگری زوار پاکستانی

سرکنسول جمهوری اسلامی پاکستان در مشهد که در جشن ملی قنات در گناباد حضور داشت گفت : جاذبه های تاریخی و فرهنگی و مذهبی  گناباد مقصد خوب گردشگری زوار و مسافران پاکستانی است.

یاور عباس، افزود: حدود نیم میلیون زائر پاکستانی سالانه از طریق سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و مسیر گناباد به مشهد سفر می کنند که کمتر شناختی از ظرفیتهای تاریخی و مذهبی گناباد  دارند.

وی از قنات جهانی قصبه گناباد  و  مرقد امام زاده عابد مرقد برادر امام رضا ع به عنوان یک جاذبه بسیار خوب برای جذب گردشگر یاد کرد و ثبت جهانی آن را فرصتی بسیار مهم برای توسعه گردشگری و رونق اقتصادی در این شهرستان دانست.

وی با اشاره به وجود قناتهای متعدد در پاکستان و از جمله ایالت بلوچستان این کشور گفت: کشورهای صاحب قنات از نظر فرهنگ و تمدن به هم شبیه هستند و در مناطقی واقع شده اند که اقلیم خشک و نیمه خشک و بارندگی کمی دارند و در نتیجه نوع زندگی در این مناطق نشان دهنده سخت کوشی مردم آنها است.

سرکنسول و کنسول جمهوری اسلامی پاکستان از آثار مذهبی و تاریخی  گناباد، کاخک و  قلعه زیبد محل کشته شدن یزدگرد سوم در جنگ نیزک ترخان  و جنگ دوازده رخ  بازدید نمود.

در چهلمین جلسه کمیته میراث جهانی سازمان یونسکو در تیرماه امسال در استانبول ترکیه، قنات قصبه گناباد از استان خراسان رضوی به همراه قناتهای بلده خراسان جنوبی، زارچ و حسن آباد مشیر مهریز در یزد، جوپار کرمان، اکبرآباد و قاسم آباد بروات و ابراهیم آباد در استان مرکزی به ثبت جهانی رسید.

کاخک

قنات قصبه گناباد به عنوان تنها اثر ثبت شده استان خراسان رضوی در فهرست آثار جهانی یونسکو با سابقه بیش از ۲۵۰۰ سال به عنوان قدیمی و عظیم ترین قنات کشور و شاهکار تاریخ تمدن بشر در تامین آب و چشم انداز توسعه گردشگری در منطقه مطرح است.

کاریز کیخسرو گناباد (قصبه شهر) به طول ۳۳۱ هزار و ۳۳ متر در یک رشته اصلی به نام قصبه و چهار رشته منشعب به نام دولاب کهنه، دولاب نو، رشته فرعی اول و رشته فرعی دوم قصبه جریان دارد.

رشته اصلی این قنات که ۱۳۱ هزار و ۳۵ متر طول دارد در امتداد دره پرآب خانیک حفر شده و عمق مادر چاه آن نیز بیش از ۲۰۰ متر است.

بقایای قلعه زیبد از دوره یزدگرد سوم

parssea.org AJAMزیبد

 

قطعه سفال های پراکنده در اطراف دهانه چاه های این رشته قنات حاکی از این است که رشته قصبه واقع در کانال اولیه اصلی قنات در زمان هخامنشیان حفر شده و به دنبال آن رشته های دیگر قنات در مواقع خشکسالی در طول سالیان بعد از آن حفر شده اند.

 

شهرستان گناباد در فاصله ۲۷۸ کیلومتری جنوب مشهد واقع است.

قنات یا کاریز میراث فرهنگی و علمی و اقتصادی ایرانیان

از شط العرب زیبا کلام تا اروند رود فردوسی

IMG_3124
از شط العرب زیبا کلام تا اروند رود فردوسی

انچه که دکتر زیبا کلام در مورد اروند و شط العرب نوشتند خیلی از منطق مداراگرایانه ایرانی بدور نیست البته مقایسه این نام با نام کهن خلیج فارس از سوی استاد همانندیکسان دانستن خروار با مثقال است. شط العرب در دوره عثمانی رایج شد و قبل از معاهده ارزنه روم چنین نامی در مکتوبات عربی وجود ندارد حال آنکه دستِ‌کم در «شاهنامهء فردوسی» بارها این رود را با نام اروند یادکرده و از جمله: «به اروندرود اندر آورد روی/چنان چون بود مرد دیهیم جوی» یا «اگر پهلوانی ندانی زبان /بتازی تو اروند را دجله خوان!» یا در داستان سیاوش: « به جیحون گذر کرد و کشتی نجست/ به فر کیانی و رای درست / بسان فریدون کز اروندرود /گذشت و به کشتی نیامد فرود» و از جمله کتب دیگر در در نزهت القلوب . حمدالله مستوفی (قرن هشتم هجری) آمده‌است: «… چندانکه در عمود شط دجله چندان آب نمی‌ماند که کشتی تواند رفت و در زیر دیه مطاره فواضل این آبها و آب فرات از بطایح بیرون می‌آید و آب‌هایی که از خوزستان در می‌رسد با آن جمع گشته و در زیر بصره به دریای فارس می‌ریزد و طول این رود سیصد فرسنگ باشد. فرس آن را اروند رود خواند چنان‌که فردوسی می‌گوید در شاهنامه فریدون چو بگذشت از اروندرود/ همی داد بخت شهی را درود» ./?p=377
برای رودخانه های منتهی به خلیج فارس نام هایی مانند فرات -دجله – کارون قارون و بحر بصره و بحر عذب (گوارا) در مقابل بحر ملح(خلیج فارس) در اسفار بکار رفته . ختم کلام نظر به توصیه سازمان ملل اصراری بر حذف نام مورد نظر آنها نداریم اما مشکل اصلی در اینجا است که در تمام نیم قرن گذشته تا کنون که عربها میلیاردی برای تغییر نام خلیج فارس هزینه کردند جناب زیبا کلام حتی یکبار و در حد یک جمله هم از قدمت نام چند هزاره خلیج فارس دفاع نکردند و حال چگونه مدافع شط العرب شده اند!! .
دکتر عجم مشاور حقوقی مرکز مطالعات خلیج فارس

پیامدها و آینده حضور ناتو در خلیج فارس

کارشناس مسائل ژئوپلتیک

پیامدها و آینده حضور ناتو  در خلیج فارس – گفتگو با دکتر محمد عجم

در یک دهه گذشته کشورهای ناتو توجه ویژه ای به منطقه کرده است. در این میان برای بررسی بیشتر حضور ناتو و آینده حضور نظامی گسترده ناتو در و تاثیرات امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی در منطقه گفتگویی داشته ایم:

واژگان کلیدی: پیامدها حضور ناتو  در خلیج فارس، آینده،  ناتو ، خلیج فارس، خلیج فارس

مرکز بین المللی مطالعات صلح:

 باید بگوییم که درچند ماه گذشته مورد توجه زیاد ناتو قرار نگرفته ، بلکه توجه آنها قدیمی است . اما عواملی موجب گردید که در طول سالهای گذشته توجه ویژه  و استقرار آنها در  منطقه با تعلل روبرو شد اولا ناتو در سال ۱۹۴۹۹ در آغاز جنگ سرد بخاطر دفاع از کشورهای اروپایی در مقابل گسترش و یا تهدید کمونیزم ایجاد شد. اما  ناتو  بعد از سپتامبر ۲۰۰۱ تمام اهداف و تمرکز خود را بر روی مبارزه با تروریسم قرار داده است و از همان زمان هم به فکر ایجاد پایگاه هایی خارج از مرزهای سنتی خود بود و توجه ویژه ای هم به داشت. امروزه تهدید و نفوذ در ادبیات نظامی گری ناتو جای نفوذ و تهدید کمونیزم  را گرفته است حتی ناتو ادبیات ضد روسی را هم زیاد دامن نمی زند بیشتر روی  دو موضوع کلان فلسفه و ادبیات رسانه ها را تنظیم کرده است اول : ضد تروریزم  دوم ” خطر ”  تمرکز کرده است، زیرا با این دو واژه یا مفهوم راحت تر می تواند اجماع ایجاد کند و  پول و ثروت حکام را جذب کند  اما در ورای این دو موضوع اهداف بسیار والاتری دارد. کشورهای شورای همکاری دستکم ۱۲۰۰ میلیارد دلار سالانه سلاح می خرند که تقریبا تمامی آن از سوی  کشورهای عضو ناتو تامین می شود. به تنهایی  هفتاد میلیارددلار خرید نظامی دارد. یعنی فراتر از چین .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح:

حضور بسیار گسترده تر ناتو و آینده حضور نظامی گسترده ناتو در چه تاثیرات امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی در منطقه خواهد گذاشت؟

تاثیرات بسیار زیادی خواهد گذاشت. حضور گسترده ناتو  و کشورهای عضو ناتو  در از سوی به عنوان یک حضور استعماری و برای غارت منابع طبیعی این کشورها و ایجاد جو دشمنی و نا امنی  قلمداد می شود به نوعی حضور این کشورها و پایگاه های آنها نشانگر تهدید و برای ایجاد بازار گرمی سلاح و مسابقه ی تسلیحاتی است و تنش را افزایش می دهد. هم برای توازن قوا در مقابل خرید انبوه تسلیحات کشورهای شورای همکاری ،  ناچار است که به سیاست های دفاعی و به سیاست مسلح شدن هر چه بیشتر روی بیاورد. این مسابقه تسلیحاتی در به ضرر همه کشورهای منطقه است. چون کشورها را از  توجه به سیاست های سازندگی و شکوفایی اقتصادی باز می دارد و اقتصاد این کشورها را کند می کند. در حال حاضر  همه کشورهای شورای همکاری در یک مسابقه خرید انواع سلاح های مدرن  هستند، یا به عبارتی در شرایط صلح مسلح هستند. این ذخیره سازی انبوه  انواع سلاح های مدرن می تواند آینده خطرناکی داشته باشد. به خصوص این که این کشورها هم  در درون خود منازعات بر سر جانشینی و رقابت در کسب قدرت دارند  و هم  خود کشورها با یکدیگر منازعات مرزی دارند. از سوی دیگر  با کشورهای غیر عربی  نیز دارای منازعاتی هستند. مثلا امارات که با بر سر جزایر سه گانه ادعاهایی را مطرح می کند. این ادعا ها می تواند به تنش و در نهایت با بی تدبیری یکی از طرف ها به جنگ منجر شود. منطقه که هم جزء آن است، متاسفانه منطقه ی تناقض‌ها، تضادها، بدبینی ها، سوء ظن ها و تعارفات است. در همان حالی که کشورهای عربی در زیر یک سقف تشکیل جلسه می د، در بیرون جلسه با هم اختلاف دارند. ما قبلا در منطقه ی یک اختلاف بسیار بزرگ داشتیم که معمولا تحلیل گران به آن اختلاف یا منازعه عربی- اسرائیلی می گفتند. بعدها منازعه ی دیگری به نام منازعه عربی- عربی نیز ایجاد شد. بعد از انقلاب اسلامی منازعه عربی- ی (فارسی) هم به آن اضافه شد. بعدها منازعه و اختلاف شیعه و سنی هم ایجاد شد. الان  منازعه سنی – سنی هم  ایجاد شده است. در کشورهایی مثل مصر اختلافات مسیحی- اسلامی هم وجود دارد. در حال حاضر هم اختلاف عربی- کردی هم داریم.  منازعه عربی اسرائیلی بکلی به حاشیه رفته است اسرائیل از مسلح شدن کشورهای عربی ترسی ندارد بلکه آنها را تشویق هم می کند چون احساس می کندبا شرایط فعلی   اعراب نه اکنون  و نه در آینده  خطری برای  موجودیت اسرائیل نیست . می بینید که انواع مختلف  منازعات را در داریم. در واقع منطقه ای که چنین منازعاتی را در درون خود دارد می تواند آبستن حوادث باشد. می تواند مانند بشکه باروت عمل کند حداقل یکبار و در بحران   این ظرفیت بحران سازی، کارایی  خود را نشان داده است موج بحران به هر طرفی که برود ظرفیت تخریبی زیادی دارد بخشی از ظرفیت بحران سازی در منطقه ناشی از انبوه دلارهای نفتی است.

 به طور قطع و یقین نباید سیاست خوش بینی به این منطقه داشته باشد و ناچار است که در مقابل مسلح شدن این کشورها دست از مسلح شدن خود نکشد، اکنون  که این کشورها دشمنی خود را با بطور شفاف  آشکار کرده اند ناچار است  سیاست های دفاعی و تسلیحاتی خود را به بهترین نحو پیش ببرد.

مسابقه بدبینی و نظامی گری در منطقه موجب شده است که به یک دریای بحران ساز  تبدیل شود و بجای رشد و شکوفایی تجاری به انبار سلاح تبدیل شده است که آگاهان سیاسی آنرا برای آینده منطقه خطرناک می دانند. آینده منطقه ممکن است که به ناآرامی ها یا مشکلاتی یا برخوردها و تنش هایی منجر شود که مدیریت آن خیلی سخت باشد. حداقل آن این است که ممکن است یک جنگ روانی را ایجاد کند، که خود این جنگ روانی مشکلات زیادی را برای آینده کشورها خواهد داشت. در منطقه یها چینی ها و خیلی از کشورها سرمایه گذاری دارند و سرمایه گذاری این کشورها هم به خطر خواهد افتاد و ی ها و چینی هم در صورت بروز بحران به منطقه کشیده خوا شد .

مرکز بین المللی مطالعات صلح: حضور ناتو در خلیج فارس چه تاثیرات امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی برای منافع دارد؟

توجیه کشورهای عربی این است که آنها بخاطر تهدیدات و خطر   به انبار کردن سلاح های پیشرفته و سیستم های دفاع موشکی و غیره و یا انواع موشک ها روی آوردند، و  معقتد بودند که اتمی خطری متوجه منطقه می کند که باید جلو آن ایستاد. در حال حاضر که برجام را امضا کرده است و رسما و عملا نشان داده است که به دنبال تهدید اتمی نیست و بدنبال اثبات این بوده است که برنامه هسته ای هیچ کشوری را تهدید نمی کند، بلکه می تواند در خدمت کشورهای منطقه باشد؛ انتظار می رفت که کشورهای عربی دست از خصومت و هراسی بیشتر بکشند. ولی متاسفانه آنها بعد از همه این حسن نیت هایی که نشان داده است، بیشتر به نظامی گری روی آوردند. مثلا کویت درحال حاضر قرارداد همکاری با پیمان ناتو امضا کرده است. انگلیسی ها در بحرین و امارات متحده پایگاه دارد. ترزا می نخست وزیر انگلیس در سفر اخیر به منطقه گفت که به منظور تقویت امنیت کشورهای منطقه از “یک مشارکت امنیتی” حمایت می‌کند که شامل سرمایه‌گذاری دفاعی و آموزش نظامی در بحرین و اردن هم بشود. عضو دیگر ناتو یک پایگاه چند منظوره در دارد. اکنون  امریکا پایگاه های متعددی در کشورهای حاشیه دارد. ناوگان پنجم دریای امریکا در بحرین مستقر هست.  چیزی حدودی شصت پایگاه و مقر از سوی کشورهای عضو ناتو و امریکا و کشورهای بزرگ عضو ناتو در اطراف وجود دارد و این یک خطر و تهدید جدی نه تنها برای بلکه برای صلح جهانی است. تمام هم و غم باید در این موضوع متمرکز شود که چگونه می توان را عاری از سلاح های کشتار جمعی و عاری از خشونت و تهدید و بدبینی کرد. چگونه می شود در و اعتمادسازی  کرد و جو بدبینی و توهم توطئه  و ترس از یکدیگر بخصوص   هراسی را از بین برد.  حکام کشورهای عربی در یک توهم عجیبی بسر می برند و احساس تهدید و ترس دایمی از دارند این توهم ترس باعث شده که برای ایجاد جو روانی  احساس امنیت  به سوی مسابقه‌ی تسلیحاتی و دعوت از ناتو و قدرتهای استعماری  روی آورند. حضور ناتو در منطقه به هراسی بیشتر دامن می زند زیرا حکام کشورهای عربی با تکیه بر ناتو به خود جرات می د  بیشتر علیه جنجال ایجاد کنند و  فضای مخربی را ایجاد کنند. و این جنجال سازی های کاذب می تواند تسلسل  و یا دایره ای از بی اعتمادی و تخریب را موجب شود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده حضور ناتو در چگونه خواهد بود؟ سناریوهای مورد نظر در این حوزه چیست؟

درباره آینده حضور ناتو در سه احتمال قابل  طرح است: ممکن است  حضور آنها افزایش پیدا  کند و یا ممکن است حضور آنها کاهش پیدا کند و یا این که به طور کامل از خارج خوا شد. هر کدام از این سه سناریو محتمل است اما این که ما تصور کنیم که ناتو از خارج خواهد شد و یا حضور خود را در این منطقه کاهش خواهد داد، این موضوع بسیار بعید به نظر می رسد. این منطقه، منطقه‌ی بدبینی هاست و کشورها به هم بدبین هستند. این بدبینی در حال حاضر بین کشورهای عربی شورای همکاری و و متحدینش مثل و ظهور علنی پیدا کرده است قبلا مخفی و پوشیده تر بود. اما دعواهای عربی- عربی بسیار عمیق تر از دعوا و یا منازعه عربی- فارسی است. یعنی در آینده ممکن است تغییراتی پیدا شود. فرض کنید که سیاست هایی را اتخاذ کند و توهم ترس عربها از به صفر برسد متعاقب آن  در این کشورها می تواند منازعات درون عربی بروز کند و بین خود آنها جنگ و درگیری ایجاد شود. کما این که خیلی ها در معتقد بودند  که ما نباید در مقابل همسایگان و رقبا و بخصوص دشمن،  چهره‌ی ترسویی از خود نشان دهیم.  چون اگر چهره ترسویی از خود بروز بدهد، دشمن وقیح تر و گستاخ تر می شود. بنابراین همیشه باید چهره تهاجمی داشت و هیچ کوتاه نیامد. یعنی آنها اگر یک قدم در جهت خشونت بر می دارند و تهدید می کند، نیز باید چندین قدم بردارد. اما این سیاست منجر به اعتماد سازی نشده است و نتوانسته است، را به دریای آرامش و صلح تبدیل کند. بلکه همسایه های عرب را وحشت زده تر کرده است. چون آنها کشورهای کوچکی هستند و توان دفاعی لازم را  ندارند لذا به طور طبیعی و روانی دچار وحشت از می شوند. وقتی کشوری مثل بحرین را تهدید می کند اصولا کسی در توجهی به این تهدید نمی کند. چون بحرین کشوری نیست که قادر باشد را عملا تهدید کند.  از تهدید کشورهای مثل هم ترسی ندارد. چون به خود اعتماد کافی دارد که قادر است از خود در مقابل همه کشورهای بلکه در مقابل همه متحدین آنها دفاع کند. ترسی از اسرائیل و امریکا در منطقه ندارد، چه برسد به کشورهای عربی. اما کشورهای عربی چون بنیه ضعیفی دارند، خیلی سریع از تهدید ترس زده و هراسناک می شوند و این ترس آنها باعث شده است که ناتو و کشورهای غربی را به منطقه بکشند. بنابراین باید دید که آیا تهدیدات باعث شده است که آنها به ناتو روی بیاورند یا مسائل دیگری در کار بوده است که آنها را به سوی ناتو و امریکا سوق داده است. اما به هرحال یک حقیقت وجود دارد و آن این است که این کشورهای عربی پای بیگانگان را به کشاندند. اولین بار در جریان جنگ و ،  کشورهای عربی پای ناوگان های امریکا را به کشاندند. بعد ازآن در جریان جنگ و کویت بود که کشورهای عربی از امریکا و متحدینش دعوت کردند که به بیایند و کویت را نجات د. بعد از آن در جریان سرنگونی صدام بازهم این کشورهای عربی بودند که ناتو، امریکا، کشورهای غربی و ناوگان های آنها را به منطقه کشاندند. بطور طبیعی کشورهای صادر کننده سلاح نیز مشوق این کشورها در خرید اسلحه هستند و رسانه های گروهی آن کشورها برای بازار گرمی باید به هراسی دامن بزنند مقامات انگلیسی و غربی بارها و بارها در ملاقات و گفتگو با همتایان عرب خود از تهدیدات و سیاست توسعه طلبی و هژمونی خواهی داد سخن گفته اند نه بصورت محرمانه بلکه بطور علنی و  حکام عربی نیز خود  نیز به این هراسی دامن می زنند در حال حاضر هم که مسابقه تسلیحاتی باعث شده است که به انبار سلاح های پیشرفته تبدیل گردد. لذا باید گفت انتظار نمی رود که حضور  ناتو و یا کشورهای عضو ناتو در کاهش یابد مگر اینکه در منطقه جنگ و خشونت روی دهد و هزینه های زیادی بر آنها تحمیل شود ایجاد هزینه های سنگین برای حضور آنها در صورت بروز جنگهای تروریستی میسر است. همانطور که بدلیل هزینه های کلان  وتلفات زیاد از و در ظاهر خارج شد.

 مطلب مرتبط : 

: محمدعجم