■ پیروزی «روحانی» نمایانگر نقطه عطف چشمگیر برای جمهوری اسلامی است ■
پیروزی «روحانی» برای جمهوری اسلامی به مثابه یک نقطه عطف چشمگیر است. هر چند هنوز میزان و جهت حرکت این تغییر مشخص نیست. لیکن پرداختن به این موضوع شاید در شرایط حاضر چندان مهم نبود چرا که مردم ایران مصمم بودند در لحظهای که تنها کورسویی از مثبت اندیشی وجود داشت چهار سال گذشته که خالی از تدبیر و امید، دو شعار تبلیغاتی «روحانی» ، بود را به پایان ببرند. و دنیا هم به همین دلیل با مردم جشن میگیرد.
■ روحانی» از بسیاری جهات یک ابزار پیشبینینشده برای تغییر به حساب میآید ■
همین طور بهتر است به دنبال یافتن چگونگی غافلگیر شدن دوباره خود توسط ایران نباشیم، چرا که ایران در طول سالهای اخیر هم مرتباً ما را غافلگیر کرده است. شاید بتوان گفت «روحانی» از بسیاری جهات یک ابزار پیشبینینشده برای تغییر به حساب میآید. سابقه سیاسی او بیشتر به محافظه کاران سنتی نزدیک است و با چپگرایانی که ۱۵ سال پیش جریان اصلاحات را رهبری کردند همگرایی کمتری دارد. به همین دلیل بود که بسیاری از مردم ایران در ابتدای نامزدی وی نسبت به او تردید داشتند. هم چنین این امر که او یک روحانی بود را میشد یک نکته منفی در کسب حمایت مردم از حکومتی دانست که رهبران روحانی و معنوی آن یا از میان رفتهاند و یا حتی بر ضد حکومت سخن میگویند.
■ «روحانی» ذینفع راهبرد اصلاح طلبان ■
دلیل پیروزی او را تنها میتوان نتیجه تغییرات هم زمان در ایران تعبیر کرد. این تغییرات عبارتند از تلاشی هماهنگ از سوی نظام برای بازگرداندن تعادل به حکومتی که در اثر فشارهای خارجی و عداوتهای داخلی در خطر انفجار قرار داشت، و هم چنین عزمی راسخ جهت حمایت از نامزدی که راهی برای خروج از مشکلات و انزوای کنونی کشور، که در اثر تحریم و سرکوب داخلی به وجود آمده، ارائه دهد. به این شکل «روحانی» ذینفع راهبرد اصلاحطلبانهای شد که قصد داشت از لایههای بالا با مذاکره و از لایههای پایین با فشار تغییراتی به وجود آورد.
■ سیاسیون احزاب مختلف و عزم برای حمایت از «روحانی» ■
انتخاب «روحانی» به ریاست جمهوری برای بسیاری از ناظران و مردم ایران یادآور پیروزی قاطع «محمد خاتمی» در سال ۱۹۹۷ بر منتخب محافظه کاران، «علی اکبر ناطق نوری» ، بود. لیکن این بار تفاوت فاحشی وجود دارد و آن این که در تبلیغات «روحانی» نشانههایی از عزم بین حزبی سیاسی دیده میشد. در عمل «خاتمی» و رقیبش «ناطق نوری» از «روحانی» حمایت کردند. این امر نشان از آن داشت که بسیاری از صاحبان قدرت ایران متوجه شدهاند ادامه دادن وضعیت کنونی دیگر ممکن نیست و این شرایط دوام ندارد.
■ بلوغ جریان اصلاحات با پیروزی روحانی■
ائتلاف بین حزب میانه رو و جریان اصلاحات- همان طور که «فریده فرهی» ، کارشناس مسایل ایران، هفته قبل بدان اشاره کرد- نشانهای بود که نشان میداد در ایران اتفاقی غیرمعمول در شرف رخ دادن است. اگر جریان ساز و کار قوی سیاسی اصلاح طلبان از «روحانی» حمایت نمیکرد، پشتیبانی مردم را جلب نمینمود و از یکی از نامزدهای اصلاح طلب نمیخواست به نفع «روحانی» از انتخابات کناره بگیرد، او نمیتوانست پیروز انتخابات باشد. از این دیدگاه میتوان گفت پیروزی «روحانی» نشان دهنده بلوغ جریان اصلاحات است، جریانی که در زمان رونق خود به انتقاد از میانه روها، به نمایندگی «رفسنجانی»، میپرداخت.
■ جلب حمایت ۴۰% از رای دهندگان توسط محافظه کاران ■
پیروزی «روحانی» هم چنین ناهماهنگی میان محافظه کاران، که با وجود همکاری کامل و طولانی نتوانستند بر سر یک نامزد اجماع کنند، را بیش از پیش نمایان کرد. هر چند در حال حاضر بیشتر توجهها به نتیجه قاطع و غیرمنتظره انتخابات متمرکز است- نتیجهای که انتظار آن نمیرفت و بسیاری تصور میکردند انتخابات به دور دوم کشیده شود، ولی واقعیت این است که نامزدهای محافظه کار توانستند رای حداقل ۴۰% از رای دهندگان روز جمعه را به خود جلب کنند. این نکته خاطر نشان میکند که سلایق سیاسی در ایران شکاف عمیقی دارد که میتوان گفت از آن چه در ابتدای دوران اصلاحات دیدیم شدیدتر است.
■ ریاست جمهوری روحانی و نکات مثبت و منفی آن برای نظام ■
و البته تعجب آور ترین بعد انتخابات روز جمعه این است که رهبر ایران، «آیت الله خامنهای» و افراطیهایی که روز به روز نفوذ بیشتری پیدا کردهاند اجازه دادند این اتفاق رخ دهد. همان طور که در اولین واکنش خود به انتخابات گفتم «روحانی» نکاتی دارد که به نفع ]آیتالله[ «خامنهای» و دیگر رهبران انقلابی است. لیکن رهبر و دیگر اطرافیانش با تن در دادن به ریاست جمهوری «روحانی» کسی را بالا بردهاند که موضع اتمی او را آشکارا قبول ندارند و جریانی را احیا کردهاند که به دنبال میانه روی سیاسی است، یعنی همان رویکردی که زمانی از سوی حکومت به فتنه تعبیر شده بود.
■ معمایی دیگر در روند غیرقابل پیش بینی سیاست ایران ■
نتیجه نهایی که از پیروزی «روحانی» استنباط میشود این است که ]آیتالله[ «خامنهای» و رهبران نظامی کشور نسبت به عمق بحران موجودیت رویاروی نظام واقف هستند. این که آیا آنان در زمینه حل دلایل بحران- که همانا بنبست با جامعه بینالمللی بر سر مسئله اتمی این کشور باشد- هم از خود انعطاف پذیری و عملگرایی در این سطح نشان خواهند داد یا خیر معمای بعدی است که توسط روند همیشه غیرقابل پیش بینی سیاست ایران طرح شده است.
آخرین دیدگاهها