این مطلب را سال گذشته به مناسبت روز ملی خلیج فارس منتشر کردم و مجدا یاد اوری می کنم .
نام خلیج فارس در احادیث رسول الله ص و بزرگان و مفسران و مورخان اهل سنت بکار رفته اما
در کتاب های اهل سنت هیچگاه خلیج عربی بکار نرفته است مگر در چهار دهه اخیر یعنی بطور قطع و یقین در هیچ کتاب اهل سنت تا سال ۱۹۶۰ خلیج عربی ظاهر نشده است .
یک نمونه آن مسند ابویعلی موصلی است اولین بار از دکتر عبدالهادی التازی در سال ۱۳۸۳ شنیدم که گفت یک روایت از پیامبر نقل شده که در ان بحر فارس بکار رفته است.
بعدها در سال ۱۳۸۸ این روایت را در نسخه آنلاین کتاب موسند ابی یعلی پیدا کردم . ولی سال قبل صدا و سیما هم آن را توسط یک پزوهشگر جوان نشان داد. در آن حدیث نبوی شریف ،رسول خداص با صراحت از خلیج فارس با نام دریای فارس استفاده نموده اند . اینکه راوی حدیث چه کسی است و یا حدیث معتبر است و یا اصلا جساسه و دجال چی هست و چقدر علمی است و یا نیست و واقعیت امر چیست به موضوع ما ربطی ندارد و موضوع بحث مفسران و محدثان است. موضوع بحث ما این است وه واژه بحر فارس در احادیث پیامبر ص بکار رفته است.بودن واژه بحر فارس در کتب کهن اسلامی صرف نظر از راوی و مروی اهمیت دارد. حدیث جساسه که در ان بحر فارس بکار رفته در ۶ منبع از جمله مسند ابویعلی و تاریخ طبری و مسلم و تاریخ اسلام ذهبی . ابن اثیر و مسعودی نقل شده است.
کتاب:مسندابویعلی موصلی
أحمد بن علی بن المثنى أبو یعلى الموصلی التمیمی متوفی ۳۰۷
ج۴ ص۱۳۰ و ۱۴۲ دارالثقافه
پاروقی:اسناده صحیح
پیامبر مکرم اسلام در جمع اصحابشان درباره دجال چنین می فرمایند:
“…المدینه، ما باب من ابوابها الا ملک مصلت سیفه یمنعه و بمکه مثل ذالک.” ثم قال: “فی بحر فارس، ما هو فی بحر الروم ما هو .ثلاثا.” ثم ضرب بکفه الیمنی علی الیسری. ثلاثا….
در مدینه هیچ دروازهای نیست مگر این که فرشتهای در حالی که شمشیرش را بیرون آورده از ورود (دجال) جلوگیری کند. سپس پیامبر سه بار فرمودند: (دجال) در دریای فارس و دریای روم نیست و سپس سه بار کف دست راست خود را بر کف دست چپ شان زدند.
دیگر منابعی که این مطلب را نقل کرده اند:
موطا امام مالک ج۳ص۳۳۳،البدء والتاریخ ابن المطهر،ج۱ص۲۰۴ و۲۰۵ ،کتاب المختصر فی أخبار البشر جناب ابوالفداء ج۱ص۱۶۱ بنابر مکتبه شامله،المفصل فى تاریخ العرب قبل الإسلام دکتر جواد علی چ۱ص۱۷۷ و تاریخ ابن الوردی جناب زین الدین عمر بن مظفر الشهیر بابن الوردی ج۱ص۲۰۲ ،کتاب تاریخ ابن خلدون در ده جای مختلف،تاریخ یعقوبی،ج۱ص۷۱ و مروج الذهب در شش جای مختلف،و ….
در البدایه و النهایه نیز در پاورقی ص۲۶ جلد ۹ بنابر مکتبه ی شامله نیز چنین آمده:أرض أصبهان ومصبه فی بحر فارس قرب عبادان…اما متاسفانه در چاپ های بعدی این کتاب،دست به تحریف زده و در کنار بحر فارس،یک پرانتز باز کرده و نوشتند(خلیج العربی)!!
قــــــــــــــــــــــال رســــــــــــــــــــــول اللـــــــــــــــــــــــــــــــــــه :
» فی بحر فارس ما هو فی بحر الروم ما هو « آن (دجال وحیوان دریایی) در بحر فارس وروم وجود ندارد
بیش تر از ۷۰ نفراز مفسران مشهور قرآن به عبارت ” بحر فارس” اشاره کرده اند و حتی بعضی موقعیت جغرافیایی آنرا مفصلا توضیح داده اند اما حدیث زیر سخن و حدیث محکم خود پیامبر ص است.
انتشار سند بسیار مهم نام خلیج فارس در حدیث محکم پیامبر(ص) از مسند ابی یعلی الموصلی البغدادی جلد ۴ ص ۱۲۰ حدیث شماره ۲۱۴۶ .
با تحقیق و پژوهش در باب اسناد خلیج فارس در منابع عربی اهل سنت احادیثی از پیامبر(ص) را میتوان پیدا کرد از جمله ، حدیثی که پیامبر اسلام ۳ بار نام بحرفارس را بر زبان آورده است.
مسند الموصلی توسط انتشاراتی دارالثقافه العربیه در سال ۱۴۱۲ ه. ق در دمشق باز چاپ شده است.
نویسنده این کتاب در بین سال های ۲۱۰ تا ۳۰۸ هجری قمری زندگی می کرده است در این کتاب حدیثی را به نقل از جابر ابن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم (ص) آورده که پیامبر(ص) در طول حدیث نام “بحر فارس” را گفته اند. این حدیث در صفحه ی ۱۲۰ از جز چهارم کتاب مسند ابی یعلی الموصلی البغدادی آمده است. ایشان از بزرگان علم حدیث نزد اهل سنت میباشند.
در نقشه بالا تصویر سه جساسه را می بینید و در پایین نقشه نوشته شده دریای فارس
در این حدیث پیامبر اکرم در جمع اصحابشان در خصوص دجال و حیوانی دریایی صحبت فرموده اند و ترجمه فارسی این حدیث این است که ”هیچ دروازه ای در مدینه نیست مگر اینکه فرشته ای با شمشیرهای بیرون آورده شده از ورود دجال ممانعت کند، و مکه هم همینطور” در ادامه می فرمایند:
«ثم قال : فی بحر پارس ما هو فی بحر روم ما هو ثلاثه» یعنی دجال و آن حیوان دریایی در بحر فارس و دریای روم ( مدیترانه ) وجود ندارد و سه مرتبه این را تکرار می کنند و سپس سه مرتبه کف داست راست خود را به کف دست چپ خود می زنند. در پایان هم درجه حدیث مشخص شده که نوشته شده رجاله، رجال الصحیح به این معنا که فرد نقل کننده حدیث صحیح است.
در ذیل صفحه ی ۱۲۰ نیز به صحیح بودن این حدیث اشاره شده است. این مطلب حدیث شماره ۲۱۴۶ مسند الموصلی است اصل عربی آن چنین است:
حدیث مرفوع) حَدَّثَنَا ، حَدَّثَنَا ، عَنِ ، عَنْ ، عَنْ ، قَالَ :
قَامَ فِینَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ یَوْمٍ عَلَى الْمِنْبَرِ ، فَقَالَ : ” بَیْنَمَا نَاسٌ یَسِیرُونَ فِی الْبَحْرِ فَلَقِیَتْهُمُ الْجَسَّاسَهُ ” . فَقُلْتُ : وَمَا الْجَسَّاسَهُ ؟ . فَقَالَ : ” امْرَأَهٌ تَجُرُّ شَعْرَ جِلْدِهَا وَرَأْسِهَا . فَقَالَتْ : فِی هَذَا الْقَصْرِ خَبَرُ مَا تُرِیدُونَ . فَأَتَوْهُ فَإِذَا هُمْ بِرَجُلٍ مُوثَقٍ ، قَالَ : أَخْبِرُونِی ، أَوْ سَلُونِی أُخْبِرْکُمْ . فَسَکَتَ الْقَوْمُ ، فَقَالَ : أَخْبِرُونِی عَنْ نَخْلِ بَیْسَانَ ، وَعَیْنِ زُغَرَ وَعُمَّانَ ، هَلْ أَطْعَمَ ؟ . قَالُوا : نَعَمْ . قَالَ : فَأَخْبَرُونِی عَنْ حَمْأَهِ زُغَرَ هَلْ فِیهَا مَاءٌ ؟ . قَالُوا : نَعَمْ ، هِیَ مَلأَى تَدَفَّقَ جَانِبُهَا . قَالَ : فَقَالَ : وَهُوَ الْمَسِیحُ تُطْوَى لَهُ الأَرْضُ ، فَیَسْلُکُهَا فِی أَرْبَعِینَ إِلا مَا کَانَ مِنْ طَیْبَهَ ” . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : ” هِیَ الْمَدِینَهُ ، مَا بَابٌ مِنْ أَبْوَابِهَا إِلا عَلَیْهِ مَلَکٌ صَالِتٌ سَیْفَهُ یَمْنَعُهُ مِنْهَا ، وَبِمَکَّهَ مِثْلُ ذَلِکَ ” . ثُمَّ قَالَ : ” فِی بَحْرِ فَارِسَ مَا هُوَ ، فِی بَحْرِ الرُّومِ مَا هُوَ ” ثَلاثًا . قَالَ : فَقَالَ ابْنُ أَبِی سَلَمَهَ : إِنَّ فِی هَذَا الْحَدِیثِ شَیْئًا مَا حَفِظْتُهُ . قَالَ : فَشَهِدَ جَابِرٌ أَنَّهُ ابْنُ صَیَّادٍ . قَالَ : فَقُلْتُ : إِنَّ ابْنَ صَیَّادٍ قَدْ مَاتَ . قَالَ : وَإِنْ مَاتَ . قَالَ : فَقُلْتُ : فَإِنَّهُ قَدْ أَسْلَمَ . قَالَ : وَإِنْ کَانَ قَدْ أَسْلَمَ . قَالَ : فَإِنَّهُ قَدْ دَخَلَ الْمَدِینَهَ . قَالَ : وَإِنْ کَانَ قَدْ دَخَلَ الْمَدِینَهَ
۲۱۴۶ – حدثنا واصل بن عبد الأعلى ، حدثنا ابن فضیل ، عن الولید بن جمیع ، عن أبی سلمه ، عن جابر ، قال :
قام رسول الله صلى الله علیه وسلم ذات یوم على المنبر فقال : « إنه بینما أناس یسیرون فی البحر فنفد طعامهم ، فرفعت لهم جزیره فخرجوا یریدون الخبز فلقیتهم الجساسه (۱) – قلت لأبی سلمه : وما الجساسه ؟ قال : امرأه تجر شعر رأسها – قالت لهم : فی هذا القصر خبر ما تریدون فأتوه ، فإذا هم برجل موثق فقال : أخبرونی ، أو سلونی أخبرکم فسکت القوم ، فقال : أخبرونی عن نخل بیسان وأریحیا – أو أریحا – أأطعم ؟ قالوا : نعم ، قال : فأخبرونی عن حمأه زغر هل فیها ماء ؟ قالوا : نعم . قالوا : هو المسیح تطوى (۲) له الأرض فیسلکها فی أربعین یوما إلا ما کان من طیبه ، فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : » ألا وإن طیبه هی المدینه ما من باب من أبوابها إلا ملک صالت سیفه یمنعه منها ،
وبمکه مثل ذلک « ثم قال : » فی بحر فارس ما هو فی بحر الروم ما هو « .
فقال لی أبو سلمه : إن فی هذا الحدیث شیئا ما حفظت قال : شهد جابر بن عبد الله أنه ابن صیاد قلت : فإنه قد مات ، قال : وإن مات . قلت : فإنه أسلم ، قال : وإن أسلم ، قلت : فإنه قد دخل المدینه ، قال : وإن دخل المدینه
__________
(۱) الجساسه : الدابه التی تتجسس وتجمع الأخبار للدجال
(۲) تطوى : تتقارب
این حدیث که اخیرا در روز ملی خلیج فارس نیز مورد تقدیر قرار گرفت . بیش از ۱ میلیارد مسلمان اهل سنت اصالت آن را قبول دارند. باید به روشنی به حاکمان عرب دست نشانده حوزه جنوب خلیج فارس که تفکرات پان عربیسمی دارند و به صراحت تاریخ و تمدن منطقه را در جهت ایجاد اختلاف و انشقاق جعل میکنند باید گفت اگر مدعی اسلام هستید، این حدیث از بالاتریم مقام انسان های عالم نقل شده و باید آنرا بپذیرید و از نام صحیح بحر فارس یا دریای پارس یا خلیج فارس استفاده کنید و اگر هم مسلمانی را به یدک میکشید و به اسلام اعتقادی ندارید و مطیع اوامر استعمار انگلیس هستید بایستی به هزاران برگ سند و نقشه با قدمت بیش از ۲۰۰۰ سال احترام بگذارید تا شآن و منزلت انسانی اولیه شما زیر سوال نرود.
حدود ۷۰ مفسر قران در تفسیر ۶ آیه قران از بحر فارس بنوعی سخن گفته اند اما حدیث زیر سخن و حدیث محکم خود پیامبر است به اعتراف اهل سنت.
- حضرت محمدص:
» فی بحر فارس ما هو فی بحر الروم ما هو « آن (دجال وحیوان دریایی) در بحر فارس وروم وجود ندارد
بحرین (دو دریا)، مفهومی است که پنج بار در قرآن (یک بار در حالت رفع، فاطر، ۱۲) آمده است. … مفسران شیعه سنی ودانشمندان مسلمان این مفهوم را به چندین وجه تفسیر کردهاند، همگی یک وجه تفسیر آن را را محلّ التقای بحر فارس و بحر روم دانستهاند. در مورد سورهای زیر نیز بعضی اشاره به بحر فارس کرده اند ( ۱ ) ابراهیم : ۳۲ .
( ۲ ) النحل : ۱۴ – ۱۵ .
( ۳ ) الفرقان : ۵۳ .
( ۴ ) النمل : ۶۱ .
( ۵ ) فاطر : ۱۲ .
(۶ ) الجاثیه : ۱۲ .
( ۷) الطور : ۶ .
(۸ ) الرحمن : ۱۹ – ۲۴ .
( ۹ ) الملک : ۳۰ (۱۰ ) الشورى : ۲۲ – ۲۵ .
( ۱۱) المرسلات : ۲۷ .
بر اساس کتاب پریپلوس اریترا در انتهای خلیج فارس بر کنار رود شهر بسیار آباد و سعادتمندی وجود دارد که تجار پارسی -هندی – رومی در آنجا تجارت دارندو حاکم آن عادلترین است و مردم سادتمند هستند.
برخی آپلوگوس را اُبُله و نزدیک بصره می دانند و عده ای آنرا منطقه آبادان می دانند.در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید خطبه ۱۳ آمده است که بصره و شهرهای اطراف آن را بحر فارس سه بار نابود کرده است.
دجال چیست؟
دجال یک مسیح قلابی و دروغی است که با ظهور خود فتنه ای جهانی بنام فتنه دجال برپا می کند او در مدت ۴۰ روز تمام شهرهای جهان را می پیماید.
{ وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِنْ الأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لا یُوقِنُونَ } (نمل: ۸۲).
بسیاری از مفسران قران در ترجمه دابه من ارض در سوره نمل آیه ۸۲ را همان جساسه می دانند. بسیاری دیگر دابه ارض را دجال یا مسیح دروغین می دانند.
در مورد جساسه داستان های زیادی در ادبیات عرب وجود دارد از جمله اینکه جساسه یک نوع ماهی و یا حیوان است که خود را به شکل زن زیبا روی در می اورد و سراغ کشتی ها می رود و مردان را فریب داده و انها را به ساحل می کشاند تا اموال آنها را غارت نماید. همچنین گفته شده که جساسه موجودی است که برای دجال جاسوسی می کند خود را به اشکال مختلف در می آورد تا مردها را فریب دهد این موجود در دریا هست. نضامی گنجوی نیز در این موضوع مطلب مفصلی دارد.
حدیث جساسه در صحیح مسلم بیان شده و بخاری و ترمذی نیز آن را نقل کرده این حدیث از قول فاطمه بنت قیس که پیامبر آنرا از قول یک نصرانی بیان کرده است.
حدیث جساسه
مسلم در صحیح و ترمذی در سنن بابی را به قصه جساسه اختصاص دادهاند. مسلم میگوید که بنابه گفته عبدالله بن عمرو بن عاص، جساسه همان دابه مذکور در آیه شریفه است (قشیری نیشابوری، بیتا: ج۴، ۲۲۶۰).
حدثنا عبدالوارث بن عبدالصمد بن عبدالوارث وحجاج بن الشاعر کلاهما عن عبدالصمد (واللفظ لعبد الوارث بن عبدالصمد) حدثنا أبی عن جدی عن الحسین بن ذکوان حدثنا ابنبریده حدثنی عامر بن شراحیل الشعبی شعب همدان: فاطمه بنت قیس _ که از نخستین زنان مهاجر است _ میگوید: صدای منادی پیامبر(ص) را شنیدم که ندا میداد: به نماز جماعت بیایید. من از خانه بیرون آمده در مسجد همراه پیامبر نماز خواندم. من در صف جلوی زنان نشسته بودم. پیامبر پس از نماز با چهرهای خندان بر روی منبر نشست و فرمود: هرکس بر جای خودش بماند. سپس اضافه کرد: آیا میدانید که چرا شما را به این اجتماع فراخواندم؟ مردم گفتند: خدا و رسولش بهتر میدانند. پیامبر خدا(ص) فرمود: برای این شما را گرد آوردم که تمیم _ که مردی نصرانی بود _ بیعت کرده و اسلام آورده است و او همچنین برای من حدیثی نقل کرده که با آنچه من به شما میگفتم موافقت دارد. و این حدیث درباره مسیح دجال است.
او برای من نقل کرده که من با سی تن از مردان قبیله لخم و جذام بر یک کشتی سوار شدیم. امواج ما را به جزیرهای راهنمایی کرد. ما در ساحل آن پیاده شدیم در جزیره، حیوان عجیبی مشاهده کردیم که بسیار پر مو بود. به حدی که از زیادی مو سر او از دمش شناخته نمیشد. ما به طرف این حیوان آمده از او پرسیدیم: تو چه هستی؟ جواب داد: من جساسه هستم. گفتیم: جسّاسه چیست؟ گفت: به این دیر بروید؛ زیرا مردی در آن دیر است که او شیطان باشد. به سرعت به سوی دیر روانه و به آن وارد شدیم. در این هنگام ناگهان مردی را دیدیم که قویتر و بزرگتر از او تاکنون ندیده بودیم؛ دست و پای او در زنجیر بود پرسیدیم: تو کیستی؟ گفت: خبر من را خواهید شنید. اول شما بگویید که چه کسانی هستید؟ گفتیم: ما عرب هستیم و به تفصیل داستان کشتی و سرگذشت خودمان را برای او بازگو کردیم.
سپس سؤالاتی از ما کرد و پرسید: درباره نخل بیسان (قریهای در شام) برایم بگویید؛ آیا ثمر میدهد؟ گفتیم: آری. گفت: به زودی ثمرهاش تمام خواهد شد. گفت: از دریاچه طبریه (دریاچهای در شام) چه خبر؟ گفتیم: در چه موردی؟ گفت: آب دارد یا نه؟ گفتیم: آب فراوان دارد. گفت: به زودی از بین خواهد رفت. گفت: از چشمه زغر (سرزمینی در شام) چه خبر؟ آیا آب دارد؟ گفتیم: فراوان گفت: آیا مردم آنجا از آب چشمه کشاورزی میکنند؟ گفتیم: آری، اهالی از چشمه زراعت میکنند. گفت: از پیامبر مردم امّی خبر دهید. گفتیم: او در مکه ظهور کرده و اینک در یثرب (مدینه) ساکن است. گفت: آیا عربها با او جنگ کردند؟ گفتیم: آری. گفت: این جنگها به چه شکل بوده است؟ گفتیم: او بر عربهای نزدیک خود غالب شده و آنان از او اطاعت نمودند. گفت: خیر و مصلحت این است که از او اطاعت کنند و من به شما خبر میدهم که من مسیح هستم و نزدیک است که به من اجازه ظهور داده شود. من در زمین راه میافتم و همه جا جز مکه و طیبه (مدینه) را تنها در چهل روز میپیمایم. این دو شهر بر من حرام است.
هرگاه اراده کنم که به آنها وارد شوم، فرشتهای شمشیر به دست با من روبهرو شده، مانع ورودش به آنجا میشود. و بر هر روزنی از آن، فرشتگانی هستند که از آن پاسداری میکنند. فاطمه بنت قیس میگوید: پیامبر خدا(ص) در حالی که با عصای خود بر منبر میکوبید، سهبار فرمود: اینجا طیبه (مدینه) است. سپس فرمود: آیا من این سخن را برای شما نگفتهام؟مردم جواب دادند: آری! سپس فرمود: از این جهت حدیث تمیم داری برای من جالب و شگفتآور بود که با آنچه قبلاً برایتان گفتهام مطابقت داشت. (همو: ۲۲۶۱)
ابنماجه حدیث جساسه را از محمد بن عبد الله بن نمیر از إسماعیل ابنأبی خالد از مجالد از شعبی، ترمذی از مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ از مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ از أَبِى از قَتَادَه از الشَّعْبِىّ، و احمد از یُونُسُ بْنُ مُحَمَّد از حَمَّاد یَعْنِی ابْنَ سَلَمَه از دَاوُدَ بْنِ أَبِی هِنْد از الشَّعْبِیّ؛ طبرانی از عبدالوارث بن ابراهیم از سیف بن مسکین الاسواری از ابوالاشهب جعفر بن حیان از عامرالشعبی؛ ابنحبان در صحیح با دو سند، یکبار از هارون بن عیسی بن السکین از الفضل بن موسی مولی بنیهاشم از عون بن کهمس از پدرش از عبدالله بن بریده از یحیی بن یعمر از فاطمه بنت قیس و بار دیگر با اندکی اضافات از طریق عمربن محمد الهمدانی از عبدالملک بن سلیمان القرقسانی از عیسی بن یونس از عمران بن سلیمان القینی از الشعبی نقل کرده است (ابنماجه، بیتا: ج۲، ۱۳۵۴؛ ترمذی، بیتا: ج۸، ۴۸۸؛ ابنحنبل، بیتا: ج۵۵، ۳۴۶؛ طبرانی، بیتا: ج۱۱، ۸۰؛ ابنحبان، بیتا: ج۲۸، ۱۱۷؛ همو، ۱۱۹).
ترمذی حدیث جساسه را صحیح میداند (ترمذی، بیتا: ج۸، ۴۸۸).
در اسناد فوق، به ترتیب حجاج بن الشاعر (ذهبی، بیتا: ج۱، ۳۶)، عبدالله بن بریده (عسقلانی، ۱۴۰۴: ج۵، ۱۳۷؛ مزی، ۱۴۰۰: ج۱۴، ۳۲۸)، عبدالوارث بن ابراهیم (همو: ج۴۲، ۵۸۸)، سیف بن مسکین الاسواری (همو: ج۱۹، ۳۲۸)، هارون بن عیسی بن السکین (خطیب بغدادی، بیتا: ج۱۴، ۳۳) همگی مهملاند؛ مجالد بن سعید ضعیف (عسقلانی، بیتا: ج۱۰، ۳۷؛ ذهبی، بیتا: ج۳، ۱۸۲)، یونس بن محمد کذاب (عسقلانی، ۱۴۰۶: ج۱، ۶۱۴)، عبدالملک بن سلیمان القرقسانی حدیثش غیر محفوظ(ذهبی، بیتا: ج۲، ۶۵۶)، عمران بن سلیمان قمی احتمالاً دچار تصحیف سندی شده و اصل آن عمران بن سلیمان قینی بوده که فردی ضعیف است (همو: ج۳، ۲۳۸)، در غیر این صورت چنین اسمی هرگز در کتب رجالی نیامده و مجهول است.
احتمال اقتباس اخباردابه الارض از قصه جساسه
احتمال میرود روایات دابه، از داستان جساسه _ که در متون روایی اهلسنت شهرت فراوان دارد _ منشأ گرفته باشند. این احتمال را قرائن ذیل تقویت میکند:
۱٫ مسلم در صحیح خود دوبار به این مسئله اشاره کرده که بنا به گفته عبدالله بن عمرو بن عاص، جساسه همان دابه الارضی است که در آیه ۸۲ سوره نمل از آن سخن به میان آمده است؛ یکبار در توضیح همان آیه شریفه (قشیری نیشابوری، بیتا: ج۴، ۲۲۲۵) و بار دیگر در اول باب جساسه (همو: ۲۲۶۰).
۲٫ عبدالله بن عمرو بن عاص از جمله راویانی است که سند چندین روایت به او منتهی میشود و در آن اخبار منقول از عبدالله بن عمرو اکثر ویژگیها و صفات دابه (مکان خروج، زمان خروج، نشان گذاشتن دابه، صیحه زدن، عظیم الجثه و ترسناک بودن و …) بازگو شده است. از اینرو ممکن است بقیه افراد نیز که روایات دابه را نقل کردهاند این احادیث را از او اخذ کرده باشند.
برخی از محدثان اهلسنت نیز معتقدند روایاتی را که عبدالله بن عمرو عاص درباره اشراطالساعه و فتن آخرالزمان آوردهاند، نباید قبول تلقی کرد؛ چرا که او در این زمینه بیشتر از اسرائیلیات نقل میکند (صبحی صالح، ۱۳۸۰: ۲۱۹).
از جمله روایات منقول از عبدالله بن عمروبن عاص:
حَدَّثَنَا الْمُنْذِرُ بْنُ شَاذَانَ، ثنا یَعْلَى، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ، عَنْ أَبَانَ بْنِ صَالِحٍ قال: از عبدالله بن عمرو درباره دابه سؤال شد که از زیر صخرهای نزدیک مکه خارج میشود؟ [گفت]: به خدا سوگند اگر بخواهم با عصایم به صخرهای که دابه از زیر آن خارج میشود میکوبم [و آن را برای شما نشان میدهم]. گفته شد: ای عبدالله بن عمرو، [دابه] چه کار میکند؟ گفت: به مشرق روی آورد و به آواز بلند صیحه کند، به طوری که همه اهل مشرق بشنوند. سپس روی به سوی مغرب آورد و به آواز بلند صیحه کند، به طوری که همه اهل مغرب بشنوند. سپس به همین طریق روی به سوی شام و یمن آورد. گفته شد: سپس چه کار میکند؟ گفت: سپس نمیدانم. (ابنابیحاتم، ۱۴۱۹: ج۹، ۲۹۲۵)
حَدَّثَنَا وَکِیعٌ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ أَبِی حَیَّانَ عَنْ أَبِی زُرْعَه عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ _ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ _ : خورشید از مغرب طلوع میکند و دابه هنگام ظهر بر مردم خارج میشود. هرکدام زودتر خارج شد بعدی به زودی به دنبال آن میآید. (ابنحنبل، بیتا: ج۱۳، ۲۸۳)
حدثنی ابنعبد الرحیم البرقی، قال: ثنا ابنأبی مریم، قال: ثنا ابنلهیعه و یحیى بن أیوب، قالا: ثنا ابنالهاد، عن عمر بن الحکم، أنه سمع عبد الله بن عمرو یقول: دابه از شعب خارج میشود. سرش به ابرها میرسد و پاهایش از زمین خارج نشده است. بر انسانهایی که نماز میگزارند میگذرد و میگوید: نماز نیاز تو نیست، پس او را نشان میگذارد. (طبری، ۱۴۱۲: ج۲۰، ۱۲)
حدثنا أبو بشر قال: ثنا أبوشبل مهنا عن حماد، عن طلحه بن عبید الله بن کریز، وقتاده، عن عبد الله بن عمرو، رضی الله عنهما: هما نا او کفشش را گرفت و گفت: اگر بخواهی نمینشینم تا پابگذارم بر جایی که دابه از آنجا خارج میشود. آن از اجیادی خارج میشود که نزدیک صفاست. (فاکهی، بیتا: ج۶، ۱۳۱)
حدثنا عمرو بن عبد الحمید الآملی، قال: ثنا أبو أسامه، عن هشام، عن قیس بن سعد، عن عطاء، قال: عبد الله بن عمرو را دیدم، در حالی که نزدیک مکانی در صفا ایستاده بود و میخواست به آنجا قدم بگذارد. گفت: نایست، مگر در مکانی که دابه از آنجا خارج میشود. (طبری، ۱۴۱۲: ج۲۰، ۱۱)
حدثنا صالح بن مسمار، قال: ثنا ابنأبی فدیک، قال: ثنا یزید بن عیاض، عن محمد بن إسحاق، أنه بلغه عن عبد الله بن عمرو: دابه الارض در حالی که عصای موسی(ع) و خاتم سلیمان(ع) را به همراه دارد خارج میشود و کافر را مهر میزند. عفان گفت: روی بینی کافر با مهر علامت میگذارد و با عصا صورت مؤمن را جلا میبخشد، به گونهای که افرادی که روی یک سفره جمع میشوند این را میگویند: ای مؤمن، دیگری میگوید: ای کافر (مؤمن از کافر باز شناخته میشود). (همو: ۱۲)
۳٫ در صحیح مسلم (همو: ۲۲۶۱) و سنن ابیداود (سجستانی، بیتا: ج۴، ۲۰۷)، از جساسه تعبیر به «اعظم انسان» به معنای «عظیم الجثه» یا «قیافه و صورت ترسناک داشتن» شده است. از اینرو ممکن است این تعبیر از جساسه منشأ خرافات و افسانههایی باشد که درباره دابه الارض گفتهاند؛ بهخصوص که روایاتی که از عبدالله بن عمرو _ که از کسانی است که معتقدند جساسه همان دابه الارض مذکور است _ رسیده، همگی به این مطلب برمیگردد که دابه حیوانی خارق العاده و عظیم الجثه است که کارهای خارق العاده نیز انجام میدهد.
۴٫ در برخی از منابع نیز آمده که خداوند به جساسه اجازه داد تا به زبان فصیح صحبت کند (طبرانی، ۱۴۰۴: ج۲، ۵۴؛ ۲۴، ۳۸۶؛ همو، بیتا: ج۱۱، ۸۰؛ ج۵، ۱۲۴). از اینرو ممکن است روایات ا
تاریخ الاسلام ذهبی متوفی۷۴۸
ج۱۳ ص۳۵ دارالکتاب العربی
على جمیع المشرق ودعا المأمون الفضل بن سهل فولاه على جمیع المشرق من همدان إلى جبل سقینان والتبت طولاً، ومن بحر فارس والهند إلى بحر الدیلم
تاریخ طبری {تاریخ الرسل و الملوک}
ج۲ص۳۹ دارمعارف مصر و ج۵ص۸۷ {بنابر مکتبه ی شامله}
وکان فی سواحل بحر فارس ملک یقال له أبتنبود، کان یعظم ویعبد…
ومن بحر فارس والهند إلى بحر الدیلم وجرجان عرضاً؛…
این تیمیه هم در کتاب منهاج السنه ج۷ص۲۴۹ تحقیق دکتر محمد رشاد سالم،مثل همیشه،در رد عقیده ی شیعه{ تفسیر آیه مرج البحرین یلتقیان…} با تاکید بیان و نقل می کند که منظور از مرج البحرین..یعنی دریای فارس یا همان خلیج فارس!
و قال الحسن مرج البحرین یعنی بحر فارس و الروم بینهما برزخ هو الجزائر
الوافی بالوفیات جناب صفدی ج۵ ص۹۲ دارالاحیاء التراث العربی
جمیع المشرق من همذان إلى جبل سقینان والتبت طولاً ومن بحر فارس والهند إلى بحر الدیلم وجرجان عرضاً…
ابن اثیر متوفی ۶۳۰ در الکامل فی التاریخ ج۱ص۲۹۵ دارالکتب العلمیه
وکان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه أسیون یعظم فسار إلیه أردشیر فقتله وقتل من معه واستخرج له أموالاً عظیمه.
مسعودی شافعی متوفی۳۴۶ در کتاب اخبار الزمان ج۱ص۲۰
ویخرج من هذا البحر بحر الصین أوله من بلاد الغرب، بحر فارس إلى
بلاد الصین، وهو بحر ضیق فیه مغایص اللؤلؤ.
میراثی کهن و جاودان: دکتر محمدعجم
www.farsi-arabi.persianblog.ir
الکتاب : مسند أبی یعلى الموصلی
مصدر الکتاب : موقع جامع الحدیث
http://www.alsunnah.com
الکتاب مرقم آلیا غیر موافق للمطبوع
نام خلیج فارس در تفاسیر قرانی: محمدتقی داوری
نوشته : دکتر عجم
بحر فارس در روایت پیامبر اسلام
آخرین دیدگاهها